عصمت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عصمت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عصمت به معنای دوی از خطا و گناه است، به شخص دارای این صفت معصوم گفته می شود.


واژه شناسی لغوی

  • واژه "عصمت" از ریشه "عصم" در عربی به معنای منع و امساک است و چون شخص معصوم، از خطا و گناه بازداشته می‌شود، به او معصوم می‌گویند[۱].
  • پیرامون معنای اصطلاحی عصمت، برخی حقیقت عصمت را لطف و تفضل الهی و عده‌ای، آرا قوه عاقله و دسته‌ای، ملکه نفسانی و گروهی، حیثیت ویژه‌ دانسته‌اند[۲].
  • حق مطلب آن است که در تحقق ملکه عصمت، قابلیت قوه عاقله معصوم و لطف الهی، مؤثری باشند[۳].
  • پیشوایان معصوم، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کرده‌اند، لذا عصمت پیامبران و امامان، قبل از بعثت و امامت و حتی قبل از جهان دنیوی اثبات می‌گردد[۴].
  • برای عصمت در بیان لغویان معانی‌ای چون منع از گناه، حفظ از گناه، نگه‌داری و امساک بیان شده است.

عصمت در اصطلاح

  • عصمت لطفی است از جانب خداوند متعال که در پرتو آن، بنده با اختیار خود، از کار زشت دوری می‌جوید. عصمت، ملکه نفسانی قدرتمندی است که همواره در وجود انسان معصوم، حضور و ظهور دارد و هیچ نیرویی چون غضب، شهوت و... موجب زوال آن نمی‌شود. جامع‌ترین تعریف، از فاضل مقداد است زیرا عصمت را لطف الهی و ملکه نفسانی تعریف کرده است. البته نیروی درونی‌ای که علامه طباطبائی گفته‌اند، در حقیقت زمینه‌ساز اعطای لطف الهی است و اشکال عدم برتری، فضیلت انبیا بر سایه مردم را رفع می‌کند. که در بخش‌های آغازین دعای ندبه به آن اشاره شده است که می‌فرماید: تو با آنها شرط کردی زهد را و دانستی وفا کردن ایشان به آن شرط را، پس آنان را مقرب خویش قراردادی و با وحی خویش آنان را گرامی داشتی[۵].
  • عصمت قوه یا ملکه‌ای از سوی خدای متعال است که وجود آن در هرکسی مانع صدور خطا و گناه از او می‌شود.امام نیز باید هم از گناه علمی و هم از خطا در امور دینی زیرا امامت استمرار نبوت است[۶].

مقدمه

  • از معتقدات شیعه دربارۀ پیامبران و امامان، عصمت است، به این معنی که این حجت‌های الهی چون هادیان بشر و پیشوایان امّت‌اند و امام کسی است که به گفتار و کردار او اقتدا می‌شود و این تبعیت در همۀ شؤون است، ناچار باید مصون از هرخطا و خلاف و گناه باشد. عصمت، یک نیروی درونی حفاظت از گناه و مصونیت از اشتباه است که مایۀ اعتماد و اطمینان پیروان به درستی گفته‌ها و اعمال پیامبر و امام و انطباق آنها با حق و دین خداست. برای اثبات آن به آیاتی از قرآن نیز استدلال شده است، همچون آیۀ ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷] ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى[۸] حدیث ثقلین و احادیث دیگر نیز مستند این عقیده است، چون ائمه و عترت، همتای قرآن قرار داده شده‌اند و قرآن هم معصوم و مصون از خطاست و امر به تمسّک به هردو شده است، اگر خطا در ائمه بود، مثل قرآن امر به تمسّک به آنان نمی‌شد. معنای تمسّک این است که حرف‌ها و کارهای‌شان حجت است و اگر معصوم نباشند، امر به تمسّک موجب گمراهی مردم می‌شود.[۹] عقیده به عصمت امامان و حضرت زهرا(ع) مورد اتفاق علمای شیعه است. شیخ مفید می‌گوید: همۀ امامیه معتقدند که پیشوای دین نمی‌تواند کسی جز معصوم از مخالفت با خدا و دانای به همۀ علوم دین و کامل در فضیلت و برتر از همه باشد.[۱۰] یکی از تفاوت‌های امام با مردم عادی، برخورداری او از عصمت است. در توقیعی که حضرت مهدی(ع) در پاسخ‌نامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، ضمن برشمردن صفات ائمه و اوصیای پیامبر تأکید فرمود که فرق میان امام و مأموم، همین عصمت از گناهان و پاکی از عیب‌ها و آلودگی‌ها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانه‌داران علم الهی و امین حکمت و راز خداوندند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمی‌شد و هرکس به دروغ ادعای امامت می‌کرد: ...بأن عصمهم من الذّنوب و برّأهم من العیوب و طهّرهم من الدّنس و نزّههم من اللّبس و جعلهم خزّان علمه و مستودع حکمته و موضع سرّه و أیّدهم بالدّلائل، و لو لا ذلک لکان النّاس علی سواء...[۱۱] رسول خدا(ص) اماماناز نسل حسین بن علی(ع) را امین و معصوم دانسته است: الأئمّة بعدی إثنا عشر، تسعة من صلب الحسین، امناء معصومون[۱۲] و اینگونه روایات، بسیار است.[۱۳] در زیارت جامعه کبیره نیز می‌خوانیم: عصمکم اللّه من الزّلل و آمنکم من الفتن و طهّرکم من الدّنس و أذهب عنکم الرّجس و طهّرکم تطهیرا نیز با عنوان المهدیّون المعصومون در همین دعا از امامان یاد شده است. برای رهروی در مسیر حق، اقتدا به پیشوایان صالح که از هرلغزش و گناهی معصومند، شرط رسیدن به مقصود است و این عقیدۀ مترقّی دربارۀ پیامبران و امامان مایۀ فخر شیعه است که کسانی را به امامت پذیرفته‌اند که نه‌تنها معصیت نمی‌کنند، حتی فکر گناه هم در ذهن آنان خطور نمی‌کند. امام سجاد(ع) فرمود: "الإمام منّا لا یکون الاّ معصوما".[۱۴] امام از ما اهل بیت، جز معصوم نمی‌باشد و عصمت امری نیست که در ظاهر خلقت باشد و از ظاهر شناخته شود، بلکه باید از روی نصّ و دلیل خاصّ باشد و معصوم، یعنی آنکه به ریسمان الهی یعنی قرآن چنگ بزند و خود را با آن قرین سازد و امام و قرآن از یکدیگر جدا نمی‌شوند، امام به سوی قرآن هدایت می‌کند و قرآن به سوی امام. ز امام صادق(ع) پرسیدند: معنای عصمت در امام چیست؟ فرمود: معصوم کسی است که با توفیق الهی از همۀ محرّمات خدا پرهیز می‌کند.[۱۵] لزوم اطاعت از معصوم نیز به اطاعت از خدا منتهی می‌شود، چون امام معصوم، هدایتگر انسان به سوی خداوند است و به فرمودۀ امام علی(ع)، خداوند از آن رو به اطاعت اولی الأمر در کنار خدا و رسول فرمان داد، چون‌که آنان معصوم و پاکند و به نافرمانی خدا امر نمی‌کنند: ...انّما أمر بطاعة اولی الأمر، لأنّهم معصومون مطهّرون لا یأمرون بمعصیته[۱۶] مرحوم صدوق تصریح می‌کند: اعتقاد ما دربارۀ پیامبران و امامان این است که آنان معصوم و پاک از هرآلودگی‌اند و هرگز گناه نمی‌کنند، نه صغیره نه کبیره، در امر خدا نافرمانی نمی‌کنند و آنچه را فرمان یافته‌اند اطاعت می‌کنند، هرکس عصمت را از آنان نفی کند حتی در حالی از حالاتشان از آنان نفی کند، آنان را نشناخته است و دربارۀ آنان بر این باوریم که ایشان موصوف به کمال و تمام و علم‌اند، از آغاز کارشان تا پایان و در هیچ حالی به هیچ نقص و عصیان و جهل متّصف نمی‌شوند.[۱۷] این از بزرگترین عنایت‌ها و موهبت‌های الهی به انسانهاست که رهبران آنان را دارای عصمت قرار دهد و از درخشان‌ترین ابعاد اعتقادی شیعه است که در پیامبران و امامان، عصمت را شرط می‌دانند و این عقیده، حدّ اعلای قابلیت اعتماد به رهبران الهی را تضمین و فراهم می‌کند. به تعبیر شهید مطهری: پیامبران از درون خود با واقعیّت هستی ارتباط و اتّصال دارند و در متن واقعیّت هرگز اشتباه معنی ندارد. انسان‌هایی که از نظر آگاهی‌ها در متن جریان واقعیت قرار می‌گیرند و با بن هستی و ریشۀ وجود و جریان‌ها متّصل و یکجا می‌شوند، دیگر از هرگونه اشتباه، مصون و معصوم خواهند بود.[۱۸] اعتقاد به عصمت، درواقع ارزش نهادن به انسان است و انسان را تا حدّی بالا می‌برد که تنها و تنها از خدا و یا کسی که خداوند به او عصمت داده اطاعت می‌کند و زیر بار هرکسی نرود، و چه اهتمامی بالاتر از این برای مقام انسان؟(...)[۱۹].

عصمت و عدالت

  • عصمت و عدالت، هر دو، ملکه است و با وجود هر دو، قدرت بر گناه هست، اما صدور گناه از معصوم، ممتنع است به خاطر نبود داعی بر گناه، ولی صدور گناه از عادل، ممتنع نیست، به خاطر وجود داعی[۲۰].

عصمت و اختیار

  • عصمت، ناشی از کثرت علم است و هر چه علم، قویتر و شدیدتر باشد، عمل نیز به مقتضای علم، قوی‌تر خواهد بود. معصوم به زشتی و قبح گناه، علم دارد و با توجه به این علم، ارتکاب معصیت، محال است و باید توجه داشت که این علم، موجب سلب اختیار نخواهد شد[۲۱].
  • بسیاری از ما انسان‌ها در قبال برخی گناهان خاص، با تأمل در وضعیت خویش در موارد پیش آمد گناه، درمی‌یابیم که از روی اختیار و اراده، ترک عمل را بر انجام آن ترجیح می‌دهیم. انسان‌های معصوم هم، به دلیل مشاهده حضوری باطن گناهان و آثار و عواقب شوم آن، هیچ‌گاه اراده انجام معصیت نمی‌کنند مثل انسان تشنه‌ای که ظرف آب خنکی را که به زهر کشنده آمیخته شده است، پیش روی خود دارد، ولی به هیچ بها و بهانه‌ای حاضر به نوشیدن آب نیست. انسان معصوم نیز چنان مستغرق اوصاف پروردگار است که هیچ‌گاه به خود اجازه معصیت نمی‌دهد.
  • ممکن است گفته شود، شخص معصوم برای رسیدن به مقام عصمت تلاشی نکرده پس برتر از دیگران نیست، زیرا عصمت نیز مانند زیبایی، حُسنی خدادادی است. پاسخ: هرچند عصمت موهبتی الهی است اما اعطای آن مشروط به وجود شایستگی لازم در فرد است[۲۲].

گستره عصمت

  • عصمت در کلام اسلامی، دارای مراتبی است که عبارتند از:
    1. عصمت بینشی در اعتقادات؛
    2. عصمت منشی در ملکات؛
    3. عصمت کنشی فردی و اجتماعی[۲۳].

مصادیق عصمت

دلایل عصمت

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع عصمت

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۳۵۹ - ۳۶۲.
  2. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۳۵۹ - ۳۶۲.
  3. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۳۵۹ - ۳۶۲.
  4. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۳۵۹ - ۳۶۲.
  5. ر.ک. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۰۴-۲۰۷.
  6. ر.ک.الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۳.
  7. احزاب/۳۳
  8. نجم/۳
  9. اعیان الشیعه ج ۱ ص ۳۷۰ دربارۀ عصمت از جمله ر. ک: «العصمة، حقیقتها، ادلّتها» مرکز الرساله
  10. اوائل المقالات، مفید، ص ۴۷
  11. بحار الأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲
  12. بحار الأنوار، ج ۳۶ص ۲۹۱
  13. ر. ک: «بحار الأنوار» ج ۲۵ ص ۱۹۱، «اصول کافی» ج ۱، «التنبیه بالمعلوم» شیخ حرّ عاملی، «احقاق الحق» قاضی نور اللّه، ج ۲ ص ۲۸۶
  14. بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴
  15. بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴
  16. بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰ حدیث ۱۱
  17. اعتقادات صدوق، ص ۱۰۸ به نقل از بحار الأنوار، ج ۲۵ ص ۲۱۱
  18. وحی و نبوّت، ص ۱۳
  19. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۹۲.
  20. ر.ک. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص:۱۵۶.
  21. ر.ک. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص:۱۶۲.
  22. آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۷۳ و ۷۴.
  23. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۳۱۹ - ۳۶۳.