کوفه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل کوفه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

کوفهاز شهرهای مهم و تاریخی عراق، که پیشتر در قلمرو حکومت ساسانیان بود و در زمان خلیفۀ دوم به تصرف مسلمانان درآمد و ابتدا نقشۀ مسجد جامع طرّاحی شد و گسترش شهر بر محور آن انجام گرفت و محلّ استقرار نیروهای رزمنده و قبایل عرب مسلمان گشت و عظمت یافت. [۱].


مقدمه

  • در تاریخ اسلام، شاهد حوادث بسیار و تحوّلات شگفت بوده است. امیر المؤمنین(ع) کوفه را مقرّ خلافت خویش قرار داد. و بنا به روایات، امام زمان(ع) نیز پس از ظهور، در کوفه مستقر خواهد شد و سپاهیان خویش را از آنجا به اطراف اعزام خواهد نمود.[۲] از این شهر با نام "کوفان" هم یاد شده است. کوفه شهر بافضیلتی است و در روایات از آن ستایش شده و امام صادق(ع) دربارۀ آن سرزمین فرموده است: ...تربة تحبّنا و نحبّه[۳]، خاکی است که دوستدار ماست، ما هم آن را دوست داریم. کوفه سرزمین شیعیان اهل بیت بوده و چهره‌های درخشانی از این شهر و قبایل اطرافش در راه علی(ع) و امام حسین(ع) و اهل بیت پیامبر جانفشانی کرده‌اند و امویان پیوسته بغض و کینۀ شیعه علی(ع) را در این سرزمین در دل داشته و به سرکوبی آنان پرداختند. قیام‌های متعددی در این شهر به هواداری اهل بیت و مبارزه با جبّاران اموی و عباسی شکل گرفته است؛ گرچه در تاریخ، مردم کوفه به تلوّن و بی‌ثباتی و بی‌وفایی شهرت یافته‌اند و شعار "ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند"، ناظر به این سوءپیشینۀ تاریخی است.[۴] منابع فراوانی دربارۀ تاریخ، پیشینه، بزرگان، حوادث، فضایل و قبایل این شهر وجود دارد که طالبان به آنها مراجعه کنند.[۵][۶].

کوفه در موعودنامه

  • یکی از چهار شهری است که حق‌تعالی آن را اختیار فرموده و "طور سینین" تفسیر به آن شده است. در روایت است که حرم خدا و حرم رسول (ص) و حرم امیر المؤمنین (ع) است و یک درهم تصدق در آن، صد درهم حساب می‌شود و دو رکعت نماز در آن به صد رکعت حساب می‌آید[۷]. این شهر تقریبا در هشت کیلومتری شهر نجف واقع است.
  • در روایات مقر حکومت حضرت مهدی (ع) معرفی شده است و حضرت پس از ظهور از مکه به مدینه آمده و در آن‌جا همراه با ده‌ها هزار نفر از همراهان به سوی کوفه رهسپار می‌شوند. حضرت در کوفه به‌گونه‌ای راه‌ها و خیابان‌ها، شهرها و مساجد را توسعه می‌دهد که خانه‌های کوفه به رود کربلا -فرات- متصل می‌شود و مسجد باشکوهی در پشت کوفه ساخته می‌شود که هزار در دارد. پیامبر (ص) فرمودند: عصای موسی (ع)، انگشتر سلیمان (ع)، و محل‌ جوشیدن آب در طوفان نوح (ع) و محل‌ تجمع پیامبران (ع) در مسجد کوفه بوده است[۸].
  • حضرت علی (ع) در خطبه ۴۷ نهج البلاغه فرموده است: هرستمگری که به شهر کوفه نظر سوئی داشته باشد، خدا او را گرفتار می‌سازد و یا به قتل می‌رساند. امام حسن مجتبی (ع) در عظمت این شهر فرمود: "جای پایی در کوفه برای من از خانه‌ای در مدینه برتر است"[۹] و امام باقر (ع) فرمود: وقتی قائم ما قیام کند، رهسپار کوفه می‌شود و چهار مسجد را در آن‌جا ویران می‌کند[۱۰].
  • شهر کوفه را باید اولین شهر دانست که تمایلات شیعی در آن به‌طور وسیعی بروز و ظهور یافت. این امر به زمانی برمی‌گردد که امام علی (ع) مرکز خلافت خویش را از مدینه به این شهر منتقل کرد. در زمان امام صادق (ع) مراودات برخی خاندان‌های شیعی و گروهی از محدثان با امام (ع) موجب شد تا جوّ علمی شهر شکل گیرد و به زودی شهر کوفه یکی از مراکز حدیثی شیعه گردید. بسیاری از اصحاب ائمه (ع) محدثان کوفی بودند. با انتقال ائمه (ع) به عراق، در نیمه اول قرن سوم، این شهر به جهت نزدیک بودن به محل استقرار امامان و گسترش مراودات شیعیان با ایشان موقعیت ممتازتری یافت. در عصر غیبت، این شهر گرچه موقعیت علمی خود را کمابیش حفظ‍‌ کرده بود و لیکن همانند گذشته نبود. مرکزیت یافتن شهر قم به‌عنوان شهری علمی که عالمان آن دارای عقاید درستی بودند از یک سو و شکل‌گیری تدریجی بغداد از سوی دیگر، موجبات ضعف موقعیت علمی کوفه را فراهم ساخته بود. با این حال هنوز شهر کوفه به عنوان مرکز اصلی جهان تشیع قلمداد می‌شد و دارای مکتب خاصی بود که محدثان و فقیهان شهر از آن پیروی می‌کردند. در این شهر خاندان‌های علمی قدیمی می‌زیستند که تا این دوران جایگاه علمی خویش را حفظ‍‌ کرده بودند. از جمله اشعریان که از قبایل یمنی بودند و شاخه‌ای از آن‌ها در قم، زعامت علمی و دینی را داشتند. آل نهیک از قبیله نخع، آل جهم از قبیله لخم، آل زربی از بنی اسد و آل اعین از دیگر خاندان‌های مشهور بودند.
  • در بین این خاندان‌ها، آل اَعیَن از همه سرشناس‌تر بودند. آن‌ها بزرگترین خاندان شیعه مذهب در شهر کوفه بودند که رجال علمی و مذهبی آن‌ها بیش از دیگران و ممتازتر از دیگران بودند. نخستین رجال دینی آن‌ها در زمان سجاد و امام باقر (ع) بودند و بازماندگان آن‌ها تا عصر غیبت باقی بودند و در میان آنان فقیهان و قاریان و ادیبان و راویان حدیث بسیار بود.
  • در عصر غیبت چند تن از این خاندان شاخص بودند: علی بن سلیمان بن حسن از شاخه بکریون، که توقیعاتی از ناحیه امام (ع) درباره وی صادر شد. وی از مشایخ روایت ابن بابویه قمی است و کتابی به نام النوادر نوشت. علی بن یحیی ابوالحسن زراری، شیخ طوسی در کتاب الغیبة در فصل مربوط‍‌ به کسانی که امام مهدی (ع) را دیده‌اند روایتی از محمد بن حسن قمی نقل می‌کند که بر طبق آن امام (ع) راوی را در مسائل دینی‌اش به ابوالحسن زراری ارجاع داده بود. طوسی این امر را دلیل بر این می‌داند که او وکیل امام بوده است. محمد بن سلیمان بن حسن که از اصحاب امام عسکری (ع) بود و در ایام غیبت با امام (ع) در ارتباط‍‌ بود و گویا وکیل آن حضرت بوده است، در سال ۳۰۰ ق. درگذشت و تألیفاتی از خود باقی گذاشت. اما چهره شاخص این خاندان در این عصر، ابو غالب زراری است. عبیدالله بن احمد بن محمد (۲۵-۳۶) ق. از شاخه بکریون خاندان اعین بود. او عالمی فرهیخته و صاحب تصنیفات بود که تنها رساله وی در باب رجال خاندان اعین به دست ما رسیده است.
  • از دیگر خاندان‌های علمی کوفه آل نُهیک از قبیله نخع هستند. نجاشی از آن‌ها تعبیر به "بیت من اصحابنا" دارد. عبیدالله بن احمد بن نهیک از چهره‌های برجسته این خاندان است که بسیاری از اصول اربعمائه (اصول چهار صدگانه) را گرد آورده بود. ابو علی احمد بن احمد بن عمار (متوفا ۳۴۶ ق. )از مشایخ جلیل القدر کوفه بود که تألیفاتی داشت؛ از جمله کتابی درباره پدران نبی اکرم (ص) و ایمان ابو طالب.
  • یکی از چهره‌های برجسته علمی کوفه "ابن عقده" است. وی، احمد بن محمد بن سعید همدانی (متوفا ۳۳۳) زیدی جارودی بود، اما ارتباط‍‌ زیادی با فقیهان و محدثان امامیه داشت و روایات بسیاری از ایشان نقل کرده است.
  • جو علمی کوفه برخلاف قم بسیار آشفته و نااستوار بود. عدم ثبات عقیده از خصوصیات بارز کوفیان بود که از دیرباز بدان شناخته شده بودند. گرایشات افراطی و اندیشه‌های غلوّآمیز که سابقه دیرینه‌ای در این شهر داشت، در عصر غیبت نیز همچنان باقی بود. در میان عالمان و محدثان کوفی در این عصر به نام کسانی برمی‌خوریم که به غلو و ارتفاع متهم و یا مشهور بودند.
  • شهر کوفه همچنین منشأ پیدایش بسیاری از فرقه‌های شیعی چون زیدیه، خطابیه، واقفیه و... بود. در عصر غیبت نیز غالباً محدثان زیدی و فقیهان واقفی و فطحی مذهب کوفه حضور داشتند؛ برخلاف قم که حضور چنین افرادی را برنمی‌تابید. از آن جمله می‌توان به علی بن حسن طاهری واقفی مذهب و علی بن حسن بن فضال که به داشتن مذهب فطحیه مشهور بود، اشاره کرد.
  • از ویژگی‌های عالمان کوفه دسترسی آن‌ها به اصول چهار صدگانه بود که در ایام حضور ائمه (ع) نگاشته شده بود و اساس فقه مکتوب شیعی را تشکیل می‌داد. اکثر اصول چهارصدگانه در دست محدثان و راویان کوفی بود و آن‌ها را روایت می‌کردند. درباره علی بن محمد بن زبیر کوفی (متوفا ۳۴۸) که بیش از صد سال عمر کرد گفته شده است که اکثر این اصول را روایت می‌کرد. همچنین ابو علی احمد بن محمد بن عمار (متوفا ۳۴۶ ق. ) که از مشایخ جلیل القدر کوفه بود، نیز بسیاری از اصول را در دست داشت و روایت می‌کرد. در شهر کوفه اندیشه‌های کلامی و عقلی بسیار رایج بود. علمای کلام و متکلمان شیعه در کوفه زیاد بودند و تألیف و نگارش در حوزه علوم کلامی کم نبود. این امر بیشتر ناشی از وجود فرقه‌های مختلف و حضور اندیشه‌های گوناگون بود که ناخواسته موجب پدید آمدن بحث‌های کلامی و عقلی میان اندیشمندان می‌شد[۱۱][۱۲].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۵۱۵.
  2. ارشاد، مفید، ج ۲ ص ۳۷۹
  3. سفینة البحار، ج ۲ ص ۴۹۹
  4. در این زمینه ر. ک: «فرهنگ عاشورا»، مدخل کوفیان و کوفه
  5. از جمله ر. ک: «فضل الکوفه و مساجدها» مشهدی، «تاریخ الکوفه» براقی، «کوفه از نظر مذهبی» سیّد عباس حسینی، «العتبات المقدسه فی الکوفه» طریحی، «معجم البلدان» حموی، ذیل نام این شهر، «دانشنامۀ امام علی»، ج ۹ مقالۀ کوفه، «سیمای کوفه» گلی زواره‌ای، «فرهنگ عاشورا»، ذیل عنوان کوفه، «کوفه، پیدایش شهر اسلامی»، هشام جعیط، ترجمه ابو الحسن سروقد مقدم، فصلنامۀ «مشکوة» ، شمارۀ ۵۳ مقالۀ «مردم‌شناسی کوفه»
  6. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۵۱۵.
  7. مفاتیح الجنان، ص ۶۳۳.
  8. تهذیب، ج ۳، ص ۳۵۲.
  9. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۶.
  10. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
  11. نشریه موعود، شماره ۳۲، ص ۷۵.
  12. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۵۹۷-۵۹۴.