وجود امام مهدی در حال غیبت چه برکاتی دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
وجود امام مهدی در حال غیبت چه برکاتی دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

وجود امام مهدی در حال غیبت چه برکاتی دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد جواد فاضل لنکرانی

آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، در کتاب «گفتارهای مهدوی» در این‌باره گفته است:

«در مورد غیبت و فلسفه غیبت سخنان زیادی مطرح شده و می‌شود ولی غالباً این طرف قضیه یعنی "جهات سلبی غیبت" را مطرح می‌کنند که جامعه بشری، در حال حاضر یا به جهت ضعف ایمان یا به جهات دیگر، آمادگی ظهور حضرت بقیة الله الاعظم (ع) را ندارد و انسان‌ها در حدی نیستند که کاملاً پذیرش این امر را داشته باشند، اما عموماً آن طرف قضیه یعنی "جهات اثباتی غیبت" مطرح نمی‌شود، یا مورد توجه قرار نمی‌گیرد که جامعه بشری تاکنون به چه میزان، از برکات و آثار فراوان غیبت، متنعم شده است.

به عبارت دیگر، ممکن است این سؤال در ذهن هر مومنی پیش آید، که مگر ممکن نبود حضرت مهدی (ع) در میان انسان‌ها حضور داشته باشد و این همه ضعف‌ها و زخم‌ها بر پیکره انسان و انسانیت وجود نداشته باشد؟! یعنی مردم از حضور حضرت حجت (ع) چقدر می‌توانستند استفاده کنند که اینک با غیبت او، محروم از آن برکات هستند؟ آری اینجاست که لزوم تامل بیشتر بر روی جهات اثباتی غیبت پر رنگ‌تر می‌شود. بنابراین در یک تقسیم می‌توان علل و آثار غیبت را از دو زاویه سلبی و اثباتی بررسی نمود که عبارتند از:

طبق این روایت، انسانی که دسترسی به حجت ندارد، ولی حجیت او را قبول و باور دارد، عبادتش فرق می‌کند و به خدا نزدیکتر است. و یا در همان باب، روایت دیگری وجود دارد که راوی از امام صادق (ع) می‌پرسد: «"أَیمَا أَفْضَلُ الْعِبَادَةُ فِی السر مَعَ الْإِمَامِ مِنْکمُ الْمُسْتَتِرِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ أَوِ الْعبادَةُ فی ظهُورِ الْحَق وَ دَوْلَتِهِ مَعَ الْإِمَامِ مِنْکمُ الظاهِرِ"»[۲]

که امام صادق (ع) در پاسخ می‌فرمایند: بدانید هر کس از شما که در این زمان نماز واجبش را در وقتش به جماعت گزارد و از دشمنش پنهان کند و آن را تمام و کامل به جا آورد، خدا برای او ثواب پنجاه نماز واجب به جماعت گذارده بنویسد... و آنکه از شما کار نیکی انجام دهد، خدای عزوجل برای او به جای آن، بیست حسنه نویسد و حسنات مؤمن از شما را خدای عزوجل چند برابر کند... هان به خدا، ای عمار! هر کدام از شما (شیعیان) بر این حالی که اکنون دارید (عبادت با خوف و تقیه) بمیرد از بسیاری از شهداء بدر واحد بهتر و برتر است، پس مژده باد شما را.[۳].

بله طبق این روایت، انسانی که دسترسی به حجت (ع) ندارد، ولی حجیت او را قبول و باور دارد، درجات عبادتش افزون‌تر از عبادت حاضرین است و او به خدا نزدیکتر است از کسی که دسترسی به حجت دارد تا آنجا که مطابق این روایت، عبادت و نماز چنین افرادی پنجاه برابر عبادت کسانی است که در زمان حضور و در کنار امام (ع) یا رسول خدا (ص) نماز خوانده‌اند.

  • جهات سلبی: طبق این تقسیم، غیبت، جهات سلبی نیز دارد، ولی همیشه نباید جهات سلبی‌ غیبت را در نظر گرفت، از جمله روایاتی که وجه اشتراکشان "عدم لیاقت جامعه بشری نسبت به ظهور حضرت مهدی (ع)" است و می‌گویند: «"الْقَائِمُ (ع) لَنْ یظْهَرَ أَبَداً حَتی‌ تَخْرُجَ‌ وَدَائِعُ‌ اللهِ‌ تَعَالَی"»[۴] و یا می‌فرمایند: «"یقُومُ الْقَائِمُ و لَیسَ‌ لِأَحَدٍ فِی‌ عُنُقِهِ‌ عَهْدٌ و لَاعَقْدٌ و لَا بَیعَةٌ"»[۵] و یا گفته‌اند: «"إِنَ‌ اللهَ‌ إِذَا کرِهَ‌ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ‌ نَزَعَنَا مِنْ‌ بَینِ‌ أَظْهُرِهِمْ‌"»[۶] و یا فرموده‌اند: «"إِذَا غَضِبَ اللهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی عَلَی‌ خَلْقِهِ‌ نَحانَا عَنْ‌ جِوَارِهِمْ‌"»[۷] و یا بیان کرده‌اند: «"لِأَن اللهَ عَز وَ جَل یحِبُ‌ أَنْ‌ یمْتَحِنَ‌ خَلْقَهُ‌ فَعِنْدَ ذَلِک یرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ"»[۸] و یا مطرح کرده‌اند: «"لَا بُد لِلْغُلَامِ مِنْ غَیبَةٍ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ یا رَسُولَ اللهِ قَالَ یخَافُ‌ الْقَتْلَ"»[۹] و یا عنوان کرده‌اند: «"إِنمَا هِی‌ مِحْنَةٌ مِنَ‌ اللهِ‌ عَز وَ جَل امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ..."»[۱۰] و یا سایر روایاتی که وجه اشتراکشان "عدم لیاقت مردم بر ظهور حضرت (ع)" است.

بنابراین نتیجه‌ای که از این بحث می‌توان گرفت این‌ است که مضاف بر حِکَم وقوع غیبت، در اصل غیبت حجت خدا (ع) نیز، حکمت‌های فراوانی وجود دارد که بسیاری از آن غافلند.

به عبارت دیگر، طبق مباحث مطرح شده در این مطلب، علاوه بر توجه به جهات سلبی، باید به جهات اثباتی غیبت نیز توجه نمود؛ چرا که بی‌تردید حکمت غیبت منحصر به جهات سلبی نیست، بلکه مردم و جامعه باید جهات اثباتی غیبت را نیز در نظر بگیرند و خود غیبت را نیز مغتنم بشناسند. بدین بیان که منتظران باید بدانند که هر چند از جانب ایشان، تقصیرها، ضعف‌ها و موانعی برای ظهور وجود دارد، اما همزمان از این نکته نیز نباید غافل باشند که شایسته است از شرایط و فرصت‌های پیش آمده در زمان غیبت نیز باید به خوبی استفاده کنند و به خدا و اولیائش نزدیکتر شوند. چرا که هر چه باور منتظران به حجت خدا (ع) قوی‌تر شود، آثار عبادی و تقرب به خدا نیز در آنان بیشتر ظاهر می‌شود و اساساً از این روست که امام صادق (ع) به عمار ساباطی فرموده است:«"یا عَمارُ الصدَقَةُ فِی السر وَ اللهِ أَفضَلُ مِنَ الصدَقَةِ فِی الْعَلَانِیةِ وَ کذَلِک وَ اللهِ عِبَادَتُکمْ فِی السر مَعَ إِمَامِکمُ الْمُسْتَتِرِ ... أَفضلُ ممنْ یعبدُ اللهَ عز وَ جل ذِکرُهُ فِی ظُهُورِ الْحَق مَعَ إِمَامِ الْحَق الظاهِرِ فِی دَوْلَةِ الْحق"»[۱۱]

به عبارت روشن‌تر، به همان میزان که صدقه دادن در خلوت، افضل از صدقه دادن در جلوت است، به همان میزان نیز عبادت کردن در زمان غیبت امام (ع)، افضل است از عبادتی که انسان در کنار امام معصوم (ع) انجام می‌دهد. البته این احتمال هم وجود دارد که عنوان "إِمَامِکمُ الْمُسْتَتِرِ" خصوص امام غائب نباشد، بلکه امامی که مبسوط الید نباشد را نیز شامل می‌شود. یعنی در خود غیبت، اسراری وجود دارد که اگر انسان به آن‌ها توجه پیدا کند، در می‌‌یابد که این وضعیت، موجب رشد و تعالی اوست.

البته روشن است که منظور روایات، صرف افزایش ثواب و یا اضافه در ثواب نیست، بلکه منظور آن است که تبیین شود که مفاهیم ارزشیِ منبعث از غیبت، همچون رشد فضائل، تعالی روحانی، قرب به خدا و به کمال رسیدن، در زمان غیبت معصوم (ع)، به مراتب، از زمان حضور معصوم (ع) بیشتر است.

نتیجه این‌که، منتظر واقعی آن شخصی است که از حیث بینشی و معرفتی، افکارش را همراستا با این روایات کرده و نسبت به این امر تصحیح نماید؛ زیرا چه بسیار منتظرانی که گمان می‌نمایند: "اگر در کنار امام زمان (ع) باشند، قرب بیشتری به خدا پیدا می‌کنند"، در حالی که هر چند این آرزوی هر منتظر واقعی‌ است و ای کاش خدا آن را نصیب همه آرزومندان نماید إن شاء الله، لکن مطابق این روایت، سؤال این است که آیا قرب منتظران به خداوند متعال، در زمان حضور معصوم (ع) بیشتر است یا زمان غیبت او؟ که البته پاسخ به این سؤال از خلال مباحث پیشین و روایات نقل شده روشن شد؛ چه این‌که گفته شد که در زمان غیبت معصوم (ع) بیشتر می‌توان به خداوند متعال تقرب پیدا نمود، بدین طریق که منتظران هر چه بیشتر اعتقاد خویش را نسبت به حضرت مهدی (ع) افزایش دهند و خود را در محضر آن حضرت بدانند، کمالشان بیشتر محقق خواهد شد.

به دیگر سخن، ممکن است گاهی اوقات برخی از انسان‌ها خود را با افرادی که در زمان رسول خدا (ص) و صحابه‌ای که با ایشان می‌زیستند و از آن‌ها تبعیت می‌کردند، مقایسه ‌کنند و با تاسف به خود بگویند که آن‌ها چه توفیقی داشتند که در کنار ائمه طاهرین (ع) و پیامبر اکرم (ص) بودند و از این منظر نگران باشند که چه بسا نتوانند همانند آنان به خدا نزدیک شوند.

آری پاسخ به شبهه فوق از لا به لای مباحث قبل روشن شد؛ زیرا درست است که از جهت حضور در کنار معصوم (ع) و در خدمت او بودن و نیز معتقد بودن به این‌که او حجت خدا بر روی زمین است و یا اعتقاد داشتن به این‌که امام معصوم (ع)، ولایت تکوینی و تشریعی دارد و هر کاری از سر انگشت مبارک او ساخته است، برای انسان آثار و برکات فراوانی داشته باشد، اما طبق این روایات خداوند متعال، قرب واقعی و کمال بیشتر را در زمان غیبت حضرت ولی عصر (ع) قرار داده است.

پس منتظر واقعی باید به دیگر ابعاد موضوع غیبت نظر بیافکند و در آن بیاندیشد؛ چرا که تقرب افراد به خداوند منان، بر حسب همین روایاتی که اشارت آن گذشت، در دوران غیبت معصوم (ع) به مراتب بیشتر از زمان حضور معصوم (ع) است.

آری مساله مهدویت را باید خوب فهمید و از برکات بی‌پایانش بهره برد»[۱۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای باقری‌زاده اشعری؛
آقای محمد باقری‌زاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در این‌باره گفته است:

«امام غایب برای عموم جهانیان دارای برکات است؛ چرا که بر پایه احادیث، و به عنوان "انسان کامل"، در برقراری نظام هستی و نیز حفظ حجت‌های خداوند، نقش اساسی دارد. علاوه بر این، وجود امام غایب، برای کسانی که از شایستگی لازم برخوردار باشند، برکاتی ویژه دارد.

برپایه احادیث اهل بیت (ع)، هدایت باطنی انسان‌ها نیز بر عهده امام معصوم است. هدایت الهی، دو گونه است: یکی "هدایت عام" به معنای نشان دادن راه، و دیگری "هدایت خاص" به معنای رساندن به مقصد. کار انبیا و اوصیاء تنها نشان دادن راه تکامل نیست؛ بلکه پرورش باطن انسان‌های مستعد نیز در پرتو نورافشانی‌ باطنی آنان، انجام می‌پذیرد و بدین ترتیب، جان‌ها به سوی کمال مطلق –که مقصد و مقصود حرکت انسانی است- رهسپار می‌گردد.

توضیح، آن که: انسان در باطن این حیات ظاهری، حیات دیگری به نام حیات باطنی (حیات معنوی) دارد که از اعمال وی سرچشمه می‌گیرد و رشد می‌کند و خوش‌بختی و بدبختی وی در زندگی آن سرا، بستگی کامل به آن دارد.

از سوی دیگر، در هر امتی، پیغمبر و امام آن امت، در کمال حیات معنویِ آن دینی هستند که به سوی آن دعوت و هدایت می‌کنند و از همه بالاترند؛ زیرا چنان که شاید و باید، به دعوت خودشان عمل می‌کنند.

بنابراین، کسی که رهبری‌ امتی را به امر خدا بر عهده دارد، چنان که در مرحله اعمال ظاهری، رهبر و راه‌نماست، در مرحله حیات معنوی نیز رهبر است و حقایق اعمال با رهبری او سیر می‌کنند[۱۳].

براساس آنچه گفته شد، وظیفه امام، تنها راهنمایی تشریعی مردم نیست تا راهنمایی او منحصر به دوران ظهور باشد؛ بلکه ولایت و رهبری باطنی مردم نیز با اوست و بدیهی است که حضور یا غیبت امام، نقشی در این باره ندارد.

یکی دیگر از برکات امام مهدی (ع) در زمان غیبت، انجام گرفتن مأموریت‌های ویژه الهی به دست ایشان است، چنان که ایشان واسطه فیض خداوند و مجری مقدرات است[۱۴]»[۱۵].

پانویس

  1. «"أَقْرَبُ مَا یکونُ الْعِبَادُ مِنَ اللهِ جَل ذِکرُهُ وَ أَرْضَی مَا یکونُ عنْهُمْ إِذَا افْتَقَدُوا حُجةَ اللهِ جَل وَ عَز وَ لَمْ یظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ یعْلَمُوا مَکانَهُ وَ هُمْ فِی ذَلِک یعلَمونَ أَنهُ لَمْ تبطلْ حُجةُ اللهِ جَل ذِکرُهُ وَ لَا مِیثَاقُهُ فَعِنْدَهَا فَتَوَقعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً..."»؛ اصول کافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۱۲۸.
  2. «کدامیک از این دو بهتر است؟ عبادت پنهانی با امام پنهان از شما خانواده در زمان دولت باطل یا عبادت در زمان ظهور و دولت حق با امام آشکار از شما؟» اصول کافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۱۲۸.
  3. «"...اعلَمُوا أَن مَنْ صَلی مِنْکمُ الْیوْمَ صَلَاةً فَرِیضَةً فِی جَمَاعَةٍ مُسْتَتِرٍ بِهَا مِنْ عَدُوهِ فی وَقتها فأَتَمهَا کتَبَ اللهُ لَهُ خَمْسِینَ صَلَاةً فَرِیضَةً فِی جَمَاعَةٍ .... وَ مَنْ عَمِلَ مِنْکمْ حَسَنَةً کتَبَ اللهُ عَز وَ جَل لَهُ بِهَا عِشْرِینَ حَسَنَةً... أَمَا وَ اللهِ یا عَمارُ لَا یموتُ مِنْکمْ مَیتٌ عَلَی الْحَالِ التِی أَنْتُمْ عَلَیهَا إِلا کانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللهِ مِنْ کثِیرٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ فَأَبْشِرُوا"»؛ اصول کافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۱۲۸.
  4. «قائم (ع) مادامی که ودایع خداوند تعالی آشکار نشده، هرگز ظهور نخواهد کرد.» علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۴۷؛ نیز بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۹۷، ح۱۹.
  5. «در حالی که پیمان و قرار داد و بیعت هیچ کس در گردنش نیست، ظهور خواهد نمود.» کافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۱۶۵.
  6. «همانا، خداوند، اگر ناخوش بدارد و دوست نداشته باشد که ما، در مجاورت و کنار قومی باشیم، ما را از میان آن‌ها بیرون می‌برد.» علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۴۴.
  7. «هنگامی که خداوند تبارک و تعالی، بر خلق‌اش خشم کند، ما را از میان‌شان دور می‌کند» کافی، شیخ کلینی، ج۱، ص۳۴۳؛ نیز مرآة العقول، علامه مجلسی، ج۴، ص۶۱، ح۳۱.
  8. «زیرا، خداوند عزوجل، محققا، امتحان خلق‌اش را دوست می‌دارد و در آن هنگام، باطل جویان، شک و تردید می‌کنند» کمال الدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۴۶، ب۳۳، ح۳۲؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۵، ح۸.
  9. «ناچار برای او غیبتی است گفته شد چرا یا رسول الله؟ ایشان فرمود: می‌ترسد او را بکشند» علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸۵.
  10. «غیبت آن حضرت، رنج و آزمایشی از جانب خداست که بندگان خویش را بدان می‌آزماید.» کافی، کلینی، ج۱، ص۳۳۶؛ نیز بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۱۵۰؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، جمعی از نویسندگان، ج۴، ص۱۳۸.
  11. «ای عمار! به خدا که صدقه دادن در نهان از آشکارا بهتر است و همچنین بخدا عبادت شما در پنهانی با امام پنهانتان ... بهتر است از کسی که عبادت کند خدای را در زمان ظهور حق با امام بر حق آشکار و در زمان دولت حق.» اصول کافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۱۲۸.
  12. فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۳۵-۱۴۰.
  13. از آیاتی مانند وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ؛ "ما آنان را امام قرار دادیم که به وسیله امر ما مردم را هدایت کنند و انجام کارهای نیک را به آنها وحی کردیم" (انبیاء، آیه ۷۳) و وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا؛ "ما بعضی از آنان را امام قرار دادیم تا مردم را به وسیله امر ما هدایت کنند؛ زیرا آنان صبر کردند" (سجده، آیه ۲۴) استفاده می‌شود که امام علاوه بر ارشاد و هدایت ظاهری، دارای یک نوع هدایت و جذبه معنوی است که از سنخ عالم و تجرد است و به وسیله حقیقت و نورانیت و باطن ذاتش، در قلوب شایسته مردم تأثیر و تصرف می‌نماید و آنها را به سوی مرتبه حقیقت و نورانیت و باطن ذاتش، در قلوب شایسته مردم تأثیر و تصرف می‌نمایند و آنها را به سوی مرتبه کمال و غایت ایجاد، جذب می‌کند (شیعه در اسلام، ص ۲۵۶).
  14. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۲۲۴–۲۳۱.
  15. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۷، ۴۸.