بحث:وحی در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

محمد بیابانی اسکوئی[ویرایش]

• بيشتر مورد استعمال اين كلمه در جايى است كه فاعل آن خداوند متعال باشد. ولى گاهى اوقات به غير خدا نيز نسبت داده مى‌شود؛ مانند : إِنَّ آلشَّياطِـينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِـيائِهِمْ. (همانا شياطين به اولياى خويش وحى مى‌كنند*.

• امام باقر ۷ در جواب اين سؤال كه آيا خداوند متعال به حضرت موسى و هارون، هر دو وحى مى‌كرد؛ فرمود : كَانَ الْوَحْيُ يَنْزِلُ عَلَى مُوسَى وَ مُوسَى يُوحِيهِ إِلَى هَارُون. (وحى بر موسى نازل مى‌شد و موسى آن را به هارون وحى مى‌كرد).

• امّا وحى خداوند متعال گاهى به پيامبران و رسولان است كه بيشتر موارد استعمال اين واژه در قرآن و روايات ناظر به اين صورت است؛ و گاهى به بندگان ديگر؛ مانند : وَأَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِـيهِ. (و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير دهد).

• و گاهى به جانداران؛ مانند : وَأَوْحى رَبُّکَ إِلى النَّـحْلِ … (پروردگارت به زنبور وحى كرد).

• و گاهى هم به موجودات بى جان؛ كه نمونه آن‌ها زمين است : (يَومَئِذٍ تُحَدِّثَ أخْبَارهَا بِأنّ رَبَّکَ أوحَى لَهَا).

• آن روز اخبارش را حديث مى‌كند به اينكه پروردگارت به او وحى كرد.

• و گاهى نيز به فرشتگان. امام صادق ۷ در مورد بندگان الهى كه به چهل سالگى مى‌رسند، مى‌فرمايد؛ خداوند متعال به دو فرشته‌اى كه مأمور اعمال او هستند، وحى مى‌كند كه بعد از اين در ثبت اعمال او دقّت زياد كرده از هيچ كوششى فرو گذارى نكنند : أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكَيْهِ قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِي هَذَا عُمُراً فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَّظَا وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ. (خداوند به فرشتگانش وحى مى‌كند كه من اين بنده‌ام راعمرى داده‌ام پس بر او در حساب سخت و شديد بگيريد و حفظ كنيد و بنويسيد كمترين و بيشترين و كوچكترين و بزرگترين اعمالش را).

• در همه اين موارد روشن است امرى كه به طوايف مذكور وحى مى‌شود مطالب علمى يا عملى است. يعنى به واسطه وحى، علمى به آن‌ها داده مى‌شود و يا دستورى به آن‌ها مى‌رسد كه بر اساس آن عمل كنند. ولى اين مطلب در مورد يك آيه در آغاز امر روشن نيست. زيرا خداوند سبحان در آن آيه از مورد وحى به «روح» تعبير فرموده است : وَكَذَلِک أوْحَيْنَا إلَيْکَ رُوحَآ مِن أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدرِي مَا الكِتَاب وَلاَ الإيْمَان. (و همين طور وحى كرديم به سوى تو روحى از امر خويش را و نمى‌دانستى كتاب و ايمان چيست؟)

• در تفسير «روح» در ذيل اين آيه از امام صادق ۷ نقل شده است كه مراد از آن خلقى از مخلوقات الهى است كه بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل است. قَالَ: خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ۶ يُخْبِرُهُ وَ يُسَدِّدُهُ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ. (گفت: خلقى از خلق خداى تعالى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل همراه رسول خدا ۶ بود به او خبر مى‌داد و او را كمك مى‌كرد و بعد از او همراه امامان است).

• در حديثى ديگر در توضيح اين مطلب اضافه مى‌كند كه وقتى خداوند متعال اين «روح» را به پيامبر اسلام ۶ وحى نمود، آن حضرت علم و ادراك ويژه‌اى يافت. فَلَمَّا أَوْحَاهَا إِلَيْهِ عَلَّمَ بِهَا الْعِلْمَ وَ الْفَهْمَ وَ هِيَ الرُّوحُ الَّتِي يُعْطِيهَا اللَّهُ تَعَالَى مَنْ شَاءَ فَإِذَا أَعْطَاهَا عَبْداً عَلَّمَهُ الْفَهْمَ. (آنگاه كه «روح» را به پيامبر وحى كرد به واسطه آن علم و فهم را به او داد و آن روحى است كه خداوند به هر كس بخواهد عطا مى‌كند پس وقتى او را به بنده‌اى عطا كرد فهم را به او تعليم مى‌دهد).

• به نظر مى‌رسد با توجه به اين دو حديث «روح» مذكور در آيه، نورى است كه وقتى به پيامبر و امام داده مى‌شود؛ بر معلومات و علوم او افزوده مى‌شود.