خروج سید حسنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
*خروج سید حسنی از نشانه‌هایی است که در آستانه ظهور [[حضرت مهدی]] {{ع}} رخ می‌دهد. خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است. "سید حسنی" جوان خوش‌صورتی است که از طرف دیلم و قزوین خروج می‌کند و با صدای بلند فریاد می‌زند که به فریاد [[قائم]] [[آل محمد]] {{صل}} برسید که از شما یاری می‌طلبد.  
*خروج سید حسنی از نشانه‌هایی است که در آستانه ظهور [[حضرت مهدی]] {{ع}} رخ می‌دهد. خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است. "سید حسنی" جوان خوش‌صورتی است که از طرف دیلم و قزوین خروج می‌کند و با صدای بلند فریاد می‌زند که به فریاد [[قائم]] [[آل محمد]] {{صل}} برسید که از شما یاری می‌طلبد.  
*این سید حسنی ظاهرا از فرزندان [[امام حسن]] مجتبی {{ع}} می‌باشد. او از مکان خود تا کوفه را از لوث وجود ظالمان پاک می‌کند. چون با اصحاب خود وارد کوفه می‌شود، به او خبر می‌دهند که [[حضرت حجت]] {{ع}} ظهور کرده و از [[مدینه]] به [[کوفه]] تشریف آورده است. پس با اصحاب خود، خدمت آن حضرت مشرّف می‌شوند و از آن حضرت مطالبه دلائل امامت و مواریث [[انبیا]]ء را می‌نماید. او می‌داند که مهدی {{ع}} بر حق است، و لکن مقصودش این است که حقیقت امام را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید. پس آن حضرت دلائل را برای او ظاهر می‌کند. وقتی سید حسنی یقین به صدق امام پیدا می‌کند، می‌گوید: "الله اکبر! دستت را بده تا با تو بیعت کنم". با آن حضرت [[بیعت]] می‌کند و به پیروی از او، سپاهش نیز بیعت می‌کنند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۵ (به نقل از فرهنگ موعود، حسین کریمشاهی، ص ۱۳۰).</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۴۱۶.</ref>.
*این سید حسنی ظاهرا از فرزندان [[امام حسن]] مجتبی {{ع}} می‌باشد. او از مکان خود تا کوفه را از لوث وجود ظالمان پاک می‌کند. چون با اصحاب خود وارد کوفه می‌شود، به او خبر می‌دهند که [[حضرت حجت]] {{ع}} ظهور کرده و از [[مدینه]] به [[کوفه]] تشریف آورده است. پس با اصحاب خود، خدمت آن حضرت مشرّف می‌شوند و از آن حضرت مطالبه دلائل امامت و مواریث [[انبیا]]ء را می‌نماید. او می‌داند که مهدی {{ع}} بر حق است، و لکن مقصودش این است که حقیقت امام را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید. پس آن حضرت دلائل را برای او ظاهر می‌کند. وقتی سید حسنی یقین به صدق امام پیدا می‌کند، می‌گوید: "الله اکبر! دستت را بده تا با تو بیعت کنم". با آن حضرت [[بیعت]] می‌کند و به پیروی از او، سپاهش نیز بیعت می‌کنند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۵ (به نقل از فرهنگ موعود، حسین کریمشاهی، ص ۱۳۰).</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۴۱۶.</ref>.
==پرسش‌های وابسته==
* [[سید حسنی کیست؟ (پرسش)]]
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}

نسخهٔ ‏۹ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۴

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • گفته شده است، از نشانه‌‏های ظهور خروج سید حسنی از طرف دیلم است. درباره شخصیت وی، در روایات سخنی نیامده است، ولی روایاتی که سخن از خروج و کشته شدن او دارد تا حدودی به معرفی او پرداخته است. امام صادق(ع) فرمود: حسنی، آن جوانمرد خوشرویی که از طرف دیلم خروج می‏‌کند و با بیان فصیح فریاد می‌‏زند: ای آل احمد! اجابت کنید دردمند پریشان‌‏حال را و آن‏که از پیرامون ضریح "شاید مراد کعبه باشد" ندا می‏کند؛ پس گنجینه‌‏های الهی در طالقان او را اجابت می‌‏کنند. آن‏ها گنج‏‌هایی از طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردانی‌‏اند همانند قطعه‌‏های آهن. بر اسب‏‌های چابک سوار شده و حربه‌‏هایی به دست می‌‏گیرند. پیوسته ستمگران را می‌‏کشند، تا این‏که وارد کوفه می‌‏شوند؛ در حالی که بیشتر جاهای زمین از لوث وجود بی‏‌دینان پاک گشته، سید حسنی آن‏جا را محل اقامت خود قرار می‏دهد. آن‏گاه خبر ظهور مهدی(ع) به سید حسنی و اصحابش می‌‏رسد. اصحاب به او می‌‏گویند: ای فرزند پیغمبر! این کیست که در قلمرو ما فرود آمده است؟ می‌‏گوید: برویم ببینیم او کیست. در صورتی که به خدا قسم سید حسنی می‌‏داند او مهدی(ع) است و بدین سبب این سخن را می‏‌گوید که به یارانش آن حضرت را بشناساند. پس سید حسنی بیرون می‌‏آید تا این‏که به مهدی(ع) می‌‏رسد. آن‏گاه می‏گوید: اگر تو مهدی(ع) آل محمد(ص) هستی، پس عصای جدّت پیامبر و انگشتر و جامه و زره آن حضرت کجا است؟ عمامه "سحاب"، اسب، شتر، قاطر، الاغ و اسب اصیل رسول خدا و مصحف امیر مؤمنان کجا است؟. آن حضرت تمام این‏ها را به او نشان می‏‌دهد. آن‏گاه عصای پیامبر را می‏‌گیرد و در سنگ سختی می‏‌کارد؛ بی‏‌درنگ برگ می‌‏دهد. منظورش از این کار آن است که بزرگواری و فضیلت حضرت مهدی(ع)‏ را به اصحاب خود بنمایاند، تا با آن حضرت بیعت کنند. سید حسنی گوید: «اللّه اکبر! ای‏ فرزند پیغمبر! دستت را بده تا با شما بیعت کنیم. حضرت مهدی(ع)‏ دستش را دراز می‌‏کند و سید حسنی و اصحابش بیعت می‏‌کنند[۱].
  • امام صادق(ع) فرجام کار وی را این‏گونه فرموده است: ... و آن‏گاه که سید حسنی خروج خود را آغاز می‏‌کند، اهل مکه بر او هجوم آورده، او را به قتل می‏‌رسانند و سر او را بریده، برای شامی می‏‌فرستند. در این هنگام، صاحب الامر ظهور خواهد کرد[۲].
  • نعمانی نیز می‏‌نویسد: یعقوب سراج گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ پس فرمود: آن‏گاه که فرزندان عباس به اختلاف پردازند و حکومت ایشان سست شود. راوی‏ حدیث یاد شده را عینا ذکر کرده تا رسیده است به ذکر جنگ ‏افزارها و افزوده است: تا این‏که بر فراز مکه فرود آید و شمشیر را از نیامش بیرون می‏‌کشد، و زره را می‌‏پوشد و پرچم و برد را باز می‏‌کند. عمامه را به سر می‏گذارد و عصا را به دست می‌‏گیرد و از خداوند سبحانه و تعالی درباره ظهورش اجازه می‌‏خواهد. یکی از خادمان آن حضرت از آن موضوع آگاه می‏شود و نزد حسنی آمده او را از خبر آگاه می‏‌کند. حسنی در خروج، بر آن حضرت پیش‏دستی می‌‏کند؛ پس مردم مکه بر او شوریده و او را به قتل می‏‌رسانند و سرش را به نزد شامی می‏‌فرستند. در این هنگام، صاحب این امر ظهور می‏‌کند و مردم با او بیعت کرده، از او پیروی می‏‌کنند[۳].
  • برخی، از این دو روایت استفاده کرده‏‌اند که "سید حسنی" همان نفس زکیه است[۴].

سید حسنی در موعودنامه

  • خروج سید حسنی از نشانه‌هایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی (ع) رخ می‌دهد. خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است. "سید حسنی" جوان خوش‌صورتی است که از طرف دیلم و قزوین خروج می‌کند و با صدای بلند فریاد می‌زند که به فریاد قائم آل محمد (ص) برسید که از شما یاری می‌طلبد.
  • این سید حسنی ظاهرا از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) می‌باشد. او از مکان خود تا کوفه را از لوث وجود ظالمان پاک می‌کند. چون با اصحاب خود وارد کوفه می‌شود، به او خبر می‌دهند که حضرت حجت (ع) ظهور کرده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است. پس با اصحاب خود، خدمت آن حضرت مشرّف می‌شوند و از آن حضرت مطالبه دلائل امامت و مواریث انبیاء را می‌نماید. او می‌داند که مهدی (ع) بر حق است، و لکن مقصودش این است که حقیقت امام را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید. پس آن حضرت دلائل را برای او ظاهر می‌کند. وقتی سید حسنی یقین به صدق امام پیدا می‌کند، می‌گوید: "الله اکبر! دستت را بده تا با تو بیعت کنم". با آن حضرت بیعت می‌کند و به پیروی از او، سپاهش نیز بیعت می‌کنند[۵][۶].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۵
  2. " فَيَبْتَدِرُ الْحَسَنِيُ‏ إِلَى‏ الْخُرُوجِ‏ فَيَثِبُ‏ عَلَيْهِ‏ أَهْلُ‏ مَكَّةَ فَيَقْتُلُونَهُ‏ وَ يَبْعَثُونَ‏ بِرَأْسِهِ‏ إِلَى‏ الشَّامِيِ‏ فَيَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِكَ‏ صَاحِبُ‏ هَذَا الْأَمْرِ‏‏"، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۲۴، ح ۲۸۵
  3. نعمانی، الغیبة، باب ۱۴، ح ۴۳؛ با اندک تفاوتی، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۲۴، ح ۲۸۵
  4. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۰۷ - ۲۰۸.
  5. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۵ (به نقل از فرهنگ موعود، حسین کریمشاهی، ص ۱۳۰).
  6. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۴۱۶.