آیه مودت در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آیه مودت (آیه ۲۳ شوری)، از آیاتی است که برای مودت، وجوب اطاعت، افضلیت و عصمت اهل بیت(ع) به آن استدلال می‌شود. مودت محبتی است که در عواطف، گفتار و رفتار انسان تأثیرگذار است. برای مودت در آیه معانی مختلفی صورت گرفته است مانند: اما معنای مورد تأیید شیعه مودت خاندان پیامبر(ص) است.

مقدمه

یکی از آیات قرآنی که به آن بر امامت اهل بیت پیامبر (ص) استدلال شده، آیه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱] است که به اختصار آیه «مودت» نامیده می‌شود. همچنین خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری فرموده است: ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۲].

شأن نزول

دو شأن نزول برای آیه ذکر شده است:

  1. شأن نزول اول می‌‌گوید: روزی مشرکان مکه در جایی گرد آمدند و گفتند: «آیا محمد در برابر آنچه آورده است، مزدی می‌خواهد؟» این آیه در پاسخ آنان فرود آمد و مردم را بر مودت پیامبر و خویشاوندان مأمور ساخت[۳]. براساس این شأن نزول آیه مکی است[۴].
  2. شأن نزول دوم می‌‌گوید: طبرسی در شأن نزول این آیه نقل می‌کند: هنگامی که پیامبر وارد مدینه شد و پایه‌های اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا می‌رسیم و عرض می‌کنیم: اگر مشکلات مالی پیدا شد این اموال ما بدون هیچ‌گونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد، هنگامی که این سخن را خدمتش عرض کردند آیه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد و پیامبر (ص) بر آنها تلاوت کرد. سپس فرمود نزدیکان مرا بعد از من دوست دارید. آنها با خوشحالی و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند، اما منافقان گفتند: این سخنی است که او بر خدا افترا بسته و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند، این بود که آیه بعد نازل شد: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا[۵] و به آنها پاسخ گفت. پس از نزول آیه، پیامبر (ص) به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد. آنگاه گروهی پشیمان شده و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند و آیه سوم نازل گردید: وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ[۶]؛ پیامبر بار دیگر، به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست[۷].[۸]

معناشناسی مودت

"مودت" از ماده "ودّ" (به ضمّ و فتح واو) به معنای دوست داشتن چیزی، همراه با تمنّی (آرزوی) تحقّق آن است[۹]. مودّت، ضد عداوت، از یاران عقل و از جمله ارزش‌هاست: الْمَوَدَّةُ وَ ضِدَّهَا الْعَدَاوَةَ[۱۰] و در اصطلاح، محبتی است که در عواطف، گفتار و رفتار انسان تأثیرگذار است[۱۱].

تفاوت مودت با محبت

مودت، محبت شدیدی است که ابراز می‌شود و به اطاعت و الگوبرداری از محبوب منجر می‌شود. آغاز مودت از قلب انسان است، ولی به قلب انسان منحصر نشده و دارای آثاری در رفتار و عملکرد انسان است، به گونه‌ای که اگر نشانه‌های آن در اعضا و جوارح یا رفتار انسان دیده نشود، از آن به مودّت یاد نمی‌شود.

تفاوت محبت و مودّت را می‌توان چند چیز دانست:

  1. محبت غریزی، ولی مودّت عقلانی است.
  2. محبت فردی و مودّت اجتماعی است.
  3. محبت به میل کم هم اطلاق می‌شود، ولی مودّت، میل شدید است.
  4. محبت تشکیلاتی نیست، ولی مودّت تشکیلاتی است.
  5. محبت رو به کاهش و مودّت رو به افزایش است.
  6. محبت عامل وحدت نیست، ولی مودّت عامل وحدت است.
  7. محبت بدون عمل هم می‌شود، ولی مودّت همراه با عمل و تبعیت است.
  8. محبت در غریزه، ولی مودّت ریشه در وظیفه دارد[۱۲].

مودت در قرآن

ریشه مودت و مشتقات آن ۲۹ بار در قرآن به کار رفته است. یکی از اسمای حسنای الهی ودود است: إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ[۱۳]، وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ[۱۴]. ودود یا فعول به معنی مفعول است یعنی خداوند در دل‌های اولیای خویش محبوب است و یا فعول به معنی فاعل است، یعنی خدا بندگان صالح خویش را دوست دارد و از آنان راضی است[۱۵].

در اصطلاح قرآن، دو نوع مودت داریم: یک مودت تکوینی و خدادادی و دیگری مودت تشریعی. مودت تکوینی دو مصداق دارد:

  1. خدا بین زن و شوهر مودت قرار داده است: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۶].
  2. مودتی هم بین مؤمنان قرار داده است: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا[۱۷].

اما مودت تشریعی این است که بر مؤمنان واجب نموده که نسبت به خویشان پیامبر اکرم محبت داشته باشند و این محبت و مودت را به عنوان اجر رسالت قرار داده است[۱۸].

مفاهیم و مفردات آیه

اجر

«اجر» در لغت به معنای چیزی است که در مقابل عمل فردی به او پرداخت می‌شود. اجری که خداوند در برابر کارهای نیک، به انسان می‌دهد، ثواب (پاداش) نام دارد[۱۹]. مصداق اجر ممکن است یاد و ذکر نیک باشد، چنان که مهریه زن نیز اجر نامیده شده است[۲۰]. پاداش عمل که اجر نام دارد، گاهی دنیوی است و گاهی اخروی، چنان که فرموده است: وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ[۲۱]. اجر دنیوی ابراهیم (ع) را به او دادیم و او در آخرت از صالحان خواهد بود. اجر دنیوی خداوند به ابراهیم، به نام و یاد نیک، فرزند صالح و رضایت پیروان ادیان [ابراهیمی] از او تفسیر شده است[۲۲]. تفاوت اجر با اجرت این است که اجر هم در مورد ثواب دنیوی به کار می‌رود و هم در مورد ثواب اخروی، ولی «اجرت» فقط در ثواب دنیوی به کار می‌رود. و تفاوت اجر با جزا این است که اجر تنها در مورد نفع به کار می‌رود، ولی جزا هم بر نفع اطلاق می‌شود و هم بر ضرر، چنان که فرموده است: وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا[۲۳]، و نیز فرموده است: فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ[۲۴].[۲۵].

در قرآن کریم، لفظ اجر، غالباً بر آنچه خداوند به عنوان جزای کارهای عبادی، و برای مؤمنان و صالحان در آخرت، آماده کرده است، یعنی مقامات قرب و درجات ولایت که بهشت نیز از جمله آنهاست، اطلاق شده است، آری در آیه إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۲۶] که حکایت سخن یوسف (ع) است و نیز در آیه وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۲۷]، (در این دو آیه)، بر جزای دنیوی نیک، اجر اطلاق شده است[۲۸].

مودت

«مودت» از ریشه وُدّ، به معنای دوستی است و در معنای آرزو نیز به کار می‌رود، که آن هم متضمن معنای دوستی است؛ زیرا انسان چیزی را آرزو می‌کند که دوست دارد. در آیات قرآن هر دو معنای آن به کار رفته است. مودت به معنای دوستی، مانند: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۹]، وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً[۳۰]، وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ[۳۱] و مودت به معنای آرزو، مانند: وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ[۳۲]، رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ[۳۳] و وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ[۳۴].

برخی گفته‌اند: معنای مودت خداوند نسبت به بندگانش، مراعات کردن حال آنان است[۳۵]. دیگر لغت‌شناسان نیز مودت را به محبت معنا کرده و یاد آور شده‌اند که در معنای تمنّی (آرزو) نیز به کار می‌رود[۳۶]. ابوهلال عسکری میان وُدّ و حُبّ فرق گذاشته و گفته است حُبّ در جایی به کار می‌رود که دوستی ناشی از میل طبیعی و حکمت است، ولی وُدّ در دوستی‌ای که فقط ناشی از میل طبیعی است به کار می‌رود، لذا در جایی که انسان فرد دیگری را دوست دارد گفته می‌شود أحب فلانا و أودّه، ولی در مورد نماز گفته می‌شود: الگو:عربی أحب الصلوة و گفته نمی‌شود: أود الصلوة[۳۷]. این سخن، درست نیست؛ زیرا اگر کاربرد مودت به دوستی ناشی از میل طبیعی اختصاص می‌داشت، در مورد دوستی خداوند نسبت به بشر به کار نمی‌رفت، در حالی که «ودود» یکی از اسمای حسنای خداوند است، که یا از باب «فعول» به معنای مفعول است، یعنی خداوند محبوب اولیاء است و یا به معنای فاعل است، یعنی خداوند بندگان صالح خود را دوست دارد و از آنان راضی است[۳۸].

قربی

واژه «قربی»، مصدر و از ریشه «قرب» (در مقابل بُعد) به معنای نزدیک بودن است. واژه «قرب» در مورد نزدیکی مکانی به کار می‌رود و واژه «قُربت» در قرب از حیث منزلت، استعمال می‌شود، و واژه قُربی و قرابت، در نسبت خویشاوندی به کار می‌رود[۳۹].

کلمه «قرب» و مترادفات و مشتقات آن در قرآن کریم، در موارد زیر به کار رفته است:

  1. قرب مکانی، مانند: فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا[۴۰].
  2. قرب زمانی، مانند: اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ[۴۱].
  3. قرب نَسبی (خویشاوندی) مانند: وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى[۴۲]، وَلِذِي الْقُرْبَى[۴۳].
  4. قرب مکانتی و منزلتی، مانند: الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ[۴۴] و السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ[۴۵] ۱۱.</ref>. پیشگامان در خیرات، پیشگامان در برخورداری از رحمت الهی‌اند، آنان مقربان در پیشگاه الهی‌اند. و درباره عیسی (ع) فرموده است: وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۴۶]: در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان خواهد بود.
  5. به معنای رعایت، مانند: إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۴۷] و وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ[۴۸].
  6. به معنای قدرت، مانند: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[۴۹] و وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ[۵۰].[۵۱]

استثناء (الا)

درباره اینکه استثناء در آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۵۲] متصل است یا منقطع، سه دیدگاه مطرح شده است:

  1. استثناء در آیه منقطع است: قرطبی از زجاج و نحاس نقل کرده که استثناء در آیهالْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را منقطع دانسته‌اند[۵۳]. در تفسیر جلالین نیز استثناء منقطع دانسته شده است[۵۴]. محی‌الدین عربی[۵۵]، مراغی[۵۶]، شیخ مفید[۵۷] و ابوالفتوح رازی[۵۸] نیز استثناء در آیه را منقطع دانسته‌اند. ملافتح الله کاشانی این قول را به اکثر مفسران نسبت داده است[۵۹].
  2. استثناء در آیه متصل است: بیضاوی، در تفسیر آیه گفته است: بر تبلیغ رسالت از شما اجر و نفعی نمی‌خواهم، مگر این که مرا به خاطر قرابتی که به شما دارم دوست بدارید، یا اقربا و خویشاوندانم را دوست بدارید. سپس گفته است: قیل: الاستثناء منقطع و المعنی: لا أسألکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة: گفته شده است، استثناء منقطع است و معنا این است که هرگز از شما اجری نمی‌خواهم، لکن مودت خود با خویشانم را از شما می‌خواهم[۶۰]. از آنجا که عبارت «قیل» معمولاً ناظر به ضعف و نادرستی دیدگاه است، می‌توان گفت رأی بیضاوی این است که استثناء در آیه متصل است، البته اجر شمردن مودت، مجازی و ادعایی است نه حقیقی. علامه طباطبایی نیز گفته است: ظاهر استثناء این است که متصل است، با این ادعا که مودت اجر می‌باشد، و به تکلّفی که برای منقطع بودن استثناء شده است، نیازی نیست[۶۱].
  3. عده‌ای از مفسران هر دو وجه را جایز شمرده‌اند: زمخشری در این باره گفته است: جایز است که استثناء متصل باشد، یعنی از شما اجری جز این که خویشاوندانم را دوست بدارید، نمی‌خواهم و این در حقیقت اجر نیست؛ زیرا خویشاوندان پیامبر (ص)، خویشاوندان آنان (قریش) نیز می‌باشند، و صله (پیوند دوستی) با آنان مقتضای مروت است. و جایز است که منقطع باشد، یعنی هرگز از شما اجری نمی‌خواهم لکن می‌خواهم که خویشاوندان مرا- که خویشاوندان شما نیز هستند- دوست بدارید[۶۲].

فخر رازی، نخست ادله چهارگانه‌ای را بر اینکه درخواست اجر در ازای ابلاغ رسالت الهی جایز نیست، اقامه کرده است، آن گاه درخواست اجر در آیه شریفه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را بر اساس این که استثناء متصل یا منقطع باشد، توجیه کرده است. بر اساس متصل بودن استثناء گفته است معنای آیه این است که من غیر از مودت خویشاوندانم از شما اجری نمی‌خواهم، و آن هم در حقیقت اجر نیست؛ زیرا مودت هر مسلمانی بر مسلمان دیگر واجب است، لذا مودت بزر گان و شریف‌ترین آنان به طریق اولی واجب خواهد بود. بنابراین تقدیر آیه این است: الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اجر نیست، پس در واقع اجری درخواست نشده است.

توجیه آیه بر اساس منقطع بودن استثناء این است که با جمله قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا کلام تمام است و عبارت إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى کلامی است مستقل، و إِلَّا به معنای «لکن» است، و معنای آن این است: لکن قرابتم را به شما یادآوری می‌کنم[۶۳].

آلوسی نیز هر دو وجه را ذکر نموده است، ولی منقطع بودن آن را، به دلیل این که موهم ناسازگاری با آیات نافی اجر در باب رسالت نخواهد بود، ترجیح داده است[۶۴]. شیخ طوسی[۶۵]، امین الاسلام طبرسی[۶۶] و ملافتح الله کاشانی[۶۷] از مفسران شیعه نیز هر دو وجه را جایز شمرده‌اند[۶۸].

ارزیابی

وجوه و ادله عقلی یا نقلی که قائلان به منقطع بودن استثناء بر نادرستی متصل بودن استثناء بیان کرده‌اند، ناظر به این است که مودت - خواه مودت پیامبر مقصود باشد یا مودت خویشاوندان پیامبر- اجر حقیقی باشد، ولی قائلان به متصل بودن استثناء نیز اجر حقیقی بودن مودت برای رسالت پیامبر اکرم (ص) را قبول ندارند، بلکه آن را مجازی و ادعایی دانسته‌اند.

بنابراین، نتیجه هر دو دیدگاه یک چیز خواهد بود. با این حال با توجه به این قاعده ادبی که اصل در استثناء آن است که متصل باشد، مگر آنکه متصل بودن استثناء ممکن نباشد و وجه معقولی برای آن وجود نداشته باشد، دیدگاه کسانی که استثناء در آیه إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را متصل دانسته‌اند، راجح است. شمس‌الدین اصفهانی، در این باره گفته است: آن چه از لفظ استثناء به ذهن تبادر می‌کند، استثناء متصل است، بدین جهت است که فقها، تا جایی که امکان داشته باشد، استثناء را بر متصل حمل کرده‌اند، و حتی در مواردی که ظاهر کلام با استثناء متصل سازگاری ندارد، برای حمل بر متصل، لفظی را در تقدیر گرفته‌اند، مانند: عندی مأة درهم الا ثوبا که لفظ قیمة ثوب را در تقدیر گرفته‌اند، تا استثناء متصل باشد[۶۹].

بر این اساس، از آنجا که می‌توان با ادعایی و مجازی بودن اجر شمردن مودت، استثناء را بر متصل حمل کرد، بر منقطع دانستن آن رجحان دارد[۷۰].

مراد از الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى

درباره این که مقصود از إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى در آیه شریفه چیست، آراء و اقوال مختلفی مطرح شده است که عبارت‌اند از:

درخواست یاری و ترک دشمنی از قریش

آیه در مکه نازل شده و مخاطب آن کافران و مشرکان قریش بوده است، یعنی پیامبر اکرم (ص) به آنان فرموده است: اگر به من به عنوان پیامبر الهی ایمان نمی‌آورید و یاری‌ام نمی‌کنید، بر اساس رابطه خویشاوندی که با شما دارم، مرا کمک کنید و از دشمنی با من دست بردارید. طبری[۷۱]، ابن کثیر[۷۲] و شوکانی[۷۳] این دیدگاه را برگزیده‌اند. آلوسی این دیدگاه را به جمهور (اهل سنت) نسبت داده است[۷۴]. از عکرمه، مجاهد، قتاده، سدی، ابومالک، عبدالرحمن بن زید[۷۵]، عطاء بن دینار و ضحاک[۷۶]، به عنوان طرفداران این قول نام برده شده است.

استدلال: بر این دیدگاه به روایتی از ابن عباس که در صحیح بخاری و مسلم و دیگر منابع روایی و تفسیری اهل سنت نقل شده، استدلال شده است. بر اساس این روایت، از ابن عباس درباره معنای آیه إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال شد، قبل از آنکه او پاسخ دهد، سعید بن جبیر گفت مقصود، مودت خویشاوندان پیامبر (ص) است، ابن‌عباس به او گفت شتاب کردی، همه قبایل قریش با پیامبر (ص) خویشاوند بودند، رسول خدا (ص) به آنان گفت من در ازای رسالتم از شما اجری نمی‌خواهم، درخواست من این است که حرمت خویشاوندی میان من و شما را پاس دارید، یعنی اگر به من ایمان نمی‌آورید، به مقتضای خویشاوندی‌ای که با شما دارم مرا کمک کنید، و از دشمنی با من دست بردارید[۷۷].

ارزیابی

این قول از نظر سند، بر اساس مبانی اهل سنت در علم رجال و حدیث، جای تأمل و تردید ندارد، ولی از نظر دلالت با مشکلات جدی روبه‌رو است:

  1. درخواست اجر در ازای ایفای رسالت الهی، از کسانی که به پیامبر اکرم (ص) ایمان نیاورده بودند، بلکه با او به شدت مخالفت می‌کردند، معقول نیست. درخواست اجر، در جایی معقول است که کسی کاری را انجام داده که برای دیگران سودمند است، و آنان به سودمندی آن کار معتقدند، و از آن رضایت دارند، اما در مورد کاری که کسی انجام می‌دهد که از نظر دیگران نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبار می‌باشد، و آنان آن کار را نادرست دانسته و با فاعلش به مخالفت برمی‌خیزند، نامعقول است، و پیامبر اکرم (ص) هرگز چنین درخواست غیر معقولی را مطرح نکرده است[۷۸].
  2. از آیات مربوط به این که پیامبران خطاب به اقوامشان می‌گفتند: لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا از شما اجر و مزد نمی‌خواهم، به دست می‌آید که هدفشان این بود که حجت را بر آنان تمام کنند، و هرگونه راه عذر و بهانه‌ای، از جمله درخواست اجر و مزد در برابر پیامبری و هدایت آنان را بر آنان ببندند، ولی مطابق این دیدگاه، پیامبر (ص) این سخن را وقتی به آنان گفته است که عدم ایمان آنان محرز بوده و بلکه با پیامبر به شدت مخالفت می‌کردند، پس نه ایمان آورده بودند، و نه امید به ایمانشان بود، تا طرح عدم سؤال اجر از آنان وجه معقولی داشته باشد.
  3. این که گفته شده مراد این است که شما اگر بر اساس ایمان به نبوتم مرا یاری نمی‌کنید لااقل بر اساس تعصب قومی و فامیلی پشتیبان من باشید، درست نیست؛ زیرا این مطلب در صورتی صحیح می‌بود که پیامبر با دشمن دیگری مواجه بود، و از آنان می‌خواست که در برابر دشمنش او را یاری دهند، ولی در این جا آنان خود، دشمنان پیامبر بودند.
  4. این که گفته شده مراد از مودت، ترک اذیت و کارشکنی و خصومت است، درست نیست؛ زیرا مشرکان قریش کار پیامبر را ناصواب و خروج از دین و آیین نیاکانشان می‌دانستند و آن را یک هنجارشکنی غیر قابل اغماض می‌شمردند، روشن است که در چنین موردی، رابطه خویشاوندی کارساز نیست، چنان که قرآن کریم نیز از مؤمنان می‌خواهد که پیوند ایمان را بر پیوند خویشاوندی ترجیح دهند: لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ[۷۹].

در تاریخ نیز مواردی ذکر شده که کفار قریش، حرمت اعتقاد خود را بر حرمت خویشاوندی مقدم می‌داشتند، حتی پدر در مقابل فرزند، یا برادر در مقابل برادر می‌ایستاد، لذا چنین درخواستی از سوی پیامبر از مشرکان لغو و سفیهانه و باطل است.

روایتی که از ابن‌عباس درباره تفسیر مزبور نقل شده موقوفه است نه مرفوعه، لذا محتمل است آن‌چه ابن عباس گفته اجتهاد او است نه نقل کلام پیامبر (ص)، با این حال، با توجه به نکات یاد شده، نسبت چنین قولی به ابن عباس، با توجه به شأن و جایگاه علمی او، سازگاری ندارد، لذا احتمال مجعول بودن چنین روایتی قوت می‌گیرد، و با توجه به باطل بودن محتوا، صحت سند نیز کارساز نخواهد بود. در نتیجه این روایت نمی‌تواند با روایت دیگر[۸۰] از او که مرفوعه است و آیه مودت را به درخواست مودت خویشاوندان (علی، فاطمه، حسن و حسین) تفسیر کرده معارض باشد. چنان که این تفسیر، با تفسیر دیگر او که آن هم روایت مرفوعه است[۸۱]، یعنی مودت خداوند و رسول خدا در اطاعت از اوامر و نواهی الهی، منافات ندارد؛ زیرا اگر مودت خویشاوندان پیامبر را عام بگیریم، یکی از مصادیق اطاعت خدا و رسول است، و اگر خاص بگیریم، علاوه بر این که یکی از مصادیق آن است، کلید و وسیله شناخت اوامر و نواهی الهی هم است.

درخواست یاری از انصار

مقصود از الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى همان است که در قول قبل بیان شد، ولی مخاطب، انصارند نه قریش؛ زیرا روایت شده است که آنان اموالی را نزد پیامبر (ص) آوردند و از او خواستند که آنها را در رفع نیازهای مالی خود مصرف کند، در این هنگام آیه شریفه نازل شد، و مفاد آن این است که من در برابر ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمی‌خواهم، ولی از شما می‌خواهم که به خاطر نسبت خویشاوندی که با شما دارم، مرا یاری کنید. خویشاوندی آنان با پیامبر (ص) از طریق سامی دختر زید نجاریه (مادر عبدالمطلب) و نیز دایی‌های مادرش آمنه بنت وهب بوده است[۸۲].

ارزیابی

در محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم (ص) جای کم‌ترین تردیدی وجود ندارد، چنان که در قرآن کریم بر این ویژگی مورد مدح و ستایش قرار گرفته‌اند: وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ[۸۳]. بنابراین، با وجود چنین باور و احساس عمیق ایمانی در انصار که منشأ محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم (ص) بود، درخواست محبت و نصرت ناشی از رابطه خویشاوندی - آن هم خویشاوندی از طریق زنان که مورد اهتمام عرب نبود- وجه معقولی نخواهد داشت[۸۴].

تبلیغ و هدایت به مقتضای رابطه خویشاوندی

گفته شده مخاطب در آیه، کافران و مشرکان قریش می‌باشند، و مقصود آن است که پیامبر اکرم (ص) خطاب به آنان فرموده است من در برابر ابلاغ رسالت الهی به شما اجر و مزدی نمی‌خواهم، ولی رابطه خویشاوندی‌ام با شما مرا بر آن داشته است که به ارشاد و هدایت شما اقدام کنم و به آیین اسلام و یکتاپرستی دعوت نمایم. این قول را فضل بن روزبهان اشعری نقل کرده است[۸۵].

ارزیابی: از آیات قرآن به روشنی به دست می‌آید که خط مشی و روشی که خداوند برای دعوت نبوی معین کرده بود، این بود که او فقط برای انجام رسالت الهی تلاش کند و حب و بغض شخصی یا فامیلی در این باره هیچ گونه تأثیری نداشته باشد، و پیامبر اکرم (ص) نیز جز بر اساس همین روش عمل نمی‌کرد. بنابراین تصور این که رسول خدا (ص) به خاطر رابطه خویشاوندی، کسانی را به آیین اسلام دعوت کرده و به خاطر بغض و عداوت شخصی نسبت به افرادی، از ارشاد و هدایت آنان روی برگردانده است، بی‌پایه است[۸۶].

حسن معاشرت با خویشاوندان (صله ارحام)

پیامبر اکرم (ص) خطاب به مسلمانان فرموده است: من در ازای ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمی‌خواهم، جز این که از شما می‌خواهم که خویشاوندان خود را دوست بدارید و صله ارحام به جای آورید. این قول از عبدالله بن قاسم نقل شده است[۸۷].

ارزیابی: از دیدگاه اسلام، مودت خویشاوندان به صورت مطلق، مطلوب نیست، بلکه آنچه مورد دعوت و توصیه اسلام است، «حُبٌّ‏ فِي‏ اللَّهِ‏» است، بدون این که خویشاوندی در این باره خصوصیتی داشته باشد. آری، صله رحم و کمک به خویشاوندان برای رضایت خدا مورد اهتمام و تشویق اسلام است. و این احتمال که الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى کنایه از صله رحم و احسان به آنان است، درست نیست؛ زیرا تا جایی که حمل کلام بر معنای حقیقی ممکن است، نوبت به معنای کنایی و مجازی نمی‌رسد[۸۸].

مودت طاعات و تقرب به خداوند

مقصود از الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مودت و دوست داشتن طاعت‌ها و عبادت‌های دینی برای تقرب به خداوند است. این مطلب در روایتی که از ابن عباس نقل شده آمده است. بر اساس این روایت، پیامبر اکرم (ص) فرموده است من در برابر رسالت الهی از شما اجر نمی‌خواهم، جز این که مودت خدا را برگزینید و با اطاعت از احکام الهی به سوی خداوند تقرب جویید[۸۹]؛ حسن بصری[۹۰]، ابوعلی جبایی و ابومسلم[۹۱] این قول را برگزیده‌اند. مراغی، پس از نقل سخن حسن بصری، گفته است: مودت پیامبر (ص) و اقربای آن حضرت و خویشاوندان مسلمانان نیز داخل در این قول می‌باشد؛ زیرا کسی که تقرب به خدا می‌جوید، رسول خدا (ص) را دوست می‌دارد و خویشاوندان پیامبر (ص) و خویشاوند مسلمانان را گرامی خواهد داشت[۹۲].

ارزیابی

  1. اگر خطاب در این آیه شامل مشرکان نیز باشد، دارای ابهام خواهد بود؛ زیرا آنان پرستش بت‌ها را تقرب به خداوند می‌دانستند و می‌گفتند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى[۹۳]، و می‌گفتند: هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ[۹۴]، که با مقام و رسالت نبوی در دعوت به توحید خالص، سازگاری ندارد.
  2. آن‌چه در آیه به کار رفته، مودت است نه تودّد، و مراد از مودت، حب آنان نسبت به خداوند در تقرب به او از طریق طاعات است، ولی در کلام الهی مودت به معنای حب بند گان نسبت به خدای سبحان به کار نرفته است، اما عکس آن، یعنی مودت خداوند نسبت به بندگان به کار رفته است، مانند: إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ[۹۵]، وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ[۹۶]، وجه آن این است که لفظ مودت، به رعایت حال متعلق مودت (کسی که مورد مودت واقع می‌شود) و تفقد نسبت به او اشعار دارد، لذا راغب اصفهانی از برخی حکایت کرده است که مودت خداوند نسبت به عباد، مراعات کردن حال آنان است[۹۷].

مودت خاندان پیامبر (ص)

آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى خطاب به مؤمنان است؛ زیرا در ابتدای آیه فرموده است: ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ[۹۸]: آن (وعده بهشت رضوان و نعمت‌های بی‌شمار آنکه در آیه قبل مطرح شده است) چیزی است که خداوند به بندگان مؤمن و صالح خود بشارت می‌دهد، سپس فرموده است: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۹۹].

طرفداران این قول، طرفداران بسیاری دارد؛ زیرا علاوه بر این که مورد اجماع عالمان شیعه است[۱۰۰]، شماری از عالمان و مفسران اهل سنت نیز آن را برگزیده‌اند. در این جا سخن تعدادی از آنان را بازگو می‌کنیم:

  1. محمد بن ادریس شافعی (م ۲۰۴ ه‍): وی در مدح اهل بیت پیامبر (ص) چنین سروده است: یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن أنزله کفاکم من عظیم الفخر أنکم من لم یصل علیکم لا صلاة له[۱۰۱] ای خاندان رسول خدا، خداوند محبت شما را در قرآن واجب کرده است. درباره فخر عظیم شما همین کافی است که کسی که [در تشهد نماز] بر شما صلوات نفرستد، نمازش پذیرفته (یا کامل) نیست. بیت اول، به آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اشاره دارد، و بیت دوم، ناظر به آیه صلوات (احزاب/۵۶) می‌باشد.
  2. ابوعمرو جاحظ (م / ۲۵۵): وی، با این که نسبت به امیرالمؤمنین (ع) دیدگاه سلبی داشت و فضایل آن حضرت را انکار می‌کرد[۱۰۲]، در یکی از رساله‌های خود به آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اشاره کرده و آن را دلیل بر وجوب مودت و محبت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) دانسته و با استناد به آیه وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ[۱۰۳] گفته است روز قیامت از مودت اهل بیت پیامبر (ص) مورد سؤال واقع خواهیم شد[۱۰۴].
  3. جارالله زمخشری (م/ ۵۲۸): وی، در تفسیر آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مقصود از «قربی» را خویشاوندان پیامبر (ص) دانسته و در این باره دو وجه را بیان کرده است. وجه اول عموم خویشاوندان پیامبر (ص) را شامل می‌شود، و وجه دوم به امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین (ع) اختصاص دارد. وی در این باره به روایت ابن عباس استناد کرده که وقتی آیه نازل شد، از پیامبر (ص) سؤال شد خویشاوندان شما که مودت آنان بر ما واجب است چه کسانی‌اند، پیامبر (ص) فرمود: علی، فاطمه، حسن و حسین (ع)، آن گاه شماری از روایات را که بر وجوب محبت اهل بیت پیامبر (ص) دلالت می‌کنند به عنوان مؤید ذکر کرده است. زمخشری، اگر چه دو قول دیگر در تفسیر آیه را نیز نقل کرده است، ولی آن دو را با لفظ «قیل» (گفته شده است)، که نشانه ضعف و نادرستی آن است، تعبیر کرده است[۱۰۵].
  4. فخرالدین رازی (م / ۶۰۶ ه‍): وی، درباره این که مقصود از الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چیست، سه قول را نقل کرده است که یکی از آنها این است که مقصود مودت خویشاوندان پیامبر است[۱۰۶]. اگر چه رازی، دیدگاه خود را به صورت آشکار بیان نکرده است، ولی در ادامه، روایات مربوط به وجوب محبت اهل بیت پیامبر (ص) را نقل کرده و درباره تعیین آل پیامبر (ص) گفته است: «از نظر من، آل محمد (ص) کسانی‌اند که امرشان به او باز می‌گردد، پس هر کس انتساب و ارتباطش با پیامبر (ص) بیش‌تر بوده باشد، او آل پیامبر (ص) خواهد بود، و شکی نیست که ارتباط فاطمه، علی، حسن و حسین (ع) به پیامبر (ص) از همه شدیدتر بود، و این مطلبی است که نقل متواتر بیان‌گر آن است، لذا آنان آل پیامبر (ص) می‌باشند... بنابراین، ثابت شد که این چهار تن، اقارب (خویشاوندان) پیامبر (ص) می‌باشند[۱۰۷]. از این مطلب رازی، به روشنی به دست می‌آید که وی، مقصود از «قربی» در آیه مورد بحث را، خویشاوندان خاص پیامبر (ص) می‌داند[۱۰۸].
  5. ناصرالدین بیضاوی (م / ۶۸۵ ه‍): وی، در تفسیر «الموده فی القربی» سه وجه را ذکر نموده است:
    1. مرا دوست بدارید، به خاطر خویشاوندی با شما؛
    2. خویشاوندانم را دوست بدارید؛
    3. در تقرب به خداوند از طریق طاعت و عمل صالح، خدا و رسولش را دوست بدارید. اگر چه بیضاوی، آشکارا وجه خاصی را برنگزیده است، ولی با توجه به این که برای وجه اول و سوم هیچ دلیل و شاهدی نیاورده است، اما برای وجه دوم، روایت ابن عباس را شاهد آورده است، و نیز حَسَنَةً در وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً[۱۰۹] را به طاعت الهی به ویژه محبت خاندان پیامبر (ص) تفسیر کرده است، می‌توان گفت: مختار او همان وجه دوم بوده است[۱۱۰].
  6. محمد بن طلحه شافعی (م /۶۵۲ ه‍): وی درباره «ذوی القربی» بودن اهل بیت پیامبر (ص) گفته است: «ناقلان اخبار مقبوله، تصریح کرده و حاملان آثار منقول با سندهای صحیح از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کرده‌اند که وقتی آیه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۱۱] نازل شد، گفتند: ای رسول خدا این کسانی که مودتشان بر ما واجب شده، کیستند؟ پیامبر (ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان»[۱۱۲].
  7. محی الدین عربی (م / ۶۳۸ ه‍): وی در تفسیر آیه گفته است: استثناء در آیه منقطع است، و فِي الْقُرْبَى متعلق به مقدر است، یعنی مودت محقق در قربی، و معنای آن نفی اجر است؛ زیرا ثمره مودت اهل قرابت پیامبر به خود مسلمانان باز می‌گردد، چون سبب نجات آنان است، به دلیل این که مودت، مقتضی مناسبت روحانی و مستلزم اجتماع آنان در قیامت است، چنان که پیامبر (ص) فرموده است: «المرء یحشر مع من أحب»: انسان با کسی که دوستش دارد، محشور خواهد شد، بنابراین، مودت، اجر برای پیامبر نخواهد بود... و آنان همان کسانی هستند که در حدیثی که روایت شده، آمده‌اند که عبارتند از علی، فاطمه و دو پسر آن دو. با این که رسول خدا (ص) فرزندان و خویشاوندان دیگری نیز داشت، ولی آنان را ذکر نکرده، و امت را بر محبت آنان- آن گونه که بر محبت این چهار نفر تشویق کرده - تشویق نکرده است. از آنجا که قرابت نَسَبی مقتضی مناسبت مزاجی است که آن، مجانست روحانی را اقتضا می‌کند، فرزندان آنان که پیروان آنان می‌باشند، در حکم آنان‌اند، بدین جهت بر احسان و محبت به آنان ترغیب نموده و از ظلم و ایذاء به آنان نهی کرده است، پیامبر (ص) فرموده است: «بهشت بر کسی که به اهل بیت من ظلم کند و عترتم را اذیت کند حرام شده است و هر کس به یکی از فرزندان عبدالمطلب خدمتی بکند و پاداش او را ندهد، من در قیامت به او پاداش خواهم داد»، نیز فرموده است: «کسی که بر حب آل محمد (ص) از دنیا برود، آمرزیده از دنیا رفته است». وی، در تفسیر وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا[۱۱۳] گفته است: «هر کس با محبت ورزیدن به آل محمد حسنه‌ای را انجام دهد، به خاطر پیروی از راه و روش آنان، بر حسنه‌اش می‌افزاییم؛ زیرا محبت مزبور جز با صفای استعداد و بقای فطرت حاصل نمی‌شود، و این محبت سبب توفیق در پیروی و پذیرش هدایت و دست‌یابی به مقام مشاهده می‌گردد، و صاحب آن از اهل ولایت می‌شود و در قیامت با آنان محشور می‌گردد»[۱۱۴].
  8. ابن صباغ مالکی (م / ۸۵۵ ه‍): وی، نخست روایت ابن عباس را درباره این که مقصود از قربی در آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) است، نقل کرده و پس از آن، روایت دیگر ابن عباس را در تفسیر وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا[۱۱۵] نقل کرده که حَسَنَةً را به مودت اهل بیت (ع) تفسیر نموده است. آن گاه گفته است: «اینان همان اهل بیت رسول خدا (ص) هستند که به خاطر تطهیر الهی به قله کمال دست یافته و سزاوار مراتب توقیر، تعظیم و اجلال می‌باشند»[۱۱۶].
  9. حافظ ابراهیم جوینی خراسانی (قرن هفتم و هشتم هجری): وی، در مقدمه کتاب «فرائد السمطین» گفته است: «سمط[۱۱۷] دیگر، مشتمل بر اخباری است که از رسول اکرم (ص) درباره فضائل آل و عترت او وارد شده است، کسانی که خداوند آنان را برگزیده و محبت به آنان را مایه سعادت دنیا و آخرت قرار داده و آیه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را در شأن آنان نازل کرده است»[۱۱۸].
  10. ابن حجر مکی (م / ۹۷۴ ه‍): وی، باب یازدهم کتاب «الصواعق المحرقه» را به بیان فضائل اهل بیت پیامبر (ص) اختصاص داده است. در مقدمه این باب، منشأ و سرچشمه اهل‌بیت پیامبر (ص) را ازدواج امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س) دانسته است. ابن حجر چهارده آیه قرآنی را درباره فضایل اهل بیت (ع) نقل و تفسیر کرده که چهاردهمین آن، آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى است. در تفسیر این آیه، نخست پنج روایت را نقل کرده که بیان‌گر آن است که مقصود ان از «قربی» اقربای پیامبر (ص) است. در چهار روایت تصریح شده که اهل بیت خاص (امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین و امام زین‌العابدین و دیگر امامان اهل‌بیت (ع)) مقصود است، تنها در یک روایت «الْمَوَدَّةُ لِآلِ‏ مُحَمَّدٍ» به صورت مطلق ذکر شده است. ابن حجر، در ادامه، دو روایت دیگر از ابن عباس را نقل کرده که در یکی الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى به مودت پیامبر از سوی قریش، و در دیگری به مودت خداوند و تقرب به سوی او از طریق طاعات الهی تفسیر شده است. به اعتقاد وی، این دو روایت با روایت اول ناسازگار نیستند؛ زیرا از سویی، روایات دال بر مودت اهل بیت پیامبر (ص) به طریق اولی، بر وجوب مودت پیامبر نیز دلالت می‌کنند، و از سوی دیگر، محبت اهل بیت پیامبر (ص) از مصادیق مودت خداوند و تقرب به او می‌باشد[۱۱۹].
  11. سید علی بن شهاب همدانی (م / ۷۸۶ ه‍): وی، درباره انگیزه‌اش برای تألیف کتابمودة القربی و أهل العباء گفته است: «از آنجا که مودت آل پیامبر (ص) مورد سؤال واقع خواهد شد، چرا که خداوند، به پیامبر (ص) دستور داده است که از امت خود چیزی جز مودت الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را سؤال نکند، و آن، سبب نجات محبان و موجب وصول آنان به پیامبر (ص) و آل او است، چنان که فرموده است: «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏»: انسان با کسی خواهد بود که او را دوست می‌دارد، بدین جهت کسی که طالب طریق وصول و منهج قبول است، باید محبت رسول و مودت اهل بیت بتول را طلب کند، و آن جز با شناخت فضایل آل پیامبر (ص) به دست نمی‌آید، و معرفت آنان در گرو شناخت اخبار پیامبر (ص) درباره آنان است، بدین جهت من به نگارش این کتاب اقدام نمودم»[۱۲۰].
  12. حافظ بخاری معروف به خواجه پارسا (م / ۸۲۲ ه‍) مؤلف کتاب «فصل الخطاب»: وی، دو روایت را درباره این که مقصود از «قربی» در آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى، اهل بیت پیامبر (ص) - خصوصاً علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) است، نقل کرده است، آن گاه گفته است: «ثمره مودت آنان به خودشان باز می‌گردد، چنان که فرمود: قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ[۱۲۱] زیرا مودت، مناسبتی روحانی را اقتضا می‌کند که آن نیز مستلزم اجتماع با آنان در قیامت خواهد بود، چنان که در حدیث «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏» بیان شده است»[۱۲۲].
  13. شیخ مؤمن شبلنجی شافعی (م / ۱۳۰۸ ه‍): وی، در این باره گفته است: «آن‌چه ما بیان کردیم که اهل‌بیت عبارتند از علی، فاطمه، حسن و حسین (ع)، مطلبی است که فخر رازی در تفسیرش، و زمخشری در کشاف به آن گرایش یافته‌اند. عبارت زمخشری در تفسیر آیه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چنین است: هنگامی که آیه نازل شد، به پیامبر (ص) گفته شد: ای رسول خدا اقربای شما که مودتشان بر ما واجب شده است، چه کسانی‌اند؟ پیامبر (ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان می‌باشند[۱۲۳].
  14. شیخ سلیمان قندوزی حنفی (م / ۱۲۹۴ ه‍): وی، گفته است: «خدای تبارک و تعالی در آیه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مودت اقربا و اهل بیت پیامبرش را واجب کرده است»[۱۲۴]. وی، در جایی دیگر گفته است: حافظ جمال‌الدین زرندی از ابی الطفیل و جعفربن حبان روایت کرده که گفته‌اند: حسن بن علی (ع) پس از وفات پدرش، خطبه‌ای ایراد کرد و در آن خطبه خودش را معرفی نمود، از آن جمله فرمود: من از اهل بیتی هستم که خداوند مودت آنان را واجب کرده و فرموده است: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۲۵]. قندوزی، باب ۳۲ کتاب خود را به تفسیر آیه الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اختصاص داده، و روایت مربوط به این که مقصود از «قربی» در آیه، اهل بیت پیامبر (ص) خصوصاً، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) است را نقل کرده است[۱۲۶].[۱۲۷]

دلالت آیه

نخست: دلالت بر وجوب مودت اهل بیت (ع)

این آیه نشان مى‌دهد که دوست داشتن اهل بیت (ع) واجب بوده و خداوند متعال آن را اجر رسالت قرار داده است. اینکه دوست داشتن اهل بیت (ع) به عنوان پاداش رسالت پیامبر (ص) قرار داده شده است، بدین معناست که محبت اهل بیت (ع) در اهمیت، شأن و منزلت، با اصل رسالت برابری مى‌کند؛ زیرا اجر عمل باید در ارزش با اصل عمل معادل باشد و گرنه اجری ناعادلانه خواهد بود و از ساحت خدای متعال به دور است که برای مهمترین رخداد هستی، یعنی رسالت پیامبر اعظم (ص) اجر و پاداشی ناعادلانه قرار دهد. اگر در دیگر آیات قرآن نیز به نظر دقت و تأمل بنگریم، درخواهیم یافت که منظور از این اجر چیست. خدای سبحان در آیه دیگری فرموده است: قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا[۱۲۸].

این آیه تصریح مى‌کند: پاداشی که خداوند در مقابل رسالت پیامبرش (ص) واجب فرموده، چیزی نیست جز راهی به سوی پروردگار، و در آیه دیگری از قرآن کریم مى‌بینیم که قرآن نیز به "راه پروردگار" توصیف شده است: إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا[۱۲۹].

در نتیجه قرآن کریم، اهل بیت پیامبر (ع) را معادل قرآن قرار داده است و در واقع هر دو آنها "راهی به سوی پروردگار متعال" هستند؛ همانطور که رسول خدا (ص)، خود "راهی به سوی پروردگار متعال" است. خدای سبحان مى‌فرماید: وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا[۱۳۰].

از نکات جالب توجه در این آیه این است که قرآن، دوستی و محبت را تعیین کننده راهی که انسان در حیات دنیوی خویش برمى‌گزیند، معرفی مى‌کند. این آیات، حسرت و پشیمانی ظالم را از اینکه راهش را از رسول خدا جدا کرده است، حکایت مى‌کند و از این کار او (همراه نشدن با رسول) اینگونه تعبیر مى‌کند که او، دیگری را به عنوان دوست خود انتخاب کرده است. بنابراین دوستی غیر رسول خدا (ص)، در اینجا به این معنا است که ظالم، راه دیگری غیر از راه خدا و رسول برگزیده است. در نتیجه آیه دالّ بر این است که دوستی و مودت، به معنای پیروی از راه و تبعیت و اقتداست، و حسرت و پشیمانی ظالم در روز قیامت به دلیل اینکه به کسی غیر از رسول اقتدا کرده و او را به عنوان دوست و راه زیستن خویش برگزیده، پایان ندارد.

در هر صورت این آیات، جای هیچ شک و شبه‌های باقی نمى‌گذارد که منظور از دوست داشتن نزدیکان رسول خدا (ص)، انتخاب آنان به عنوان راهی به سوی خداست؛ یعنی انسان، به ایشان اقتدا کرده و قدم به قدم و بی هیچ انحرافی پشت سر آنها حرکت کند و آنان را به عنوان امامی مطاع (که شأن آنان در وجوب اطاعت و اقتدا، مانند خود رسول خدا (ص) است) برگزیند و در تمامی اوامر و نواهی از ایشان تبعیت کامل داشته باشد.

دوم: دلالت بر وجوب اطاعت اهل بیت (ع)

مقصود آیه، تنها مجرد محبت و مودت نیست؛ بلکه خداوند متعال به مودتی امر نموده که دنبال آن انقیاد و اطاعت و فرمانبرداری باشد و این مطلب را از چند طریق می‌توان اثبات نمود:

  1. از طریق لفظ «مودت»؛ زیرا مطابق رأی برخی از متخصصین لغت، مودت عبارت است از محبتی که همراه با اطاعت باشد.
  2. از طریق مراجعه به آیات دیگر؛ زیرا خداوند متعال می‌فرماید: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ[۱۳۱].

مقصود از متابعت در این آیه، همان اطاعت و فرمان‌برداری است؛ زیرا خداوند در جایی دیگر می‌فرماید: وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي[۱۳۲]. در این آیه، اطاعت عطف تفسیری بر متابعت شده است. علامه حلی می‌فرماید: وجوب المودة یستلزم وجوب الطاعة[۱۳۳]. وجوب مودت، مستلزم وجوب اطاعت است[۱۳۴].

به عبارتی دیگر: مهمترین الزامی که مودت ذوی‌القربی برای مردم دارد، اطاعت از آنان است؛ زیرا مودّت، واسطه‌ای میان معرفت و اطاعت است. پس از سویی، مودت، معلول معرفت است و از سویی دیگر، علّت طاعت به شمار میآید؛ چه اینکه مودت، بی‌معرفت به دست نمی‌آید، چنان‌که اطاعت نیز بی‌مودت، محقق نمی‌شود.

نمی‌توان ادعای مودت قربی را داشت و از آنها تبعیت نکرد و یا با آنها درگیر شد. بر این پایه، وجود مبارک رسول خدا (ص) اجر رسالت خویش را به دستور خداوند، مودّت به قربی قرار داد:قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.

امام صادق (ع) می‌فرماید: محب هرگز درباره محبوب خود عصیان نمی‌ورزد و آن هنگام که پیروی حبیب خدا در همه جوانب انجام گیرد، محب خدا بودن نیز در همه عرصه‌ها محقق می‌شود. فرمان‌برداری کامل، محبت کامل میزاید و اطاعت ناقص، محبت ناقص، تنها راه تکمیل محبت، همان پیروی است [۱۳۵].

فخر رازی می‌نویسد: "بی‌تردید، پیامبر اکرم (ص)، فاطمه (س) را دوست می‌داشت و در حق ایشان فرموده‌اند: فاطمه پاره‌ای از وجود من است. هر که او را بیازارد مرا آزرده است. همچنین به روایت متواتر از پیامبر خدا (ص) ثابت شده است که آن بزرگوار، علی، حسن و حسین (ع) را دوست می‌داشت. هنگامی که دوستی پیامبر به ایشان ثابت شود، این دوستی و محبّت بر همه امت اسلامی نیز لازم می‌آید؛ چرا که خداوند متعال می‌فرماید: و او را پیروی نمایید، بسا که از هدایت شدگان باشید. در آیه دیگر می‌فرماید: همانا در فرستاده خداوند، برای شما الگو و نمونه خوب و کاملی است"[۱۳۶].[۱۳۷]

سوم: دلالت بر افضلیت اهل بیت (ع)

از آیه مورد بحث استفاده می‌شود که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) کسانی هستند که محبتشان به طور مطلق واجب است و هر کس که چنین باشد، محبوب‌ترین افراد نزد خداوند و رسول خواهد بود و در نتیجه، او افضل افراد امت است، همان‌گونه که ابن حجر هیتمی به آن تصریح دارد. او می‌گوید: فالمحبة الدینیة لازمة للأفضلیة، فمن کان أفضل کانت محبتنا الدینیة له أکثر[۱۳۸]. پس محبت دینی، ملازم با افضلیت است. پس هر کس که افضل است، محبت دینی ما به او بیشتر است[۱۳۹].

چهارم: دلالت بر عصمت اهل بیت (ع)

در این آیه، امر به محبت به صورت مطلق شده و محبت، مستلزم اطاعت است، پس در حقیقت، پیامبر(ص) به اطاعت مطلق از اهل بیت خود امر نموده است و از آنجا که اطاعت مطلق تنها باید از معصوم باشد، در نتیجه مقصود از ذوی القربی در آیه، اهل بیت عصمت و طهارت‌اند و اگر آنها از جمله امام حسین(ع) معصوم‌اند، پس مرجع دینی مردم بعد از رسول خدا(ص) می‌باشند[۱۴۰].

منابع

پانویس

  1. «بگو: من هیچ پاداشى از شما برای رسالتم درخواست نمى‌‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم اهل بیتم‌» سوره شوری، آیه ۲۳.
  2. «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  3. ر.ک: تفسیر آیة المودة، ص۲۵؛ روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۰؛ المیزان‌، ج۱۸، ص ۴۳.
  4. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۱.
  5. «یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است» سوره شوری، آیه ۲۴.
  6. «و اوست که توبه را از بندگانش می‌پذیرد» سوره شوری، آیه ۲۵.
  7. مجمع البیان، ج۹، ص۴۴؛ تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۰۳.
  8. ر.ک: سرمدی، محمود، مقاله «آیه مودت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ فرهنگ شیعه، ص ۵۱.
  9. ر.ک: مفردات راغب، ص۸۶۰. ودد: محبة الشئ و تمنی کونه و یستعمل فی کل واحد من المعنیین علی ان المتمنی یتضمن معنی الودة، لأن المتمنی هو تشهی حصول ما توده؛ تفسیر أبوالسعود، ج۱، ص۱۶۹.
  10. المحاسن، ج۱، ص۱۹۷. عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ عِنْدَهُ عِدَّةٌ مِنْ مَوَالِيهِ فَجَرَى ذِكْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ... وَ الْمَوَدَّةُ وَ ضِدَّهَا الْعَدَاوَةَ.
  11. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۰۲.
  12. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۰۲-۱۰۳.
  13. «بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.
  14. «و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.
  15. مجمع البحرین، ج۳، ص۱۵۹.
  16. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  17. «به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.
  18. سرمدی، محمود، مقاله «آیه مودت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  19. الأجر: الجزاء علی العمل، و الأجر الثواب (لسان العرب، ج۱، ص۵۸)؛ الأجر والأجرة الكراء علی العمل (معجم مقاییس اللغة، ص۶۰).
  20. الأجر: الجزاء علی العمل كالإجارة، و الذكر الحسن، و المهر (معجم القاموس المحیط، ص۳۴-۳۵).
  21. «و ما به او اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.
  22. مجمع البیان، ح۷-۸، ص۲۸۰.
  23. «و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۱۲.
  24. «کیفر او دوزخ است» سوره نساء، آیه ۹۳.
  25. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۱۰- ۱۱.
  26. «چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بی‌گمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.
  27. «و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش می‌رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.
  28. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۲۲.
  29. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  30. «و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.
  31. «و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.
  32. «دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.
  33. «بسا کافران آرزو کنند که مسلمان می‌بودند» سوره حجر، آیه ۲.
  34. «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.
  35. المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۶-۵۱۷.
  36. ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۴۶۰؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۳۸۷؛ معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۷۹؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۷۱؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۱۷۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۲۷۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۳۷.
  37. معجم الفروق اللغویة، ص۱۷۴.
  38. النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۱۶۵.
  39. المصباح المنیر، ج۲، ص۱۷۵؛ نیز ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۲۰۵؛ معجم مقاییس اللغة، ص۸۸۵؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۰۳۸؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۴.
  40. «بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند» سوره توبه، آیه ۲۸.
  41. «(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.
  42. «و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند» سوره نساء، آیه ۸.
  43. «و خویشاوند (وی)» سوره انفال، آیه ۴۱.
  44. «مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمی‌زند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.
  45. «و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰.
  46. «در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  47. «که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.
  48. «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
  49. «می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.
  50. «و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید» سوره واقعه، آیه ۸۵.
  51. المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۸-۳۹۹.
  52. «دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  53. تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۰ - ۲۱.
  54. تفسیر الجلالین، ص۴۸۶.
  55. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱.
  56. تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۳۹.
  57. تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.
  58. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۱۲۵.
  59. منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.
  60. تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۹۰.
  61. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.
  62. الکشاف، ج۴، ص۲۱۹.
  63. مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۱۶۵.
  64. روح المعانی، ج۲۵، ص۴۸.
  65. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۸.
  66. مجمع البیان، ج۹- ۱۰، ص۲۹.
  67. منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.
  68. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۳-۹۹؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه مودت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  69. بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب فی اصول الفقه، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۳. نیز ر.ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۰-۲۲.
  70. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۸.
  71. تفسیر طبری، ج۲۵، ۲۹- ۳۳.
  72. تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷- ۱۹۹.
  73. فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۱-۵۳۲.
  74. روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.
  75. تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰- ۳۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷.
  76. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۹.
  77. تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰؛ تفسیر کشاف، ج۴، ص۲۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷؛ الدر المنثور، ج۷، ص۲۹۸.
  78. الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۸۹؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۳؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.
  79. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  80. این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.
  81. این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.
  82. روح المعانی، ج۲۰، ص۴۷؛ المیزان، ج۱۸، ص۴۳.
  83. «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند». سوره حشر، آیه ۹.
  84. المیزان، ج۱۸، ص۴۳- ۴۴.
  85. دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۰.
  86. المیزان، ج۱۸، ص۴۴- ۴۵.
  87. جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۰، ص۳۳؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۰.
  88. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۵.
  89. جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱.
  90. ر.ک: جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱؛ نیز ر.ک: الکشاف، ج، ص۲۲۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.
  91. مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۲۸.
  92. تفسیر المراغی، ج۲۵، ص۳۹.
  93. «ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم» سوره زمر، آیه ۳.
  94. «و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  95. «بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.
  96. «و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.
  97. المیزان، ج۱۸، ص۴۵- ۴۶.
  98. «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.
  99. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  100. چنان که شیخ طوسی، پس از نقل آن گفته است: «این قول، مختار ما و اصحاب ماست»، التبیان، ج۹، ص۱۵۹.
  101. دیوان الامام الشافعی، ص۵۶.
  102. ر.ک: بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۴۳.
  103. «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.
  104. ینابیع المودة، ص۱۸۱، نقل از رساله جاحظ.
  105. الکشاف، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۲۱.
  106. دو قول دیگر، یکی این است که آیه خطاب به مشرکان قریش است و مقصود رعایت حرمت خویشاوندی با پیامبر (ص) است و دیگر، قول حسن بصری که مقصود مودت خدا و تقرب به او از طریق طاعات است.
  107. مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴- ۱۶۶.
  108. شیخ مؤمن شبلنجی شافعی نیز بر آن است که زمخشری و رازی همین دیدگاه را برگزیده‌اند. نورالابصار، ص۲۲۴ - ۲۲۵.
  109. «و هر کس کاری نیک انجام دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.
  110. تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱.
  111. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  112. مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۵۲.
  113. «و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  114. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.
  115. «و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  116. الفصول المهمة، ص۲۹.
  117. نخی است که دانه‌های تسبیح یا مروارید و مانند آن را به آن می‌کشند، وقتی که آن دانه‌ها در آن باشد.
  118. فرائد السمطین، ج۱، ص۲۰.
  119. الصواعق المحرقة، ص۲۱۱- ۲۱۲.
  120. ینابیع المودة، ص۲۸۴- ۲۸۵.
  121. «بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است» سوره سبأ، آیه ۴۷.
  122. ینابیع المودة، ص۴۲۸ - ۴۲۹.
  123. نور الابصار، ص۲۲۴- ۲۲۵.
  124. ینابیع المودة، ص۶.
  125. ینابیع المودة، ص۱۲.
  126. ینابیع المودة، ص۱۲۴.
  127. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۹-۱۱۳؛ فرهنگ شیعه، ص۵۲ ـ ۵۴؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه مودت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  128. «بگو: من از شما [در برابر تبلیغ دین هیچ‌] پاداشى نمى‌‌خواهم، جز اینکه هر که بخواهد راهى به سوى پروردگارش بگیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.
  129. «بى‌تردید این [قرآن‌] مایه تذکر و پند است؛ پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [باتکیه‌براین‌قرآن‌] برگزیند» سوره مزمل، آیه ۱۹.
  130. «و [به خاطر آور] روزى را که ستم‌کار دست خود را [از شدّت حسرت] به دندان مى‌‌گزد و مى‌‌گوید: اى کاش با رسول [خدا] راهى برگزیده بودم! اى واى بر من، کاش فلان [شخص گمراه] را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآورى [حق] گمراه ساخت بعد از آنکه حق برای من آشکار شده بود. و شیطان همیشه انسان را در لحظه‌های نیاز تنها مى‌‌گذارد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.
  131. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  132. «و بی‌گمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شده‌اید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰.
  133. حسن بن یوسف، علامه حلی، نهج الحق و کنف الصدق، ص۱۷۵.
  134. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۶۲.
  135. صدوق، الامالی، ص۳۹۶.
  136. لا شک أن النبی کان یحب فاطمة (س)، قال: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا يُؤْذِيهَا» و ثبت بالنقل المتواتر عن رسول الله أنه کان یحب علیا و الحسن و الحسین و إذا ثبت ذلک وجب علی أمره الأمة مثله لقوله: وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ و لقوله تعالی: فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ و لقوله: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ و لقوله سبحانه: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۵۹۵.
  137. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۰۳-۱۰۴.
  138. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ج۱، ص۱۸۷.
  139. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۶۳.
  140. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۶۴.