دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم غیب
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

عظیمی

آقای محمد صادق عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است:

  • «پیروان عبدالله بن اباض تمیمی، از فرقه‌های معتدل خوارج و تنها فرقه باقی مانده از آنان است که هم‌اکنون پیروانی در کشورهای عمان، زنگبار و شمال آفریقا، الجزایر، لیبی و تونس دارد. چنان‌که مذهب رسمی سلطان‌نشین عمان، اباضی است.

اکثر دانشمندان ملل و نحل برآنند که مؤسس و بنیان‌گذار اباضیه، عبدالله بن اباض است. اما برخی از محققان اباضیه هرچند نسبت خود را به عبدالله بن اباض نفی نمی‌کنند ولی فردی به نام ابو شعثاء جابر بن زید را سازمان‌ دهنده واقعی فرقه معرفی می‌کنند. مطالعه و بررسی تاریخ اباضیه و پیشوایان آن در منابع معتبر نشان می‌دهد که این فرقه از انشعابات خوارج است، ولی دانشمندان اباضی از این انتساب به شدت ناراحت‌اند و آن را از سیاست‌های حکومت اموی می‌دانند و می‌گویند: اتفاق نظر اباضیه در مورد تخطئه حکمیت و شرط ندانستن قرشی بودن امام، سبب نمی‌شود اباضیه از فرقه‌های خوارج به شمار آید؛ زیرا با دیگر فرقه‌های اسلامی مشترکات بیشتری دارد. به هر حال، اباضیه از نظر اندیشه و اعتقاد به اهل سنت و جماعت نزدیک‌تر و در مقایسه با سایر فرقه‌های خوارج، از افراط و تندروی دورترند و به همین جهت، تاکنون باقی مانده‌اند. حال، دیدگاه برخی از متفکران این فرقه را در مورد گستره علم امام بیان می‌کنیم:

  1. شماخی از علمای اباضیه اوصافی را برای امام برشمرده است که یکی از آنها علم و آگاهی است. وی می‌گوید: "امام باید بالغ، عاقل، از نظر جسمی فاقد معلولیت مانند کوری و کری و گنگی و قطع دست و پا باشد و بر وی حد شرعی جاری نشده باشد و اهل علم و دین و ورع باشد و شش نفر از مردان بالغ عاقل از با فضیلت‌ترین مردان دانشمند و فاضل و متدین با او عقد امامت بسته باشد"[۱].
  2. دیگر نویسنده اباضی درباره شرایط امام چنین گفته است:"ان یکون مجتهداً فی الاصول و الفروع، لیقوم بامر الدین و الدنیا متمکناً من اقامة الحجج و ازالة الشبهة و تصحیح العقائد ذا رأی بالحروب و الثغور و الجیوش ... و هذا مذهب الجمهور و قیل لاتجب هذه الشروط، اذ لا تجتمع فیجب نصبه اذا وجد من یصلح به دفع المفاسد، ولو دون ذلک بان یکون له علم یکفی، او معه عالم یقتدی به"[۲]؛ امام باید نسبت به اصول و فروع، مجتهد باشد تا بتواند امور دینی و دنیایی رعیت را سامان دهد و بر آوردن دلیل و حجت و دفع شبهات و تصحیح باورهای دینی توانا باشد و نیز در امور نظامی و حفظ مرزها و سامان‌بخشی به لشکر، دارای درایت و تدبیر باشد. البته این رأی اکثریت است. اما برخی گفته‌اند چنین شرایطی در امام لازم نیست؛ زیرا جمع شدن این شرایط در یک فرد کمتر اتفاق می‌افتد. بنابراین، اگر فردی پیدا شود که شایستگی دفع ضررها را دارد، کافی است و نصب او برای امامت واجب است ولو مجتهد نباشد، بلکه علم در حد کفایت داشته باشد و یا اگر خودش عالم نیست، مشاور عالم و دانشمند داشته باشد و از علم او استفاده کند.
  3. علامه اباضی حضرمی نیز علم به دین را از اوصاف امام ذکر کرده است:"ان یکون من اهل العلم والورع فی الدین"[۳]
  4. محمد ناصر از محققان اباضی می‌گوید:"و اشترطوا فی الامام ان یکون ذکراً بالغاً عاقلاً حراً تقیاً ورعاً عالماً بالاصول و الفروع و له درایة بالشئون السیاسة و الحربیة"[۴] اموری در امام شرط است که از جمله آنها عالم بودن به اصول و فروع و آگاهی از امور سیاسی و نظامی است.
  • حاصل کلام:اینکه اکثریت متکلمان [[اهل سنت[[، گستره علم امام را به مجتهد بودن در امور دینی شامل اصول و فروع و نیز دانش تدبیر و کفایت محدود کرده‌اند و فراتر از آنها را در امام شرط نمی‌دانند؛ خواه علم بالفعل به جمیع احکام و شریعت باشد، چنان‌که امامیه شرط کرده‌اند و یا علم به امور غیر دینی از قبیل علم به زبان‌ها، صنعت‌ها، حوادث گذشته و آینده، اخبار آسمان و زمین و در یک کلام علم به امور غیبی و نهانی باشد. البته برخی از آنان اجتهاد را نیز شرط ندانسته‌اند این گروه که اکثریت‌شان ماتریدی است، به کمتر از اجتهاد یعنی علم تقلیدی بسنده کرده‌اند»[۵].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. شماخی، احمد، کتاب السیر، ج ۲، ص ۲۳۶، به نقل از: بکیر بن بلحاج و علی، الامامة عند الاباضیة، ج ۱، ص ۲۳۲ – ۲۳۳.
  2. اطفیش، محمد بن یوسف، شرح عقیدة التوحید، ۲۲۳.
  3. حارثی، ما لک بن سلطان، نظریة الامامه عند الاباضیة، ص ۳۵.
  4. ناصر، محمد، الاصول العقدیة للناشئة المحمدیه، ص۷۳.
  5. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۶۵.