انطاکیه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • محل بیرون آوردن تورات و انجیل واقعی از آن در عصر ظهور
  • شهری در روم باستان بوده که به دست یونانیان در سال ۳۰۰ پیش از میلاد حضرت مسیح(ع) بنا شده و هم‏ اکنون جزو قلمرو کشور ترکیه است. این شهر، در روزگار قدیم از جهت ثروت، علم و تجارت، یکی از سه شهر بزرگ کشور روم محسوب می‏‌شد[۱]. که دارای موقعیتی سرسبز، نهرهای آب خوش‏گوار و مرکز تجارت آسیای غربی و نزد یونانیان به انطاکیه زیبا و ملکه شرق مشهور بود. نصارا از شهر انطاکیه با وصف شهر خدا، شهر شاهی و مادر شهرها یاد می‌‏کردند؛ زیرا نخستین شهری بود که اهل آن همگی به حضرت مسیح(ع) و به دین نصارا گرویدند. پولس و برنابا آن‏جا به تبلیغ اشتغال داشتند. شهر انطاکیه پیش از اسلام، محل درگیری بین قوم‏ها و پیروان ادیان یهود، نصارا و بت‏پرستان بوده است[۲].
  • این شهر، افزون بر آن‏که در پاره‌‏ای از آیات مورد اشاره قرار گرفته، در برخی روایات - به ویژه در روایات مهدویت - بدان توجه شده است. شاید ذکر "انطاکیه" در روایات مهدویت، وجود رابطه تنگاتنگ بین حضرت مهدی(ع) و حضرت مسیح(ع) است.
  • در روایات مربوط به حضرت مهدی(ع)، آن محل، سرزمینی معرفی شده است که حضرت مهدی(ع) پس از ظهور، از غاری در آن سرزمین، تورات و انجیل را بیرون می‌‏آورد و با یهود و نصارا با آن استدلال می‌‏کند[۳]. پیامبر(ص) فرمود: "تورات و انجیل را از سرزمینی که انطاکیه نامیده می‌‏شود، بیرون می‌‏آورد" [۴]
  • و به وسیله آن کتاب‏ها، با مسیحیان و یهودیان به استدلال می‌‏پردازد و سرانجام، بسیاری از آن‏ها اسلام می‌‏آورند[۵][۶].

انطاکیه در موعودنامه

  • انطاکیه کنونی در جنوب ترکیه، بر رود اورونتس، نهر عاصی، بیست و دو کیلومتری ساحل مدیترانه قرار دارد و فقط‍‌ قسمت کوچکی از انطاکیه قدیم را اشغال کرده است. از شهر قدیم، باروها، آباره، تئاتر و قلعه‌ای باقی است. در کاوش‌هایی که در آن‌جا و در اطرافش به عمل آمده، موزائیک‌های عالی، از شش قرن اول میلادی، به دست آمده است. جام بزرگ انطاکی که در سال ١٩١٠ به دست آمده، به زعم بعضی همان جام مقدس است[۷].
  • امام باقر (ع) فرمود: "مهدی، تورات و دیگر کتاب‌های آسمانی را از غاری در انطاکیه بیرون می‌آورد[۸]. همچنین فرمود: مهدی، تابوت سکینه را از غاری در انطاکیه بیرون می‌آورد[۹]. نیز فرمود: نخستین کاری که قائم (ع) در انطاکیه انجام می‌دهد این است که تورات را از غاری بیرون می‌آورد که عصای موسی و انگشتر سلیمان در آن است[۱۰].
  • انطاکیه برای مسیحیان مانند مدینه برای مسلمانان است. آن‌جا پس از بیت المقدس به‌عنوان دوّمین شهر مذهبی مسیحیان به حساب می‌آید؛ چرا که حضرت مسیح دعوت خود را از بیت المقدس آغاز نمود و بعدها گروهی از ایمان‌آورندگان به او، به انطاکیه هجرت کردند. "پولس" و "برنابا" بدان شهر رفتند و مردم را به این آیین فراخواندند و از آن‌جا دین مسیح (ع) گسترش یافت. شاید ذکر انطاکیه در روایات مهدوی، وجود رابطه تنگاتنگ میان حضرت مهدی (ع) و مسیح (ع) است[۱۱][۱۲].
  • بر طبق روایات، حضرت مهدی (ع) پس از ظهور، تورات و دیگر کتاب‌های آسمانی را از غاری در انطاکیه بیرون می‌آورد[۱۳][۱۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر. ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۱، ص ۱۸۲ و ص ۲۶۶
  2. جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف قرآن کریم، واژه انطاکیه، محمد مهدی خراسانی
  3. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص ۳۹؛ عبد الرزاق، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۲
  4. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۵
  5. " يَسْتَخْرِجُ‏ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ كُتُبِ‏ اللَّهِ‏ مِنْ‏ غَارٍ بِأَنْطَاكِيَّةَ فَيَحْكُمُ‏ بَيْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِالْإِنْجِيلِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ ‏‏"؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶
  6. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۹۳-۹۴.
  7. خورشید مغرب، پاورقی، ص ۲۹۵.
  8. ملاحم ابن طاووس، ص ۶۷؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۵۴.
  9. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۵۴.
  10. همان.
  11. فرهنگ‌نامه مهدویت، خدا مراد سلیمیان، ص ۶۶.
  12. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۱۳۶.
  13. الزام الناصب، ص ۵۵؛ بشارة الاسلام، ص ۲۴۲.
  14. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۱۱.