مهدی (لقب)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • یکی از مشهورترین القاب قائم آل محمد(ص)، مهدی است. مهدی اسم مفعول و به معنای ره‌یافته است.
  • مهدویت نیز از همین ریشه است.
  • مهدی(ع) مشهورترین نام آن حضرت نزد شیعه و سنّی است. البته گاهی نیز در معنای فاعلی، به معنای هدایت کننده به کار می‏‌رود. محمد بن عجلان از امام صادق(ع) نقل کرده است: " و قائم را از آن‏‌رو مهدی گفته‏‌اند که مردم را به آیینی که از دست داده‌‏اند، هدایت می‏‌کند .... "[۱]
  • اما آنچه بیشتر در روایات آمده، همان معنای نخست است. امام باقر(ع) در این‏ باره فرمود: " به درستی که مهدی نامیده شد به سبب این‏که به امر مخفی هدایت می‌‏شود. او تورات و سایر کتاب‌‏های الهی را از غاری در انطاکیه بیرون خواهد آورد"[۲].
  • امام صادق(ع) نیز هنگامی که پرسیدند: "چرا مهدی، مهدی نامیده شده است؟ فرمود: به دلیل این‏که به تمام امور پنهان هدایت می‌‏شود"[۳].
  • لقب مهدی به آخرین امام اختصاص ندارد و بقیه امامان(ع) نیز مهدی هستند[۴]؛ ولی فقط از آخرین پیشوا به مهدی یاد شده است[۵][۶].

مهدی در موعودنامه

  • از مشهورترین لقب‌های امام زمان (ع) است. درباره علت نامیده شدن آن حضرت با این لقب، روایت‌های مختلفی ذکر شده است. حضرت امام محمد باقر (ع) می‌فرمایند: هنگامی که مهدی ما قیام کند، ثروت‌ها را به‌طور مساوی تقسیم و در جامعه به عدالت و دادگری رفتار می‌کند. هرکس از او اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است و هرکس او را نافرمانی کند از خدا نافرمانی کرده است. و آن حضرت را "مهدی" نامیده‌اند چون به امور پنهان و نهانی هدایت می‌گردد[۷].
  • درباره امور نهانی که آن حضرت به آن‌ها هدایت می‌شود و یا هدایت می‌کند، باتوجه به تعابیر روایات نظرات چندی بیان شده است. از آن‌جا که در دوره غیبت مخصوصا دوران غیبت کبری در اثر پیدا شدن تبلیغات ضددینی و تفسیرها و برداشت‌های نامناسب از احکام دین و نفوذ خرافات و اندیشه‌های غلط‍‌ غیردینی به اصول و تعالیم اصیل اعتقادی، مردم دین اصلی و حتی قرآن اصلی را فراموش خواهند کرد، آن حضرت پس از ظهور، قرآن اصیل و احکام واقعی اسلام را از لابلای آن‌همه تحریفات و تفسیرهای نادرست بیرون خواهند کشید، به‌گونه‌ای که حتی مردم گمان خواهند کرد که ایشان یک دین و آیین جدیدی را مطرح می‌کنند. به این مناسبت آن حضرت را مهدی می‌گویند.
  • پیامبر اکرم (ص) در این‌باره می‌فرمایند: دوازدهمین فرزندم به‌گونه‌ای غایب خواهد شد که اصلا دیده نخواهد شد و در این دوره غیبت، وقایع سختی رخ خواهد داد. در نتیجه طولانی شدن این دوره، زمانی خواهد آمد که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسم و خطی اثری باقی نخواهد ماند. در آن موقع خداوند متعال به وی اجازه خواهد داد تا قیام کند. آن‌گاه به وسیله او اسلام را تقویت و تجدید خواهد کرد[۸]. برطبق این دیدگاه چون حضرت مهدی (ع) مردم را به حقایق پنهان شده دینی راهنمایی خواهند کرد او را مهدی می‌گویند.
  • دیدگاه دیگر این است که قائم آل محمد (ص) را از این‌رو مهدی می‌گویند که مردم را به اموری که بر آن‌ها پوشیده است راهنمایی خواهد کرد. وی پس از ظهور، جهت ارشاد پیروان ادیان دیگر کتاب‌های آسمانی تحریف نشده، آن‌ها را به آنان نشان خواهد داد و از این طریق آنان را با دین اصیل خودشان آشنا خواهد ساخت و براساس همان احکام تحریف‌نشده آیین خودشان، با آنان رفتار خواهد کرد. در روایتی می‌خوانیم: از جمله کارهای حضرت امام زمان (ع) پس از ظهور این است که تورات اصلی و انجیل اصلی و سایر کتاب‌های انبیای گذشته را از یک مخفیگاه خارج خواهد ساخت[۹]. دیدگاه دیگر این است که آن حضرت پس از ظهور، مردم را در تمام زمینه‌هایی که به بیراهه رفته‌اند ارشاد خواهند کرد تا به شیوه‌های درست دست یابند؛ چون انحرافات دوران غیبت تنها در احکام دینی نیست، چرا که در اثر جهل و ناآگاهی در عرصه‌های سیاسی، علمی و صنعتی نیز مردم دچار اشتباهات زیادی می‌شوند. طرفداران این برداشت نیز به برخی از روایات که مشتمل بر تعابیر خاصی هستند، تمسک می‌جویند. به‌عنوان مثال از امام صادق (ع) روایت شده است که فرموده‌اند: آن حضرت را مهدی می‌گویند چون مردم را به اموری که گم کرده‌اند، هدایت می‌کند[۱۰]. این تعبیر شامل انحراف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز می‌شود.
  • نتیجه آن‌که می‌توان گفت: چون امام زمان (ع) به برکت علم بی‌نظیری که دارد، مردم را در تمام عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی و علمی و دینی به راه صحیح هدایت خواهد کرد و آن‌ها را از تمام گمراهی‌ها نجات خواهد داد، به این مناسبت آن حضرت را "مهدی" می‌گویند.
  • البته در برخی روایات نیز به این نکته اشاره شده است که یکی از چیزهای مخفی که حضرت مهدی (ع) مردم را به آن هدایت خواهند کرد، ذخایر زیرزمینی و معادن است که شاید این لقب به این قبیل از عملکردهای حضرت مهدی (ع) نیز دلالت داشته باشد[۱۱].
  • و اما واژه مهدی، اسم مصدر هدایت است و به معنی کسی است که به وسیله خدا هدایت شده باشد، و به همین معنی، برخی از پیامبران و بزرگان را بدون آن‌که مهدی موعود و منتظر پندارند، مهدی خوانده‌اند. حسان بن ثابت در قصیده خود، واژه مهدی را برای پیامبر (ص) به کار برده است. این واژه در حدیثی از پیامبر (ص) به همین معنی درباره حضرت امیر (ع) به کار رفته است[۱۲]. سنی‌ها اغلب، آن را برای چهار خلیفه بعد از پیامبر (ص) که آنان را "خلفاء الراشدون المهدیون" می‌گویند، به کار می‌برند[۱۳]. شیعیان کوفه، عنوان مهدی را در مفهوم راه‌یافته و هدایت‌شده آن، درباره امام سجاد (ع) به کار برده‌اند.
  • به این معنی، همه امامان عنوان مهدی داشته‌اند، با این مفهوم که وظیفه‌شان هدایت مردم به سوی دین خداوند بوده است "و كلّنا نهدي الی دين الله" به همین جهت در کتب مربوط‍‌ به زیارات، تمام امامان "الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ" اطلاق شده است[۱۴]. در روایتی از امام حسین (ع) نقل شده است که فرمود: "ما دوازده مهدی داریم، اول آن‌ها امیر المؤمنین (ع) و آخر آن‌ها نهمین فرزند من است..."[۱۵]. ولی واژه مهدی در مفهوم نجات‌بخش آن، عنوان خاص امام دوازدهم شیعه است که در آخر الزمان ظهور می‌کند و در اصطلاح شرع، اطلاق مهدی به این مفهوم، به هیچ‌کس جز امام غائب صحیح نیست و حتی اطلاق آن به سایر امامان نیز درست نمی‌باشد[۱۶][۱۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲
  2. " فَإِنَّمَا سُمِّيَ‏ الْمَهْدِيَ‏ لِأَنَّهُ‏ يُهْدَى‏ لِأَمْرٍ خَفِيٍ‏ يَسْتَخْرِجُ‏ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ كُتُبِ‏ اللَّهِ‏ مِنْ‏ غَارٍ بِأَنْطَاكِيَّةَ ‏‏‏ ‏"، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶
  3. " لِأَنَّهُ‏ يُهْدَى‏ إِلَى‏ كُلِ‏ أَمْرٍ خَفِي‏‏‏‏ ‏"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۳۷
  4. " مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً، أَوَّلُهُمْ‏ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏ عَلِيُ‏ بْنُ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ وَ آخِرُهُمُ‏ التَّاسِعُ‏ مِنْ‏ وُلْدِي‏‏"، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶
  5. ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵
  6. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۴۳۰ - ۴۳۱.
  7. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۱۰ و ۱۶۹.
  8. منتخب الاثر، ص ۹۸.
  9. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۹.
  10. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۱۰.
  11. نشریه موعود، ش ۲۸، ص ۶۷.
  12. آخرین امید، داود الهامی، ص ۲۰۷.
  13. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۶.
  14. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۷۱؛ التهذیب طوسی، ج ۶، ص ۱۱۴.
  15. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲.
  16. آخرین امید، داود الهامی، ص ۲۱۰.
  17. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۷۱۳.