آیا علم به عجایب یا راه‌های آسمان و زمین یا خشکی و دریا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا علم به عجایب یا راه‌های آسمان و زمین یا خشکی و دریا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم معصوم به عجایب یا راه‌های آسمان و زمین

آیا علم به عجایب یا راه‌های آسمان و زمین یا خشکی و دریا علم غیب است و معصوم (ع) از آن آگاهی دارد؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد حسین مظفر

آیت‌الله محمد حسین مظفر در دو کتاب «علم الإمام» و «پژوهشی در باب علم امام» در این‌باره گفته‌ است:

«گروهی از احادیث تصریح می‌کند که خداوند بزرگتر و بزرگوارتراز آن است که فرمانبرداری از کسی را واجب کند که علم به آسمان و زمینش را از او پنهان داشته است. این روایت علاوه بر آنکه با صراحت مدعای ما را بیان می‌کنند، دلالت دارند بر اینکه پنهان کردن علم آسمان و زمین از امام (ع) مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد؛ بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود و چگونه باید از آنها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟!»[۱]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله امینی؛
آیت‌الله امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است:

امام باید در علوم مربوط به دیانت و چیزهایی‌ که دانستن آنها برای‌ زمام‌داری‌ و هدایت و ارشاد ملت لازم است عالم باشد. اکنون این بحث به میان می‌‏آید که آیا در سایر رشته‌‏ها و فنون علمی‌ نیز باید متخصص و با اطلاع باشد یا لازم نیست؟ گروهی‌ می‌‏گویند: امام (ع) باید همه چیز را بداند، در طبابت و گیاه‏‌شناسی‌ و زمین‏‌شناسی‌ و هندسه و حساب و ستاره‌‏شناسی‌ و فیزیک و شیمی‌ و سایر رشته‏‌های‌ علمی‌ تخصص داشته باشد، باید به تمام زبان‌‏ها آشنا باشد و بتواند با هر زبانی‌ تکلم نماید، ولی‌ گروه دیگری‌ دانستن این علوم را برای‌ امام (ع) ضروری‌ نمی‌‏دانند. در این باره باید گفت: دلیل‌هایی‌ که درباره علم امام (ع) اقامه شد بیش از این دلالت نداشت که امام (ع) باید در کلیه علوم و مسائل مربوط به دیانت و چیزهایی‌ که دانستن آنها برای‌ زمام‌داری‌ و هدایت و ارشاد مردم لازم است کاملًا عالم و با اطلاع باشد. امام (ع) گنجینه علوم نبوت است، تمام مسائل حلال و حرام و وظایف مردم را می‌‏داند، از عقاید صحیح و اخلاق نیک و بد با اطلاع است، از قوانین و احکام سیاسی‌ و اجتماعی‌ و وظایف فردی‌ اطلاع دارد، و به طور کلی‌، به گونه‏‌ای‌ است که می‌‏تواند حوایج دینی‌ مردم را تأمین کند. اما بیش از این مقدار را اثبات نمی‌‏کرد، دلیل علم امام (ع) دلالت نداشت که در سایر رشته‌‏ها و فنون علمی‌ نیز باید متخصص باشد، از آن دلیل‏‌ها استفاده نمی‌‏شد که امام (ع) باید دکتر و مهندس و ریاضی‌‌دان و زمین‌شناس و حیوان‌شناس و گیاه‌شناس و ستاره‌شناس و فیزیک‌دان و شیمی‌‌دان باشد، چنین انتظاری‌ هم از او نمی‌‏رود. بله، اگر دانستن یکی‌ از اینها برای‌ اثبات امامت یا ارشاد و هدایت مردم ضرورت پیدا کرد می‌‏تواند از نیروی‌ باطنی‌ خویش استفاده کند و با جهان غیب تماس بگیرد و علوم و اطلاعات لازم را به دست آورد. منبع و سرچشمه تمام حقایق در اختیار امام (ع) است، راه رسیدن به واقع را می‌‏داند، هر وقت ضرورت اقتضا کرد می‌‏تواند بهره‏برداری‌ کند. به همین جهت، در اخبار دیده می‌‏شود که ائمه (ع)اطهار گاهی‌- آری‌ فقط گاهی‌- از خواص گیاهان و میوه‌‏ها و داروها خبر می‌‏دادند. از حوادث زمین و آسمان و اوضاع کواکب و خورشید سخن می‌‏گفتند، از سخنان حیوانات خبر می‌‏دادند و با زبان‏های‌ غیر عربی‌ تکلم می‌‏فرمودند. اما زمانی‌ هم برای‌ معالجه بیماری‌‏ها به طبیب مراجعه می‌‏کردند، چنان که برای‌ معالجه زخم سر علی‌ بن ابی‌ طالب (ع) مراجعه نمودند. برای‌ تعیین قیمت اجناس به اهل خبره رجوع می‌‏کردند. رمز مطلب این است که ائمه (ع) گرچه راه رسیدن به واقعیات و کلید فهم همه حقایق را در اختیار داشتند و به اعتبار نورانیت ذاتی‌ و علوِّ مقام ولایت همه اشیاء را حضوراً مشاهده می‌‏نمودند لکن لازمه مطلب این نیست که به اعتبار بدن عنصری‌ و علم حصولی‌ همه چیز را بدانند. اما در عین حال، اگر اراده می‌‏کردند به چیزی‌ علم حصولی‌ پیدا کنند برایشان حاصل می‌‏شد چنان که همین‏ مطلب در احادیث وارد شده است.

خلاصه سخن: پیغمبر اکرم (ص) و ائمه (ع) مانند مردم زندگی‌ می‌‏کردند. با همین حواس کسب علم می‌‏کردند. در کارهای‌ مهم با اصحاب مشورت می‌‏کردند. مطابق شاهد و بینه داوری‌ می‌‏کردند. از روی‌ همین ظواهر در کارها تصمیم می‌‏گرفتند. با همین ظواهر در جنگ‏ها تصمیم می‌‏گرفتند. با همین ظواهر درباره عزل یا نصب حکام تصمیم می‌‏گرفتند و بدین جهت امکان داشت نالایق و حتی‌ گاهی‌ خیانت پیشه از آب درآیند. داستان افک عایشه تا رسیدن وحی مخفی‌ بود گاهی‌ در جنگ‏ها با شکست مواجه می‌‏شدند. زمانی‌ فرمانده لشگر یا حاکمی‌ خیانت‏کار در می‌‏آمد. علی‌(ع) قیس بن سعد را با این که بی‌ تقصیر بود از فرماندهی‌ مصر عزل کرد و محمد بن ابی‌ بکر را به جایش نصب نمود. به واسطه همین ظواهر گاهی‌ از دشمن و عاقبت خودشان اظهار نگرانی‌ می‌‏کردند. در پاره‏ای‌ از امور اظهار بی‌ اطلاعی‌ می‌‏کردند، چون قرار بود پیغمبر (ص) و امام (ع) از جنس بشر باشد و مانند سایر مردم زندگی‌ کند و درست مانند یک فرد عادی‌ به ارشاد و هدایت بپردازد. قرار نبود در تمام کارها از پشتوانه غیبی‌ استفاده کند. اصحاب پیغمبر (ص) و ائمه (ع) برنامه معمولی‌ آنان را مشاهده می‌‏کردند، بدین جهت بعضی‌ از آنان خیال می‌‏کردند که از لحاظ علم با دیگران فرقی‌ ندارند و از این نکته غافل بودند که گرچه زندگی‌ پیغمبر (ص) و ائمه (ع) بر طبق معمول و متعارف است لکن به هر حال با جهان غیب ارتباط دارند و عنداللزوم می‌‏توانند از پشتوانه غیبی‌ استفاده کنند، بعضی‌ از علما نیز به همین اشتباه گرفتار شده‌‏اند[۲].
۲. آیت‌الله میرباقری؛
آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری در بیاناتی با عنوان «حقیقت علم امیرالمؤمنین» در این‌باره گفته‌ است:

«ابوذر نقل می کند که: «من و امیرالمؤمنین (ع) به بیابانی می‌رفتیم، در این وادی دیدم که مثل سیل مورچه جاریست، از کثرت مورچه‌ها تعجب کردم و گفتم:«اللَّهُ أَكْبَرُ جَلَّ مُحْصِيه‏» عجب خدای با عظمتی، چقدر این خدا با جلالت و بزرگ است خداوندی که تعداد این مورچه‌ها از دستش بیرون نمی‌رود و رزق همه را می‌دهد. حضرت علی (ع) فرمودند: «لَا تَقُلْ ذَلِكَ يَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَكِنْ قُلْ جَلَّ بَارِيه‏‏»، اگر می‌خواهی از عظمت خدا بگویی بگو عجب خدایی که این همه موجود را خلق کرده است چراکه شمارش این مورچه‌ها را من هم می‌دانم و نر و ماده آن را می‌شناسم» انسان نباید دنبال استاد بگردد زیرا استاد هست ولی شاگرد نیست! امیرالمؤمنین (ع) فقط سلمان را داشت که تازه نتوانست همه علوم را به او هم بگوید چرا که در روایات داریم که ائمه (ع) گفته‌اند علم ما آنقدر سنگین است که حتی انبیاء (ع) هم نمی‌توانند آن را تحمل کنند. فرمود اگر آن علمی را که به سلمان گفتیم ابوذر بداند نمی‌تواند تحمل کند «وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه‏»[۳]

بنابراین علم امیرالمؤمنین (ع) که یکی از خصوصیات ایشان است موجب آگاهی ایشان به کائنات و احوال انسان‌هاست. در روایت نقل شده است که امام وقتی به دنیا می‌آید دستانش روی زمین و صورتش رو به آسمان است، با این کار همه علومی که در زمین است را در قبضه خودش می‌گیرد و ندای ملکی را می‌شنود که از باطن عرش با ایشان به این مضمون سخن می‌گوید که خدا شما را برگزیده است پس آماده شوید و شروع می‌کند از ایشان تعریف کردن؛ امام با شنیدن این تعاریف به نشانه تواضع در مقابل خداوند متعال این آیه را می‌خوانند: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [۴]؛ وقتی این آیه را می‌خوانند و این گونه به توحید شهادت می‌دهند خداوند درهای علم اولین و آخرین را به رویشان باز می‌کند و به او خصوصیتی می‌دهد که می‌تواند روح را مشاهده کند. همان حقیقتی که در قرآن در سوره قدر و... از او کلام به میان آمده است که تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ [۵] چرا که روح غیر از همه ملائکه و اعظم از همه آنهاست بنابراین امام در همان بدو تولد دارای ظرفیتی است که می‌تواتد روح را ببیند، چرا که مشاهده ملائکه سخت است و جبرئیل را فقط انبیاء مرسل می‌توانند ببینند اما مشاهده روح از آن هم سخت‌تر است. امام وقتی به امامت می‌رسد عمودی از نور بین او و خدای متعال قرار می‌گیرد که در آن همه خصوصیات و سرشت انسان‌‎ها نمایان است.

در روایت آمده است که شخصی به امام رضا (ع) عرض کرد: «آقا، خیلی از دوستان مرا واسطه قرار داده‌اند که به شما التماس دعا بگویم، امام رضا (ع) فرمودند: شما خیال می‌کنید که ما از شما غافل هستیم؟! هر روز اعمال شما را من به خدای متعال عرض می کنم»[۶].
۳. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در مقاله «علم امام تام یا محدود؟» در این‌باره گفته است:

«در بصائر الدرجات بابی با نام «ما لا یحجب‏ من الأئمة شی‏ء من أمر و إن عندهم جمیع ما یحتاج إلیه الأمر» [۷] آمده است. در این باب و باب بعدی که در همین موضوع است مجموعاً ۱۵ روایت وجود دارد. بنابراین روایات این موضوع مستفیض‌اند. محتوای اجمالی روایات این باب این است که اگر خداوند کسی را حجت خود بر مردم قرار داد، چیزی از امور آنان را برای او مخفی نمی‌گذارد. در کافی بابی با این عنوان وجود ندارد؛ اما برخی از آن روایات در بابی دیگر نقل شده‌اند. در این صفحات، چهار روایت درباره این موضوع نقل شده است که روایات ۴، ۵ و ۶ آن دارای سند صحیح است. متعلق این علوم در روایات یادشده این‌گونه بیان شده است: «كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْه‏‏» هرچه مردم به آن نیازمندند.

و نیز «هرچه از امور مردم است». این‌گونه تعابیر، کامل بودن علوم ائمه (ع) در قلمرو علوم مورد نیاز مردم را اثبات می‌کند؛ اما صراحتی در این ندارد که تمام علوم در این قلمرو قرار گیرد. اما در میان این روایات که همه با استدلالی مشابه بر ضرورت گستردگی قلمرو علوم ائمه دلالت دارند روایاتی وجود دارد که متعلق علوم ائمه (ع) را «أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»[۸]؛ همچنین یا «عِلْمَ سَمَائِهِ وَ أَرْضِه‏» [۹] بیان کرده‌اند. در بصائر بابی با همین عنوان «باب ما لا يحجب عن الأئمة علم السماء و أخباره و علم الأرض و غير ذلك» [۱۰] آمده است. در این باب، هفت روایت نقل شده که شش روایت آن محتوای یادشده را بیان می‌کنند. روایت دوم و سوم این باب دارای سند صحیح‌اند. در یکی از این روایات، با سند صحیح از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: عالم هرگز جاهل نمی‌شود. ممکن نیست که به چیزی عالم باشد و نسبت به چیزی جاهل باشد. ... خداوند برتر، عزیزتر و کریم‌تر از آن است که اطاعت بنده‌ای را واجب گرداند که علم آسمان و زمینش را از او مخفی می‌کند. ... هرگز آن را از او مخفی نمی‌کند. به نظر می‌رسد، تعبیر «علم آسمان‌ها و زمین» کنایه از کامل بودن علوم ائمه (ع) است؛ به‌ویژه که در ابتدای این روایت بیان شده است ممکن نیست حجت خدا نسبت به مسئله‌ای عالم و نسبت به مسئله‌ای جاهل باشد. چنین تعابیری، تام بودن علوم ائمه (ع) را اثبات می‌کنند‌»[۱۱]
۴. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخارایی‌زاده در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در این‌باره گفته‌ است:

«در پاره‌ای از روایات برای بیان عمومیت علم ائمه به همه چیز از دوگانه‌هایی استفاده شده که شامل همه اشیا می‎شوند همانند علم به آنچه در دنیا و آخرت وجود دارد یا مثل علم به آنچه در آسمان‌ها و زمین است و روشن است که هرچیزی را تصور کنیم که بتواند متعلق علم قرار بگیرد یا در دنیاست یا در آخرت؛ یا در آسمانها یا در زمین؛

  • علم به آنچه در آسمان‌ها و زمین است: یزید بن عبدالملک می‌گوید من دوستی داشتم که کسانی را که معتقد بودند ائمه غیب دارند را بسیار رد می‌کرد. پس به امام صادق (ع) وارد شده جریان او را به ایشان عرض نمودم امام فرمود به او بگو همانا من قسم به خدا آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمین و آنچه را بین آنها و آنچه را زیر آنهاست میدانم. [۱۲]
  • علم به خبر آسمان‌ها و زمین: امام صادق (ع) فرمود بدرستیکه من خبر آسمانها و زمین را میدانم گویا که در کف دست من است سپس فرمود: من از کتاب خدا آنها را میدانم همانا خداوند می‌فرماید در آن است تبیان هرچیزی.[۱۳]
  • علم به خبر آسمانها و زمین: سماعه من مهران می‌گوید شنیدم امام صادق (ع) می‌فرماید خداوند کتاب صادقش را بر شما فرو فرستاد در آن است خبر شما و خبر آنچه قبل از شما بوده و خبر آنچه بعد از شما خواهد بود و خبر آسمان و زمین پس اگر کسی که شمارا از آن خبر میدهد نزدتان بیاید تعجب می‌نمایید[۱۴]. (...)
مفضل بن عمر می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم، ابلیس چه قدرتی دارد؟ فرمود: در قلب‌های مردم وسوسه می‌کند. عرض کردم: ملک الموت چه (قدرتی) دارد؟ فرمود: ارواح مردم را قبض می‌کند. عرض کردم: و آن دو بر هر که در مشرق و مغرب است مسلّطند؟ فرمود: بلی. عرض کردم: شما، فدایتان شوم، چه قدرتی دارید؟ فرمود: من آنچه را در مشرق و مغرب و آنچه در آسمان‌ها و زمین و آنچه در خشکی و دریاست و عدد آنچه در آنهاست را می‌دانم و این (علم) را نه ابلیس دارد و نه ملک الموتمفضل بن عمر می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم، ابلیس چه قدرتی دارد؟ فرمود: در قلب‌های مردم وسوسه می‌کند. عرض کردم: ملک الموت چه (قدرتی) دارد؟ فرمود: ارواح مردم را قبض می‌کند. عرض کردم: و آن دو بر هر که در مشرق و مغرب است مسلّطند؟ فرمود: بلی. عرض کردم: شما، فدایتان شوم، چه قدرتی دارید؟ فرمود: من آنچه را در مشرق و مغرب و آنچه در آسمان‌ها و زمین و آنچه در خشکی و دریاست و عدد آنچه در آنهاست را می‌دانم و این (علم) را نه ابلیس دارد و نه ملک الموت[۱۵]»[۱۶].
۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر نويسنده مقاله «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است: «پاسخ این پرسش با مراجعه به تعریف علم غیب روشن می‌شود. دانش غیبی یعنی دانش پنهان از دیگران. از این رو دامنه علم غیب امری نسبی به شمار می‌آید. بر این اساس می‌تواند موضوع یا دانشی برای برخی از امور پنهان به شمار آید که آگاهی به آن جزء علم غیب به حساب آید. همچنان که آگاهی به برخی علوم که دانش بشر هنوز به آن دست نیافته اکنون از دانش‌های غیبی است و ممکن است برخی از این امور به مرور زمان با اختراع ابزارها امکان دست‌یابی یا شناخت به آن تحصیل شود و از زمره دانش غیبی خارج شود. به روی دامنه دانش غیب منحصر در آنچه انسان در کره زمین و دریا مشاهده می‌کند نمی‌شود و به فرض آگاهی انسان‌ها از تمام حقایق مادی در زمین؛ با توجه به گستردگی هستی و کهکشان‌ها و آسمان‌های چند لایه امکان تحقق آگاهی به تمام آنچه قابل مشاهده بشر است وجود ندارد و بر فرض وجود حقایق هستی منحصر در امور مادی نمی‌باشد و امور غیر مادی بخش عظیم از حقایق وجود را شکل می‌دهد که راه دست یابی به حقایق برتر همانند وحی الهی و مسائل مرتبط با هدایت بشر تنها از مسیر‌های مطمئن و خاص که با انتخاب و تعیین الهی انجام می‌یابد امکان‌پذیر است»[۱۷].
۶. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
حجت الاسلام و المسلمین باقری در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان«بررسی علم اولیای الهی» در این‌باره گفته است:

«خداوند ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ائمه اعطاء نموده است. هیچ چیز از علوم آسمان‌ها و زمین از ائمه (ع) مکتوم نمی‌ماند، زیرا خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، جلیل‌تر، عظیم‌تر و عادل‌تر از آن است که به حجتی احتجاج کند و سپس از او چیزی را پنهان نماید و خداوند حجتی را در زمین قرار نمی‌دهد که اگر از چیزی از او سؤال کنند، بگوید نمی‌دانم.

علم امام آنچه در آسمان‌ها و زمین است و آنچه در بهشت و دوزخ است و آنچه تا روز قیامت اتفاق افتاده و خواهد افتاد را در بر می‌گیرد.

آیه شریفه ۷۵ سوره انعام به ظاهرش می‌فهماند که نشان دادن ملکوت به ابراهیم مقدمه بوده برای این که نعمت یقین را بر او افاضه فرماید، پس معلوم می‌شود یقین هیچ وقت از مشاهده ملکوت جدا نیست همچنان که از ظاهر آیه تکاثر آیه ۵ و ۶ معلوم می‌شود یقین از مشاهده حجیم جدا نیست و به تعبیر دیگر از مشاهده آخرت جدا نیست.

سخن کوتاه این که امام باید کسی باشد که دارای یقین بوده و عالم ملکوت برایش مکشوف باشد، اما ملکوت عبارت است از باطن این عالم و با در نظر گرفتن این حقیقت که امر هدایت با ایشان است: سوره انبیاء آیه ۷۳ و آنچه امر هدایت متعلق بدان می‌شود، عبارت است از دل‌ها، و اعمالی که به فرمان دل‌ها از اعضاء سر می‌زند، پس امام کسی است که باطن دل‌ها و اعمال و حقیقت آنها پیش رویش حاضر است و از او غایب نیست، و معلوم است که دل‌ها و اعمال نیز مانند دیگر موجودات دارای دو ناحیه است، ظاهر و باطن، و چون باطن دل‌ها و اعمال برای امام حاضر است، به ناچار امام به تمام اعمال بندگان چه خیرش و چه شرش آگاه است، گویی هر کس هر چه می‌کند در پیش روی امام می‌کند»[۱۸].
۷. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛
حجت الاسلام و المسلمین داوود خوش‌باور، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در این‌باره گفته‌ است:

«علم به ملکوت آسمان‌ها و زمین یکی دیگر از مصادیق علوم ویژه الهی است. خداوند متعال در قرآن کریم از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین به حضرت ابراهیم (ع) سخن گفته است "و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد" ملکوت از مصدر ملک و به معنای سلطنت و فرمانروایی است. برخی لغویان این واژه را مختص فرمانروایی و سلطنت خداوند دانسته‌اند. مراد از نشان دادن ملکوت آسمانها و زمین این است که خداوند عظمت و سلطنت خود را در آسمان‌ها و زمین به حضرت ابراهیم (ع) نشان داد روشن است که عظمت و سلطنت الهی وجودی مستقل ندارد که مشاهده شود؛ بلکه مقصود نشان دادن اموری است که این عظمت و سلطنت را می‌رسانند، این آیه کریمه را می‌توان یکی دیگر از آیاتی دانست که درباره قلمرو برخی از علوم اولیای خداوند سخن می‌گویند. اگرچه درباره این که مقصود از ملکوت آسمان‌ها و زمین چیست، تفسیرهای متفاوتی بیان شده است؛ اما تفسیری که دقیقتر به نظر می‌رسد این است که خداوند حقایق پنهان آسمانها و زمین را به حضرت ابراهیم (ع) نشان داد؛ حقایقی که از دسترس معرفت و مشاهده عادی خارج است. شواهد روایی نیز این امر مشاهده حقایق پنهان آسمانها و زمین را امری غیر عادی معرفی می‌کنند. در روایاتی آمده است که خداوند پرده را از برابر دیدگان حضرت ابراهیم (ع) برداشت و آن حضرت آسمان‌های هفتگانه و زمین‌های هفتگانه را مشاهده کرد. شواهد تفسیری موجود در خود این آیه نیز همین برداشت را تأیید می‌کند. در این آیۀ کریمه، سخن از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین است؛ نه دیدن آنها، این کار نشان دادن به خداوند نسبت داده شده است؛ در حالی که دیدن کار حضرت ابراهیم (ع) است. این تعبیر به این نکته اشاره دارد که این امر، عنایت خاص خداوند به ایشان بوده و با مشاهده عادی خود حضرت ابراهیم (ع) انجام نشده است؛ چنانکه تفسیر این ماجرا به مشاهده آیات مشهود خداوند و تدبر در آنها، نیز با عنایت ویژه خداوند به حضرت ابراهیم (ع) هماهنگی ندارد. علاوه بر آنچه گفته شد، در تعبیر قرآن از ملکوت آسمان‌ها و زمین سخن گفته شده است. اگر این مشاهده از نوع مشاهده و تدبر در پدیده‌های آشکار جهان می‌بود؛ تعبیر آسمان‌ها جا نداشت؛ زیرا انسان با تدبر و تعمق نمی‌تواند به آسمان‌های هفتگانه راه یابد حداکثر می‌تواند حقایقی را از آسمان اول بشناسد. ظهور آیات قرآنی دلالت بر آن دارد که تمام ستاره‌ها و سیارات وآنچه برای انسان قابل مشاهده است، مربوط به آسمان اول است.

بنابراین، این مشاهده، مربوط به حقایقی بوده است که همه یا بخشی از آنها از دسترس مشاهده عادی انسان‌ها خارج است. و این که علم به ملکوت آسمان‌ها و زمین از طریق تدبر و تفکر به دست نمی‌آید و می‌توان علومی را که به رسول خدا (ص) در شب معراج عطا شده است، مصداقی دیگر از علوم ملکوتی دانست. قرآن کریم، در سوره مبارکه اسراء به این نکته تصریح می‌کند که خداوند آن حضرت را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد تا آیاتی از عظمت خود را به او نشان دهد.

در آیه‌ای دیگر تصریح او پاره‌ای از آیات ۵ شده است که آن آیات، حقایقی عظیم و بزرگ بوده؛ لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى [۱۹]. قرآن کریم در سوره مبارکه نجم نیز از مشاهده حقایق عظیم و متعالی جهان توسط پیامبر اعظم (ص) خبر ظاهر برخی از این آیات و تصریح برخی روایات داده است. نشان می‌دهد که معراج دو بار رخ داده است و خداوند در این دو بار، به آن حضرت حقایق پنهان و عظیم جهان مانند آسمان‌های هفتگانه، بهشت و جهنم، عرش و سدره المنتهی را نشان داده است و آن حضرت با برخی انبیاء، فرشتگان و مردم سخن گفته است. بنابراین علم به ملکوت آسمان‌ها و زمین، دانشی شریف است که از دید عموم مردم پنهان بوده و برخی از پیامبران خداوند به آن آگاه شده‌اند»[۲۰].
۸. آقاى دكتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛
آقای دکتر حسن یوسفیان، در مقاله «علم غیب امام» در این‌باره گفته‌ است: «امیرمؤمنان (ع) که نمونه والای دارندگان علوم غیبی است، نه تنها تفسیر و تأویل قرآن و شأن نزول آیات قرآنی را می‌داند و ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عامش را از یکدیگر باز می‌شناسد[۲۱]، بلکه به فرموده خود، آگاهی‌اش به تورات و انجیل از خود یهودیان و مسیحیان بیشتر است و می‌تواند در میان هر گروه، بر اساس کتاب آسمانی‌شان داوری کند[۲۲] به این دانش گسترده، برگرفته از مکتب پیامبری است که با اتصال به خزانه غیب الهی، مسئله‌آموز صد مدرس بود»[۲۳].
۹. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند:

«این‌که خداوند ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ایشان ارائه کرد، چنان‌که بالا و پایین عرش را بر ابراهیم ارائه نمود. [۲۴] هیچ چیز از علوم آسمان و زمین از ائمه مکتوم نمی‌ماند، زیرا خداوند حکیم‌تر و کریم‌تر و جلیل‌تر و عظیم‌تر و عادل‌تر از آن است که به حجتی احتجاج کند و سپس از او چیزی را پنهان نماید و خداوند حجتی را در زمین قرار نمی‌دهد که اگر از چیزی از او سؤال کنند و بگوید نمی‌دانم. [۲۵] علم امام، آنچه در آسمان‌ها و زمین است و آنچه در بهشت و دوزخ است و آنچه تا روز قیامت اتفاق افتاده و خواهد افتاد را در بر می‌گیرد. [۲۶] آیه شریفه كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۲۷]. به ظاهرش می‌فهماند که نشان دادن ملکوت به ابراهیم مقدمه بوده برای این‌که نعمت یقین را بر او افاضه فرماید، پس معلوم می‌شود یقین هیچ وقت از مشاهده ملکوت جدا نیست، همچنان‌که از ظاهر آیه كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ [۲۸] معلوم می‌شود یقین از مشاهده جحیم جدا نیست و به تعبیر دیگر از مشاهده آخرت جدا نیست.

سخن کوتاه این‌که امام باید کسی باشد که دارای یقین بوده و عالم ملکوت برایش مکشوف باشد، اما ملکوت عبارت است از باطن این عالم و با در نظر گرفتن این حقیقت که امر هدایت با ایشان است: وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۲۹] و آنچه امر هدایت متعلق بدان می‌شود، عبارت است از دل‌ها و اعمالی که به فرمان دل‌ها از اعضا سر می‌زند، پس امام کسی است که باطن دل‌ها و اعمال و حقیقت آنها پیش رویش حاضر است و از او غایب نیست، و معلوم است که دل‌ها و اعمال نیز مانند دیگر موجودات دارای دو ناحیه است، ظاهر و باطن، و چون باطن دل‌ها و اعمال برای امام حاضر است، به ناچار امام به تمام اعمال بندگان چه خیرش و چه شرش آگاه است، گویی هرکس هر چه می‌کند در پیش روی امام می‌کند. [۳۰] آیه شریفه يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِامامِهِمْ[۳۱] این را می‌فهماند که حضور امام در تمام ادوار و اعصار لازم است و این نکته از کلمه "کل اناس" استفاده می‌شود که در هر دوره و هرجا که انسان‌هایی باشند امامی نیز هست. [۳۲] آيه شريفه إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ [۳۳] و همچنین آیه وَ مَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ [۳۴] و مانند آن دلالت دارند که این وجودی که برای موجودات است دارای دو وجه است: یکی آن وجه که به طرف دنیا دارد و یکی آن وجه که به طرف خدای سبحان دارد. حکم آن وجهی که به طرف دنیا دارد این است که به تدریج از قوه به فعل و از عدم به وجود در آید و از نقص به کمال برسد و وجهی که به خدای سبحان دارد این است که امری غیر تدریجی است، به طوری که هر چه دارد را در همان اولین مرحله ظهورش دارا می‌شود و هیچ قوه‌ای که به طرف فعلیت سوقش دهد در آن نیست...

به بیان دیگر، این عالم از لحاظ وجهی که به خدا دارد در نزد خدای سبحان یک وجود جمعی دارد و در آن وجه، هیچ فردی از افراد دیگر غایب نبوده و افراد از خدا و خداوند هم از افراد غایب نیست، چون معقول نیست فعل از فاعل و صنع از صانع خود غایب شود، و این همان حقیقتی است که خداوند از آن به ملکوت تعبیر کرده و می‌فرماید كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۳۵]. و آيه شريفه كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ [۳۶] نیز بدان اشاره دارد. [۳۷] نکته دیگر آنکه آیه شریفه دلالت می‌کند بر این‌که ابراهیم درخواست کرده بود که خدا کیفیت احیا و زنده کردن را به او نشان دهد، نه اصل احیا را و حاصل این‌که سؤال از سبب و کیفیت تأثیر سبب است، و این به عبارتی همان است که خدای سبحان آن را ملکوت اشیا خوانده و می‌فرماید فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ[۳۸].

علامه در ادامه می‌فرماید... از آنچه گذشت روشن شد که قرآن کریم تقوا را شرط در تفکر و تذکر و تعقل دانسته و برای رسیدن به استقامت فکر و اصابت علم و رهایی آن از شوائب اوهام حیوانی و القائات شیطانی لازم نموده که علم هم‌دوش عمل باشد... یک حقیقت دیگر قرآنی این است که داخل شدن انسان در تحت ولایت الهی و تقربش به ساحت قدس و کبریایی خدای تعالی، انسان را به آگاهی‌هایی موفق می‌کند که با منطق و فلسفه نمی‌توان به دست آورد و دری به روی انسان از ملکوت آسمان‌ها و زمین باز می‌کند که از آن در، حقایقی را می‌بیند که دیگران نمی‌توانند آنها را ببینند، و آن حقایق نمونه‌هایی از آیات کبرای خدا، و انوار جبروت او است، انواری که خاموشی ندارد.

امام صادق فرموده است: اگر نبود که شیطان‌ها پیرامون دل‌های بنی‌آدم دور می‌زنند، هر آینه انسان‌ها می‌توانستند ملکوت آسمان‌ها و زمین را ببینند، و از رسول خدا روایت کرده‌اند که فرمود: اگر زیاده‌روی شما انسان‌ها در سخن گفتن نبود، و اگر پریشانی و آشفتگی دل‌هاتان نبود، هر آینه شما هم می‌دیدید آنچه را که من می‌بینم، و می‌شنیدید آنچه را که من می‌شنوم. خدای تعالی هم فرموده است: جهاد در راه خدا این راه‌ها را می‌گشاید: وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا[۳۹] و مقام یقین که درهای اسرار را بر انسان می‌گشاید: كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ [۴۰] تنها از طریق عبادت میسر می‌شود: وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۴۱] [۴۲]

امام باقر می‌فرماید: به‌راستی اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و همانا یک حرف از آن را آصف داشت و آن را به زبان آورد و زمین میان او (در فلسطین) و میان تخت بلقیس (در یمن) تا شد و به هم در نوردید تا آن تخت به دستش رسید و سپس زمین به حال خود برگشت. این کار در کمتر از چشم به هم زدنی انجام شد. هفتاد و دو حرف از اسم اعظم نزد ما است و یک حرف از آن مخصوص خداست.»[۴۳].
۱۰. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است:

اخبار آسمان‌ها و زمین دسته‌ای دیگر از امور پنهانی است که خداوند امامان (ع) را از آنها آگاه کرده است، در روایتی از امام باقر (ع) می‌خوانیم: «در شگفتم از مردمی که از ما پیروی می‌کنند و ما را پیشوایان خود می‌دانند و اطاعت ما را چون اطاعت رسول خدا (ص) واجب می‌دانند، با این وجود حجت خود را می‌شکنند و با ضعف قلبی که از خود نشان می‌دهند، خود را در برابر مخالفان، مغلوب می‌سازند و حق رهبری ما را کوچک می‌شمرند و کسانی را که سرتا پا تسلیم اوامر ما شده و ما را درست شناخته‌اند، سرزنش می‌کنند. آیا شما می‌پذیرید که خدای تبارک و تعالی اطاعت اولیای خود را بر بندگانش واجب کند و سپس اخبار آسمان‌ها و زمین را از ایشان پوشیده دارد و راه آگاهی یافتن به علومی را که قوام و نظام دین به آنها بستگی دارد برآنها ببندد؟ در ادامه، حمران بن اعین عرض کرد فدایت شوم، اگر ائمه (ع) چنین علمی دارند، پس بفرمایید که چگونه قیام امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با طواغیت زمان‌شان به موفقیت نرسید و آن حضرات مغلوب و شهید شدند؟ امام باقر (ع) در پاسخ فرمودند: «ای حمران آنچه دربارة آن سه امام همام واقع شد، تقدیر الهی بود و خدای متعال پس از آنکه خود ایشان چنین مصیبت‌ها را اختیار کردند، آن را امضا سپس اجرا نمود. این در حالی بود که پیامبر اکرم (ص) به ایشان خبر داده بود و آنها با آگاهی قیام کردند. ای حمران! اگر آنان از خدای متعال درخواست می‌کردند که طاغوت‌ها را نابود کند و به سلطنت و حکومت آنها پایان دهد و در این درخواست خود پافشاری می‌نمودند، خدا اجابت می‌کرد و گرفتاری‌ها را از ایشان برمی‌داشت. ای حمران آنچه در مورد ایشان واقع شد نه به خاطر گناهی بود که مرتکب شده باشند، بلکه خدای متعال می‌خواست به این وسیله آنها را به درجات و کرامتی برساند که برای آنان می‌پسندید». مطابق روایات، هیچ چیز از اخبار آسمان و زمین از ائمه (ع) پوشیده نمی‌ماند، زیرا خداوند حکیم‌تر و بزرگوارتر و عادل‌تر و بزرگ‌تر از آن است که حجتی را در زمین قرار دهد و اطاعت او را بر مردم واجب گرداند و سپس چیزی را از او پوشیده دارد و اخبار آسمان و زمین را به او نرساند.

علم امام (ع) آنچه در زمین و آسمان است و آنچه در بهشت و دوزخ است و آنچه تاکنون اتفاق افتاده و تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را دربر می‌گیرد و منبع این دانش‌ها قرآن مجید است [۴۴] روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که مطابق آن حضرت می‌فرماید: «اللَّهُ أَجَلُّ وَ أَعَزُّ وَ أَعْظَمُ وَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ یَحْجُبُ عَنْهُ عِلْمَ سَمَائِهِ وَ أَرْضِه». [۴۵] مرحوم مجلسی در تفسیر این حدیث شریف می‌گوید: «مقصود از علم آسمان، آگاهی از تمام چیزهایی است که در آسمان است از قبیل ستارگان و حرکت آنها و فرشتگان و احوال ایشان و یا مراد علمی است که از آسمان نازل می‌شود، در علم زمین نیز همین دو احتمال و جود دارد. و ممکن هم است هر دو احتمال مقصود باشد یعنی علم آسمان زمین هردو مورد را در بر بگیرد [۴۶]»[۴۷].
۱۱. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان» در این‌باره گفته‌ است: از قلمرو علوم معصومان (ع) علم به ملکوت آسمان‌ها و زمین است چنان که خداوند درباره ابراهیم (ع) می‌فرماید: «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیکُونَ مِنَ الْمُوقِنِین» [۴۸]. در روایات نیز وارد شده که خداوند ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ائمه (ع) ارائه کرد، چنان که بالا و پایین عرش را بر ابراهیم ارائه نمود. هیچ چیز از علوم آسمان و زمین از ائمه مکتوم نمی‌ماند، زیرا خداوند حکیم‌تر و کریم‌تر و جلیل‌تر و عظیم‌تر و عادل‌تر از آن است که به حجتی احتجاج کند و سپس از او چیزی را پنهان نماید و خداوند حجتی را در زمین قرار نمی‌دهد که اگر از چیزی از او سؤال کنند و بگوید نمی‌دانم. علم امام (ع) آنچه در آسمان‌ها و زمین است و آنچه در بهشت و دوزخ است و آنچه تا روز قیامت اتفاق افتاده و خواهد افتاد را دربر می‌گیرد[۴۹].
۱۲. آقای افقی (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛
آقای داوود افقی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات» در این‌باره گفته‌ است:

«آگاهی از هر آنچه در زمین و آسمان است: از جمله اموری که در روایات بصائر، آگاهی از آن به ائمه هدی (ع) نسبت داده شده است، آگاهی از هر چیزی است که در آسمان و زمین است، به عبارت دیگر آنگونه که صفّار در عنوان یکی از ابواب کتابش آورده است: "ما لا یحجب عن الائمة علم السماء و اخباره و علم الارض"[۵۰]، هیچ علمی در آسمان و زمین و هیچ خبری از آنها از امام مخفی نمی‌ماند. جالب است که بیشتر این روایات همراه است با احتجاج ائمه (ع) بر لزوم آگاهی امام از این امور. در برخی از این احادیث آمده است که امکان ندارد خداوند، بندهای را حجت خود در زمین قرار دهد و فرمانبری او را واجب گرداند، اما خبری از اخبار آسمان و زمین بر او مخفی بماند.

نمونه‌ای از روایات: الامام الصادق (ع): «انّ االله أجلّ و أعظم من ان یحتجّ بعبد من عباده، ثم یخفی عنه شیئاً من اخبار السماء و الارض». ابوحمزة: «سمعت ابا عبد االله (ع) یقول: «لا والله لا یکون عالم جاهلاً ابداً، عالماً بشیء جاهلاً بشیءٍ. ثم قال: الله اجلّ و اعزّ و اعظم و اکرم من أن یفرض طاعة عبد، یحجب عنه علم سمائه و ارضه. ثم قال: لا یحجب ذلك عنه».[۵۱].

شرایع آسمانی و کتب آنها: روایات بسیاری در بصائر نقل شده است که بر علم و آگاهی اهل بیت (ع) به تمامی شرایع آسمانی و ادیان الهی پیشین و کتب آنها دلالت دارد، حتی به فرموده امیرالمؤمنین (ع) دانایی ایشان نسبت به کتب انبیای پیشین به حدی است که می‌تواند میان هر گروه براساس کتاب آسمانی‌شان داوری کند و در سخن دیگری حضرت می‌فرمایند که آگاهی ایشان به تورات و انجیل از خود یهودیان و مسیحیان بیشتر است.[۵۲] به برخی از روایات مربوط به این موضوع، در مباحث قبلی اشاره شد، از جمله وجود کتب انبیای پیشین نزد اهل بیت (ع) که ائمه تأکید داشتند که کتاب‌های پیامبران پیشین از جمله تورات، انجیل، زبور و صحف ابراهیم در دست ایشان می‌باشد.

از ذکر مجددّ آن روایات خودداری کرده و روایات دیگری را که نشان دهنده علم و احاطه کامل اهل بیت (ع) بر تمامی شرایع آسمانی و کتاب‌های آنان می‌باشد در اینجا به عنوان نمونه ذکر می‌کنیم: «عن هشام بن الحکم في حدیث بریهة النصرانی، انّه جاء مع هشام حتی لقی موسی بن جعفر (ع) فقال: یا بریهة کیف علمك بکتابك؟ قال: انا عالم، قال: کیف ثقتك بتأویله، قال: ما اوثقنی بعلمی فیه قال: فابتدأني موسی بقرائة الانجیل فقال بریهة: و المسیح لقد کان یقراها هکذا و ما قرأ هذه القرائة الاّ المسیح، ثم قال بریهة: انّی لقد کنت اطلب منذ خمسین سنة، فاسلم علی یدیه»[۵۳](...).[۵۴].
۱۳. آقای داداش‌زاده؛
آقای داوود داداش‌زاده در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم امام در کتاب کافی و شروح آن» در این‌باره گفته‌ است:

«علم به اخبار آسمان‌ها و زمین دسته ای از روایات کافی ائمه علیهم السلام را عالم به "ما تحت العرش إلی ما تحت الثری"؛ آنچه از زیر عرش تا زیر خاک.</ref> و عالم به اخبار آسمان‌ها و زمین معرفی می‌کند[۵۵] و علت آن را چنین بیان می‌کند که خداوند، والاتر از آنست که فرمانبری از شخصی را واجب کند که علم آسمان و زمینش را از او پنهان بدارد؛ بنابراین آگاهی از اخبار آسمان‌ها و زمین نیز از شرایط امامت می‌باشد. این که امام عالم به اخبار آسمان و زمین است، در چهار روایت نقل شده است و در یکی از آنها عبارتی وجود دارد که برخی را بر آن داشته تا اخبار آسمان و زمین را منحصر به اخبار مربوط به دین بدانند نه همه اخبار و علوم؛ بنابراین، عبارت روایت در ذیل آورده و بررسی می‌شود. آیا قبول می‌کنید که خدای تبارک و تعالی اطاعت اولیائش را بر بندگانش واجب کند و سپس اخبار آسمان‌ها و زمین را از ایشان پوشیده دارد و اصول علم را نسبت به سؤالاتی که از ایشان می‌شود و قوام دین ایشان به همان است از آنها قطع کند؟.؛[۵۶] از دیدگاه برخی عبارت "فیما یرد علیهم مما فیه قوام دینهم"؛[۵۷] نشان می‌دهد که آنچه نباید از امام مخفی بماند، تنها اخباری است که قوام دین وابسته به آن است و آگاهی از همه علوم آسمان و زمین ربطی به وجوب اطاعت از امام، ندارد بلکه لازمه واجب بودن اطاعت از امام، کارآمدی ایشان در زمینه دین است؛ بنابراین علم و اخبار آسمان و زمین که قوام دین مردم وابسته به آن است در اختیار امام قرار گرفته است نه همه علوم و اخبار آسمان و زمین.[۵۸]

در بررسی این دیدگاه باید گفت: مستند علم امام به اخبار آسمان و زمین تنها این روایت نیست، بلکه سه روایت دیگر نیز این علم را برای امام اثبات می‌کند؛ آنها نه تنها منحصر در علوم مربوط به دین نیستند بلکه عباراتی در آنها وجود دارد که دلالت به همه علوم و اخبار آسمان و زمین می‌کند مثلا در حدیث سوم از همین باب، امام صادق (ع) می‌فرمایند: "... الله أکرم و أرحم و أزأف بعباده من أن یفرض طاعه عبد علی العباد ثم یحجب عنه خبر السماء صباحا و مساء"؛ خدا بخشنده‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است بر بندگان خود از این که اطاعت یکی از بندگان خود را بر آنها واجب کند، در حالی که او را هر صبح و شام از اخبار آسمان بی اطلاع گذارد».[۵۹] از عبارت "هر صبح و شام" که در روایت فوق آمده مطالب ذیل قابل استفاده است: دانش اضافه شده در هر صبح و شام به علم امام، غیر از علوم متعارف دینی می‌باشد؛ و بنابر تصریح روایات باب افزایش علم امام علم افزوده شده در هر صبح و شام؛ کامل تر از علم به هر حلال و حرام، هزار باب علمی که از هر باب آن هزار باب دیگر به امام گشوده می‌شود، علم انبیاء و اوصیاء و علم دانشمندان گذشته بنی اسرائیل و علم صحف ابراهیم، تورات، انجیل، زبور و الواح موسی (جفر) و علم به پیشامدهای آینده می‌باشد.

  • اینکه گفته شد آگاهی امام به همه علوم و اخبار آسمان‌ها و زمین ربطی به وجوب اطاعت امام ندارد ناصحیح به نظر می‌رسد زیرا همان طور که قوام دین به علم به احکام و معارف دین بستگی دارد به علم به امور غیبی نیز وابسته است چرا که بیان امور غیبی از طرف امام باعث بیشتر شدن ایمان و یقین مردم به امر امامت می‌شود،[۶۰] و روشن است که امامت از مهم‌ترین ارکان قوام دین به شمار می‌آید.
  • استدلال مذکور بر دو پیش فرض اثبات نشده مبتنی شده است: اول این که قوام دین تنها به علم احکام و معارف دینی گرفته شده نه همه اخبار و دانش‌های دیگر و دوم این که تصور شده که شأن امامان (ع) تنها بیان احکام و معارف است در حالی که بیان احکام و معارف حداقل وظیفه امام بوده و نمی توان وظایف امام را در آن خلاصه کرد.
  • برفرض پذیرش این که منظور از "ما فیه قوام دینهم" همان علم به احکام و معارف دینی باشد باز هم مراد از اخبار آسمان و زمین عام خواهد بود چراکه روایت فرمود امام از دو علم برخوردار است اول این که به صورت عام گفته شد، خدا، اخبار آسمان و زمین را از امام نمی‌پوشاند و صورت دوم این که خدا اصول علم را نسبت به سؤالاتی که از ایشان می‌شود و قوام دین ایشان به همان است - از امام قطع نمی‌کند. در همین راستا امام باقر (ع) در روایتی به ابوحمزه فرمودند: ای اباحمزه! هر یک از شما که بخواهد چند فرسخی مسافرت کند برای خود راهنمایی می‌گیرد. بنابراین شما که نسبت به راه‌های آسمان نا آگاه تر از راه‌های زمین، هستی، برای خود راهنمایی طلب کن.[۶۱] بنابراین از آن جا که امام به اخبار آسمان آگاهی دارد، بهترین راهنماها خواهد بود. ملا صالح مازندرانی در توضیح عبارت "راه‌های آسمان" می‌گوید مراد از آن، راه‌های شناخت خدا، اسرار آن، توحید و عالم غیب است.[۶۲] ملاصدرا در توضیح معنی آسمان، کلام لطیف و قابل توجهی را بیان می‌کند که آن را در ذیل می‌آوریم: "آنچه باید دانسته شود این است که در این جا منظور از آسمان و راه‌های آن، صورت طبیعی آن نیست . بلکه صورت باطنی غیبی آن است که با حواس ظاهری قابل درک نیست و فقط با حواس اخروی باطنی درک می‌شود".[۶۳]»[۶۴].
۱۴. پژوهشگران مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات؛
پژوهشگران «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «امام صادق (ع) در حدیثی که به توحید مفضّل معروف و مشهور است، خطاب به یکی از یاران خود به نام "مفضل بن عمر" شگفتی‌‌های فراوانی از عالم خلقت را بر شمرده است. از جمله این عجایب و شگفتی‌ها به پدیده خورشید و تأثیر آن بر زندگی انسان‌ها بر روی زمین اشاره می‌کند. "ای مفضّل! در طلوع و غروب خورشید، برای به وجود آوردن شب و روز تفکر کن! اگر طلوع آفتاب نمی‌بود، جمیع امور دنیا باطل می‌شد و مردم نمی‌توانستند در امور زندگی خود سعی و تلاش و تصرف کنند و دنیا همیشه برایشان تیره و تار بود و... مصالح و منافع طلوع خورشید از خود آن واضح‌تر و روشن‌تر است و احتیاج به بیان ندارد. ای مفضل! در منافع غروب آفتاب تأمل کن که اگر آن نبود مردم قرار و سکون نداشتند؛ زیرا آنها به شدّت به خواب و استراحت احتیاج دارند تا آن که خستگی از جسم‌شان برآید و قوای بدن‌شان تجدید شود و دستگاه هاضمه مهیا شود برای هضم غذا و رساندن مواد غذائی به اعضای بدن. اگر همیشه روز و روشن بود، حرص و طمع، مردم را مجبور می‌کرد تا پیوسته کار کنند و بدن‌های خود را فرسوده کنند. به درستی که بسیاری از مردم این قدر حرص بر جمع‌آوری و ذخیره کردن اموال دارند که اگر تاریکی شب مانع‌شان نمی‌شد، آرام نمی‌گرفتند و آن قدر کار می‌کردند تا از پا بیفتند و... پس خداوند قادر و آگاه، از روی حکمت خود چنین مقدّر کرده که آفتاب گاهی طلوع و گاهی غروب کند؛ درست مثل چراغی که موقع نیاز، در خانه روشن می‌کنند و موقع استراحت، خاموش می‌کنند. پس خداوند نور و ظلمت که ضد یک‌دیگرند را برای نظام عالم و نظم احوال انسان‌ها آفریده است. امام صادق (ع) در ادامه به نحوه پیدایش فصل‌های چهارگانه سال اشاره نموده و می‌فرمایند: "ای مفضل! در بلند و پست شدن آفتاب تفکر کن! این طلوع و غروب برای این است که در هر سال چهار فصل مختلف پدید آید و مدبر بودن خداوند حکیم و قادر در تأمین مصالح مردم مشخص شود، و... به درستی که با این یک دور، سال تمام می‌شود و فصول چهارگانه به وجود می‌آید یعنی بهار و تابستان و پائیز و زمستان و با این مقدار از حرکت خورشید، غلّه‌ها و میوه‌ها می‌رسند و به ثمر می‌نشینند و باز در سال دیگر رشد و نمو از سر می‌گیرند. آیا نمی‌بینی که سال شمسی، مقدارش حرکت آفتاب است از اول حمل تا اول حمل؟... و با همین حرکت مردم عمرها و موعد قرض‌ها و اجارات و معاملات و سایر امور خود را محاسبه می‌کنند و با یک دوره آفتاب، یک سال تمام می‌شود و با همین حساب ضبط می‌گردد[۶۵]»[۶۶].
۱۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان.
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «اميرمؤمنان (ع) كه نمونه والای دارندگان علوم غيبی است، نه تنها تفسير و تأويل قرآن و شأن نزول آيات قرآنی را می‌داند و ناسخ و منسوخ، محكم و نتشابه و خاص و عامش را از يكديگر بازمی‌شناسد[۶۷] بلكه به فرموده خود، آگاهي‌اش به تورات و انجيل از خود يهوديان و مسيحيان بيشتر است و می‌تواند در ميان هر گروه، براساس كتاب آسمانی‌شان داوری كند.[۶۸] اين دانش گسترده، برگرفته از مكتب پيامبری است كه با اتصال به خزانه غيب الهی، مسئله‌آموز صد مدرس بود»[۶۹].

پرسش‌های مصداقی همطراز

  1. آیا علم به احکام غیبی الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  2. آیا علم به شرایع الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  3. آیا علم به سنت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  4. آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  5. آیا علم به تأویل قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  6. آیا علم به کتب و صحف پیامبران علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  7. آیا علم به حاجات و نیازهای مردم علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  8. آیا علم به عجایب خشکی و دریا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  9. آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  10. آیا علم به اسم اعظم الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  11. آیا علم به ضمائر و خطورات قلبی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  12. آیا علم به اعمال و احوال خلق علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  13. آیا علم به بلایا و منایا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  14. آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  15. آیا علم به ایمان یا عدم ایمان افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  16. آیا علم به زمان و کیفیت مرگ افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  17. آیا علم به زمان قیامت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  18. آیا علم به زمان ظهور در آخر الزمان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
  19. آیا علم به منطق الطیر یا زبان حیوانات علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. پژوهشی در باب علم امام، ص۶۸ - ۶۹.
  2. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۳۰۱ - ۳۰۳.
  3. ابوذر اگر بداند چه در قلب سلمان می گذرد او را می کشد.
  4. خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی می‌دهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.
  5. فرشتگان و روح الامین فرود می‌آیند؛ سوره قدر، آیه: ۴.
  6. فرهنگستان علوم اسلامی قم
  7. روایات مربوط به اینکه از امامان (ع) چیزی پوشیده نیست، و ایشان تمام آن چیزی را که بدان نیازمندند، در اختیار دارند
  8. خبرهای آسمانها و زمین
  9. علم آسمان و زمین پروردگار
  10. روایات مربوط به اینکه از امامان (ع) علم آسمان و خبرهای آن، و علم زمین و علوم دیگر پوشیده نیست.
  11. علم امام تام یا محدود؟
  12. سیدهاشم بحرانی، مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر(ع)، قم، مؤسسه معارف اسلامی،۱۴۱۳ ، چاپ اول،ج۵ ،ص ۴۴۵.
  13. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم،اسماعیلیان، ۱۴۱۵،ج۳ ،ص۷.
  14. احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، قم، دار الكتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق، ج۱ ،ص ۲۶۷ ،ح۳۵۳.
  15. «و أخبرني أبوالحسين محمد بن هارون بن موسى، قال: حدثنا أبي(رضي الله عنه)، قال: حدثنا أبوعلي محمد بن همّام، قال: حدثني أحمد بن الحسين المعروف بابن أبي القاسم، عن أبيه، عن بعض رجاله، عن الحسن بن شعيب، عن علي بن هاشم، عن المفضّل بن عمر، قال: قلت لأبي‌عبدالله (ع): جعلت فداك، ما لإبليس من السلطان؟ قال (ع): ما يوسوس في قلوب الناس. قلت: فما لملك الموت؟ قال (ع): يقبض أرواح الناس. قلت: و هما مسلطان على من في المشرق و من في المغرب؟ قال (ع): نعم. قلت: فما لك أنت -جعلت فداك- من السلطان؟ قال (ع): أعلم ما في المشرق و المغرب، و ما في السماوات و الأرض، و ما في البر و البحر، و عدد ما فيهن و ليس ذلك لإبليس و لا لملك الموت».
  16. علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۵۷-۱۶۰.
  17. مکاتبه اختصاصى دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  18. بررسی علم اولیای الهی، ص۷۲.
  19. بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است؛ سوره نجم، آیه: ۱۸.
  20. علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۱۴.
  21. حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهدالتزیل، ج ۱، ص ۲۸- ۲۹؛ ابن‌سعد، الطبقات‌الکبری، ج ۲، ص ۳۳۸؛ بلاذری، احمد، انساب‌الاشراف، ج ۲، ص ۳۵۱: بخاری، اسماعیل، التاریخ‌الکبیر، ج ۸، ص ۱۶۵.
  22. کتاب سلیم بن قیس، ص۴۶۳، ۴۳۳، ۳۳۲؛ تفسیر فرات‌الکوفی، ص ۱۸۸، ۶۸؛ شیخ طوسی، محمد، الامالی، ص۵۲۳.
  23. علم غیب امام، ص۳۵۳.
  24. صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص۱۲۶.
  25. همان، ج۳، ص۱۴۴.
  26. همان، ص۱۴۷.
  27. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.
  28. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید * به راستی دوزخ را خواهید دید * سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید»؛ سوره تکاثر، آیه: ۵ و ۶ و ۷.
  29. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند»؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.
  30. علامه طباطبائی، ترجمه المیزان، ج۱، ص۴۱۳.
  31. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم»؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.
  32. همان، ص۵۲۹.
  33. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود.
    • پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید»؛ سوره یس، آیه: ۸۲ و ۸۳.
  34. سوره قمر، آیه: ۵۰.
  35. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.
  36. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید * به راستی دوزخ را خواهید دید * سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید»؛ سوره تکاثر، آیه: ۵ و ۶ و ۷.
  37. طباطبائی، ترجمه المیزان، ج۸، ص۴۱۷.
  38. «پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید»؛ سوره یس، آیه: ۸۳.
  39. «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است»؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۹.
  40. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید * به راستی دوزخ را خواهید دید * سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید»؛ سوره تکاثر، آیه: ۵ و ۶ و ۷.
  41. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد»؛ سوره حجر، آیه: ۹۹.
  42. طباطبائی، ترجمه المیزان، ج۵، ص۴۴۲.
  43. علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، ص ۱۳۹-۱۴۳
  44. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۱۲۳ - ۱۲۶.
  45. خداوند متعال أجل و عزیزتر و بزرگتر و کریم تر از آن است که پیروی از بنده‌ای را لازم نماید که علم آسمان و زمین بر آن بنده پوشیده است
  46. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۹.
  47. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۲۸.
  48. و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند) و اهل یقین گردد
  49. محمد نظیر عرفانی، بررسی علم غیب معصومان، ص۱۹۸.
  50. بصائر الدرجات، ص۱۲۴
  51. همان، ص ١٢٤ ،ح ٢
  52. ر.ک، صفّار، پیشین، ص ١٣٢ ـ ١٣٥ (باب قول امیرالمؤمنین باحکامه بما فی التوریة و الانجیل و الزبور و الفرقان)
  53. بصائر الدرجات، ص ٣٤٠، ح ٢.
  54. بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۴ و ۶۵.
  55. کافی ج۱، ص۲۲۹، ح۴.
  56. «.. أترون أن الله تبارک و تعالی افترض طاعة أولیائه علی عباده ثم یخفی عنهم أخبار السماوات و الأرض و یقطع عنهم مواد العلم فیما یرد علیهم ما فیه قوام دینهم ..»
  57. «علمی که قوام دین ایشان به همان است».
  58. مجموعه مقالات فارسی کنگره شیخ کلینی، ج اول: مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۴۵۰.
  59. محمد ابن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۹۱، ح ۳.
  60. محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۳۲.
  61. محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۸۶ و ۱۸۵، ح ۱۰.
  62. محمد صالح مازندرانی، شرح الکافی اصول و الروضه، ج ۵، ص ۱۷۷.
  63. صدر الدین محمد شیرازی، شرح اصول الکافی، ج ۲، ص ۵۰.
  64. علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص ۵۸-۶۱.
  65. توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی، ص۱۶۲ با اندکی تلخیص.
  66. وبگاه خبرگزاری فارس از قول مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم.
  67. ر.ك: حاكم كساني، عبيدالله، شواهد التنزيل، ج۱، ص۳۸-۲۹؛ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۲، ص۳۳۸؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۱؛ بخاری،‌ اسماعيل،‌ التاريخ الكبير، ج۸، ص۱۶۵
  68. كتاب سليم بن قيس، ص۴۶۳، ۴۳۳، ۴۳۲؛ تفسير فرات الكوفی، ص۱۸۸، ۶۸؛ شيخ طوسی، محمد، الامالی، ص۵۲۳
  69. وبگاه پرسمان