با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)
با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
آیه مورد اشاره پرسش
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ.
«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد».
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
علامه طباطبایی در کتاب المیزان در این باره گفته است:
«عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا یعنی احدی را بر غیب خود اظهار نمیکند، و اظهار کسی بر هر چیز به معنای آن است که او را در رسیدن به آن چیز کمک کنی و او را بر آن مسلط سازی. میفرماید: من کسی را برای احاطه به غیب خودم کمک نمیکنم، و بر غیب خود مسلط نمیسازم. و کلمه عَالِمُ الْغَيْبِ خبری است برای مبتدایی که حذف شده، و تقدیر کلام هو عالم الغیب است، و مفاد کلمه به کمک سیاق این است که میخواهد بفهماند علم غیب مختص به خدای تعالی است، و علم او ظاهر و باطن سراسر عالم را فرا گرفته، و به همین جهت برای نوبت دوم غیب را به خودش نسبت داد و فرمود: کسی را بر غیب خود مسلط نمیکند، و نفرمود: "کسی را بر آن مسلط نمیکند" تا اختصاص را برساند، و گر نه نمیرسانید. و معنای آیه این است که: خدای تعالی عالم به تمامی غیبها است، آن هم به علمی که اختصاص به خودش دارد، پس هیچ کس از مردم را به غیب خود که مختص به خودش میباشد آگاه نمیکند، در نتیجه مفاد آیه سلب کلی است. (...) إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ این استثنا، استثنای از کلمه أَحَدًا است، و جمله مِن رَّسُولٍ بیان جمله مَنِ ارْتَضَى است، در نتیجه میفهماند که خدای تعالی هر پیغمبری از پیامبران را که بخواهد به هر مقدار از غیب مختص به خود که بخواهد آگاه میسازد. پس اگر این آیه را ضمیمه کنیم به آیاتی که علم غیب را مختص به خدای تعالی میداند، مانند آیه شریفه وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۱] وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ[۲]، و آیهقُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ[۳] این نتیجه به دست میآید که علم غیب به اصالت از آن خداست، و به تبعیت خدا دیگران هم میتوانند به هر مقداری که او بخواهد به تعلیم او داشته باشند»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله حسینی طهرانی؛ |
---|
آیتالله سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب «امامشناسی» در اینباره گفته است:
|
۲. آیتالله حسینی میلانی؛ |
---|
آیتالله سید محمد هادی حسینی میلانی در کتاب «دیدگاههای علمی» در اینباره گفتهاست:
«آیه ناظر بر این است که علم غیب را مستقلا و بالذات فقط حضرت احدیت _جلت اسمائه_ دارد و به موهبت و افاضه او دگران هم دارا خواهند شد»[۱۰].
|
۳. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتابهای «پیام قرآن» و «پیام قرآن» در اینباره گفته است:
|
۴. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیت الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «تسنیم» در اینباره گفته است:
«مهمترین رخدادهای غیبی، جریان قیامت است که آگاهی ذاتی به آن، مخصوص خداست؛ امّا مانند بسیاری از مسائل غیبی، خدا آن را نیز به رسول گرامی آموخته: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ [۱۵]
|
. در آیۀ دوم، مطلق علم به غیب را ویژه خدا میداند و یکی از آنها علم به قیامت است، چون الف و لام "الغَیب" یا برای استغراق است، پس به استیعاب، قیامت را شامل میشود؛ یا برای جنس است که به اطلاق، قیامت را در بر میگیرد؛ یا برای عهد ذهنی یا ذکری است که به خصوص قیامت اشاره دارد که در آیۀ پیشین: قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا [۱۶]}} آمده است. آیه لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا [۱۷]}} نیز نمیتواند قرینه باشد بر اینکه مراد از الغَیب غیبی است که لازمه رسالت است، زیرا آنچه در این آیۀ آمده است برای بیان سبب فرستادن رصد است؛ ولی عنصر محوری آیات حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا * قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا * عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ [۱۸]}} مذکور جریان غیب قیامت و آگاهی از آن است. به هر روی، شکی در شمول الغَیب نسبت به قیامت نیست، پس استثنای إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ شامل قیامت نیز میشود و دلالت دارد که رسولان و اولیای برگزیدۀ الهی نیز به قیامت آگاهی دارند»[۱۹].
}}
۵. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «انسانشناسی» در اینباره گفته است:
«دلیلی نداریم که پیامبر و امام و برخی از اولیاء، نتوانند عالم به مغیبات باشند، بلکه دلیل به خلاف آن داریم؛ اصولاً آگاهی پیامبر از کلام خدا و وحی، خود، علم غیب است و لذا قرآن میفرماید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ پس معلوم میگردد که پیامآور و رسولی که خدا میفرستد (خواه پیامبر باشد یا فرشته)؛ عالم به غیب است لکن خدا او را عالم کرده است؛ و اگر نمیکرد، خودشان علم به غیب نمیداشتند و این همان نفیِ علم غیب ذاتی از غیر خداست»[۲۰].
|
۶. آیتالله حسینی میلانی؛ |
---|
آیتالله سید علی حسینی میلانی در کتاب «با پیشوایان هدایتگر» در اینباره گفته است:
«اينجا نيز از مواردى است كه ما همواره تأكيد مىكنيم كه هر چه ائمه (ع) دارند از خداوند متعال است. اين ظرفيت را كسى نداشته و قهراً آن چه كه آن بزرگواران از خداوند متعال داشتند كسى ديگر نداشته است. اين آيه شريفه، پيامبر اكرم (ص) را مورد خطاب قرار داده است كه آن حضرت از خودشان نفى علم كنند كه من نمىدانم آن چه به شما وعده داده مىشود چيست؟ و در چه زمانى واقع خواهد عبارت عَالِمُ الْغَيْبِ خبر مبتداى محذوف است؛ يعنى «هو عالم الغيب». هم چنان كه در آيه ديگرى فرموده است: قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ[۲۱]. پس خداوند متعال عالم الغيب بالذات است و بر مغييباتى كه وجود دارد احدى را مطلع نمىكندشد؟ پيامبر اكرم (ع) از خودشان نفى علم مىكنند؛ چون غيب است، عالم الغيب، خداوند متعال است. إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ. (...) از طرف ديگر با دقت در آيه، مىبينيم كه از دو عموم، استثنا شده است: عموم اول عَلَى غَيْبِهِ در فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ مىباشد و اين نكره در سياق نفى است كه افاده عموم مىكند. يعنى: هيچ غيبى از مغيبات را بر احدى اظهار نمىكند و مطلع نمىسازد، و اگر از نظر فنى اين عموم ثابت نشود، بى ترديد اطلاق تمام است. عموم دوم كلمه أَحَدًا در فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا مى باشد؛ يعنى هيچ احدى»[۲۲].
|
۷. آیتالله شریعتمدار جزایری؛ |
---|
آیتالله شریعتمدار جزایری در مقاله «امام حسین و علم به شهادت» در این باره گفته است:
«این آیه دو جمله دارد؛ جمله اول: نفی و جمله دوم اثبات. در جمله اول میگوید که خداوند بر دانشهای پنهان خود کسی را آگاه نمیکند، و در جمله دوم، این دانشهای پنهان را به پیامبری که پسندیده شده، آشکار میکند. تردیدی نیست که پیامبر خاتم(ص) پسندیده خداست و خداوند او را از دانشهای پنهان خود آگاه کرده و چون امام جانشین پیامبر بوده، او هم از این دانشها آگاه است»[۲۳].
|
۸. آیتالله تحریری؛ |
---|
آیتالله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوههای لاهوتی» در این باره گفته است:
«در این آیه شریفه غیب به خداوند اضافه شده است و معنایش نفی آگاهی به غیب مطلق خداوند است جز برای کسانی که مورد رضایت او قرار گیرند و آنها کسانی هستند که رسالتی از جانب او برای مردم دارند و به معنای عام آن، شامل امام نیز میشود و وحی نیز یکی از مصادیق غیب است و خزائن الهی از غیب مطلق میباشد. و این نفی علم غیب و استثناء آن، بیانگر اثبات علم غیب استقلالی و بالذّات برای خداوند و اثبات غیر استقلالی آن برای عدّه خاصی میباشد چنانکه قرآن کریم اموری را بهطور استقلال، منحصر برای ذات الهی بیان میکند و سپس آن را به اذن خداوند برای غیر او اثبات میکند، مانند: هدایت کردن، جان گرفتن، خالقیت. در روایتی "حُمران" از معنای آیه شریفه فوق از امام باقر (ع) سؤال میکند، حضرت میفرماید: و به خداوند سوگند محمد از کسانی است که خداوند از او خشنود بود و اما سخن خداوند: که او عالم به غیب است پس خداوند عزوجل عالم است به آنچه از مخلوقش غایب است در آنچه از اشیاء تقدیر و حکم میکند در عملش، قبل از اینکه آن را خلق کند و قبل از اینکه آن را به ملائکه افاضه فرماید. پس ای حمران، آن علمی است که نزد خداوند بوده و اراده او در آن ثابت است و چون بخواهد، آن را حکم و پیاده میکند، و ظاهر میشود برای او در آن (نمیخواهد) و آن را امضاء نمیکند، و اما علمی را که تقدیر کرده و حکم و امضاء میکند پس آن علمی است که به رسول خدا (ص) و سپس به ما رسیده است[۲۴]»[۲۵].
|
۹. آیتالله رمضانی؛ |
---|
آیتالله حسن رمضانی در مقاله «انسان کامل» در اینباره گفته است:
«چون انسان کامل خلیفه خداست و خداوند نیز به همه چیز دانا: إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [۲۶] و بر همه چیز تواناست: إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۲۷] میتوان انسانِ کامل را مظهر دو اسم علیم و قدیر خدا دانست و بر همین اساس گستره علم او را تا مرز اطّلاع بر غیب: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۲۸]، مشاهده ملکوت: وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ [۲۹]، دانستن زبان مرغان: عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ [۳۰]، فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ [۳۱] و مورچگان: فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا [۳۲]، و اِخبار از امور خصوصی افراد: وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ [۳۳] توسعه داد»[۳۴]
|
۱۰. حجج الاسلام والمسلمین برنجکار و شاکر؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین دکتر رضا برنجکار و دکتر محمد تقی شاکر در مقاله «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران» در اینباره گفتهاند:
«آیه دیگری که به صراحت از اظهار و آگاه نمودن گروهی از انسانها به علم غیب خبر میدهد، آیه إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا[۳۵] است. در حالیکه خداوند در آیه عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا[۳۶] این سوره، خود را دانا و آگاه به غیب و نهان معرفی مینماید، در آیه ۲۶ برگزیدگان خود را آگاهشدگانِ به علم غیب معرفی میکند: دانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت) برای او از پیش رو و از پشتسرش نگاهبانانی برخواهد گماشت. گروهی از مفسران این آیه را دلیل بطلان کرامات میدانند؛ چرا که طبق آیه، آن کسانی که مورد رضایت الهی برای علم به غیب قرار گرفته، تنها برگزیدگانِ از انبیاء (ع) هستند، نه دیگران.[۳۷] همچنین برخی معتقدند آیه، کهانت و تنجیم را باطل اعلام میکند.[۳۸] برخی برای جمع این دو تفسیر و بیانی موافق با حقایق خارجی، غیب را به دو گونه قسمت نمودهاند و شیوههای آگاهی از غیب را متفاوت دانسته، و آگاهی از غیب الهی را بهصورت مطلق نمیدانند؛ بلکه آن را مقید نمودهاند. بنابر این تقسیمبندی، شیوه و روش آگاهی از غیب به دو گونه است: الف. غیبی که با تعلیم و فکر و ریاضت نفسانی آشکار میشود. ب. غیبی که نیل به آن تنها برای خداوند متعال محقق است و این همان غیب مطلقی است که خداوند متعال آن را تنها برای برگزیدگانش آشکار میسازد.[۳۹] قسم دوم خود به دو گروه تقسیم میشود: ۱. غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است، که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جملهاند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است، خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تأیید مینماید. ۲. غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن میگویند، مرادشان این دسته از غیوب است؛ یعنی غیب ربوبیت.[۴۰] پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است؛ بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد، به آنها عطا شده است.[۴۱] اما غیبی که برای عبّاد صالح کشف گردد، از هر دو حد الهی و رسالی بودن خارج است و برای صالحین، بهحسب درجاتشان محقق میشود و برای دیگران، بهحسب احوال و شرایط آنهاست. اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف میشود، غیب خاص خداوند و غیب وحیانیای که مخصوص رسولان الهی است، نخواهد بود[۴۲]»[۴۳]. |
۱۱. آیتالله فاضل لنکرانی؛ |
---|
آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی در بیاناتی با موضوع «همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش» در اینباره گفته است:
«بعید نیست گفته شود الاّ در آیه شریفه عَلَى غَيْبِهِ استثنای منقطع است. یعنی اگر بگوییم در عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ غیب اضافه شده و ابهام هم ندارد، در اینصورت معنای آن جمیع غیب خدا خواهد شد یعنی هیچ احدی بر علم غیب خداوند دسترسی ندارد. آنگاه چون مستثنا فردی از انبیا است که خدا انتخابش کرده و مستثنی منه هم جمیع علم غیب است فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا یعنی "فَلا يُظْهِرُ عَلَى جَمیعِ عِلمِ غَيْبِهِ" الا میشود الای منقطع و در نتیجه معنا چنین میشود که "احدی بر جمیع علم غیب خداوند عالم نیست" و برگزیدگان خداوند و انبیا به بخشی از علم غیب خدا دسترسی دارند. پس در این آیه شریفه دو احتمال وجود دارد و روی هر دو احتمال، نمیتوان گفت از قرآن استفاده میشود خدای تبارک و تعالی جمیع علم غیبش را در اختیار غیر قرار داده، بنده هر چه در آیات تتبع کردم چنین چیزی را استفاده نکردم، حتی آیه وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء[۴۴]، این عَلَى الْغَيْبِ یعنی جنس الغیب! ووَلَكِنَّ اللَّهَ هم مؤید این است که الا در آیه قبل هم استثنا منقطع است. یعنی خدا گروهی را اختیار میکند و تا یک اندازهای از علم غیب در اختیار آنها میگذارد»[۴۵].
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین حسین گنجی در کتاب «امامشناسی» در اینباره گفته است:
«درباره آیه مطالب زیر مطرح است:
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین اقوام کرباسی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اکبر اقوام کرباسی، در کتاب «مؤمن الطاق» در اینباره گفته است:
«خداوند متعال میفرماید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۵۱]. یا میفرماید: وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء[۵۲]. این دو آیه نشان میدهد خداوند متعال علم غیب را به عدّهای از رسولانش عطا فرموده است و امام صادق (ع) سوگند یاد میکنند که پیامبر اسلام (ص) از کسانی بوده که خداوند متعال به او علم غیب عطا نموده است[۵۳]. از سویی دیگر، امامان (ع) وارث علوم همه پیامبران و رسولاناند؛ ازاینرو آنان نیز حامل علم غیباند»[۵۴]
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین ایمانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین ایمانی در پاسخ به سؤالی مرتبط به علم غیب در این باره گفته است:
«این آیه نیز گواه روشنی است بر این که خداوند متعال رسولان خود را بر اموری غیبی آگاه میکند؛ لکن چنین نیست که آنان مجاز باشند از آن علم همه جا استفاده نمایند؛ بلکه مورد استفاده آن را خداوند متعال تعیین میکند و تا خداوند حکیم اجازه نداده انبیاء الهی حقّ ندارد علم غیب خود را اظهار نمایند»[۵۵].
|
۱۵. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین احمد مطهری و غلام رضا کاردان در کتاب «علم پیامبر و امام در قرآن» در اینباره گفتهاند:
«در این آیه مبارکه نخست خداوند به عنوان عالم به غیب معرفی شده و عَالِمُ الْغَيْبِ (...) اصطلاحا به شخصی گفته میشود که ذاتا بدون تعلیم از دیگری خود به خود دارای چنین علمی باشد و گویا جمله عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ از جهت فاء تفریع و اضافه غیب به خدا شاهد همین حقیقت است که چون خدا ذاتا عالم به غیب است و مالک حقیقی علم به غیب میباشد در این صورت به غیب خود کسی را آگاه نخواهد ساخت جز آنان که مورد رضایت او باشند و از این گروه پیامبرانند که خداوند آنان را به غیب آگاه میسازد و نگهبانانی برای آنان میفرستد بنابراین دلالت این آیه بر تعلیم علم غیب از جانب خدا نسبت به افرادی مانند پیامبران روشن و جای هیچگونه شبهه نیست. نکتهای که لازم به یادآوری است اینکه اگر دلالت این آیه مستقلا ملاحظه شود، آگاهی پیامبر از علم غیب بیش از آنچه مربوط به شریعت و احکام است از آن استفاده نمیگردد، بخاطر اینکه در آیه بعد از آن آمده است: لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ...[۵۶] این جمله صلاحیت دارد که اطلاق غیب را تنها در قلمرو احکام شریعت که پیامبر متکفل تبلیغ از آنها است قرار دهد. ولی از برخی روایات که در مورد آیه کریمه وارد شده اولا استفاده میشود که مدلول آیه توسعه دارد که شامل غیب در سطحی گسترده "حتی غیب مربوط به غیر احکام" میشود. ثانیا آگاهی از غیب را برای امامان (ع) نیز ثابت میکند. اینک باید به آن روایات توجه کرد: ۱. «عَنْ سَدِیرٍ الصّیْرَفِیّ قَالَ سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْیَنَ یَسْأَلُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِنّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ ابْتَدَعَ الْأَشْیَاءَ کُلّهَا بِعِلْمِهِ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ قَبْلَهُ فَابْتَدَعَ السّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ لَمْ یَکُنْ قَبْلَهُنّ سَمَاوَاتٌ وَ لَا أَرَضُونَ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَی وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَهُ جَلّ ذِکْرُهُ عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ وَ کَانَ وَ اللّهِ مُحَمّدٌ مِمّنِ ارْتَضَاهُ وَ أَمّا قَوْلُهُ عالِمُ الْغَیْبِ فَإِنّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِیمَا یَقْدِرُ مِنْ شَیْءٍ وَ یَقْضِیهِ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ یُفْضِیَهُ إِلَی الْمَلَائِکَهِ فَذَلِکَ یَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَیْهِ فِیهِ الْمَشِیئَهُ فَیَقْضِیهِ إِذَا أَرَادَ وَ یَبْدُو لَهُ فِیهِ فَلَا یُمْضِیهِ فَأَمّا الْعِلْمُ الّذِی یُقَدّرُهُ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ فَیَقْضِیهِ وَ یُمْضِیهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الّذِی انْتَهَی إِلَی رَسُولِ اللّهِ (ص) ثُمّ إِلَیْنَا»[۵۷] در این روایت علاوه بر این که جمله إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ دلیل بر اثبات علم غیب نیست به پیامبر قلمداد شده قسمتی از علوم الهی یعنی علم نسبت به اشیاء مقدر شده را در اختیار پیامبر و امامان معرفی مینماید. ۲. «روی محمد بن الفضل الهاشمی عن الرضا (ع) نظر الی ابن هذاب فقال: ان انا اخبرتک انّک ستبتلی فی هذه الایّام بدم ذی رحم لک، کنت مصدّقا لی؟ قال: لا فان الغیب لا یعلمه الّا اللّه تعالی قال: (ع) او لیس انه یقول: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فرسول الله (ص) عند الله مرتضی، و نحن ورثه ذلک الرسول الذی اطلعه الله علی مایشاء من غیبه، فعلمنا ما کان و ما یکون الی یوم القیامه»[۵۸] در این حدیث نیز امام به آیه کریمه استشهاد فرموده که خداوند پیامبرش را از علوم غیبی گستردهای آگاه ساخته و پیامبر نیز آن را به امامان (ع) تعلیم داده است»[۵۹]. |
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در اینباره گفته است:
«علم غیب مخصوص خداست و او برخی علوم غیبی را در اختیار پیامبران خود قرار میدهد؛ البته وحی و علوم غیبی که در اختیار پیامبران قرار میگیرند دقیقاً کنترل و محافظت میشوند. در آیات قرآن مکرر آمده است که علم غیب مخصوص خداست و پیامبران علم غیب ندارند و از طرف دیگر، در آیه فوق یک مورد استثنا شده است و در آیات دیگر قرآن نیز به برخی علوم غیبی عیسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) اشاره و در احادیث نیز برخی موارد از علوم غیبی پیامبر (ص) و امامان (ع) بیان شده است. مفسران قرآن در مورد تفسیر آیات و روایات فوق چند تفسیر ارائه کردهاند:
|
۱۷. حجت الاسلام و المسلمین مختاری مازندرانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین مختاری مازندرانی در کتاب «امامت و رهبری» در اینباره گفته است:
«قطعاً رسول اکرم (ص) از کسانی است که خداوند برای آگاهی بر غیب برگزیده است و از طرف دیگر به حکم روایات، امامان برخوردار از علم رسول گرامی اسلام (ص) و جامع خصلتها و خصایص روحی و معنوی او هستند و نیز منبع و معدن علوم و آشنای به دانشهای آسمانی تنها همین بزرگواران میباشند. بنابراین، آنان نیز از علم غیب برخوردارند»[۶۱].
|
۱۸. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نسیم عباس نقوی در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم پیامبر و ائمه به غیب» در اینباره گفته است:
«از این آیه با توجه به تفاسیر مختلف نکات ذیل به دست میآیند:
|
۱۹. حجت الاسلام و المسلمین اسعدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد اسعدی، در کتاب «ولایت و امامت پژوهشی از منظر قرآن» در اینباره گفته است:
«در ابتدا از عالم الغیب بودن خدا به طور مطلق یاد شده و سپس از تعلیم و اظهار آن غیب به بندگان خاصی سخن به میان آمده است. طبعاً اختصاص آن به غیب خاصی مثل وحی تشریعی با اطلاق عالم الغیب سازگار نیست. در این آیه عبارت مِن رَّسُولٍ ناظر به مصداق مَنِ ارْتَضَى است که میتواند از علم غیب بهرهمند شود. این تعبیر بیانگر آن است که رضایت الهی در اینجا مفهومی خاص داشته که شامل هرکسی نمیشود، بلکه در مورد کسی چون رسول الهی قابل تصدیق است»[۶۳].
|
۲۰. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
«مفاد آیه سلب کلی است و آگاهی به غیب مختص به خدا را از غیر خدا بهصورت عام نفی میکند. جمله إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]][۶۴] استثناء است از کلمه أَحَدًا و جمله مِن رَّسُولٍ بیان از جمله مَنِ ارْتَضَى است در نتیجه میفهماند که خدای تعالی هر پیغمبری از پیامبران را به هر مقدار از غیب مختص به خود بخواهد آگاه میسازد. اما استدلال به آن در خصوص علم غیب داشتن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) آن حضرت از چند جهت است.
|
۲۱. حجت الاسلام و المسلمین مدقق؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالحکیم مدقق در مقاله «علم غیب از منظر قرآن و سنت» در اینباره گفته است:
«قرآن کریم درعین اینکه علم غیب را محدود به خدا میداند؛ در موارد متعددی آن را برای غیر خدا هم ثابت میکند: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ این آیه، حصر علم غیب را که در آیات پیشین بود میشکند و آن را از طریق افاضهای خدا برای دیگران هم ثابت میکند. درعین حال حصر دیگری ایجاد میکند: افاضه علم غیب به کسانی اختصاص دارد که مورد پسند خدا باشند. سپس پیامبر را به عنوان نمونهای روشن ازآنها معرفی میکند. درآیه دیگری که به همین مضمون است میفرماید: وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء[۸۰] به دیگر سخن، خدا علم غیب را در اختیار هر کسی قرار نمیدهد بلکه برای این کار از میان شما افرادی را گلچین میکند. در این دو آیه به طور کلی علم غیب را برای غیر خدا ثابت مینماید»[۸۱]
|
۲۲. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در مقاله «گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل» و کتاب: «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
و این حصر کلی و عمومیت فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا به وسیله جمله إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ شکسته شده و به صورت عام مخصص در آمده است. و این استثنا، استثنای از کلمه أَحَدًا است، و جمله مِن رَّسُولٍ بیان جمله مَنِ ارْتَضَی است، در نتیجه میفهماند که خدای تعالی هر پیغمبری از پیامبران را که بخواهد به هر مقدار از غیب مختص به خود بخواهد آگاه میسازد[۸۷] سپس میفرماید؛ خداوند مراقبینی از پیش رو و پشت سر همراه او میفرستد که او را از هر گونه انحراف حفظ کند. این تعبیر هم دلیل مقام عصمت پیامبران و هم تأکیدی است بر علم آنها بر اسرار غیب. البته این در صورتی است که "رصد" را به معنای "مراقب یا مراقبین" از فرشتگان الهی بدانیم. ولی برای این جمله تفسیرهای دیگری نیز شده از جمله این که منظور از "رصد" طرقی است که او را نسبت به گذشتگان یا نسبت به آیندهگان آگاه میکند، جمله مِن بَيْنِ يَدَيْهِ[۸۸] اشاره به حوادث آینده و مِنْ خَلْفِهِ[۸۹] اشاره به حوادث پیشین است. و گاه گفته شده اشاره به حافظانی است از فرشتگان که پیامبران را از شر دشمنان حفظ میکردند[۹۰] به هرحال در دلالت صدر آیه بر آگاهی پیامبران بر اسرار غیب به تعلیم الهی، جای تردید نیست. اما در مورد جمله لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا[۹۱] ضمیرها در لِيَعْلَمَ و در وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ[۹۲] و وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا[۹۳] تمام به خداوند برمیگردد و ضمیر در أَبْلَغُوا یا اشاره به پیامبران است، یا اشاره به فرشتگان الهی که مأمور ابلاغ وحی بودند. بنابراین مفهوم آیه در مجموع چنین میشود: "هدف از تعلیم غیب یا از مراقبت ملائکه این است که خدا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند و خدا به آنچه در نزد آنها است احاطه دارد و هر چیزی را احصا کرده است" و منظور از لِيَعْلَمَ تا خدا بداند تحقق عینی علم خداوند است که از آن تعبیر به علم فعلی میشود، یعنی هدف این بوده که علم خداوند درباره ابلاغ رسالت عینیت خارجی پیدا کند و حاصل گردد. نتیجه این میشود که آگاهی انبیا از اسرار غیب از سوی پروردگار یا به وسیله فرشتگان، سبب تکمیل ابلاغ رسالت و تحکیم پایههای نبوت انبیا بوده است[۹۴]»[۹۵]. |
۲۳. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
«در تفاسیر روایی شیعه فقره إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ [۹۶] امام علی (ع) دانسته شده و مراد از فقره مِن بَيْنِ يَدَيْهِ علمی دانسته شده که بر قلب پیامبر (ص) الهام میشود و مقصود از فقره وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا تعلیم حضرت امیر (ع) از سوی پیامبر (ص) دانسته شده است. به عنوان نمونه در تفسیر قمی چنین آمده است: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ [۹۷](او آگاه نسبت به غیب است پس هیچ کس نسبت به مسائل غیبی او احاطه ای ندارد، مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد) منظور علی مرتضی از رسول گرامی (ص) میباشد و پیامبر از او میباشد. خداوند میفرمایند (كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت سرش رصدکنندگانی بر خواهد گماشت) فرمود در قلب و جان او علم است و از پشت سرش رصد کننده است، که علم را به او میآموزد، و علم را به او مینوشاند، و خداوند به او الهام را تعلیم مینماید، و منظور از رصد آموزش از جانب پیامبر است.[۹۸]
بر اساس ظاهر این تفسیر، مراد از رسول معنای متعارف آن؛ یعنی پیامبران نیست، بلکه مراد مطلق آدمیان است، همان گونه که در گفت و گوی خداوند با فرشتگان و عبارت إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ برتری مطلق آدمیان بر فرشتگان اراده شده است. مگر آن که بگوییم مراد صدرالمتالهین مطلق انسانها نیست و تنها گروهی خاص از آنان؛ یعنی پیامبران اراده شده است. در تفسیر کاشف به بررسی این پرسش پرداخته شده که چگونه خداوند در سوره انعام میفرماید: قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ[۱۰۳] و در حقیقت آگاهی پیامبر از علم غیب را انکار میکند، اما در این آیه تأکید میکند که خداوند پیامبر را از غیب آگاهی میدهد. او در پاسخ میگوید که آگاهی به غیب که در آیه نخست آمده، آگاهی استقلالی است، در حالی که در این آیه علم و آگاهی تعلیمی و تبعی مورد تأکید قرار گرفته است: پس منظور از اینکه غیب برای خداوند متعال بوده و نزد ایشان میباشد، این است که راهی برای معرفت و شناخت آن نه از طریق تجربه و نه از طریق عقل و نه از راه دیگری نیست. تنها راه وحی خداوند متعال است، حضرت حق بر اساس حکمت و نیاز مردم امری از غیب خود را به کسی که نسبت به او رضایت دارد وحی مینماید. رسول نیز با توجه به وظیفه خود مردم را از این غیب، همانطور که از خداوند متعال دریافت نمودند با خبر میسازند ... و بر این اساس خبر رسول اکرم نسبت به آن علم به غیب نخواهد بود، بلکه این کار نقل نمودن از کسی می باشد که نسبت به غیب آگاه است. تفاوت میان اینکه منبع علم باشد و یا اینکه از منبع نقل نماید بسیار زیاد است، چون اولی اصل است و دومی فرع.[۱۰۴] در تفسیر نمونه ذیل آیه يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ [۱۰۵] به این پرسش توجه شده که چگونه پیامبران علم به غیب را از خود نفی کردهاند، در حالی که قرآن تصریح میکند که آنان گواه بر اعمال مردماند. آن گاه در پاسخ این پرسش چنین آمده است: از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که پیامبران شاهدان و گواهان بر امت خویشند در حالی که از آیه فوق بر میآید که آنها از خود نفی علم میکنند و همه چیز را به خدا وامیگذارند. ولی میان این دو تضاد و اختلافی نیست، بلکه مربوط به دو مرحله است، در نخستین مرحله که آیه مورد بحث اشاره به آنست، انبیاء در پاسخ سؤال پروردگار اظهار ادب کرده، و از خود نفی علم نموده، و همه چیز را موکول به علم خدا میکنند، ولی در مراحل بعد آنچه را میدانند در مورد امت خود بازگو میکنند و گواهی میدهند ... به عقیده ما روشن است که منظور انبیاء آن است که علم خود را در برابر علم خدا هیچ بشمرند و در حقیقت چنین است، هستی ما در برابر هستی بیپایان او چیزی نیست و علم ما در برابر علم او علم محسوب نمیشود». از آنچه گفتیم روشن میشود که این آیه دلیل بر نفی هرگونه علم غیب از پیامبران و امامان نمیشود، آن چنان که بعضی پنداشتهاند، زیرا علم غیب بالذات مربوط به کسی است که همه جا و هر زمان حاضر است، و غیر او بالذات چنین علمی را ندارد بلکه آنچه را خدا از غیب به او تعلیم داده است میداند، شاهد این سخن آیات متعددی از قرآن است، از جمله در سوره جن آیه ۲۶ میخوانیم عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ و در سوره هود آیه ۴۹ میخوانیم: تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ [۱۰۶]. از این آیات و مانند آن استفاده میشود که علم غیب مخصوص ذات خدا است ولی به هر کس آنچه صلاح ببیند تعلیم میدهد و کمیت و کیفیت آن مربوط به خواست و مشیت او است»[۱۰۷]. |
۲۴. حجت الاسلام و المسلمین واعظی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین حسین واعظی، در مقاله «گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل» در اینباره گفته است:
«مفاد عَالِمُ الْغَيْبِ در این آیه، به دلیل واژه غَيْبِهِ که خداوند غیب را به خود نسبت داده است، این است که علم غیب مختص خدای متعال است و تنها علم است که ظاهر و باطن و آشکار و نهان عالم را فراگرفته است. در ادامه به عنوانسلب کلی میفرماید: "خداوند هیچکس را از غیب خود که اختصاص به او دارد، آگاه نمیسازد. سپس جمله إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ که استثناء از سلب کلی کلمه أَحَدًا است. همین استثناء شاهد مدعای ماست که نشان میدهد خداوند، جمعی را از غیب خود آگاه ساخته است که رسولان او و سفیران وحی و مرضی و پسندیده او هستند؛ زیرا میداند با وجود نگهبانانی که از پیش رو و پشت سر، بر آنان گماشته است، وحی و غیب از دستبرد دشمنان و شیاطین محفوظ خواهد ماند».[۱۰۸].
|
۲۵. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین داوود خوشباور، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در اینباره گفته است:
«علماء و مفسرین اهل سنت اینگونه علم غیب را برای خداوند، پیامبر (ص) و ولی ثابت میدانند. ابن حجر از علماء و بزرگان اهل سنت در ذیل این آیه شریفه قائل به غیب برای غیر خداوند شده است: و اما سخن خداوند متعال عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ پس ممکن است همانند روایت طیالسی «اوتی نبیکم مفاتح الغیب الا الخمس ثم تلا الآیه»[۱۰۹] تفسیر شود و اما آنچه به نص ثابت قرآن رسیده است که حضرت عیسی (ع) از آنچه میخوردند و ذخیره میکردند به آنان خبر میداد و حضرت یوسف (ع) تأویل غذا خبر میداد قبل از اینکه آن را بیاورند و غیره، نشان از معجزات و کرامات آنان دارد. و تمامی اینها از استثنایی که در قول خداوند آمده است إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ استفاده میشود، زیرا بر اساس آن چنین اقتضا میشود که رسول بر بعض از غیب مطلع باشد و همچنین ولی که تابع رسول است، بواسطه رسول و از رسول نیز از آن امر غیبی مطلع شود. و فرق میان این دو رسول و ولی او این است که رسول از علوم غیبی بواسطه انواع وحی مطلع میشود ولی؛ ولی رسول، از آن امور غیبی بواسطه خواب یا الهام مطلع میشود . العینی در ذیل این آیه شریفه اینگونه بیان میدارد: سخن خداوند متعالعَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا یعنی: االله، عالم به غیب است و این علمش را برای احدی مگر رسولِ پسندیده و رسول یا همه رسولان یا جبرئیل ظاهر نمیکند. عظیم آبادی هم میگوید: اخبار به غیب، تنها از طریق تعلیم خداوند متعال جایز است. و راه این تعلیم یا از وحی است یا الهام، از جانب کسی که راهی به علم غیب دارد . إبن جریر الطبری نیز علم غیب بر غیر خداوند را از این آیه شریفه نتیجهگیری میکند: یعنی به عالم غیب. عالمی که از دیدگان مخلوقانش مخفی است. پس کسی وی را نمیبیند و او علم غیبش را برای کسی ظاهر نمیسازد. پس او این علم غیبش را برای رسولِ پسندیده آموزش میدهد. و او این علم غیبش را برای هر کس که بخواهد ظاهر میسازد. سمعانی هم میگوید خداوند رسولش را از غیب آگاه میسازد: إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فإنه یطلعه علی غیبه بما ینزله علیه من الآیات والبینات إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ پس او، رسولش را از غیب مطلع میسازد، بواسطه آنچه که از آیات و بینات بر وی نازل میکند. فخر رازی که خود در ذیل برخی آیات منکر غیب برای غیر خداوند میشد اما اینجا دلیل بر غیب بر غیر خداوند اقامه میکند: کلمه مَنِ در عبارت مِن رَّسُولٍ یعنی: روشن نمودن کسی که پسندیده این امر است. یعنی خداوند کسی را از غیب مطلع نمیسازد مگر کسی که مورد رضایت بوده باشد و رسول است. بر اساس کلام و اعتقاد این صاحبنظران و مفسران اهل سنت، میتوان دریافت که علم غیب علمی است که خداوند هم به رسولانش اهداء کرده است و هم به اولیائش و هم به هر کس که بخواهد! پس اعتقاد به علم غیب داشتن بندگان برگزیده خدا از اعتقادات مخصوص به شیعیان نیست»[۱۱۰]. |
۲۶. حجت الاسلام و المسلمین امامخان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عسکری امامخان در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منشأ و قلمرو علم امام» در اینباره گفته است:
«دلالت این آیه بر تعلیم علم غیب از جانب خدا نسبت به افرادی مانند پیامبران (ع) روشن است. نکتهای که لازم به یادآوری است اینکه اگر دلالت این آیه مستقلاً ملاحظه شود، آگاهی پیامبر از علم بیش از آنچه مربوط به شریعت و احکام است از آن استفاده نمی گردد، بخاطر اینکه در آیه بعد از آن آمده است: لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِم... [۱۱۱]. ولی از برخی روایات که در مورد آیه کریمه وارد شده اوّلاً استفاده میشود که مدلول آیه توسعه دارد که شامل غیب در سطحی گسترده "حتی غیب مربوط به غیر احکام" میشود. ثانیاً آگاهی از غیب را برای امامان (ع) نیز ثابت میکند. در مباحث بعدی در بخش روایات در مورد علم غیب ائمه (ع) بذکر آن دسته از روایات خواهیم پرداخت چنانکه ملاحظه خواهید فرمود»[۱۱۲].
|
۲۷. آقای دکتر اسدی گرمارودی (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛ |
---|
آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی در کتاب «علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان» در اینباره گفته است:
«طبری از عالمان برجسته اهل سنت و صاحب تاریخ و تفسیر طبری، در تفسیر آیه ۲۷ از سوره جن مینویسد: قتاده "یکی از روات اهل سنت" میگوید: این آیه عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ "فَإِنَّهُ يصطفيهم وَ يُطلِعَهُم علي ما يشاء من الغيب" یعنی خداوند کسانی را بر میگزیند و آنها را به آنچه از غیب میخواهد مطلع میگرداند.[۱۱۳] و همچنین در تفسیر صنعانی و دُر المنثور سیوطی در ذیل همین آیه چنین نقل شده که قتاده گفته است: "فَانَّهُ یُظهِرَهُ مِنَ الغَیبِ عَلی ما شاءَ اِذا اِرتَضاهُ"[۱۱۴] پس خداوند ظاهر میسازد غیبش را برای کسانی که بر میگزیند و راضی شده است که آنها غیب را بدانند. راغب اصفهانی در کتاب "مفردات" به مناسبت همین آیه مینویسد: "اِنَّ لِلّه تَعالی عِلماً یَخُصُّ بِهِ اَولِیاءَهُ"[۱۱۵] همانا خداوند علمی دارد که آن را به اولیای خویش اختصاص میدهد. شمسالدین ذهبی که از چهرههای معروف اهل سنت است، در کتاب "الکبائر" در تفسیر همین آیه میگوید: "قالَ اِبنُ الجَوزیِ عالِمُ الغَیبِ هُوَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ فی مُلکِهِ فَلا یُظهِرُ اَی فَلا یُطلعُ عَلی غَیبِهِ اَلَّذِی لا یَعلَمُهُ مِنَ النّاس الا مَن اِرتَضی مِن رَسُولِ لاَنَّ الدلیلَ علی صِدقِ الرُّسُلِ اَخبارُهُم بِالغَیبِ وَ المَعنی انَّ مَن اِرتَضاهُ رِسالَةَ اِطَّلَعَهُ عَلی ما شاءَ مِنَ الغَیبِ"[۱۱۶] ابن جوزی گفت: عالِم غیب، خداوند یکتاست که در مُلکش شریکی نیست. غیبش را اظهار نمیکند "مطلع نمیسازد"؛ همان غیبی که احدی از انسانها آن را نمیداند، مگر برای کسانی که به رسالت آنها راضی شده است. زیرا دلیل بر صدق ادعای رسالت رسولان، خبر دادن آنان از غیب است و معنی آیه چنین میشود که: کسی را که خداوند راضی شده است که رسالت را به او بدهد، از آنچه از غیب که بخواهد، آگاهش میکند. ابن کثیر یکی دیگر از مفسرینِ معروف اهل سنت است که تفسیر مشهوری دارد و این تفسیر به نام خود یعنی تفسیر ابن کثیر معروف شده است. ایشان ضمن بحثهای مفصل تفسیری در ذیل همین آیه "آیه ۲۷ سوره جن" مینویسد: "هذهِ كَقَولِهِ تَعالى وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء" [۱۱۷] این آیه مثل سخن دیگر خداوند است که میفرماید: "به چیزی از علم او احاطه پیدا نمیکند مگر آنچه را که خود او بخواهد"[۱۱۸]. این نکته دقیق تفسیری است که میتوان با توجه به آیات مختلف، نظر قرآن را استنباط نمود. اگر قرآن میفرماید احدی بر علم الهی احاطه ندارد و یا میفرماید هیچ کس بر غیب آگاه نیست، در ادامه آیات و یا آیات دیگر استثنا را هم بیان میفرماید؛ یعنی اگر خدا بخواهد، دیگران هم از علم الهی بهرهمند و مطلع میشوند. ابن کثیر در ادامه مطلب فوق الذکر میگوید: "هاهُنا اِنّه یَعلَمُ الغَیبَ وَ الشَّهادةَ وَ اِنَّهُ لا یُطَّلِعُ اَحَدٌ مِن خَلقِهِ علی شیء مِن عِلمِهِ اِلا مِمّا اَطلَعَهُ تعالی عَلَیه وَ لهذا قالَ عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا..." به درستی که غیب و شهادت را میداند و احدی از خلقش بر علم او آگاه نیست مگر آنچه که خداوند آنها را مطلع ساخته است و لذا فرموده: "عالم غیب است و بر احدی غیب خود را آشکار نکرده...". پس معنای آیات هم چنین میشود که خداوند خود خواسته است که عدهای بر غیب آگاهی بیابند و این عده بر حقایق عالم مطّلع شوند و اینان مصداق إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى بوده و إِلاَّ ما شاءَ اللَّه برای آنان تحقق یافته است. این معنا برای همه برجستگان از دینشناسان روشن و مبرهن بوده است و اختصاص به عالمان شیعی نداشته است؛ بلکه بزرگان تفسیر و حدیث و تاریخ از اهل سنت هم بدان اعتراف نمودهاند. از نمونههای دیگر شوکانی است که همین تفسیر را پذیرفته و در کتاب فتح القدیر آورده است: "اِنَّ اللهَ سبحانَه قَد يُطلِعُ بَعضَ عَبيدِهِ عَلى بَعض غَيبِهِ كَما فى قَولِهِ: فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ" [۱۱۹] به درستی که خداوند سبحان بعضی از بندگان خود را بر برخی از امور غیبی خود آگاه میکند؛ همانگونه که خود فرموده: "پس احدی بر غیب او آگاه نیست، مگر آن کسی از رسول که برای او پذیرفته است". در تفسیر آیه ۱۲ از سوره یس که میفرماید: كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ" |
، توضیح داده شد که لازمه امام مبین آگاهی بر حقایق است. طبری، مفسر بزرگ اهل سنت، در تفسیر همین آیه شریفه میگوید: "یَقُولُ تَعالی: وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ" [۱۲۰] خداوند بزرگ میفرماید: و هر چیزی که بوده و یا خواهد بود در ام الکتاب -که امام روشنگر است- برشمردیم. توجه داریم که کلمه "کان او هو کائن" در آیه شریفه نیست؛ امّا هر مفسری با توجه به آیات درمییابد که معنی كُلَّ شَيْءٍ همین میشود. طبری لازمه امام را دربردارنده همه امور و آگاهی بر همه حقایق میشناسد. سلیمان بلخی حنفی قندوزی که از عالمان مشهور حنفی مذهب است، در کتاب "ینابیع المودة" نقل میکند که ابی الجاروت از امام محمد باقر (ع) نقل کرده که ایشان از جدّ بزرگوارشان امام حسین (ع) در تفسیر آیه مذکور چنین فرمودهاند: وقتی آیه "و هر چیزی را در امام مبین برشمردیم" نازل شد، پرسیدند: ای رسول خدا، منظور تورات یا انجیل و یا قرآن است؟ آن حضرت فرمودند: "خیر"؛ پس پدرم "علی بن ابیطالب (ع)" به سوی پیامبر (ص) میرفتند؛ پیامبر (ص) فرمودند: "او امامی است که خداوند علم همه چیز را در او قرار داده است"[۱۲۱].
علمای اهل سنت در این زمینه روایات بسیاری نقل کردهاند که در بخش احادیث به آنها خواهیم پرداخت؛ امّا از باب نقل قول تفسیری آنان، مطلب فوق مطرح شد و به مناسبت، یک حدیث مطرح کردیم. عین همین روایات در منابع شیعه نیز آمده است؛ امّا مختصر تفاوتی هم دارد که مقایسه آن با حدیث منقول در منابع اهل سنت حقایقی را روشن مینماید. مرحوم شیخ صدوق از کتاب بصائر الدرجات و مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار چنین نقل میکنند: ابی جاروت از امام باقر (ع) و آن حضرت از پدرش و از جدش نقل میکنند که وقتی آیه كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ بر رسول خدا (ص) نازل شد، ابوبکر و عمر از جایشان برخاستند و گفتند: ای رسول خدا منظور تورات است؟ آن حضرت فرمودند: خیر؛ آن دو گفتند: آیا انجیل است؟ حضرت فرمودند: نه؛ باز آن دو پرسیدند: آیا قرآن است؟ حضرت فرمودند: نه؛ در این بین امیرالمؤمنین (ع) وارد شدند. رسول خدا (ص) فرمودند: "همانا او همان امامی است که خداوند علم همه چیز را در او قرار داده است"[۱۲۲]. دقت در این روایت معلوم میکند که اصل مطلب، هم در کتب شیعه و هم در کتب اهل سنّت نقل شده و حتّی اسناد آن هم یکی است؛ ولی در منابع اهل سنت سؤال کنندگان را که افرادی مشخص بودهاند حذف کردهاند! یعنی افرادی میخواستند که کتاب مبین به تورات یا انجیل و یا قرآن تعبیر و تأویل شود؛ لکن پیامبر صریح و آشکار مصداق آیه را معیّن فرمودند. در منابع شیعه چون امالی شیخ صدوق، صفحه ۲۳۵ و جلد اول اصول کافی، صفحه ۲۶۲ و بصائرالدرجات صفحه ۱۴۴ این مطلب به روشنی بیان شده و اسامی سؤالکنندگان هم آمده است.
با توجه به نحوه نقل حقایق تاریخی در کتب تاریخ و حدیث، نتیجه میگیریم که با این حقایق به سه صورت برخورد شده است:
اوّل: کسانی بیغرض حقایق را بیان داشته و فضایل اهل بیت (ع) را نقل نمودهاند؛
}}
۲۸. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛ |
---|
آقای دکتر علی کرباسیزاده و آقای محمد جعفر رضایی در مقاله «علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان» در اینباره گفتهاند:
«علامه فانی در پاسخ به این پرسش به بخش دوم آیه که برخی را استثنا کرده است اشاره میکند عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ به گفتۀ او این آیه به دلیل الف و لام الْغَيْبِ و مقابله آن با غَيْبِهِ هم در ناحیه مستثنی و هم در ناحیۀ مستثنیمنه اطلاق دارد بنابراین، غیب مطلق الهی به افاضه الهی قابل بخشش به رسولانی است که خداوند از آنها رضایت دارد. البته وی دو مورد را تخصصاً از علم رسولان خارج میداند: یکی علم به ذات باری تعالی به دلیل "سعه وجودی و بیکرانگی خداوند" و دیگر عالمیت رسول از حیث مبدأ که به دلیل حدوث زمانی ایشان و قدیم بودن خداوند تخصصاً از بحث خارجاند. نیز وی با توجه به این اشکال که "آیا این آیه امامان (ع) ما را هم شامل میشود یا اینکه تنها رسولان الهی را دربر میگیرد؟، در پاسخ امامت را همانند نبوت، عهد ٰالله و ائمه (ع) را منصوب از سوی خدا و در همۀ صفات بجز نبوت با پیامبر اکرم (ص) مشترک میداند. به بیان دیگر، به نظر او هر چند قید مِن رَّسُولٍ در آیه آمده است، به دلیل سنت نبوی امام و رسول یکی است»[۱۲۴].
|
۲۹. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «شیعهشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است: «از استثنای این آیه استفاده میشود که خداوند متعال بر پیامبری که مرضیّ اوست، علم غیب افاضه میکند و از آن جا که لازم است هرچه برای رسول صلاحیت دارد، امام نیز آن را دارا باشد چون هر دو شریعت را بیان میکنند، پس امام هم مشمول این عنایت الهی خواهد بود»[۱۲۵].]]]] |
۳۰. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای منصف علی مطهری در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در اینباره گفته است:
«از این آیه با توجه به تفاسیر مختلف نکات ذیل بهدست میآیند:
|
۳۱. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
|
یعنی من وقت وقوع قیامت را نمیدانم، سپس میفرماید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا یعنی وقت وقوع قیامت غیبی است که خداوند بر کسی آن را آشکار نمیکند. فخر رازی در ادامه دیدگاه افرادی که میگویند مراد از این آیه این است که به غیر از رسولان کسی از غیب آگاه نیست را رد نموده و میگوید به قطع مراد از آیه این نیست زیرا که به اخبار قریب به تواتر ثابت شده که شقا و سطیحا کاهنانی بودند که به ظهور پیامبر (ص) قبل از ایشان خبر دادند و در عرب این دو به این نوع علم مشهور بودهاند و از سویی جمیع ملل و ادیان صحت علم تعبیر را که معبر از آینده خبر میدهد و خبرهای آن صادق است قبول دارند."
- محمد بن احمد قرطبی در تفسیر آیه مینویسد: "رسولان الهی بهوسیله معجزات تأیید میشدند و اخبار از غیب نیز معجزه است پس خداوند آنها را از غیب آگاه نمود تا دلالتی بر نبوت آنها باشد."
- ابن کثیر در تفسیر آیه میگوید: "هیچ یک از مخلوقات به علم خدا آگاهی ندارند مگر کسانی که خداوند آنها را مطلع ساخته به آن و فرموده: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ و این عمومیت دارد بر رسول ملکی و بشری."
- عبدالکریم خطیب در تفسیر خویش ذیل آیه مینویسد: "آیه دلالت دارد بر اینکه خداوند سبحان مطلع نمیکند احدی را از غیب مگر رسولانی را که برگزیده باشد. و کلمه "مِنْ" در مِن رَّسُولٍ برای تبعیض است که اشاره دارد تمامی رسولان از غیب اطلاع ندارند بلکه خداوند برخی از آنها را که بخواهد بر میگزیند و از غیب آگاهشان مینماید. همانند آنچه که وحی نمود به نوح در مورد غرق شدن قومش و همانند وحی به ابراهیم در مورد هلاکت قوم لوط و وحی به صالح در مورد هلاکت قومش، سه روز بعد از کشتن شتر، که این آگاهیهای غیبی را خداوند در اختیار آنها قرار داده بود. همچنین رسول خدا (ص) نیز به بسیاری از حوادثی که در مسیر دعوتش واقع میشد، آگاهی داشتند چه به صورت فهم خاص در ضمن اسرار آیات قرآن و یا به وسیله وحی خاص از ناحیه خداوند."
بررسی و جمعبندی دیدگاهها:
- از دیدگاههای مفسران مذهب اهل بیت (ع) که بیان شد میتوان مطالب ذیل از آیه به دست میآید:
فرا گرفتن علم غیب توسط حضرت علی (ع) از رسول خدا (ص) و رسول (ص) از خداوند؛
مطلع نمودن رسول بر آنچه از خلائق پنهان است بهوسیله وحی؛
مطلع نمودن رسولان بر غیب برای اثبات نبوت و معجزه بودن این امر؛
محمد و آل او همان کسانی هستند که خداوند از آنها خشنود است؛
آیه دلالت دارد بر اختصاص علم غیب به خداوند و او هر پیغمبری را که بخواهد به هر مقدار از آن آگاه میسازد؛
علم غیب پیامبران محدود به مسائل مورد نیاز در امر رسالت است و بالفعل و حضوری نمیباشد.
- از مجموع دیدگاههای مفسران اهل سنت در مورد آیه مطالب ذیل به دست میآید:
غیب عالم پنهان از چشم که خداوند علم آن را فقط به رسولان خشنود از آنها میدهد؛
غیب قرآن است که بر رسول خدا نازل شده است؛
تخصیص علم غیب برای رسولان برگزیده؛
اخبار از غیب معجزه ای جهت تأیید رسالت انبیاء؛
آیه دلالت دارد بر گاهی رسول خدا به بسیاری از غیبها بهوسیله وحی خاص یا غیره.
در بررسی آیه میتوان بیان داشت که آیه یک قاعده کلی را در مورد علم غیب بیان میدارد و میفرماید: "عالم الغیب خدا است او هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد" سپس به عنوان یک استثنا از این مسأله کلی میافزاید: "مگر رسولی که او را برگزیده، و از آنان راضی شده" لهذا آیه دلالت روشن دارد بر اینکه خدای تعالی هر پیغمبری از پیامبران را که بخواهد به هر مقدار از غیب مختص به خود که بخواهد آگاه میسازد»[۱۳۰]. }}
۳۲. آقای محسنی عسگرانی؛ |
---|
آقای حمید محسنی عسگرانی، در مقاله «محدوده علم امام به نقل از قرآن» در اینباره گفته است:
«برخی قائلند که علم غیب تنها مختص به خداوند است و احدی از مخلوقات را در آن راهی نیست و برای این گفته خود به آیاتی از قرآن استناد کردهاند از جمله این آیات : وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۱۳۱] و عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا و قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۱۳۲]. وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ [۱۳۳]. پاسخ شبهه در خصوص سه آیه اول: در خصوص سه آیه اول باید گفت که قرآن را باید با تمام آیاتش پذیرفت نه اینکه یک یا چند آیه را ببینیم و سپس بدون نظر کردن در آیات دیگر یک حکم صادر کنیم دقیقا مانند فردی که نماز نمیخواند و وقتی علت را پرسیدند گفت خدا خود در قرآن گفته است يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاةَ[۱۳۴]. یا گفته است فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ[۱۳۵]. اگر در آیات قرآن نظر کنیم میبینیم که آنچه خدا دانستنش را از دیگران نفی میکند علم غیبی است که به اذن خدا نباشد و بگوییم غیر خدا مستقلا به این علم دسترسی دارد و الا خداوند خود میفرماید مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۳۶]. و عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا[۱۳۷] پاسخ شبهه در خصوص آیه چهارم: برای پاسخ به کسانی برای انکار علم غیب امام به آیه چهارم استناد کردهاند بیانات گوهربار حضرت علامه طباطبائی را بیان مینمائیم تا به حول و قوه الهی گرد و غبار شک و شبهه از آئینه دلها زدوده شود. از آنجایی که سؤال ایشان از رسول خدا (ص) و اینکه وی ایشان را از غیب خبر دهد حکایت میکرد از اینکه ایشان ادعای نبوت آن جناب را ادعای علم به غیب تلقی کردهاند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزی از آن دارد به تعلیم خدا و وحی او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعای داشتن علم به غیب بری ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند. سبب حقیقی اختصاص علم غیب به خدای تعالی این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودی غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خدای تعالی، پس تنها او عالم به غیب است. و لکن از آنجایی که سؤال کنندگان از رسول خدا (ص) فهم ساده و عامیانهشان قاصر از درک این معنا بوده لذا خدای تعالی دستور داده که جواب ایشان را طوری بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمی را به تمامی خیر و شرها واقف میسازد، و عاده معقول نیست کسی که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمیکند باید بفهمیم که قطعا علم غیب نداشته است. پس جمله قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي[۱۳۸] در صدر آیه توصیف رسول خدا (ص) است از خود بنحوی که با نتیجه داشتن علم غیب منافات داشته باشد: وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ، بیان نتیجه داشتن علم غیب است، تا این دو فصل از آیه نتیجه دهد که وی علم به غیب ندارد، آن گاه جمله إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ بیان حقیقت حال آن جناب در ادعایی است که میکند، و آن این است که من فقط مدعی رسالتم و با این ادعا ادعای دیگری ندارد»[۱۳۹]. |
۳۳. آقای نقوی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای نقوی در پایاننامه کارشناسی خود با عنوان «علم غیب ائمه معصومین (ع)» در پاسخ به این پرسش گفته است:
«از این آیه نکات ذیل به دست میآید:
|
۳۴. پژوهشگران وبگاه پرسمان. |
---|
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«این آیه نشان مىدهد که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و کسى جز خدا آن را نمىداند. اما ممکن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر انسانها از سوى خدا و یا به تعلیم پیامبران، از آن آگاهى یابند»[۱۴۳].
|
پرسشهای مصداقی همطراز
- آیا آیه ۹۴ سوره توبه علم غیب پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۷۵ سوره حجر که سخن از متوسمین آورده درباره علم غیب غیر خداست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳ و ۴ سوره تحريم علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۴ سوره بقره علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۱۹ و ۱۲۰ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۸۹ سوره نساء علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱ سوره منافقون علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۷ سوره فتح علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲ تا ۴ سوره روم علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱ تا ۵ سوره مسد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره عنكبوت علم غیب امامان را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۱ سوره بقره علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۷ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۶ سوره نمل علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۵ سوره کهف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۱ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۱ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۷ تا ۴۹ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۹۳ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۴ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۶ و ۲۷ سوره نوح علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۸ و ۱۹ سوره نمل علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند چگونه این علم اثبات میشود؟ (پرسش)
- چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- آیا روایاتی وجود دارند که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند؟ (پرسش)
- چگونه روایات نافی علم غیب از غیر خدا با روایات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)
- نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند. سوره انعام، آیه ۵۹
- ↑ نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است. سوره نحل، آیه ۷۷
- ↑ بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند. سوره نمل، آیه ۶۵
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۸۲
- ↑ «خداوند است که جانها را میگیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲
- ↑ «و تا زمانی که چون مرگ به نزدیکی از شما بیاید رسولان و فرستادگان ما او را قبض روح میکنند». سوره انعام، آیه ۶۱.
- ↑ «و از برای خداست عزّت و از برای رسول او و از برای مؤمنین، ولکن منافقین نمیدانند»؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.
- ↑ امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.
- ↑ امامشناسی ج۱، ص ۴۹.
- ↑ دیدگاههای علمی سید محمد هادی حسینی میلانی، ص ۲۷۵.
- ↑ باید توجه داشت که رَصَدًا در اصل به معنای مراقبی است که در کمی نگاهی قرار میگیرد و اوضاع را تحت مراقبت قرار میدهد و شاید اطلاق این واژه بر طریق (راه) از اینجا گرفته شده باشد و گرنه ریشه اصلی آن، طبق گفته مقاییس اللغة، و راغب در مفردات، همان است که در بالا گفته شد.
- ↑ پیام قرآن ج۷، ص ۲۲۴.
- ↑ «خداوند از تمام امور پنهانی آگاه است و هیچکس را از علم غیب خود آگاه نمیسازد مگر رسولانی که مورد رضایت او هستند» سورۀ جن، آیۀ ۲۵
- ↑ تفسیر نمونه ج۷، ص ۴۶
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد» سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷
- ↑ «بگو: نمیدانم آیا آنچه به شما وعده میدهند نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی دراز مینهد» سورۀ جن، آیۀ ۲۵
- ↑ «تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سورۀ جن، آیۀ ۲۸
- ↑ «تا آنگاه که آنچه به آنان وعده میدادند ببینند خواهند دانست چه کسی یاورانش ناتوانتر و چه کسی در شمار، اندکتر است. بگو: نمیدانم آیا آنچه به شما وعده میدهند نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی دراز مینهد؟ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سورۀ جن، آیۀ ۲۴ تا ۲۸
- ↑ تسنیم، ج ۲۵، ص ۲۷۱.
- ↑ انسانشناسی، ص۴۰۱.
- ↑ بگو: هيچ كس از كسانى كه در آسمانها و زمين هستند از غيب آگاه نيستند جز خداوند؛ سوره نمل: ۶۵.
- ↑ با پیشوایان هدایتگر ج۲، ج۲، ص ۸۵.
- ↑ مقاله امام حسین و علم شهادت؛ ص: ۱۱.
- ↑ «إِلاّ مَنِ اِرْتَضى مِنْ رَسُول، وَ كَانَ وَ اَللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ اِرْتَضَاهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: عالِمُ اَلْغَيْبِ، فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يَقْدِرُ مِنْ شَيْءٍ وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى اَلْمَلاَئِكَةِ فَذَلِكَ يَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَيْهِ فِيهِ اَلْمَشِيئَةُ فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ فَلاَ يُمْضِيهِ فَأَمَّا اَلْعِلْمُ اَلَّذِي يُقَدِّرُهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ فَهُوَ اَلْعِلْمُ اَلَّذِي اِنْتَهَى إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ (ص) ثُمَّ إِلَيْنَا»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵۶، روایت ۲.
- ↑ جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۴.
- ↑ بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۲.
- ↑ بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۰.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.
- ↑ ما زبان مرغان آموختهاند؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.
- ↑ گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد.آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافتهای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بیگمانی آوردهام؛ سوره نمل، آیه: ۲۰ - ۲۲.
- ↑ سلیمان از گفتار آن (مور) خندان لب گشود؛ سوره نمل، آیه: ۱۹.
- ↑ شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص ۵۰۹
- ↑ (جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد)، سوره مبارکه جن، آیه ۲۷.
- ↑ (او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند)، سوره مبارکه جن، آیه ۲۶.
- ↑ زمخشری، ۱۴۰۷: ۴ / ۶۳۲.
- ↑ همو: ۴ / ۶۳۳؛ ابنجوزی، ۱۴۲۲: ۴ / ۳۵۰.
- ↑ ر.ک به: حلی، ۱۴۱۳: ۳۵۵ ـ ۳۵۱؛ صادقی تهرانی، ۱۳۶۵: ۲۹ / ۲۰۲.
- ↑ همان: ۲۷ / ۱۸ ـ ۱۷.
- ↑ همان: ۲۹ / ۲۰۳ ـ ۲۰۲؛ ر.ک به: طباطبایی، ۱۴۱۷: ۲۰ / ۵۳؛ نادم، ۱۳۸۸: ۳۵۴ ـ ۳۵۱.
- ↑ همان: ۲۷ / ۱۸.
- ↑ مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۷۱.
- ↑ «و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند». سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
- ↑ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).
- ↑ خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۴.
- ↑ ادب فنای مقربان، شرح زیارت جامعه کبیره، آیت الله جوادی آملی، ج ۳، ص ۶۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۹، ص ۷۵؛ امام صادق در تفسیر این آیه فرمودند: رسول خدا نزد خدا پسندیده است و ما اهل بیت وارث همان رسول هستیم که خدای منان او را از غیب خود هر آنچه که خواسته آگاه نموده است. پس ما به گذشته و آینده تا روز قیامت علم و آگاهی داریم.
- ↑ تفسیر مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ج ۳، ص ۳۰۶؛ ذیل آیه قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ سوره انعام، آیه: ۵۰.
- ↑ امامشناسی، ج۱، ص ۲۰۸-۲۱۰.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶.
- ↑ و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ مؤمن الطاق؛ ص۲۰۶.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی مسجد حضرت علی اصغر
- ↑ «تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد...»؛ سوره جن، آیه۲۸.
- ↑ «سید صیرفی گوید: شنیدم که حمران بن اعین از امام باقر (ع) راجع به قول خدای عزوجل "خدا ایجاد کننده آسمانها و زمین است" میپرسید: امام فرمود: خدای عزوجل همه چیز را با علمش ایجاد کرد، بدون آنکه نمونه قبلی داشته باشد، آسمانها و زمینها را آفرید در صورتی که پیش از آن آسمان و زمین نبود، مگر نمیشنوی گفتار خودش را "و عرش خدا روی آب بود" پس اگر آسمان و زمین میبود، عرش خدا روی آبها قرار میگرفت حمران عرض کرد: بفرمائید معنی گفتار خدای جل ذکره را "خدا غیب میداند و کسی را بر علم غیب خود آگاه نکند" امام (ع) دنبال آیه را فرمود: "مگر پیغمبری که مورد پسند او باشد" بخدا که محمد از پسندیدگان او بود و اما اینکه فرماید: "خدا غیب میداند" همانا خدای عزوجل عالم است به آنچه از خلقش غایب است نسبت به آنچه در علمش تقدیر میکند و حکم میدهند پیش از آنکه آن را بیافریند و فرشتگانش اضافه کند، ای حمران! این علم نزد او نگهداشته است و نسبت به آن مشیت دارد، هرگاه بخواهد طبق آن حکم دهد و آن را به مورد اجرا گذارد و گاهی نسبت به آن بداء حاصل شود و به مورد اجرایش نگذارد: و اما علمی که خدای عزوجل آن را نقدیر و حکم و امضاء فرموده علمی است که اولا پیغمبر (ص) و سپس به ما رسیده است»؛ اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۶.
- ↑ «محمد بن فضل هاشمی از امام رضا (ع) روایت کرده است: آن حضرت به ابن هذاب نگاه کرد سپس فرمود: اگر من تو را خبر دهم که در این روزها به خون یکی از بستگان و ارحامت مبتلا میشوی مرا تصدیق خواهی کرد؟ گفت خیر چرا که تنها خدا است که از غیب آگاه است. حضرت فرمود مگر خداوند نمیفرماید: "او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد" پس پیامبر نزد خدا پسندیده است و ما هم وارثان آن رسول هستیم که خدا او را از آنچه میخواهد از غیبش آگاه ساخته پس او ما را از گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه ساخته است»؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۴۴.
- ↑ علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۷۹-۸۳.»
- ↑ تفسیر قرآن مهر، ج۲۱، ص۲۹۲ و ۲۹۳.
- ↑ امامت و رهبری، ص۷۲.
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۳۵.
- ↑ ولایت و امامت پژوهشی از منظر قرآن، ص ۳۰۹
- ↑ (جز فرستادهای را که بپسندد)، سوره مبارکه جن، آیه ۲۷.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۶۳.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۲، ص۵۳. نیز ر.ک احتجاج، ج۱، ص۵۹۳.
- ↑ (از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید)، سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹.
- ↑ "هم رسول الله و من حل محله من أصفیاء الله الذین قرنهم الله بنفسه و رسوله و فرض علی العباد من طاعتهم مثل الذی فرض علیهم منها لنفسه و هم ولاة الأمر الذین قال الله فیهم أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ "؛ احتجاج، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ (او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند)، سوره مبارکه جن، آیات ۲۶.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۶.
- ↑ "ان انا اخبرتک انک ستبتلی فی هذه الایام بدم ذی رحم لک لکنت مصدقا لی ؟ قال لا فان الغیب لا یعلمه الا الله تعالی".
- ↑ الخرائج والجرائح: ج۱، ۳۴۳.
- ↑ "إن الله لميُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ، فکل ما کان عند الرسول کان عند العالم، وکل ما اطلع علیه الرسول فقد اطلع أوصیاؤه علیه، لئلا تخلو أرضه من حجة، یکون معه علم یدل علی صدق مقالته وجواز عدالته". کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۳۸۶.
- ↑ "وارتضاکم لغیبه واختارکم لسره"؛ بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۲۹.
- ↑ الکشافج۲، ص۶۳۴.
- ↑ "و اعلم أنه لا بد من القطع بأنه لیس مراد اللّه من هذه الآیة أن لا یطلع أحدا علی شیء من المغیبات إلا الرسل"؛ تفسیر کبیر، ج۳۰، ص۳۶۹.
- ↑ شرح المقاصد فی علم الکلام، ج ۲، ص ۲۰۴ – ۲۰۵.
- ↑ مفردات غریب القرآن، ص ۳۴۴.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۹۸الی۱۰۲.
- ↑ «و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند»؛ سوره آل عمران، آیه۱۷۹.
- ↑ علم غیب از منظر قرآن و سنت
- ↑ طباطبایی، امیزان، ج۲۰، ص۵۳.
- ↑ گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل؛ ص۱۹۳.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد.
- ↑ الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، محمود زمخشری، ج۴، ص ۶۳۲.
- ↑ ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم (تفسیر ابوسعود)، محمد ابوسعود عمادی، ج۹، ص۴۷.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۵۳.
- ↑ سوره فصلت، آیه: ۴۲.
- ↑ سوره فصلت، آیه: ۴۲.
- ↑ باید توجه داشت که «رصد» در اصل به معنای مراقبی است که در کمینگاهی قرار میگیرد و اوضاع را تحت مراقبت قرار میدهد و شاهد اطلاق آن واژه بر طریق (راه) از این جا گرفته شده است وگرنه ریشه اصلی از نظر لغت همان است که گفته شد؛ پیام قرآن، ج۷، ص۲۲۱.
- ↑ سوره جن، آیه: ۲۸.
- ↑ سوره جن، آیه: ۲۸.
- ↑ سوره جن، آیه: ۲۸.
- ↑ پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج۷، ص ۲۳۰ - ۲۳۲.
- ↑ گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل؛ ص: ۱۶۸.
- ↑ جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۷.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ یعنی علیا المرتضی من الرسول (ص) و هو منه قال الله فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا قال فی قلبه العلم و من خلفه الرصد یعلمه علمه و یزقه العلم زقا و یعلمه الله إلهاما، و الرصد التعلیم من النبی».
- ↑ عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ قال یعنی علی المرتضی (ع) من رسول الله (ص) و هو منه قال الله فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا قال فی قلبه العلم و من خلفه الرصد یعلمه علمه و یزقه العلم زقا و یعلمه الله إلهاما قال فالإلهام من الله و الرصد التعلیم من النبی (ص) بلغ الله أن قد بلغ رسالات ربی وَ أَحاطَ علی بما لدی الرسول من العلم.
- ↑ «فی الکافی عن الباقر (ع) فی هذه الآیة قال و کان محمد (ص) ممّن ارتضاه. و فی الخرائج عن الرضا (ع) فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضًى وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِكَ الرَّسُولِ الَّذِي أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَى مَا شَاءَ مِنْ غَيْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة {{عربی|اندازه=60%| فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا بین یدی المرتضی وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا القمّی قال یخبر اللَّه رَسُولَهُ الَّذِی یرتضیه بما کان قبله من الاخبار و ما یکون بعده من اخبار القائم (ع) و الرجعة و القیامة و قیل رَصَداً ای حرساً من الملائکة یحرسونه من اختطاف الشیاطین و تخالیطهم»
- ↑ "فِي قَلْبِهِ الْعِلْمَ وَ مِنْ خَلْفِهِ الرَّصَدَ يُعَلِّمُهُ عِلْمَهُ وَ يَزُقُّهُ الْعِلْمَ زَقّاً وَ يُعَلِّمُهُ اللَّهُ إِلْهَاماً، وَ الرَّصَدُ التَّعْلِيمُ مِنَ النَّبِيِّ (ص) لِيَعْلَمَ النَّبِيُّ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ عَلِيٌّ (ع) بِمَا لَدَى الرَّسُولِ مِنَ الْعِلْمِ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ مُنْذُ يَوْمَ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ فِتْنَةٍ أَوْ زَلْزَلَةٍ أَوْ خَسْفٍ أَوْ قَذْفٍ أَوْ أُمَّةٍ هَلَكَتْ فِيمَا مَضَى أَوْ تَهْلِكَ فِيمَا بَقِيَ، وَ كَمْ مِنْ إِمَامٍ جَائِرٍ أَوْ عَادِلٍ يَعْرِفُهُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَنْ يَمُوتُ مَوْتاً أَوْ يُقْتَلُ قَتْلًا، وَ كَمْ مِنْ إِمَامٍ مَخْذُولٍ لَا يَضُرُّهُ خِذْلَانُ مَنْ خَذَلَهُ، وَ كَمْ مِنْ إِمَامٍ مَنْصُورٍ لَا يَنْفَعُهُ نُصْرَةُ مَنْ نَصَرَه".
- ↑ «فالغیب ما غاب، و ما شاهد فیه فهو شهادة فالملکوت للملائکة شهادة، و الحضرة الإلهیة لهم غیب و لیس لهم الترقّی إلی تلک الحضرة و إنّ للإنسان صورة من عالم الشهادة المحسوسة، و روحا من عالم الغیب الملکوتی، و سرّا مستعدّا لقبول فیض النور الإلهی بلا واسطة فبالتربیة یترقّی من عالم الشهادة إلی عالم الغیب و هو الملکوت و بسرّ المتابعة و خصوصیتها یترقّی من عالم الملکوت إلی عالم الجبروت و العظموت و هو غیب الغیوب فیشاهد بنور اللّه المستفاد من سرّ المتابعة أنوار الجمال و الجلال، فیکون فی خلافة الحقّ عالم الغیب و الشهادة، کما إن اللّه عالم الغیب و الشهادة فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً أی الغیب المخصوص- و هو غیب الغیب أحدا یعنی من الملائکة إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ؛ یعنی من الإنسان. فهذا هو السرّ المکنون المرکوز فی استعداد الإنسان الذی کان اللّه یعلمه منه و الملائکة لا یعلمون کما قال: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».
- ↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم؛ سوره انعام، آیه: ۵۰.
- ↑ «فالمراد بأن الغیب للّه و عند اللّه انه لا طریق الی معرفته بالتجربة، و لا بالعقل و لا بأی شیء إلا بالوحی منه تعالی، و هو یوحی بشیء من غیبه إلی من ارتضی من رسول حسبما تستدعیه الحکمة و حاجة الناس، و الرسول بدوره یخبرهم بهذا الغیب کما تلقاه من اللّه .. و علی هذا فلا یکون إخبار الرسول به علما بالغیب، بل نقلا عمن یعلم الغیب، و الفرق بعید بین مصدر العلم، و بین النقل عن مصدره، لأن الأول أصل، و الثانی فرع».
- ↑ روزی که خداوند پیامبران را گرد میآورد و میفرماید که به (دعوت) شما چه پاسخ داده شد؟ میگویند: ما را هیچ دانشی نیست، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی؛ سوره مائده، آیه: ۱۰۹.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل؛ ص۱۹۳.
- ↑ «به پیامبر شما کلیدهای غیب داده شد مگر پنج مورد، سپس این آیه را تلاوت نمود».
- ↑ علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۷۵ - ۷۶
- ↑ تا محقق شود که آنان رسالتهای پروردگارشان را تبلیغ کردهاند و خداوند به آنچه نزد آنان است احاطه دارد...؛ سوره جن، آیه: ۲۸.
- ↑ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل دوم.
- ↑ تفسیر طبری، جلد ۲۹، صفحه۱۵۱.
- ↑ تفسیر صنعانی، جلد۳، صفحه۳۲۳ و درالمنثور، جلد۶، صفحه۲۷۵ و ۲۷۶.
- ↑ مفردات راغب، ص۳۴۴.
- ↑ کتاب الکبائر، صفحه۱۶۹.
- ↑ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، جلد ۴، صفحه ۴۶۲.
- ↑ فتح القدیر، جلد۳
- ↑ تفسیر طبری، جلد۲۲، صفحه۱۸۶
- ↑ ینابیع المودة، جلد۱، صفحه۲۳۰.
- ↑ بصائرالدرجات، صفحه۱۴۴.
- ↑ علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان؛ ص۱۰۲.
- ↑ علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۳۵.
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج۲، ص ۵۴۵
- ↑ ملا فتحالله کاشانی، ، منهج الصادقین، ج۱۰، ص۴۱.
- ↑ سید محمد حسین الهمدانی، انوار درخشان، ج۱۷، ص۱۳۶.
- ↑ پایاننامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۲۳.
- ↑ «بگو: نمیدانم آیا آنچه به شما وعده میدهند نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی دراز مینهد» سورۀ جن، آیۀ ۲۵
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۵۰.
- ↑ «کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.
- ↑ «بگو: من مالک سود و زیان خود نیستم، مگر آنچه خدا بخواهد. و اگر علم غیب میدانستم بر خیر خود بسی میافزودم و هیچ شری به من نمیرسید. من کسی جز بیمدهنده و مژدهدهندهای برای مؤمنان نیستم»سوره اعراف: ۱۸۸.
- ↑ «به شما نمیگویم که خزاین خدا در نزد من است. و علم غیب هم نمیدانم. و نمیگویم که فرشته هستم. و نمیگویم که خدا به آنان که شما به حقارت در آنها مینگرید خیر خود را عطا نکند. خدا به آنچه در دلهای آنهاست آگاهتر است. اگر چنین کنم، از ستمکاران خواهم بود»سوره هود: ۳۱.
- ↑ سوره نساء: ۴۳.
- ↑ پس وای بر آن نمازگزاران؛ سوره ماعون، آیه ۴.
- ↑ «خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این (حالی) که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند. و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولی خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمیگزیند. پس، به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگاری کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود»سوره آل عمران: آیه ۱۷۹.
- ↑ «اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که در این صورت برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت»سوره جن: ۲۶و۲۷.
- ↑ بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
- ↑ محدوده علم امام به نقل از قرآن.
- ↑ «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی»؛ آیه ۴۴ آل عمران.
- ↑ «أوَلَیسَ اللّه ُ یَقولُ: «عالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلی غَیبِهِ أحَدًا * إلاّ مَنِ ارتَضی مِن رَسولٍ»؟ فَرَسولُ اللّه ِ عِندَ اللّه ِ مُرتَضیً، ونَحنُ وَرَثَةُ ذلِکَ الرَّسولِ الَّذی أطلَعَهُ اللّه ُ عَلی ما شاءَ مِن غَیبِهِ، فَعَلَّمَنا ما کانَ وما یَکونُ إلی یَومِ القِیامَةِ»؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۹، ص۷۵.
- ↑ علم غیب ائمه معصومین (ع)؛ ص۱۳.
- ↑ وبگاه پرسمان.