عهدنامه مالک اشتر
عهدنامه مالک اشتر وقتی اوضاع مصر، با دسیسههای معاویه آشفته شد، حضرت علی (ع) حکومت آن سامان را به سردار رشید و یار فداکار و باکفایت خود مالک اشتر سپرد. هرچند مالک نتوانست برای فرمانروایی به آنجا برسد و در راه، شهید شد[۱].
مقدمه
- نامهای که امیر مؤمنان به مالک اشتر نوشت، هم اعطای حکم فرمانروایی مصر به او بود، هم دستورالعمل حکومتی و منشور کاملی از شیوۀ زمامداری. این نامۀ مهم و مفصّل و عمیق (نامۀ ۵۳ نهج البلاغه) به عهدنامۀ مالک اشتر شهرت یافته است و از اوراق درخشان بینش علوی و حکومت اسلامی است که به همۀ والیان و کارگزاران حکومتی، آیین حکمرانی میآموزد و همین یک نامه، در نشان دادن عظمت روح و فکر و دانش و آگاهی و سیاست امام علی (ع) کافی است. به دلیل اهمیت این عهدنامه و رهنمودهای بلند و سازنده و جامعی که در این منشور حکومتی است، مورد عنایت اندیشمندان و سیاستمداران و مؤلفان قرار گرفته و دهها شرح و تفسیر و ترجمه به زبان فارسی و عربی و دیگر لغات بر آن نوشتهاند. در این عهدنامۀ طولانی، حضرت علی (ع) ضمن بیان اهمیّت مصر و حساسیّت نقش والی در برخورد با مردم، دستورهای اخلاقی که به خود والی مربوط میشود میدهد و لغزشگاههای گوناگون پیش پای او را برمیشمارد. دستهبندی طبقات و اقشار مختلف جامعه مثل سپاهیان، قضات، کارگزاران، مالیاتبگیران، تجّار و صنعتگران، اهل خراج، مسلمانان و اهل ذمّه، توانگران و طبقات محروم، خواص جامعه و تودههای مردم و بیان نحوۀ برخورد با هریک، نیز کیفیت اجرای حدود و ستاندن جزیه و داوری میان مردم و برگزیدن مشاوران و اعزام نیروها و صرف درآمدها و عملکرد قاضیان و لشکریان و منشیان و... در فرازهای این عهدنامه به چشم میخورد. شیوههای اجرای عدالت و رعایت حقوق انسانها و برخورد شایسته با رعیت و سادهزیستی در دوران زعامت و برخورد عاطفی با مردم و. ۰. از مهمترین توصیههای آن حضرت در این منشور حکومتی است و بحق، مایۀ فخر شیعه و سند اعتلای اسلام و قطرهای از اقیانوس عظمت و شخصیت بینظیر امیر مؤمنان است و میسزد که پیوسته نصبالعین مسؤولان جامعه و متولّیان امور مردم قرار گیرد[۲].
عهدنامه مالک اشتر
یکی از آثاری که خطبهها و نامهها و کلمات قصار علی(ع) را جمعآوری کرده و گنجینهای از دانش سیاسی و احکام مربوط به فقه سیاسی را در اختیار فقها قرار داده، عهدنامۀ مالک اشتر است که حاوی یک دورۀ مدون فقه سیاسی است. در این عهدنامه، سیاست داخلی و سیاست خارجی و مسائل حکومت و روابط بینالملل به صورت کلی بیان شده و آنچه که مربوط به دولت و اداره جامعه اسلامی است، به طور فشرده و به صورت فرمانهای صریح ذکر شده، در این عهدنامه به جز مسائل سیاسی، آنچه که مربوط به حقوق اداری و اقتصادی و سیاسی و حتی مسائل نظامی و جامعهشناسی سیاسی است، در قالب کلیات تفریع و تشریح شده است. اگر هیچ منبع مدونی از فقه سیاسی جز عهدنامه مالک اشتر در اختیار فقیه شیعی نباشد، همین میراث گرانمایه برای استخراج تمامی مباحث فقه سیاسی و استنباط احکام مربوط به حقوق اساسی و حقوق بینالملل اسلام و مسائل حقوق بشر و حقوق اداری نظام اسلامی کافی به نظر میرسد. عهدنامۀ مالک اشتر از این نظر نیز جالب توجه است که مفاد آن عملکرد امام معصوم(ع) و یا آنچه امام معصوم باید انجام دهد، نیست، و اگر چنین میبود جای این شبهه بود که شاید این دستور العمل در خور زمامدار و نظامی است که از مزیت عصمت برخوردار باشد.
ولی مخاطب آن کسی بود که گرچه فرصت پیاده کردن آن را نیافت، ولی فقیهی عادل و فاقد عصمت بود و امکانات و شایستگی او در حد یک فقیه عادل و کاردان بود و هر کس دیگر نیز با این اوصاف (عدالت، فقاهت و کاردانی) میتوانست فرمان امام را به اجرا درآورد. اهدافی که در این منشور برای اعزام مالک ذکر شده، میتواند در مورد هر کشور و ملتی صدق کند این اهداف عبارتند از:
- جمعآوری درآمدهای مشروع دولت جهت تأمین هزینههای جاری اداره کشور؛
- جهاد با دشمن و برقراری امنیت در مرزهای کشور و ایجاد حاکمیت صحیح دولت در داخل کشور؛
- اصلاح مردم و هدایت مریدانۀ ملت که هدف اصلی رسالت اسلام و اقامۀ دولت اسلامی است؛
- آباد کردن بلاد و عمران کشور.
اهداف چهارگانۀ فوق که انگیزۀ اعزام نمایندۀ امام برای اقامۀ حکومت حق و عدالت در مصر بیان شده میتواند در مورد هر فقه عادل و مدبر و هر کشور و سرزمین صدق کند[۳].[۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۶.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۶.
- ↑ فقه سیاسی، ج۲، ص۳۸ – ۳۵.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۷۰.