بحث:حکومت دینی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

رابطه ولایت و حکومت دینی

در کتاب‏‌های لغت، معانی متعددی برای واژه ولایت آورده‏‌اند که بیشتر آنها به معنای قرب و نزدیکی، محبت، تصرف و تأثیر‌گذاری، یاری کردن و سرپرستی اشاره کرده‏‌اند.

اما در اینکه آیا ولایت در این معانی مختلف، به صورت اشتراک لفظی به کار رفته است یا مشترک معنوی، اتفاق نظر وجود ندارد. اما آنچه مسلم است این است، تمام کسانی که درباره حکومت دینی بحث کرده‌‏اند ولایت را به معنای سرپرستی گرفته‌‏اند[۱] که با معنای حاکمیت و حکومت مترادف است.

در قرآن نیز حکومت و حاکمیت ‏با واژه ولایت آمده است. بنابراین، ولایت در معانی مختلف؛ خواه مشترک لفظی باشد یا معنوی، تأثیری در بحث ما ندارد چون در اینکه ولایت‏ به معنای سرپرستی می‏‌آید، اتفاق نظر وجود دارد. هر چند برخی منکر ریشه لغوی و تاریخی ولایت‏ به معنای حکومت و سرپرستی شده‌‏اند[۲].

نکته‌‏ای که باید در معنای ولایت‏ به آن توجه کرد این است که اگرچه ولایت در لغت ‏به معنای سرپرستی است اما از قرائن و شواهد استفاده می‏‌شود که ولایت در بحث‏ حکومت دینی به معنای سرپرستی صرف نیست‏ بلکه به معنای حق سرپرستی است. علامه طباطبایی می‌‏فرمایند: "فالمحصل من معنی الولایة فی موارد استعمالها هو نحو من القرب یوجب نوعا من حق التصرف و مالکیة التدبیر"[۳].

علت آن نیز این است که فرق است میان سرپرستی و حق سرپرستی؛ زیرا ممکن است کسی سرپرستی کند اما حق سرپرستی نداشته باشد؛ مانند حکام جائر و ممکن است فردی سرپرستی کند و در عین حال حق سرپرستی هم داشته باشد مانند پیامبر (ص) و ائمه (ع). یا ممکن است کسی حق سرپرستی داشته باشد اما امکان اعمال سرپرستی برای او فراهم نگردد؛ مانند بیشتر ائمه (ع). بنابراین، حق سرپرستی امری اعتباری است. به خلاف خود سرپرستی که امری حقیقی است و هر کس که حق سرپرستی را انجام دهد متصف به والی یا ولی می‏‌شود اما هر والی لزوما حق ولایت و سرپرستی را ندارد[۴]

بنابراین، وقتی از حکومت دینی بحث می‌‏کنیم پرسش اساسی ما این است که آیا حق ولایت و سرپرستی و حق حاکمیت‏ برای غیر خدا هم اعتبار شده است‏یا خیر؟ به تعبیر دیگر آیا سرپرستی و حاکمیت پیامبر (ص) و امام (ع) و یا فقیه جامع الشرایط مشروع است‏ یا خیر؟[۵]

پانویس

  1. ر.ک: دراسات فی ولایة الفقیه، ج‏۱، ص‏۷۲: انَّ حَقِيقَتَهَا تَرْجِعُ الَىَّ تُوَلِّي الامر وَ التَّصَرُّفِ وَ التَّدْبِيرِ وَ يشتق مِنْهَا لَفْظَ الْوَالِي بِهِ معناي الْحَاكِمِ وَ الامير .
  2. ر.ک: حکمت و حکومت مهدی حائری، ص‏۱۷۸.
  3. تفسیر المیزان، ج‏۶، ص‏۱۲.
  4. شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
  5. سید مسعود معصومی، نگاه نو به حکومت دینی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص‏۲۳ (تلخیص).