حدیث من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
حدیث من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / وجود امام مهدی از دیدگاه حدیث
مدخل اصلیدلایل وجود امام مهدی

حدیث « مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً » چگونه دلالت بر وجود امام مهدی (ع) دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

حدیث من مات

براساس حدیث مشهوری از پیامبر اکرم (ص)، هرکس که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است[۱]. این حدیث که به حدیث "مَنْ مات" شهرت دارد، با الفاظ مختلف در منابع روایی شیعه و اهل سنت آمده است. یکی از حقایقی که این حدیث به آن اشاره دارد این است که در هر زمانی ‎‌باید امامی وجود داشته باشد که شناخت و پیروی‎‌اش واجب است و هیچ عصر و زمانی از امام خالی نیست[۲].

دلالت حدیث من مات بر وجود امام مهدی (ع)

با تأمّل در حقایق این احادیث می‎توان فهمید مصداق آن در عصر حاضر کسی جز حضرت مهدی (ع) نیست و بر این مطلب قراینی دلالت دارند که برخی از این قراین عبارت‌اند از:

  1. حکم مرگ جاهلیت که در این روایات بر عدم معرفت امام زمان متفرّع گردیده است با شناخت پادشاه و حاکم فاسق یا عادل، تناسب ندارد، بلکه با کسانی متناسب و هماهنگ است که مصداق حقیقی آن مقام الهی‌اند و برای آن تعیین شده‎‌اند؛
  2. مقصود از امام زمان در این روایات همان "اولی الامر" است که عصمت آنها با توجه به آیۀ "اولی الامر" اثبات شده است؛
  3. پیامبر اکرم (ص)، امامان بعد از خود را دوازده نفر معرفی کرده‌اند و با توجه به اینکه یازده امام قبلی به شهادت رسیده و تنها امام دوازدهم در قید حیات هستند لذا این احادیث هم قرینۀ دیگری بر وجود امام مهدی (ع) است.

بنابراین مصداق عملی و عینی برای این حدیث در دیدگاه شیعه حضرت مهدی (ع) است[۳]. همچنین نمی‏‌توان ادّعا کرد معرفت هر امامی هرچند غیر معصوم انسان را از مرگ جاهلیت نجات می‌‏دهد و باید امام معصوم وجود داشته باشد تا ابتدا او را شناخته و از او تبعیت کرد تا مشمول حکم جاهلی نشد[۴].

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله آصفی؛
آیت‌الله محمد مهدی آصفی، در دو مقاله «درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی» و «بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی» در این‌باره گفته است:

«مسلم، آن را در صحیح‌اش روایت کرده است. نص حدیث، چنین است: از رسول الله (ص) روایت است: "آن که بمیرد و بر عهده‌اش بیعت امام حق نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۵].

بخاری، در صحیح‌اش به نقل از رسول الله (ص) روایت می‌کند:"آن که از گستره حکومت سلطان [شرعی] بیرون رود، گر چه یک وجب باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"[۶].

احمد، در مسندش به نقل از رسول الله (ص) چنین روایت کرده است: "آن که بمیرد و بر او طاعت امامی حق نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۷].

طیالسی در مسندش به نقل از رسول الله (ص) روایت کرده است: "کسی که بمیرد، بی آن که امام حق داشته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"[۸].

حاکم، همین را در مستدرک‌اش چنین آورده است: "آن که بمیرد و بر عهده‌اش پیروی امام مردم حق پرست نباشد، مرگ‌اش، به جاهلیت است"[۹]. حاکم، با شرط شیخین (بخاری و مسلم) این حدیث را صحیح می‌داند. ذهبی، آن را در تلخیص المستدرک آورده[۱۰]، و با شرط شیخین، آن را صحیح می‌داند. پوشیده نیست که ذهبی، در تصحیح احادیث مستدرک، بسیار سختگیر است. هیتمی، در مجمع الزوائد[۱۱]، آن را با سندها [و روایان] بسیار و گونه‌های مختلف آورده است.

طریق و گزارش‌گران و الفاظ حدیث، بسیار و در حد استفاضه است و دانستیم - چنان که ذهبی گواهی کرده - برخی، صحیح است.

ثقات محدثان امامی، این حدیث را روایت کرده‌اند. طرق [و روایان] اینان نیز بسیار است، که برخی صحیح است. مضمون کلی این حدیث، قریب به تواتر است.

مجلسی، برای آن در بحارالانوار، بابی با عنوان «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» قرار داده، و چهل حدیث را به همین معنا، از راویان بسیار روایت کرده، که الفاظ آن، نزدیک به هم است[۱۲]. ما، برای نمونه، دو طریق آن را بیان می‌کنیم:

  1. طریق نخست، روایت برقی در محاسن به سند معتبر از امام صادق (ع) است. ایشان، روایت را چنین آورده است: "زمین، جز با امام، درست و راست نمی‌شود و هر که بمیرد و امام‌اش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۱۳].
  2. دومین طریق، روایت "کشی" از ابن احمد از صفوان از ابی یسع است. در این روایت، آمده است: به امام صادق (ع) عرض کردم: "پایه‌های اسلام را به من معرفی بفرما". فرمود: "شهادت به توحید" - تا فرمود: - رسول الله فرمود: "آن که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۱۴]. همه رجال این سند، موثق‌اند. هر چند در این گونه روایات که از سوی شیعه و سنی، بسیار روایت شده‌اند، نیاز به توثیق سند نداریم.

این روایات، بر چند حقیقت زیر دلالت دارد:

  1. جز با امام، زمین، به ثبات و آرامش نمی‌رسد.
  2. در هر زمان می‌بایست انسان، امام زمان‌اش را بشناسد. معرفت او، جزء دین است و جهل به امام و نپذیرفتنش از جاهلیت است.
  3. در زمان می‌بایست همگان از امام پیروی کنند و روا نیست کسی از طاعت امام زمانش سر باز زند.
  4. آن که بمیرد و گردن به بیعت امام ننهد، به مرگ جاهلیت مرده است.
  5. در هر زمان، می‌باید امامی که شناخت و پیروی‌اش واجب است، وجود داشته باشد. در طول زمان، باید زنجیره امامان، پیوسته باشد و هیچ عصر و زمانی، از آنان خالی نباشد.

درست نیست که گفته شود: "این مورد، مانند حکم به شرط موضوع، یا تعلیق حکم بر موضوع، مانند هر قضیه حقیقیه دیگری است". زیرا، درست است که قضیه حقیقیه، بر اثبات موضوع‌اش دلالت ندارد، بلکه بر فرض تحقق موضوع، حکم، ثابت می‌شود، اما روایات وارد در این باب، بر معنایی بیش از این دلالت دارد. این روایات، بر ضرورت ارتباط یا معرفت و پذیرش امام از سوی مردمان، به عنوان شرطی برای مسلمان بودن و این که اگر چنین نشود، مرگ جاهلی در پیش است، دلالت دارد. این قضیه، بر وجود امام در هر زمانی، دلالت دارد و به معنای این نیست که قضیه حقیقیه، موضوعش را ثابت نمی‌کند. قضیه حقیقیه، همیشه، به شرط تحقق موضوع است، اما ما می‌گوییم، آن چه از روایات می‌فهمیم، استمرار موضوع، یعنی وجود امام حجت در هر زمانی است، که امری غیر از اثبات موضوع است.

به تعبیر دیگر، روایات وارد در این باب، از سنت خدای متعال پرده بر می‌دارد که اقتضای آن، وجود امام عادل - که خدا، اطاعتش را واجب کرده است، و خروج از پیروی‌اش را اجازه نداده است -. در هر زمانی است حکم شرعی وارد در این روایات، سنت الهی را می‌نمایاند که وجوب پیروی از امام در هر زمان است.

سنت الهی ای که از این حکم فهمیده می‌شود، وجود امام در تمامی زمان‌ها است و گرنه چه گونه از انسان می‌توان خواست که به هنگام مرگ، در حال طاعت از امام زمان‌اش باشد و پا بند بیعت، و پیرویش باشد، نه این که عهد و پیمان‌اش را بشکند یا امام را نشناسد، و اگر از طاعت سر باز زند یا بیعت را بشکند یا امام را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؟ اگر این نیست، چرا این اندازه در پاداش و مجازات، سخت‌گیری شده است؟

واضح است که حاکمان ستمگر و پیشوایان کفر و آنان که با خدا و رسول‌اش می‌جنگند، مصداق امامی که بر مردم واجب است او را بشناسند و در هر زمان پیروش باشند، نیستند. خدای متعال می‌فرماید: و شما مؤمنان، هرگز نباید با ستمگران، همدست و دوست باشید و گرنه، آتش کیفر آنان، شما را هم خواهد گرفت[۱۵]، از رفتار رؤسای مسرف و ستمگر، پیروی نکنید که در زمین فساد می‌کنند و به اصلاح حال خلق نمی‌پردازند[۱۶]، چگونه باز می‌خواهند طاغوت را حکم خود گمارند، در صورتی که مامور بودند بدان کافر شوند؟![۱۷]

پس از آگاهی از مطلب گذشته، می‌گوییم، تنها تفسیر برای این روایات، آن است که امامیه می‌شناسد و بدان معتقد است یعنی، پس از در گذشت رسول الله (ص)، امامت در اهل بیت (ع) ادامه داشته و با وفات امام حسن عسکری (ع)، قطع نشده است. ما، معتقد نیستیم، اطاعتی که برابر اسلام است و سر باز زدن از آن، مساوی با جاهلیت، اطاعت از کسانی است که خدای متعال به ما فرمان داده با آنان دوست و همدست نباشیم، بلکه بدانان کفر ورزیم. هر که این دسته از روایات را کنار روایات نخست بنهد، تطابق و همخوانی روشنی میان شان می‌یابد. در حدیث ثقلین وارد شده: "اینان، حجت خدا بر بندگان‌اند و تمسک به آنان، واجب است زیرا، همسنگ و برابر قرآن‌اند و تا وقتی مردم بدانان چنگ زنند، هرگز گمراه نمی‌شوند". و در دسته دوم روایات وارد شده: "شناخت اینان، جزء دین خدا است و نشناختن شان، گمراهی و جاهلیت است".

پس حاکمان ستمگر نمی‌توانند مصداق این دسته از احادیث باشند»[۱۸]
۲. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«بزرگان و اندیشمندان زیادی از اهل تسنن و شیعه، معنای این حدیث را نقل کرده و در مورد آن اتفاق نظر دارند. از جمله: "بخاری"، "مسلم"، "احمد بن حنبل"، "ابو داوود الطیالسی"، "طبرانی"، "الحاکم الحسکانی"، "ابو نعیم"، "بیهقی"، "نووی"، "الهیثمی"، "ابن کثیر" از اهل سنت و "شیخ کلینی"، "شیخ صدوق" و پدرش، "الحمیری" و "الصفار" از شیعیان[۱۹].

در اینجا باید گفت که مصداقی عملی و عینی برای این حدیث در هیچ‌یک از نظریه‌های سیاسی اسلامی، جز نظریه شیعیان دوازده امامی وجود ندارد و شیعیان دوازده امامی هم مصداق‌های آن‌را امامان خود از نسل علی (ع) تا مهدی (ع) می‌دانند. ممکن است برخی بگویند، مصداق این حدیث و منظور از امام زمان، پادشاهان و حاکمان‌اند، حتی اگر فاسق و بدکار باشند. در پاسخ اینها باید گفت: کسانی که چنین اعتقادی دارند، باید در ابتدا ثابت کنند که اشخاص فاسق و بدکار، دین را خوب می‌شناسند، تا به این ترتیب ما بپذیریم که آنها، مصداق این حدیث‌اند. علاوه بر این، پایان دردناک کسانی که امام زمان خود را نمی‌شناسند، مردن به مرگ جاهلیت است و البته این با شناخت پادشاه و حاکم فاسق یا عادل، تناسب ندارد، بلکه با کسانی متناسب و هماهنگ است که مصداق حقیقی آن مقام الهی‌اند و برای آن تعیین شده‌اند.

به همین دلیل، "علامه بهجت افندی"، نویسنده کتاب "تاریخ آل محمد (ص)" در توضیح حدیث " مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ‏‏‏‏‏" می‌گوید: دانشمندان مسلمان، همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند و کمتر مسلمانی به وجود امام منتظر (ع) اعتقاد ندارد. ما اعتقاد داریم که مهدی صاحب الزمان و صاحب دوران، در سامراء به دنیا آمده است و با ایشان، وراثت نبوت و وصیت و امامت به پایان رسید و حکمت الهی حکم کرده که سلسله و زنجیره امامت تا روز قیامت حفظ شود و بی‌گمان، شمار امامان پس از پیامبر (ص) مشخص و معلوم است[۲۰].

بنابراین، این حدیث یک خشت از خشت‌های ساختمان برافراشته در باب تکامل نظریه امام مهدی (ع) است که اندیشه اصلاح در ذهنیت مسلمانان را مشخص و مرزبندی می‌کند»[۲۱].
۳. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «وجود امام مهدی‌ از منظر قرآن و حدیث» در این‌باره گفته است:

«پیامبر اکرم (ص) فرمود: ««مَنْ مَاتَ وَ ليس له امامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»»[۲۲]؛ «هرکس بمیرد درحالی‏که برای او امامی نیست به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است». و نیز از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: ««مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»»[۲۳]؛ «هرکس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است».

با تأمّلی در این احادیث پی می‌‏بریم که مقصود از امامی که معرفتش واجب و بیعتش بر گردن انسان لازم است همان امام معصومی است که هیچ زمانی تا روز قیامت از وجود او خالی نیست. این مطلب را از قراینی می‏‌توان استفاده کرد:

  1. حکم شدیدی که در این روایات بر عدم معرفت امام زمان متفرّع گردیده است که همان مرگ جاهلیت باشد.
  2. مقصود از «امام زمان» که در این روایات به آن اشاره شده همان «اولی الامر» است که در جای خود عصمت آن‏ها را از آیه «اولی الامر» استفاده کردیم.
  3. پیامبر اکرم (ص) امامان بعد از خود را دوازده نفر معرفی کرده است. و این مطلبی است که در تمام کتاب‏‌های حدیثی شیعه و سنّی به آن اشاره شده است.
در نتیجه نمی‏‌توان ادّعا کرد که معرفت هر امامی هرچند غیر معصوم انسان را از مرگ جاهلیت نجات می‌‏دهد. از این حدیث به خوبی استفاده می‌‏شود که در هر زمانی باید امامی معصوم وجود داشته باشد تا در ابتدا او را شناخته و سپس با او بیعت قلبی کنیم و تحت سلطه او قرار گیریم و او را به‏‌طور مطلق اطاعت نماییم، تا به مرگ جاهلی از دنیا نرفته باشیم. امامی که خروج از سلطه و طاعتش خروج از اسلام باشد... این امام در عصر و زمان ما کسی جز حضرت مهدی (ع) نیست؛ زیرا او آخرین امام معصوم از دوازده امام معصومی است که رسول خدا (ص) از آمدن آنان تا روز قیامت برای رهبری جامعه اسلامی خبر داده است، کسانی که قوام دین اسلام به آنان وابسته بوده و بقای و عزّت آن نیز به وجودشان گره خورده است»[۲۴].

پرسش‌های وابسته

  1. وجود امام مهدی را از روایات شیعه چگونه می‏‌توان به اثبات رسانید؟ (پرسش)
  2. ابواب حدیثی که دلالت بر وجود امام مهدی دارد کدام است؟ (پرسش)
  3. دلیل نقلی بر اثبات وجود امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  4. آیا پیامبر اکرم و امامان معصوم از مهدی موعود خبر داده‌‏اند؟ (پرسش)
  5. حدیث ثقلین چگونه دلالت بر وجود امام مهدی‏ دارد؟ (پرسش)
  6. حدیث من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی‏ دارد؟ (پرسش)
  7. حدیث إن الأرض لا تخلو من قائم الله بحجة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی‏ دارد؟ (پرسش)
  8. چگونه احادیث وجوب معرفت‏ امام بر وجود امام ‏مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
  9. چه مقدار روایت از اهل بیت در مورد امام مهدی به دست ما رسیده است؟ (پرسش)
  10. حدیث امان چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
  11. حدیث سفینه چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
  12. احادیث امام مهدی در کدام کتاب‌های اهل تسنن آمده است؟ (پرسش)
  13. چه کسانی از صحابه پیامبر روایان احادیث امام مهدی بودند؟ (پرسش)
  14. حدیث (عدم خلو زمان از امام قرشی) چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
  15. آیا در کتب اهل سنت روایاتی پیرامون وجود ظهور و سیره امام مهدی نقل شده؟ (پرسش)
  16. تدوین کتاب در مورد امام مهدی نزد فریقین از چه زمانی شروع شد و چگونه ادامه یافت؟ (پرسش)
  17. احادیث دوازده خلیفه چگونه بر وجود امام مهدی‏ دلالت دارد؟ (پرسش)
    1. احادیث دوازده خلیفه چیست؟ (پرسش)
    2. مقصود از دوازده خلیفه چه کسانی‌‏اند؟ (پرسش)
    3. آیا احادیث دوازده خلیفه دلالت بر حکومت ظاهری امامان معصوم دارد در صورتی که در واقع چنین نبوده است؟ (پرسش)
    4. احادیث دوازده خلیفه در چه مکانی ایراد شده است؟ (پرسش)
    5. چرا در احادیث دوازده خلیفه از اسامی آنها سؤال نشده است؟ (پرسش)
    6. آیا احادیث دوازده خلیفه نزد شیعه ضعیف السند و غیر معتبر است؟ (پرسش)
    7. احادیث دوازده خلیفه با حدیث الخلافة بعدی ثلاثون عاما چگونه قابل جمع است؟ (پرسش)
    8. احادیث سیزده امام چگونه قابل توجیه است؟ (پرسش)
    9. در برخی روایات اهل سنت ابوبکر و عمر هم جزء دوازده خلیفه معرفی شده‏‌اند آن را چگونه توجیه می‌‏کنید؟ (پرسش)

پانویس

  1. «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»؛ هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، همانند مردن زمان جاهلیت مرده است»
  2. ر.ک: آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، [[جستارهایی در کلام اسلامی (کتاب)|جستارهایی در کلام اسلامی]، ص۹۶ ـ۱۰۰؛ بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص ۵۴.
  3. ر.ک: حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۴۲.
  4. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، وجود امام مهدی‌ از منظر قرآن و حدیث، ص۶۱ ـ ۶۲.
  5. صحیح مسلم، کتاب الامارة، باب الامر بلزوم الجماعة عند ظهور الفتن، ج ۶، ص ۲۲.
  6. صحیح البخاری، کتاب الفتن، باب دوم.
  7. مسند احمد، ج ۱، ص ۴۱۶.
  8. مسند الطیالسی، چاپ حیدر آباد، ص ۲۵۹.
  9. المستدرک حاکم.
  10. تلخیص المستدرک، ذهبی، ج ۱، ص ۷۷.
  11. مجمع الزوائد، هیتمی، ج ۵، ص ۲۱۸- ۲۲۵.
  12. بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۶- ۹۳.
  13. رجال سند، همگی، ثقه‌اند.
  14. بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۹۰ رجال کشی، ص ۲۶۶- ۲۶۷.
  15. سوره هود، آیه ۱۱۳.
  16. سوره شعراء، آیه ۱۵۱- ۱۵۲.
  17. سوره نساء، آیه ۶۰.
  18. آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، جستارهایی در کلام اسلامی، ص۹۶ -۱۰۰؛ بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص ۵۴.
  19. صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۳، باب الفتن، صحیح مسلم، ج ۶، صص ۲۱- ۲۲، حدیث ۱۸۴۹، مسند احمد، ج ۳، ص ۸۳.
  20. العلامة بهجت افندی، تاریخ آل محمد، ص ۱۹۸ به نقل از "من هو المهدی" تبریزی، ص ۹، پی‌نوشت شماره ۱.
  21. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۴۲.
  22. صحيح ابن حبّان، ح۴۴؛ المعجم الكبير، ج۱۰، ص۳۵۰.
  23. شرح مقاصد، ج۳، ص۳۷۵، المغنی، قاضی عبد الجبار، ج۱، ص۱۱۶.
  24. رضوانی، علی اصغر، وجود امام مهدی‌ از منظر قرآن و حدیث، ص۶۱، ۶۲.