اگر جنیان علم غیب ندارند پس معنای آیاتی که در مورد استراق سمع آنان از آسمان سخن می‌گویند چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
اگر جنیان علم غیب ندارند پس معنای آیاتی که در مورد استراق سمع آنان از آسمان سخن می‌گویند چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

اگر جنیان علم غیب ندارند پس معنای آیاتی که در مورد استراق سمع آنان از آسمان سخن می‌گویند چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

مصباح یزدی

آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی در کتاب «جهان‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است:

«حفظ آسمان‌ها از استراق سمع شیاطین جن، در تعدادی از آیات مطرح شده است؛ مطابق این آیات شیاطین برای کسب اطلاعات به‌سوی آسمان‌ها می‌روند تا از اخبار عالم فرشتگان مطلع شوند؛ اما فرشتگان با شهاب‌ها و ستارگان آنها را طرد می‌کنند؛ اما آیا مقصود از آسمان و ستارگان و شهاب‌ها این آسمان و شهاب و کواکب محسوس و مشهود است یا همه اینها تعابیری کنایی، و برای تشبیه معقول به محسوس است؟ دیدگاه‌ها متفاوت است.

در تفسیر آیات مربوط به استراق سمع شیاطین و حفظ آسمان‌ها، دو دیدگاه اساسی یا دو احتمال مهم مطرح است. بر اساس یک دیدگاه، منظور از آسمان، همین آسمان محسوس مادی است و مقصود از کواکب و شهاب‌ها، همین ستارگان و شهاب‌های آسمانی‌اند که می‌بینیم. این دیدگاه با ظاهر آیات سازگار است؛ زیرا این آیات می‌گویند: "آسمان دنیا" را به زینت کواکب آراستیم و آن را از شر شیاطین حفظ کردیم. طبق سیاق این آیات، مسئله استراق سمع و پرتاب شهاب، در همین آسمان دنیا رخ می‌دهد. طبعاً از لوازم این دیدگاه این است که فرشتگان در جوّ یا بالاتر از جوّ باشند و در آنجا باهم گفت‌وگو ‌کنند. این بدان معناست که فرشتگان موجوداتی جسمانی‌اند و کسی که به آنجا برود می‌تواند صدایشان را بشنود.

یک اشکال وارد بر دیدگاهی که آسمان و ستارگان و شهاب‌ها را محسوس و مادی می‌داند این است که در روایات می‌خوانیم از زمان ولادت پیامبر اکرم (ص) به بعد مسئله منع شیاطین جن از آسمان اتفاق افتاد و تعقیب و هدف‌گیری آنها با شهاب، از آن زمان آغاز شد. در حالی‌ که می‌دانیم شهاب از پدیده‌های طبیعی است و دراثر عوامل و اسباب طبیعی پدید می‌آید و پیش از تولد پیامبر هم بوده است. مشکل دیگر این است که اگر مقصود از سماء همین آسمان مادی، و منظور از لمس آسمان همان رفتن شیاطین جن به جوّ زمین و بالاتر باشد، این چه ارتباطی با استراق سمع از ملأ اعلی و عالم فرشتگان دارد؟ مگر فرشتگان مجرد نیستند و مگر نزول فرشتگان نزول معنوی و غیر مادی نیست؟ پس رفتن به جوّ و بالاتر چه ارتباطی با استراق سمع دارد؟

دیدگاه دوم می‌گوید تعبیر سماء و لمس آن و شهاب و قذف و حفظ آسمان و امثال این امور، همگی استعاره و گونه‌ای تشبیه معقول به محسوس است. همان‌گونه که آسمان دنیا ستارگان و شهاب‌هایی دارد، در عالم معنا نیز آسمانی هست که شهاب‌هایی دارد و در آنجا نیز تیرهای معنوی به‌ سوی شیاطین می‌بارد و آنان را می‌راند؛ اما از جزئیات آن، بیش از این نمی‌دانیم. برحسب اسلوب خاص قرآن می‌توان این احتمال را تقویت کرد؛ زیرا قرآن گاهی در خلال گفت‌وگو از امور مادی، ناگهان به یک امر معنوی گریز می‌زند. نمونه‌اش در سوره نحل است که پس از صحبت درباره چهارپایان و منافع مادی آنها، هنگامی که به موضوع مسافرت می‌رسد، ناگهان می‌فرماید: وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ [۱] و بعد دوباره به بحث اصلی برمی‌گردد. در آیات مربوط به لمس آسمان هم احتمالاً چنین است. قرآن ابتدا از آسمان دنیا سخن می‌گوید و بعد به آسمان معنوی گریز می‌زند. خلاصه اینکه منظور از عروج به آسمان و استراق سمع از آن، توجه به باطن و عوالم معنوی است و قذف و شهاب و امثال آن، تشبیه معقول به محسوس است. علاوه بر آن آیات هشتم و نهم سوره جن این احتمال را تضعیف می‌کند. در تفسیر این آیات آمده است که پس از ولادت پیامبر اکرم (ص) شیاطین جن از تماس با آسمان منع شدند، و چنانچه اقدام به این کار کنند، به‌ وسیله شهاب رجم می‌شوند.

احتمال سومی هم می‌توان در تفسیر این آیات مطرح کرد که بر اساس آن هم تجرد فرشتگان و ملأ اعلی محفوظ می‌ماند، هم رفتن جن به آسمان محسوس ظاهری می‌تواند در استراق سمع دخیل باشد، و هم راندن جنیان می‌تواند با شهاب‌های مادی محسوس صورت گیرد. توضیح اینکه، مطابق آیات قرآن، جن نیز مانند انسان، موجودی مادی است که از آتش آفریده شده است و دارای جسم و روح است؛ با این تفاوت که جنس انسان از خاک است. طبعاً جن نیز مانند انسان روح دارد و بین روح و بدنش تأثیرات متقابلی وجود دارد. بر این اساس، می‌توان قضیه را به این صورت تصور کرد که رفتن جن به جوّ زمین، برای او نوعی شرایط خاص روحی پیش می‌آورد که در آن شرایط روح جن می‌تواند با عوالم بالا تماس بگیرد. گویی این بالا رفتن، برای جنیان نوعی ریاضت است که با تن دادن به آن و رسیدن به شرایط خاص روحی، بهتر می‌توانند از امور معنوی خبر بگیرند. بنا بر روایات تا پیش از تولد پیامبر اکرم (ص) آنان می‌کوشیدند تا از این راه به مطالب غیبی دست یابند و به‌وسیله آنها مردم را گمراه کنند و کم‌وبیش به این کارها مشغول بوده‌اند؛ اما از زمان تولد پیامبر اکرم (ص)، این ارتباط قطع شد: فَمَن يَسْتَمِعِ الآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا [۲] این قطع ارتباط برای آن بود که مخالفان نتوانند پیامبر را متهم به دریافت اخبار غیبی از جنیان کنند. اما اینکه چنین پدیده‌ای، پیش‌تر نیز بوده و دارای علل طبیعی است؛ پس با طرد شیاطین چه ربطی دارد، و آیا واقعاً منظور از آن همین شهابی است که می‌بینیم، یا شهاب‌های مأمور طرد شیاطین جن، از گونه‌ای دیگرند و تعبیر شهاب و طرد و راندن، همه استعاری است، در پاسخ باید گفت: این شهاب‌های مادی ظاهری مُعدّاتی هستند که در حد اِعداد در عالم طبیعت تأثیر دارند و تأثیر حقیقی‌تر و اصلی‌تر از آنِ عوامل ماورای طبیعی است که در طول تأثیرات عوامل طبیعی است. اختیار این شهاب‌ها در دست فرشتگان است؛ چراکه آنان به اذن خداوند تدبیرکنندگان امر الهی هستند و تدبیر الهی پس از ولادت پیامبر (ص) در این زمینه چنین بوده است که چنانچه شیاطین‌ جن بخواهند از آسمان استراق سمع کنند، شهاب‌هایی به‌وسیله ملائکه به‌سوی آنان پرتاب می‌شود و آنها را فراری می‌دهد. چنان‌که در دیگر پدیده‌های طبیعی که علل و عوامل طبیعی خود را دارند، مانند بارش باران به‌واسطه دعای مؤمنان و نماز استسقا، قضیه چنین است. بنابراین ما دلیلی برای صرف‌‌نظر کردن از ظاهر آیات نداریم و منظور از آسمان و شهاب در این آیات، همین آسمان و شهاب مادی است و اگر دلایل قطعی از کتاب، سنت و عقل ‌داشتیم تا این تعابیر را حمل بر معانی مجازی کنیم، چنین می‌کردیم و بُعدی هم نداشت. این تنها ارائة تصویری برای این مسئله است، و منظور تفسیر قطعی آیه نیست»[۳].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی نویسنده کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته است: «در بعضی از منابع دینی ما از کتاب و سنت آمده است که تا قبل از ولادت رسول الله (ص) شیاطین یا جن‌ها با عالم اعلی ارتباط داشتند و پس از میلاد حضرت رسول (ص) منع شدند و اگر کسی بخواهد خبری از آن عالم بگیرد شهاب ثاقبی می‌آید و او را دور می‌کند. این منع درست است. آنان از طریق آسمان با استراق سمع چیزهایی دریافت می‌کردند؛ چرا که اجنه به سبب جنس لطیفی که دارند می‌توانند سریع جابه جا شوند و در جاهای مختلف حضور پیدا کنند. خیلی از این کسانی که مال‌باخته هستند از این طریق می‌توانند مال خودشان را پیدا کنند؛ گرچه این راه نامشروع است، اما امکانش وجود دارد. باید توجه داشت که خداوند متعال این مسیر را به مصلحت بشر نمی‌داند. پس علم اجنه به معنای لغوی غیب است نه اصطلاحی. شایان ذکر است که امکان دارد خدای متعال به هر انسانی یا موجودی نعمت‌هایی بدهد. چون جسم وجودی اجنه فشردگی و کثافت بدن مادی ما را ندارد، می‌توانند به عالم بالا بروند و چیزهایی متوجه شوند؛ بنابراین با این روش بعضی پیام‌ها را دریافت می‌کردند؛ گویا راه دزدی خبر برایشان باز بود می‌توان به همین استراق سمع نوعی علم غیب به معنای لغوی گفت اما راه آن نامشروع است و مرادمان از علم غیب چنین علم‌هایی نیست»[۴].
۲. حجت الاسلام و المسلمین جعفری؛
حجت الاسلام و المسلمین یعقوب جعفری در بیاناتی با عنوان «هویت و جایگاه جن از منظر قرآن» در این‌باره گفته‌ است: «پیش از بعثت، اجنه اخبار آسمان‌ها را استراق سمع کرده و برای کاهنانی "افرادی که درجه بالاتر از ساحر" که در زمان پیامبر زندگی می‌کردند می‌آوردند. این کاهنان آنها را تسخیر کرده و اخبار غیب را از آنها می‌گرفتند و از آینده خبر می‌دادند، در نتیجه مردم برای حل مشکلات خود به آنها مراجعه می‌کردند. در آن زمان کاهنان سلطه خاصی میان مردم جامعه داشتند و مردم مشکلات خود را با آنها درمیان گذاشته و آنها نیز از طریق اجنه برخی مطالب را به آنها می‌گفتند. با بعثت پیامبر (ص) راه آسمان‌ها بر اجنه بسته شد. در سوره جن آمده اجنه به یکدیگر می‌گفتند که نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده است، هر وقت برای گرفتن اخبار می‌رویم، آسمان مسدود شده و مملو از نگهبان و شهاب است. اما در این سوره جزئیاتی درباره نگهبان و شب‌های آسمانی ارائه نشده است و ما از حقیقت آن خبر نداریم. از قول اجنه نقل شده است که هرکس به درهای آسمان نزدیک می‌شود با شهاب مورد حمله قرار می‌گیرد. ما نمی‌دانیم که این وضعیت چیست. ارتباط با اجنه ۹۹ درصد خرافه است. یک درصد باقی مانده نیز برای این است که نمی‌توان حکم کلی درباره همه چیز صادر کرد. ممکن است افراد خاصی وجود داشته باشند که بتوانند از نیروهای آنها استفاده کنند؛ اما با توجه به آیات قرآن با بعثت پیامبر راه آسمان‌ها بر اجنه بسته شده و امروز دیگر آنها قدرتی برای خبر از غیب و اطلاع از اسرار آسمان‌ها ندارند».[۵]
۳. پژوهشگران وبگاه پرسمان قرآن؛
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«درباره مجموعه این آیات به طور کلی دو دیدگاه در میان قرآن‌پژوهان وجود دارد. گروه اول معنای ظاهری و لغوی کلمات آیات را می‌پذیرد اما گروه دوم این آیات را از باب تمثیل و تشبیه دانسته و معنای دیگری از آن برداشت می‌کند. اینک شرح بیشتر این دو نظریه:

علامه طباطبایی در المیزان با اشاره به این دو نظریه می‌نویسد: مفسرین برای اینکه مسأله استراق سمع شیطان‌ها در آسمان را تصویر کنند و نیز تصویر کنند که چگونه در این هنگام به سوی شیطان‌ها با شهاب‏‌ها تیراندازی می‏‌شود، بر اساس ظواهر آیات و روایات که به ذهن می‏‌رسد توجیهاتی ذکر کرده‌‏اند که همه بر این اساس استوار است که آسمان عبارت است از افلاکی که محیط به زمین هستند، و جماعت‏‌هایی از ملائکه در آن افلاک منزل دارند و آن افلاک در و دیواری دارند که هیچ چیز نمی‏ تواند وارد آن شود، مگر چیزهایی که از خود آسمان باشد و اینکه در آسمان اول، جماعتی از فرشتگان هستند که شهاب‌ها به دست گرفته و در کمین شیطان‌ها نشسته‏‌اند که هر وقت نزدیک بیایند تا اخبار غیبی آسمان را استراق سمع کنند، با آن شهاب‌ها به سوی آنها تیراندازی کنند و دورشان سازند و این معانی همه از ظاهر آیات و اخبار ابتداء به ذهن می‌‏رسد[۶]. علامه طباطبایی در ادامه مطلب، نظر خود را اینگونه بیان می‌کند: ولی امروز بطلان این حرفها به خوبی روشن شده؛ توضیح مناسب آیات ‏به احتمال ما - و خدا داناتر است - این است که: این بیاناتی که در کلام خدای تعالی دیده می‏‌شود، از باب مثال‌هایی است که به منظور تصویر حقایق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان که خود خدای تعالی در کلام مجیدش فرموده: وَتِلْكَ الأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلاَّ الْعَالِمُونَ [۷] و این گونه مثل‌ها در کلام خدای تعالی بسیار است، از قبیل عرش، کرسی، لوح و کتاب؛ بنا بر این، مراد از آسمانی که ملائکه در آن منزل دارند، عالمی ملکوتی خواهد بود که افقی عالی ‏تر از افق عالم ملک و محسوس دارد، همان طور که آسمان محسوس ما با اجرامی که در آن هست عالی‏ تر و بلندتر از زمین ماست. و مراد از نزدیک شدن شیطان‌ها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهاب‌ها قرار گرفتن، این است که: شیطان‌ها می‌‏خواهند به عالم فرشتگان نزدیک شوند و از اسرار خلقت و حوادث آینده سر درآورند و ملائکه هم ایشان را با نوری از ملکوت که شیطان‌ها تاب تحمل آن را ندارند، دور می‏‌سازند و یا مراد این است که: شیطان‌ها خود را به حق نزدیک می‌کنند، تا آن را با تلبیس‌ها و نیرنگ‌های خود به صورت باطل جلوه دهند و یا باطل را باتلبیس و نیرنگ به صورت حق درآورند اما ملائکه تلاش آنان را باطل می‌‏کنند و حق صریح را هویدا می‏‌سازند، تا همه به تلبیس آنها پی‌برده؛ حق را حق ببینند و باطل را باطل. و این که خدای سبحان داستان استراق سمع شیاطین و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبال سوگند به ملائکه وحی و حافظان آن از مداخله شیطان‌ها ذکر کرده، تا اندازه‌‏ای گفتار ما را تایید می‌‏کند و خدا داناتر است[۸]»[۹].
۴. پژوهشگران وبگاه تبیان؛
پژوهشگران «وبگاه تبیان» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«جمع قابل توجهی از مفسران، مخصوصاً مفسران پیشین، اصرار دارند که معنای ظاهری آیات را کاملاً حفظ کنند ایشان می‌گویند: "سماء" اشاره به همین آسمان است، و "شهاب" اشاره به همین شهاب است[۱۰] و "شیطان" همان موجودات خبیثه متمرد هستند که می‌‏خواهند به آسمان‌ها بروند و گوشه‏ای از اخبار این عالم ما که در آسمان‌ها منعکس است را، از طریق استراق سمع "گوش دادن مخفیانه" دریابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولی شهاب‌ها همچون تیر به سوی آنها پرتاب می‌‏شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز می‌‏دارند[۱۱].

آلوسی در "روح المعانی" بعد از ذکر این تفسیر ظاهری، اشکالات مختلفی را که با در نظر گرفتن هیئت قدیم و افلاک پوست پیازی و امثال آن متوجه این تفسیر می‌‏شده به تفصیل بیان کرده و به پاسخ آن پرداخت. برای دریافت توضیحات به تفسیر ایشان مراجعه شود[۱۲].

صدر آیه ۹ سوره جن اگر با آیه قبلی ضمیمه شود، این معنا استفاده می‌‏شود: "پر شدن آسمان از نگهبانان قوی اخیراً پیش آمده، و قبلاً چنین نبوده، بلکه جنیان آزادانه به‏ آسمان بالا می‌‏رفتند، و در جایی که خبرهای غیبی و سخنان ملائکه به گوششان برسد می‌‏نشستند». و از ذیل آیه که با "فاء" تفریع فرموده: فَمَن استفاده می‏‌شود که جنیان خواسته‌‏اند بگویند از امروز هر کس از ما بخواهد در آن نقطه‏‌های قبلی آسمان به گوش بنشیند، تیرهای شهابی را می‌‏یابد که از خصوصیاتش این است که تیراندازی در کمین دارد.

در نتیجه از مجموع دو آیه مربوط به این ماجرا به دست می‌‏آید که: جنیان به یک حادثه آسمانی برخورده‌‏اند، حادثه‌‏ای جدید که مقارن با نزول قرآن و بعثت خاتم الانبیاء (ص) رخ داده، و آن عبارت از این است که با بعثت آن جناب، جنیان از تلقی اخبار غیبی آسمانی و استراق سمع برای به دست آوردن آن ممنوع شده‏‌اند[۱۳].

بنابراین، این گونه می‌توان مطرح کرد که منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است، یک عالم ملکوتی و ما وراء طبیعی است، و از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان برای استراق سمع و پرتاب کردن شهاب‌ها به آنها آن است که آنها می‌‏خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهی یابند، ولی آنها شیاطین را با انوار معنوی ملکوتی که تاب تحمل آن را ندارند و می‌‏رانند[۱۴]»[۱۵].
۵. پژوهشگران وبگاه حکمت طریقت؛
پژوهشگران «حکمت طریقت» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «قرآن نگفته که شهاب سنگ‌ها تیرهائی هستند برای جلوگیری از استراق سمع جن‌ها... قرآن مطلب دیگری گفته است و آن این که: زمانی موجوداتی به نام جن به بعضی از جاهای آسمان جهت شنیدن صدای ملائکه نفوذ می‌کردند و در زمان خاصّی و بعد از وقوع حادثه‌ای از نفوذ در آسمان‌ها ممنوع شده‌اند و متوجّه شده‌اند که آسمان‌ها پر از نگهبانان شدید است و از آن محافظت می‌شود و اگر یکی از آنها جهت استراق سمع به آن فضاها نزدیک شود، از طرف نگهبانان با شهاب‌ها رانده می‌شود. این مطالب در سوره جن بیان شده و در دو سوره دیگر هم به صورتی اجمالی به موضوع رانده شدن شیاطین جن با شهاب‌ها اشاره شده است. خداوند می‌فرماید: وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ [۱۶] و در جای دیگر فرمود: إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإِ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ [۱۷]. از این آیات "مجموعاً آیات سوره جن و حجر و صافات" بر می‌آید که موجوداتی به نام جن تا زمان معینی به عالم ملائکه راه می‌یافتند و یا به آن عالم نزدیک می‌شدند و سخنان ملائکه را می‌شنیدند و بعد از یک حادثه تاریخی آنها از ورود به آن فضا محروم و ممنوع شده‌اند و اگر به آن فضایی که ممنوع شده‌اند، جهت استراق سمع نزدیک شوند، به‌وسیله نگهبانانی از ملائکه تحت تعقیب قرار می‌گیرند و رانده می‌شوند»[۱۸].
۶. پژوهشگران وبگاه ایکس شبهه؛
پژوهشگران «وبگاه ایکس شبهه» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«خداوند می‌فرماید: وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ [۱۹] و إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإِ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ [۲۰].

ابتدا به معانی لازم دقت نماییم: "حفظ" کردن، نگهبانی نمودن از چیزی است تا به غارت نرود و یا تلف و ضایع نگردد؛ "استراق" نیز صرفاً شنیدن نیست، بلکه از "سرقت" گرفته شده است، یعنی دزدکی چیزی را شنیدن و یا اطلاعاتی را ربودن. در آیه دوم کلمه الْمَلإِ آمده است، یعنی بزرگان و اشراف هر قوم یا گروه. پس مراد از الْمَلإِ الأَعْلَى، بزرگان فرشتگان است. هم چنین در آیه دوم به جای اسْتَرَقَ، واژه‌ خَطِفَ آمده است که مراد از آن "دزدیدن و قاپیدن" می‌باشد. و کلمه ثَاقِبٌ از "ثقوب" است که به معنای فرو رفتن و نفوذ چیزی در چیز دیگر است و بالاخره شهاب به ستون نورانی و درخشنده گفته می‌شود و "شهاب ثاقب" از این جهت بیان شده است که مانند تیری است که دقیقاً به هدف می‌خورد و خطا نمی‌رود.

با توجه به دو آیه‌ فوق و معنای کلمات، مشخص گردید که آسمان‌ها آبادتر از زمین است. درجات و مراتبی دارد و فرشتگانی که هر کدام مأمور به امری هستند در آنها ساکن بوده و یا تردد دارند. شیاطین نیز چه نوع جن باشند و چه از نوع انسان، برای خود و نیز تحقق هدف‌شان در به انحراف کشیدن نوع انسان، تشکیلاتی دارند و بالتبع اداره‌ی این تشکیلات در راستای تحقق اهداف، مستلزم علم و آگاهی به امور است و البته مقدرات از آسمان به زمین نازل می‌گردند. از این رو، شیاطین جن و انس، سعی دارند تا از عالم بالا، معلومات و اطلاعاتی به دست آورند و بدیهی است که دسترسی به این اطلاعات و معلومات، مستلزم بالا رفتن است. البته نه الزاماً بالا رفتن فیزیکی. بلکه منظور همان صعود و هبوطی است که انسان نیز دارد و به تناسب مراتب رشد یا سقوط، به حقایق عالم هستی، عالم و جاهل می‌گردد.

خداوند متعال در این آیات به انسان خبر می‌دهد و او را آگاه می‌سازد که حتی شیاطین جنّ نیز نمی‌توانند چنین صعودی داشته باشند و مراتب خود را آن قدر بالا ببرند که از عالم ملائک و علوم آنها و گفتگوهای‌شان با خبر شوند و یا به صورت مخفیانه، استراق سمع کنند یا اطلاعاتی را به سرقت برند. البته قصد این کار را می‌کنند، اما با شعله‌های سوزاننده‌ای از نور، رانده و دفع می‌گردند. نظر به این که برای درک و فهم معانی، مثال‌ها با اسم‌هایی آمده که در زمین و زندگی مادی شناخته شده است، مثل شنیدن، استراق سمع، شهاب و ...، برخی گمان برده‌اند که با توجه به نزول جنیان به آسمان اول، لابد این شهاب‌ها نیز همان ستارگان و یا سنگ‌های آسمانی هستند؛ همان طور که برخی گمان دارند که لابد "لوح، قلم، کتاب و ..." نیز به همین شکل مادی می‌باشند و بر اساس این تفکر گاهی برای خداوندی که سمیع و بصیر است، جسمیّت و دست و پا و چشم و گوش قائل می‌شوند دیدگاه ابن تیمیه و طرفدارانی مثل وهابیت. اما اینها همه مثال است برای فهم معنا. چنان چه فرمود: وَتِلْكَ الأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلاَّ الْعَالِمُونَ [۲۱] از این رو، هیچ الزامی ندارد که "شهاب" یا "شهاب ثاقب"، الزاماً جسمی فیزیکی مانند ستاره‌ها و یا سنگ‌های آسمانی باشند. بلکه ملائکی مأمور هستند و آنها را هدف قرار می‌دهند و با ستون‌ها و شعله‌های درخشانی به آنها حمله می‌کنند و تیرشان نیز به خطا نمی‌رود. مرحوم علامه طباطبایی: بنا بر این اساس، مراد از آسمانی که ملائکه در آن منزل دارند، عالمی ملکوتی خواهد بود که افقی عالی‏تر از افق عالم ملک و محسوس دارد، همان طور که آسمان محسوس ما با اجرامی که در آن هست عالی‏‌تر و بلندتر از زمین ماست. و مراد از نزدیک شدن شیطان‌ها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهاب‌ها قرار گرفتن، این است که: شیطان‌ها می‌‏خواهند به عالم فرشتگان نزدیک شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آینده سر درآورند. و ملائکه هم ایشان را با نوری از ملکوت که شیطان‌ها تاب تحمل آن را ندارند، دور می‌‏سازند. و یا مراد این است که: شیطان‌ها خود را به حق نزدیک می‌‏کنند، تا آن را با تلبیس‏ها و نیرنگ‌های خود به صورت باطل جلوه دهند، و یا باطل را با تلبیس و نیرنگ به صورت حق درآورند، و ملائکه رشته‌‏های ایشان را پنبه می‏‌کنند، و حق صریح را هویدا می‌‏سازند، تا همه به تلبیس آنها پی‌برده، حق را حق ببینند، و باطل را باطل. و این که خدای سبحان داستان استراق سمع شیاطین و هدف شهاب قرار گرفتن‌شان را دنبال سوگند به ملائکه وحی و حافظان آن از مداخله شیطان‌ها ذکر کرده، تا اندازه‏‌ای گفتار ما را تایید می‌‏کند»[۲۲].
۷. پژوهشگران وبگاه مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی؛
پژوهشگران «وبگاه مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«عده‌ای از مفسران، همانند صاحب تفسیر مجمع البیان، مسئله استراق سمع جنیان و شیاطین و به دنبال آن نگهبانان و شهاب باران شدن آنها را، امری حقیق می‌دانند، ولی می‌گویند: ادراک و اطلاع بیشتر آن را به آینده واگذار می‌کنیم و هم اکنون مسئله چندان بر ما روشن نیست.

برخی دیگر از مفسران، ظاهر آیات را کاملاً حفظ کرده می‌گویند: آسمان، شیطان، جنیّان، استراق سمع آن‌ها، شهاب سنگ‌ها و نگهبانان آسمانی، همه امر واقعی و دست یافتنی است.

جمعی دیگر از مفسران مانند علامه طباطبایی در المیزان و طنطاوی در تفسیر الجواهر، تعبیرات آیات فوق را تشبیه و کنایه دانسته و آن را از باب بیانی سمبولیک گرفته و آن را با بیانی‌گونه بیان داشته‌اند. به عنوان مثال آسمان را عالم ملکوت گرفته و بیشتر آن را به امور معنوی حمل کرده اند[۲۳] اگر چه به طور صریح و روشن، نمی‌توان در این راستا قضاوت کرد: چون علم بشری محدود است و جهان هستی و موجودات مرئی و نامرئی در آن نامحدود، تا جایی که در روایات وارد شده که «أَلْفَ‏ أَلْفِ‏ عَالَم‏‏»[۲۴] در جهان هستی وجود دارد. یعنی هزاران عالم در جهان هستی وجود دارد و در تعبیر قرآنی به هفت آسمان و هفت زمین نیز اشاره شده است. آن چه در راستای آیات فوق قابل بیان است این است که:

  1. مراد از آسمان، آسمان ظاهر است.
  2. مراد از شهاب، سنگ های ویژه آسمانی است که پرتاب و مشتعل[۲۵]می‌شود.
  3. شیطان و جنّ هم موجود واقعی هستند که وجود خارجی دارند، اگر چه نامریی و پنهان هستند.
  4. استراق سمع از ناحیة شیطان و جنیّان یک امر حقیقی است و کار اصلی شیطان نیز چنین است.
  5. محافظان و نگهبانان آسمانی، همانند فرشتگان، هم یک امر حقیق و واقعی است.
  6. بلی دانشمندان ستاره‌شناس به شهاب سنگ‌های آسمانی دست یافته‌اند و از آنها خبر داده‌اند. اما از این که آیا شهاب‌هایی که قرآن شریف از آن خبر می‌دهد، از جنس همان شهاب سنگ‌هایی هستند که دانشمندان ستاره‌شناس به آن دست یافته‌اند یا خیر؟ چندان روشن نیست و به صراحت نمی‌توان اثبات کرد، کما این که انکار آن هم مشکل است. و از این که دانشمندان ستاره‌شناس چه کار کنند تا که آن شهاب‌هایی که قرآن شریف از آن خبر می‌دهد که همسان تیر به سوی شیاطین و جنیان که برای استراق سمع به سوی آسمان می‌روند پرتاب می‌شود دست یابند و با چه راه کاری می‌توانند بر آن دست یابند؟ نمی‌توان قضاوت کرد و تا به حال از ناحیه هیچ فرد یا مؤسسه‌ای، راه کار خاصی ارائه نشده است. چون ممکن است طبق نظر برخی از مفسران همانند علامه طباطبایی، مراد قرآن شریف از آن شهاب‌ها، یک امر کنایی و ملکوتی و معنوی باشد.

در روایت نیز آمده است: ابلیس تا آسمان هفتم پیش می‌رفت. وقتی حضرت عیسی (ع) متولد شد، سه طبقه آسمان به روی ابلیس ملعون بسته شد و با تولد رسول اکرم (ص)، کل آسمان هفت‌گانه به روی او بسته شد و به وسیله ستاره‌ها تیر باران شد[۲۶]

هیچ امر غیر واقعی و غیر حقیقی و خیال محض و رمان‌گونه در قرآن شریف نیامده است. تمام امور قرآنی، چه مرئی و چه نامرئی، واقعی و حقیقی است و وجود خارجی دارد. در این که این نکات قرآنی امر واقعی و حقیقی است، شکی نیست. اما در این که بشریت هم می‌تواند بر همه علوم قرآنی احاطه پیدا کند یا خیر؟ تازه اگر بشر با عقل وعلم اندک خود، نتواند بر یک موجود نامریی و یا آسمانی دست یابد، این دلیل بر عدم وجود و نبودن، نیست. چون طبق قاعده عقلی و فلسفی، «عدم‏ الوجدان‏ لا يدلّ‏ على‏ عدم‏ الوجود‏‏». به عنوان مثال حضرت سلیمان (ع) زبان حیوانات را می خواند و باد و جنیان را در تسخیر خود داشت. دیگران هم می‌توانند جنّ را تسخیر کنند و اگر نمی‌توانند بحث دیگری است و از ناتوانی انسان‌هاست.

به هر تقدیر آن چه به طور خلاصه قابل بیان است این است که:

  1. شهاب سنگ‌های آسمانی که مورد نظر دانشمندان ستاره‌شناس است دست یافتنی و واقعی است.
  2. شهاب سنگ‌های مورد نظر قرآن یک امر واقعی است، ولی آیا قابل حس و دست یافتنی هم هست یا خیر؟ به صراحت نمی‌توان قضاوت کرد. پرونده این بحث هم چنان باز است و به گذشت زمان واگذار می‌شود»[۲۷].
۸. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست.
پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئست» در این‌باره گفته‌اند: «طبق روایات دینی، کهانت و نبوت در طول تاریخ در مسیری بر عکس هم حرکت کرده و شیاطین به ترتیب از آسمان‌ها رانده شده‌اند تا در زمان ختم نبوت و هم زمان با ظهور جمال حق و نزول حقیقت قرآن، شیاطین هم به کلی از فضای وحی و آسمان‌ها طرد شدند و حتی از آسمان اول هم که جایگاه‌هایی برای دزدیدن وحی برای خود نگه داشته بودند محروم شدند[۲۸]. طبق برخی روایات همچنان که در تاریخ هم شاهدیم، در دوره‌های پیشین، کهانت و تنجم و ... حضور گسترده‌ای در میان بشر داشته است چرا که اجنه و شیاطین به آسمان‌ها راه یافته و مطالبی را برای پرستندگان خود می‌آوردند. ولی هم زمان با ظهور حضرت عیسی (ع) نتوانستند از آسمان چهارم به بالاتر راه یابند و در نهایت در زمان ختم نبوت به کلی از نفوذ در آسمان‌ها ممنوع شدند یا با حفاظت شدیدی مواجه شدند[۲۹]. و این نبود مگر به خاطر واقعه بزرگی که در شرف وقوع بود که اگر این موجودات شیطانی و پلید به آسمان‌ها راه می‌یافتند بی شک به اطلاعاتی دست می‌یافتند که باعث گمراهی شدید مردم در کنار ظهور این واقعه مهم می‌گردید و لذا حجت کامله بر مردم اقامه نمی‌شد[۳۰]حال آنکه برعکس شیاطین و کاهنان و اجنه و .... که همگی با طمع ورزی‌های شیطانی در آسمانها نفوذ می‌کردند و دیگر از این دزدی منع شده بودند، راه‌های آسمان برای انسان‌های مؤمن و عارف بیشتر گشوده شده و معراج برای پیامبر (ص) و اهالی سلوک و صلاه عرفانی محقق گردید و حجاب‌ها کنار رفت. بنابراین با ملاحظه این دو واقعه می‌بینیم که در آخر الزمان و دوره ختم نبوت همان اندازه که شیاطین از استراق سمع منع شدند انسان‌های عارف و مؤمن هم به همان اندازه به این تماشای بزرگ معنوی دعوت شدند. که ظهور امر امامت در امت پیامبر اسلام (ص) و آشکار شدن خیل کثیری از عرفای بی‌همتا در این دوره و بعد از آن همگی شاهد بر این حقیقت است»[۳۱].

پرسش‌های وابسته

  1. آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)
  2. آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)
  3. چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)
  4. آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)
  5. آیا همه امامان علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)
  6. آیا علم غیب پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
  7. آیا امام معصوم عالم به غیب است؟ (پرسش)
  8. آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)
  9. آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی توان پیشگویی را دارد؟ (پرسش)
  10. آیا علم غیب پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
  11. آیا آیه ۳۰ سوره بقره مثبت علم غیب فرشتگان است؟ (پرسش)
  12. تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. آیا مقام علم غیب به غیر معصوم داده می‌شود؟ (پرسش)
  14. شرایط دستیابی غیر معصوم به علم غیب چیست؟ (پرسش)
  15. غیر معصوم از چه راهی می‌تواند به غیب آگاهی یابد؟ (پرسش)
  16. ادراک کدام علوم غیبی برای غیر معصوم ممکن است؟ (پرسش)
  17. آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم غیبی باشد؟ (پرسش)
  18. وظایف علمی و عملی غیر معصوم در قبال علوم غیبی چیست؟ (پرسش)
  19. در صورت آگاهی از برخی علوم غیبی آیا غیر معصوم اجازه انتقال آن به دیگران را دارد؟ (پرسش)
  20. آیا آگاهی غیر معصوم از غیب با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
  21. با توجه به اینکه علم غیب غیر خدا ویژه رسولان برگزیده است آگاهی غیر معصوم از برخی امور غیبی چه توجیهی دارد؟ (پرسش)
  22. آیا از راه غیر مشروع می‌توان به علم غیب دست یافت؟ (پرسش)
  23. با توجه به عقیده بداء آیا بهره‌مندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)
  24. آیا شیطان و فرشتگان می‌توانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)
  25. آیا آگاهی از سرنوشت به نفع انسان یا به ضرر اوست؟ (پرسش)

پانویس

  1. و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر می‌خواست همه شما را راهنمایی می‌کرد؛ سوره نحل، آیه: ۹.
  2. هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود می‌یابد؛ سوره جن، آیه: ۹.
  3. جهان‌شناسی، ص ۳۱۵.
  4. مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  5. خبرگزاری مهر
  6. تفسیر فخر رازی، ج ۲۶، ص ۱۲۱ و روح المعانی، ج ۲۳، ص ۷۳.
  7. و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم و آنها را جز دانشوران درنمی‌یابند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۳.
  8. ترجمه المیزان، ج‏۱۷، ص ۱۸۷.
  9. وبگاه پرسمان قرآن.
  10. ؛ همین سنگ‌ریزه‌‏های سرگردانی است که در این فضای بی‌کران در گردش‌اند و گاهی در حوزه جاذبه زمین قرار می‌‏گیرند و به سوی زمین کشیده می‌‏شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعله‌‏ور و خاکستر می‌‏شوند.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۴۳.
  12. آلوسی، سید محمود، روح المعانی، ج ۷، ص ۲۷۰.
  13. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، ج ۲۰، ص ۶۴.
  14. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۷، ص۱۸۶ ـ ۱۸۷.
  15. وبگاه پرسمان قرآن.
  16. و بی‌گمان در آسمان کوشک هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم. و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد؛ سوره حجر، آیه: ۱۶ - ۱۸.
  17. ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم. و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم. که به (گفتار) گروه (فرشتگان) فراتر گوش نمی‌توانند داد و از هر سو هدف (تیرهای شهاب) قرار می‌گیرند ... تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت. مگر کسی که ربایشی ویژه کند که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد؛ سوره صافات، آیه: ۶ - ۱۰.
  18. وبگاه حکمت طریقت.
  19. و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد؛ سوره حجر، آیه: ۱۶ - ۱۸.
  20. ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم. و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم. که به (گفتار) گروه (فرشتگان) فراتر گوش نمی‌توانند داد و از هر سو هدف (تیرهای شهاب) قرار می‌گیرند ... تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت. مگر کسی که ربایشی ویژه کند که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد؛ سوره صافات، آیه: ۶ - ۱۰.
  21. و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم و آنها را جز دانشوران درنمی‌یابند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۳.
  22. وبگاه ایکس شبهه
  23. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۴۳ ـ ۵۱.
  24. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۲۵، ص ۲۵.
  25. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۶، ص۲۸۰.
  26. تفسیر نور الثقلین، ج۳. ص۵
  27. وبگاه مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی
  28. آنان از آسمانی پس از آسمان دیگر محجوب می‏‌شدند تا این که خاتم المرسلین به دنیا آمد که بر اثر آن از همه آسمان ها محجوب و رانده ماندند. و از امام علی (ع) روایت شده است که گفت: «ابلیس در آن شب، به سبب شگفتی هایی که در آن دید- شب ولادت رسول اللَّه- آهنگ کوچ کردن به آسمان کرد، و جایگاهی در آسمان سوم داشت، و شیطان ها گوش دزدی می‏کردند، پس چون عجایب را دیدند در صدد استراق سمع برآمدند، ولی متوجه شدند که از همه آسمان ها محجوب مانده‏اند»؛ تفسیر هدایت، ج ۱۶، ص۴۶۸.
  29. و در اخبار داریم که از زمان آدم تا قبل از ولادت مسیح شیاطین در آسمان‌ها می‌رفتند و مطالب و اموری از ملائکه اخذ می کردند و خبر به کاهنان می‌دادند و چون مسیح متولد شد از آسمان چهارم به بالا ممنوع شدند، و چون پیغمبر اکرم (ص) متولد شد از کلیه آسمان‌ها ممنوع شدند و می‌رفتند تا نزدیک آسمان و خداوند تیر شهاب آنها را می‌سوزانیدند که دیگر نزدیک هم نمی‌‏توانستند بروند: پس آیه وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ؛ بعد از ولادت مسیح بوده لکن تا نزدیک آسمان می‌رفتند و جای گیر می‌شدند که صدای ملائکه را می‌شنیدند که مفاد آیه: وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ؛ مربوط به همان دوره است. اما پس از ولادت حضرت رسول (ص) که مفاد: فَمَن يَسْتَمِعِ است، از این هم ممنوع شدند». طیب، سید عبد الحسین‏، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص ۲۲۹
  30. امام صادق (ع) می‌‏فرماید: «و امّا اخبار آسمان‌ها را شیاطینی که در جایگاه‌های استراق سمع می‏‌نشستند، می‌‏شنیدند، و هیچ مانعی در برابر کار آنان نبود و تیرهای شهاب بر ایشان فرود نمی‏‌آمد، و از آن روی این کار ممنوع شد که مبادا از این راه حوادثی پیش آید و مشکلی برای وحی و رسیدن خبر آسمان فراهم آید، و مردم زمین درباره آنچه از جانب خدا به ایشان می‌‏رسد و مایه پیدا شدن حجت و از بین رفتن شبهه می‌‏شود گرفتاری پیدا کنند؛طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص ۳۳۹.
  31. وبگاه اسلام کوئست