آزمایش الهی

(تغییرمسیر از ابتلای معصوم)

آزمایش و ابتلا به معنای امتحان‌کردن بندگان توسط خداوند به‌کار رفته است. در آموزه‌های ادیان الهی، از ابتلا به عنوان سنت الهی، سخن به میان آمده است. فلسفه آزمایش الهی، شکوفا ساختن و نمایان کردن استعدادها و قابلیت‌های آدمی و تکامل بخشیدن به اوست. آزمایش الهی، صفات انسانی را از قوه به فعل و کمال می‌آوَرَد.

خداوند انسان‌ها را با شیوه‌ها و ابزارهای گوناگون می‌آزماید. برخی از این موارد عبارت است از: مال، فرزند و نعمت‌های دنیا؛ خوف؛ گرسنگی؛ کاهش اموال، جان‌ها و میوه‌ها؛ تفاوت افراد در برخورداری از امکانات و کمالات؛ جهاد و غیره.

مقدمه

خداوند، معرفت خویش را در فطرت آدمی نهاده است و همین داشته فطری به او الهام می‌کند که پرهیزگاری و زشت‌کاری‌ چیست[۱]. دین راهی ویژه است منطبق با همین فطرت که کمال دنیوی و اخروی را هماهنگ با هم پی می‌جوید و چون انسان مختار است، خداوند آزمایش را برای او مقرر داشته است تا توانایی‌های نهفته‌اش آشکار شوند. آزمایش انسان‌ها یک سنت الهی است و مؤمن و کافر و نیک و بد را در برمی‌گیرد[۲].

در این میان، فطرت، آدمی را به نیکی و پاکی فرامی‌خواند و دین برای رسیدن به آن برنامه می‌دهد و شیطان می‌کوشد او را با اغوا و تزیین به گمراهی اندازَد[۳].[۴]

معناشناسی

ابتلا از ریشه «بلو» یا «بلی» و به معنای امتحان‌کردن است[۵] و در امور مکروه و سخت[۶] و امور خیر[۷] به کار می‌رود. در منابع دینی نیز ابتلا در همان معنای لغوی[۸] و به معنای امتحان‌کردن بندگان توسط خداوند[۹] به‌کار رفته است. علمای اخلاق، ابتلا را امتحان بندگان می‌دانند تا حقیقت‌شان آشکار شود که از جمله اطاعت‌ کنندگان و شکرگزاران هستند یا از مخالفان و کافران[۱۰].[۱۱]

واژه ابتلاء با الفاظی چون فتنه، امتحان و تمحیص که در قرآن نیز به کار رفته‌اند مترادف و یا قریب المعناست. فتنه شدیدترین نوع امتحان است[۱۲] و امتحان به معنای تصفیه و خالص کردن، آزمایش و واقع کردن در محنت و سختی است[۱۳] و تمحیص یعنی تطهیر، پاک شدن و عاری شدن از عیب[۱۴].[۱۵]

پیشینه

در آموزه‌های ادیان الهی، از ابتلا به عنوان سنت الهی، سخن به میان آمده‌است[۱۶]. بر اساس آیات قرآنی، ابتلا یکی از سنت‌های تغییرناپذیر الهی است[۱۷] که همه افراد با آن روبه‌رو می‌شوند[۱۸] و خداوند امت‌ها را نیز با انواع بلاها امتحان کرد تا به درگاه خداوند روی آورند[۱۹].

در برخی آیات الهی، سخن از ابتلای پیامبران(ع) به میان آمده و در این میان، از ابتلای پیامبرانی چون آدم(ع)[۲۰]، ابراهیم(ع)[۲۱]، ایوب(ع)[۲۲]، یعقوب(ع)[۲۳] و... یاد شده است.

در برخی روایات نیز ابتلای پیامبران(ع) شدیدترین مراتب ابتلا دانسته شده، سپس ابتلای افرادی که در قرب به حق‌تعالی به آنها نزدیک‌ترند[۲۴]؛ چنان‌که هر قبض و بسطی که برای انسان رخ می‌دهد، ناشی از مشیت، قضا و ابتلاست[۲۵].[۲۶]

ابتلا در قرآن

واژه بلی و مشتقات آن با ۲۶ گونه استعمال، ۳۸ بار در ۲۵ سوره قرآن ذکر شده که در این میان، ابتلاء و سایر صور آن از باب افتعال، ده بار به چشم می‌‌خورد و بیشترین تکرار مربوط به واژه بلاء با ۶ مورد است. مفسرین این واژه‌ها را معمولاً به معنای اختبار و آزمایش گرفته‌اند[۲۷]، هر چند در مواردی به معنای خاص‌تری به کار رفته است مثل: نعمت دادن[۲۸]، وقوع در محنت‌ها و شداید[۲۹]، پذیرش فنا و کهنگی[۳۰].[۳۱]

امتحان در فرهنگ قرآن قرار دادن انسان‌ها در بستر حوادث گوناگون تلخ و شیرین با هدف رسیدن آنان به کمال لایق خویش است و در آیات پرشماری با واژه‌های یاد شده و غیر آنها مطرح گردیده و به بررسی ابعاد مختلف آن پرداخته شده است؛ مانند:

  1. سنت امتحان و ضرورت آن[۳۲]؛
  2. فلسفه و اهداف امتحان[۳۳]؛
  3. امتحان و علم الهی[۳۴]؛
  4. ابزارها و شیوه‌های امتحان[۳۵]؛
  5. راه موفقیت در امتحان[۳۶].[۳۷]

امتحان سنت الهی

امتحان از جمله سنت‌های قطعی الهی است[۳۸]. اصل این سنت در عالم تشریع و تکوین براساس قوانین دائمی و ثابت استوار است و هیچ‌گونه تبدیل و جایگزینی[۳۹] و تحویل و دگرگونی را برنمی‌تابد[۴۰].[۴۱]

سنت امتحان همچون دیگر سنت‌های خداوند مطلق و فراگیر است، ازاین‌رو به دوره و گروهی خاص از انسان‌ها اختصاص ندارد و بر همه افراد و اقوام از گذشته و حال و آینده حاکم است[۴۲]. امتحان به مقتضای عموم شامل انسان‌های عادی و توده مردم و نیز شامل انسان‌های والا همچون انبیای الهی می‌گردد.

بدیهی است که امتحان همگان در یک سطح نبوده و هر کسی به اندازه دین[۴۳] و ایمان و حسن رفتارش امتحان می‌شود و هر که ایمانش صحیح‌تر و عملش نیکوتر است، امتحان وی شدیدتر است[۴۴]، چنان‌که به تصریح قرآن کریم خداوند هیچ‌کس را بیش از وسع وی تکلیف نمی‌کند[۴۵] از رسول‌خدا (ص) سؤال شد: آزمون چه کسانی دشوارتر است؟ فرمود: پیامبران، آنگاه دیگر انسان‌ها بر حسب مراتب خویش[۴۶]. در روایتی امام صادق (ع) حتی اندوهی را که بر مؤمن وارد می‌شود و راز آن را نمی‌داند مایه زدودن گناهان وی دانسته است[۴۷].[۴۸]

موارد ابتلا

قرآن کریم، اموری چون ترس، گرسنگی، زیان‌های مالی و جانی[۴۹]، فرزندان[۵۰]، شر و خیر[۵۱] را فتنه و آزمایش برشمرده است. برخی علمای اخلاق، ابتلا را هم در امور خیر و هم در امور شر دانسته‌اند که ابتلا در امور خیر، برای آزمودن شکر و ابتلا در امور شر، برای آزمودن صبر بندگان است[۵۲].[۵۳]

فلسفه امتحان و اهداف آن

فلسفه آزمایش الهی، شکوفا ساختن و نمایان کردن استعدادها و قابلیت‌های آدمی و تکامل بخشیدن به اوست. آزمایش الهی، صفات انسانی را از قوه به فعل و کمال می‌آوَرَد[۵۴].

علی (ع) در توضیح اغراض خداوند از آزمایش بندگان می‌فرماید: "خداوند بندگانش را بر اثر رفتارهای ناپسندشان، به کیفرِ کاهش میوه درختان و دریغ داشتن باران و فرو بستن درهای نیکی دچار می‌سازد تا توبه کنند و از گناه دست کشَند و عبرت آموزَند"[۵۵]. آزمایش الهی هم فرد را در قلمرو خود دارد و هم جوامع را هدف می‌گیرد[۵۶].[۵۷]

حکمت پروردگار اقتضا می‌کند در هر امتحانی علتی نهفته باشد. علل مختلفی برای آزمایش‌ها بیان شده است؛ ازجمله:

  1. توبه و بازگشت به حق: خدای متعال برخی بندگان خود را به شادی‌ها و غم‌ها، بدی‌ها و نیکی‌ها آزموده تا اندرز گرفته توبه کنند و به حق باز گردند[۵۸].[۵۹]
  2. خالص کردن مؤمنان و نابودی کافران: خدای سبحان در گذر زمان و به تدریج با آزمون‌ها، اهل ایمان را از شائبه‌های کفر و نفاق و فسق دور ساخته و ایمان آنان را خالص و شفاف می‌گرداند و کافران را که کفر و شرک و مکر آنان را فراگرفته به "محق" و نابودی می‌کشاند[۶۰].[۶۱]
  3. ظاهر ساختن باطن انسان‌ها و جداسازی انسان‌های پاک از خبیث: امتحان برای ظاهر کردن سریره‌های انسان‌ها و پیدا شدن اخلاص یا نفاق آنان است[۶۲]، بنابراین خداوند براساس سنت امتحان[۶۳].[۶۴] پاکان را از افراد خبیث و پلید جدا می‌سازد[۶۵].
  4. شناخته شدن نیکوکاران: خدای سبحان آسمان‌ها و زمین[۶۶] و مرگ و زندگی[۶۷] را آفرید و آنچه را روی زمین است زینت قرار داد[۶۸] تا انسان‌ها را بیازماید و معلوم شود چه کسی عملش نیکوتر است.
  5. مشخص کردن میزان صداقت و کذب افراد: امتحان برای آن است که میزان صداقت افراد در ایمان و اعتقادشان روشن شده و آنان‌که صادقانه از خدا اطاعت کرده و رسول وی را اجابت می‌کنند از دروغگویانی که برای منافع دنیوی به او می‌گرایند مشخص شوند[۶۹].[۷۰].
  6. سنجش میزان صبر بر محرومیت‌ها و رضایت از برخورداری‌ها: انسان‌ها به وسیله یکدیگر امتحان می‌شوند تا اینکه شکیبایی آنها معلوم گردد[۷۱] و رضایت هرکس به آنچه از آن برخوردار شده یا از آن محروم گشته آشکار شود[۷۲].
  7. شناخته شدن مجاهدان و صابران: از دیگر اهداف امتحان شناخت پیکارگران و صابران بیان شده است[۷۳] تا بدین وسیله ایشان پاداش خود را دریافت دارند[۷۴]. گذشته از موارد یاد شده در روایات نیز تهذیب نفس، رسیدن به مقام رضا[۷۵] و رسیدن انسان‌ها به پاداش و کیفر اعمال نیک و بد خویش از فلسفه‌های امتحان یاد شده است[۷۶].
  8. دستیابی به تقوا: خداوند مؤمنان را تمرین داده، یا سختی و مشقت را بر آنان تحمیل می‌کند تا با این امتحان الهی، قلب‌هایشان به تقوا متخلق گردد. نتیجه این‌گونه دستیابی به تقوا آن است که شخص به رسول اکرم (ص)احترام گذاشته و هنگام سخن گفتن در محضر ایشان صدای خود را فرود می‌آورد[۷۷].[۷۸].[۷۹]

زمینه آزمایش الهی

زمینه آزمایش‌های الهی بسته به موضوع آن تفاوت می‌کند:

  1. گاهی نیّت و خواسته‌های درونی انسان‌ها (مانند قضاوت کردن درباره افراد، داشتن نگاه نادرست، بدگمانی بی‌جا نسبت به کسی و...) مورد امتحان الهی قرار می‌گیرد. امام علی (ع) در این زمینه می‌فرماید: «آنگاه که جوّ خوبی و خیرخواهی بر زمانه و مردم آن سایه گسترَد، اگر کسی به دیگری گمان بد برَد، در حالی که خلافی از او ندیده، ستم کرده است»[۸۰].
  2. و گاهی رفتار و کردار انسان زمینه آزمایش است؛ رفتار و واکنش‌هایی که از اعضای بدن و اندام‌ها سر می‌زند (مانند رعایت حدود واجبات و محرمات، انجام وظایفی که در موقعیت‌های گوناگون برعهده ما گذاشته می‌شود، رعایت حقوق دیگران و...). امیرالمؤمنین (ع) در این مورد می‌فرماید: «به خدا سوگند شما مردم در کوره آزمایش قرار می‌گیرید، دست‌خوش دگرگونی می‌شوید، در غربال سختی‌ها درمی‌آیید و چونان دیگ پرجوش و خروش، زیر و بالا خواهید شد[۸۱].[۸۲]

ابزارها و شیوه‌های امتحان

خداوند انسان‌ها را با شیوه‌ها و ابزارهای گوناگون می‌آزماید. برخی از این موارد عبارت است از:

  1. مال، فرزند و نعمت‌های دنیا: مال و فرزند که از آن در قرآن به زینت زندگی دنیا تعبیر شده[۸۳] از جمله ابزارهای امتحان به‌شمار می‌آید[۸۴]. مال می‌تواند از این‌جهت برای شخص متمکن و برخوردار وسیله امتحان باشد که معلوم شود با حقوق خدا و اولیای او و مردم در مال خود چگونه رفتار می‌کند. آیا به وظیفه شرعی و اخلاقی خود در این زمینه عمل می‌کند و زکات، صدقات و نفقات واجب و مستحب را می‌پردازد، در امور عام المنفعه شرکت می‌کند و به وضع مستمندان و تهیدستان رسیدگی می‌کند[۸۵].[۸۶]
  2. خوف: خداوند انسان‌ها را به طور حتم با ترس می‌آزماید[۸۷]. در جنگ احزاب مسلمانان به هنگام رویارویی با دشمنان چنان دچار ترس شدید گشتند که چشم‌هاشان خیره و جان‌های آنان به لب رسید. خداوند از این حالت ایشان به امتحان یاد کرده است[۸۸].
  3. گرسنگی: از دیگر شیوه‌های آزمون الهی گرسنگی است[۸۹]. از غلبه گرسنگی بر مسلمانان در ابتدای مهاجرت ایشان به مدینه به عنوان نمونه‌ای از این امتحان یاد شده است.
  4. کاهش اموال، جان‌ها و میوه‌ها: خدای متعال انسان‌ها را به نقص و زیان‌های مالی و جانی و کاستی در ثمرات و محصولات می‌آزماید[۹۰]. از دست دادن دوستان و بستگان بر اثر مرگ و نیز مصائب جسمی چون بیماری‌ها و جراحت‌ها از مصادیق امتحان با جان به شمار آمده است[۹۱].
  5. تفاوت افراد در برخورداری از امکانات و کمالات: تفاوت انسان‌ها در اوصاف و کمالات خویش و نیز تنوع منصب و مقام آنان وسیله‌ای برای امتحان آنها به یکدیگر است[۹۲]. برخی از انسان‌ها در این آزمون به کمالاتی که به دیگران داده شده حسد می‌ورزند[۹۳]. گاهی ضعف و ذلت مؤمنان دستمایه امتحان ظالمان یا کافران می‌شود تا در تسلط و ظلم نسبت به آنها طمع کنند، ازاین‌رو مؤمنان درخواست می‌کنند خداوند ایشان را وسیله آزمایش ستمگران و کافران قرار ندهد[۹۴].
  6. جهاد: جهاد با دشمنان، از ابزارهای آزمایش مؤمنان است که از نظر قرآن راه بهشت بدون پیمودن آن هموار نمی‌شود: سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.</ref>. جهاد از جهات گوناگون می‌تواند وسیله‌ای برای امتحان باشد؛ گاهی از جهت تحمل دشواری‌ها و مشقت‌های نبرد یا از جهت از دست رفتن و شهادت گروهی به هنگام رزم و زمانی از جهت شکست[۹۵] و تأخیر در دستیابی به پیروزی[۹۶] یا حتی از این جهت که با پیروزی به دست آمده ممکن است گرفتار غرور شوند و پیروزی را دستاورد خود بدانند. فرمان‌های خداوند در ضمن پیکار نیز می‌تواند از دیگر مصادیق امتحان به وسیله جهاد در ضمن آن به شمار آید، چنان‌که سپاهیان طالوت در مبارزه با جالوت و سپاه وی مأمور شدند از نهر آبی که در پیش رو داشتند مگر اندکی ننوشند[۹۷].

همچنین در آیات موارد دیگری نیز برای امتحان بیان شده است مانند: زینت زمین (همه موجودات)[۹۸]؛ عهد و پیمان[۹۹] و تنگی روزی[۱۰۰].[۱۰۱]

وظیفه بندگان در آزمایش‌ها

خداوند به کسانی که هنگام گرفتاری‌ها و بلاها صبر پیشه می‌کنند و به یاد او می‌افتند، بشارت داده است و آنان را هدایت‌یافتگان معرفی می‌کند[۱۰۲]. در بعضی روایات صبر بنده بر بلای پروردگار، مقتضای عبودیت شمرده شده[۱۰۳] و رسیدن به نعمت‌های آخرت، در گرو صبر بر بلای دنیا آمده است[۱۰۴]. اندیشمندان اسلامی صبر بر بلایا و امتحانات را یکی از مراتب بلند صبر شمرده‌اند؛ به گونه‌ای که بنده به واسطه آن، در سِلک مقربان الهی داخل گشته، طعم محبت الهی را می‌چشد[۱۰۵]. در مقابل، بی‌تابی بر مصیبت‌ها را از ضعف نفس می‌دانند که جزو مهلکات است و در حقیقت انکار قضای الهی و اکراه در برابر حکم و فعل اوست[۱۰۶]. توجه و هوشیاری به امتحانات الهی بهره‌های فراوانی برای افراد دارد و در حوزه اجتماعی نیز آثار فراوانی برای جامعه دربر خواهد داشت؛ به گونه‌ای که می‌تواند سبب تحولات اساسی و پیروزی و پیشرفت شود[۱۰۷].[۱۰۸]

منابع

پانویس

  1.  وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ؛ سوره شمس، آیه ۷.
  2. ابتلاءات الامم‌، ۲۰.
  3. تفسیر المیزان‌، ۱۲/ ۴۵.
  4. فرهنگ شیعه، ص ۴۰.
  5. فراهیدی، کتاب العین، ۸/۳۴۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴/۸۳–۸۴؛ فیّومی، المصباح المنیر، ۶۲.
  6. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۱.
  7. ابن‌اثیر، النهایه، ۱/۱۵۵.
  8. راغب، مفردات، ۱۴۵–۱۴۶.
  9. کلینی، الکافی، ۱/۱۵۲.
  10. غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۳۸۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۱/۳۷۵.
  11. نصیری، سعید، مقاله «ابتلا»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۳۹۵ – ۳۹۹؛ یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه امتحان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۶-۷۷.
  12. معجم الفروق اللغویه، ص۳۹۶ـ ۳۹۷.
  13. المعجم الوسیط، ص۸۵۶.
  14. لسان العرب، ج۷، ص۹۰؛ و نیز مفردات، النهایة و مقاییس ذیل ماده.
  15. فتح‌الله‌زاده و سلیمانی بهبهانی، مقاله «ابتلا»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۲۵-۱۳۰.
  16. کتاب مقدس، خروج، ب۳۱، ۱۳؛ ابن‌میمون، ۵۵۹.
  17. سوره مؤمنون، آیه 30.
  18. سوره عنکبوت، آیه 2 و 3.
  19. سوره ابراهیم، آیه ۶ و سوره اعراف، آیه ۷۲.
  20. سوره اعراف، آیه ۱۹.
  21. سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  22. سوره ص، آیه ۴۱.
  23. سوره یوسف، آیه ۱۸.
  24. کلینی، الکافی، ۲/۲۵۲.
  25. صدوق، التوحید، ۳۵۴؛ برقی، المحاسن، ۱/۲۷۸.
  26. نصیری، سعید، مقاله «ابتلا»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۳۹۵ - ۳۹۹.
  27. مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۲ و ۴۳۹؛ ج۲، ص۴۲۲ و ۱۴۷؛ج۳، ص۴۱۷؛ ج۶، ص۳۱۱؛ المیزان، ج۴، ص۴۶ و ۸۶ و ۱۷۸.
  28. سوره انفال، آیه ۱۷.
  29. سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
  30. سوره طه، آیه ۱۲۰.
  31. فتح‌الله‌زاده و سلیمانی بهبهانی، مقاله «ابتلا»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۲۵-۱۳۰.
  32. سوره عنکبوت، آیه ۲.
  33. سوره عنکبوت، آیه ۳.
  34. سوره عنکبوت، آیه ۱۱.
  35. سوره انفال، آیه ۲۸.
  36. سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  37. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  38. سوره عنکبوت، آیه ۲، سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  39. سوره فاطر، آیه ۴۳.
  40. سوره فاطر، آیه ۴۳.
  41. تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۰۳-۲۰۴؛ ج۱۸، ص۲۹۶-۲۹۷.
  42. تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۰۳ - ۲۰۴؛ ج۱۷، ص۴۳۵.
  43. سنن ترمذی، ج۴، ص۲۸؛ تفسیر قاسمی، ج۴، ص۳۱۶.
  44. الکافی، ج۲، ص۲۵۲؛ بحارالانوار، ج۶۴، ص۲۰۷.
  45. سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  46. تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۱۵؛ تفسیر قاسمی، ج۴، ص۳۱۶.
  47. میزان الحکمه، ج۱، ص۳۰۶.
  48. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱؛ علوی، مهوش‌السادات، مقاله «ابتلاء»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  49. سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  50. سوره انفال، آیه ۲۸.
  51. سوره انبیاء، آیه ۳۵.
  52. مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۴.
  53. نصیری، سعید، مقاله «ابتلا»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۳۹۵ - ۳۹۹.
  54. مجموعه آثار شهید مرتضی مطهری‌، ۱/ ۲۰۵ و ۲۰۶.
  55. نهج‌البلاغه‌، خطبه ۱۴۳/ ۱۳۸.
  56.  قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ  ؛ سوره انعام، آیه ۱۰۴؛  وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ؛ سوره مائده، آیه ۴۶.
  57. فرهنگ شیعه، ص ۴۱.
  58. سوره اعراف، آیه ۱۶۸.
  59. التبیان، ج۵، ص۱۹ - ۲۰؛ کشف الاسرار، ج۳، ص۷۷۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۳.
  60. سوره آل عمران، آیه ۱۴۱.
  61. المیزان، ج۴، ص۲۹ - ۳۰.
  62. سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  63. المیزان، ج۴، ص۷۹.
  64. الصافی، ج۱، ص۳۹۳.
  65. سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
  66. سوره هود، آیه ۷.
  67. سوره ملک، آیه ۲.
  68. سوره کهف، آیه ۷.
  69. سوره عنکبوت، آیه ۳.
  70. جامع البیان، مج ۳، ج۳، ص۱۹۲؛ روح المعانی، مج ۱۱، ج۲۰، ص۱۹۹؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۰۰.
  71. سوره فرقان، آیه ۲۰.
  72. جامع البیان، مج ۱۰، ج۱۸، ص۲۵۶.
  73. سوره محمد، آیه ۳۱.
  74. تفسیر صدرالمتالهین، ج۶، ص۲۶۵.
  75. نهج البلاغه، خطبه۱۹۲؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۱۹.
  76. نهج البلاغه، حکمت ۹۳؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۱۵ - ۲۱۶؛ منشور جاوید، ج۱، ص۲۶۹.
  77. سوره حجرات، آیه ۳.
  78. المیزان، ج۱۸، ص۳۱۴ - ۳۱۵.
  79. علوی، مهوش‌السادات، مقاله «ابتلاء»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ نصیری، سعید، مقاله «ابتلا»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۳۹۵ – ۳۹۹؛ فتح‌الله‌زاده و سلیمانی بهبهانی، مقاله «ابتلا»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۲۵-۱۳۰؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۵۱-۵۲.
  80. « إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ »، نهج البلاغه؛ حکمت ۱۱۴.
  81. «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّی یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُم‏»، نهج البلاغه، خطبه ۱۶.
  82. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۵۱.
  83. سوره کهف، آیه ۴۶.
  84. سوره آل عمران، آیه ۱۸۶، سوره تغابن، آیه ۱۵، سوره طه، آیه ۱۳۱.
  85. سوره معارج، آیه ۲۴-۲۵.
  86. تفسیر المنار، ج۴، ص۲۷۴؛ ج۹، ص۶۴۵.
  87. سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  88. سوره احزاب، آیه ۱۰-۱۱.
  89. سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  90. سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  91. تفسیر المنار، ج۲، ص۳۹ - ۴۰.
  92. سوره انعام، آیه ۱۶۵، سوره انعام، آیه ۵۳.
  93. التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۶؛ ج۱۲، ص۲۳۸.
  94. سوره یونس، آیه ۸۵، سوره ممتحنه، آیه ۵.
  95. سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  96. فی ظلال القرآن، ج۱، ص۴۹۴.
  97. سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  98. سوره کهف، آیه ۷.
  99. سوره نحل، آیه ۹۱-۹۲.
  100. سوره فجر، آیه ۱۶.
  101. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۱.
  102. سوره بقره، آیات ۱۵۵، ۱۵۶، ۱۵۷.
  103. دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۱/۷۳.
  104. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۲.
  105. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۲۰.
  106. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۱۳.
  107. امام‌ خمینی، صحیفه، ۸/۶۵ و ۱۶/۲۹۸.
  108. نصیری، سعید، مقاله «ابتلا»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۳۹۵ - ۳۹۹.