احتجاج

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل برهان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

احتجاج اقامه حجّت و دلیل برای اثبات حقّ[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • احتجاج از باب افتعال به‌ معنای اقامه حجّت بر مدّعا است. "به چیزی احتجاج کرد یعنی آن را حجّت قرار داد" [۲]. حجّت در لغت به‌معنای دلیل و برهان است و علّت نام‌گذاری آن به حجّت، این است که از ریشه "حجّ" به‌معنای قصد گرفته شده و دلیلی که با آن مدّعا اثبات می‌شود، مقصود شخص احتجاج‌کننده است[۳]. یا به واسطه دلیل، اثبات مدّعا قصد می‌شود[۴]. یا آن‌که دلیل، خود قصد اثبات مدّعا را دارد[۵]. به گفته برخی، حجّت، دلالت روشن برای اثبات مقصد حق و درست است[۶]. و براساس نقل برخی دیگر، حجّت، چیزی است که بر صحّت ادّعا دلالت می‌کند[۷][۸].
  • حجّت در منطق، تصدیقات معلومی است که باعث نیل به شناخت تصدیق مجهول می‌شود[۹]. و آن بر سه قسم است: قیاس، استقرا و تمثیل. قیاس نیز از جهت مادّه، به صناعات خمس (برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه) تقسیم می‌شود[۱۰]. و در اصول فقه، دلیلی است که واسطه اثبات احکام شرعی برای متعلّق خود باشد[۱۱][۱۲].

احتجاج در قرآن

حقیقت احتجاج

اقسام احتجاج

نخست: احتجاج قولی

دوم: احتجاج عملی

اهداف احتجاج

نخست: اثبات ربوبیت خداوند

دوم: اثبات جهان آخرت و نفی استبعاد منکران معاد

سوم: اثبات رسالت پیامبران

احتجاج امام

منابع

پانویس

  1. آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
  2. " احتجّ بالشّیء أی اتّخذه حجّةً "؛ لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۵۴، حجج.
  3. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۵۲، تاج‌العروس، ج‌۳، ص‌۳۱۴، حجج.
  4. تفسیر آسان، ج‌۵، ص‌۱۱۶.
  5. منهج الصادقین، ج‌۳، ص‌۴۶۵.
  6. مفردات، ص‌۲۱۹، «حجّ»؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۸.
  7. التعریفات، ص۱۱۲؛ التحریروالتنویر، ج۸، ص۱۵۱.
  8. آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
  9. الاشارات والتنبیهات، ج‌۱، ص‌۲۶؛ المنطق، ص‌۲۳۲؛ شرح‌المنظومه، ج‌۱، ص‌۵۷ـ‌۶۰.
  10. الاشارات والتنبیهات، ج‌۱، ص‌۲۸۸۷ـ‌۲۹۷.
  11. فرائدالاصول، ج‌۱، ص‌۵۱؛ اصول‌الفقه، ج‌۲، ص‌۱۲.
  12. آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.