توحید در اطاعت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

یکی از مظاهر و شؤون توحید در ربوبیت، توحید در حق اطاعت است؛ زیرا خداوند به دلیل این که آفریدگار و پروردگار جهان است، مالک حقیقی می‌باشد و همه موجودات مملوک و مسخر او هستند، در نتیجه او از حق اطاعت بالذات برخوردار است و حق اطاعت دیگران، تابع مشیت و اذن الهی است: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ[۱].[۲]

معناشناسی

واژه اطاعت در کتب لغت، در معانی متعددی به کار رفته است؛ مانند: انقیاد و تسلیم، خضوع، پیروی کردن از امر و فرمان، موافقت کردن و میل و رغبت.

از مجموع معانی مذکور برای اطاعت استفاده می‌شود که اطاعت در اصل، به معنای انقیاد و تسلیم است و سپس در معنای پیروی کردن از امر و فرمان به کار رفته است. اطاعت هم در مورد انسان به کار می‏ رود و هم در مورد غیر انسان؛ اگر در غیر انسان به کار رود به معنای پیروی فطری و ذاتی است اما اگر در انسان به کار رود به معنای پیروی از امر و حکم است البته اگر با سه شرط همراه باشد:

  1. رغبت؛
  2. خضوع؛
  3. عمل بر طبق امر.

بنابراین، اطاعت در انسان و موجود دارای اختیار و اراده، یعنی پیروی از امر و حکم با رغبت و خضوع و این معنا از اطاعت می ‏تواند در عمل دو بعد داشته باشد:

  1. اطاعت در امر روحانی و الهی باشد؛ مانند: اطاعت‏ خدا و رسول و ...
  2. اطاعت در امر غیر الهی باشد؛ مانند: اطاعت کافران، مکذبان و مسرفان و ...

از همین جا معنای توحید در اطاعت هم روشن می ‏شود که منظور، اطاعت همراه با خضوع و رغبت، در برابر حکم خداست و چنین اطاعتی فقط شایسته او است: اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ [۳]. البته توحید در اطاعت عام است و شامل اطاعت مطلق از خداوند در تکوین و تشریع می‏ گردد اما چون اطاعت در باره انسان مطرح است که دارای اراده و اختیار است، بیشتر اطاعت از تشریع الهی مورد نظر است. بنابراین، اطاعت از اراده الهی یعنی اطاعت از قانون الهی که همان دین اوست[۴].

اثبات توحید در اطاعت

توحید در اطاعت، هم با عقل قابل اثبات است و هم با دلایل نقلی. ما در این قسمت مهمترین دلیل عقلی، که همان ملازمه میان خالقیت و ربوبیت ‏خدا و اطاعت می‏‌باشد، را مطرح کرده و ادله نقلی را نیز در تأیید آن ذکر خواهیم کرد.

دلیل عقلی

وقتی ثابت ‏شد که خداوند خالق و صاحب و رب انسان است و در این امور شریکی ندارد، لازمه آن این است که مطاع مطلق هم اوست و شریکی ندارد.

یکی از محققان می‌‏نویسد: "فإن الرب بما هو صاحب الإنسان ومدبر حياتة ومخطط مسارة وخالقه على وجه له حق الطاعة كما له حق الحاكمية، فليس هناك مطاع بالذات الا هو فهو الذي يجب ان يطاع ويتمثل امره ولا يجب اطاعة غيره الا اذا كان بإذنه وامره" [۵]. همین دلیل را یکی دیگر از محققان با بیان دیگر مطرح کرده است که عبارت است از: "مطاع مطلق، تنها کسی است که از همه چیز آگاه است و حکیم و خبیر است و خالی از هرگونه خطا و نیز رحیم و مهربان است و این صفات تنها در ذات پاک خداوند جمع است"[۶].

بنابراین، اگر خواست‏ حکمرانان، دوستان، فرزندان، خویشان و حتی خواست دل با خواست‏ خدا هماهنگ نشد اطاعت آن در مسیر شرک است و باید از آن احتراز کرد[۷].

دلیل نقلی

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۸]، وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ لَهَا مُنذِرُونَ[۹]. آیه شریفه ابتدا دستور به تقوا و سپس دستور به شنیدن فرمان خدا می‏‌دهد؛ شنیدنی که مقدمه اطاعت است و سرانجام دستور به اطاعت فرمان او می‌‏دهد که این اطاعت مطلق است و در انحصار خداوند می‌‏باشد، اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ [۱۰]. در این آیه تعبیر از متابعت از احکام الهی شده که همان اطاعت است و اینکه می‌‏فرماید از غیر خدا پیروی نکنید بیانگر توحید در اطاعت است، قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ[۱۱]، قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱۲].

علامه طباطبایی در مورد نحوه استدلال به این آیه می‌‏نویسد: "یعنی به حکم فطرت و عقل، "حق‏" به‌طور مطلق واجب الاتباع است. وقتی حق واجب الاتباع شد کسی که به حق دعوت می‏‌کند نیز باید واجب الاتباع باشد چون حق می‏گوید و به حق دعوت می‏‌کند چنین کسی باید از دیگران ترجیح داده شود"[۱۳]

امام علی (ع): "هرگز اطاعت از مخلوق در معصیت‏خالق جایز نیست " [۱۴].

امام باقر (ع): " کسی که به گفتار گوینده‏ای گوش فرا دهد "و از سخنش اطاعت کند" او را پرستیده است. اگر ناطق حکم خدا را می‏‌گوید پرستش خدا کرده و اگر از سوی شیطان سخن می‏گوید پرستش شیطان کرده است"[۱۵]

امام علی (ع): "کسی که اطاعت مخلوق را در معصیت‏ خالق آیین خود قرار دهد دین ندارد" [۱۶].

از مجموع آیات و روایات استفاده می‏‌شود که تنها باید از خداوند اطاعت کرد و اطاعت غیر از خدا شرک و نامشروع است، چون هر حاکمی که با فرمان الهی حاکم نشود نامشروع است اما اطاعت انبیا و ائمه و... در طول اطاعت‏ خداست یا تجلی اطاعت اوست و با فرمان الهی اعمال حاکمیت می‌‏کنند، لذا اطاعت از آنان اطاعت‏ خدا محسوب می‏‌گردد و با توحید در اطاعت منافات ندارد چون مبنای حق در حاکمیت‏ سیاسی فرمان الهی است.

اما اینکه چرا باید فقط از فرمان خداوند اطاعت کرد، در ضمن دلیل عقلی روشن شد و آن اینکه چون خداوند مالک و رب و خالق انسان‌هاست و نیز حق است و جز حق نمی‏‌گوید و به راه حق علم دارد، لذا تنها او شایسته اطاعت مطلق است و اطاعت از غیر او بدون اجازه الهی و گام برداشتن در مسیر ضلالت است البته در جای خود ثابت‏ شده است که عینیت اطاعت ‏خدا در اطاعت از قوانین اوست که توسط انبیا بیان می‏‌گردد[۱۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
  2. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳ ص ۶۰.
  3. از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید؛ اندک پند می‌پذیرید؛ سوره اعراف، آیه۳.
  4. شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
  5. الالهیات، ج‏۲، ص‏۷۹.
  6. پیام قرآن، ج‏۳، ص‏۳۹۰.
  7. شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
  8. هر چه می‌توانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره تغابن، آیه۱۶.
  9. و ما هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم‌دهندگانی داشت؛ سوره شعراء، آیه۲۰۸.
  10. از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید؛ اندک پند می‌پذیرید؛ سوره اعراف، آیه۳.
  11. بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه۳۲.
  12. بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه۳۵.
  13. ان المتبع عند العقل هو الحق و لما کان الحق سبحانه هو الهادی الی الحق دون ما یدعونه بین الارباب من دون الله فلیکن هو المتبع دون ما یدعونه من الارباب.
  14. «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏»
  15. «مَنْ‏ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ‏ فَإِنْ‏ كَانَ‏ النَّاطِقُ‏ يُؤَدِّي‏ عَنِ‏ اللَّهِ‏ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَانَ‏».
  16. «لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ دَانَ‏ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ‏‏»؛ بحارالانوار، ج‏۷۳، ص‏۹۳، ح‏۶، علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، بازار سلطانی، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ج‏۷۳، ص‏۹۳، ح‏۶.
  17. شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.