همدان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • "همدان" قبیله‌ای است که برگ‌های درخشانی را در تاریخ اسلام و در روزگار حکومت علی بن ابی طالب (ع) به خود اختصاص داده است. افراد این قبیله، وزیران و دولتمردان حکومت حضرت مهدی (ع) هستند[۱]. همدان، قبیله‌ای بزرگ در یمن است. آنان پس از جنگ تبوک، نمایندگانی را به حضور پیامبر (ص) فرستادند و حضرت در سال نهم، امیر مؤمنان (ع) را به یمن فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. پس از قرائت پیام پیامبر (ص) همه آنان اسلام آوردند. علی (ع) در نامه‌ای خبر اسلام آوردن طایفه همدان را به پیامبر نوشت و در آن نامه، سه بار بر همدان درود فرستاد و پیامبر (ص) پس از خواندن نامه، به شکرانه این خبر، سجده شکر به‌جای آورد[۲]. علی (ع) در مدح آنان چنین سروده است: "همدانیان صاحبان دین و اخلاق نیکند. دین‌شان، شجاعت آنان و قهرشان بر دشمنان به هنگام رویارویی، آنان را زینت بخشیده است. اگر من دربان بهشت می‌بودم، به همدانیان می‌گفتم: به سلامت، به آن وارد شوید"[۳]. طایفه همدان یکی از سه طایفه‌ای بود که بالاترین تعداد رزمندگان لشکر حضرت علی (ع) را تشکیل می‌دادند[۴] و هنگامی که با برافراشتن قرآن‌ها بر نیزه در میان لشکریان حضرت علی (ع) اختلاف‌نظر پدید آمد، فرمانده این قبیله به حضرت گفت: ما هیچ اعتراضی نداریم و هردستوری بدهی، اجرا می‌کنیم[۵].
  • از حضرت رسول (ص) روایت است که فرمود: نیکو تیره‌ای است همدان؛ چه آنان سریع به یاری اسلام می‌شتابند و چه شکیبایند در مشکلات؛ و ابدال از این قبیله برمی‌خیزند و اوتاد در میان آنان است[۶][۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. عقد الدرر، ص ۹۷.
  2. کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۶ و ۲۹ و ۳۰.
  3. عقد الفرید، ج ۴، ص ۳۳۹.
  4. وقعة صفین، ص ۲۹۰.
  5. وقعة صفین، ص ۴۳۴، ۴۳۶، ۴۳۷ و ۵۲۰.
  6. کنز العمال، حدیث ۳۴۰۳۰.
  7. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۷۷۵.