غیبت امام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگاری دارد؟

در این شبهه منتقد با پذیرفتن فرضی ادله ضرورت امامت و اینکه بعد از خاتمیت وجود امام معصوم برای جامعه ضروری است، چنین شبهه می‌کند که ادله مزبور با نظریه دیگر شیعه درباره غیبت امام دوازدهم تهافت دارد؛ چراکه شیعه از یک‌سو بر ضرورت وجود امام معصوم در جامعه تأکید و اصرار می‌ورزد و از سوی دیگر با طرح نظریه غیبت معتقد است امام معصوم فعلاً در جامعه حضور ندارد و به اصطلاح جامعه در عصر غیبت به سر می‌برد. این شبهه از سده‌های پیشین مطرح و امروز نیز بعضی به طرح و تقویت آن پرداخته‌اند.

در تحلیل این شبهه نکات ذیل قابل توجه است:

  1. ضرورت عینی امام معصوم در صدر اسلام: با وجود پیامبر اسلام (ص) به وجود فرد و امام دیگری اصلاً نیاز نبود، اما با رحلت آن حضرت، اسلام که مانند یک نهال تازه رشد کرده بود به آبیاری و دیگر مراقبت‌های ویژه احتیاج داشت؛ چراکه مردم که اندازه کامل رشد نیافته بودند تا در تفسیر دین خود‌کفا باشند و بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند، عملیاتی نمودن آموزه‌ها و احکام شریعت به وجود حکومت دینی و در رأس آن امام و حاکم معصوم نیاز داشت تا حاکم دینی با استفاده از دو ابراز کلیدی خود یعنی مقام مرجعیت علمی و دینی "که مرهون علم لدنی و عصمت است" ‌و مقام سیاسی و قدرت ظاهری خود ضمن تبیین دین خاتم و رفع شبهات منتقدان و جاهلان با تحریف گران و معارضان نیز مقابله کند تا اینکه اسلام به مرور به نسل‌های بعدی منتقل شود و به اصطلاح جای پای خود را در میان مردم برای همه نسل‌ها باز و مردم نیز با راهنمایی‌های امامان آمادگی لازم را در خود ایجاد کنند. خوشبختانه ابراز اول "مرجعیت علمی و دینی" تا حدودی بعد از رحلت پیامبر (ص) ‌‌در میان مردم بود و مردم و حتی پیروان ادیان دیگر می توانستند شبهات خود را از امام علی (ع) پرسیده و جواب لازم و منطقی را دریافت نمایند. متأسفانه ابراز دوم یعنی حکومت و قدرت سیاسی از مقام مرجعیت علمی و دینی - به عللی که بعضاً ذکر شد و نیز خواهد آمد - به مدت بیست‌و پنج سال جدا شد که از این ناحیه آسیب‌هایی بر اسلام متوجه شد، لکن با قدرت رسیدن حضرت علی (ع) حضرت تا اندازه‌ای توانست به آسیب‌زدایی بپردازد. بعد از حضرت علی (ع) ده امام معصوم نیز آموزه‌های ناب اسلام را به نسل‌های بعدی انتقال می‌دادند، چنان‌که امام صادق (ع) دارای مدرسه و به تعبیری دارای حوزه‌ای وسیع با حدود چهارهزار استاد و دانشجوی دینی بود که از محضر شریفش کسب علم می‌کردند، دامنه و قلمرو شاگردان حضرت به شیعه اختصاص نداشت بلکه اساتید و عالمان اهل سنت نیز افتخار شاگردی آن حضرت نداشت بکله اساتید و عالمان اهل سنت نیز افتخار شاگردی آن حضرت را داشتند، به گونه‌ای که بنیان‌گذار چهار فرقه اهل سنت، یعنی شافعی، حنبلی، مالکی و حنفی شاگرد مستقیم و یا غیر مستقیم حضرت بودند[۲]. از اینجا می‌توان ادعا نمود با سعی و مجاهدت‌های امام باقر (ع) و امام صادق (ع) دانشمندان و مبلغان صلاحیت‌داری تربیت و رشد یافتند که می‌توانستند قسمتی از وظیفه امام و مرجعیت علمی و دینی را در جامعه ایفا کنند. با ادامه این جریان تا حدودی نیاز عینی و ضروری جامعه به وجود امام معصوم در میان خودشان کاسته می‌شد و جامعه به طرف آمادگی لازم برای دوره غیبت امام معصوم (ع) حرکت می‌کرد. چراکه مهم‌ترین فلسفه ضرورت امام در جامعه مرجعیت علمی و دینی و هدایت مردم بود که اصل آن با وجود دوازده امام در جامعه ثابت و نهادینه شده و تکمیل آن نیز به عهده عالمان دین گذاشته شده است. اما مسئله تشریع آن نیز در عصر خود ائمه به مقدار لازم صورت گرفته است و نیاز‌های جامعه به آن صورت اصل اجتهاد به فقهای واجد شرایط واگذار شده است. باری مسئله واسطه فیض بودن این تنها در انحصار خود ائمه است که شیعه معتقد است دین نقش توسط خود حضرت حجت (ع) با وجود مبارکش در عصر غیبت انجام می‌شود، و بدین سان زمین از حجت الهی خالی نمی‌ماند.
  2. اعطای لطف الهی بستگی به عدم مانع: اینجا باید پذیرفت وجود امام معصوم در هر عصری در میان مردم خود لطف مضاعف دارد که جای آن را هیچ عالمی بر نمی‌کند، اگر امام معصومی وجود داشت اختلافات علمی مسلمانان به حداقل و نه صفر می‌رسید - چراکه با حضور یازده امام معصوم اهل سنت شکل گرفته است. به این نکته نیز باید توجه کرد اعطای لطف مضاعف قابلیت لازم می‌طلبد اما متأسفانه در عصر امام دوازدهم حکومت جائر وقت محدودیت‌های مضاعفی بر امام حسن عسکری (ع) ایجاب کرده بود که به محض اطلاع از تولد امام عصر (عج) آن حضرت را به شهادت رساند و مردم نیز حمایت لازم از امام حسن عسکری (ع) را انجام نمی‌دادند، نه زمینه حضور امام دوازدهم در جامعه بلکه زمینه شهادت او مهیا بود. لذا خداوند آن امام همام را به سراپرده غیبت برد تا در وقت دیگر ظهور نموده، جامعه را از عدالت مملو کند. پس غیبت امام (ع) ‌‌نیز با دلیل لطف تهافتی ندارد.
  3. امکان هدایت تشریعی و تکوینی در دورهٔ غیبت: یکی از شئون و وظایف امام و مقام امامت، واسطه فیض الهی بودن است که بنابر نصوص روایی خداوند عالم تکوین را به واسطه وجود شریف ائمه هدایت و اداره می‌کند. روایاتی از این سنخ که: "آسمان با وجود ائمه از سقوط حفظ شده، با فیض وجود ائمه باران می بارد"، بحث و توضیح آن در فصل اول گذاشت. روشن است این شأن امام به اصل وجود شریفش متقوم است و اصلاً به مسئله حضور یا غیبت خود در میان مردم ارتباطی ندارد. پس این شأن و مسئولیت امام در دوره غیبت نیز تحقق یافته و روشن می‌شود که ضرورت وجود امام معصوم برای افاضه فیض الهی لازم و ضرورمی است و مسئله غیبت مانع آن نیست. افزون بر این شأن و ولایت تکوینی امام، امام حجت (ع) در سراپرده غیبت از طرق مختلف مانند تصرف در نفوس و دل‌های مسلمانان و انسان‌ها بستر هدایت آنان را به سوی حق تعالی فراهم می‌کند، چنان‌که آیه شریفه ذیل درباره نقش امامان و پیشوایان می‌فرماید: أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۳]. پیامبر اسلام (ص) بعد از اشاره به غیبت حضرت حجت (ع) در پاسخ از امکان استفاده از وجود آن حضرت در دوره غیبت فرمود: "قسم به خدایی که مرا به نبوت برانگیخت، همانا مردم به نور وی روشنایی و هدایت می‌جویند و به ولایتش منتفع می‌شوند، مانند انتفاع مردم از خورشید پشت ابرها"[۴]. آن حضرت گاهاً به رفع گرفتاری‌ها و کمک درماندگان می‌پردازند که این شأن یکی از صفات آن حضرت در دعاها ذکر شده است، مانند:" مُفَرِّجِ‏ الْكَرْبِ‏ وَ مُزِيلِ‏ الْهَمِ‏ وَ كَاشِفِ‏ الْبَلْوَى‏‏" [۵]؛ " السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا... الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة‏‏"[۶]؛" صَاحِبِ الضِّيَاءِ وَ النُّورِ... وَ الْكَهْفِ وَ الْعَضُد... السَّلَامُ عَلَى مُفَرِّجِ الْكُرُبَاتِ‏‏" [۷]. کسانی که موفق شدند به دیدار حضرت نائل آیند و از وجود شریفش کسب فیض نمایند، یا کساین که حضرت بر آنان کمک و مساعده نموده است در منابع تاریخی درج شده است که خواننده فاضل را به آن ارجاع می‌دهم[۸]. برخی نیز حفظ جبهه مسلمانان خصوصاً شیعیان را از توطئه‌های دشمنان خصوصاً کشور شیعی ایران اسلامی را یکی از فیوضات پربرکت وجود آن حضرت توصیف می‌کنند[۹]. در تأیید این مدعا می‌توان به پیروز‌ی‌های لشکر اسلام در جنگ هشت ساله و همچنین جنگ و مقابله شیعیان لبنان در مقابل اسرائیل اشاره کرده که امدادهای غیبی الهی و حضرت حجت در این جنگ‌ها برای اهلش مخفی نبود.
  4. فواید دیگر غیبت و انتظار: نفس وجود امام عصر (ع) در سراپردهٔ غیبت و وعده ظهور حضرت برپایی مقتدرین حکومت جهانی عادلانه و نابودی ظلم و حکومت‌های ظالمانه موجب امید در دل‌های انسان‌های مؤمن می‌گردد. به دیگر سخن غیبت حضرت مقدمه و طلیعه ظهور نور عالم تاب و فرجام نیکو و روشن، برای جامعه جهانی است. انسان‌های بی‌شماری هستند که به دلیل کسب زمینه حضور در بین سربازان آن حضرت و یا امکان دیدار حضرت در سلک انسان‌های کامل و وارسته‌ای قرار گرفته و یا در این عرصه هستند، وجود جوانان بی‌شمار مذهبی در هیئت‌ها و ذکر "یا مهدی" آنان خود بهترین گواه و شاهد بر وجود آثار و کارکرد مثبت "غیبت امام" است.

بر این اساس غیبت حضرت حجت (ع) خود متضمن فواید بی‌شمار است که با ادله ضرورت امام تهافتی ندارد[۱۰]

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک: کشف‌المراد، ص ۴۹۰.
  2. ر. ک: الذریعه، ج ۲، ص ۱۲۹ - و نیز: مجموعه مقالات همایش امام جعفر صادق (ع) و تجدید حیات اسلام، ص ۱۰۰.
  3. سوره سجده، آیه: ۲۴.
  4. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۴۷۵؛ بحار، ج ۵۳، ص ۱۷۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۲.
  5. از بين برندۀ غم، و زدايندۀ اندوه، وبرطرف‌كنندۀ بلاست؛ دعا بعد از زیارت، بحار، ج ۱۰۲.
  6. «درود بر تو اى فريادرس، اى رحمت و بخشش گسترده» زیارت آل یاسین.
  7. «دارندۀ نور و روشنايى... پناهگاه و پشتيبان... سلام بر آن كسى كه گرفتارى‌ها را برطرف مى‌كند» زیارت حضرت حجت (ع)، بحار، ج ۱۰۲، ص ۸۴.
  8. ر. ک: طبرسی توری، نجم الثاقب، ج ۲، ‌ باب ۷.
  9. ر. ک: صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت (عج)، پاسخ به ده پرسش، ‌ص ۴۵.
  10. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۲۷ - ۱۳۳.