بحث:آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پاسخ تفصیلی

مقدمه

غیب در لغت به معنای پوشیده بودن چیزی از حواس بوده و آگاهی از آن را علم به غیب می‌نامند[۱]. آیاتی از قرآن کریم بر انحصار علم غیب به خداوند دلالت دارند وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۲]، وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ[۳]، قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ[۴]، هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ[۵] و آیاتی دیگر[۶] این پیام را دارند که خدای متعال کسی را از غیب مطلع نمی‌کند؛ مگر برخی از رسولان برگزیده خود. بنابراین، ممکن است بعضی از پیامبران با تعلیم الهی از غیب آگاه شوند و نیز ممکن است غیر پیامبران با تعلیم پیامبران غیب را بیاموزند[۷].

طبق ادله قرآنی و حدیثی، از جمله این افراد تعلیم‌یافته غیب، امامان از اهل بیت پیامبر خاتم(ع) هستند که به اذن خدا تا آنجا که خدا خواسته باشد، از غیب آگاه می‌شوند، یعنی خداوند متعال به اهل بیت(ع) آگاهی از غیب را عنایت کرده و ایشان دارای علم لدنی غیر اکتسابی، علم ما کان و ما یکون و علم ما هو کائن إلی یوم القیامة بوده و البته ایشان این علم را با تعلیم و هدایت پیامبر(ص) دارا هستند. البته باید توجه داشت که خداوند به هر مقدار و هر وقت که صلاح بداند و مقتضی باشد، پرده‌ها را از مقابل دیدگان امامان(ع) برمی‌دارد تا پشت پرده را ببینند و از اسرار غیب خبر دهند و هر‌گاه هم صلاح نباشد بی‌خبر می‌مانند، به همین جهت است که ائمه(ع) در برخی موارد، اظهار بی‌اطلاعی از غیب کرده‌اند[۸].[۹]

از آنجا که امامت در راستایِ اهداف رسالت و امام بر اساس نصب الهی، مسئولیت تبیین و تشریح آموزه‌های وحی و حفظ و نگهداری آنها را بر عهده دارد لذا چاره‌ای از برخوردار بودن از علم غیب نیست، تا بتواند حقایق وحی را درست تبیین کرده و هدف‌های رسالت را جامه عمل بپوشاند. به تعبیر دیگر، مناصبی که امام پس از پیامبر(ص) دارد، لازمه‌اش دانش فراوان و آگاهی از غیب است. تبیین و تفسیر وحی که حقایقِ آن، فراتر از دانش و خردِ بشری است و همین طور، دخالت در سرنوشت انسان‌ها و هدایت آنان به راهی که نهایت آن قرب پروردگار است، جز با دانش فرابشری و آگاهی از غیب، امکان‌پذیر نیست[۱۰]. راه یافتن ائمه(ع) به قلمرو غیب و الهام شدن به آنان نیز به دلیل این است که ایشان از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها برقرار است[۱۱].

نکته دیگر اینکه علم امامان(ع) پایدار و همیشگی است، این علم پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام در حال افزایش است، امام باقر(ع) می‌فرماید: «اگر بر دانش ما افزوده نمی‌شد بی‌دانش می‌ماندیم»[۱۲]. امام از آنجا که در مرتبه ویژه‌ای از عالم هستی قرار گرفته و وجودش در نقطه اعلای هستی است؛ به تمامی علوم و معارف، معرفت شهودی دارد؛ معرفتی که جایی برای تردید و شک و عدم اطمینان باقی نمی‌گذارد. از این رو علم امام تنها دانش به دور از خطا و خلاف است. به حسب این رتبه وجودیِ امام است که حضرت علی(ع) می‌فرماید: «پیش از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید»[۱۳].[۱۴]

ادله علم غیب اهل بیت(ع)

برای اثبات علم غیب امامان(ع) از دلایل عقلی و نقلی اعم از آیات و روایات استفاده شده است:

ادله عقلی

ادله عقلی علم غیب وسیع امامان(ع) چنین است:

  1. علم فراوان و اتصال به منبع غیبی: صاحب مقام امامت و ولایت باید دارای علم سرشار و جوشیده از چشمه علم الهی باشد و اگر در میان امت، امامی این چنین نباشد حجت بودن آنان تمام نخواهد بود، چرا که جاهلان نمی‌توانند حجت الهی باشند. لذا اگر ائمه(ع)، امامان بر حق و جانشینان راستین هستند، باید علم حضوری به آنچه بوده و هست و خواهد آمد داشته و از هر فن و حکم و امری آگاه باشند و صحیح نیست از امام سؤالی بشود و امام پاسخ آن را نداند و یا حادثه‌ای رخ دهد و بی‌اطلاع باشد، برای اینکه باید بتواند همچون صاحب رسالت، حجت کامل خداوند بر بندگانش باشد و اگر اهل بیت و جانشینان پیامبر(ص) نبودند، رسالت تضغیف و از بین می‌رفت[۱۵].
  2. قلمرو وسیع مأموریت ائمه(ع): دامنه مأموریت ائمه(ع) بسیار گسترده است، آنان باید علم و آگاهی کامل از اصول و فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت و هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت می‌شود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمی‌شود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و الا از ایشان سلب اعتماد خواهد شد. مأموریت ایشان مقتضای آگاهی غیبی است و از جهات گوناگون باید علم غیب داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی، در هر موردی محقق شدن مأموریت آنها منوط به داشتن علم غیب است[۱۶].
  3. خلافت و جانشینی امامان(ع): ائمه(ع)، خلیفه مطلق ‌و جانشین ‌خداوند در زمین هستند، علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران(ع)‌ داده، افراد عادی‌ به ‌آن ‌دسترسی ‌ندارند. چراکه آنان مظهر صفات‌ خداوند هستند‌ لذا باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خداوند باشند. خلیفه مطلق نیز باید تمام شئون و اموری را که خلافت در آنها دخالت دارد، دارا باشد تا شایستگی خلافت را احراز کند. یکی از شئون جانشینی خداوند، داشتن علم شهودی و فراگیر است که خلیفه آن را بی‌واسطه از خداوند دریافت می‌کند. تا با این آگاهی و دانش بتواند اهداف پیامبر(ص) را به سرانجام برساند؛ لذا باید مانند خداوند، علم وسیع داشته باشد؛ زیرا خداوند حکیم ‌تر، عادل ‌تر و مقامش بالاتر از آن است که کسی را خلیفه و حجت خود بر انسان‌ها قرار دهد، ولی امور آنها را از وی پنهان کند[۱۷].
  4. لازمه عصمت: از باورهای‌ شیعیان‌ درباره ائمه(ع)،‌ عصمت و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، سهو، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ عمر خودشان خطا، اشتباه‌ و گناه‌ از آنان سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشند و اگر یک‌ مورد را ندانند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسند، زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن امامان(ع)، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دار[۱۸] و...[۱۹].
  5. لازمه برتری فاضل بر مفضول: لازم است خداوند برای هدایت مردم حجتی میان خود و بندگانش قرار دهد تا احکام را به مردم برسانند و آن حجت باید دارای تمام اوصاف کمال و مبرّا از خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که در معرض توهین و انتقاد و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید از همه نقص‌ها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی توانایی احتجاج بر و برتری در فضل و علم نسبت به او نداشته باشد[۲۰] و الا لازم می‌آید، مفضول جاهل بر فاضل عالم مقدم شود که عقلاً باطل است، لذا شایسته نیست جاهل غافل و لو در بعضی از موضوعات و احکام از جانب خداوند منصوب بر ارشاد مردم باشد[۲۱].
  6. محفوظ بودن امامان(ع) از فریب خوردن: اگر درون مردم برای امام(ع) آشکار نباشد و پنهانی‌ها را نداند ممکن است مؤمن را از منافق و سالم را از بیمار تمیز ندهد، چرا که همه ظاهری آراسته داشته و از خود شوق و رغبت به انجام کارهای بزرگی نشان می‌دهند. در چنین حالی چه چیز مانع از آن می‌شود که امام فریب آن حُسن ظاهری را نخورد و به خاطر اعتماد بر آن زیبایی فریبنده خود را در خطر و دیگران را در مهلکه نیندازد[۲۲].

ادله قرآنی ـ روایی

در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که به ضمیمه روایاتی که در تفسیر آنها صادر شده، برخورداری امامان(ع) از علم غیب اثبات می‌‌شود. آیاتی مانند:

  1. قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ[۲۳]: قرار گرفتن این آیه که در مورد آصف بن برخیا وصی حضرت سلیمان(ع) است، در کنار آیه قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۲۴] علم غیب امامان(ع) را اثبات می‌‌کند. بر اساس احادیث[۲۵] دارنده عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ و عِلْمُ الْكِتَابِ کسی است که دارای غیب است و ایشان اهل بیت(ع) هستند[۲۶]. علم الکتاب یعنی تمام علومی که در غیب است به امامان(ع) داده شده است. ابو سعید خدری می‌گوید: از رسول خدا(ص) معنی الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم: مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ کیست؟ فرمود: او برادرم علی بن ابیطالب است»[۲۷]. امام صادق(ع) نیز در تفسیر آیه قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ فرمودند: «کسی که نزد او علمی از کتاب بود، آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان(ع) به آن حضرت عرض کرد: من تخت بلقیس را قبل از چشم برهم زدنی برایت می‌آورم، راوی گوید: امام انگشتان مبارکش را باز کرده و بر سینه‌اش گذارد و فرمود: و به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما است»[۲۸].[۲۹]
  2. عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۳۰]: این آیه که بر علم غیب گسترده خداوند دلالت دارد، بیان می‌‌کند که افراد مورد رضای خداوند که پیامبر(ص) و نیز معصومین در زمره آنها هستند، به اذن خداوند بر بخشی از علم غیب آگاهی پیدا می‌کنند[۳۱]. در روایتی چنین آمده است، هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) از حوادث آینده خبر داد یکی از یاران حضرت عرض کرد: این علم غیب است؟ حضرت فرمود: «این علم غیب نیست این علمی است که از صاحب علم ـ پیامبر ـ آموخته‌ام»[۳۲].[۳۳]
  3. إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۳۴]: کتاب مکنون، همان لوح محفوظ است که در آنجا علم غیب قرار دارد و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید فرموده: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۵]. طبق روایات شیعه و اهل سنت[۳۶]، اهل بیت پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و فرزندان آنها هستند[۳۷].
  4. بر اساس قرآن کریم، رسول خدا مبین و مفسر قرآن است: بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۳۸]، اگر بپذیریم امامان اهل بیت جانشینان آن حضرت هستند گفته می‌شود یکی از وظایف امام، حفظ این کتاب آسمانی از تحریف است، لذا به امام حافظ الکتاب گفته می‌‌شود. روشن است این وظیفه محقق نمی‌گردد مگر به واسطه تفسیر و تبیین صحیح آیات الهی؛ از طرفی لازمه تفسیر و تبیین قرآن، آگاهی از علوم غیبیه است، به همین جهت خدای متعال علم به آن را در سینه آنها قرار داده است: بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ[۳۹] اثبات این علم را از طریق دیگری نیز می‌‌توان بیان نمود و آن اینکه اگر رسول خدا مقام تبیین و تفسیر قرآن را دارا باشد، مطابق حدیث منزلت[۴۰]، این مقام نیز بعد از آن حضرت به اهل بیت رسیده است.

ادله روایی محض

روایاتی وجود دارد که بیانگر علم غیب امامان(ع) هستند؛ حال علم غیب آنها از راه وراثت از پیامبر یا امامان قبلی باشد و یا از راه الهام، یا راه‌های دیگر[۴۱]. برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. حدیث منزلت: رسول خدا(ص) در روایتی که در منابع معتبر شیعه و اهل سنت به صورت متواتر نقل شده[۴۲] و همگان صحت آن را پذیرفته اند[۴۳]، خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی»؛ تو نسبت به من به‌ منزله هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود. رسول خدا بر اساس این حدیث که به حدیث منزلت شهرت یافته است تمام مقامات و منازلی را که برای خودشان ثابت بوده برای امیرمؤمنان(ع) نیز ثابت می‌‌دانند به جز نبوت. با توجه به آنکه بر اساس دسته‌ای از آیات، پیامبر اکرم(ص) از طریق وحی به منبع غیب مرتبط و متصل بوده است، بر اساس نص حدیث منزلت، این صفت یعنی آگاهی از غیب نیز برای جانشینان آن حضرت از امامان اهل بیت ثابت می‌‌گردد و اگر چه طریق وحی خاتمه یافته اما طرق دیگری همچون الهام، تحدیث و... برای امامان جهت آگاهی از غیب وجود دارد.
  2. روایات مشهور به الف باب از روایات پر تعدادی است‌ که‌ بیان‌گر یکی از منابع و مجاری علوم ائمه(ع) و برخورداری آنها از غیب است. در این روایات با اشاره‌ به‌ دعوت‌ پیامبر(ص) از امیرالمؤمنین(ع)، به انتقال دانشی از پیامبر به امیرالمؤمنین(ع) در ساعات‌ پایانی‌ عمر‌ حضرت اشاره شده و از تعلیم هزار باب علم که از هر یک هزار باب‌ دانش باز می‌شود بحث شده است که از طریق نجوای رسول خدا(ص) در گوش امیرالمؤمنین(ع) محقق شده است. امام صادق(ع) می‌‌فرماید: «قال رسول الله فی‌ مرضه الذی توفی فیه ادعوا لی خلیلی فأرسلتا إلی أبویهما فلما نظر إلیهما‌ رسول‌ الله أعرض عنهما ثم قال‌ ادعوا‌ لی خلیلی‌ فأرسل‌ إلی‌ علی فلما نظر إلیه أکبّ علیه‌ یحدثه‌ فلما خرج لقیاه فقالا له ما حدثک خلیلک فقال حدثنی ألف باب‌ یفتح‌ کل باب ألف باب»[۴۴]. روشن است که تحمل و محقق شدن این تعلیم و تحدیث برای هر کسی مقدور نبوده اسـت و این گفت و شنود را گفت و گویی عادی‌ و فقط‌ گفتن و شنیدن نباید به شمار آورد، بلکه انتقال علومی لدنی و الهی و با خصوصیات معجزه‌گون بوده است. از نشانه‌های این امر، آنکه در برخی از روایات، ویژگی‌هایی برای این‌ گفت‌ و گو فراتر از صحبت نقل شده است؛ مانند‌: قـال علی(ع): «حـدثنی بـالف حـدیث یفتح کل حدیث الف حـدیث حتی عرقت‌ و عرق‌ رسول‌ الله، فسأل علیّ عرقه و سأل علیه عرقی»؛ رسول خدا(ص) به من هزار حدیث فرمود که‌ هر‌ یک، هزار سخن را باز و روشن می‌نماید، تـا آنکه من و رسول‌ خدا‌ عرق‌ کردیم و عرق ایشان بر من و عرق من بر ایشان جاری شد[۴۵].[۴۶]
  3. اهل بیت وارثان نبی: در دسته ای از روایات، امامان اهل بیت به عنوان وارثان نبی معرفی شده‌اند. ائمه(ع) نیز به این ویژگی استناد‌ و استدلال کرده‌اند. واقـدی می‌‌گوید‌: هشام بن عبدالملک بن مروان در مراسم حج از امام باقر(ع) در حالی‌ که‌ درصدد انکار فضائل ائمه بود‌، می‌پرسد‌: آیا‌ ما و شما همگی‌ فرزندان‌ عبد مناف نیستیم و یک‌ ن‍َسَب‌ واحد نداریم؟ حضرت با تأیید این مطلب می‌فرماید: اما خداوند بزرگ، مکنون سرّش و خالص علمش‌ را‌ تنها به ما اختصاص داده است‌. هشام‌ می‌گوید: چگونه‌ شما‌ وارث‌ آن امری شدید که‌ دیگران از آن محروم شـدند؛ در حالی که پیامبر برای تمامی مردم مبعوث شده بود‌ و چگونه‌ شما از این علم بهره‌مند شدید‌؛ در‌ حالی‌ که‌ محمد‌ خاتم پیامبران بوده‌ و شما‌ که نبی و پیامبر نیستید؟ حضرت در تبیین این موضوع، آیات قرآن را شاهد بر وجود این‌گونه علم‌ دانسته‌ و می‌فرماید‌: از آیه لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ چنین مطلبی را می‌گویم. آنچه پیامبر آشکار فرموده، برای همه مردم است، اما‌ آنچه‌ که زبانش را به آن تحریک ننمود، خداوند امر فرمود که آن را تنها به ما اختصاص دهد. از همین رو بود که در میان تمامی صحابی، علی با‌ او‌ نجوا می‌‌نمود ‌و خـداوند آیه وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ[۴۷] را نازل کرد و پیامبر از میان همه اصحابش‌ بـه‌ عـلی فرمود: یا علی، از‌ خدا‌ خواسته‌ام این گوش را، اذن و گوش تو قرار دهد. سپس امام باقر(ع) منشأ و ریشه‌های آگاهی امام علی(ع) را مطابق آیات تبیین نموده و می‌فرماید: «از‌ همین‌ رو بود که عـلی(ع)‌ در‌ کوفه فرمود: «علمنی رسـول الله الف باب من العلم ینفتح من کل باب الف باب». این همان مکنون علم الهی بود که پیامبر به آن مختص شده بود و پیامبر آن‌را‌ مخصوص علی قرار داد و همین علم به ما رسیده است و ما آن را به ارث برده‌ایم نه قوم ما»[۴۸].[۴۹].
  4. حدیث مدینة العلم: در روایت متواتر[۵۰] دیگری رسول خدا(ص) ضمن معرفی خود به عنوان شهر علم[۵۱] می‌‌فرمایند: امیرالمؤمنین دروازه ورود به این شهر است. بدیهی است اگر آگاهی رسول خدا از غیب را بپذیریم، چاره ای جز پذیرش آگاهی امام امیرالمؤمنین به عنوان جانشین آن حضرت از غیب نیز نداریم.

از برخی روایات هم می‌توان به‌عنوان مصادیقی برای علم غیب امامان نام برد:

  1. امیرمؤمنان بعد از پایان جنگ جمل در بصره، خطبه‌ای ایراد فرموده و برخی از حوادث آینده را خبر دادند، یکی از اصحاب آن حضرت پرسید: «ای امیرمؤمنان! آیا شما از علم غیب برخوردارید؟»؛ حضرت در پاسخ او تبسمی نموده فرمودند: «این علم غیب نیست بلکه تعلمی از صاحب علم است»[۵۲]. این روایت علم غیب حضرت را می‌‌رساند که خداوند یا رسول به امام(ع) تعلیم داده است[۵۳].
  2. راوی می‌گوید: امام رضا(ع) به من فرمود: «اگر به تو خبر دهم در این روزها، یکی از بستگان تو کشته خواهد شد، آیا گفته مرا تصدیق می‌کنی؟» عرض کردم: خیر، زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمی‌داند. امام رضا(ع) آیه عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۵۴] را تلاوت نمود و بعد فرمود: «رسول خدا(ص) مورد رضا و پسند خداست، و ما وارثان همین رسولی هستیم که خداوند او را بر غیب خود که می‌خواهد آگاه نموده و آن حضرت علم به وقایع گذشته و بعد روز قیامت را به ما آموخت»[۵۵].[۵۶]
  3. امام صادق(ع) فرمودند: «هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند،‌ خداوند او را آگاه می‌کند»[۵۷].[۵۸]
  4. امام رضا(ع) درباره امامت می‌‌فرمایند: «هنگامی که خدای متعال کسی را به عنوان امام برای مردم بر می‌گزیند به او سعه صدر عطا می‌کند و چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی الهام می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی در نماند و در تشخیص حق سرگردان نشود، پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق و تسدید الهی بوده از خطاها و لغزش‌ها در امان خواهد بود»[۵۹].[۶۰]
  5. امام صادق(ع) می‌فرماید: «خداوند، علمی دارد که جز خودش نمی‌داند و علمی دارد که فرشتگان و پیامبران را از آن آگاه ساخته است. پس ما به آنچه خداوند، ملائکه و فرستادگانش را از آن باخبر کرده است آگاهیم»[۶۱].[۶۲]
  6. حسن بن یحیی می‌‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امام می‌شود چگونه (و با چه علمی) جواب می‌دهد؟ فرمود: «گاهی به او الهام می‌شود و گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو»[۶۳].[۶۴] و...[۶۵].

نتیجه گیری

نتیجه اینکه طبق ادله قرآنی و حدیثی، امامان از اهل بیت پیامبر خاتم(ع) به اذن خدا آگاه از غیب هستند و ایشان این علم را با تعلیم و هدایت پیامبر(ص) دارا هستند. قلمرو وسیع مأموریت ائمه(ع)؛ خلافت و جانشینی و عصمت ایشان از جمله ادله عقلی و آیات و روایاتی مانند: حدیث منزلت، روایات الف باب؛ حدیث مدینة العلم و ... ادله نقلی علم غیب داشتن ائمه(ع) است.

پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
  2. «و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست. جز او [كسى‌] آن را نمى‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.
  3. «و مى‌گويند: چرا معجزه‌اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى‌شود؟ بگو: «غيب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.» سوره یونس، آیه ۲۰.
  4. «بگو: هر كه در آسمانها و زمين است -جز خدا- غيب را نمى‌شناسند و نمى‌دانند كى برانگيخته خواهند شد؟» سوره نمل، آیه ۶۵.
  5. «اوست خدايى كه غير از او معبودى نيست، داننده غيب و آشكار است، اوست رحمتگر مهربان.سوره حشر، آیه ۲۲.
  6. مانند: عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد.» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
  7. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، بررسی‌های اسلامی، ج‏ ۱، ص ۱۹۵.
  8. جواهر الکلام، ج ۱، ص ۱۸۵؛ کفایة الاثر، ص۳۰۰؛ جامع البیان، ج ۹، ص۱۹۰.
  9. ر.ک: سلطان الواعظین، پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور، ص۲۱۰؛ طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۱۳۱؛ حسینی میلانی، سید محمد هادی، دیدگاه‌های علمی، ص۱۴۲؛ طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۴؛ فاضل لنکرانی، محمد اشراقی، پاسداران وحی، ص ۱۶۶؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص ۳۰۹ ـ ۳۱۲؛ ضیاءآبادی، سید محمد، حبل متین شناخت ارکان دین، ج ۱، ص ۳۷۶؛ خاتمی، سید احمد، امامان گنجینه‌های علم خداوند؛ مطهری، احمد، کاردان، غلام رضا، ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌، ص ۷۴ـ۷۷؛ علوی، سید محمد حسن، صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه، فصلنامه معارف عقلی، ش ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۶؛ منصوری رامسری، خلیل، اهل بیت در سخن امام حسین، وبگاه سماموس؛ سجادی، سید احمد، پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۲؛ هاشمی، علی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت، وبگاه پاسخ‌گویان؛ میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص ۱۵۲؛ علوی، سید محمد حسن، صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه، فصلنامه معارف عقلی، ش ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۶؛ سجادی، سید احمد، پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۲؛ منصورآبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص ۱۳۴.
  10. ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۴ ـ ۲۷۹.
  11. ر.ک: لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸.
  12. «لو لا أنا نزداد لأنفدنا»؛ کافی، ج۱، ص۲۵۴.
  13. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۹؛ {{متن حدیث|سَلُونی قَبلَ أن تَفقِدُونی
  14. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، پاسخ به شبهات کلامی، امامت، ص ۲۰۴؛ ر.ک: لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸.
  15. ر.ک: پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
  16. ر.ک: نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.
  17. ر.ک: شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص۲۰۲؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.
  18. ر.ک: شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.
  19. ر.ک: شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.
  20. مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص ۱۱۴.
  21. ر.ک: موسوی، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۸.
  22. ر.ک: فائز باقری، سید محمد، بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۳؛ نقوی، علم غیب ائمه معصومین(ع)، ص۳۱؛ پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
  23. «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت» سوره نمل، آیه ۴۰.
  24. «میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  25. حرّعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص۱۸۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۹ـ۲۳۰.
  26. «عن برید بن معاویة قال: قلت لأبی جعفر ع- قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب قال إیانا عنی و علی أولنا و أفضلنا و خیرنا بعد النبی ع»؛ کافی، ج۱، ص۲۲۹.
  27. «عن أبی سعید الخدری قال: سألت رسول الله ص عن قوله تعالی قال الذی عنده علم من الکتاب قال ذاک وصی أخی سلیمان بن داود فقلت یا رسول الله فقول الله عز و جل قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب‏ قال ذاک أخی علی بن أبی طالب»؛ حرّعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج ۲۷، ۱۸۸.
  28. «وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ‏ عِلْمُ‏ الْکِتَابِ‏ کُلُّه‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۹، ح ۵.
  29. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج٢۵، ص١۵۲؛ تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی، ج ۲، ص ۱۳۷؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، ش ۸۸؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، مجموعه مقالات فارسی کنگره بین‌المللی ثقة‌الاسلام کلینی؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷؛ نظیرعرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۹۹؛ رابیل، سیده، جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی و....
  30. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد.» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
  31. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، بررسی‌های اسلامی، ج‏ ۱، ص۱۹۵؛ خاتمی، سید احمد، امامان گنجینه‌های علم خداوند؛ حسینی، سید جعفر، آشنایی با نهج‌البلاغه امام علی، ص۶۰ـ۶۲؛ منصوری رامسری، خلیل، اهل بیت در سخن امام حسین، وبگاه سماموس.
  32. «لیس هو بعلم غیب و إنما هو تعلم من ذی علم»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  33. ر.ک: خاتمی، سید احمد، امامان گنجینه‌های علم خداوند، ص؟؟؟
  34. «که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست.» سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹
  35. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  36. زمخشری، کشاف، ج۱، ص۳۶۹؛ ذیل آیه مباهله، محمد بن عیسی بن سورة، الجامع الصحیح، ج۵، ص۶۶۳؛ حاکم نیشاپوری، ابی‌عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۴۶ـ ۱۴۸؛ سیوطی، عبدالرحمن جلال‌الدین، الدرالمنثور، ج۶، ص ۶۰۵ ـ ۶۰۶.
  37. ر.ک: هاشمی، علی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت، وبگاه اندیشه قم.
  38. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه 44.
  39. «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند» سوره عنکبوت، آیه 49.
  40. «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی»؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷.
  41. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی، ص۱۹۵.
  42. مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶
  43. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷؛ ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۱، ص۳۰۶ ـ ۳۹۱؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۲۱۱.
  44. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۹۶
  45. خصال، ج ۲، ص ۶۴۳، ح ۲۱؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۳، ح ۱ و ۲
  46. شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص ۱۶۸؛ شاکر، محمد تقی، بهرامی، علیرضا، واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، ش ۱۲، ص ۱۳۵.
  47. سوره حاقه، آیه ۱۲
  48. دلائل الامامة، ص ۱۰۵ و ۱۰۴
  49. شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص ۱۶۸
  50. میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۴، ص۱۵و۱۶.
  51. «أنا مدینة العلم و علیّ بابها فمن اراد البیت فلیأت الباب»؛ سیوطی، اللئالی المصنوعة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۷ و ۳۰۳-۳۰۴؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۵۵؛ امینی، الغدیر، ۱۳۷۰ق، ج۶، ص۷۸-۷۹.
  52. «لقد أعطیت یا أمیر المؤمنین علم الغیب فضحک(ع)و قال للرجل و کان کلبیا یا أخا کلب لیس هو بعلم غیب و إنما هو تعلم من ذی علم»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  53. ر.ک: مطهری، احمد، کاردان، غلام رضا، ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌، ص ۷۴ـ۷۷؛ خاتمی، سید احمد، امامان گنجینه‌های علم خداوند.
  54. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد.» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
  55. «وَ نَحْنُ‏ وَرَثَةُ ذَلِکَ‏ الرَّسُولِ‏ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة‏‏»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏۴۹، ص ۷۵.
  56. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی، ص ۱۹۵.
  57. «إن الإمام إذا شاء أن یعلم علم‏»؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.
  58. ر.ک: رابیل، سیده، جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی.
  59. «و إن العبد إذا اختاره الله عز و جل لأمور عباده شرح صدره لذلک و أودع قلبه ینابیع الحکمة و ألهمه العلم إلهاما فلم یعی بعده بجواب و لا یحیر فیه عن الصواب فهو معصوم مؤید موفق مسدد قد أمن من الخطایا و الزلل و العثار»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۳.
  60. ر.ک: هاشمی، علی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه پرسمان.
  61. «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمًا لَا یَعْلَمْهُ إِلاَّ هُوَ وَ عِلْمًا أَعْلَمَهُ مَلاَئکَتَهُ وَ رُسُلَهُ، فَمَا أَعلمَهُ ملائکتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۶۰.
  62. ر.ک: هاشمی، علی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها.
  63. «قلت له أخبرنی عن الإمام إذا سئل کیف یجیب فقال إلهام و سماع و ربما کانا جمیعا»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۵۸.
  64. ر.ک: هاشمی، علی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه پرسمان.
  65. ر.ک: حسینی طهرانی، سید محمد حسین، امام‌شناسی، ج۳، ص ۲۳ ـ ۲۴؛ نوری همدانی، حسین، خوارج از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۴۷ـ۱۵۷؛ سید احمد خاتمی، امامان گنجینه‌های علم خداوند؛ حسینی، سید حسین، هادیان در کلام امام هادی، ج ۲، ص ۱۱۷؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، پاسخ به شبهات کلامی، امامت، ص ۲۰۴.