ایماء بن رحضه غفاری: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[ایماء بن رحضه غفاری در تاریخ اسلامی]] </div> | :<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[ایماء بن رحضه غفاری در تاریخ اسلامی]] </div> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نسب وی [[ایماء بن رَحضَة بن خُرَّبة بن خلاف بن حارثة بن غِفار]]<ref>بنا بر قول ابونضر: أحمد بن حنبل، علل، ج۳، ص۴۰۳ و به قول کلبی آماء؛ بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸؛ قحلان؛ طبرانی، ج۴، ص۲۱۵ یا خفاف؛ حاکم، ج۳، ص۵۹۲.</ref> بود. [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، ص۷۲.</ref> نسب وی را [[ایماء بن رَحضَة بن حذیم بن جلان بن حارث بن غفار]] دانسته است که تصحیف در این اسامی را نشان میدهد<ref>ر.ک: ابن ماکولا، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. او که بزرگ و [[نماینده]] غفاریها در دوران خود به شمار میرفت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴ و ج۲، ص۱۷۷.</ref>، دختری به نام فاطمه داشت که در [[یوم]] شَهوره، از بزرگترین ایام [[عرب]] در [[جاهلیت]]، کشته شد<ref>ابن حبیب، ص۱۳۲-۱۳۷.</ref>. | نسب وی [[ایماء بن رَحضَة بن خُرَّبة بن خلاف بن حارثة بن غِفار]]<ref>بنا بر قول ابونضر: أحمد بن حنبل، علل، ج۳، ص۴۰۳ و به قول کلبی آماء؛ بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸؛ قحلان؛ طبرانی، ج۴، ص۲۱۵ یا خفاف؛ حاکم، ج۳، ص۵۹۲.</ref> بود. [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، ص۷۲.</ref> نسب وی را [[ایماء بن رَحضَة بن حذیم بن جلان بن حارث بن غفار]] دانسته است که تصحیف در این اسامی را نشان میدهد<ref>ر. ک: ابن ماکولا، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. او که بزرگ و [[نماینده]] غفاریها در دوران خود به شمار میرفت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴ و ج۲، ص۱۷۷.</ref>، دختری به نام فاطمه داشت که در [[یوم]] شَهوره، از بزرگترین ایام [[عرب]] در [[جاهلیت]]، کشته شد<ref>ابن حبیب، ص۱۳۲-۱۳۷.</ref>. | ||
درباره [[زمان]] [[مسلمان]] شدن وی در گزارش وجود دارد: براساس گزارش [[ابوذر]]، ایماء قدیم الاسلام<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵.</ref> و از بزرگان غفار بود که به همراه نیمی از [[مردم]] غفار در اثر [[تبلیغ]] ابوذر مسلمان شد و [[امامت نماز]] آنان را بر عهده گرفت <ref>مسلم، ج۷، ص۱۵۵؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۵۱؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ حاکم، ج۳، ص۵۹۲؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۵۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵.</ref>. [[احمد بن حنبل]]<ref>مسند، ج۵، ص۱۷۵؛ همو، علل، ج۳، ص۴۰۳.</ref> و [[طیالسی]]<ref>طیالسی، ص۶۲.</ref> در نقل این خبر، از فرزندش «خُفاف» به جای ایماء، نام بردهاند. | درباره [[زمان]] [[مسلمان]] شدن وی در گزارش وجود دارد: براساس گزارش [[ابوذر]]، ایماء قدیم الاسلام<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵.</ref> و از بزرگان غفار بود که به همراه نیمی از [[مردم]] غفار در اثر [[تبلیغ]] ابوذر مسلمان شد و [[امامت نماز]] آنان را بر عهده گرفت <ref>مسلم، ج۷، ص۱۵۵؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۵۱؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ حاکم، ج۳، ص۵۹۲؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۵۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵.</ref>. [[احمد بن حنبل]]<ref>مسند، ج۵، ص۱۷۵؛ همو، علل، ج۳، ص۴۰۳.</ref> و [[طیالسی]]<ref>طیالسی، ص۶۲.</ref> در نقل این خبر، از فرزندش «خُفاف» به جای ایماء، نام بردهاند. | ||
اما بر پایه گزارش [[عبدالله بن مالک]]، که درستتر به نظر میرسد، ایماء در [[غزوه بدر]] [[تصمیم]] داشت [[مشرکان]] را بر [[ضد]] [[رسول خدا]]{{صل}} تقویت کند؛ زیرا هنگامی که [[قریش]] برای [[حمله]] به [[مدینه]]، به [[سرزمین]] غفار رسیدند، ایماء فرزندش خفاف را با ده شتر گوشتی نزد قریش فرستاد و [[پیام]] داد حاضر است آنان را با [[سلاح]] و مردان [[جنگی]] [[یاری]] دهد. در پاسخ قریش به وی آمده است که آنان برای [[نبرد]] با مردان عادی، ضعفی ندارند و اگر [[جنگ]] آنان جنگ با [[خدا]] باشد، همان گونه که محمد{{صل}} میپندارد، کسی را یارای [[برابری]] با [[خدا]] نیست<ref>واقدی، ج۱، ص۶۰؛ ر.ک: ابن هشام، ج۲، ص۲۷۳؛ بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵ از زبیر بن بکار.</ref>. | اما بر پایه گزارش [[عبدالله بن مالک]]، که درستتر به نظر میرسد، ایماء در [[غزوه بدر]] [[تصمیم]] داشت [[مشرکان]] را بر [[ضد]] [[رسول خدا]] {{صل}} تقویت کند؛ زیرا هنگامی که [[قریش]] برای [[حمله]] به [[مدینه]]، به [[سرزمین]] غفار رسیدند، ایماء فرزندش خفاف را با ده شتر گوشتی نزد قریش فرستاد و [[پیام]] داد حاضر است آنان را با [[سلاح]] و مردان [[جنگی]] [[یاری]] دهد. در پاسخ قریش به وی آمده است که آنان برای [[نبرد]] با مردان عادی، ضعفی ندارند و اگر [[جنگ]] آنان جنگ با [[خدا]] باشد، همان گونه که محمد {{صل}} میپندارد، کسی را یارای [[برابری]] با [[خدا]] نیست<ref>واقدی، ج۱، ص۶۰؛ ر. ک: ابن هشام، ج۲، ص۲۷۳؛ بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵ از زبیر بن بکار.</ref>. | ||
[[خفاف]] در دوران مسلمانیاش با [[تأیید]] خبر ارسال شتران برای [[قریش]]، درصدد توجیه این کار برآمده، گوید: پدرم پیوسته درصدد [[اصلاح]] میان [[مردم]] بود و آن را بهتر از هر چیز [[دوست]] میداشت. از این رو با [[عتبة بن ربیعه]]، بزرگ قریش [[دیدار]] کرد و با [[پیش بینی]] [[شکست]] قریش از محمد{{صل}} و ارائه راهکاری <ref>مبنی بر پرداخت خونبهای عمرو بن حضرمی و تقسیم بهای [[اموال]] کاروان [[مصادره]] شده در میان خود.</ref> خواستار بازگشت آنان به [[مکه]] شد<ref>واقدی، ج۱، ص۶۰.</ref>. | [[خفاف]] در دوران مسلمانیاش با [[تأیید]] خبر ارسال شتران برای [[قریش]]، درصدد توجیه این کار برآمده، گوید: پدرم پیوسته درصدد [[اصلاح]] میان [[مردم]] بود و آن را بهتر از هر چیز [[دوست]] میداشت. از این رو با [[عتبة بن ربیعه]]، بزرگ قریش [[دیدار]] کرد و با [[پیش بینی]] [[شکست]] قریش از محمد {{صل}} و ارائه راهکاری <ref>مبنی بر پرداخت خونبهای عمرو بن حضرمی و تقسیم بهای [[اموال]] کاروان [[مصادره]] شده در میان خود.</ref> خواستار بازگشت آنان به [[مکه]] شد<ref>واقدی، ج۱، ص۶۰.</ref>. | ||
برخی با بیان گزارشی مبنی بر [[صحابی]] بودن ایماء، پدرش «رَحَضَه» و فرزندش «خُفاف»<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۲۱ و ج۲، ص۳۳.</ref> گویند: آنان در غَیقَه<ref>منطقهای از ناحیه سقیا واقع در میان مکه و مدینه در سرزمین غفار، یاقوت حموی، ج۴، ص۲۲۱.</ref> [[منزل]] داشتند و بسیار به [[مدینه]] میآمدند<ref>ابن سعد ج۵، ص۳۹۶.</ref>. [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸.</ref> و [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۲۱.</ref> ضمن تصریح به مشترک بودن آنان در [[زمان]] [[غزوه بدر]]، ایماء را [[مسلمان]] شده اندکی پیش از [[حدیبیه]] دانستهاند. او پس از مسلمان شدن به مدینه آمد و در آنجا سکونت گزید<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۳۴۳.</ref>. | برخی با بیان گزارشی مبنی بر [[صحابی]] بودن ایماء، پدرش «رَحَضَه» و فرزندش «خُفاف»<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۲۱ و ج۲، ص۳۳.</ref> گویند: آنان در غَیقَه<ref>منطقهای از ناحیه سقیا واقع در میان مکه و مدینه در سرزمین غفار، یاقوت حموی، ج۴، ص۲۲۱.</ref> [[منزل]] داشتند و بسیار به [[مدینه]] میآمدند<ref>ابن سعد ج۵، ص۳۹۶.</ref>. [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸.</ref> و [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۲۱.</ref> ضمن تصریح به مشترک بودن آنان در [[زمان]] [[غزوه بدر]]، ایماء را [[مسلمان]] شده اندکی پیش از [[حدیبیه]] دانستهاند. او پس از مسلمان شدن به مدینه آمد و در آنجا سکونت گزید<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۳۴۳.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} برای [[فتح مکه]]، افرادی را به [[قبایل]] اطراف اعزام داشت تا از آنان خواسته شود برای [[ماه رمضان]] در مدینه حضور یابند. ایماء و [[ابورُهم غفاری]] را نیز به قبائل [[بنو حُصین]]، [[غفار]] و «ضَمرَه» گُسیل داشت<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. ایماء (و بنا بر قولی [[ابوذر]]) [[پرچم]] بنو غفار را به همراه سیصد تن، در فتح مکه از برابر [[ابوسفیان]] عبور داد. ابوسفیان در آن هنگام گفت: ما را با غفار کاری نیست<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[فتح مکه]]، افرادی را به [[قبایل]] اطراف اعزام داشت تا از آنان خواسته شود برای [[ماه رمضان]] در مدینه حضور یابند. ایماء و [[ابورُهم غفاری]] را نیز به قبائل [[بنو حُصین]]، [[غفار]] و «ضَمرَه» گُسیل داشت<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. ایماء (و بنا بر قولی [[ابوذر]]) [[پرچم]] بنو غفار را به همراه سیصد تن، در فتح مکه از برابر [[ابوسفیان]] عبور داد. ابوسفیان در آن هنگام گفت: ما را با غفار کاری نیست<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. | ||
ایماء بن رَحَضَه در مسیر عُمره رسول خدا{{صل}}، صد گوسفند و دو شتر حامل شیر به ایشان [[هدیه]] داد <ref>شبیه همان کاری که برای [[قریش]] انجام داده بود.</ref>. او فرزندش [[خفاف]] را برای ارسال [[هدایا]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد. [[حضرت]] هدایای وی را پذیرفت و در میان [[اصحاب]] خود تقسیم کرد و از [[خداوند]] برای وی درخواست [[برکت]] کرد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۳۴۳.</ref>. | ایماء بن رَحَضَه در مسیر عُمره رسول خدا {{صل}}، صد گوسفند و دو شتر حامل شیر به ایشان [[هدیه]] داد <ref>شبیه همان کاری که برای [[قریش]] انجام داده بود.</ref>. او فرزندش [[خفاف]] را برای ارسال [[هدایا]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاد. [[حضرت]] هدایای وی را پذیرفت و در میان [[اصحاب]] خود تقسیم کرد و از [[خداوند]] برای وی درخواست [[برکت]] کرد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۳۴۳.</ref>. | ||
[[حارث]]<ref>بخاری، ج۲، ص۲۶۸.</ref> و [[مخلد]]<ref>عقیلی، ج۴، ص۲۳۱.</ref>، [[فرزندان]] خُفاف بن ایماء از پدرشان [[روایت]] نقل کردهاند. خفاف دختری داشت که در دوره [[خلافت عمر]] نزد وی رفت و ضمن معرفی خود، با عنوان دختر کسی که در [[حدیبیه]] با رسول خدا{{صل}} بوده، از [[تنگدستی]] و [[فقر]] [[گلایه]] کرد<ref>بیهقی، ج۶، ص۳۵۱.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>تهذیب، ج۲، ص۱۲۲.</ref> با استناد به این گفته عمر که [[پدر]] و [[برادر]] وی را در نبردی دیده، [[صحابی]] بودن حارث را نیز نتیجه گرفته است؛ زیرا به اتفاق صحابی نویسان، مخلد از [[تابعین]] بوده است. در این صورت، رَحَضَه و سه [[نسل]] بعد از وی صحابی بودهاند که شگفت مینماید.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ایماء بن رحضه غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۸۸.</ref> | [[حارث]]<ref>بخاری، ج۲، ص۲۶۸.</ref> و [[مخلد]]<ref>عقیلی، ج۴، ص۲۳۱.</ref>، [[فرزندان]] خُفاف بن ایماء از پدرشان [[روایت]] نقل کردهاند. خفاف دختری داشت که در دوره [[خلافت عمر]] نزد وی رفت و ضمن معرفی خود، با عنوان دختر کسی که در [[حدیبیه]] با رسول خدا {{صل}} بوده، از [[تنگدستی]] و [[فقر]] [[گلایه]] کرد<ref>بیهقی، ج۶، ص۳۵۱.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>تهذیب، ج۲، ص۱۲۲.</ref> با استناد به این گفته عمر که [[پدر]] و [[برادر]] وی را در نبردی دیده، [[صحابی]] بودن حارث را نیز نتیجه گرفته است؛ زیرا به اتفاق صحابی نویسان، مخلد از [[تابعین]] بوده است. در این صورت، رَحَضَه و سه [[نسل]] بعد از وی صحابی بودهاند که شگفت مینماید.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ایماء بن رحضه غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۸۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM009658.jpg|22px]] [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''مقاله «ایماء بن رحضه غفاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۰
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
نسب وی ایماء بن رَحضَة بن خُرَّبة بن خلاف بن حارثة بن غِفار[۱] بود. خلیفة بن خیاط[۲] نسب وی را ایماء بن رَحضَة بن حذیم بن جلان بن حارث بن غفار دانسته است که تصحیف در این اسامی را نشان میدهد[۳]. او که بزرگ و نماینده غفاریها در دوران خود به شمار میرفت[۴]، دختری به نام فاطمه داشت که در یوم شَهوره، از بزرگترین ایام عرب در جاهلیت، کشته شد[۵].
درباره زمان مسلمان شدن وی در گزارش وجود دارد: براساس گزارش ابوذر، ایماء قدیم الاسلام[۶] و از بزرگان غفار بود که به همراه نیمی از مردم غفار در اثر تبلیغ ابوذر مسلمان شد و امامت نماز آنان را بر عهده گرفت [۷]. احمد بن حنبل[۸] و طیالسی[۹] در نقل این خبر، از فرزندش «خُفاف» به جای ایماء، نام بردهاند.
اما بر پایه گزارش عبدالله بن مالک، که درستتر به نظر میرسد، ایماء در غزوه بدر تصمیم داشت مشرکان را بر ضد رسول خدا (ص) تقویت کند؛ زیرا هنگامی که قریش برای حمله به مدینه، به سرزمین غفار رسیدند، ایماء فرزندش خفاف را با ده شتر گوشتی نزد قریش فرستاد و پیام داد حاضر است آنان را با سلاح و مردان جنگی یاری دهد. در پاسخ قریش به وی آمده است که آنان برای نبرد با مردان عادی، ضعفی ندارند و اگر جنگ آنان جنگ با خدا باشد، همان گونه که محمد (ص) میپندارد، کسی را یارای برابری با خدا نیست[۱۰].
خفاف در دوران مسلمانیاش با تأیید خبر ارسال شتران برای قریش، درصدد توجیه این کار برآمده، گوید: پدرم پیوسته درصدد اصلاح میان مردم بود و آن را بهتر از هر چیز دوست میداشت. از این رو با عتبة بن ربیعه، بزرگ قریش دیدار کرد و با پیش بینی شکست قریش از محمد (ص) و ارائه راهکاری [۱۱] خواستار بازگشت آنان به مکه شد[۱۲].
برخی با بیان گزارشی مبنی بر صحابی بودن ایماء، پدرش «رَحَضَه» و فرزندش «خُفاف»[۱۳] گویند: آنان در غَیقَه[۱۴] منزل داشتند و بسیار به مدینه میآمدند[۱۵]. بلاذری[۱۶] و ابن عبدالبر[۱۷] ضمن تصریح به مشترک بودن آنان در زمان غزوه بدر، ایماء را مسلمان شده اندکی پیش از حدیبیه دانستهاند. او پس از مسلمان شدن به مدینه آمد و در آنجا سکونت گزید[۱۸].
رسول خدا (ص) برای فتح مکه، افرادی را به قبایل اطراف اعزام داشت تا از آنان خواسته شود برای ماه رمضان در مدینه حضور یابند. ایماء و ابورُهم غفاری را نیز به قبائل بنو حُصین، غفار و «ضَمرَه» گُسیل داشت[۱۹]. ایماء (و بنا بر قولی ابوذر) پرچم بنو غفار را به همراه سیصد تن، در فتح مکه از برابر ابوسفیان عبور داد. ابوسفیان در آن هنگام گفت: ما را با غفار کاری نیست[۲۰].
ایماء بن رَحَضَه در مسیر عُمره رسول خدا (ص)، صد گوسفند و دو شتر حامل شیر به ایشان هدیه داد [۲۱]. او فرزندش خفاف را برای ارسال هدایا نزد رسول خدا (ص) فرستاد. حضرت هدایای وی را پذیرفت و در میان اصحاب خود تقسیم کرد و از خداوند برای وی درخواست برکت کرد[۲۲].
حارث[۲۳] و مخلد[۲۴]، فرزندان خُفاف بن ایماء از پدرشان روایت نقل کردهاند. خفاف دختری داشت که در دوره خلافت عمر نزد وی رفت و ضمن معرفی خود، با عنوان دختر کسی که در حدیبیه با رسول خدا (ص) بوده، از تنگدستی و فقر گلایه کرد[۲۵]. ابن حجر[۲۶] با استناد به این گفته عمر که پدر و برادر وی را در نبردی دیده، صحابی بودن حارث را نیز نتیجه گرفته است؛ زیرا به اتفاق صحابی نویسان، مخلد از تابعین بوده است. در این صورت، رَحَضَه و سه نسل بعد از وی صحابی بودهاند که شگفت مینماید.[۲۷]
منابع
پانویس
- ↑ بنا بر قول ابونضر: أحمد بن حنبل، علل، ج۳، ص۴۰۳ و به قول کلبی آماء؛ بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸؛ قحلان؛ طبرانی، ج۴، ص۲۱۵ یا خفاف؛ حاکم، ج۳، ص۵۹۲.
- ↑ خلیفه بن خیاط، ص۷۲.
- ↑ ر. ک: ابن ماکولا، ج۳، ص۱۰۹.
- ↑ ابن سعد، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴ و ج۲، ص۱۷۷.
- ↑ ابن حبیب، ص۱۳۲-۱۳۷.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ مسلم، ج۷، ص۱۵۵؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۵۱؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ حاکم، ج۳، ص۵۹۲؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۵۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ مسند، ج۵، ص۱۷۵؛ همو، علل، ج۳، ص۴۰۳.
- ↑ طیالسی، ص۶۲.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۶۰؛ ر. ک: ابن هشام، ج۲، ص۲۷۳؛ بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۱۵ از زبیر بن بکار.
- ↑ مبنی بر پرداخت خونبهای عمرو بن حضرمی و تقسیم بهای اموال کاروان مصادره شده در میان خود.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۶۰.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۲۱ و ج۲، ص۳۳.
- ↑ منطقهای از ناحیه سقیا واقع در میان مکه و مدینه در سرزمین غفار، یاقوت حموی، ج۴، ص۲۲۱.
- ↑ ابن سعد ج۵، ص۳۹۶.
- ↑ بلاذری، ج۱۱، ص۱۲۸.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۴؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۳۴۳.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۷۹۹.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۷۹۹.
- ↑ شبیه همان کاری که برای قریش انجام داده بود.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۳۴۳.
- ↑ بخاری، ج۲، ص۲۶۸.
- ↑ عقیلی، ج۴، ص۲۳۱.
- ↑ بیهقی، ج۶، ص۳۵۱.
- ↑ تهذیب، ج۲، ص۱۲۲.
- ↑ حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ایماء بن رحضه غفاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۸۸.