عمود نور

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

براساس روایات، عمود نور یکی از منابع علم امامان (ع) بیان شده است. به کمک این ستونِ نوریِ است که امام معصوم (ع) از ایمان و نفاق پنهان در سینه‌ها آگاه می‌شود، بدون آنکه حجابی در کار باشد. عمود نور امری جداپذیر از امام نیست، بلکه ویژگی و توانایی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم کرده است.

معناشناسی

ذیل آیۀ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلاً[۱] روایات متعدد با تعابیر مختلفی مانند عمود من نور، منار من نور، مصباح من نور، عمود من السماء، بیان شده است که همگی به موضوع عمود نور و رابطۀ آن با علم امام پرداخته‌اند[۲].

روایات ذیل این عناوین، همگی در یک نکته اشتراک و اتحاد دارند و آن ارتباط عمود یا منار یا مصباح نور با اعمال بندگان و خلایق است. به تعبیر دیگر، به طور قطع می‌توان ادعا نمود روایات، از آگاهی امام نسبت به کنش، رفتار و اعمال انسان‌ها خبر می‌‌دهند. از این رو ثمره و نتیجۀ وجود عمود نور برای امام، مشاهده و توان دیدن اعمال انسان‌هاست. یعنی علم به اعمال از‌ طریق‌ مشاهده است، نه گزارش. به کمک این ستونِ نوریِ سداد آور و توفیق بخش است که امام معصوم (ع) از ایمان و نفاق پنهان در سینه‌ها آگاه می‌شود؛ زیرا به واسطۀ آن نور، باطن چون ظاهر برای او آشکار می‌گردد، بدون آنکه حجابی در کار باشد. از این رو حضرت رضا (ع) در نامه‌ای برای بعضی از یارانش چنین نوشت: هنگامی که مردم را می‌بینیم، آنها را با حقیقت ایمان یا حقیقت نفاق می‌شناسیم"[۳].[۴]

منبع علم بودن عمود نور برای امام

از جمله منابع علم امام (ع) بر اساس روایات، بهره‌مندی از عمود و نور الهی است؛ چنانکه هر وقت خواسته باشند از غیب آگاهی یابند، به سبب قدرت و اذنی که خداوند به آنها داده است، هرچه را بخواهند برای آنها روشن می‌گردد. در روایتی آمده است: روزی امیرمؤمنان (ع) فرمودند: "از بالای آسمان‌ها و از زیر زمین‌ها از من سؤال نمایید تا شما را آگاه نمایم. در این میان یکی برخاست و گفت: "الآن جبرئیل کجاست؟" پس آن حضرت نظری به آسمان و نظری به زمین انداخت و به مشرق و مغرب توجه نمود و به سؤال‌کننده فرمود: "به خدا سوگند! تو جبرئیل هستی". پس از آن او را ندیدند"[۵].[۶]

روایات عمود نور

برخی روایات دربارۀ عمود نور عبارت‌اند از:

  1. حسن بن راشد می‌گوید از امام صادق (ع) شنیدم حضرت فرمودند: "امام در همان زمانی که در شکم مادر است، گفت‌وگوها را می‌شنود و وقتی به دنیا می‌آید، بین دو کتفش نوشته شده است: وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ، سپس وقتی زمام امر به دست او بیفتد، خداوند عمودی از نور برایش قرار می‌دهد و با آن نور آنچه را اهل هر شهری عمل می‌کنند، می‌بیند"[۷].[۸].
  2. در روایت دیگری امام صادق (ع) فرمودند: "زمانی که امام پای به دنیا بگذارد به وسیله حکمت مزین می‌گردد و برای او چراغی قرار داده می‌شود تا با آن کارهای بندگان را می‌بیند"[۹].
  3. صالح بن سهل نقل می‌کند: "نزد امام صادق (ع) نشسته بودیم حضرت فرمودند: "ای صالح بن سهل خداوند در میان خودش و امام ستونی از نور قرار داده است، خداوند از این طریق به امام می‌نگرد و امام نیز از این طریق به پروردگارش می‌نگرد و هنگامی که بخواهد چیزی را بداند در آن ستون نور نظر می‌افکند و از آن آگاه می‌شود"[۱۰].[۱۱]

مراد از عمود نور در روایات

اینکه منظور از نور الهی در این روایات چیست، معلوم نیست. ولی بعضی از راویان، نور الهی را به "ملک" تعبیر کرده‌اند: "محمد بن عیسی بن عبید می‌گوید: من و ابن‌فضال نشسته بودیم، یونس وارد شد و گفت: من خدمت امام رضا (ع) رسیدم و به او گفتم: قربان شما شوم! مردم درباره عمود، سخن بسیار گفته‌اند. امام به من فرمود: ای یونس! نظر تو درباره آن چیست؟ نظرت این است، یک عمود آهنی است که برای صاحب تو برافرازند؟! عرض کردم: نمی‌دانم. فرمود: عمود، فرشته‌ای است که بر هر شهری گماشته شده است و خدا به وسیله او کردار آن شهرها را می‌رساند"[۱۲].

بنابراین اگر منظور از نور الهی، ملک یا روح‌القدس باشد، نمی‌توان آن را منبع جداگانه‌ای برای علم امام دانست. بلکه همان القای روح القدس است. به عبارتی دیگر عمود نور امری جدا از امام نیست؛ بلکه ویژگی و توانی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم نموده است؛ مانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور می‌فرماید: «فَبِهَذَا یَحْتَجُ‏ اللَّهُ‏ عَلَی‏ خَلْقِه»[۱۳]. علامه مجلسی ذیل این روایت، ضمیر اشاره منفصل "هذا" را به خود امام برمی‌گرداند و صحیح هم همین است[۱۴]. با توجه به این جمله، اگر منار یا عمود نور را امری جدا از امام بدانیم، احتجاج الهی به امام صحیح نخواهد بود. علامۀ مجلسی می‌‌گوید: "نامیده شدن ملک با عنوان عمود، استعاره است؛ گویی ملک عمودی از نور است که امام در آن نظر می‌کند. همچنین ممکن است این تشبیه به این دلیل صورت گرفته که اعتماد امام در کشف امور، به ملک است"[۱۵].[۱۶]

در مجموع آنچه از روایات به دست می‌‌آید، سه چیز است:

  1. ستون نور، به طور مستقل، منبع علم نیست؛ بلکه تمثیلی برای منبع الهامی علم امام (ع) است که هرگاه خداوند بخواهد با آن امام را آگاه می‌کند. یعنی بر اساس برخی از روایات، عمود نور امری جداپذیر از امام نیست، بلکه ویژگی و توانایی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم کرده است.
  2. اما برخی روایات دیگر عمود نور را در کنار روح قدسی و مخصوص امام معرفی نموده‌اند، مانند: امام رضا (ع) فرمودند: «إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَدْ أَیَّدَنَا بِرُوحٍ مِنْهُ مُقَدَّسَةٍ مُطَهَّرَةٍ، لَیْسَتْ بِمَلَکٍ، لَمْ تَکُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَی إِلاَّ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ هِیَ مَعَ اَلْأَئِمَّةِ مِنَّا تُسَدِّدُهُمْ وَ تُوَفِّقُهُمْ، وَ هُوَ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اَللَّهِ تَعَالَی»[۱۷].
  3. ثمره و نتیجۀ وجود عمود نور برای امام، مشاهده و توان دیدن اعمال انسان هاست. تعابیری مانند: «یعرف به الضمیر»، «یشرف به علی اهل الارض»، «کل ما احتاج الیه لدلاله اطلع علیه»، «لا یستر منها شیء» و... توهم مشاهده صرف بدون آگاهی و علم از حقیقت اعمال و نیت‌ها را باطل می‌‌نماید[۱۸].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سورۀ انعام، آیۀ ١١۵.
  2. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، فصلنامۀ امامت پژوهی، ش ۶، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴
  3. مسند الإمام الرضا (ع)؛ ج ۱، کتاب الإمامه؛ ص۱۵۶، ح ۲۲۶.
  4. ر.ک: محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن (مقاله)|منابع علم امام در قرآن، فصلنامۀ امامت پژوهی، ش ۶، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ هاشمی، سید علی، شهود یکی از روش‌های علم‌آموزی ائمه، ص۸۷.
  5. «أَنَّهُ (ع)کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ عَلَی مِنْبَرِ الْبَصْرَةِ إِذْ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی سَلُونِی عَنْ طُرُقِ السَّمَاوَاتِ فَإِنِّی أَعْرَفُ بِهَا مِنْ طُرُقِ الْأَرْضِ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ وَسْطِ الْقَوْمِ وَ قَالَ لَهُ أَیْنَ جَبْرَئِیلُ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ فَرَمَقَ بِطَرْفِهِ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ رَمَقَ بِطَرْفِهِ إِلَی الْمَشْرِقِ ثُمَّ رَمَقَ بِطَرْفِهِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَلَمْ یَجِدْ مَوْطِناً فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا ذَا الشَّیْخُ أَنْتَ جَبْرَائِیلُ قَالَ فَصَفَقَ طَائِراً مِنْ بَیْنِ النَّاسِ فَضَجَّ الْحَاضِرُونَ وَ قَالُوا نَشْهَدُ أَنَّکَ خَلِیفَةُ رَسُولِ اللَّهِ صحَقّاً»؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل القمی، ص٩٨ و بحار الانوار، ج ٣٩، ص١٠٨.
  6. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، فصلنامۀ امامت پژوهی، ش ۶، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ گنجی، حسین، امام شناسی، ج ۱، ص۱۵۸؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۶۴ ـ ۶۸؛ رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، بازشناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص۱۲۱؛ نقوی، سید انیس‌الحسن، علم غیب ائمه معصومین، ص۴۰ ـ ۴۱.
  7. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا أَحَبَّ أَنْ یَخْلُقَ الْإِمَامَ أَمَرَ مَلَکاً فَأَخَذَ شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ تَحْتَ الْعَرْشِ فَیَسْقِیهَا أَبَاهُ فَمِنْ ذَلِکَ یَخْلُقُ الْإِمَامَ فَیَمْکُثُ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَةً فِی بَطْنِ أُمِّهِ لَا یَسْمَعُ الصَّوْتَ ثُمَّ یَسْمَعُ بَعْدَ ذَلِکَ الْکَلَامَ فَإِذَا وُلِدَ بَعَثَ ذَلِکَ الْمَلَکَ فَیَکْتُبُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ- وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ فَإِذَا مَضَی الْإِمَامُ الَّذِی کَانَ قَبْلَهُ رُفِعَ لِهَذَا مَنَارٌ مِنْ نُورٍ یَنْظُرُ بِهِ إِلَی أَعْمَالِ الْخَلَائِقِ فَبِهَذَا یَحْتَجُّ اللَّهُ عَلَی خَلْقِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ١، ص٣٨٧.
  8. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ امام‌خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام.
  9. «فَإِذَا وَضَعَتْهُ أُمُّهُ عَلَی الْأَرْضِ زُیِّنَ بِالْحِکْمَةِ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ یَرَی بِهِ أَعْمَالَهُمْ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۳۳.
  10. «کُنْتُ جَالِساً عِنْدَهُ فَقَالَ ابْتِدَاءً مِنْهُ یَا صَالِحَ بْنَ سَهْلٍ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّسُولِ رَسُولًا وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْإِمَامِ رَسُولًا قَالَ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَاکَ قَالَ جَعَلَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ یَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَی الْإِمَامِ وَ یَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَیْ‏ءٍ نَظَرَ فِی ذَلِکَ النُّورِ فَعَرَفَهُ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۰.
  11. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۴ ـ ۱۴۶.
  12. «دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ أَکْثَرَ النَّاسُ فِی الْعَمُودِ قَالَ فَقَالَ لِی یَا یُونُسُ مَا تَرَاهُ أَ تَرَاهُ عَمُوداً مِنْ حَدِیدٍ یُرْفَعُ لِصَاحِبِکَ قَالَ قُلْتُ مَا أَدْرِی قَالَ لَکِنَّهُ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِکُلِّ بَلْدَةٍ یَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَعْمَالَ تِلْکَ الْبَلْدَةِ قَالَ فَقَامَ ابْنُ فَضَّالٍ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ رَحِمَکَ اللَّهُ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَا تَزَالُ تَجِی‏ءُ بِالْحَدِیثِ الْحَقِّ الَّذِی یُفَرِّجُ اللَّهُ بِهِ عَنَّا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ١، ص۳۸۸.
  13. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ١، ص٣٨٧.
  14. مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج ۶، ص۳۶۰.
  15. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول، ج ۴، ص۲۶۸.
  16. ر.ک: شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، فصلنامۀ امامت پژوهی، ش ۶، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۴.
  17. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص۲۰۰.
  18. ر.ک: رضوی، رسول، شاکر، محمد تقی، چیستی عمود نور، مجلۀ علوم حدیث، ش ۶۳، ص۴۲؛ نادم، حسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۰.