آیا علم به بداء علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
آیا علم به بداء علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم معصوم به بداء |
آیا علم به بداء علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «مهمترین مصادیق علم غیب کداماند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله جعفر سبحانی (با نام مستعار محمد طبری) در کتاب «پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان» در این باره گفته است:
«بداء آن است که انسان با اعمال بدِ خود، سرنوشت نیکش را عوض میکند. همچنین با اعمال نیک خود، سرنوشت بدش را دگرگون میسازد و آیه يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۱]. ناظر به همین معنا است. محدث بزرگ اهل سنت، جلال الدین سیوطی در کتاب الدر المنثور، در تفسیر این آیه، روایاتی از پیامبر خدا آورده که انسان با اعمال نیک خود، مانند نیکوکاری به پدر و مادر و صدقه، قسمتی از تقدیر را عوض میکند و حدیث معروف "الصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ" ناظر به همین است.[۲] بداء به این معنی، مورد پذیرش همه مسلمانان است و هرگز به معنای نسبت ناآگاهی دادن به خداوند نیست. برای نمونه، قوم یونس بر اثر نافرمانی، مستحق نزول عذاب شدند و پیامبرِ آنان (یونس) از پشیمان شده، به پیروی از قول یک عابد، رو به صحرا نهادند و گریه و زاری کردند و خداوند توبهشان را پذیرفت و عذاب از ایشان برگشت. اینجا است که قرآن کریم میفرماید: فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ[۳] گویند: قرار بود بر قوم یونس عذاب فرود آید، لکن بدا رخ داد و به تعبیر عربی "بَدَا للَّهِ أَنْ یُعَذِّبَهُم". به یقین این تعبیر، مجازی است؛ یعنی از دیدگاه مردم، که از گذشته و آینده آگاه نیستند، چنین به نظر آمد که نظر خدا برگشت و در اراده او- جلّ جلاله- دگرگونی رخ داد. در حالی که تغییری رخ نداده و به تعبیر علمی بداء بوده؛ یعنی پرده برداشته شد و حقیقت آشکار گشت و در حقیقت بداء نیست بلکه بداء و اظهار چیزی است که بر دیگران پنهان و برای خداوند روشن بوده است که آنها توبه خواهند کرد و آنان را عذاب نخواهد فرستاد. حال چرا "بدا للَّه" میگویند این به خاطر پیروی از پیامبر گرامی است که در چنین موردی کلمه "بدا للَّه" به کار برده است. و بخاری آن را در صحیح خود نقل میکند.[۴] و عجیب این است که وهابیان خود در باب توسل به عمل صالح حدیث بدا للَّه را نقل کردهاند که رسولاللَّه فرمود: "سه نفر از پیشینیان، برای فرار از باران به غار پناه بردند، ناگهان سنگی آمد و درِ غار را بست. آنها به یکدیگر گفتند: به خدا سوگند، شما را جز راستگویی نجات نمیدهد. هرکس کار نیکو کرده، از خدا بخواهد که به خاطر آن کار، ما را از مرگ نجات دهد". تا اینجا روشن شد که اعتقاد به بداء نسبت جهل و ناآگاهی به خدا نیست؛ زیرا بر خدای عالمِ مطلق، جهل راه ندارد. این مردماند که پدیدهای را میبینند ولی از پدیدههای دیگر ناآگاهند و در مواردی که پیشبینی رخ ندهد، میگویند: "بَدَا للَّهِ" و این نوعی استعمال مجازی و از دیدگاه خود انسان است و گرنه از جانب خداوند، جریان آگاه ساختن چیزی است که بر مردم مخفی بوده است. بنابراین، اعتقاد به بدا، با علم خداوند منافات ندارد. از اینجا روشن میشود: اگر بگوییم امامان غیب میدانند، نشانه برتریِ آنها بر خالق آنها نیست؛ زیرا اعتقاد به بداء مستلزم جهل خدا نیست تا چنین برتری تصور شود. گذشته از این، علم غیب امام، با علم غیب خدا قابل قیاس نیست. آگاهی خدا از غیب، نامحدود و آگاهی امامان محدود است و نیز آگاهی خدا از غیب ذاتی و آگاهی امامان، اکتسابی و از خداست»[۵].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله فاضل لنکرانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین فاضل لنکرانی در بیاناتی با موضوع «همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش» در اینباره گفته است:
«امام باقر (ع) میفرماید:و اما منظور از "عالم الغیب" این است که خداوند عزوجل عالم به مسائلی است که از آفریدههای او مخفی مانده است؛ مسائلی از قبیل قضا و قدر در رابطه با اشیاء در علم خود و قبل از خلق آنها، و قبل از آنی که آنها را به فرشتگان خود افاضه نماید. پس ای حمران این علمی نگه داشته شده نزد خداوند است، که اختیار و اراده آن در دست اوست و اگر بخواهد قضا نماید و یا اینکه درون آن برایش ظاهر گردد ولی آن را امضا نمیکند، و اما علمی که خداوند متعال آن را مقدر نموده و آن را به مرحله قضا رسانده و جاری میسازد، همان علمی است که به رسول اکرم (ص) رسید و سپس نزد ما رسیده است[۶]. علمی هست که در آن نسبت به اراده و مشیّت خدا بداء و تغییر راه پیدا میکند، این علم موقوف است ولی آن علمی که اراده خدا در آن حتمی و غیر قابل تغییر است. علم مقدر و ممضی نام دارد که این علم به رسول خدا (ص) و ائمه (ع) داده شده است. در مورد بعضی از انبیا نقل شده که خبر میدادند که فلانی دو روز دیگر فوت میکند اما اتفاق نمیافتاد و مردم میگفتند شما چه نبیای هستی که این حرف را زدی ولی اتفاق نیفتاد؟ امیرالمؤمنین (ع) و امام باقر (ع) میفرمایند: «لَوْ لَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اللهِ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه»[۷] این همان علم موقوف عندالله است که فقط نزد خدای تبارک و تعالی است، کسی نمیداند در یک قضیه بداء واقع میشود یا نه؟ در اینکه آیا در علامات ظهور حضرت حجت (ع) بداء واقع میشود یا نه؟ در بعضی از روایات آمده که بداء واقع میشود، و حق هم همین است اما آیا این مختص به علامات حتمی است؟ چون علائم غیر حتمی نیاز به بداء ندارد. ممکن است یک چیزی به عنوان یک علامت حتمی باشد اما در آن بداء حاصل شود، که این هم در جای خودش باید مورد بحث واقع شود»[۸].
|
۲. آقای دکتر میرباقری؛ |
---|
آقای دکتر سید محسن میرباقری، در «وبگاه رسمی خود» در اینباره گفته است:
«اینطور نیست که اگر خداوند علم غیبش را در اختیار کسی قرار بدهد همه مَغِیبات خود را، همۀ علوم غیبی را به کسی بیاموزد. بله، بر اساس روایات ما آنچه که آموختنی است خداوند به ائمه هدی آموخته، اما یک چیزهایی هم قابل آموزش نیست منحصراً در ذات احدیّت است. در اصول کافی که این حدیث هم حدیث صحیحی است، آمده: عن ابی بصیر عن ابی عبد الله (ع) "إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ مَکْنُونٌ مَخْزُونٌ لَایَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ، مِنْ ذلِکَ یَکُونُ الْبَدَاءُ"[۹] قرائن عبادت نشان میدهد که منظور این علوم غیبی است. خود اینها دو دسته میشوند. یک علمی است که خداوند فقط خودش میداند. هیچکس نمیداند. لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۱۰] هیچ کس جز خدا نمیداند. این علم مبنای بَداء هست. اینکه خداوند تقدیر را به اولیاء خودش نشان میدهد اما مرحلۀ بعدی را به آنها نمیآموزد که آیا تغییری صورت میپذیرد یا نمیپذیرد. این برای خود خداست. ولی در لوح محفوظ تقدیرها نقش میبندد. یعنی آینده که غیب هست خدا نشان میدهد به رسول اکرم (ص)، اما رسول خدا نمیدانند که آیا این تقدیرات جز بعضیها که وعده خداست که بَداء نمیشود. ولی آنهایی که ممکن است تغییر پیدا بکند نمیدانند که آیا این مقدر مکتوب بعداً عوض میشود یا نمیشود. آن علم منحصر به خداست. اگر این قسمت را هم خدا به انبیاء و ملائکه و... آموخته بود دیگر بداء معنا نداشت، همه چیز را از اول میدانستند که فعلاً تقدیر این است که بعداً هم عوض میشود. دیگر دغدغهای در آنها نبود ولی الان هست»[۱۱].
|
۳. آقای دکتر محمدرضایی؛ |
---|
آقای دکتر محمد محمدرضایی، در مقاله «بداء از منظر آیتالله معرفت» در اینباره گفته است:
«قرآن و روایات، پیشگوییهای چندی از انبیا و اولیا را نقل میکند که در آنها بداء صورت گرفته و تحقق پیدا نکردهاند. لازمه تحقق بداء در این پیشگوییها، تکذیب پیامبران و یا امامان است و چه بسا، این مسأله باعث بیاعتمادی به آنها شود؛ زیرا هنگامی که برخی از پیشگوییهای آنها متحقق نشد، این گمان در ذهن برخی پدید میآید که سخنان دیگر آنها نیز از این قبیل است. بنابراین این اخبار غیبی نیز تأملبرانگیز شده است. اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
برخی، این اخبار غیبی معدود را چنین توجیه کردهاند که علم انبیا در مورد این اخبار، علم به مقتضی و علم ناقصه بوده است، نه به علت تامه؛ و یا به تعبیری مصدر علوم آنان، لوح محو و اثبات بوده است، نه لوح محفوظ.[۱۶] بنابراین، هنگامی که این اخبار غیبی، تحقق پیدا نکردند، در آنها بداء حاصل شده است؛ یعنی از جانب خدا، آنچه بر آنان مخفی بود، آشکار شده است، همانگونه که قرآن میفرماید: الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ[۱۷] اما برخی دیگر در مورد بیاعتمادی مردم به اخبار پیامبران، مطرح کردهاند که خبردادن پیامبران و اولیا دوگونه است:
|
۴. پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی مسجد حضرت علی اصغر. |
---|
پژوهشگران «پایگاه اطلاعرسانی مسجد حضرت علی اصغر» در پاسخ به این پرسش آورده است:
«علم غیب، بر دو گونه است. علم غیب قطعی؛ که محال است محقّق نشود؛ و علم غیبی که ممکن است، محقّق نشود؛ یعنی در آن، بداء رخ دهد. اسم اعظم، که حامل حقیقت علم الهی است، ۷۳ حرف دارد. مراد از حرف نیز، حروف لفظی نیستند؛ بلکه حروف تکوینی مرادند؛ که منشأ کلمات وجودی میشوند. از این ۷۳ حرف، برخی حروفش در نزد انبیاء و اولیاء میباشد. لذا علم غیب انبیاء، یکسان نیست. مثلاً حضرت موسی (ع) با اینکه از خضر (ع) افضل و اعلم بود، امّا نزد حضرت خضر (ع) علمی بود که موسی (ع) آن را نداشت؛ و نمی توانست هم داشته باشد. یعنی نزد موسی (ع) حروفی از اسم اعظم بود که خضر (ع) برخی از آنها را نداشت؛ و خضر (ع) نیز حروفی را داشت، که موسی (ع) فاقد آنها بود. از این ۷۳ حرف، ۷۲ حرف آن نزد اهل بیت (ع) است؛ و یک حرف، مختصّ خود خداست. لذا اهل بیت (ع) علم آن حرف آخر را ندارند. بر این اساس، آن بزرگواران به حکم آن ۷۲ حرفی که دارند، از غیب با خبرند؛ امّا چه بسا حقیقتی در آن حرف آخر است که مفاد علم حروف دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا اهل بیت (ع) با آنکه از غیب خبر دارند، امّا هر آن احتمال میدهند که در علم غیب آنها، بداء رخ دهد؛ یعنی حقیقتی از همان حرف هفتاد سوم ظاهر شود و متعلّق علم غیب آنها را دگرگون کند. البته آن بزرگواران، میدانند که برخی از علوم آنها، تغییر نمیپذیرد. چون خود خدا به آنها خبر داده که مثلاً در فلان علم شما، بداء رخ نخواهد داد؛ اما در برخی علومشان، خدا تضمین نداده؛ لذا با اینکه به اموری علم دارند؛ امّا همواره این احتمال را هم میدهند که شاید در آن امور، بداء حاصل شود. عمده این امور نیز مربوط میشوند به مواردی که در ارتباط با اختیار خود آن بزرگواران بود»[۲۱].
|
پرسشهای مصداقی همطراز
- آیا علم به احكام غیبی الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به شرایع الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به سنت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به تأویل قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به کتب و صحف پیامبران علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به حاجات و نیازهای مردم علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به عجایب یا راههای آسمان و زمین علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به عجایب خشکی و دریا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به اسم اعظم الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به ضمائر و خطورات قلبی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به اعمال و احوال خلق علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به بلایا و منایا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به ایمان یا عدم ایمان افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به زمان و کیفیت مرگ افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به زمان قیامت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به زمان ظهور در آخر الزمان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم به منطق الطیر یا زبان حیوانات علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
پانویس
- ↑ «خداوند هرچه را بخواهد محو، و هرچه را بخواهد اثبات میکند و ام الکتاب نزد او است». سوره رعد، آیه۳۹.
- ↑ الدر المنثور، ج۶، ص۶۶۱.
- ↑ «پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم»؛ سوره یونس، آیه۹۸.
- ↑ صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۷۲، کتاب احادیث الأنبیاء، حدیث شماره۳۴۶۵، و کتاب البیوع، حدیث شماره۲۲۱۵.
- ↑ پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان، جعفر سبحانی (با نام مستعار محمد طبری)، ص ۲۴۲.
- ↑ «وَ أَمَّا قَوْلُهُ عالِمُ الْغَیْبِ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِیمَا یَقْدِرُ مِنْ شَیْءٍ وَ یَقْضِیهِ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ یُفْضِیَهُ إِلَی الْمَلَائِکَهِ فَذَلِکَ یَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَیْهِ فِیهِ الْمَشِیئَهُ فَیَقْضِیهِ إِذَا أَرَادَ وَ یَبْدُو لَهُ فِیهِ فَلَا یُمْضِیه فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِی یُقَدِّرُهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقْضِیهِ وَ یُمْضِیهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِی انْتَهَی إِلَی رَسُولِ اللهِ (ص) ثُمَّ إِلَیْنَا»؛ الكافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ «آیهای در قرآن هست که اگر آن آیه نبود ما تمام آنچه را تا روز قیامت واقع میشود به شما خبر میدادیم»؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۳۰۵.
- ↑ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).
- ↑ کافی، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ «هیچ کس جز او آنها را نمیداند»؛ سوره انعام آیه۵۹.
- ↑ وبگاه رسمی سید محسن میرباقری.
- ↑ «پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم»؛ سوره یونس، آیه۹۸.
- ↑ صافات، آیات ۱۰۲-۱۰۷.
- ↑ اعراف، آیه۱۴۲، ۵۰-۱۴۷.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۱، ص ۵۲۲؛ جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۶، ص۳۳۱.
- ↑ «»؛ سوره زمر، آیه۴۷.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۲۶۵؛ جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ص۳۳۵.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۳۳.
- ↑ بداء از منظر آیتالله معرفت.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی مسجد حضرت علی اصغر