آیا علم به احوال و کتب و علوم پیامبران علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا علم به احوال و کتب و علوم پیامبران علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم معصوم به احوال و کتب و علوم پیامبران

آیا علم به احوال و کتب و علوم پیامبران علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد حسین مظفر

آیت‌الله محمد حسین مظفر در دو کتاب «علم الإمام» و «پژوهشی در باب علم امام» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی دیگر از مصادر علوم فیاض و قدرت شگفت ائمه (ع) آیات انبیاء است، مانند: الواح موسی و عصای او و انگشتر سلیمان و آیات دیگر[۱]

این مضمون به ما می‌آموزد که علم و فضل و قدرتی به ائمه (ع) عطا شده که بیان، عاجز از وصف آن است تا آنجا که تمام کتابهای انبیا و دانشها و آیات آنها نزد ایشان است و بعد از این چه جایی برای تردید در علم آنها و مقدار و اندازۀ آن دریای پر آب باقی می‌ماند؟»[۲]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله تحریری؛
آیت‌الله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوه‌های لاهوتی» در این باره گفته است: «آگاهی به علوم ملائکه و اولیاء: یکی دیگر از ابعاد علم ائمه (ع) احاطه ایشان به علوم ملائکه و انبیاء الهی است. امام صادق (ع) می‌فرماید:برای خداوند تبارک و تعالی دو علم است: علمی که ملائکه و انبیاء و رسولانش را به آن آگاه کرده است، پس آنچه را که ملائکه و رسولان و انبيائش را بر آن آگاه نموده به تحقیق ما نیز آن را می‌دانیم، و علمی را که مخصوص به خویش نموده پس اگر برای خداوند در چیزی از آن ظاهر شود (بخواهد)، ما را به آن آگاه می‌نماید و بر امامانی که قبل از این بوده‌اند نیز عرضه داشته است[۳]. این علم که برای ملائکه و انبیاء است هم شامل کتب آسمانی نازل شده بر آنان می‌شود و هم شامل واقعیات زمان خود می‌شود، چه مربوط به انسان‌ها بوده و چه به واقعیات عالم مربوط باشد، لذا از این روایت و شبیه آن، اعلمیت ایشان از انبیاء (ع) استفاده می‌شود، امام صادق (ع) می‌فرماید: خداوند، اولوالعزم از رسولان را آفرید و ایشان را با علم فضیلت داد و علم ایشان را به ما به ارث داد و ما را در علمشان بر آنان برتری داد و به رسول خدا (ص) چیزهایی را تعلیم کرد که ایشان نمی‌دانستند و به ما علم رسول و علم ایشان را تعلیم فرمود[۴]»[۵].
۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته است:

«بخشی از میراث مکتوبی که در اختیار ائمه (ع) قرار داشت، کتاب‌های پیامبران و اوصیای آنان بوده است. بنا بر روایات امام باقر و امام صادق، مجموعه این کتاب‌ها در پوستی به نام "جفر" نگه‌داری می‌شد. البته در برخی از این روایات، از دو نوع جفر سفید و سرخ یاد شده است. جفر سفید، پوستی است که در آن کتاب‌های پیامبران و مصحف فاطمه (س) نگه‌داری می‌شود و در جفر سرخ، سلاح قرار دارد و امام زمان (ع) آن را باز می‌کند. در روایات متعددی از امام صادق (ع) به این نکته تصریح شده که کتاب‌های آسمانی پیامبران گذشته، مانند تورات، انجیل، زبور، صحف ابراهیم و به‌ طور کلی تمام کتاب‌های پیامبران، نزد ائمه (ع) است. در یکی از این روایات تأکید شده است هر کتابی که از جانب خداوند نازل شده، نزد اهل‌بیت (ع) موجود است. (محمد‌بن‌یعقوب کلینی، الکافی، ج‏۱، ص۵۶۰؛ محمد‌بن‌حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۳۶. در روایتی دیگر، آن حضرت فرموده‌اند که تورات، انجیل، زبور و تفسیر آنچه در الواح بر حضرت موسی (ع) نازل شد، نزد اهل‌بیت (ع) است. (ر.ک: محمد‌بن‌یعقوب کلینی، الکافی، ج‏۱، ص۵۶۴. در روایت دیگر گزارش شده است که برخی اصحاب، ایشان را در حال قرائت دعاهایی از پیامبران گذشته به زبان سریانی مشاهده کرده‌اند.[۶] چنان‌که دیده می‌شود، این مطلب در روایات امام صادق (ع) به ‌طور مستفیض و به‌صراحت بیان شده است.

بنابر روایتی، آن حضرت فرمودند: نزد ما جفر نیز هست و آنان چه می‌دانند که جفر چیست. ابوبصیر از ایشان درباره ماهیت جفر پرسید. امام فرمود: پوستی است که علم پیامبران و اوصیا و علم علمای بنی‌اسرائیل در آن است.[۷] روایات مستفیض دیگری نیز از آن حضرت این محتوا را تأیید می‌کنند.[۸] در روایتی دیگر، آن حضرت از وصیت پیامبران به اوصیای آنان و سپس رسیدن آن وصایا به رسول‌ خدا (ص) خبر داده است. بنا بر این روایت، پیامبر (ص) وصیت خود را به امیرالمؤمنین (ع) سپرد و به ایشان دستور داد که آن را به وصی خود و او به امامان دیگر تحویل دهد. ظاهر این تعابیر نشان می‌دهد که این وصیت، شفاهی نبوده، بلکه دستورها و سفارش‌هایی مکتوب بوده است»[۹].
۳. حجت الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛
حجج الاسلام و المسلمین دکتر نادم و افتخاری در مقاله «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد» در این‌باره گفته‌‌اند: «در بسیاری از روایات آمده در آثار محدثین قم، امامان (ع) علم خود را به کتاب‌ها و الواح خاصی مستند کرده‌اند که از انبیا و اوصیای گذشته به آنها رسیده بود. از امام صادق (ع) نقل کرده است: داوود (ع) وارث انبیا و سلیمان (ع) وارث داوود (ع) و محمد (ص) وارث سلیمان (ع) و دیگر پیامبران بود. ما هم از محمد (ص) ارث برده‌ایم و به درستی که صحف ابراهیم (ع) و الواح موسی (ع) نزد ماست. وی از کتاب‌های دیگری هم ضمن روایات نام می‌برد که می‌تواند از منابع علوم میراثی باشد؛ مانند صحیفه امیرالمؤمنین (ع) که به طول ۷۰ ذراع حدود ۳۵ متر، انشای پیامبر (ص) و املای علی (ع) و دربرگیرندۀ همۀ حلال‌‌ها و حرام‌‌هاست و کتاب جامعه که در وصف آن گفته شده همۀ مایحتاج انسان، حتی جزای یک خراش در آن وجود دارد و کتاب [جفر]] که در آن، دربارۀ ویژگی‌ها و شیوۀ انتقال محتویات آن به پیامبر (ص) و سپس به امامان (ع)، به تفصیل سخن رانده است. در روایات دیگری هم، از دو کتاب جفر سفید و جفر سرخ یاد شده و در توضیح آنها آمده است که جفر سفید دربردارندۀ زبور داوود (ع)، تورات موسی (ع)، انجیل عیسی (ع)، صحف ابراهیم (ع) و حلال و حرام و مصحف فاطمه (س) است. مصحف فاطمه (س) غیر از جفر و جامعه دانسته شده و در وصف آن آمده است: از قرآن چیزی در آن نیست؛ بلکه در آن مسائلی است که ما را از مردم بی‌نیاز کرده و مردم را نیازمند به ما. در آن، حتی ریزترین مسائل شرعی، مانند جزای یک خراش کوچک، یک شلاق، نصف شلاق، ثلث شلاق بیان شده است. کلینی، مانند صفار، در باب استفادۀ امام از کتاب‌های انبیای گذشته و کتاب‌‌های خاص امامان (ع)، مانند: جفر و جامعه و مصحف فاطمه (س) و نیز دربارۀ ویژگی‌‌های آنها روایاتی نقل کرده است. شیخ صدوق هم، دربارۀ این کتاب‌ها با صفار و کلینی هم‌ داستان است؛ برای نمونه وی از ابو‌بصیر نقل می‌کند که امام صادق (ع) فرمود: در دستۀ شمشیر رسول خدا (ص) کتاب کوچکی بود. از آن حضرت پرسیدم در آن کتاب چه بود. فرمود همان حرف‌هایی که از هر حرف آن، هزار حرف برون می‌آید. به گفتۀ ابوبصیر امام در ادامه فرمود: تا به امروز، به جز دوحرف از آن حرف‌ها، به دیگران آموخته نشده است. حاصل اینکه از نظر محدثین قم، ‌همۀ این کتاب‌ها و صحیفه‌‌ها زیرمجموعۀ علوم میراثی و از مصادیق منابع علم میراثی امام است.»[۱۰].
۴. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم افتخاری در پایان‌نامه «بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد» در این‌باره گفته است:

«در روایات زیادی که محدثین مکتب قم، آنها را در کتب خود نقل کرده‌اند، امامان علم خود را مستند به کتاب‌ها و الواح خاصی که از انبیاء و اوصیاء گذشته به آنها رسیده بود می‌کردند، و منبع و مأخذ علم خود را آن کتاب‌ها می‌دانستند، که در قالب روایات، به توضیح و تبیین دقیق این موارد خاص خواهیم پرداخت.

شیخ صدوق در کتابش از ابو‌ بصیر نقل می‌کند که امام صادق (ع) فرمود: در دسته شمشیر رسول خدا کتاب کوچکی بود، ابو‌ بصیر می‌گوید از امام صادق (ع) پرسیدم در آن کتاب چه بود، فرمود: همان حرف‌هایی که از هر حرف آن، هزار حرف گشوده می‌شد. ابو بصیر می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: تا به امروز به جز دو حرف از آن حرفها، به دیگران آموخته نشده است[۱۱]

در روایت دیگری که شیخ صدوق آن را نقل کرده است، سَدیر صیرفی از کتابی خبر می‌دهد به نام "جفر"، که در نزد امام صادق (ع) بود و آن کتابی است مشتمل بر علم منایا و بلایا و رزایا و علم ماکان و ما یکون تا روز قیامت، که این علم فقط اختصاص به پیامبر اکرم (ص) و امامان بعد از او دارد. همچنین در کتاب عیون اخبار الرضا (ع)، از وجود صحیفه‌ای خبر داده می‌شود که در آن، اسامی همه شیعیان اهل بیت تا روز قیامت در آن نوشته شده است، همچنین از "جامعه" نام برده می‌شود که صحیفه‌ای است به طول هفتاد زراع "حدود ۳۵ متر" که همه مسائلی که انسان‌ها به آن نیاز دارند، در آن وجود دارد[۱۲]

همچنین از "جفر اکبر" و "جفر اصغر" نام برده می‌شود که در آن همه علوم وجود دارد، حتی مجازات یک خراش و حتی زدن یک یا نیم تازیانه در آن ثبت شده است. مورد دیگری که در این روایت از آن نام برده شده است، "صحیفه فاطمه (س)" است. در روایتی که صفار قمی آن را در کتابش نقل کرده است، امام صادق (ع) می‌فرماید: داوود وارث انبیاء بود و سلیان وارث داوود و محمد (ص) هم وارث سلیمان و بقیه پیامبران بود و ما هم از محمد (ص) ارث بردیم و به درستی که صحف ابراهیم و الواح موسی در نزد ماست[۱۳].

امام صادق (ع) در پاسخ به برخی اصحابشان، بی‌نیازی خودشان از دیگران را در امور علمی، به علت دسترسی به کتاب صحیفه امیرالمؤمنین (ع) می‌دانستند و بیان می‌کردند که این کتابی است به طول ۷۰ ذراع " حدود ۳۵ متر" که به املاء پیامبر (ص) و خط علی (ع) است، که برای اولادشان است و در آن همه حلال‌ها و حرام‌ها وجود دارد[۱۴].

در روایت دیگری از صفار، همین کتاب، با نام "جامعه" یاد شده است. در توصیف "جامعه" آمده است که در آن، همه مایحتاج انسان وجود دارد، حتی ارش یک خدشه[۱۵].

صفار قمی در ادامه روایات در این موضوع، روایاتی را نقل می‌کند که در آنها، از کتابی به نام "جفر" سخن به میان آمده است. ابو حمزه ثمالی به نقل از امام صادق (ع)، "جفر" را این‌گونه توصیف می‌کند: به راستی که در جفر الواح موسی (ع) است، وقتی خداوند تبارک و تعالی آن را بر موسی نازل کرد، در آن همه چیز مشخص شده است و آن الواح تا روز قیامت وجود دارد، و هنگامی که روزگار پیامبری موسی (ع) به سر آمد، خدا به موسی وحی کرد که الواح را، که زبرجدی از بهشت بود، در کوه به ودیعت نهد. پس موسی (ع) به سوی کوه رفت و کوه برای او شکافته شد، سپس الواح را که در حفاظی پیچیده شده بود، در آن شکاف قرار داد و آن شکاف بسته شد. تا اینکه محمد (ص) به نبوت برانگیخته شد، قافله‌ای از یمن، که به دنبال پیامبر (ص) جدید بودند، به سمت آن کوه می‌رفتند، وقتی به آن کوه رسیدند، کوه شکافته شد و الواح در لفافی پیچیده شده، همانگونه که موسی (ص) آن را در آنجا قرار داده بود، بر آنها آشکار شد، پس هنگامی که آن الواح در دستانشان قرار گرفت، هیبت الواح قلب‌های آنها را تحت تأثیر قرار داده و به دلهایشان افتاد که به آن نگاه نکنند تا اینکه آن را نزد پیامبر خدا ببرند؛ جبرئیل هم به امر خدا بر پیامبر (ص) نازل شده و خبر این واقعه را به ایشان داد. هنگامی که این قوم به نزد پیامبر (ص) رسیدند، در ابتدا پیامبر (ص) از آنها در مورد چیزی که پیدا کرده‌اند پرسید. آنها به پیامبر (ص) گفتند شما از چیزی که ما پیدا کرده ایم چه می‌دانید؟ پیامبر (ص) فرمود: پروردگارم مرا از آن با خبر کرد و این همان الواح است. آنها گفتند ما شهادت می‌دهیم که تو فرستاده خدا هستی، آنگاه الواح را برداشته و به پیامبر (ص) تحویل دادند. پیامبر (ص) نگاهی به آن کرده و آن را که با خط عبرانی نوشته شده بود، خواند. سپس علی (ع) را خواست و به او گفت: این الواح را نزد خود نگه دار، پس در این علم اولین و آخرین است و این الواح موسی است و خداوند به من امر کرده است که آن را به تو بدهم. علی (ع) گفت ای پیامبر خدا (ص)، من خواندنش را خوب بلد نیستم، پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل به من گفت که به تو بگویم که امشب آن را زیر سرت قرار دهی تا صبح، پس حتما خواندنش را یاد خواهی گرفت. سپس علی (ع) تا صبح آن را زیر سرش قرار داد و خداوند نیز، همه علوم آن را به او تعلیم داد. آنگاه پیامبر خدا (ص) به علی (ع) دستور داد که از آن نسخه ای بردارد، پس علی (ع) نسخه‌ای آن را بر روی پوست گوسفند استنساخ کرده و آن همان "جفر" است، که علم اولین و آخرین در آن است و آن "جفر" الان نزد ماست. و الواح و عصای موسی هم نزد ماست و ما آنها را از پیامبر (ص) به ارث بردیم[۱۶]. صفار قمی در ادامه این روایت، روایات دیگری را نقل می‌کند، که در آن از جفر و جامعه و مصحف فاطمه (س) نام برده شده است و مصحف فاطمه (س) کتاب دیگری است غیر از جفر و جامعه. البته در این روایات، از "جفر سفید" و "جفر سرخ" نام برده شده است و در توضیح آن هم آمده است که جفر سفید مشتمل بر زبور داوود (ع)، تورات موسی (ع)، انجیل عیسی (ع)، صحف ابراهیم (ع) و حلال و حرام و مصحف فاطمه (س) است. در ادامه روایت، در توضیح مصحف فاطمه (س) آمده است که از قرآن چیزی در آن نیست و در آن مسائلی است که ما را بی نیاز از مردم کرده و آنها را نیازمند به ما، و در آن حتی جزای یک خدشه کوچک هم بیان شده و در آن احکامی است مثل یک شلاق، نصف شلاق، ثلث شلاق و ربع شلاق[۱۷]. در ادامه همین روایت، به توضیح جفر سرخ پرداخته شده و آمده است که در جفر سرخ سلاح است، و هنگامی که شخصی اراده مقاتله داشته باشد، آن را باز می‌کند[۱۸]. صفار قمی در روایت دیگری در مورد مصحف فاطمه از قول امام صادق (ع) این‌گونه توضیح می‌دهد: فاطمه (س) بعد از رحلت پیامبر خدا (ص)، ۷۵ روز زنده بود و در این مدت، به خاطر فقدان پدرش، اندوه شدیدی داشت؛ در این مدت جبرئیل نزد فاطمه (س) می‌آمد، عزایش را در فقدان پدر تسلی داده و به او آرامش می‌داد و از پدر و جایگاه‌اش در بهشت برای او خبر می‌آورد و او را از وضعیت نسل و ذریّه‌اش در آینده مطلع می‌کرد و علی (ع) هم اینها را می‌نوشت، و این همان مصحف فاطمه (س) است. شیخ کلینی هم مانند شیخ صدوق و صفار قمی، روایاتی را در باب استفاده امام از کتب انبیاء گذشته و کتاب‌های خاص امامان مانند جفر و جامعه و صحیفه نقل می‌کند. ایشان در روایتی به نقل از ابو حمزه ثمالی از امام صادق (ع) نقل می‌کند که امام (ع) می‌فرماید ما وارثان پیامبران هستیم و عصای موسی و الواح موسی هم نزد ماست. در روایت مفصلی که ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند، امام (ع) از کتاب جامعه و جفر و صحیفه فاطمه (س) نام می‌برد و این کتاب‌ها را این گونه برای ابو بصیر معرفی می‌کند: جامعه کتابی است به طول ۷۰ ذراع به ذراع پیامبر (ص) که پیامبر (ص) با زبان خود املاء کرده و علی (ع) هم با دست راست خود، آن را نوشته و در آن همه حلال‌ها و حرام‌ها آمده است و همه مسائلی که انسانها به آن نیاز دارند، در آن وجود دارد، حتی ارش یک خدش. اما جفر، مخزنی است چرمی، که علم پیامبران و اوصیاء و علمای گذشته بنی اسرائیل در آن است[۱۹]. و اما مصحف فاطمه (ع)، سه برابر قرآن است، اما به خدا قسم حتی یک حرف از این قرآن در آن نیست. علامه مجلسی در تفسیر این جمله می‌گوید: ممکن است مراد، لفظ قرآن باشد، چون اکثر روایات در مورد مصحف فاطمه (س)، بیانگر این است که این مصحف، فقط مشتمل بر اخبار است و ممکن است منظور از اینکه حتی یک حرف از این قرآن در آن نیست عدم وجود احکام قرآن در آن مصحف باشد[۲۰].

بخش دیگری از علوم ائمه، علم آنها به کتب پیامبران گذشته است، شیخ صدوق روایتی نقل می‌کند که در آن، امام صادق (ع) در جواب بریهه می‌گوید: تورات و انجیل و کتابهای پیامبران گذشته با ارث به ما رسیده و نزد ماست و ما آنها را همانطوری که خودشان می‌خواندند، می‌خوانیم و همانطوری که آنها گفتند، می‌گوئیم و تفسیر می‌کنیم، خداوند در زمین حجتی قرار نمی‌دهد که از او چیزی سؤال شود و او بگوید نمی‌دانم[۲۱]. برای تبیین بیشتر این قسمت از علم امام، به روایت دیگری که شیخ صدوق در کتاب الأمالی نقل کرده است استناد می‌کنیم، در این روایت، امیرالمؤمنین علی (ع)، خطاب به مردم می‌گوید: از من بپرسید که علم اولین و آخرین نزد من است، به خدا قسم اگر مَسندی برایم مهیا کنید، بر آن می‌نشینم و با اهل تورات، از تورات خودشان فتوا می‌دهم، تا جایی که تورات به سخن بیاید و بگوید که علی راست گفت و دروغ نگفت و به راستی به همان چیزی فتوا داد که خداوند در من نازل کرده است؛ و با اهل انجیل، از انجیل خودشان فتوا می‌دهم، تا جایی که انجیل به سخن بیاید و بگوید علی راست گفت و دروغ نگفت و به راستی به همان چیزی فتوا داد که خداوند در من نازل کرده است؛ و با اهل قرآن به قرآنشان فتوا می‌دهم، تا جایی که قرآن به سخن بیاید و بگوید علی راست گفت و دروغ نگفت و به راستی به همان چیزی فتوا داد که خداوند در من نازل کرده است؛ شما شب و روز قرآن می‌خوانید و آیا در میان شما کسی هست که به آن چه در قرآن نازل شده، علم داشته باشد؟ و اگر این آیه يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ [۲۲]، در قرآن نبود، همانا به شما در مورد آن چه در گذشته بوده و آنچه الان هست و آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد صحبت کرده و به شما از حوادث آینده خبر می‌دادم. در این روایت، امام علی (ع) وسعت علم خودشان را به مردم یادآور شده و جایگاه واقعی امام را به آنها معرفی کردند. در همین مجلس هم وقتی یکی از مسلمانان که این همه علم را از امام (ع) باور نداشت، از او در مورد دیدن خداوند پرسید و امیرالمؤمنین (ع) با عباراتی بسیار دقیق، در مورد خداشناسی صحبت کرده و خداوند را به آنها معرفی کرد، آن شخص بسیار شگفت زده شده و از این همه معانی دقیق و ظریف در مورد خداوند به وجد آمد. در ادامه این روایت، امام علی (ع)، برای اینکه وسعت علم خودش به قرآن را به آنها یادآوری کند، اینگونه بیان کرد: قسم به خدایی که شکافنده دانه و رویاننده آن است، از هر آیه‌ای از قرآن که از من بپرسید، در مورد آن به شما خواهم گفت، چه آن آیه در شب نازل شده باشد و چه در روز، مکی باشد یا مدنی، در سفر نازل شده باشد یا در حضر، از ناسخش بپرسید یا از منسوخش، از محکمش یا از متشابهش، تأویلش را بخواهید بدانید یا تنزیلش، هر چه را بخواهید به شما خواهم گفت[۲۳].

صفار قمی حدود نه روایت نقل کرده است که در آن، علم گسترده امامان به کتب آسمانی پیامبران گذشته بیان شده است. در یکی از این روایت‌ها، نقل می‌کند که امام علی (ع) می‌فرمود: اگر برایم یک کرسی بگذارند، همانا با پیروان قرآن، به وسیله قرآن، با پیروان تورات به وسیله تورات، با پیروان انجیل به وسیله انجیل و با پیروان زبور به وسیله زبور حکم و قضاوت خواهم کرد. و اگر آیه ۳۹ سوره مبارکه رعد، که دال بر محو و اثبات توسط خداست نبود، همانا به شما خبر می‌دادم که تا روز قیامت چه خواهد شد[۲۴]. ایشان از سیف تمّار این گونه نقل می‌کند: با گروهی از شیعیان، همراه امام صادق (ع) بودیم، وقتی وارد مکانی شدیم، امام (ع) خبر از گماشتن جاسوسی داد و گفت کسی دارد از دور جاسوسی ما را می کند، ما به راست و چپ نگاهی انداختیم و کسی را ندیدیم و عرض کردیم، جاسوسی بر ما گماشته نشده است، امام (ع) سه بار به کعبه و خدای خانه قسم یاد کرد و فرمود که اگر در میان موسی و خضر بودم، به آنها می‌گفتم که از آنها عالم‌تر هستم و به آنها اخباری را می‌دادم که از آن آگاه نبودند، چون موسی و خضر فقط علم گذشته به آنها داده شده بود، و از مسائل آینده، چیزی به آنها داده نشده بود، اما علم گذشته و علم به آینده تا روز قیامت به پیامبر اکرم (ص) داده شد و ما هم این علم را از او به ارث بردیم[۲۵]. صفار در روایت دیگری از امام باقر (ع) نقل می‌کند که خداوند علم همه پیامبران گذشته را به تمامه در پیامبر اکرم (ص) جمع کرد و پیامبر خدا (ص) نیز همه آنها را به علی (ع) تحویل داد، پس علی (ع) از همه آنها پیامبران گذشته به جز پیامبر اکرم (ص)) عالم‌تر است[۲۶].

شیخ کلینی، در کتاب شریف کافی، چهار روایت نقل کرده است مبنی بر اینکه، همه علومی را که به ملائکه و انبیاء و پیامبران گذشته داده شده بود، همگی در نزد امامان جمع شده است. ایشان همچنین روایاتی نقل می‌کند که دلالت دارد بر علم امام به تورات و انجیل و کتب سایر انبیاء[۲۷].

صفار در دسته‌ای از روایاتی که نقل می‌کند، قائل به علم امامان به اعمال بندگان است. یعنی هیچ عرصه‌ای نیست که خالی از محدوده علم امام (ع) باشد. در علت گستردگی علم امام، به این مسأله استدلال شده است که امامی که حجت خدا در زمین است، نباید نسبت به مسأله‌ای جهل داشته باشد، یا در فهم مسأله‌ای خاص، به سایر مردم نیاز داشته باشد. امام (ع)، باید عالم به همه مسائل باشد[۲۸]. ایشان همچنین موارد دیگری را نیز ذکر کرده که به خاطر طولانی نشدن بحث، فقط به فهرست این موارد اشاره می‌کنیم: امامان از منویات و حدیث نفس شیعیانشان خبر می‌دادن، در حالی که نزد آنها نبودند امامان می‌دانستند چه کسی پشت در خانه آمده است و محل ایستادنش را قبل از اینکه ندا بدهد و اجازه بخواهد، می‌دانستند. امامان، از بیمار شدن شیعیانشان با خبر بوده و از این خبر ناراحت می‌شوند و برای شفای آنها دعا می‌کنند، در حالی که در نزد آنها نیستند. امامان از موقع مرگ شیعیانشان و علت مرگشان آگاه بودند. امامان خیر و شر و حب و بغض مراجعینشان را می‌دانستند[۲۹]»[۳۰].
۵. حجت الاسلام و المسلمین مشکی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد مشکی در مقاله «بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید» در این‌باره گفته‌ است:

«از آنجایی که امامان از دانش وسیعی در پر تو عنایت و لطف الهی برخوردارند لذا علـم آنها محدود به قلمرو خاصی نیست بلکه به تمام کتب آسمانی انبیاء الهی آگاهی دارند، همانگونه که دانش انبیاء گذشته نیز در قلمرو علم امامان است:

  1. امام صادق (ع) فرمودند: علم تورات، انجیل و زبور پیش ماست.
  2. امام صادق (ع) فرمودند: هر کتابی که نازل شده است نزد اهل علم می‌باشد، آن اهل علم ما هستیم»[۳۱].
۶. حجت الاسلام و المسلمین حمادی؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالرضا حمادی در مقاله «گستره علم امام از منظر کلینی و صفار» در این‌باره گفته است:

«علم به کتابهای آسمانی:

  1. قرآن: قرآن کریم پیام خداوند به بشر برای زندگی سعادتمندانه اوست. این پیام از سوی پروردگار در مدت بیست و سه سال بر پیامبر (ص) نازل شد و پیامبر (ص) آن را برای مردم قرائت و تبیین کردند. اگرچه طبق روایات، دانش قرآن شامل مادیات و فرامادیات می‌شود و بر همه دوره‌ها احاطه دارد، اما از آنجا که نزول قرآن در برهه‌ای خاص از زمان تحقق یافته، از آن به «دانش گذشته» تعبیر کردیم. قرآن کریم خود را روشنگر همه حقایق معرفی می‌کند؛ اما آیات خود را به دو دسته محکم و متشابه تقسیم نموده و دانش متشابهات را به خداوند و راسخان در علم اختصاص می‌دهد هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ [۳۲] ائمه (ع) خود را مصداق راسخان در علم دانسته و بر بهره‌مندی خویش از تمام دانش قرآن کریم تأکید نموده و به اصحاب خویش فرموده‌اند که هر سخنی از ما می‌شنوید بپرسید از کجای قرآن است. [۳۳]. در یک باب از کافی به دانش قرآنی ائمه (ع) پرداخته شده است. این باب، شش روایات دارد. اما در بصائر، پنج باب به بیان دانش قرآنی ائمه (ع) اختصاص دارد[۳۴]. در مجموع ۵۷ روایت در این باب‌ها درج شده‌اند. یک باب از این مجموعه با عنوان باب کافی مشابه‌اند[۳۵]. تعداد روایات مشترک این دو باب سه مورد[۳۶]. و تعداد روایات مشترک دو کتاب که در یکی از این دو باب و بابی دیگر از کتاب مقابل درج شده، چهار مورد است[۳۷]. دو حدیث نیز در بصائر درج گردیده است که در کافی نیست. روایت اول باب کافی چنین است: جابر گوید از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود: «جز دروغگو کسی از مردم ادعا نمی‌کند تمام قرآن را آنچنان که نازل شده جمع‌آوری نموده است و قرآن را آنچنان که خداوند نازل فرمود، جز علی بن ابی طالب (ع) و ائمه (ع) بعد از او کسی جمع‌آوری نکرده است»[۳۸]. ملا صالح مازندرانی، مراد از عبارت «جمع القرآن کله» را جمع مبانی و معانی اول و دوم و بیشتر از آن می‌داند. [۳۹]. به نظر می‌رسد از روایت دوم باب بتوان این معنا را استفاده کرد؛ زیرا امام پس از تعبیر «کله» می‌فرمایند «ظاهره و باطنه» که این تعبیر، تفسیر «جمع القرآن کله» است[۴۰]. از مجموع روایات کافی و بصائر روشن می‌شود که این دانش به صورت کامل برای اهل بیت (ع) ثابت است و علم اهل بیت (ع) به قرآن، مانند دانش رسول خدا (ص) است و بر تمام ظاهر و باطن کتاب خدا آگاهند. در این باب نیز اختلافی میان دیدگاه کلینی و صفار وجود ندارد.
  2. سایر کتب آسمانی: یکی از سنتهای الهی، نزول کتاب بر انبیا و رسولان خویش بوده است. صحیفه‌های ابراهیم، تورات، انجیل و زبور در کنار قرآن کریم، مجموعه‌ای وحیانی را به نمایش می‌گذارند و بر سیرهای مستمر در نزول وحی دلالت می‌کنند. ابوذر غفاری در روایتی از پیامبر (ص) نقل می‌کند که تعداد کتابهای آسمانی ۱۰۴ عدد است[۴۱]. کلینی در کافی، یکی از زوایای دانش ائمه (ع) را علم به کتابهای انبیا بیان کرده و ایشان را میراث‌داران علوم انبیاء (ع) و وارثان کتابهای آسمانی معرفی می‌نماید. وی احادیث این موضوع را در یک باب[۴۲]. شامل دو روایت جای داده است. در بصائر نیز سه باب شامل ۲۷ حدیث به بیان دانش ائمه (ع) نسبت به سایر کتابهای آسمانی پرداخته است [۴۳]. که به لحاظ عنوان در یک باب با کافی مشابهت دارند. تعداد روایات مشترک این دو باب یک مورد است[۴۴]. و حدیثِ دیگر کافی در بصائر نیست. دو روایت دیگر بصائر نیز در کافی وجود ندارد. در دو روایت کافی به این نکته اشاره شده است که ائمه (ع) این کتابها را به زبان اصلی قرائت می‌کنند و آن را میراث انبیاء (ع) برای خود می‌دانند. در بصائر نیز سه داستان از قرائت کتابهای پیامبران توسط امام باقر، امام صادق و امام کاظم (ع) نقل شده است. مجموع روایات اختصاصی بصائر در این سه باب ۲۰ مورد می‌باشد. باب دیگر از بصائر به نقل این سخن امیرالمؤمنین (ع) پرداخته که اگر زمینه حکومت برای آن حضرت مهیا می‌شد، در میان هر قوم با کتاب خودشان حکم می‌نمود. از این باب روایتی به کافی راه نیافته است؛ اما از باب سوم، پنج روایت در سایر ابواب کافی درج شده است؛[۴۵]. این روایات بر وارث بودن ائمه (ع) نسبت به انبیا و اینکه کتابهای انبیا به ایشان ارث رسیده است، دلالت دارند. از بررسی روایات دو کتاب، این مطلب روشن شد که کلینی و صفار معتقدند ائمه (ع) به تمام کتابهای آسمانی علم داشته‌اند و آنها را به زبان اصلی قرائت می‌کردند. بنابر این در این بحث نیز اشتراک نظر برقرار است»[۴۶].
۷. حجت الاسلام و المسلمین امام‌خان؛
حجت الاسلام و المسلمین عسکری امام‌خان در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منشأ و قلمرو علم امام» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی دیگر از منابع علم امام (ع) مصحف حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) است که در روایات به کثرت ذکر آنها بدر میان آمده است و ائمه (ع) آنها را یکی از منابع علمی شان ذکر کرده‌اند.

از ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: ای ابامحمد همانا خدای عزّ و جل به انبیاء چیزی نداده است، جز آنکه به محمد (ص) نیز آن را داده است و فرمود: هرچه به انبیاء عطا شده به محمد (ص) نیز داده شده است. و صحیفه‌هائی که خدای عزّوجلّ فرموده است: صحف ابراهیم و موسی. نزد ما است ابو بصیر می‌گوید: سؤال کردم قربانت گردم این صحف لوح‌ها است؟ فرمود: آری.[۴۷]. در حدیث دیگر می خوانیم: از مفضل ابن عمر نقل شده است که گفت ابو عبدالله (ع) فرمود: سلیمان از داوود ارث برد، و محمد نیز وارث سلیمان گردید و ما نیز از محمد (ص) ارث بردیم و همانا نزد ما است علم تورات و انجیل و زبور و بیان آنچه در الواح است. مفضل گفت: سؤال کردم علم همین است؟ فرمود: این علم نیست علم آن است که هرروز و هرساعت به وجود می آید. نیز در حدیث دیگری از امام هشتم نقل شده است که از وی چنین سؤال شد: قربانت گردم به من خبر ده که آیا پیامبر (ص) از تمام انبیاء ارث برده است؟ فرمود: آری. گفتم از آدم تا خودش؟ فرمود: خداوند هیچ پیامبری را برنیانگیخت مگر آن که محمد (ص) از آنان داناتر بود، گفتم عیسی بن مریم (ع) با اجازه خدا مرده زنده می‌کرد گفت: راست می‌گوئی سلیمان ابن داوود (ع) نیز زبان پرندگان را می دانست و رسول خدا (ص) به تمام این کارها قدرت و توانائی داشت، سپس فرمود: همانا سلیمان ابن داوود به هُدهُد هنگامی که درباره او به تردید افتاد گفت چه شده که هُدهُد را نمی‌بینم یا از غائبین است، پس بر او خشم کرد و گفت: او را سخت عذاب خواهم کرد، و یا او را می‌کشم یا برای من دلیلی آشکار بیاورد، و از این جهت بر او خشم کرد که هُدهُد راهنمای آب بود و هرکجا که آب بود به سلیمان خبر می داد، این موجود با اینکه پرنده بود قدرتی به وی داده شده بود که سلیمان از آن برخوردار نبود و باد، و مورچه، و انس، و جن، و شیاطین، و سرکشان مطیع او بودند، در عین حال آبی که در زیر هوا قرار گرفته بود نمی‌دانست اما پرنده آن را می‌دانست.

خداوند در قرآن خود می‌فرماید: اگر بواسطه قرآن کوه‌ها سیر داده شود، و زمین قطعه قطعه گردد و با مردگان تکلم شود. نباید تعجب کرد به تحقیق ما این قرآن را که کوه‌ها بواسطه آن سیر داده می‌شود، و شهرها قطعه قطعه می‌گردد. و مردگان زنده می‌شوند، ارث بردیم و ما می‌دانیم آبی که در زیر هوا است. و همانا در کتاب خدا آیاتی است که هرچیز اراده شود خداوند بواسطه آن اذن خواهد داد. باضافه چیزهائی که از کتب گذشتگان اذن خواهد داد، و خداوند، در ام الکتاب برای ما قرار داده است. همانا خداوند می‌فرماید: "هیچ پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین است. آنگاه فرموده است: سپس ما کتاب را به بندگان برگزیده خود به ارث دادیم، پس ما هستیم آنانکه خداوند عزّ و جلّ ما را برگزیده، و به ما این قرآن را که تبیان هر چیز است به ارث داده است»[۴۸]. پس معلوم می‌شود که پیامبر (ص) وارث پیامبران (ع) بوده و کتب گذشتکان مثل مصحف ابراهیم و موسی زبور داوود و... به آنحضرت رسید و بعد از حضرت رسول اکرم (ص)ائمه (ع) همه آن چیزهائی را که از انبیاء (ع) به آنحضرت (ص)رسیده بود و ارث شدند. از جمله مصحف حضرت ابراهیم و حضرت موسی که از این دو صحیفه هم در قرآن و هم در کتب روائی و حدیثی، ذکر زیادی آمده است»[۴۹].
۸. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌فر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدی‌فر در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن» در این‌باره گفته‌ است: «طبق روایات متعدد کتب آسمانی انبیای گذشته نزد اهل بیت (ع) است. و آنان به مضمون کتب مذکور آگاهی کامل داشته و گاه‌گاهی به آنها استناد می‌کردند. چنان‌چه علی (ع) می‌فرمود: می‌توانم بین اهل تورات با تورات، بین اهل انجیل با انجیل، بین اهل زبور با زبور و بین اهل قرآن با قرآن قضاوت کنم.[۵۰] در اصول کافی بابی به عنوان "أَنَّ الْأَئِمَّةَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ عِنْدَهُمْ جَمِيعُ الْكُتُبِ الَّتِي نَزَلَتْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَنَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا عَلَى‏اخْتِلَافِ أَلْسِنَتِهَا"[۵۱] باز کرده است. در روایت اول این باب امام صادق (ع) در جواب بٌریه که از ایشان پرسید: تورات، انجیل و کتب پیامبران (ع) از کجا به شما رسیده است؟ فرمود: این کتاب‌ها از ایشان به ما به ارث رسیده است. ما هم آنها را چنانچه ایشان می‌خوانده‌أند می‌خوانیم و به آنها اعتقاد داریم چنان‌چه آنها اعتقاد داشته‌أند. خداوند در زمین حجتی قرار نمی‌دهد که پیرامون مسئله‌إی از او پرسش شود و او بگوید نمی‌دانم.[۵۲] اهل بیت (ع) نه تنها به آنچه در کتب آسمانی انبیای پیشین هست آگاه کامل دارند بلکه طبق روایات معتبر علم آنان از علم سایر انبیاء (ع) نیز بیشتر است: امام صادق (ع) فرمود: اگر در نزد موسی (ع) و خضر (ع) باشم به آن دو اعلام می‌کنم که از آن دو عالم ترم به آن دو خبر می‌دهم ازآنچه که نمی‌دانند.[۵۳] این مطلب ،علاوه بر حدیث فوق، از راه دیگری نیز قابل اثبات است بدین صورت که: در جای خود اثبات شده است که پیامبر (ص) از نظر علمی و سایر کمالات افضل از همه انبیاست و علی (ع) نیز طبق حدیث معراج و حدیث باب العلم و نیز این سخن پیامبر (ص) به علی (ع) که: وارث تمام علم پیامبر (ص) است، بنابر این اهل بیت (ع) از همه انبیای پیشین عالم‌تر خواهند بود[۵۴]»[۵۵].
۹. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است: «طبری ضمن این که می‌گوید: علم ائمه (ع)، لدنی است و آنان نزد هیچ کس برای فراگیری دانش زانو نزده است، می‌افزاید: امام (ع) به تمام کتاب‌های آسمانی و همچنین همه زبان‌های شرق و غرب آگاه‌اند. عبارت وی چنین است: چنان یافتم که اهل عالم از مورخان و ناقلان و محدثان اتفاق کرده بودند که ائمه (ع) شیعه از ایام طفولیت تا به کبر سن هرگز ایشان را در هیچ مجمعی و محفلی بازماندگی نبود در هیچ علمی، و از علمای طوایف و ادیان و ملل هرگز چنین مدعی ظاهر نشد، بلکه عالم بودن به علوم الهامیه و لدنیه و عالم بودند به جمله کتب سماویه و به جمله زبان‌های شرق و غرب، واین نوع نباشد الاّ به معجز محض و دلالت امامت ایشان، و هرگز ایشان را استادی نبود و معلوم نشد که از که آموختند، چنان‌که صاحب الامر در شش سالگی فتاوای اهل عالم می‌داد[۵۶]»[۵۷].
۱۰. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان» در این‌باره گفته‌ است:

علم به کتب انبیاء پیشن از قلمروهای علوم معصومان (ع) می‌باشد و برخی از روایات وارده می‌رساند که تمام کتب آسمانی و آثار و علوم پیامبران نزد ائمه (ع) هدی است. از جمله صحف آدم (ع) و ادریس (ع) و ابراهیم (ع) تورات موسی (ع) انجیل عیسی (ع) زبور داوود (ع) و هر چه غیر آن داشتند. همه نزد پیامبر اسلام (ص) جمع بوده و از آن حضرت (ص) به ائمه (ع) رسیده است، در این مورد اُسامة‌ بن‌ زید و أبو رافع‌‌ در روایتی بیان‌ کرده‌اند که جبرئیل‌(ع) بر پیغمبر اکرم (ص) نازل‌ شد و گفت‌: یا محمّد‌، هان‌ اینک‌ من‌ تو را بشارت‌ می‌دهم‌ به‌ گنجینه پنهانی‌ برای‌ ذرّیه‌ تو‌، و داستان‌ تورات‌ را برای‌ آن‌ حضرت (ص) بیان‌ کرد که‌: جماعتی‌ از اهل‌ یمن‌ آن‌ را میان‌ دو سنگ‌ سیاه‌ یافته‌اند و نام‌ آن‌ جماعت‌ را برای‌ رسول‌ الله (ص) برد‌. چون‌ آن‌ جماعت‌ یمَنی‌ بر رسول‌ خدا (ص) وارد شدند پیامبر (ص) به‌ آنها گفت‌: همینطور که‌ هستید بدون‌ هیچ‌ سخنی‌ بوده‌ باشید تا من‌ شما را از نامهایتان‌ و نامهای‌ پدرانتان‌ خبردار کنم‌‌، و شما تورات‌ را پیدا کرده‌اید و آن‌ را با خودتان‌ آورده‌اید‌. آن‌ جماعت‌ یمَنی‌‌، تورات‌ را به‌ رسول‌ خدا (ص) تسلیم‌ کردند و اسلام‌ آوردند‌. پیغمبر اکرم (ص) تورات‌ را نزد سرش‌ گذارد و خداوند را به‌ اسم‌ خودش‌ خواند‌، تورات‌ به‌ زبان‌ عربی‌ درآمد‌. پیامبر آن‌ را گشود و نظری‌ فرمود و آن‌ را به‌ علی بن‌ ابی‌طالب‌(ع) داد و به‌ او گفت‌: «هَذَا ذِكْرٌ لَكَ وَ لِذُرِیتِكَ مِن‌ بَعْدِی‌»[۵۸].

در دسته‌ای از روایات هم خود ائمه (ع) به بیان این حقیقت پرداخته‌اند که ما اهل بیت (ع) به تمام حقایق و معارف کتب آسمانی پیشین عالم هستیم، همانند اینکه حضرت علی (ع) در نزد مهاجرین و انصار به سینه خود اشاره نمود و فرمود: «ببینید این‌ سینه‌ چگونه‌ سرشار از علم‌ شده‌ است‌؟ ای‌ کاش‌ من‌ برای‌ این‌ علوم‌ طالبی‌ را می‌یافتم‌‌. بپرسید از من‌ قبل‌ از آنکه‌ مرا نیابید‌. این‌ همان‌ علمی‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا (ص) مانند مرغی‌ که‌ با منقار خود به‌ دهان‌ بچّه‌اش‌ غذا می‌گذارد به‌ دهان‌ من‌ نهاده‌ است‌‌. هر چه‌ می‌خواهید از من‌ بپرسید‌، زیرا که‌ در من‌ علم‌ اوّلین‌ و آخرین‌ است‌‌. آگاه‌ باشید، قسم‌ به‌ خداوند‌، اگر مرا در مرکز حکومت‌ قرار دهند و مرا بر فراز مسند حکم‌ بنشانند‌، هر آینه‌ من‌ در میان‌ اهل‌ تورات‌ با توراتشان‌‌، و در میان‌ اهل‌ انجیل‌ با انجیلشان‌‌، و در میان‌ اهل‌ زبور با زبورشان‌‌، و در میان‌ اهل‌ فرقان‌ با فرقانشان‌ حکم‌ می‌کنم‌ به‌ طوری‌ که‌ هر کتابی‌ با صدای‌ بلند فریاد برآورد که‌ علی‌ دربارة‌ من‌ به‌ حکم‌ خدا حکم‌ کرده‌ است‌‌» این روایت به صراحت حاکی از آگاهی امام علی (ع) به کتب انبیاء (ع) پیشین می‌باشد.

امام صادق (ع) می‌فرمایند‌: به راستی سلیمان (ع) از داوود ارث برد و محمد (ص) از سلیمان ارث برد، ما وارث محمد (ص) هستیم و در پیش ما می‌باشد علم تورات‌، انجیل و زبور و شرح آنچه در الواح (الواح نازله بر موسی (ع)) است.

همچنین از ایشان روایت شده که «نحن ورثة الانبیاء و ورثة کتاب الله»[۵۹] در روایت دیگری روای از امام صادق (ع) سؤال می‌کند که: «أَنَّی لكم التَّوراةُ وَ الانجیل و كُتب الانبِیاء قال: هی عِندَنا وِراثَةً من عِندِهم نَقرؤها كما قرَءُوها و نَقُولُها كما قالوا إِنَّ اللَّهَ لا یجعَلُ حُجَّةً فی أَرضهِ یسأَلُ عن شیءٍ فیقُولُ لا أَدْرِی»[۶۰].

با توجه به احادیثی که بیان شد در می‌‌یابیم که معصومان (ع) به تمام کتبی که نازل شده و تمام آثار و آیات انبیاء و مرسلین پیشین علم داشته‌اند [۶۱]»[۶۲].
۱۱. آقای افقی (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛
آقای داوود افقی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات» در این‌باره گفته‌ است: «یکی از منابع و سرچشمه‌های علوم اهل بیت (ع) برخی کتب و نوشته‌هایی است که نزد اهل بیت (ع) بوده و طبق روایات هم اکنون در دست خاتم الاوصیاء، صاحب الزمان حجة بن الحسن العسکری (ع) می‌باشد. کتاب بصائر الدرجات در ۱۱ باب و حدود ۲۰۰ روایت به این کتاب‌ها و نوشته‌ها پرداخته است. جناب صفار روایات بسیاری نقل کرده که نشان‌دهنده آن است که کتاب‌های انبیاء پیشین از جمله تورات انجیل، زبور و صحف ابراهیم در دست اهل بیت (ع) بوده است. ایشان علاوه بر نقل روایاتی در ابواب مختلف در دهمین باب از جزء سوم با عنوان "باب ما عند الائمة من کتب الاولین، کتب الانبیاء، التوریة والانجیل والزبور و صحف ابراهیم"[۶۳]، روایات مربوطه به این موضوع را گرد آورده است و در باب بعدی به کیفیت وصول این الواح و کتب به اهل بیت (ع) پرداخته است[۶۴] برخی از این روایات را در اینجا متذکر می‌شویم: "الامام الصادق (ع) ـ لمن سأله: أنّی لکم التوارة والانجیل وکتب الانبیاء؟ ـ : هی عندنا وراثة من عندهم، نقرؤُها کما قرؤوها، ونقولها کما قالوا، ان االله لا یجعل حجة فی ارضه یُسأل عن شیءٍ فیقول: لا أدری"[۶۵]»[۶۶].
۱۲. آقای مولوی؛
آقای محمد مولوی در کتاب «نیاز جهان به امام زمان» در این‌باره گفته‌ است: «امام (ع) و حجّت خدا به مقتضای کمال وجودی، بایستی به همه علوم و کتب آسمانی گذشتگان اشراف و احاطه داشته باشند. چه این که اگر غیر از این باشد نقص است و نقص با کمال قابل جمع نیست و لذا حجّت الهی (ع) از هرگونه نقص و کاستی به دور است. به حدیثی از امام صادق (ع) در این زمینه توجه فرمایید:همه کتب آسمانی انبیای گذشته علیهم السلام نزد ماست، این ها را از آنان به ارث برده ایم، چنان که آنان می خواندند، ما هم می‌خوانیم، و همانند آنان که بیان می کردند ما نیز بیان می کنیم، خداوند هیچ حجّتی را در روی زمین قرار نمی دهد که چیزی از او بپرسند و او بگوید: نمی دانم [۶۷]. این است معنی پیوند و اتصال حقیقی انبیا و اوصیا و امامان (ع) با یکدیگر»[۶۸].
۱۳. پژوهشگران وبگاه پرسمان.
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «یکی از آثار وجودی امام، علم خارق‏‌العاده او است و از نظر کمالات امامت، با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد؛ امام، وارث به حق علوم و کتاب‏های همه پیامبران است. امام صادق (ع) می‌‏فرماید: "همه کتاب‏های آسمانی انبیای گذشته، نزد ما است، اینها را از آنان به ارث برده‌‏ایم. همان‌گونه که آنان می‌‏خواندند، می‏‌خوانیم و همانند آنان از این کتاب‏ها سخن می‌‏گوییم. هیچ حجت الهی، در روی زمین نخواهد بود که از او چیزی بپرسند و او بگوید: نمی‌‏دانم". البته پیامبران و حجت‌‏های الهی برای هدایت مردم و پاسخ به پرسش‏های دینی مردم به میزان مشترک احاطه علمی دارند، اما به تناسب درجه وجودی و مقام ولایت از علم و معرفت بی‏کران الهی بهره‌‏مند می‌‏شوند و دارای درجات و مراتب متفاوت می‏‌باشند. امام علی (ع) به این حقیقت، چنین اشاره کرده است: "ما اهل ‏بیت، شجره نبوت، جایگاه شایسته رسالت، محل آمد و رفت فرشتگان، خانه رحمت و کمال دانش و معرفت هستیم". دانش ائمه (ع) پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش می‌‏یابد. امام باقر (ع) می‌‏فرماید: "اگر بر دانش ما افزوده نمی‏‌شد، بی‌‏دانش می‌‏ماندیم". امام موسی بن جعفر (ع) می‌‏فرماید: "علم امام دارای سه جنبه و جهت است: علوم مربوط به گذشته، علوم مربوط به زمان آینده، علوم حادث و نوظهور". امام از آن جا که در مرتبه ویژه‏‌ای از عالم هستی قرار گرفته و وجودش در نقطه اعلای هستی است؛ به تمامی علوم و معارف، معرفت شهودی دارد؛ معرفتی که جایی برای تردید و شک و عدم اطمینان باقی نمی‏‌گذارد. از این‌رو علم امام تنها دانش به دور از خطا و خلاف است[۶۹].
۱۴. پژوهشگران وبگاه رشد.
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«امام صادق (ع) فرمود: منظور از آیه وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۷۰] حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) است. علم او نسبت به علم آن کسی که علمی از کتاب داشت یعنی آصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان (ع)، (در سوره نمل، آیه ۴۰) مانند آب اندکی است که پشه‌ای از دریا برمی‌دارد.

امیرالمؤمنین علی (ع) نیز می‌فرمود: «علمی که آدم (ع) با آن از آسمان به زمین آمد (اشاره به آیه وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا[۷۱] و علوم همه انبیا تا رسول خدا، همه و همه در نزد ائمه (ع) است»[۷۲].

پرسش‌های مصداقی همطراز

  1. آیا علم به احكام غیبی الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  2. آیا علم به شرایع الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  3. آیا علم به سنت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  4. آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  5. آیا علم به تأویل قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  6. آیا علم به حاجات و نیازهای مردم علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  7. آیا علم به عجایب یا راه‌های آسمان و زمین علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  8. آیا علم به عجایب خشکی و دریا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  9. آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  10. آیا علم به اسم اعظم الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  11. آیا علم به ضمائر و خطورات قلبی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  12. آیا علم به اعمال و احوال خلق علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  13. آیا علم به بلایا و منایا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  14. آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  15. آیا علم به ایمان یا عدم ایمان افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  16. آیا علم به زمان و کیفیت مرگ افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  17. آیا علم به زمان قیامت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  18. آیا علم به زمان ظهور در آخر الزمان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  19. آیا علم به منطق الطیر یا زبان حیوانات علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ر.ک. اصول کافی، کتاب الحجة، باب «ما عند الائمة من آیات الانبیاء (ع)».
  2. پژوهشی در باب علم امام، ص۷۸.
  3. «إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اِسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵۵، روایت ۱.
  4. بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۵، ص ۱۹۴.
  5. جلوه‌های لاهوتی، ص۱۳۱.
  6. ر.ک: محمد‌ بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‏۱، ص۵۶۴.
  7. ر.ک: همان، ص۵۹۳؛ محمد‌ بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۵۱. سند این روایت، صحیح است.
  8. ر.ک: محمد‌ بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‏۱، ص۵۹۲ـ۶۰۲؛ محمد‌ بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۵۰ـ۱۶۱.
  9. ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی؛ ص۱۹۰
  10. منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۴
  11. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)قَالَ كَانَ فِي ذُؤَابَةِ سَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ ص صَحِيفَةٌ صَغِيرَةٌ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَيُّ شَيْ‏ءٍ كَانَ فِي تِلْكَ الصَّحِيفَةِ قَالَ هِيَ الْأَحْرُفُ الَّتِي يَفْتَحُ كُلُّ حَرْفٍ مِنْهَا أَلْفَ حَرْفٍ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَمَا خَرَجَ مِنْهَا إِلَّا حَرْفَانِ حَتَّى السَّاعَة»؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص ۶۴۹.
  12. «عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع)فَرَأَيْنَاهُ جَالِساً عَلَى التُّرَاب‏... وَ قَالَ وَيْلَكُمْ نَظَرْتُ فِي كِتَابِ الْجَفْرِ صَبِيحَةَ هَذَا الْيَوْمِ وَ هُوَ الْكِتَابُ الْمُشْتَمِلُ عَلَى عِلْمِ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الرَّزَايَا وَ عِلْمِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي خَصَّ اللَّهُ بِهِ مُحَمَّداً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ (ع)»؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص ۳۵۳.
  13. «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ الْأَنْبِيَاءَ وَ إِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَ مَا هُنَاكَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً وَ إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ أَلْوَاحَ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَيْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّمَا هَذَا الْأَثَرُ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا حَدَثَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ»؛ صفار، بصائر الدجات، ۱۳۵.
  14. «كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)فَسَمِعْنَاهُ يَقُولُ أَمَا وَ اللَّهِ عِنْدَنَا مَا لَا نَحْتَاجُ إِلَى النَّاسِ وَ إِنَّ النَّاسَ لَيَحْتَاجُونَ إِلَيْنَا إِنَّ عِنْدَنَا الصَّحِيفَةَ سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِخَطِّ عَلِيٍّ وَ إِمْلَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَى أَوْلَادِهِمَا فِيهَا مِنْ كُلِّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَنَا فَتَدْخُلُونَ عَلَيْنَا فَنَعْرِفُ خِيَارَكُمْ مِنْ شِرَارِكُمْ»؛ صفار، بصائر الدجات، ص ۱۴۲، ح۱.
  15. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) إِمْلَاءٌ مِنْ فَلْقِ فِيهِ وَ خَطَّهُ عَلِيٌّ (ع)بِيَمِينِهِ فِيهَا كُلُّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ حَتَّى الْأَرْشُ فِي الْخَدْش»؛صفار، بصائر الدجات، ص ۱۴۳.
  16. صفار، بصائر الدجات، ص ۱۴۰.
  17. اشاره به ریز بینی و بیان احکام دقیق مسائلی است که در مصحف فاطمه (س) بیان شده است.
  18. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)يَقُولُ‏ عِنْدِي الْجَفْرُ الْأَبْيَضُ قَالَ قُلْنَا وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ فِيهِ قَالَ فَقَالَ لِي زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِيهِ قُرْآناً وَ فِيهِ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى إِنَّ فِيهِ الْجَلْدَةَ وَ نِصْفَ الْجَلْدَةِ وَ ثُلُثَ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعَ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشَ»؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۱۵۰.
  19. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۳۸ - ۲۴۰.
  20. علامه مجلسی، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج۳،ص:۵۶.
  21. «فَقَالَ بُرَيْهَةُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنَّى لَكُمُ التَّوْرَاةُ وَ الْإِنْجِيلُ وَ كُتُبُ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ: هِيَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَؤُهَا كَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا كَمَا قَالُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَا يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْ‏ءٍ فَيَقُولُ لَا أَدْرِي»؛ صدوق، التوحید للصدوق، ص ۲۷۵.
  22. خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۳۹.
  23. «سَلُونِي فَإِنَّ عِنْدِي عِلْمَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِي وِسَادَةٌ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ أَهْلَ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ حَتَّى تَنْطِقَ التَّوْرَاةُ فَتَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ مَا كَذَبَ لَقَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَّ وَ أَفْتَيْتُ أَهْلَ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ حَتَّى يَنْطِقَ الْإِنْجِيلُ فَيَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ مَا كَذَبَ لَقَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَّ وَ أَفْتَيْتُ أَهْلَ الْقُرْآنِ بِقُرْآنِهِمْ حَتَّى يَنْطِقَ‏ الْقُرْآنُ فَيَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ مَا كَذَبَ»؛ شیخ صدوق،امالی، ص ۳۴۱.
  24. «قَالَ عَلِيٌّ (ع)لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ وِسَادَةٌ لَحَكَمْتُ بَيْنَ أَهْلِ الْقُرْآنِ بِالْقُرْآنِ حَتَّى يَزْهَرَ إِلَى اللَّهِ وَ لَحَكَمْتُ بَيْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ حَتَّى يَزْهَرَ إِلَى اللَّهِ وَ لَحَكَمْتُ بَيْنَ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِالْإِنْجِيلِ حَتَّى يَزْهَرَ إِلَى اللَّهِ وَ لَحَكَمْتُ بَيْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ حَتَّى يَزْهَرَ إِلَى اللَّهِ وَ لَوْ لَا آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَأَنْبَأْتُكُمْ بِمَا يَكُونُ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ صفار قمی، بصائر الدرجات في فضائل آل محمد، ص۱۳۲.
  25. «قَالَ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ وَ رَبِّ الْبَيْتِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَوْ كُنْتُ بَيْنَ مُوسَى وَ الْخَضِرِ لَأَخْبَرْتُهُمَا أَنِّي أَعْلَمُ مِنْهُمَا وَ لَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَيْسَ فِي أَيْدِيهِمَا لِأَنَّ مُوسَى وَ الْخَضِرَ أُعْطِيَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ لَمْ يُعْطَيَا عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وِرَاثَةً»؛ صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۲۹.
  26. «إِنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ (ص) عِلْمَ النَّبِيِّينَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَيَّرَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَعْلَمُ أَوْ بَعْضُ النَّبِيِّينَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) اسْمَعُوا مَا نَقُولُ إِنَّ اللَّهَ يَفْتَحُ مَسَامِعَ مَنْ يَشَاءُ إِنِّي حَدَّثْتُ أَنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ (ص) عِلْمَ النَّبِيِّينَ وَ أَنَّهُ جَعَلَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ هُوَ يَسْأَلُنِي هُوَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِيِّينَ»؛ صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۱۷.
  27. «قَالَ أَبُو الْحَسَنِ (ع)لِبُرَيْهٍ يَا بُرَيْهُ كَيْفَ عِلْمُكَ بِكِتَابِكَ قَالَ أَنَا بِهِ عَالِمٌ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ ثِقَتُكَ بِتَأْوِيلِهِ قَالَ مَا أَوْثَقَنِي بِعِلْمِي فِيهِ قَالَ فَابْتَدَأَ أَبُو الْحَسَنِ (ع)يَقْرَأُ الْإِنْجِيلَ»؛ صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۲۷.
  28. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ أَحْكَمُ وَ أَكْرَمُ وَ أَجَلُّ وَ أَعْلَمُ مِنْ أَنْ يَكُونَ احْتَجَّ عَلَى عِبَادِهِ بِحُجَّةٍ ثُمَّ يُغَيِّبُ عَنْهُمْ شَيْئاً مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۲۲.
  29. صفار، بصائر الدرجات، ص ۲۸۹.
  30. بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۸۷، ۹۰
  31. بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، پاییز ۱۳۸۹ (شماره ۴۵) ص ۳۱۷.
  32. اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
  33. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۶.
  34. صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، ۴۴ ،۱۹۳ ،۱۹۴ ،۲۱۲
  35. صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، ص۱۹۳.
  36. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۲۸ و ۲۲۹؛ صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات۱۹۳.
  37. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۲۹ و ج۲، ص ۶۳۳؛ صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات ۱۹۳ و ۱۹۴، ۲۱۲ ، ۲۱۴.
  38. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۲۸.
  39. مازندرانی، محمد صالح، شرح اصول الکافی، ج۵، ص ۳.
  40. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۲۸.
  41. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، ج۲، ص ۵.
  42. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۲۷.
  43. صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، ۱۳۲ ،۱۳۵ و ۳۴۰.
  44. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۲۷.؛ صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، ۳۴۱.
  45. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ۲۲۴، ۲۲۵، ۲۲۷؛ صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، ۱۳۵، ۱۳۶، ۱۳۸.
  46. گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامت‌پژوهی، شماره ۴ زمستان ۱۳۹، ص ۶۴ - ۶۶.
  47. "عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعْطِ الْأَنْبِيَاءَ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَاهُ مُحَمَّداً (ص) قَالَ وَ قَدْ أَعْطَى مُحَمَّداً جَمِيعَ مَا أَعْطَى الْأَنْبِيَاءَ وَ عِنْدَنَا الصُّحُفُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى‏ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هِيَ الْأَلْوَاحُ قَالَ نَعَمْ‏‏‏‏‏‏"؛ کلینی، اصول الکفافی، ج ۱، ص ۲۲۵.
  48. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۶.
  49. عسکری امام‌خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم.
  50. احتجاج، ج۱، ص۲۵۸. "بصائر الدرجات"، ص۱۲۳.
  51. «قطعا امامان معصوم (ع) تمامی کتابهایی که از طرف خداوند متعال نازل گردیده است را در اختیار دارند، و به یقین ایشان با وجود اختلاف زبان‌های این کتابها، نسبت به آنها آگاهی دارند.»
  52. "اصول کافی"، ج۱، ص۲۲۷.
  53. "لَوْ كُنْتُ بَيْنَ مُوسَى وَ الْخَضِرِ لَأَخْبَرْتُهُمَا أَنِّي أَعْلَمُ مِنْهُمَا وَ لَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَيْسَ فِي أَيْدِيهِمَا "؛ بصائرالدرجات، ص۲۳۰.و کافی، ج۱، ص۲۶۰.
  54. "إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ ".
  55. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۵.
  56. طبری؛ حسن بن علی، کامل بهایی، ص ۷۹.
  57. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۱۹.
  58. این‌ پس‌ از من‌‌، ذکری‌ است‌ برای‌ تو و برای‌ ذرّیة‌ تو.
  59. ما وارثان پیامبران و وارث کتاب خدا هستیم.
  60. تورات انجیل و کتب انبیاء (ع) از کجا به دست شما آمده است‌؟ فرمودند‌: همه ‌آنها از خودشان به ما ارث رسیده و چنانچه می‌خواندند آنها را می‌خوانیم و چنانچه انبیاء (ع) خود بیان می‌کردند‌، بیان می‌کنیم به راستی خداوند در زمین خود حجتی نمی‌گذارد که از چیزی پرسش شود و بگوید نمی‌دانم.
  61. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص۲۲۵
  62. محمد نظیر عرفانی، بررسی علم غیب معصومان، ص۱۹۴.
  63. "روایات مرتبط با این مطلب: آنچه که امامان معصوم (ع) از کتابهای گذشتگان، کتابهای پیامبران، تورات و انجیل و زبور و صحف حضرت ابراهیم (ع) دارند."بصائر الدرجات، ص ١٣٥.
  64. همان، ص ١٣٩.
  65. .«بريه پرسید: تورات و انجيل و كتب پيغمبران از كجا بشما رسيده‌؟ امام صادق (ع) فرمودند: اينها از خودشان به ما به ارث رسيده و چنان كه آنها مى‌خواندند ما هم ميخوانيم و چنان كه آنها بيان می‌كردند ما هم بيان می‌كنيم، خدا حجتى در زمينش نمی‌گذارد كه چيزى از او بپرسند و او بگويد نمی‌دانم.» همان، ص ١٣٦، ح ٤.
  66. بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۴۳.
  67. "عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ فِي حَدِيثِ بُرَيْهٍ أَنَّهُ لَمَّا جَاءَ مَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ (ع): هِيَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَؤُهَا كَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا كَمَا قَالُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْ‏ءٍ فَيَقُولُ لَا أَدْرِي"؛ اصول کافی، ج۱، ص۳۲۹ - ۳۳۰، ح۶۰۰.
  68. نیاز جهان به امام زمان، ص ۲۲.
  69. وبگاه پرسمان
  70. «و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست»؛ آیه ۴۳ سوره رعد.
  71. «خداوند علم همه اسما را به آدم آموخت»؛ آیه ۳۱ سوره بقره.
  72. وبگاه رشد.