پرچم سیاه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • به اهتزاز درآمدن پرچم‌های سیاه از خراسان در منابع دینی به‌عنوان نشانه ظهور بیان شده و درباره آن، روایاتی از معصومین (ع) رسیده است. مضمون این روایات آن است که پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) در منطقه خراسان (خراسان قدیم: قسمت‌های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان) انقلابی برپا می‌شود و مردم در حالی که پرچم‌های سیاه به اهتزاز درآورده‌اند، به حرکت درمی‌آیند[۱].
  • امام باقر (ع) می‌فرماید: "پرچم‌های سیاهی از خراسان بیرون می‌آید و به جانب کوفه به حرکت درمی‌آیند، پس چون مهدی (ع) ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می‌کنند."[۲]. برخی احتمال داده‌اند که منظور از خروج پرچم‌های سیاه از خراسان، همان قیام ابو مسلم خراسانی در سال ١٤٠ ه‍‌.ق علیه حاکمیت هزار ماهه بنی امیه است[۳]. که به از هم گسستن حکومت بنی امیه و روی کار آمدن بنی عباس انجامید. این احتمال که مهم‌ترین مستند و دلیل آن روایت زکار است به جهت ضعیف السند بودن روایت و غیرقابل‌اعتماد بودن راوی، درست نیست. افزون بر این، تطبیق این نشانه بر شورش ابو مسلم خراسانی در پیش از یک قرن قبل از تولد حضرت مهدی (ع) و نشانه ظهور دانستن آن، بسیار بعید است.
  • البته این نکته قابل‌توجه است که حاکمان بنی عباس می‌کوشیدند، قدرت را از دست بنی امیه بگیرند؛از این‌رو "نفس زکیه" را مهدی معرفی کردند و از جانب دیگر سعی می‌کردند، شورش ابو مسلم خراسانی را در راستای قیام مهدی (ع) و نشانه ظهور وی قلمداد کنند[۴].
  • پیامبر (ص) فرمود: "ما خاندانی هستیم که خداوند، اخرت را برای ما برگزید نه دنیا را، و خاندانم پس از من با تبعید، فشار و آوارگی روبه‌رو می‌شوند تا پرچم‌های سیاه از سوی مشرق برافراشته شود. آنان در پی حق هستند... هرکس از شما و نسل‌های شما، ان پرچم‌های برافراشته را دید، به سوی امام خاندان من بشتابد، گرچه با نهایت سختی؛ چرا که آنان پرچم‌های هدایت‌اند. و قدرت را به بزرگ‌مردی از خاندان من تسلیم می‌کنند"[۵]. حضرت امیر (ع) نیز فرموده است: "هنگامی که شنیدی پرچم‌های سیاه از خراسان به سوی جهان عرب روی آورده و تو در صندوقی دربسته قرار داشتی، به هرصورت ممکن، ان را بگشا تا تحت آن پرچم‌ها قرار بگیری"[۶]. و امام باقر (ع) فرمود: "پرچم‌های سیاهی از خراسان خارج و در کوفه فرود می‌آیند و هنگامی که حضرت مهدی (ع) در مکه ظهور کرد، اینان دست بیعت و اطاعت به سوی او دراز می‌کنند"[۷].
  • در روایتی از امیر مؤمنان علی (ع) می‌خوانیم: از مشاهده سه نشانه منتظر فرج باشید: اختلافات شامیان، پرچم‌های سیاه از خراسان و صیحه آسمانی در ماه رمضان[۸]. در روایات دیگر آمده است: پرچم‌های سیاه از خاورزمین به اهتزاز درمی‌آید[۹]. پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آید و در کنار دجله فرود می‌آید[۱۰]. پرچم‌های سیاه کوچکی به اهتزاز درمی‌آید که با مردی از اولاد ابو سفیان نبرد می‌کند و برای اطاعت از حضرت مهدی (ع) زمینه‌سازی می‌کند[۱۱]. هنگامی که پرچم‌های سیاه از طرف خراسان به حرکت درآمد، به سویش بشتابید ولو با سینه‌خیز رفتن از روی برف‌ها، که خلیفه خدا حضرت مهدی در میان آن است[۱۲]. منظور از پرچم‌های سیاه، لشکر نیرومند سید خراسانی است که برای دفاع از شیعیان عراق در برابر سپاه سفیانی و دیگر نیروهای مهاجم از خراسان حرکت می‌کند و به یاری حضرت بقیة الله (ع) و بیعت آن بزرگوار منتهی می‌شود. مرد تمیمی شعیب بن صالح، با پرچم سیاه مهدوی، با نصرت الهی و دعوت حقّه پیش می‌تازد تا به محضر حضرت مهدی (ع) برسد و دست بیعت بدهد[۱۳][۱۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷؛ غیبة طوسی، ص ۴۵۲.
  2. همان.
  3. تاریخ غیبت کبری، ص ۴۸۵.
  4. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۴۱.
  5. معجم احادیث الامام مهدی (ع)، ج ۱، ص ۳۸۲.
  6. معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۷۹.
  7. همان، ص ۲۷۰؛ ملاحم ابن طاووس، ص ۱۰۴.
  8. غیبة نعمانی، ص ۱۳۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۹؛ منتخب الاثر، ص ۲۲۰.
  9. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۳۴.
  10. الزام الناصب، ص ۱۸۵.
  11. بشارة الاسلام، ص ۲۱۲ و ۱۸۴.
  12. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۲-کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۲-الزام الناصب، ص ۱۰۰.
  13. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۴۰.
  14. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۱۹۴.