آیا داوود پیامبر علم غیب داشت؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا داوود پیامبر علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا داوود پیامبر علم غیب داشت؟یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیاتی که علم غیب داوود پیامبر را اثبات می‌کنند، کدامند؟
  • کدام آیات بر علم غیب داوود پیامبر دلالت دارند؟

پاسخ‌ نخست

صدر

آیت الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این باره گفته است:

«حضرت داوود بر اساس علمی که از خدا آموخته بودند، میان مردم داوری می‌کردند. امام صادق (ع) فرمودند: "قائم آل محمد (ع)، به حکم داوود و سلیمان داوری می‌کند یعنی از مردم شاهدی نمی‌خواهد"»[۱]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله سبحانی؛
آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:
۲. آیت‌الله جوادی آملی؛
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «سیره پیامبران در قرآن» در این‌باره گفته است: «حضرت سلیمان (ع) در بیان برخی از علومی که نصیب وی و پدر بزرگوارش حضرت داوود شده می‏‌فرماید: ما زبان و منطق پرنده‌ها را می‏‌دانیم. خداوند آنچه را لازمه ارشاد و هدایت در این نظام است به ما داده است، چه در مسایل تشریع و چه در مسایل تکوین، و بسیاری از امور را مسخّر ما کرده است و این فضلی آشکار است. در قیامت آنگاه که انسان‌ها از شهادت اعضا و جوارح تعّجب کرده، از آنها می‌‏پرسند: چرا علیه ما گواهی داده‌اید؟ می‏‌گویند: خدایی که همه چیز را به سخن درآورد، ما را گویا کرده است: معلوم می‌شود نطق خاصی است که خدای سبحان با آن نطق موجودات را اِنطاق می‏‌کند. پس غیر از آن اصوات و علایم و شواهدی که نشانه امور مشخصی است، منطقی هم هست که موجودات عالم از آن برخوردارند، لکن فهم آن نصیب افراد عادّی نیست، چنانکه تحصیل آن با علم ‏الدراسه میسور نیست. سلیمان و داوود منطق الطیر را می‏‌دانستند اما نه به این معنا که تنها از علایم و رفتار حیوانات پی به مقاصدشان ببرند، بلکه افکار و اندیشه‏‌های حیوانات را هم به ‏وسیله حروف یا غیر حروف تشخیص می‏‌دادند. نمونه‌هایش داستان نمل و هدهد است. سلیمان و داوود از استدلال، طرز تفکر و اندیشه‌های این حیوانات باخبر بودند» [۶].
۳. آیت‌الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله مصباح یزدی، در بیاناتی با عنوان «عوامل ترقی و انحطاط انسان در آينه داستان‌های قرآن» در این‌باره گفته‌ است: «داوود بنیان‌گذار سلسله ملوک بنی‌اسرائیل گشت که به وسیله حضرت سلیمان و چند سلطان دیگر که اهمیت چندانی نداشتند، ادامه یافت. وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء[۷]؛ خداوند به حضرت داوود هم سلطنت داد و هم حکمت. هم‌چنین به او علم‌های لدنی را بخشید که خداوند به هر کس می‌خواهد می‌دهد»[۸].
۴. آیت‌الله ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌ در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این باره گفته است:

«برخی احادیث، روش قضاوت امام مهدی (ع) پس از ظهور را به روش قضاوت داوود و سلیمان و یا آل داوود تشبیه کرده است. در این احادیث، مشخّصه این گونه قضاوت را عدم مطالبه بیّنه، داوری بر اساس علم، حق را به ذی حق رساندن، الهام الهی و امور پنهان را آشکار ساختن، دانسته است. (...) در احادیث، نمونه‌هایی از قضاوت داوود بیان شده که(...) می‌تواند در فهم احادیث مهدویت، سودمند باشد. استفاده از علم غیب الهی و قضاوت بر پایه آن که در این حدیث بازگو شده است.

ابو حمزه از امام باقر (ع) نقل کرده که ایشان فرمود: داوود (ع) از خداوند تقاضا کرد که یکی از داوری‌های جهان آخرت را به وی نشان دهد. خطاب آمد: ای داوود! این موضوع را من به احدی از بندگانم نشان نمی‌دهم و نباید کسی غیر از من به آنها آگاه باشد. این، باعث انصراف داوود نشد و [بار دیگر] از خداوند تقاضا کرد یکی از قضاوت های جهان آخرت را به وی نشان دهد. جبرئیل نازل شد و به داوود گفت: ای حضرت داوود! تو از خداوند چیزی را خواسته‌ای که تاکنون هیچ پیامبری درخواست نکرده. ای داوود! آنچه تو خواسته‌ای احدی از بندگان خدا بر آن آگاهی ندارد. و نباید کسی غیر از خداوند بر اساس آنان حکم کند. ولی خداوند خواسته تو را اجابت کرد و آنچه را که خواسته بودی، به تو عنایت کرده است. ای حضرت داوود! فردا صبح دو نفر به نزد تو می‌آیند. داوری در بین آن به سان داوری آخرت خواهد بود. گفت: هنگامی که صبح شد و داوود در مجلس قضاوت نشست، پیرمردی از در وارد شد و جوانی را می‌کشید و در دست آن جوان، یک خوشه انگور بود. پیرمرد به داوود گفت: ای پیامبر خدا! این جوان، داخل تاکستان من شده و انگورهای مرا خراب کرده و بدون اجازه من از آن خورده و این خوشه انگور را بدون اجازه من برداشته است. داوود (ع) رو به جوان کرد و گفت: در مقابل ادّعای این پیرمرد چه می‌گویی؟ جوان اقرار کرد که این کار را کرده است. در همان هنگام، خداوند به داوود وحی فرمود: ای داوود! اگر من یکی از داوری‌های آخرت را برای تو کشف کنم و تو به واسطه آن، میان پیرمرد و جوان داوری کنی، هم خودت نمی‌توانی آن داوری را تحمّل کنی و هم قومت آن را قبول نمی‌کنند. ای داوود! این پیرمرد شاکی، مدّتی قبل به بستان پدر این جوان تجاوز کرد و پدرش را در همان باغ کشت و بستان پدر او را غصب کرد و چهل‌هزار درهم پول از او برداشت و او را در کنار همان بستان دفن نمود. پس شمشیر به دست این جوان بده و به او امر کن گردن این پیرمرد را بزند و بعد برود فلان محل، باغ را بکند و مالش را هم از آن جا در بیاورد. امام (ع) فرمود: داوود از این وحی به وحشت افتاد. علما و یاران خود را دور هم جمع کرد و وحی خداوند را به آنان گفت و قضاوت را هم طبق دستور خداوند، انجام داد.[۹] (...) می‌توان گفت آنچه قضاوت داوودی محسوب می‌شد - که ویژه ایشان بود و وی را از دیگران ممتاز می‌کرد - قضاوت بر پایه علم غیب الهی و دیگری قضاوت بر پایه فنون بازجویی علم‌آور است. البته قضاوت بر اساس بیّنه و قسم، وظیفه عمومی و متداول داوود (ع) بوده، چنان که دستور پیامبران پیش از او و بعد از او نیز بوده است و در ذیل چند روایت نیز بدان اشاره شد. حال می‌توان گفت قضاوت مهدوی که تشبیه به قضاوت داوود شده نیز به یکی از این دو صورت خواهد بود:

  1. این که خداوند به مهدی توانایی‌های ماورایی و غیبی اِعطا می‌کند که واقعیت‌ها از منظری فراتر از عالم ماده برایش مکشوف می‌شود و این اجازه را می‌یابد که بر اساس همان کشف واقعیت‌ها داوری کند. پیامبران و امامان دیگر گرچه به اذن خدا، آن بُعد کشف واقعیت را می‌توانستند دارا باشند، ولی مجاز به اِعمال آن در این عالَم نبوده‌اند.
  2. دومین احتمال، آن است که مضمون و محتوای این احادیث را تعبیر و نشانه‌ای از رشد دانش انسانی در آن برهه از تاریخ بدانیم. چنان که انسان امروزی، برای کشف جرم به راه هایی دست یافته که در گذشته نبود. مانند انگشت نگاری، چهره نگاری، تجزیه و تحلیل ژن (DNA) و دیگر اجزای بدن که به واسطه آن، به سهولت و دقّت، نتایجی بهتر و دقیق تر از سوگند و بیّنه در مقام قضا و داوری به دست می‌آید. این رشد علمی در زمان حکومت امام مهدی (ع) به بالاترین حد می‌رسد و راه‌هایی دقیق تر و سریع برای بشر مکشوف می‌شود و امام زمان (ع) و یارانش از آنها استفاده می‌کنند.

با توجّه به این که احتمال اوّل برای داوود (ع) نیز به صورت نادر اتفاق افتاد و امری فراگیر و همگانی نشد و خداوند به داوود تأکید کرد که خودش و جامعه‌اش طاقت و تحمّل آن را ندارند و داوود هم درخواست کرد آن حکم برداشته شود، در باره قضاوت های امام مهدی (ع) نیز احتمال دوم، طبیعی تر و سازگارتر است؛ زیرا احتمال دوم، دو امتیاز به همراه دارد: یکی جنبه اقناعی آن برای انسان‌ها و مخاطبان و دیگری قابلیت تعمیم و توسعه به دیگر قاضیان و داوران منصوب از طرف امام مهدی (ع). برای هر دو امتیاز می‌توان از احادیث اسلامی نیز شاهد آورد.

برای جنبه اقناعی می‌توان به احادیثی استناد کرد که در مورد داوود (ع) گزارش شد؛ زیرا پس از درخواست داوود از خداوند که بتواند بر اساس علم غیب قضاوت کند، خداوند به وی فرمود: "مردم توان و ظرفیت تحمّل آن را ندارند و یا تو توان تحمّل آن را نداری!".[۱۰]

برای امتیاز دوم نیز به احادیث همین نوشتار می‌توان استناد جست؛[۱۱] چرا که مفهوم این احادیث، آن است که قاضیانِ منصوب از طرف امام مهدی (ع) نیز مانند ایشان قضاوت می‌کنند. از این رو می‌توان گفت عمده قضاوت‌های مهدی (ع) با استفاده از روش های فنّی و نوین استاکثر قضاوت های شگفت نقل شده از امیر مؤمنان (ع) نیز از همین گونه است[۱۲] که ضمن کشف حقیقت، برای مخاطبان نیز قابل هضم است. گرچه قضاوت بر پایه علم غیب الهی، به صورت نادر و اندک، بُعدی ندارد و قابل انکار نیست»[۱۳].
۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منابع علم امام در قرآن و روایات» در این‌باره گفته‌ است: «شناخت و دانایی داوود و سلیمان از منطق پرندگان، که طبق آیۀ شانزدهم نمل بیان شده قسمی از غیب است»[۱۴].
۶. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛
حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در مقاله «علم غیب معصوم» در این‌باره گفته‌ است: «اهمیت و جایگاهی که قرآن و روایات برای پیشوای الهی و خلیفةالله قایل است، خود به خود علم غیب را برای چنین موجودی ثابت می‌کند؛ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً[۱۵] يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ[۱۶] وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۷] لذا قرآن مجید وحی و تعلیم غیبی را لازمه کار پیشوایان الهی می‌داند: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ[۱۸] پیش‌تر بیان شد که امام ادامه‌دهنده وظایف نبّی است و از شئونات و ویژگی‌های او جز دریافت وحی برخوردار است، پس مقام امامت همان مقام خلیفةاللهی است که خداوند به آدم (ع) با تعلیم اسماء داد؛ همان مقامی است که به داوود (ع) داد تا میان مردم حکموت کند و همان مقامی است که به ظالمان تعلق نمی‌گیرد و چنین مقامی ملازم با علم برتر است وگرنه خلیفه نخواهد بود اینکه خداوند، آدم (ع) اولین بار تعلیم می‌دهد کشف از لزوم علم غیب برای خلیفه و امام می‌کند. در فرهنگ قرآنی و معرفی امام به اندازه تمام ابلاغ رسالت ارزش دارد[۱۹] و در پرتو امامت دین خاتم به کمال می‌رسد[۲۰] و چنین اهمیتی نیاز به علم غیب دارد»[۲۱][۲۲]
۷. پژوهشگران پایگاه جامع ادیان و مذاهب؛
پژوهشگران «پایگاه جامع ادیان و مذاهب» در این باره آورده‌اند: «داوود و سلیمان علم لدنی داشتند. از جمله زبان پرندگان، مورچگان، جنیان و... را می‌دانستند: وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ * وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ[۲۳]»[۲۴].
۸. پژوهشگران پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
پژوهشگران «پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه» در این باره آورده‌اند: «ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت فرمود: حضرت داوود علم پیغمبران را به ارث برد و سلیمان از داوود آن علوم را به ارث برد، و حضرت محمد (ص) از حضرت سلیمان (ع) ارث برد و ما ائمه اهل بیت (ع) از محمد (ص) به ارث می‌بریم»[۲۵].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

َ

پانویس

  1. کتاب تاریخ پس از ظهور صفحه ۴۸۷ تا ۴۹۵
  2. «و سلیمان از داوود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ بی‌گمان این برتری آشکاری است». سوره نمل، آیه۱۶.
  3. آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ و ۱۰۳
  4. کافی، ج١، ص ٢٢٥؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٩.
  5. آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠
  6. وبگاه تبیان.
  7. «داوود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  8. عوامل ترقی و انحطاط انسان در آينه داستان‌های قرآن
  9. ]الكافى: ج ۷ ص ۴۲۱ ح ۱.
  10. الکافی؛ ج۷، ص ۴ - ۳۹۵.
  11. الکافی؛ ج۷، ص ۳۹۶ - ۳۹۹.
  12. الکافی: ج ۷ ص ۴۲۲ ح ۴ و ص ۴۲۳ - ۴۲۵ ح ۶ - ۹.
  13. دانشنامه امام مهدی
  14. شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۲۰ - ۱۲۸.
  15. «می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم»؛ سوره بقره، آیه۳۰.
  16. «ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن»؛ سوره ص، آیه۲۶.
  17. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد»؛ سوره بقره، آیه۱۲۴.
  18. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک (...) را وحی کردیم»؛ سوره انبیا، آیه۷۳.
  19. سوره مائده،آیه۶۷.
  20. سوره مائده،آیه۶۷.
  21. علامه طباطبایی، المیزان ج۱، ص۲۷۵-۸۷۲.
  22. علم غیب معصوم، قسمت اول، شماره۴۶، خرداد۱۳۸۶.
  23. «ما به داوود و سلیمان دانش دادیم، گفتند: سپاس از آن خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد* و سلیمان، وارث داوود شد و گفت: ای مردم، به ما زبان مرغان آموختند و از هر نعمتی ارزانی داشتند و این عنایتی است آشکار
  24. پایگاه جامع ادیان و مذاهب
  25. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه