اگر علم معصوم به غیب دائمی است پس چرا گاهی به برخی نوشته‌ها برای کسب اطلاعات مراجعه می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
اگر علم معصوم به غیب دائمی است پس چرا گاهی به برخی نوشته‌ها برای کسب اطلاعات مراجعه می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

اگر علم معصوم (ع) به غیب دائمی است پس چرا گاهی به برخی نوشته‌ها برای کسب اطلاعات مراجعه می‌کند؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا علم معصوم به غیب دائمی است؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

مصباح یزدی

آیت‌الله مصباح یزدی، در بیاناتی با عنوان «قدر شب قدر را بدانیم» در این‌باره گفته‌ است:

«در اصول کافی، بابی با این عنوان آمده است: " أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ‏ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا ‏‏‏‏‏"؛ این عنوان به این معناست که ائمه (ع) هر زمان که اراده کرده و بخواهند، می‌توانند علم داشته باشند. زمانی می‌شد که ائمه (ع) اظهار می‌‏کردند که نمی‌‏دانیم، یا درباره چیزی سؤال می‏کردند. در روایات نقل شده که از امام(ع) سؤالی شده و حضرت اظهار بی‌‏اطلاعی نموده‌اند. یا مطالبی را از کسی پرسیده‌اند و یا کسی را برای تحقیق یک موضوع به جایی فرستاده‌اند. سؤال مطرح می‌شود که اگر ائمه (ع) همه امور را می‏‌دانند پس چرا کسی را جهت تحقیق می‌فرستاده‌اند؟ در پاسخ به این پرسش این روایات صادر شده است که ائمه (ع) هر زمان که بخواهند، می‏‌توانند بدانند. اما چگونه بعضی از زمان‌ها می‌‏خواهند که بدانند و در بعضی زمان‌ها نمی‌‏خواهند؟ چه چیزی برای زمان خواستن یا نخواستن ائمه (ع) در دانستن، تعیین کننده است؟

قلب امام (ع) ظرف مشیت خدا: یکی از امامان فرموده‌اند: " قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّهِ ‏‏‏‏‏"[۱]؛ دلهای ما ظرف مشیت خداست. خدا هر زمان هر چه را بخواهد و صلاح بداند؛ آن موضوع در قلب ما ظهور نموده و در دل ما قرار می‌گیرد. بنابر این زمان دانستن آنان، زمانی است که خدا مصلحت دانسته و سپس آنان نسبت به آن موضوع آگاهی و علم می‌یابند. چنین چیزی از کسی که وجود خود را به خدا سپرده است، بعید نیست.

خدا عهده‌دار کار بنده صالح: در روایتی که درباره قرب نوافل است گفته شده: اگر انسان به گونه‌ای شد که هر آنچه را که خدا دوست دارد، علاوه بر واجبات، آن را انجام دهد، علاوه بر واجبات، مستحبات و نوافل را انجام دهد، من که خالق او هستم گوش و چشم و زبان و دست او می‌شوم[۲]. این روایت از روایات صحیح و بدون خدشه اصول کافی است که شیخ بهایی نیز در کتاب اربعین آن را ذکر کرده‌اند. در این جایگاه فکر انسان از بعضی امور مستغنی و بی‌نیاز می‌‏شود. این خداست که برای او تصمیم می‏‌گیرد چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند. آنگاه هر چیزی را که بخواهد به او می‌‏نمایاند. بدون اینکه احتیاجی به اسباب عادی داشته باشد؛"وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا‏‏‏‏‏"؛ من دست او می‌‏شوم. اگر ما بر این باوریم که حضرت اباالفضل با دست‌های بریده،‏؛ دست کسانی را گرفته و یاری می‌دهد این مصداق همان روایت است که خدا دست او شده است "يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا‏‏‏‏‏"؛ من دست او شدم. این امتیاز فقط برای پیغمبر (ص) و امام (ع) نیست "أَنَّ الْعَبْدَ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ"، هر که مرد میدان باشد می‌تواند به چنین مقامی برسد. مرد میدان اندک است. انسان هرگاه همه چیز زندگی خود را در اختیار خدا گذاشت، خدا می‏گوید من چشم و گوش تو هستم. اینجاست اکه راده او نیز اراده خدایی می‌شود. هر زمان خدا می‌‏خواهد او نیز می‌‏خواهد. یکی از تأویلات آیه شریفه وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ [۳]؛ این است که اراده خدا، در اراده اولیاء خدا تبلور پیدا می‌‏کند. آنها چیزی را نمی‏‌خواهند، که خدا نمی‌‏خواهد. وقتی می‌‏خواهند و اراده می‌‏کنند که خدا خواسته باشد. پس این که امام چه زمانی می‏‌خواهد بداند، همان زمانی است که خدا می‏‌خواهد بداند و مصلحت اقتضاء می‏‌کند که بداند. آن زمانی هم که نمی‌‏دانند و حتی اظهار می‌‏کنند که نمی‌‏دانند، آن زمانی است که مصلحت در آن است که آن علم را نداشته باشند»[۴].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی.
حجت الاسلام و المسلمین وکیلی در مقاله «علم غیب امام (تکمیل نظریه اعتدالی و پاسخ به شبهات)» در این باره گفته است:

«مقام امام (ع) چون در این جهت از همگان بالاتر و برتر است، طبیعی است که جامعیت وسعۀ وجودیشان اقتضاء‌ نماید که بتوانند به راحتی در آن واحد به عوالم مختلف دسترسی داشته و تفصیلاً به همه آنها توجه نموده و همه را با هم داشته باشند و مسلماً در برخی حالات ائمه (ع) چنینند[۵]. اما سخن در اینجاست که آیا این حال برای ایشان همیشگی است یا نه؟ صریح آیات و روایات این است که حالت جمعیت میان همه عوالم برای معصومین چه رسد به دیگران همیشگی نیست، بلکه گاه به جهت تنزّل به عالم پائین به عوالم بالاتر توجه نمی‌کنند و گاه به جهت غرق شدن در عوالم توحیدی از توجه به عالم کثرت باز می‌مانند و حتی در عالم ظاهر حال غش و بی‌هوشی بر بدن مبارکشان عارض می‌شود و لذا علوم ایشان به واسطه وحی یا الهام و امثال آن همیشه در حال افزایش است. تمام ادله‌ای که در نقد نظریه افراطی در قسمت اول این مباحث بدان اشاره شد، دلالت بر همین معنی دارد که علم تفصیلی ائمه (ع) همیشگی و مستمر نیست. (...) امام (ع) هم در هنگام التفات به حقیقتی در درون خود سفر نموده و آن را در درون خود می‌یابد و لذا هم علم حضوری است و هم مغفول‌عنه بوده و بعداً مورد التفات قرار می‌گیرد و هم مانند دیگر علوم حضوری که نفس از آن علم حصولی می‌سازد، از این امور نیز پس از التفات یک علم حصولی متولد می‌شود.

با توجّه به اینکه می‌دانیم امام (ع) قبل از وصول به مقام بقاء و تصدّی امر امامت حتماً در عالم علم الهی وارد شده و همه حقائق تفصیلاً بر ایشان منکشف شده است و سپس نزول نموده‌اند، می‌توان گفت امام (ع) همه چیز را یک بار بالفعل دانسته‌اند و بعداً به علّت تنزّل از آن عالم دیگر بدان التفات ندارند و برای توجّه تفصیلی باید دوباره بدان عالم و آن حقیقت التفات نمایند»[۶].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۵۰، باب ۱۸.
  2. " مَا تَقَرَّبَ‏ إِلَيَ‏ عَبْدٌ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَ‏ إِلَيَ‏ مِمَّا افْتَرَضْتُ‏ عَلَيْهِ‏ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا‏‏‏‏‏"؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲.
  3. و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید؛ سوره تکویر، آیه: ۲۹.
  4. قدر شب قدر را بدانيم، وبگاه پدیدآورنده
  5. این حالت برای غیر معصومین (ع) نیز گاه اتفاق می‌افتد ولی سختی و فشار زیادی بر نفس و بدن ولی خدا می‌آورد و تحمل آن دشوار است. یکی از شاگردان عارف کامل مرحوم حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی نقل کردند از خدمت ایشان درباره این حال پرسیده شد، فرمودند برای غیر معصوم حداکثر در شبانه روز ده دقیقه شاید چنین حالتی دست دهد.
  6. وبگاه عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت