حدیث إن الأرض لا تخلو من قائم الله بحجة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ (پرسش)
حدیث إن الأرض لا تخلو من قائم الله بحجة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / وجود امام مهدی از دیدگاه حدیث |
مدخل اصلی | دلایل وجود امام مهدی |
حدیث «أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّة» چگونه دلالت بر وجود امام مهدی (ع) دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
حدیث إن الأرض لا تخلو من قائم الله بحجة
حدیث «أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُور ٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه» ؛زمین خالی از حجتی که برای خدا قیام کند نمیماند، خواه پیدا و مشهور باشد، خواه ترسان و ناشناس؛ زیرا نباید حجتها و نشانههای خدا از بین رود»[۱] از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت است[۲] که از ائمه (ع) با عبارات مختلف نقل شده است، مثلا از امام صادق (ع) سؤال شد: «زمین، بی وجود امام خواهد بود؟". فرمودند: نه! سؤال شد: دو امام با هم خواهند بود؟ فرمودند: «مگر آنکه یکی امامت کند و دیگری ساکت باشد»[۳]. همچنین فرمودند: «اگر زمین به اندازه یک چشم به هم زدن، بدون حجت میماند، بیشک ساکنان خود را در خود فرو میبرد»[۴]. از امام رضا (ع) سؤال شد: «آیا زمین، بدون امام میماند؟". فرمودند: "نه!" گفته شد: به مردم گفته میشود: اگر خدای عزوجل بر بندگان خشم گیرد، زمین باقی نمیماند". فرمودند: "زمین، باقی نخواهد ماند و در این صورت از بین خواهد رفت»[۵] و امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «زمین، خالی از حجتی که برای خدا قیام کند، نمیماند، خواه پیدا و مشهور باشد، خواه ترسان و ناشناس زیرا، نباید حجتها و نشانههای خدا از بین رود»[۶][۷]
چگونگی دلالت حدیث بر وجود امام مهدی (ع)
تنها مصداق حدیث مذکور در عصر حاضر، وجود امام مهدی (ع) است که زنده و غایب است و اگر این اعتقاد صحیح نباشد، تفسیری برای روایت نمیتوان یافت[۸]. اما دلایلی بر این مطلب وجود دارند که برخی از آنها عبارتاند از:
- وجود امام لطف و اتمام حجّت بر بندگان است: اصل وجود امام، لطف و هدایت کننده به مصالح و طاعت و دور کننده از مفاسد است و دلیل غیبت حضرت، خود مردم هستند که حاضر به قبول رهبری ایشان نیستند و مخالفت میورزند، چنانچه با سایر امامان مخالفت کرده و از آن بزرگواران اطاعت ننمودند. اگر مردم حاضر به اطاعت بودند، حضرت ظاهر میشد. لکن باید دانست وجود امام در زمان غیبت لطف و اتمام حجّت بر بندگان است، هر چند که غایب باشد و اگر در این مدّت طولانی، رشتۀ ولایت و هدایت قطع شود مردم گمراه خواهند شد و مشکلات فراوانی شامل حال آنها خواهد شد.
- وجود امام، منشأ خیر و برکت است: مَثَل امام در این جهان، مَثَل قلب است نسبت به جسد انسان و مانند روح که به امر خدا سبب ارتباط اعضا و جوارح با یکدیگر است، امام نیز به اذن خداوند نسبت به سایر مخلوقات، صاحب چنین رتبه ای است. همچنین از روایات استفاده میشود، وجود مؤمن در بین مردم منشأ خیرات و برکات و سبب نزول رحمت و مانع بسیاری از بلاهاست زمانی که وجود مؤمن چنین فواید و برکاتی را دارد، به طریق اولی وجود امام فواید و برکات بسیاری به دنبال خواهد داشت. به عبارت دیگر امام و حجّت، واسطۀ اخذ و رساندن فیوضات و برکاتی است که مردم استعداد و لیاقت دریافت مستقیم آن برکات را ندارند و در عصر غیبت وجود امام مهدی (ع) است که موجب نزول چنین برکاتی بر مردم میشود.
- وجود امام موجب دلگرمی و قوّت بندگان خداست: اصل وجود امام موجب دلگرمی و قوّت روح بندگان خداوند بوده و مانع از تسلّط یأس و نامیدی است؛ لذا وجود امام از جهت قدرت روح و قوّت قلب و پناهگاه روانی، لازم و واجب است و این فایدۀ بزرگی است برای آنکه نصب امام عقلاً و شرعاً لازم است[۹] و این وجود امام زمان (ع) است که قوت قلب مردم بوده و آنها را امیدوار به آینده ای درخشان میکند.
پاسخها ودیدگاههای متفرقه
۱. آیت الله صافی گلپایگانی؛ |
---|
آیت الله لطفالله صافی گلپایگانی، در کتاب «نوید امن و امان» در اینباره گفته است:
«نخست: احادیث بسیاری که دلالت دارند بر آنکه زمین هیچگاه خالی از حجّت نمیشود. از جمله از حضرت امیرالمؤمنین((ع)) روایت است که فرمود: "خدایا! آری خالی نماند زمین از کسی که قائم باشد از برای خدا به حجّت یا ظاهر و آشکار یا بیمناک و پنهان تا حجّتهای خدا و بیّنات او از میان نرود"[۱۰]. مَثَل امام در این جهان، مَثَل قلب است نسبت به جسد انسان و مانند روح که به امر خدا سبب ارتباط اعضا و جوارح با یکدیگر است و بقای جسد وابسته به تعلّق و تصرّف اوست و ولیّ و انسان کامل که همان شخص امام است نیز به اذنالله تعالی نسبت به سایر مخلوقات، صاحب چنین رتبه و منزلت است. و فایده دیگر این است که چنانچه از اخبار هم استفاده میشود، وجود مؤمن در بین مردم منشأ خیرات و برکات و سبب نزول رحمت و جالب عنایات خاصّ و دافع کثیری از بلیّات است پس وقتی مؤمن وجودش این فواید و برکات را داشته باشد، معلوم است که وجود امام و ولیّالله اعظم فواید و برکاتش بسیار عظیم و بااهمّیت است و بهعبارتدیگر امام و حجّت، واسطه اخذ و ایصال فیوض و برکاتی است که دیگران استعداد و لیاقت آنکه مستقیماً آن برکات و افاضات را تلقّی و اخذ نمایند ندارند لذا وجود و عمر طولانی و ولادت آن حضرت در قرنها پیش یک مصلحتش همین است که فیوض ربّانی در این مدّت از عباد قطع نشود و خلقالله از برکاتی که بر اصل وجود امام مترتّب است محروم نگردند. دوّم: این است که مسئول دخالت نکردن و تصرّف ننمودن امام در امور مردم، خود مردم هستند که حاضر به قبول رهبری آن حضرت نیستند و مخالفت میورزند؛ چنانچه با نیاکان کرامش مخالفت کردند و از آن بزرگواران اطاعت ننمودند و اگر مردم حاضر به اطاعت و فرمانبری بودند، آن حضرت ظاهر میشد و در این جهت فرقی بین امام حاضر و غایب نیست و محقّق طوسی در تجرید همین جواب را فرموده است: وُجوُدُهُ لُطْفٌ وَتَصَرُّفُهُ لُطْفٌ آخَرُ وَعَدَمُهُ مِنَّا[۱۱]؛ اصل وجود امام، لطف (مقرّب به طاعت و نزدیککننده به مصالح و مُبَعِّد از معاصی و دورکننده از مفاسد) است و تصرّف او لطف دیگر است و تصرّف نکردن او، از جانب ما است. حاصل آنکه وجود امام لطف و اتمامحجّت بر عباد است و اگر در این مدّت طولانی قطع رشته ولایت و هدایت شود مردم را بر خدا حجّت خواهد بود. خدا به مقتضای صفات کمالی مانند رحمانیّت و رحیمیّت و منعمیت و ربوبیت، نعمت تربیت و هدایت بندگان را بهواسطه خلق و نصب امام بر بندگان به مدلول آیه شریفه: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ[۱۲] اکمال و اتمام میفرماید و اگر مردم از این نعمت منتفع نشوند و مانع از اشراق شمس هدایت امام گردیدند به وجود و تعیین امام کسی حقّ اعتراض ندارد چنانچه اگر از بسیاری از نعمتها مردم استفاده نکنند و مانع از ظهور منافع آنها شوند و بلکه سوءاستفاده کنند، این رفتار مردم سبب اشکال به اصل آفرینش آن نعمتها نمیشود و کسی نباید بگوید چون مردم انتفاع نمیبرند، چه فایده دارد و وجود و عدم آنها علیالسوا است؛ بلکه در اینجا باید بگویند: چرا بااینکه خداوند فیّاض، فیضبخشی نموده و نعمتها را در دسترس مردم گذارده از این نعمتها انتفاع نمیبرند و چرا کفران نعمت مینمایند؟ سوّم: این است که ما قطع نداریم که آن حضرت از جمیع اولیا و دوستان خود پنهان باشد و در اموری که مصلحت باشد توسط آنها و تأیید و ارشاد آنها دخالت ننماید. چهارم: آنچه مسلّم است این است که در عصر غیبت، آن حضرت از نظرها پنهان است و این به آن معنا نیست که مردم نیز از آن حضرت پنهان میباشند بلکه چنانچه از بعضی اخبار استفاده میشود آن حضرت در ایّام حجّ حاضر میشود و حجّ بهجا میآورد و اجداد گرامیاش را زیارت میکند و با مردم مصاحب و در مجالس حاضر میشود و از بیچارگان فریادرسی مینماید و بیماران را عیادت میفرماید و بسا که شخصاً در قضای حوائج آنان سعی فرماید. پنجم: این است که، بر امام واجب نیست که شخصاً و بدون واسطه در امور دخالت نموده و راتق باشد، بلکه میتواند دیگران را به نحو خصوص یا بهعنوان عموم از جانب خود بگمارد همانطور که، امیرالمؤمنین و ائمّه((ع)) ازطرف خود در شهرهایی که حاضر نبودند، دیگران را منصوب میفرمودند، امام هم در زمان غیبت صغری کسانی را به مقام نیابت خاصّه نصب فرموده بود و در غیبت کبری بهطور عموم، فقها و علمای عادل را که دانا به احکام هستند، برای قضای فصل خصومات و اجرای سیاسات و حفظ و نظر در مصالح عالی اسلامی نصب و تعیین کرده که مرجع امور خلق باشند پس ایشان در عصر غیبت به نیابت از آن حضرت برحسب ظاهر عهدهدار حفظ شریعت و به شرحی که در کتابهای فقه مذکور است دارای ولایت میباشند. ششم: اصل وجود امام موجب دلگرمی و قوّت روح بندگان خدا و اهلالله و کسانی که سالک سبیل هدایت هستند میباشد و بهعبارتدیگر یک نقطه اتّکا برای سالکان سبیلالله است که اگرچه خدا نقطه اتّکای همه است و همه به خدا اتّکال و اعتماد دارند ولی وجود پیغمبر در جنگها و غزوات باعث یک دلگرمی و قوّت قلب خاصّ برای مجاهدین اسلام بود و با نبودن ایشان تفاوت بسیار داشت که حتّی شخصیّتی مثل حضرت امیرالمؤمنین((ع)) فرمود: «کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اِتَّقَینَا بِرَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَی الْعَدُوِّ مِنْهُ»[۱۳]. «ما هرگاه آتش جنگ سرخ میشد (جنگ شدّت مییافت) به رسول خدا(ص) پناه میبردیم تا آن حضرت پیشاپیش همگان جهاد میکرد احدی از ما از او به دشمن نزدیکتر نبود». خود این موضوع که امام حیّ و زنده داریم و ملجأ و پناهگاه و حافظ شریعت است، موجب قوّت قلب و استحکام روح و مانع از تسلّط یأس و نومیدی بر سالکان و مجاهدان است و همواره از او مدد میگیرند و همّت میطلبند و این مسئله ازنظر علمالنّفس بسیار اساسی و مهمّ است. در مَثَل مناقشه نیست. معروف است که نادرشاه افشار در جنگ مورچهخوار سربازی را دید که دلاورانه جنگ میکند و سپاه دشمن را بههم میزند، نادر تعجّب کرد، به او گفت: در هنگام حمله افغانیها تو کجا بودی؟ گفت: من بودم ولی تو نبودی. پس وجود امام از جهت قدرت روح و قوّت قلب و پناهگاه روانی و نقطه اتّکای مؤمنان، لازم و واجب است و این یک فایده بزرگی است که برای آن هم نصب امام حتماً و قطعاً و عقلاً و شرعاً لازم است»[۱۴]. |
۲. آیتالله آصفی؛ |
---|
آیتالله محمد مهدی آصفی، در دو مقاله «درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی» و «بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی» در اینباره گفته است:
«این حدیث را راویان ثقه و مورد اطمینان امامیه، مانند کلینی و صدوق و ابوجعفر طوسی، از طریقهای بسیار روایت کردهاند. که طبقات مختلف اسناد این روایت، به حد تواتر میرسد. محمد بن یعقوب کلینی در کتاب "الحجة" کافی، بابی به عنوان « الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة » قرار داده است[۱۵]. علامه مجلسی در بحارالانوار، بابی را با عنوان "الاضطرار الی الحجة و ان الارض لاتخلو من حجة" گشوده، و در آن، یکصد و هجده حدیث، بدین مضمون ذکر کرده است. کلینی در کافی، کتاب الحجة، باب « أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة » میگوید: گروهی از اصحاب ما، از احمد بن محمد بن عیسی از محمد بن ابی عمیر، از حسین بن ابی العلاء گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم: "زمین، بی وجود امام خواهد بود؟". فرمود: "نه!". گفتم: "دو امام با هم خواهند بود؟". فرمود: "مگر آن که یکی امامت کند و دیگری ساکت باشد"[۱۶]. سند این روایت، صحیح است و در آن تردیدی نیست. کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش و وی، از محمد بن ابی عمیر، از منصور بن یونس و سعدان بن مسلم، از اسحاق بن عمار، به نقل از امام صادق (ع) میگوید: شنیدم امام فرمود: "زمین، خالی از امام نمیماند"[۱۷]. سند این روایت هم صحیح است. کلینی، از محمد بن یحیی، به نقل از احمد بن محمد، از علی بن حکم، از ربیع بن محمد مسلی، از عبدالله بن سلیمان عامری، از امام صادق (ع) روایت میکند که امام فرمود: "پیوسته، روی زمین، حجت خدا خواهد بود"[۱۸]. سند، صحیح است و روایت معتبر، و راویان، موثق. کلینی، از علی بن ابراهیم، از محمد بن عیسی، از یونس، از ابن مسکان، از ابو بصیر، به نقل از یکی از آن دو امام میگوید که فرمود: "خداوند، زمین را بدون وجود عالم، رها نکرده است"[۱۹]. سند، صحیح است و روایت، معتبر. کلینی، از حسین بن محمد، از معلی بن محمد، از وشاء، روایت میکند: از امام رضا (ع) پرسیدم: "آیا زمین، بدون امام میماند؟". فرمود: "نه!" عرض کردم: ما [به مردم] میگوییم: اگر خدای عزوجل، بر بندگان خشم گیرد، زمین باقی نمیماند". فرمود: "زمین، باقی نخواهد ماند و در این صورت، از بین خواهد رفت"[۲۰]. سند، صحیح، و روایت، معتبر است. شریف رضی، از امیر مؤمنان (ع) در نهج البلاغه مطلبی را نقل میکند که با بحث ما مرتبط است. امام (ع) فرمود: زمین، خالی از حجتی که برای خدا قیام کند، نمیماند، خواه پیدا و مشهور باشد، خواه ترسان و ناشناس زیرا، نباید حجتها و نشانههای خدا از بین رود[۲۱]. آن چه گفته شد، نمونه ای از روایات بسیاری است که به حد تواتر میرسد و سند برخی تمام است. برای کسی که با سخنان اهل بیت (ع) آشنا است، حجت، اصطلاحی شناخته شده است و این احادیث نیاز به شرح بسیار و دقت و درنگ ندارد و صراحت دارد که وجود امام، در هر زمانی، ضرورت دارد. برای این روایات، تفسیری جز آن چه شیعه امامیه میشناسد و بدان معتقد است، وجود ندارد یعنی، امام هست و حیات دارد و غایب است. اگر این اعتقاد را معتبر ندانیم، تفسیری برای این روایات بسیار و در حد تواتر، نخواهیم یافت»[۲۲]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«از علمای اهل سنت "اسکافی معتزلی"، "ابن قتیبه دینوری"، "ابن واضح یعقوبی"، "ابن عبد ربه اندلسی"، "بیهقی"، "رازی شافعی"، "ابن حجر عسقلانی"، "ابن ابی الحدید" و از شیعیان: "کلینی" و "شیخ صدوق" و دیگران، این حدیث را از امام علی (ع) نقل کردهاند[۲۳]. امام علی (ع) در این حدیث تصریح کرده است که: زمین از وجود امام قائم (ع) شاهد بر امت و حاضر در میان آنان، خالی نمیشود. ابن ابی الحدید نیز به این مفهوم اشاره کرده و در شرح آن گفته است: تا زمین از کسی که از جانب خداوند بلندمرتبه، مهیمن بر بندگانش است و بر آنها مسلط و چیره است، خالی نشود و این تقریبا، تصریح به مذهب شیعه دوازده امامی دارد. اما دوستان و همکیشان ما، منظور از آنرا "ابدال" میدانند[۲۴]. ابن حجر نیز این مفهوم را یادآورشده و گفته است: اینکه گفته میشود، حضرت عیسی (ع) پشت سر مردی از این امت (مسلمان) نماز میخواند و حضرت عیسی (ع) در آخر الزمان و نزدیک زمان قیامت ظهور میکند، تأییدکننده و نشاندهنده صحت این سخن است که میگوید: "بیگمان، زمین هیچگاه از قائم خداوند و حجت او خالی نمیشود"[۲۵]. با این مقدمات، میتوانیم معنای احادیثی را که از امامان اهل بیت (ع) در این مورد نقل شده، دریابیم و امامان (ع) در آن احادیث، درباره این سخن گفتهاند که زمین بدون امام باقی نخواهد ماند وگرنه زمین ساکنان خود را در خود فرو میبلعد. از "سلیمان الجعفری" نقل شده که او گفت: از ابا الحسن (ع) سؤال کردم و گفتم: ممکن است، زمین از حجت خدا خالی شود و حجت خدا در آن نباشد؟ امام (ع) فرمود: "اگر زمین به اندازه یک چشم به هم زدن، بدون حجت خداوند میماند، بیشک ساکنان خود را در خود فرو میبرد[۲۶]. احادیث زیاد دیگری نیز وجود دارد که اشاره به این معنا، یعنی روبنای نظریه اصلاح و وجود مهدی (ع) دارد. صرفنظر از نام و مشخصات ایشان، این احادیث اشاره به این نکته دارد که در هر زمان و دورانی، امامی وجود دارد. بنابراین، پیامبر (ص) و جانشینان ایشان همیشه نظریه اصلاح را مد نظر داشته و در مجالس و سخنان خود، آنرا یادآور میشدهاند»[۲۷]. |
پرسشهای وابسته
- وجود امام مهدی را از روایات شیعه چگونه میتوان به اثبات رسانید؟ (پرسش)
- ابواب حدیثی که دلالت بر وجود امام مهدی دارد کدام است؟ (پرسش)
- دلیل نقلی بر اثبات وجود امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا پیامبر اکرم و امامان معصوم از مهدی موعود خبر دادهاند؟ (پرسش)
- حدیث ثقلین چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- حدیث من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- حدیث إن الأرض لا تخلو من قائم الله بحجة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- چگونه احادیث وجوب معرفت امام بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- چه مقدار روایت از اهل بیت در مورد امام مهدی به دست ما رسیده است؟ (پرسش)
- حدیث امان چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- حدیث سفینه چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- احادیث امام مهدی در کدام کتابهای اهل تسنن آمده است؟ (پرسش)
- چه کسانی از صحابه پیامبر روایان احادیث امام مهدی بودند؟ (پرسش)
- حدیث (عدم خلو زمان از امام قرشی) چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیا در کتب اهل سنت روایاتی پیرامون وجود ظهور و سیره امام مهدی نقل شده؟ (پرسش)
- تدوین کتاب در مورد امام مهدی نزد فریقین از چه زمانی شروع شد و چگونه ادامه یافت؟ (پرسش)
- احادیث دوازده خلیفه چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- احادیث دوازده خلیفه چیست؟ (پرسش)
- مقصود از دوازده خلیفه چه کسانیاند؟ (پرسش)
- آیا احادیث دوازده خلیفه دلالت بر حکومت ظاهری امامان معصوم دارد در صورتی که در واقع چنین نبوده است؟ (پرسش)
- احادیث دوازده خلیفه در چه مکانی ایراد شده است؟ (پرسش)
- چرا در احادیث دوازده خلیفه از اسامی آنها سؤال نشده است؟ (پرسش)
- آیا احادیث دوازده خلیفه نزد شیعه ضعیف السند و غیر معتبر است؟ (پرسش)
- احادیث دوازده خلیفه با حدیث الخلافة بعدی ثلاثون عاما چگونه قابل جمع است؟ (پرسش)
- احادیث سیزده امام چگونه قابل توجیه است؟ (پرسش)
- در برخی روایات اهل سنت ابوبکر و عمر هم جزء دوازده خلیفه معرفی شدهاند آن را چگونه توجیه میکنید؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ کمال الدین، ج۱، ص ۱۳۹.
- ↑ ر.ک: آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، جستارهایی در کلام اسلامی، ص۱۰۳؛ بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، گفتمان مهدویت سخنرانیهای گفتمان سوم، ص ۵۸.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)تَکُونُ الْأَرْضُ لَیْسَ فِیهَا إِمَامٌ قَالَ لَا قُلْتُ یَکُونُ إِمَامَانِ قَالَ لَا إِلَّا وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
- ↑ «لولا الحجه لساخت الارض باهلها»؛ الصفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، ص ۵۰۹.
- ↑ «قُلْتُ لَهُ أَ تَبْقَی الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ فَإِنَّا نُرَوَّی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)أَنَّهَا لَا تَبْقَی بِغَیْرِ إِمَامٍ إِلَّا أَنْ یَسْخَطَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَی الْعِبَادِ فَقَالَ لَا لَا تَبْقَی إِذاً لَسَاخَتْ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹.
- ↑ «اَللَّهُمَّ بَلَی لا تَخْلُو الأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلا تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَبَیِّنَاتُهُ»؛ نهجالبلاغه، حکمت ۱۴۷.
- ↑ ر.ک: صافی گلپایگانی، لطفالله، نوید امن و امان، ص؟؟؟؛ آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، جستارهایی در کلام اسلامی، ص۱۰۳؛ بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، گفتمان مهدویت سخنرانیهای گفتمان سوم، ص ۵۸.
- ↑ ر.ک: آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، جستارهایی در کلام اسلامی، ص۱۰۳؛ بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، گفتمان مهدویت سخنرانیهای گفتمان سوم، ص ۵۸.
- ↑ ر.ک: صافی گلپایگانی، لطفالله، نوید امن و امان.
- ↑ «اَللَّهُمَّ بَلَی لا تَخْلُو الأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلا تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَبَیِّنَاتُهُ»؛ نهجالبلاغه، حکمت (ج۴، ص۳۷)؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۱، ص۱۵۳؛ ابنشعبه حرانی، تحفالعقول، ص۱۷۰- ۱۷۱٫
- ↑ خواجه نصیر طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۲۲۱ (مبحث امامت)؛ ر.ک: علامه حلی، کشفالمراد، ص۳۸۸٫
- ↑ «امروز دینم را برای شما کامل گردانیدم» سوره مائده، آیه 3.
- ↑ نهجالبلاغه، حکمت ۹ (ج۴، ص۶۱)؛ طبرسی، مکارمالاخلاق، ص۱۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۳۲، ۳۴۰؛ ج۱۹، ص۱۹۱؛ نیز ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۵۶؛ ابنابیالدنیا، مکارمالاخلاق، ص۵۶؛ ابویعلی موصلی، مسند، ج۱، ص۲۵۸؛ زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، ج۱، ص۲۷۷؛ زرندی، نظم دررالسمطین، ص۶۲٫
- ↑ صافی گلپایگانی، لطفالله، نوید امن و امان، ص؟.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸، سند و تمامی راویان حدیث، ثقهاند. ابراهیم بن هاشم، پدر علی بن ابراهیم است. علامه، در خلاصه، اخذ به روایتاش را ترجیح داده است. فرزندش علی بن ابراهیم، در تفسیر، بسیار از او روایت کرده است. وی در مقدمه تفسیر، ملتزم به روایت از موثقان است. ابن طاووس، هنگام ذکر روایتی از امالی صدوق - که در سند آن ابراهیم بن هاشم است - میگوید: "تمامی راویان حدیث، ثقهاند". وی، نخستین کسی است که حدیث کوفیان را در قم پخش کرد و از او پذیرفتند، به رغم آن که مشهور بود که قمی ها، در پذیرش حدیث، بسیار سخت گیرند. فقیهان ما در اخذ روایت وی تردید نمیکنند. آیت الله خویی میگوید: "در وثاقت ابراهیم بن هشام، شک، روا نیست".
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸، علی بن حکم را فقیهان ما توثیق کردهاند زیرا، در اسناد کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمی است.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸،
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹. سند، معتبر و کامل است. حسین بن محمد اشعری، مورد وثوق شیخ کلینی است. معلی بن محمد، بصری است. در تفسیر قمی گزارش شده که او، ثقه است. وشاء، حسن بن علی بن زیاد است. برقی، دربارهاش میگوید: "در وثاقتاش، تردید، روا نیست".
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، جستارهایی در کلام اسلامی، ص۱۰۳؛ بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، گفتمان مهدویت سخنرانیهای گفتمان سوم، ص ۵۸.
- ↑ المعیار و الموازنة، ص ۸۱، عیون اخبار الرضا، ص ۷، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۴۰۰، العقد الفرید، ج ۱، ص ۲۶۵، المحاسن و المساویء، ص ۴۰، مفاتیح الغیب، ج ۲، ص ۱۹۲، فتح الباری، ج ۶، ص ۳۸۵، شرح نهج البلاغة، ج ۱۸، ص ۳۵۱، اصول الکافی، ج ۱، ص ۱۳۶، کمال الدین، ص ۱۶۹.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۵۱.
- ↑ فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج ۶، ص ۳۸۵.
- ↑ محمد بن الحسن الصفار (ت ۳۹۰ ه ق) بصائر الدرجات، ص ۵۰۹.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۴۳.