نظام احسن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font...» ایجاد کرد)
 
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = نظام
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل = نظام احسن
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نظام احسن در قرآن]] | [[نظام احسن در حدیث]] | [[نظام احسن در نهج البلاغه]] | [[نظام احسن در معارف دعا و زیارات]] | [[نظام احسن در کلام اسلامی]] | [[نظام احسن در اخلاق اسلامی]] | [[نظام احسن در عرفان اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[نظام احسن در قرآن]] - [[نظام احسن در کلام اسلامی]] - [[نظام احسن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نظام احسن (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
== مقدمه ==
واژه أحسن، در مسئله "نظام احسن"، یعنی وجود [[حقیقی]] [[برتر]] و کامل‌تر؛ نه به معنای آنچه در مسائل ارزشی و قانونگذاری و امور اعتباری مطرح می‌‌شود<ref>جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۳، ص۶۵۰.</ref>. نظام احسن بر این اصل کلی مبتنی است که از [[خداوند]] به عنوان "احسن الخالقین" نشاید که به [[خلقت]] جهانی دست زند که دارای [[عیب]] و شرّ باشد. بر این اساس، آنچه از [[شرور]] و ناملایمات مشاهده می‌‌شود، ریشه در تضادها و تزاحم‌های عالم حاکی و عنصری دارد.


==مقدمه==
همچنین معنی نظام احسن این نیست که در مقابل آن [[نظامی]] دیگر وجود دارد که آنگاه این مسئله مطرح شود که آیا این نظام احسن است یا آن [[نظام]]، بلکه بدان معناست که آنچه هست، [[نیکوترین نظام]] ممکن است.  
*واژه أحسن، در مسئله "[[نظام احسن]]"، یعنی وجود [[حقیقی]] [[برتر]] و کامل‌تر؛ نه به معنای آنچه در مسائل ارزشی و قانونگذاری و امور اعتباری مطرح می‌‌شود<ref>جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۳، ص۶۵۰.</ref>. [[نظام احسن]] بر این اصل کلی مبتنی است که از [[خداوند]] به عنوان "احسن الخالقین" نشاید که به [[خلقت]] جهانی دست زند که دارای [[عیب]] و شرّ باشد. بر این اساس، آنچه از [[شرور]] و ناملایمات مشاهده می‌‌شود، ریشه در تضادها و تزاحم‌های عالم حاکی و عنصری دارد.
*همچنین معنی [[نظام احسن]] این نیست که در مقابل آن [[نظامی]] دیگر وجود دارد که آنگاه این مسئله مطرح شود که آیا این [[نظام احسن]] است یا آن [[نظام]]، بلکه بدان معناست که آنچه هست، [[نیکوترین]] [[نظام]] ممکن می‌‌باشد. *[[فلاسفه]] با [[دلایل]] [[قاطع]] بیان می‌‌کنند که [[نظامی]] احسن و اکمل از [[نظام]] موجود، ممکن نیست. هر چه [[انسان]] احسن فرض کند، خیالی بیش نیست.
*این جمله از [[غزالی]] است: "بدیع‌تر از آنچه هست، امکان ندارد"<ref>{{عربی| لیس فی الامکان ابداع مما کان }}</ref>. البته برخی [[فلاسفه]] این مطلب را قبول نداشته، مطالبی گفته‌اند که از آنها [[اعتراض]] به آنچه هست، برداشت می‌‌شود؛ اما غالباً اینها به زبان [[شعر]] است، نه به زبان [[فلسفه]]، در اشعار [[ابوالعلی معری]] و در اشعار منسوب به خیام از این نوع مطالب وجود دارد. در میان عرفا اصلاً چنین چیزی نمی‌تواند وجود داشته باشد، یعنی ممکن نیست کسی عارف باشد، در عین حال [[نظام هستی]] را [[نظام احسن]] و [[نظام]] اجمل نداند. عدم [[باور]] به [[نظام احسن]] اساساً با [[عرفان]] تناقص دارد.
*بنابراین، عرفا این [[نظام]] را زیباترین [[نظام]] و احسن نظام‌های ممکن می‌‌دانند؛ اما نه از آن راه که [[فلاسفه]] و [[فیلسوفان]] وارد شده‌اند؛ چون راه [[فلاسفه]] بیشتر از خود عالم است، یعنی [[فلاسفه]] با نگاه به [[نفس]] [[نظام]] عالم و بعد بر اساس تحلیل‌هایی که صورت می‌دهند؛ به این نتیجه می‌‌رسند که [[نظام]] موجود، [[نظام احسن]] است. البته برخی [[فلاسفه]] از راه "[[برهان]] لمی" هم وارد شده‌اند؛ مثلاً در اسفار از این راه به [[نظام احسن]] [[استدلال]] کرده است که [[خداوند متعال]] کمال و خیر و [[جمال]] مطلق است، آنچه از او پدید می‌‌آید، امکان ندارد غیر از کمال ممکن باشد.
*اساس حرف عرفا همین است. آنان در مسئله [[خلقت]] به [[علت]] و معلول و حتی [[نظام]] تعبیر نمی‌کنند، بلکه سخن آنها بر محوریت "[[تجلی]]" است. در نظر عارف، تمام هستی و تمام [[جهان]] یک جلوه [[حق]] است، هستی و [[جهان]] عکس روی خداست.
*عارف، هستی و [[جهان]] را مظهری از [[حسن]] روی [[خدای متعال]] می‌‌داند.
*در مجموع، [[نظام احسن]] [[الهی]] از سه راه [[آیات قرآن]]، [[برهان]] ([[فلسفه]]) و [[عرفان]]، قابل اثبات است. در [[آیات قرآن]] هر دو روش "إنّی" و "لمی" مورد توجه قرار گرفته است<ref>جهت مطالعه انواع راهکارهای یاد شده بنگرید به: محمدی، «حل معمای شرّ در آثار استاد جوادی آملی»، مجله اسرا، ص۱۲۹ - ۱۲۲. </ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۸۴-۱۸۵.</ref>.


==منابع==
[[فلاسفه]] با [[دلایل]] [[قاطع]] بیان می‌‌کنند که [[نظامی]] احسن و اکمل از [[نظام]] موجود، ممکن نیست. هر چه [[انسان]] احسن فرض کند، خیالی بیش نیست.
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]


==جستارهای وابسته==
این جمله از [[غزالی]] است: "بدیع‌تر از آنچه هست، امکان ندارد"<ref>{{عربی| لیس فی الامکان ابداع مما کان }}</ref>. البته برخی [[فلاسفه]] این مطلب را قبول نداشته، مطالبی گفته‌اند که از آنها [[اعتراض]] به آنچه هست، برداشت می‌‌شود؛ اما غالباً اینها به زبان [[شعر]] است، نه به زبان [[فلسفه]]، در اشعار [[ابوالعلی معری]] و در اشعار منسوب به خیام از این نوع مطالب وجود دارد. در میان عرفا اصلاً چنین چیزی نمی‌تواند وجود داشته باشد، یعنی ممکن نیست کسی عارف باشد، در عین حال [[نظام هستی]] را نظام احسن و [[نظام]] اجمل نداند. عدم [[باور]] به نظام احسن اساساً با [[عرفان]] تناقص دارد.


==پانویس==
بنابراین، عرفا این [[نظام]] را زیباترین [[نظام]] و احسن نظام‌های ممکن می‌‌دانند؛ اما نه از آن راه که [[فلاسفه]] و [[فیلسوفان]] وارد شده‌اند؛ چون راه [[فلاسفه]] بیشتر از خود عالم است، یعنی [[فلاسفه]] با نگاه به [[نفس]] [[نظام]] عالم و بعد بر اساس تحلیل‌هایی که صورت می‌دهند؛ به این نتیجه می‌‌رسند که [[نظام]] موجود، نظام احسن است. البته برخی [[فلاسفه]] از راه "[[برهان]] لمی" هم وارد شده‌اند؛ مثلاً در اسفار از این راه به نظام احسن [[استدلال]] کرده است که [[خداوند متعال]] کمال و خیر و [[جمال]] مطلق است، آنچه از او پدید می‌‌آید، امکان ندارد غیر از کمال ممکن باشد.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل‌]]
اساس حرف عرفا همین است. آنان در مسئله [[خلقت]] به [[علت]] و معلول و حتی [[نظام]] تعبیر نمی‌کنند، بلکه سخن آنها بر محوریت "تجلی" است. در نظر عارف، تمام هستی و تمام [[جهان]] یک جلوه [[حق]] است، هستی و [[جهان]] عکس روی خداست. عارف، هستی و [[جهان]] را مظهری از [[حسن]] روی [[خدای متعال]] می‌‌داند.
[[رده:نظام احسن]]
 
در مجموع، نظام احسن [[الهی]] از سه راه [[آیات قرآن]]، [[برهان]] ([[فلسفه]]) و [[عرفان]]، قابل اثبات است. در [[آیات قرآن]] هر دو روش "إنّی" و "لمی" مورد توجه قرار گرفته است<ref>جهت مطالعه انواع راهکارهای یاد شده بنگرید به: محمدی، «حل معمای شرّ در آثار استاد جوادی آملی»، مجله اسرا، ص۱۲۹ - ۱۲۲. </ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۸۴-۱۸۵.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:نظام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۰

مقدمه

واژه أحسن، در مسئله "نظام احسن"، یعنی وجود حقیقی برتر و کامل‌تر؛ نه به معنای آنچه در مسائل ارزشی و قانونگذاری و امور اعتباری مطرح می‌‌شود[۱]. نظام احسن بر این اصل کلی مبتنی است که از خداوند به عنوان "احسن الخالقین" نشاید که به خلقت جهانی دست زند که دارای عیب و شرّ باشد. بر این اساس، آنچه از شرور و ناملایمات مشاهده می‌‌شود، ریشه در تضادها و تزاحم‌های عالم حاکی و عنصری دارد.

همچنین معنی نظام احسن این نیست که در مقابل آن نظامی دیگر وجود دارد که آنگاه این مسئله مطرح شود که آیا این نظام احسن است یا آن نظام، بلکه بدان معناست که آنچه هست، نیکوترین نظام ممکن است.

فلاسفه با دلایل قاطع بیان می‌‌کنند که نظامی احسن و اکمل از نظام موجود، ممکن نیست. هر چه انسان احسن فرض کند، خیالی بیش نیست.

این جمله از غزالی است: "بدیع‌تر از آنچه هست، امکان ندارد"[۲]. البته برخی فلاسفه این مطلب را قبول نداشته، مطالبی گفته‌اند که از آنها اعتراض به آنچه هست، برداشت می‌‌شود؛ اما غالباً اینها به زبان شعر است، نه به زبان فلسفه، در اشعار ابوالعلی معری و در اشعار منسوب به خیام از این نوع مطالب وجود دارد. در میان عرفا اصلاً چنین چیزی نمی‌تواند وجود داشته باشد، یعنی ممکن نیست کسی عارف باشد، در عین حال نظام هستی را نظام احسن و نظام اجمل نداند. عدم باور به نظام احسن اساساً با عرفان تناقص دارد.

بنابراین، عرفا این نظام را زیباترین نظام و احسن نظام‌های ممکن می‌‌دانند؛ اما نه از آن راه که فلاسفه و فیلسوفان وارد شده‌اند؛ چون راه فلاسفه بیشتر از خود عالم است، یعنی فلاسفه با نگاه به نفس نظام عالم و بعد بر اساس تحلیل‌هایی که صورت می‌دهند؛ به این نتیجه می‌‌رسند که نظام موجود، نظام احسن است. البته برخی فلاسفه از راه "برهان لمی" هم وارد شده‌اند؛ مثلاً در اسفار از این راه به نظام احسن استدلال کرده است که خداوند متعال کمال و خیر و جمال مطلق است، آنچه از او پدید می‌‌آید، امکان ندارد غیر از کمال ممکن باشد.

اساس حرف عرفا همین است. آنان در مسئله خلقت به علت و معلول و حتی نظام تعبیر نمی‌کنند، بلکه سخن آنها بر محوریت "تجلی" است. در نظر عارف، تمام هستی و تمام جهان یک جلوه حق است، هستی و جهان عکس روی خداست. عارف، هستی و جهان را مظهری از حسن روی خدای متعال می‌‌داند.

در مجموع، نظام احسن الهی از سه راه آیات قرآن، برهان (فلسفه) و عرفان، قابل اثبات است. در آیات قرآن هر دو روش "إنّی" و "لمی" مورد توجه قرار گرفته است[۳][۴].

منابع

پانویس

  1. جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۳، ص۶۵۰.
  2. لیس فی الامکان ابداع مما کان
  3. جهت مطالعه انواع راهکارهای یاد شده بنگرید به: محمدی، «حل معمای شرّ در آثار استاد جوادی آملی»، مجله اسرا، ص۱۲۹ - ۱۲۲.
  4. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۸۴-۱۸۵.