آیا اخبار مربوط به پرچم‌های سیاه ارتباطی با ظهور امام مهدی دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا اخبار مربوط به پرچم‌های سیاه ارتباطی با ظهور امام مهدی دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / کلیات ظهور امام مهدی
مدخل اصلیپرچم‌های سیاه از خراسان
تعداد پاسخ۹ پاسخ

در مورد پرچم‌های سیاهی که از سمت مشرق یا خراسان به سمت کوفه حرکت می‌کنند دو نظریه وجود دارد: ۱. برخی آن را همان قیام ابومسلم خراسانی می‌دانند و پرچم‌های سیاه را به بنی عباس مرتبط می‌کنند؛ ۲. آن را پرچم‌های زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی (ع) می‌دانند که از ناحیه خراسان به سمت کوفه به فرماندهی خراسانی و شعیب بن صالح برای بیعت با حضرت به سمت کوفه حرکت می‌کنند.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به این پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

پاسخ جامع اجمالی

حرکت پرچم‌‌های سیاه از سمت خراسان، از علائم ظهور

خروج دو نوع پرچم‌های سیاه از طرف مشرق

  1. پرچم‌های بنی عباس: آنها پرچم‌هایی هستند که از طرف مشرق خارج می‌شوند، تا باقی‌ مانده‌های حکومت اموی را از بین ببرند.[۷]
  2. پرچم‌های سیاهی که زمینه ‌ساز ظهور مهدی است: پرچم‌هایی که از مشرق زمین خارج می‌شوند، اما از نظر دیدگاه‌ و اهداف با پرچم نوع اول تفاوت دارد.[۸]

نظریه اول: مراد از پرچم‌های سیاه، پرچم‌های بنی عباس

  1. روایات مربوط به پرچم‌های سیاه از کسانی نقل شده که پیش از حکومت بنی عباس می‌زیسته‌اند؛ مثلا از ائمه معصومین (ع) پس از امام صادق در این باره روایتی نداریم. این مطلب نشان می‌دهد، مقصود از این پرچم‌ها همان پرچم‌های بنی عباس است.[۱۱]
  2. در دسته‌ای از اخبار "روایات سود" هیچ اشاره‌ای به مهدی (ع) و ظهور او نشده است. بخش دیگری هم که اشاره یا تصریح به مهدی (ع) دارد کاملا شبیه دسته اول است. از این ‌رو، نمی‌توان آنها را تفکیک کرد و دسته اول را مربوط به پرچم‌های بنی عباس و دسته دوم را درباره پرچم‌های سیاهی که نشانه ظهور مهدی است دانست.[۱۲]
  3. در بیشتر اخبار مربوط به پرچم‌های سیاه، نام خراسان یا مشرق وجود دارد، حتی در بسیاری از این احادیث به نام بنی عباس تصریح شده است. برخی از آنها هم درباره نبرد بنی عباس با بنی امیه به صراحت سخن می‌گوید. اما اینکه گفته شود عباسیان از این روایات سوء استفاده کرده و برای فریب دادن مردم، نهضت خود را بر مضمون این روایات که (درباره قائم مهدی وارد شده) تنظیم کرده و تطبیق داده‌اند،[۱۳] با توجه به تاریخ اسلام درست نیست، زیرا گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد اصل این پیش‌گویی‌ها مربوط به مهدی (ع) نبوده، بلکه از ابتدا درباره سقوط بنی امیه و حرکت بنی عباس وارد شده است.[۱۴]

نظریه دوم: منظور از پرچم‌های سیاه، پرچم‌های زمینه سازان ظهور قائم (ع)

روایات پرچم‌های سیاه مرتبط با ظهور امام مهدی (ع)

  1. امام باقر (ع) فرمودند:[۱۶] «پرچم‌های سیاهی از خراسان بیرون می‌آید و به جانب کوفه به حرکت در می‌آیند. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می‌کنند.»[۱۷] این روایت دلالت می‏‌کند بر اینکه خروج پرچم‌های سیاه نزدیک ظهور حضرت خواهد بود.[۱۸]
  2. امیر المؤمنین (ع) فرمودند:[۱۹] «منتظر فرج باشید از سه چیز، گفته شد: یا امیر المؤمنین، آنها چیست؟ فرمود: ... و پرچم‌های سیاه از خراسان[۲۰] این پرچم‌های سیاه، نیز پس از حرکت از سمت خراسان، خود را به کوفه می‌رسانند و وقتی که امام مهدی ظهور کرد، عده‌ای را برای بیعت کردن با ایشان، به سمت او می‌فرستند. این گروه، در مدت زمان کوتاهی مسیر بین خراسان و کوفه را طی می‌کنند.[۲۱] و ... .[۲۲]
  3. امام باقر فرمودند:[۲۳] «گویی من گروهی را می‌بینم که از مشرق خارج شده‌اند. خواهان حق می‌شوند ولی به آنها داده نمی‌شود، سپس آن‌را می‌خواهند لکن باز هم به آنها داده نمی‌شود. هنگامی که آنان این ‌چنین وضعیتی را می‌بینند شمشیرهایشان را بر دوش قرار می‌دهند و در این حال آنچه را که خواسته بودند به آنان می‌دهند اما آنها آن‌را نمی‌پذیرند و به پا می‌خیزند و آن‌را تنها به صاحب شما می‌دهند و کشتگان آنها از جمله شهدایند».[۲۴]

نتیجه‌گیری

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌ الله شهید صدر؛
آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در این‌باره گفته‌ است:

«روایتی است که ترمذی‏[۲۵] از رسول خدا (ص) نقل کرده است که حضرت فرموده است: "از سوی خراسان پرچم‌های سیاه بیرون می‌‏آید، هیچ چیز مانع آن نمی‏‌شود و از آن جلوگیری نمی‌‏کند تا اینکه در ایلیاء نصب می‌‏شود". ترمذی بعد از نقل حدیث می‏‌گوید: این حدیثی غریب و بی‏‌سابقه و از نظر سند حسن است. نعمانی در کتاب الغیبه‏‏[۲۶] از حضرت امیر المؤمنین روایت کرده است که آن حضرت فرمود: منتظر فرج باشید از سه چیز. گفته شد: یا امیر المؤمنین، آنها چیست؟ فرمود: ... و پرچم‌های سیاه از خراسان. شیخ در کتاب ارشاد[۲۷] این موضوع از جمله علائمی به حساب آمده است که درباره آن روایاتی وارد شده است و چنین گفته شده است: ... روی آوردن پرچم‌های سیاه از سوی خراسان.

شیخ در کتاب الغیبه[۲۸] از حضرت باقر (ع) روایت کرده است: "فرود می‌‏آید پرچم‌های سیاهی که از خراسان بیرون آمده است در کوفه. وقتی مهدی (ع) ظاهر شد برای بیعت گرفتن به سوی آن می‌‏فرستد". این روایت دلالت می‏‌کند بر این که خروج پرچم‌های سیاه نزدیک ظهور حضرت خواهد بود ولی این روایت به تنهایی با در نظر گفتن ضوابط سندی نمی‏‌تواند مثبت یک واقعیت تاریخی باشد. آری اگر خبر از نظر اسنادش درست باشد دلیل بر این خواهد بود که آن پرچم‌ها پرچم‌های ابو مسلم خراسانی نمی‏‌باشند[۲۹].
۲. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«از پرچم‌های سیاه در روایت‌های اهل بیت (ع) بسیار یاد شده و همچنین این‌گونه یادآوری شده که در آن پرچم‌ها، نشانه‌هایی است که دلالت می‌کند بر اینکه دو نوع پرچم سیاه وجود خواهد داشت که از مشرق زمین خارج می‌شود و تنها یک پرچم سیاه نخواهد بود. آن دو پرچم عبارتند از:

پرچم‌های سیاه از مشرق می‌آیند در حالی‌که مردانی، همانند شتران زره‌پوش، باهوش و درایت و اهل معرفت که در نام‌هایشان، اسامی روستاها وجود دارد و نام‌هایشان کنیه است، رهبر آنان‌اند. شهر دمشق را فتح می‌کنند و رحمت و برکت ۳ ساعت از آنها برگرفته می‌شود[۳۱].

با پرچم‌های سیاه بزرگی وارد دمشق می‌شوند و آنجا کشتارهای عظیمی می‌کنند[۳۲]. آنان خوشبخت‌ترین مردم در آغاز کار و بدبخت‌ترین مردم در پایان کاراند. و ما گفتیم ای ابا سعد پایان کار چیست و او گفت: ابو الطهری گفت از طرف مشرق با هشتاد هزار نفر در حالی‌که قلب‌هایشان همانند پر بودن انار از دانه، پر از ایمان است، خروج می‌کنند[۳۳].

پرچم سیاهی متعلق به بنی عباس خارج می‌شود سپس پرچم سیاه دیگری از خراسان خارج می‌شود ... الی آخر[۳۴]. این روایت‌ها و دیگر روایت‌ها برای یادآوری پرچم بنی عباس آمده است و خواننده نیازی ندارد در مورد بنی عباس بیاندیشد، زیرا این روایات قراین و شواهد زیادی دربر دارد، مانند اولین روایت که صراحتا و آشکارا یادآور شده است که پرچم‌های سیاهی که از خراسان خارج می‌شود، همان پرچم‌های بنی عباس است. روایت دوم هم هدف این پرچم‌ها را دمشق که پایتخت دولت اموی بود، مشخص کرده است و این همان هدف بنی عباس است. اما پرچم‌های سیاهی که از مهدی (ع) فرمانبرداری و اطاعت می‌کنند هدف و آرزویشان رسیدن به قدس است تا اینکه در ایلیا (قدس) برافراشته شوند.[۳۵] و روایت سوم نیز چنین است. اما روایت چهارم دو نوع پرچم سیاه را یادآور شده است که متکلم از بین آنها فقط پرچم دوم را مدح و ستایش کرده و این پرچم‌ها از مشرق برای پایان دادن حکومت اموی خارج می‌شوند.

  • نوع دوم: پرچم‌های سیاهی که زمینه‌ساز ظهور مهدی (ع) است‌: همچنین نوع دیگری از پرچم‌ها که از مشرق زمین خارج می‌شوند وجود دارد، اما این پرچم از نظر دیدگاه‌ها و اهداف با پرچم نوع اول تفاوت دارد و روایت‌های زیادی در مورد این پرچم‌ها نقل شده است، از جمله: از عبد الله بن مسعود روایت شده که گفت: ما به خدمت پیامبر خدا (ص) رفتیم و ایشان به استقبال ما آمد و در آن حال به ما مژده‌ای داد و می‌توانستیم شادی را در چهره ایشان ببینیم، ما از ایشان درباره هرچیزی پرسیدیم، ایشان پاسخ ما را داد و هربار، سؤال یا سخن جدیدی به میان می‌آوردیم تا اینکه نوجوانانی از قبیله بنی هاشم از آنجا گذر کردند و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز در آن حال، با آنان بودند و هنگامی که پیامبر (ص) آنان را دید به آنها خیره شد و چشمانش پر اشک شد، پس از آن ما گفتیم ای رسول الله، چه شده که ما شما را در حالتی می‌بینیم که خوشایندمان نیست و آن‌را دوست نداریم؟ فرمود: خداوند، برای ما اهل بیت، آخرت را در مقابل دنیا برگزیده است و پس از من، خاندانم در بیابان‌ها آواره خواهند شد و تحت تعقیب قرار می‌گیرند تا اینکه در نهایت، پرچم‌های سیاهی در مشرق برافراشته می‌شوند و خواهان حق می‌شوند، و لکن حق به آنها داده نمی‌شود و سپس درخواست خود را تکرار می‌کنند، آنان (ستمکاران) به ایشان پاسخ نمی‌دهند. پس از آن، آنان می‌جنگند و پیروز می‌شوند و هرکس از بین شما و از بین کسانی که از شما به جا ماندند و در زمان آنها بودند، باید نزد امام اهل بیت ما برود، هر چند با خزیدن بر برف[۳۶].

و از امام باقر (ع) روایت شده: گویی من گروهی را می‌بینم که از مشرق خارج شده‌اند. خواهان حق می‌شوند ولی به آنها داده نمی‌شود، سپس آن‌را می‌خواهند لکن باز هم به آنها داده نمی‌شود. هنگامی که آنان این‌چنین وضعیتی را می‌بینند شمشیرهایشان را بر دوش قرار می‌دهند و در این حال آنچه را که خواسته بودند به آنان می‌دهند اما آنها آن‌را نمی‌پذیرند و به پا می‌خیزند و آن‌را تنها به صاحب شما می‌دهند و کشتگان آنها از جمله شهدایند[۳۷].

عامر طفیل می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) به او فرموده است: ای عامر، هنگامی که شنیدی پرچم‌های سیاه از خراسان می‌آید و حتی اگر تو در صندوقی قفل و بسته شده بودی، آن قفل و آن صندوق را بشکن، تا همراه با آن پرچم‌ها و تحت فرمان رهبران آن کشته شوی[۳۸].

و در حدیث دیگری آمده است: خداوند بر سفیانی جوانی را از طرف مشرق برمی‌انگیزد در حالی‌که آنان را به [[[دوستی]] و اطاعت از] اهل بیت پیامبر (ص) فرامی‌خواند، آنان یاران مستضعف پرچم‌های سیاه هستند که خداوند به آنها عزت و بزرگی می‌دهد و پیروزی را برای آنان در نظر گرفته و هرکس با آنان بجنگد، شکست می‌خورد[۳۹].

و در حدیث دیگر آمده است: از خراسان پرچم‌های سیاهی خارج می‌شود و هیچ چیزی نمی‌تواند مانع آن شود، تا اینکه این پرچم‌ها در ایلیا [قدس‌] به اهتزاز درمی‌آید[۴۰].

با توجه به مطالب گذشته درمی‌یابیم که دو نوع پرچم وجود دارد: ۱- پرچم‌های سیاهی که از آن بنی عباس است؛ ۲- پرچم‌های دیگری که زمینه‌ساز ظهور امام زمان (ع) است و هردوی آن از شرق خارج می‌شود. یعنی از خراسان و به‌طور کلی منظور از خراسان، ایران است. این پرچم‌های زمینه‌ساز، از ایران خارج می‌شود و به سوی عراق پیش می‌رود تا مانع پیشروی موج سفیانی به سمت حجاز و مکه شود، زیرا سفیانی هنگامی که در کوفه اردوگاه می‌زند، شروع به کشتن و آواره کردن خاندان محمد (ص) می‌کند.

و آنها شیعه آل محمد (ص) را در کوفه به قتل می‌رسانند، سپس مردم خراسان در طلب مهدی (ع) خارج می‌شوند[۴۱].

و این پرچم‌ها دارای ویژگی‌های مختلفی هستند از جمله:

  1. رئیس این پرچم‌ها جوانی خراسانی و شخص دیگری به نام شعیب بن صالح است؛ حدیثی می‌گوید: جوانی از بنی هاشم همراه با پرچم‌های سیاه خروج می‌کند که در کتف دست راستش خالی دارد و شعیب بن صالح نیز همراه با او است، او با یاران سفیانی می‌جنگد و آنها را شکست می‌دهد[۴۲].
  2. همراه با پرچم‌ها یارانی قدرتمند و استوار است که ترس برایشان معنایی ندارد تا اینکه این پرچم‌ها در نهایت به هدفشان که همان آزادسازی قدس است، برسند و روایتی نیز به این مفهوم اشاره می‌کند: از خراسان پرچم‌های سیاهی خارج می‌شود که چیزی نمی‌تواند مانع آنها شود تا اینکه در ایلیا [قدس‌] به اهتزاز درمی‌آیند[۴۳].
  3. از متن احادیث مربوط به این پرچم‌ها این‌گونه برمی‌آید که این پرچم‌ها از نیروهای موجود در منطقه می‌خواهند که در کارها و امورش دخالت نکنند، اما این نیروها، نمی‌پذیرند، زیرا هدفشان، براندازی این پرچم‌ها است و صاحبان این پرچم‌ها تصمیم می‌گیرند که جنگ را به جای اینکه در منطقه‌ای که در آن حضور دارند، آغاز کنند، آن‌را به سرزمین دشمن منتقل کنند و تصمیم می‌گیرند که به سمت عراق بروند و هنگامی که نیروهای سفیانی نمی‌توانند آنها را شکست بدهند، از آنها می‌خواهند که برگردند و هر چه می‌خواهند، بردارند و انجام دهند. اما طرفداران این پرچم‌ها نمی‌پذیرند، برگردند و یک حدیث می‌گوید: حق را می‌طلبند، اما به آنها نمی‌دهند و بار دیگر خواهان حق می‌شوند، اما باز هم به آنها داده نمی‌شود، آنان می‌جنگند، سپس پیروز می‌شوند[۴۴].
  4. این پرچم‌ها چنان هیبت و عظمتی دارند که طرف مقابل را به وحشت می‌اندازند و روایت‌ها در مورد آن یادآور شده‌اند که وحشت پیشاپیش آنان حرکت می‌کند. روایتی می‌گوید: وحشت یک ماه پیش‌تر از پرچم‌ها حرکت می‌کند تا اینکه پرچم‌ها در کوفه فرود می‌آیند و به خون‌خواهی پدرانشان می‌پردازند[۴۵].

این پرچم‌ها از ویژگی‌های خاص و استعدادها و توانایی‌های بالا و امکانات زیادی برخوردار هستند؛ چه از نظر رهبری سیاسی که خراسانی رهبر سیاسی آن است و چه از نظر فرماندهی نظامی که بر عهده شعیب بن صالح است.

این پرچم‌ها به سمت کوفه حرکت می‌کنند تا مانع گسترش موج سپاه سفیانی شوند. روایتی می‌گوید: هنگامی که لشکریان سفیانی به سمت کوفه و برای جنگ با اهل خراسان خارج شود، اهل خراسان در طلب مهدی (ع) خارج شوند، لشکریان سفیانی و هاشمی که فرمانده آن شعیب بن صالح است در اصطخر به هم می‌رسند و جنگ عظیمی میان آنها رخ می‌دهد و پرچم‌های سیاه پیروز می‌شوند و لشکریان سفیانی می‌گریزند در این هنگام مردم آرزوی دیدار حضرت مهدی (ع) را دارند و او را می‌طلبند[۴۶].

پس از این پیروزی، پرچم‌های سیاه از طریق فرستاده‌ای با مهدی (ع) بیعت می‌کنند، پرچم‌های سیاه پیغامی مبنی بر بیعت با مهدی (ع)، برای ایشان می‌فرستد[۴۷].

و ظاهرا بقایای سپاهیان سفیانی از زمانی که در کوفه استقرار یافته‌اند آهنگ حرکت به سمت مدینه و مکه را داشته‌اند تا مهدی (ع) را که گفته شده است ایشان در مدینه ظهور کرده‌اند، بیابند. بنابراین، امام، ترسان از مدینه خارج می‌شوند و به سمت مکه حرکت می‌کنند و سفیانی سپاهی را در پی ایشان روانه می‌سازد و آن لشکر در زمین فرو می‌رود و آن یکی از اولین نشانه‌های ظهور است که مهدی (ع) به آن بشارت می‌دهد و منتظر آن است که آن‌را برای امت اعلام کند. تا اینجا پرچم‌های سیاه در عراق به اهتزاز درآمده است»[۴۸].
۳. حجت الاسلام و المسلمین کورانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی کورانی، در کتاب «عصر ظهور» در این‌باره گفته است:

«این روایت را عده‌ای از علماء و اهل سنت، مانند ترمذی در سنن خود ج ۳ ص ۳۶۲ و احمد بن حنبل در مسندش و ابن کثیر در کتاب نهایه خود و بیهقی در کتاب خود بنام دلائل و غیر آنان .. نقل کرده‌اند و حضرمی در کتاب خود بر رد ابن خلدون، آن را صحیح دانسته (تصدیق کرده که روایت موثقه است) عین عبارت حدیث این است: "درفش‌هایی سیاه از خراسان خروج می‌کند که هیچ چیز قادر به برگرداندن آنها نیست تا اینکه در ایلیاء به اهتزاز درآیند" شبیه این روایت در منابع شیعه مانند کتاب ملاحم و فتن ابن طاووس ص ۴۳ و ۵۸ روایت شده است و احتمال دارد که این روایت جزئی از روایت قبلی باشد. و معنای آن روشن است، زیرا حاکی از تحرک نظامی و پیشروی نیروها از ایران به سوی قدس است که بیت ایل و ایلیاء نیز نامیده می‌شود، صاحب مجمع البحرین گفته است که "إیل به کسر (الف) و سکون (یاء)، بزبان عبری و یا سریانی، نامی از اسماء خداوند بزرگ است و در اصطلاح عرب، کلمات جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، به‌معنای عبد الله و یتم الله (بنده خدا) و مانند اینها می‌باشد. و ایل هم به‌معنای بیت المقدس است. و گفته شده بیت ایل به‌معنای خانه خدا می‌باشد چون کلمه ایل به لغت عبرانی یعنی خدا" و در شرح قاموس گفته است که "کلمه ایلیا با کسره، با مد و غیر مد (ممدود و مقصور) و در هردو با تشدید خوانده می‌شود ... که نام شهر بیت المقدس است".

محدثان تصریح کرده‌اند که مراد از این درفش‌های وعده داده شده، پرچم‌های عباسیان نیست، ابن کثیر در نهایه خود حاشیه‌ای را بر این روایت نقل کرده که "این درفش‌ها آنهائی نیست که به‌وسیله ابو مسلم خراسانی برافراشته و حکومت بنی امیه را برانداخت، بلکه مراد درفش‌های سیاه دیگری است که برای همراهی حضرت مهدی (ع) می‌آید". بلکه برخی از روایاتی که از پیامبر (ص) نقل شده، بین درفش‌های عباسیان که مسیر و هدف آنها دمشق بوده و بین پرچم‌های یاران حضرت مهدی (ع) که هدف آنها قدس است، فرق گذاشته است .. از آن جمله روایتی است که ابن حماد آن را از محمد بن حنفیه و سعید بن مسیب نقل کرده که گفت: پیامبر (ص) فرمود؟ "درفش‌هایی از بنی عباس از ناحیه مشرق خروج می‌کند و زمانی که اراده خداوند تعلق گیرد توقف می‌کند .. آنگاه درفش‌های سیاه کوچکی در پی آنان از ناحیه مشرق خروج می‌کند و با مردی از نسل ابو سفیان و لشکریانش مبارزه می‌کند که علاقه‌مندان اطاعت و فرمانبرداری از حضرت مهدی (ع) می‌باشند" بنی عباس سعی کردند که روایات مربوط به درفش‌های سیاه را به سود خود در نهضتشان بر ضد بنی امیه معنا کنند و به مردم بقبولانند که جنبش آنان و حکومت و درفش‌های برافراشته آنان همان چیزی است که در روایات منقوله از پیامبر (ص) به آن بشارت داده شده است و به اینکه حضرت مهدی (ع) از خاندان آنهاست از همین‌رو ابو جعفر منصور عباسی پسرش را مهدی نام گذاشت و سعی نمود که قضات و راویان گواهی دهند که اوصاف حضرت مهدی که از پیامبر (ص) نقل شده است بر پسرش منطبق است ... تا آخر.

سرگذشت عباسیان در ادعای مهدویت و پرچم و لباسهای سیاه انتخاب نمودن آنها در کتب تاریخ ضبط شده است این کار در اوائل، مقداری به سود آنها تمام شد، اما بسرعت این ماسک فریبنده و حیله‌گری توسط دانشمندان و راویان حدیث و امامان (ع) کشف شد و آنگاه حقیقت مطلب روشن گردید. چه اینکه هیچیک از آنان دارای صفات حضرت مهدی (ع) نبودند و آنچه را که پیامبر (ص) وعده فرموده بود به‌دست وی تحقق نیافت. بلکه به گفته برخی روایات، آخرین خلفای عباسی معترف بودند که مسئله ادعای مهدویت پدران آنها از ریشه و اساس جعلی و دروغ بوده است.

ظاهرا قضیه ادعای مهدویت شباهت زیادی به حرکتی که در اواخر قرن اول هجری اتفاق افتاد، دارد که مسلمانان زیر سلطه بنی امیه سختی‌های زیادی را متحمل شدند که عملا مظلومیت اهل بیت (ع) را لمس نمودند بهمین جهت نقل روایاتی از پیامبر (ص) مبنی بر مظلومیت اهل بیت او و بشارت به وجود حضرت مهدی (ع) در بین آنان متداول گشت .. که همین زمینه مناسبی برای ادعای مهدویت نمودن عده زیادی از بنی هاشم و غیر آنها نیز، مانند موسی بن طلحة بن عبید الله، گردید و ظاهرا عبد الله بن حسن مثنی از زبردست‌ترین افرادی بود که برای فرزند خود محمد ادعای مهدویت نمود، وی برای فرزندش از زمان طفولیت و تولد او، برنامه‌ریزی دقیق نمود و نام وی را محمد گذاشت، چرا که حضرت مهدی (ع) هم‌نام پیامبر (ص) است و سپس او را تحت تربیت و مراقبت ویژه قرار داد و او را از چشم مردم پنهان نگه می‌داشت و با اشاعه افسانه‌ها پیرامون فرزندش او را همان مهدی موعود معرفی کرد در کتاب مقاتل الطالبیین ص ۲۳۹ آورده است که: "عبد الله بن حسن مثنی را از کودکی از انظار مردم پنهان می‌نمودند. وی مردم را برای تبلیغ و معرفی خود به جاهای دیگر می‌فرستاد و به اسم مهدی نامیده می‌شد" و در ص ۲۴۴ گفته است: "مردم عوام او را محمد می‌گفتند که بعدا به مهدی شهرت یافت". بلکه عباسیان نیز قبل از اینکه بر ضد هم‌پیمانان حسنی خود بشورند همین ادعا را ترویج می‌کردند و در ص ۲۳۹ از عمیر بن فضل خثعمی روایت شده است که گفت: "روزی ابو جعفر منصور را دیدم، وقتی که محمد بن عبد الله بن حسن مثنی از منزل پدرش خارج می‌شود غلام سیاه وی با اسبش دم در ایستاده بود، ابو جعفر انتظار محمد را می‌کشید همین‌که او خارج شد ابو جعفر بلند شد و ایستاد و ردای او را گرفت تا سوار شد، سپس لباس او را روی زین اسب مرتب نمود و محمد از آنجا بیرون رفت من در حالی که وی را می‌شناختم و محمد را نمی‌شناختم از او سؤال کردم: این شخص کی بود؟ که این همه وی را اکرام کردی و رکابش را گرفته و لباس او را مرتب نمودی، بمن گفت آیا او را نمی‌شناسی؟ گفتم نه. گفت این شخص محمد بن عبد الله بن حسن بن حسن، مهدی ما اهل بیت است" به احتمال قوی ادعای مهدویت را عباسیان، از هم‌پیمانان و شرکاء حسنی خود در شورش علیه بنی امیه آموختند که در اینجا محل بحث آن نیست. به هرحال نزد راویان و مطلعین بر تاریخ، شکی نیست که درفش‌های سیاه که در این روایت و غیر آن وعده داده شده است، پرچم‌های مهیاکنندگان مقدمات ظهور حضرت مهدی (ع) می‌باشد .. هرچند قائل به صحت روایاتی که پرچم‌های بنی عباس را عنوان کرده است بشویم چون توجه داشتید که روایات، بین دو گروه پرچمداران را فرق گذاشت و واقعیت امر نیز چنین است که ظهور حضرت مهدی (ع) از بین عباسیان و غیر آنان نیست و از طرفی اشاره نمودیم که مسیر و هدف درفش‌های عباسیان دمشق و مسیر پرچمداران و یاران حضرت مهدی (ع) قدس شریف می‌باشد.

گرچه روایت، ماجرای درفش‌های سیاه را مختصر آورده است اما در عین حال بشارت رسیدن به هدف را، هرچند که ناگواریها و دشواریها در راه رسیدن آنها به قدس باشد، داده است. زمان این واقعه در روایت ذکر نشده است اما برخی از روایات دیگر می‌گوید: رهبری این درفش‌ها بعهده صالح بن شعیب موعود است. از محمد بن حنفیه نقل شده که فرمود: "درفش‌های سیاهی از بنی عباس خروج می‌کند، سپس پرچم‌های مشابه دیگری که حاملان آنها کلاه‌های سیاه و لباس‌های سفید بر تن دارند، پیشاپیش آنان مردی است بنام صالح از قبیله بنی تمیم، طرفداران سفیانی را شکست می‌دهد. تا اینکه در بیت المقدس فرود آمده و زمینه ظهور مهدی (ع) را مهیا می‌نماید". از این روایت استفاده می‌شود که مراد از این حرکت به طرف قدس، هجوم و حمله حضرت مهدی (ع) برای آزادی فلسطین و قدس است، اما مانعی ندارد که این پرچمها قبل از صالح بن شعیب بطرف قدس حرکت نمایند چنانکه در پیشامدهای سرزمین شام بیان کردیم که نیروهای ایرانی جلوتر از سفیانی در شام وجود دارند[۴۹].
۴. حجت الاسلام و المسلمین اسماعیلی؛
حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل اسماعیلی، در مقاله «بررسی نشانه‌های ظهور» در این‌باره گفته است:

«این حادثه نیز، در منابع دینی به عنوان نشانه ظهور بیان شده و درمورد آن، روایاتی از معصومان (ع) رسیده است. مضمون این روایات آن است که پیش از ظهور مهدی (ع) در منطقه خراسان [۵۰] انقلابی برپا می‌شود و مردم در حالی که پرچم‌های سیاه را به اهتزاز درآورده‌اند، به حرکت در می‌آیند"[۵۱]. ظاهراً، پدیدار شدن این نشانه در آستانه ظهور و یا اندکی پیش از آن است، به گونه‌ای که در زمان ظهور، آنان هستند، و حضرت مهدی (ع) آنان را به سوی خویش فرا می‌خواند. امام باقر (ع) می‌فرماید: "بیرق‌های سیاهی از خراسان بیرون می‌آید و به جانب کوفه به حرکت در می‌آیند. پس چون مهدی (ع) ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می‌کنند"[۵۲]. غیر از روایت فوق روایات دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد، خروج پرچم‌های سیاه از خراسان قیامی است که در آینده و در آستان ظهور برپا می‌شود. در حقیقت، آن پرچم‌های سیاه را یاران مهدی (ع) به همراه خواهند آورد"[۵۳].

برخی احتمال داده‌اند که منظور از خروج پرچم‌های سیاه از خراسان، همان قیام ابو مسلم خراسانی در سال ۱۴۰ ه.ق علیه حاکمیت هزار ماهه بنی امیه است‌[۵۴] که به از هم‌گسستن حکومت بنی امیه و روی‌کار آمدن بنی عباس انجامید. مستند اینان، روایت زکار از امام صادق (ع) و برخی قرائن و مؤیدات تاریخی است. در این روایت، با اشاره به نام و مشخصات ابو مسلم خراسانی، از وی به عنوان صاحب پرچم‌های سیاه، یاد شده است‌[۵۵]. ولی این احتمال درست نیست، زیرا روایت زکار، که مهم‌ترین مستند و دلیل آن به شمار می‌رود، از نظر سند ضعیف و غیر قابل اعتماد است. افزون براین، تطبیق این نشانه بر شورش ابو مسلم خراسانی در پیش از یک قرن قبل از تولد مهدی (ع) و نشانه ظهور دانستن آن، بسیار بعید است. به نظر می‌رسد تبیین حوادث و وقایع دوران بنی امیه و بنی عباس، در برخی روایات، به منظور هوشیار ساختن مسلمانان و آگاهی دادن به آنها نسبت به وظایف حساس خویش در آن دوران است نه تبیین علائم ظهور. پیش‌گویی این حوادث، به خاطر اهمیت فوق العاده آن برای مسلمانان آن زمان و نسل‌های آینده بود. این نکته نیز درخور توجه است که حاکمان بنی عباس تلاش می‌کردند، قدرت را از دست بنی امیه بگیرند، ازاین‌روی، "نفس زکیه" را مهدی معرفی می‌کردند و از جانب دیگر سعی می‌کردند شورش ابو مسلم خراسانی را در راستای قیام مهدی (ع) و نشانه ظهور وی قلمداد کنند. براین اساس، همان‌گونه که پیش از این هم یادآور شدیم، بعید نیست حاکمان بنی عباس، به دلخواه خویش، در این روایات دست برده باشند و آنها را با خود تطبیق کرده باشند[۵۶].
۵. حجت الاسلام و المسلمین صادقی؛
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی صادقی، در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» در این‌باره گفته است:

«اخبار مربوط به پرچم‌های سیاه قدری آشفته و مطالب طرح شده در آن بسیار مبهم است؛ اما روشن است که این پرچم‌ها ارتباطی به ظهور قائم آل محمد (ص) ندارد و نشانه آن نیست، بلکه همان پرچم‌هایی است که حدود سال ۱۳۰ ق از شرق امپراتوری اسلامی برافراشته شد و تا کوفه و سپس تا شام و بیت المقدس پیش رفت و نتیجه آن تأسیس خلافت عباسیان شد. دلایلی که ارتباط بین روایات و این رویداد تاریخی را تأیید می‌کند چنین است:

  1. روایات مربوط به پرچم‌های سیاه از کسانی نقل شده که پیش از حکومت بنی عباس می‌زیسته‌اند؛ مثلا از ائمه معصومین (ع) پس از امام صادق (ع) در این باره روایتی نداریم. به‌طور کلی آن‌چه درباره رایات سود نقل می‌شود مربوط به رسول خدا و صحابه و امامان معاصر بنی امیه است. این مطلب نشان می‌دهد. مقصود از این پرچم‌ها همان پرچم‌های بنی عباس است وگرنه دست‌کم یکی دو مورد در کلام امامان پس از حضرت صادق (ع) به بعد نیز یافت می‌شد.
  2. پیش‌تر گفته شد که در دسته‌ای از اخبار روایات سود هیچ اشاره‌ای به مهدی و ظهور او نشده است. بخش دیگری هم که اشاره یا تصریح به مهدی دارد کاملا شبیه دسته اول است. ازاین‌رو، نمی‌توان آنها را تفکیک کرد و دسته اول را مربوط به پرچم‌های بنی عباس و دسته دوم را درباره پرچم‌های سیاهی که نشانه ظهور مهدی است دانست. مطالعه این دو دسته روایات نشان می‌دهد محتوای اصلی آنها به یک مطلب اشاره دارد و آن حرکت عباسیان است. اما آن‌چه به مهدی اشاره دارد احتمالا ناشی از اشتباه راویان یا تحریف در روایت‌های یاد شده است.
  3. در بیشتر اخبار مربوط به پرچم‌های سیاه، نام خراسان یا مشرق وجود دارد، حتی در بسیاری از این احادیث به نام بنی عباس تصریح شده است. برخی از آنها هم درباره نبرد بنی عباس با بنی امیه به صراحت سخن می‌گوید. اما این‌که گفته شود عباسیان از این روایات سوء استفاده کرده و برای فریب دادن مردم، نهضت خود را بر مضمون این روایات - که درباره قائم مهدی (ع) وارد شده - تنظیم کرده و تطبیق داده‌اند[۵۷] با توجه به تاریخ اسلام درست نیست، زیرا گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد که اصل این پیش‌گویی‌ها مربوط به مهدی نبوده، بلکه از ابتدا درباره سقوط بنی امیه و حرکت بنی عباس وارد شده است»[۵۸].
۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «فرهنگ‌نامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

«در روایات مربوط به حضرت مهدی (ع) و ظهور ایشان سخن از "پرچم‏‌های سیاه از خراسان" به میان آمده است. مضمون این روایات، آن است که پیش از ظهور امام مهدی (ع) در منطقه خراسان [۵۹] انقلابی برپا می‌‏شود و مردم، در حالی که پرچم‏‌های سیاه را به اهتزاز در آورده‌‏اند، به حرکت درمی‏‌آیند[۶۰].

۷. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است: «پرچم‌های سیاه از خراسان: این واقعه، از رخدادهایی است که در روایات اسلامی سنی و شیعه، نشانه ظهور امام مهدی (ع) معرفی شده است. احمد بن حنبل از رسول خدا (ص) نقل می‌کند: «ذا رَأَيْتُمُ الرَّايَاتِ السُّودَ قد جَاءَتْ من قِبَلِ خُرَاسَانَ فائْتُوها فإن فيها خَلِيفَةَ اللَّهِ المهدي»[۶۷]. ابن ماجه از رسول خدا (ص) چنین نقل می‌کند: ما اهل بیتی هستیم که خداوند آخرت را برای ما بر دنیا برگزیده است و اهل بیت من بعد از من با بلاها... روبه‌رو می‌شوند تا آن زمان که گروهی از طرف مشرق می‌آیند، همراه آنان پرچم‌های سیاهی وجود دارد... و آن پرچم را به دست یکی از اهل بیت من می‌سپارند و وی زمین را پر از عدل‌وداد می‌کند...[۶۸]. ترمذی نیز مشابه همین روایت را ذکر کرده، ولی در آن نامی از امام مهدی (ع) به میان نیامده است[۶۹]. نعمانی از حضرت امیر مومنان علی (ع) روایتی نقل کرده که حضرت درباره نشانه‌های ظهور فرمود: ««انتظروا الفرج من ثلاث... و الرَّايَاتِ السُّودَ من خُرَاسَانَ»»[۷۰][۷۱].
۸. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:
«به اهتزاز درآمدن پرچم‌های سیاه از خراسان در منابع دینی به‌عنوان نشانه ظهور بیان شده و درباره آن، روایاتی از معصومین (ع) رسیده است. مضمون این روایات آن است که پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) در منطقه خراسان (خراسان قدیم: قسمت‌های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان) انقلابی برپا می‌شود و مردم در حالی که پرچم‌های سیاه به اهتزاز درآورده‌اند، به حرکت درمی‌آیند[۷۲].

امام باقر (ع) می‌فرماید: "پرچم‌های سیاهی از خراسان بیرون می‌آید و به جانب کوفه به حرکت درمی‌آیند، پس چون مهدی (ع) ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می‌کنند."[۷۳]. برخی احتمال داده‌اند که منظور از خروج پرچم‌های سیاه از خراسان، همان قیام ابو مسلم خراسانی در سال ١٤٠ ه‍‌.ق علیه حاکمیت هزار ماهه بنی امیه است[۷۴]. که به از هم گسستن حکومت بنی امیه و روی کار آمدن بنی عباس انجامید. این احتمال که مهم‌ترین مستند و دلیل آن روایت زکار است به جهت ضعیف السند بودن روایت و غیرقابل‌اعتماد بودن راوی، درست نیست. افزون بر این، تطبیق این نشانه بر شورش ابو مسلم خراسانی در پیش از یک قرن قبل از تولد حضرت مهدی (ع) و نشانه ظهور دانستن آن، بسیار بعید است.

البته این نکته قابل‌توجه است که حاکمان بنی عباس می‌کوشیدند، قدرت را از دست بنی امیه بگیرند؛از این‌رو "نفس زکیه" را مهدی معرفی کردند و از جانب دیگر سعی می‌کردند، شورش ابو مسلم خراسانی را در راستای قیام مهدی (ع) و نشانه ظهور وی قلمداد کنند[۷۵].

پیامبر (ص) فرمود: "ما خاندانی هستیم که خداوند، اخرت را برای ما برگزید نه دنیا را، و خاندانم پس از من با تبعید، فشار و آوارگی روبه‌رو می‌شوند تا پرچم‌های سیاه از سوی مشرق برافراشته شود. آنان در پی حق هستند... هرکس از شما و نسل‌های شما، ان پرچم‌های برافراشته را دید، به سوی امام خاندان من بشتابد، گرچه با نهایت سختی؛ چرا که آنان پرچم‌های هدایت‌اند. و قدرت را به بزرگ‌مردی از خاندان من تسلیم می‌کنند"[۷۶]. حضرت امیر (ع) نیز فرموده است: "هنگامی که شنیدی پرچم‌های سیاه از خراسان به سوی جهان عرب روی آورده و تو در صندوقی دربسته قرار داشتی، به هرصورت ممکن، ان را بگشا تا تحت آن پرچم‌ها قرار بگیری"[۷۷]. و امام باقر (ع) فرمود: "پرچم‌های سیاهی از خراسان خارج و در کوفه فرود می‌آیند و هنگامی که حضرت مهدی (ع) در مکه ظهور کرد، اینان دست بیعت و اطاعت به سوی او دراز می‌کنند"[۷۸].

در روایتی از امیر مؤمنان علی (ع) می‌خوانیم: از مشاهده سه نشانه منتظر فرج باشید: اختلافات شامیان، پرچم‌های سیاه از خراسان و صیحه آسمانی در ماه رمضان[۷۹]. در روایات دیگر آمده است: پرچم‌های سیاه از خاورزمین به اهتزاز درمی‌آید[۸۰]. پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آید و در کنار دجله فرود می‌آید[۸۱]. پرچم‌های سیاه کوچکی به اهتزاز درمی‌آید که با مردی از اولاد ابو سفیان نبرد می‌کند و برای اطاعت از حضرت مهدی (ع) زمینه‌سازی می‌کند[۸۲]. هنگامی که پرچم‌های سیاه از طرف خراسان به حرکت درآمد، به سویش بشتابید ولو با سینه‌خیز رفتن از روی برف‌ها، که خلیفه خدا حضرت مهدی در میان آن است[۸۳]. منظور از پرچم‌های سیاه، لشکر نیرومند سید خراسانی است که برای دفاع از شیعیان عراق در برابر سپاه سفیانی و دیگر نیروهای مهاجم از خراسان حرکت می‌کند و به یاری حضرت بقیة الله (ع) و بیعت آن بزرگوار منتهی می‌شود. مرد تمیمی شعیب بن صالح، با پرچم سیاه مهدوی، با نصرت الهی و دعوت حقّه پیش می‌تازد تا به محضر حضرت مهدی (ع) برسد و دست بیعت بدهد[۸۴][۸۵].
۹. پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئیست»؛
پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئیست» در این‌باره گفته‌اند: «حرکت پرچم‌های سیاه از سمت خراسان، یکی از علامات ظهور به شمار رفته است. در روایات آمده است: از سه چیز انتظار فرج داشته باشید: «ایجاد اختلاف بین اهل شام، پرچم‌های سیاه از خراسان و ترس در ماه رمضان»[۸۶]. این پرچم‌های سیاه، نیز پس از حرکت از سمت خراسان، خود را به کوفه می‌رسانند و وقتی که امام مهدی (ع) ظهور کرد، عده‌ای را برای بیعت کردن با ایشان، به سمت او می‌فرستند[۸۷]. این گروه، در مدت زمان کوتاهی مسیر بین خراسان و کوفه را طی می‌کنند[۸۸][۸۹].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ر.ک. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۹۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص ۱۷۱؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۶ـ ۲۹۸
  2. ینابیع المودة، ص ۴۳۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷؛ طوسی، محمد بن حسن، غیبت، ص ۴۵۲
  3. خراسان قدیم: قسمت‌های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان
  4. ر.ک. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۹۴؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۶ـ ۲۹۸؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷
  5. ر.ک. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۶ـ ۲۹۸؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷
  6. ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۳۱ـ۲۳۷
  7. ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۳۱ـ۲۳۷
  8. ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۳۱ـ۲۳۷
  9. ر.ک. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۶ـ ۲۹۸
  10. ر.ک. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۶ـ ۲۹۸؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷
  11. ر.ک. صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، ص ۱۱۷ـ ۱۱۸
  12. ر.ک. صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، ص ۱۱۷ـ ۱۱۸
  13. ر.ک. کورانی، علی، عصر ظهور، ص ۲۲۸؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۶۴
  14. ر.ک. صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، ص ۱۱۷ـ ۱۱۸
  15. ر.ک. کورانی، علی، عصر ظهور، ص۲۳۵ـ۲۳۹؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷
  16. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة،، ص ۴۵۲، ح ۴۵۷؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۲۷۰؛ ملاحم ابن طاووس، ص ۱۰۴: «"تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ الَّتِي تَخْرُجُ‏ مِنْ‏ خُرَاسَانَ‏ إِلَى‏ الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَة"»
  17. ر.ک. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۶ـ ۲۹۸؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۹۴؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۳ ـ ۶۱۴
  18. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۳ ـ ۶۱۴
  19. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۴؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۵۱، ح ۸؛ مفید، ارشاد، ص ۳۳۶؛ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۲۲۰: «"انتظروا الفرج من ثلاث... و الرَّايَاتِ السُّودَ من خُرَاسَانَ"»
  20. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۳ ـ ۶۱۴؛ پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص ۱۷۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۹۴
  21. ر.ک. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست
  22. ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۳۱ـ۲۳۷؛ کورانی، علی، عصر ظهور، ص۲۳۵ـ۲۳۹؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص ۱۷۱؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۹۴
  23. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۷۳: «"كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء"»
  24. ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۳۱ـ۲۳۷
  25. جلد ۳، ۳۶۲.
  26. غیبت نعمانی، ۲۵۱.
  27. ارشاد، ۳۳۶.
  28. غیبت شیخ طوسی، ۲۷۴.
  29. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۳، ۶۱۴.
  30. ابن حماد، کتاب الفتن، ص ۱۹۰.
  31. المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۱۱، ص ۱۶۱.
  32. ابن حماد، کتاب الفتن، ص ۲۸۳.
  33. ابن حماد، کتاب الفتن، ص ۱۹۲.
  34. ابن حماد، کتاب الفتن، ص ۱۸۸.
  35. الترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، ص ۳۶۳.
  36. الذهبی، میزان الاعتدال، ج ۴، ص ۴۲۴.
  37. النعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۷۳.
  38. المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۱۱، ص ۲۷۸.
  39. المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۵۹۷.
  40. الترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲.
  41. المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۱۱، ص ۲۷۳.
  42. نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ص ۱۸۹.
  43. الترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲.
  44. الحاکم النیسابوری، مستدرک الحاکم، ج ۴، ص ۴۶۲.
  45. الحسن بن سلیمان الحلی، مختصر بصائیر الدرجات، ص ۲۰۰.
  46. المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۵۸۸.
  47. ابن حماد، کتاب التفن، ص ۱۸۷.
  48. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۳۱-۲۳۷.
  49. کورانی، علی، عصر ظهور، ص۲۳۵-۲۳۹ .
  50. خراسان قدیم: قسمت‌های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان‌
  51. ینابیع المودة، ۴۳۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ۲۱۷؛ کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ۴۵۲.
  52. «"تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ الَّتِي تَخْرُجُ‏ مِنْ‏ خُرَاسَانَ‏ إِلَى‏ الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَة‏ ‏"»؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ۴۵۲.
  53. ینابیع الموده، ۴۳۲، ۴۳۳؛ کشف الغمة، ج ۳، ۲۶۲.
  54. تاریخ غیبت کبری، ۴۵۸.
  55. کتاب الغیبة، نعمانی، ۲۵۱.
  56. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۶-۲۹۸.
  57. علی کورانی، عصر الظهور، ص ۲۲۸ و معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۶۴.
  58. صادقی، مصطفی؛ تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، ص ۱۱۷- ۱۱۸.
  59. خراسان قدیم، شامل قسمت‏های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان.
  60. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۵۲
  61. «"تَنْزِلُ‏ الرَّايَاتُ‏ السُّودُ حَتَّى‏ تَخْرُجَ‏ مِنْ‏ خُرَاسَانَ‏ إِلَى‏ الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُ‏ (ع) بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَةِ‏‏‏‏‏‏‏"» شیخ طوسی، کتاب الغیبة،، ص ۴۵۳، ح ۴۵۷
  62. «"إِذَا رَأَيْتُمْ‏ الرَّايَاتِ‏ السُّودَ قَدْ أَقْبَلَتْ‏ مِنْ‏ خُرَاسَانَ‏ فَأْتُوهَا وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّ فِيهَا خَلِيفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِيَّ ‏‏‏‏‏‏‏"»، اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۲. نیز، ر. ک: مسند احمد، ج ۵، ص ۲۷۷؛ متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۱، ص ۱۶۰، ح ۳۱۰۳۳
  63. ر. ک: سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص ۴۵۸
  64. نعمانی، الغیبة، ص ۱۲۵
  65. جمعی از نویسندگان، چشم‏ به‏راه مهدی (ع)، ص ۲۹۶
  66. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۳۶ - ۱۳۷.
  67. مسند احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۲۷۷. هنگامی که پرچم‌های سیاه را دیدند، که از جانب خراسان می‌آیند، به آنان ملحق شوید؛ چون خلیفه خداوند (مهدی) در میان آنان می‌باشد.
  68. سنن ابن ماجه، ص ۶۹۸، ح ۴۰۸۲.
  69. سنن ترمذی، ص ۶۲۱، ح ۲۲۶۹.
  70. الغیبه نعمانی. ص ۲۵۱، ح ۸. در پی سه چیز انتظار فرج را توقع داشته باشید... پرچم‌های سیاه از خراسان.
  71. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص۱۷۱، ۱۷۲.
  72. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷؛ غیبة طوسی، ص ۴۵۲.
  73. همان.
  74. تاریخ غیبت کبری، ص ۴۸۵.
  75. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۴۱.
  76. معجم احادیث الامام مهدی (ع)، ج ۱، ص ۳۸۲.
  77. معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۷۹.
  78. همان، ص ۲۷۰؛ ملاحم ابن طاووس، ص ۱۰۴.
  79. غیبة نعمانی، ص ۱۳۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۹؛ منتخب الاثر، ص ۲۲۰.
  80. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۳۴.
  81. الزام الناصب، ص ۱۸۵.
  82. بشارة الاسلام، ص ۲۱۲ و ۱۸۴.
  83. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۲-کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۲-الزام الناصب، ص ۱۰۰.
  84. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۴۰.
  85. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۹۴.
  86. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۴
  87. الغیبة، ص۲۵۱
  88. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، محقق، تهرانی عباد الله، ناصح، علی احمد، ص۴۵۲
  89. پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئیست»