دعای فرج

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

« اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ إِلَيْكَ يَا رَبِّ الْمُشْتَكَى، وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ مِنْ ذَلِكَ. يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ، وَ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ، يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي‏»[۱].

مرحوم علامه مجلسی می‌‌فرماید: شیخ بزرگوار مرحوم طبرسی صاحبِ تفسیر مجمع البیان در کتاب کنوز النجاح گفته است: این دعا، دعایی است که حضرت مهدی (ع) به ابوالحسن محمد بن احمد در کاظمین که از ترس جان به آنجا پناه برده بود (چون تحت تعقیب ظالمین قرار گرفته بود) تعلیم داده و به برکت این دعا وی نجات یافت. حضرت فرمود: این گونه بگو «اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ... ». راوی می‌‌گوید: وقتی حضرت به جمله «يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ» رسید، به سینه مبارکش اشاره نمود[۲].

فَرَج به معنای گشایش و حل مشکل و رخاء پس از شدت است. در این باره نیز دعاهای زیادی وارد شده است؛ مانند «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ ... »[۳]، دعای « يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ... »[۴]، دعای «يَا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْ‏ء... »[۵]، دعای «يَا مَنْ لَا يُسْتَحْيَا مِنْ مَسْأَلَتِهِ... »[۶] و... .

البته این چنین نیست که همه این دعاها به ظهور مربوط باشد، بلکه برای حل مشکلات و باز شدن گره هاست. دعای مورد بحث نیز در همین دایره قرار دارد و برای فرج و رهایی شخص ویژه‌ای بیان شده است.

اما دو نکته درباره این دعا دارای اهمیت است:

  1. بالاترین مشکل، غیبت امام زمان (ع) است که شایسته است برای رفع این مشکل با دعایی که حضرت آموزش داده‌اند، به درگاه الهی استغاثه کنیم.
  2. این دعای شریف به ما می‌‌آموزد که برای نجات از کید و مکر دشمنانِ بد طینت، از امام زمانمان غافل نشویم و توجه داشته باشیم که صاحب و پناهی داریم و او ملجأ و مأوای ماست.

نکته پایانی این است که این دعای شریف مراحل زیر را در رسیدن به خواسته در بر دارد:

  1. بیان مشکل:خدایا گرفتاری بزرگ شد، و پوشیده آشکار گشت، (یعنی مشکل آنقدر بزرگ است که قابل پوشاندن نیست) و پرده کنار رفت و امید قطع شد و زمین تنگ شد، و خیرات آسمان دریغ گشت.
  2. اقتضای ادبِ بندگی این است که شکوه و مشکل خود را به درگاه الهی عرضه کنیم. خداوند متعال به حضرت عزیز وحی نمود: "ای عزیر! هنگامی که در گناه واقع شدی، پس به کوچکی آن نگاه نکن، بلکه به کسی که گناه و معصیت او را انجام می‌‌دهی، نگاه کن و هنگامی که رزقی به تو داده شد به کمی آن نگاه نکن، بلکه به کسی که آن را به تو هدیه نموده است (خداوند)، نگاه کن و هنگامی که مشکل و مصیبتی بر تو وارد شد، به بندگان من شکوه و گلایه نکن، همان گونه که من هنگام بالا آمدن بدی‌ها و رسوایی هایت نزد فرشتگانم از تو شکوه نمی‌نمایم"[۷]. در این دعا هم می‌‌گوییم: کسی که از او کمک گرفته می‌‌شود، فقط تویی و شکوه فقط به سوی توست و در سختی و آسانی فقط تکیه گاه تو هستی.
  3. سپس آبرومندان درگاهش، یعنی محمد (ص) و آلش را که پیروی از آنان بر ما لازم و واجب است و خداوند معرفت به منزلت و جایگاه رفیع آنها را نصیب ما نموده، واسطه قرار می‌‌دهیم و فرج و گشایش را با قسم به حق آنان از خداوند درخواست می‌‌کنیم و این نیز از آداب دعاست[۸].
  4. در مرحله سوم دو شخصیت عظیم الشأن که مقرب‌ترین مخلوق به خداوند هستند و همه فیوضات به اذن الهی به آنان می‌‌انجامد[۹]. و در دنیا و آخرت همه مخلوقات محتاج عنایت و تفضل آنها هستند[۱۰] را مورد خطاب قرار می‌‌دهیم و از آنان نصرت و کفایت مشکل را خواستار می‌‌شویم. سرّ اینکه ابتدا به سوی خداوند توجه نمودیم، اقرار و اعتراف و توجه به توحید در همه ابعاد آن است و دلیل اینکه در مرحله بعد حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) را مورد خطاب قرار می‌‌دهیم، این است که خدای حکیم نصرت و فیض خود را از راه آنها افاضه می‌‌نماید.
  5. سرانجام، امام زمان (ع) را مورد خطاب قرار می‌‌دهیم؛ زیرا هم اکنون حجّت حیّ زمان است و به عنوان خاتم اوصیاء و صاحب شب قدر، فیض الهی از راه وی به ما می‌‌رسد. ای مولای من! ای صاحب زمان (ع)! به فریاد برس، به فریاد برس، به فریاد برس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب[۱۱].

منابع

پانویس

  1. ابن مشهدی، المزار الکبیر، ص۵۹۱.
  2. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۲۷۵.
  3. کلینی، کافی، ج۴، ص۲۸۴.
  4. طبری، دلائل الامامه، ص۵۵۲.
  5. قطب الدین راوندی، الدعوات، ص۵۱.
  6. ابن طاووس، المجتنی من الدعاء المجتبی، ص۴.
  7. قطب الدین راوندی، الدعوات، ص۱۶۹.
  8. کلینی، کافی، ج۲، ص۴۹۱.
  9. نک توبه: ۵۹ و ۷۴ و آل عمران: ۶۱.
  10. بخاری، الصحیح، ج۳، ص۲۲۵، کتاب التفسیر، باب ۱۱ از بخش سوره اسراء.
  11. اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۷ ـ ۴۹.