آیا مفاتح الغیب یا کلیدهای غیب تنها در دست خدایند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا مفاتح الغیب یا کلیدهای غیب تنها در دست خدایند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا مفاتح الغیب یا کلیدهای غیب تنها در دست خدایند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیه مفاتیح الغیب برخی علوم را مطرح کرده است که گویا مختص به خداوند هستند و بشر به هیچ وجه نمی‌تواند به آنها علم پیدا کند؛ مثل علم به آنچه در رحم مادران قرار دارد یا زمان قیامت؛ حال سؤال این است که آن علومی که در آیه مفاتیح الغیب عنوان شده است امام (ع) یا پیامبران هم نمی‌دانند؟ حتی پیامبر خاتم (ص) نیز نمی‌داند؟ یا این‌گونه است که برخی از علوم فقط مختص به خداوند است و هیچ‌کس جز او نمی‌داند؟

پاسخ‌ نخست

علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:

«جمله وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ علم غیب را منحصر در خدای تعالی می‌کند، از این جهت که کسی را جز خدا به خزینه‌‏های غیب آگاهی نیست، یا برای این‌که جز او کسی آگاهی به کلیدهای غیب ندارد، پس آیه به هر معنا باشد، این جهت را افاده می‌کند که: کسی جز خدا به آن خزینه‌‏ها و یا به گشودن درهای آن و تصرف در آن دسترسی ندارد»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله مغنیه؛
آیت‌الله محمد جواد مغنیه در کتاب «تفسیر کاشف» در این‌باره گفته‌ است:

«خدا جهان و آنچه را در آن روی داده و روی خواهد داد می‌داند، خواه جزئی باشد یا کلی، مادی باشد یا معنوی. علم خدا به زمان و مکان و یا حالت خاصی منحصر نمی‌شود؛ زیرا علم او ذاتی است و نه اکتسابی و ذات خدا نه زمان دارد نه مکان و نه با تغییر حالت‌ها و رویدادها تغییر می‌کند. در حدیث آمده است: کلیدهای غیب پنج است: خداست که می‌داند که قیامت چه وقت می‌آید؛ اوست که باران می‌باراند؛ از آنچه در رحم‌هاست آگاه است؛ هیچ کس نمی‌داند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد؛ کسی نمی‌داند که در کدام زمین خواهد مرد.

متکلم بزرگ، علامه حلی می‌گوید: هر موجودی، غیر از خدا، ممکن است و وجودش به خدا اسناد داده می‌شود. بنابراین، خدا به این موجود آگاهی دارد، خواه جزئی باشد و خواه کلی، قائم به ذات خود باشد یا قائم به غیر، در خارج باشد و یا در ذهن؛ چرا که وجود صورت در ذهنی خواه صورت شیء وجودی باشد و خواه صورت شیء عدمی ممکن و یا ممتنع. در نتیجه، هیچ چیزی از خدا پوشیده نیست: نه ممکنات و نه ممتنعات[۲].
۲. آیت‌الله طیب؛
آیت‌الله سید عبدالحسین طیب در کتاب «اطیب البیان فی تفسیر القرآن» در این‌باره گفته‌است: «مفاتح جمع مفتح بفتح است یعنی چیزی که دارای مفتاح باشد که عبارت از خزینه جواهرات است که درب او مقفّل است و کسی از ما فی الخزانه اطلاعی ندارد جز صاحب خزینه و لذا تعبیر بغیب کرده مگر آنکه درب آن را باز کند و ببعض از خواص خود ارائه دهد مثل اهل بیت (ع) و دیگر بر آنها غیب نیست پس آنچه که بر آنها غیب است علمش مختص بخدا است لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ [۳] و آنچه بر آنها مکشوف است و بر دیگران مستور و لو صدق غیب می‌کند چون بر دیگران مستور است و باین لحاظ می‌گوییم آنها هم عالم بغیب هستند ولی چون بر آنها مکشوف شده از عنوان غیب بیرون می‌آید و علم غیب منحصر می‌شود بآنچه که بر تمام بنده‌گان مستور است و علمش مختص بخدا است»[۴].
۳. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در این‌باره گفته‌ است:

«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ. خزانه‌های غیب "یا کلیدهای غیب" همه در نزد خدا است، و جز او کسی آنها را نمی‌داند»[۵].

«گذشته از اینکه لحن آیه إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۶] حکایت از این دارد که آگاهی از قیامت و نزول باران و چگونگی جنین در رحم مادر، و اموری را که انسان در آینده انجام می‌‏دهد، و محل مرگ او، در اختیار خداوند است و دیگران را به آن راهی نیست، روایاتی که در تفسیر آیه نیز وارد شده این حقیقت را تأکید می‏‌کند. از جمله در حدیثی می‏‌خوانیم: «انَّ مَفَاتِیح الْغَيْب خَمْس لَا يَعْلَمُهُنَّ إِلَّا اللَّه»[۷] سپس آیه فوق را تلاوت فرمود»[۸].
۴. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛
حجج الاسلام و المسلمین احمد مطهری و غلام رضا کاردان در کتاب «ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌» در این‌باره گفته‌اند: «مقصود از کلمه مَفَاتِحُ چیست؟ دو احتمال به نظر می‌آید: نخست این‌که مَفَاتِحُ جمع "مَفتَح" به معنای محل باز شدن یعنی انبار و خزانه باشد بنابراین احتمال، مقصود این است که خزانه‌های غیب تنها نزد خدا است و در اختیار اوست. از برخی آیات دیگر می‌آموزیم که این خزانه‌ها خزانه‌هایی است که قدر و اندازه برای آنها نیست و حد و مرزی ندارد و تمام مخلوقات و پدیده‌ها از آن‌جا با اندازه و قدر معین فرود می‌آیند؛ چنان‌که قرآن کریم فرموده است: وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ[۹] این احتمال درباره آیه شریفه علاوه بر این‌که با آیه فوق تأیید می‌شود، آیات دیگری نیز آن را تأیید می‌کند، از جمله در سوره طور آیه ۳۷ می‌فرماید: أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ[۱۰] و در سوره انعام آیه ۵۰ می‌فرماید: قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ[۱۱] بنابراین مقتضای این احتمال چنان‌که مرحوم علامه‌ صاحب المیزان ترجیح داده‌اند صرفا عدم آگاهی ماسوی‌الله نسبت به خزانه‌های غیب است و دلالت عامی بر سلب آگاهی نسبت به تمام غیب‌ها غیر خدا ندارد. احتمال دوم اینکه کلمه مَفَاتِحُ جمع "مِفتَح" به معنی کلید باشد بنابراین احتمال، مقصود آیه این است که کلیدهای غیب نزد خدا است و کسی جز او نمی‌تواند به غیب راه پیدا کند. مؤید این احتمال آنکه بعضی از قراء کلمه مَفَاتِحُ را "مَفاتیح" خوانده‌اند و مفاتیح جمع مفتاح به معنی کلید می‌باشد ولی این احتمال ضعیف بوده و فرّا نیز (بنابر نقل فخر رازی) احتمال اول را اختیار کرده است. [۱۲] در هر صورت آیه مزبور شامل تمام غیب‌ها نیست و دلالت بر انحصار هر علم غیب بر خدا نمی‌کند زیرا اعم از آنکه مقصود از مَفَاتِحُ خزائن باشد و یا کلیدها تمام غیب‌ها را شاهد نیست»[۱۳].
۵. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در این‌باره گفته‌ است: «قرآن کریم در آیه‌ی پنجاه و نهم سوره‌ی انعام به علم بی‌کران الهی به همه‌ی جزئیات اشاره می‌کند و می‌فرماید: وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ خدای متعال از همه منابع پنهان و کلیدهای دست‌رسی به آنها اطلاع دارد، و نیز از خشکی‌ها و دریاها آگاه است که علم بدان‌ها احاطه علمی خدا بر همه چیز است؛ یعنی او از میلیاردها موجود زنده در اعماق دریاها و خشکی اطلاع دارد، که علم بدان‌ها به صورت عادی غیر ممکن است و او می‌داند در هر شبانه روز چه تعداد برگ یا دانه بر زمین می‌افتد»[۱۴].
۶. حجت الاسلام و المسلمین واعظی؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین واعظی، در مقاله «گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل» در این‌باره گفته‌ است: «مفاتح جمع "مَفتح"، یا به معنای مخزن و خزینه است یا جمع "مِفتح" به معنای مفتاح و کلید است. در هر دوصورت، معنا یکی است؛ زیرا کسی که کلیدهای خزاین و گنجینه‌هارا در اختیار دارد، مانند کسی است که خود گنجینه‌ها نزد اوست و هر دو می‌توانند به دلخواه خود در آنها تصرف کند. غیب مصدر غاب و به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار می‌رود. به این ترتیب خزانه‌های غیب عبارتند از اموری است که مقیاس‌های محسوس که هر چیز را می‌سنجند، به آنها احاطه نداشته باشند و اندازه‌های معهود آنها را محدود کند. این آیه: وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ، علم غیب را به خداوند منحصر می‌کند و مفاد کلی آن این است که کسی جز خدا به خزانه‌های غیب یا گشودن درهای آن و تصرف در آن دسترسی ندارد»[۱۵].
۷. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی نویسنده کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است: «به‌ طور کلی نمی‌توان گفت آن علوم منحصر به خدای متعال است؛ زیرا روایات زیادی وجود دارد که به‌ طور صریح و روشن بیان کرده است ائمه (ع) برخی از این موارد را خبر دارند؛ همچون علم به زمان مرگ افراد، محل مرگ، علم به پسر یا دختر بودن جنین، زمان نزول باران و...؛ بنابراین چیزی را نمی‌شود به این صورت پذیرفت که اهل بیت (ع) اصلاً هیچ اطلاعی نداشتند. برخی از دانشمندان گفته‌اند مقصود از اینکه غیر خدا نمی‌داند، یعنی علم ذاتی را کسی غیر از خدا نمی‌داند؛ همچون آیاتی که می‌فرماید هیچ کس علم غیب ندارد؛ این نیز همان حکم را دارد؛ هرگونه آن را تفسیر کنیم، این را نیز تفسیر می‌کنیم. برخی گفته‌اند منظور این است که علم تفصیلی ندارند؛ یعنی علم اجمالی دارند؛ البته در موارد خاص به علم تفصیلی تبدیل می‌شود. برخی دیگر می‌گویند مراد این است که آنها علم فعلی ندارند که این تعبیر از دو احتمال دیگر دقیق‌تر است؛ به این معنا که تمامی علم آنان فعلی نبوده، بلکه شأنی است و خداوند در مواردی که مصلحت بداند به آنها عطا می‌کند»[۱۶].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏ ۷، ص ۱۷۸-۱۸۳
  2. تفسیر کاشف ج۳.
  3. هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
  4. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۹۲.
  5. تفسیر نمونه، ج۵ ، ص ۳۳۴
  6. «بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است». سوره لقمان، آیه۳۴.
  7. «کلیدهای غیب پنج است که هیچ‌کس جز خدا نمی‌‏داند»؛ "مجمع البیان" ذیل آیه مورد بحث.
  8. تفسیر نمونه، ج۱۷، ص ۹۸.
  9. «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم». سوره حجر، آیه ۲۱.
  10. «یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است».
  11. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است».
  12. تفسیر فخر رازی، ج ۱۳، ص ۸.
  13. ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌، ص ۱۹ و ۲۰.
  14. تفسیر قرآن مهر؛ ج۶، ص۱۰۹.
  15. گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل؛ ص ۱۹۲.
  16. مکاتبه اختصاصى دانشنامه مجازی امامت و ولایت.