بحث:نیابت خاص

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

امام هادی و امام عسکری(ع) وکلای زیادی در شهرهای مختلف داشتند. این سؤال مطرح است که از میان آن همه وکیل مورد اعتماد، نایبان خاص چه ویژگی‌هایی داشتند که سبب انتخاب آنها از سوی امام(ع) به سمت نیابت شد؟ بررسی تاریخ زندگی و ارتباطات و فعالیت‌های نائبان چهارگانه نشان می‌دهد که آن بزرگواران، از علم و ایمان و تقوای بالایی برخوردار بودند و به علاوه ویژگی‌های مهم دیگری داشتند که از این قرار است:

تقیّه و پنهان‌کاری: نایبان امام به سبب شرایط ویژه و تهدید‌هایی که برای امام و نیز شیعیان و پیروان آن حضرت وجود داشت به شدت مراقب ارتباطات خود با امام و نیز شیعیان بودند. عثمان بن سعید نایب اوّل، در مباحث و جدال‌های مذهبی یا سیاسی شرکت نمی‌کرد[۱] تا موقعیّت مهم و جایگاه نیابت او مورد توجّه حاکمان واقع نشود. نایب سوم حسین بن روح از روی تقیه در مجلسی از خلفای راشدین به نیکی یاد کرد و بالاتر، ینکه یکی از خادمان خود را به دلیل لعن کردن معاویه، اخراج نمود.[۲] این‌گونه رفتارها در جایگاه تقیه و برای حفظ جایگاه نیابت و ارتباطات مربوط به آن انجام می‌گرفت.

استواری و مقاومت: از آنجا که امام مهدی(ع) هدف مهم و اصلی دشمن بود و نایبان، بهترین راه دسترسی به آن حضرت بودند، می‌بایست انسان‌هایی استوار و مقاوم باشند تا دشمن نتواند از مسیر آنها به امام، گزندی برساند. در همین راستا برخی از ابوسهل نوبختی پرسیدند: «چگونه به جای تو، حسین بن روح، به نیابت رسید؟» او گفت: «امامان بهتر می‌دانند که چه کسی برای نیابت لیاقت دارد. من با مخالفان مناظره می‌کنم و اگر آنچه را حسین بن روح درباره مهدی(ع) می‌داند می‌دانستم، شاید در مقام بحث برای اثباتِ وجود امام، محل اقامت او را آشکار می‌کردم؛ ولی حسین بن روح چنان است که اگر امام را در زیر عبای خود داشته باشد، او را نشان نخواهد داد؛ گرچه بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند».[۳]

زیرکی و درایت: چون نیابت امام غائب، موقعیت بسیار مهمی بود که حساسیت دشمن را به دنبال داشت، هر یک از نایبان چهارگانه می‌کوشیدند با مدیریت درست و عمل هوشمندانه، از حساسیت دستگاه حاکم در برابر فعالیت‌ها و ارتباطات نیابت، جلوگیری کنند؛ به همین منظور، عثمان بن سعید و نیز فرزندش محمّد بن عثمان بن «روغن فروش» معروف بودند و در پوشش یک شغل مرسوم و متداول اجتماعی، کار نیابت را انجام می‌دادند. نایب سوّم حسین بن روح نیز با نفوذ در دستگاه حاکم و به عهده گرفتن پست دولتی از حساس شدن دستگاه دربارۀ خود جلوگیری کرد. آنان هرگز نمی‌پنداشتند که وی با امام غایب در ارتباط باشد[۴].(...)

در سال ۳۲۹ ق و با رحلت علی بن محمد سمری چهارمین نایب خاص، دوران غیبت کوتاه مدت و نیابت خاص تمام شد و غیبت کبری آغاز شد. شیخ صدوق به نقل از ابومحمد، حسن بن احمد مکتّب می‌نویسد: ما در سال وفات ابوالحسن، علی بن محمد سمری در مدینة الاسلام [= بغداد] بودیم و چند روز قبل از درگذشت او به حضورش رسیدیم. او توقیع حضرت را به ما نشان داد و ما از روی آن نوشتیم و از نزدش بیرون شدیم. چون روز موعود فرا رسید، نزد سمری رسیدیم و او را در حالت احتضار مشاهده کردیم. به وی گفتند: «پس از تو چه کسی نایب امام مهدی(ع) است؟«گفت: «خدا را مشیتی است که خود انجام خواهد داد» [یعنی دوره غیبت صغرا به پایان رسیده است و کسی در دروه غیبت کبرا نایب خاص امام مهدی(ع) نیست و این خود از مشیت الهی است] این مطلب را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.[۵] متن آخرین توقیع چنین است: «بسم الله الرحمن الرحيم - يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلسَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اَللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لاَ تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ اَلْغَيْبَةُ اَلثَّانِيَةُ»[۶] «فَلاَ ظُهُورَ إِلاَّ بَعْدَ إِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ اَلْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ اَلْقُلُوبِ وَ اِمْتِلاَءِ اَلْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي اَلْمُشَاهَدَةَ أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَى اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْيَانِيِّ وَ اَلصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ»[۷].

  1. تاریخ عصر غیبت، ص ۳۰۲.
  2. همان.
  3. الغیبة، طوسی، ص ۳۹۱، ح ۳۵۸.
  4. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۰۱.
  5. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۴، ح ۴۵.
  6. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ ای علیّ بن محمّد سمریّ! خداوند اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهی مرد، پس خود را برای مرگ مهیّا کن و به احدی وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که دومین غیبت واقع گردیده است و ظهوری نیست مگر پس از اذن خدای عزّوجلّ و آن بعد از مدّتی طولانی و قساوت دل‌ها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد و به زودی کسانی نزد شیعیان من آیند و ادّعای مشاهده کنند بدانید که هر که پیش از خروج سفیانیّ و صیحه آسمانی ادّعای مشاهده کند دروغگوی مفتری است و لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلیّ العظیم.
  7. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۰۸.