گواهی پیامبران بر نبوت پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'لام' به 'لام')
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==مقدمه==
{{مدخل مرتبط
* دین نزد خداوند متعال یکی و آن اسلام است، همانی که هسته مشترک و متحد [[انبیا|انبیای الهی]] است و همه [[پیامبران]] به آن دعوت کرده‌اند. شهادت به وحدانیت خداوند، و [[رسالت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} از ضروریات اولیه و ذاتی دین اسلام است. در همین راستا [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود:"خداوند عظیم‌ الشأن به [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[وحی]] فرمود: به بنی‌ اسرائیل بگو به من، و به [[رسول]] امی من، ایمان آورند<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَوْحَى‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى‏ جَلَّتْ‏ عَظَمَتُهُ‏ إِلَى‏ عِيسَى‏ ... أَخْبِرْهُمْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي النَّبِيِّ الْأُمِّي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ قصص الأنبیاء، ص:۲۷۱.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
| موضوع مرتبط = اثبات نبوت پیامبر خاتم
*بدیهی است ایمان و اعتقاد امت‌های انبیای پیشین به این مهم، یعنی [[رسالت]] [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}}، مستلزم آن است که این اعتقاد در کتب انبیای گذشته بیان شده، و به ظهور ایشان وعده داده شده باشد. قرآن کریم به ثبت نام و نشان [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} در تورات و انجیل این‌گونه اشاره می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ }}﴾}}<ref>همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۷.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
| عنوان مدخل  =  
*[[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}}، اسامی [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} را در [[کتب آسمانی]] پیشین چنین معرفی می‌فرمایند:"اسم [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} در صحف ابراهیم، ماحِی؛ در تورات، حادّ؛ در انجیل، احمد، و در قرآن، محمد است. ماحی، به معنی آن است که بت‌ها و هر معبودی جز خداوند رحمان را محو می‌کند. حادّ، به معنای کسی است که با دشمنان خدا و دین، چه درو باشد و چه نزدیک، دشمنی می‌کند. احمد، بدین معناست که به سبب کارهای پسندیده‌ای که دارد، در تمام [[کتب آسمانی]]، مورد حمد و ستایش خداوند قرار گرفته است. و محمد، بدین معناست که خداوند، [[فرشتگان]]، و همه [[انبیا]] و [[رسولان]] وی، و همه امت‌های ایشان، وی را ستایش نموده و بر وی درود می‌فرستند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص:۱۷۷ – ۱۷۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
| مداخل مرتبط =  
*آیه دیگری از قرآن دلالت می‌کند که دانشمندان اهل کتاب نسبت به [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}}، شناخت دقیق و روشنی داشته‌اند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۶.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
| پرسش مرتبط  = پیامبر خاتم (پرسش)
*در راستای اعتقاد به اسلام و مبانی آن، [[انبیا]] در طول تاریخ، مردم زمان خویش را به آمدن [[رسولان]] بعدی، به‌ویژه [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} وعده می‌دادند. از این اطلاع‌رسانی در زبان مذهبی با واژه بشارت یاد شده است. قرآن کریم از زبان عیسی بن مریم {{ع}} می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ }}﴾}}<ref> ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ سوره صف، آیه:۶.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
}}
*[[پیامبر]] بزرگ اسلام {{صل}} در مورد بشارت به [[نبوت]] خود می‌فرمایند:"ای مردم، [[انبیا]] و [[رسولان]] پیشین، جملگی به من بشارت داده‌اند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَيُّهَا النَّاسُ‏ بِي‏ وَ اللَّهِ‏ بُشِّرَ الْأَوَّلُونَ‏ مِنَ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ الْمُرْسَلِينَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ احتجاج، ج۱، ص۶۰.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*علاوه بر آیات فوق الذکر، در چندین آیه دیگر از آیات قرآنی موضوع [[نبوت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در [[کتب آسمانی]] پیشین و بشارت به آن بزرگوار مطرح گردیده است<ref>بقره / ۸۹ و ۱۰۱؛ آل عمران / ۸۱ – ۸۲ و ۱۸۷؛ انعام / ۲۰؛ شعراء / ۱۹۶ – ۱۹۷.</ref>. این امر از اهمیت و جایگاه این اعتقاد در مکتب [[انبیا]] حکایت می‌کند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*در حال حاضر قدیمی‌ترین کتاب‌های منسوب به انبیای پیشین، کتاب‌های عهدین شامل تورات و انجیل است. گرچه این کتاب‌ها از دستبرد تحریف در امان نمانده‌اند، و گروه‌هایی به منظور باقی ماندن ریاست ظاهری خود، بسیاری از بشارات روشن را که دلالت بر آن حضرت و جانشینان گرامی‌اش داشته‌اند، حذف کرده و یا دلالت‌های آنها را از صراحت انداخته‌اند، ولی بازهم بشاراتی در همین کتاب‌ها باقی مانده است که به دو مورد آن اشاره می‌شود. در سفر تثنیه تورات، وصیت [[حضرت موسی]] {{ع}} قبل از فوتش را چنین بیان می‌کند:"خداوند از سینا برآمد، و از سعیر نمودار گشت، و از کوه فاران نورافشان شد و با ده هزار مقربان ورود نمود، و از دست راستش [[شریعت]] ی آتشین برای ایشان رسید" <ref>کتاب مقدس، عهد عتیق، تورات، سفر تثنیه، باب ۳۳ به نقل از عوامل تحریف، ج۴، ص۱۷ – ۲۰ و ۱۱۴– ۱۱۵.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*مقصود از آمدن خدا در سینا، تورات، در سعیر، انجیل؛ و در فاران، قرآن است. زیرا سینا محل [[بعثت]] [[حضرت موسی]] {{ع}}؛ سعیر واقع در جنوب فلسطین، محل [[بعثت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}}، و فاران در مکه محل [[بعثت]] [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} می‌باشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*در انجیل یوحنا، [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] به زبان عبری با نام "فارِقْلیط" معرفی شده است<ref>کتاب مقدس، عهد عتیق، تورات، سفر تثنیه، باب ۳۳ به نقل از عوامل تحریف، ج۴، ص۱۷ – ۲۰ و ۱۱۴– ۱۱۵.</ref>. که به معنای "احمد" در زبان عربی، و "ستوده" در زبان فارسی است. در بعضی از انجیل‌هایی که به زبان عربی ترجمه شده است، از ظهور فارقلیط و دائمی بودن آیین وی سخن گفته شده است، در حالی که در ترجمه‌های فارسی انجیل یوحنا، به جای ترجمه صحیح فارقلیط، که "ستوده" است، از واژه "تسلی دهنده" استفاده شده است تا بشارت [[حضرت عیسی]] {{ع}} را از دلالت بر [[رسول اکرم]] خارج سازند<ref>عوامل تحریف، ج۴، ص۱۱۴– ۱۲۴؛ جهت مطالعه بیشتر بحث بشارات انبیاء، می‌توان به کتاب‌های انیس الاعلام، سیف المؤمنین فی قتال المشرکین، محضر الشهود، بشارات عهدین، و نقش ائمه در احیای دین، جلد چهارم، مراجعه نمود.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*همچنین در انجیل برنابا، تصریحات زیادی بر [[نبوت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] شده است. ازجمله در حکایت بیرون آمدن آدم {{ع}} از جنت چنین بیان شده است<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>:
*خداوند خود را ازنظر پنهان داشت و [[فرشته]] میکاییل آنها را از بهشت بیرون راند. هنگامی‌ که آدم برمی‌گذشت، متوجه شد بالای دروازه بهشت نوشته است:{{عربی|اندازه=150%|"لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>انجیل برنابا، فصل ۴۱، آیه ۳۳ – ۳۴.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*مجموعه ویژگی‌های [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} و حکومت ایشان در کتب پیشینیان آن‌قدر صراحت داشته است که به فرموده [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}}، یهود در کتاب‌های خود، خبر ظهور و هجرت [[پیامبر]] آخرالزمان را می‌بینند، و به جهت یاری حضرت به اطراف مدینه رفته، در آنجا ساکن می‌شوند<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*بعد از کوچ یهودیان به مدینه، تُبّع اول پادشاه یمن که هزار سال قبل از [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} می‌زیست در حمله به مدینه، با یهودیان آشنا می‌شود و به [[پیامبر خاتم]] ایمان می‌آورد و دو قبیله اوس و خزرج از بستگان خویش در یمن را در کنار یهودیان ساکن می‌کند تا وقتی [[پیامبر خاتم]] مبعوث گردید، وی را یاری نمایند. وی همچنین نامه‌ای برای حضرت می‌نویسد و به وزیر خویش می‌دهد تا آیندگان به دست [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} برسانند. تُبّع در این نامه، ایمان خویش به حضرتش را ظاهر ساخت و از ایشان طلب شفاعت می‌کند <ref>مناقب، ج۱، ص۱۵ – ۱۶؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*بشارات دقیق و منقول در [[کتب آسمانی]] به‌گونه‌ای بوده است که بعضی از علما و پیروان آن ادیان، علائم و آثار [[نبوت]] را در [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} حتی در سن کودکی و در جوان‌سالی تشخیص داده، ایمان خویش را به [[نبوت]]ش ظاهر می‌ساختند. آنچه میان بحیرای راهب با حضرت در نخستین سفر ایشان در هشت سالگی با کاروان تجاری [[ابوطالب|حضرت ابوطالب]] {{ع}} اتفاق افتاد<ref>کمال الدین، ج۱، ص۱۸۲ – ۱۸۸.</ref>، و داستان ملاقات حضرت با راهب مسیحی در سفر تجاری حضرت به شام که در بیست و پنج سالگی به وقوع پیوست<ref>کمال الدین، ج۱، ص۱۹۰ – ۱۹۱.</ref>، نمونه‌هایی است که آماده‌سازی قبلی [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]] {{ع}} برای ظهور [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} را در میان مسیحیان نشان می‌دهد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*یکی از نکاتی که در بحث بشارت مشخص می‌گردد آن است که اگر منظور از بشارت برای هدایت بوده است، نمی‌تواند به‌صورت پیچیده، و گنگ مطرح شده باشد. لذا بشارات در متون اصلی، بسیار صریح و روشن و غیرقابل تأویل بیان شده است<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.
*قرآن کریم موضوع بشارت [[انبیا]] را در محیطی پر از کینه و دشمنی مطرح می‌سازد. پس اگر چنین ادعایی دروغ بود و آثار بشارات [[انبیا]] در کتب سابق یافت نمی‌شد. دشمنان اسلام برای مبارزه با حضرت، یک لحظه آرام نمی‌نشستند و به‌راحتی مکتب اسلام را در نطفه خفه می‌کردند. ازاین‌رو، مخالفت عالمان یهود و نصاری با [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}}، از جهت عدم انطباق بشارت‌ها با ایشان نبوده است، بلکه نوعاً از سر آگاهی، و با اطمینان به حقانیت ایشان صورت می‌گرفت است<ref>بقره / ۸۹ و ۱۰۱ و ۱۴۷؛ آل عمران / ۱۸۷؛ نمل / ۱۵؛ صف / ۶.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>.


==[[بشارت|بشارت‌های]] [[پیامبران پیشین]] یکی از راه های [[اثبات نبوت پیامبر خاتم]]==
== مقدمه ==
===نخست===
[[دین]] نزد [[خداوند متعال]] یکی و آن [[اسلام]] است، همانی که هسته مشترک و [[متحد]] [[انبیا|انبیای الهی]] است و همه [[پیامبران]] به آن [[دعوت]] کرده‌اند. [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خداوند]]، و [[رسالت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} از ضروریات اولیه و ذاتی [[دین اسلام]] است. در همین راستا [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "خداوند عظیم‌ الشأن به [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[وحی]] فرمود: به [[بنی‌ اسرائیل]] بگو به من، و به [[رسول]] [[امی]] من، [[ایمان]] آورند<ref>{{متن حدیث|أَوْحَى‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى‏ جَلَّتْ‏ عَظَمَتُهُ‏ إِلَى‏ عِيسَى‏... أَخْبِرْهُمْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي النَّبِيِّ الْأُمِّي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ قصص الأنبیاء، ص۲۷۱.</ref>.
*در همان بخش اندکی از متون یهودیان و مسیحیان که اصالت خود را حفظ کرده‌اند، تعابیری وجود دارد که متضمن بشارت به [[نبوت]] [[پیامبر اکرم]] است. یکی از صریح‌ترین بشارت‌ها، بشارت به ظهور فارقلیط است که به معنای "شخص ستوده شده" (احمد یا محمود) می‌باشد<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص:۱۱۶ - ۱۱۷.</ref>.
*در باب چهل و دوم از کتاب اشعیا به نکاتی اشاره شده است مثل اینکه: "[[شریعت]] او زود منتشر می‌شود... احکام مخصوص دارد... که اقصای عالم می‌رود..." در فرازی از این کتاب آمده: "بیابان و شهرهایش و قریه‌های مسکون قیدار" که قیدار فرزند [[حضرت اسماعیل]] و جد [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]]، شهرهای مسکون قیدار، مکه و مدینه و طائف و جاهایی است که اعراب فرزندان اسماعیل ساکن بودند. مراد از بیابان، عربستان است وگرنه معنا ندارد که بگویند: "بیابان و شهرهایش" اما "عربستان و شهرهایش" ممکن است گفت...
*و لفظ "سالع" که در این فقرات آمده، باید گفت که "سِلَع" (به کسر سین و فتح لام) یثرب، یعنی مدینه منوره است. و در جایی می‌گوید: ... اما این قوم یغما شده تمامی ایشان در مغازه‌ها در دامنه و در حبس خآنها مخفی‌اند، یغما شدند و رها ننده نیست، غارت شدند... که منظور از قوم یغما شده، بنی‌اسرائیل‌اند و مقصود از این [[پیامبر]] موعود، آن مسیح نیست که بنی‌اسرائیل منتظر او هستند، زیرا به عقیده آنها، مسیح برای عزت دادن به بنی‌اسرائیل می‌آید و این آیات دلیل بر ذلت ایشان است. [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]] که به آمدن فارقلیط بشارت داد، این لغت در اصل و لغت یونانی "پرکلیتوس" است یعنی کسی که نام او بر سر زبآنها باشد و همه‌کس او را ستایش کند و حتی معنای تفضیلی که در "احمد" است (ستوده‌تر) و در "محمد" نیست، از کلمه "پرکلیتوس" یونانی نیز فهمیده می‌شود. در انجیل یوحنا: اگر من نروم آن فارقلیط تسلی‌دهنده نخواهد آمد، ... اما چون روح راستی بیاید، او شما را به‌ تمامی ارشاد خواهد کرد، زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر آنچه می‌شنود خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد و او مرا جلال خواهد داد. زیرا او آنچه را از آنِ من است، خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص:۱۷۰ - ۱۷۵.</ref>.


===دوم===
[[بدیهی]] است ایمان و [[اعتقاد]] امت‌های [[انبیای پیشین]] به این مهم، یعنی رسالت پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}}، مستلزم آن است که این اعتقاد در کتب [[انبیای گذشته]] بیان شده و به ظهور ایشان [[وعده]] داده شده باشد. [[قرآن کریم]] به ثبت نام و نشان پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}} در [[تورات]] و [[انجیل]] این‌گونه اشاره می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ}}<ref>همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ سوره اعراف، آیه۱۵۷.</ref>.
* [[پیامبر اکرم]] در اثبات [[رسالت]] خویش، در مقابل یهودیان و مسیحیان احتجاج می‌ورزند به متون مقدس اهل کتاب، و علمای یهود و نصاری، در مقابل این ادعا، کاری جز سکوت انجام ندادند؛ قرآن در این زمینه می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۱۴۶.</ref> <ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص:۱۷۰ - ۱۷۵.</ref>.
 
[[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}}، اسامی پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}} را در [[کتب آسمانی]] پیشین چنین معرفی می‌فرمایند: "اسم پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}} در [[صحف ابراهیم]]، ماحِی؛ در تورات، حادّ؛ در انجیل، احمد و در [[قرآن]]، محمد است. ماحی، به معنی آن است که [[بت‌ها]] و هر معبودی جز خداوند [[رحمان]] را محو می‌کند. حادّ، به معنای کسی است که با [[دشمنان خدا]] و دین، چه درو باشد و چه نزدیک، [[دشمنی]] می‌کند. احمد، بدین معناست که به سبب کارهای پسندیده‌ای که دارد، در تمام کتب آسمانی، مورد [[حمد]] و [[ستایش خداوند]] قرار گرفته است. و محمد، بدین معناست که خداوند، [[فرشتگان]]، و همه [[انبیا]] و [[رسولان]] وی، و همه امت‌های ایشان، وی را [[ستایش]] نموده و بر وی [[درود]] می‌فرستند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۷ – ۱۷۸.</ref>.
 
[[آیه]] دیگری از [[قرآن]] دلالت می‌کند که [[دانشمندان]] [[اهل کتاب]] نسبت به [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}}، [[شناخت]] دقیق و روشنی داشته‌اند: {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه۱۴۶.</ref>.
 
در راستای [[اعتقاد]] به [[اسلام]] و مبانی آن، [[انبیا]] در طول [[تاریخ]]، [[مردم]] [[زمان]] خویش را به آمدن [[رسولان]] بعدی، به‌ویژه پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}} [[وعده]] می‌دادند. از این [[اطلاع‌رسانی]] در زبان مذهبی با واژه [[بشارت]] یاد شده است. [[قرآن کریم]] از زبان [[عیسی بن مریم]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ}}<ref> ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ سوره صف، آیه۶.</ref>.
 
[[پیامبر]] بزرگ اسلام{{صل}} در مورد بشارت به [[نبوت]] خود می‌فرمایند: "ای مردم، انبیا و رسولان پیشین، جملگی به من بشارت داده‌اند"<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ‏ بِي‏ وَ اللَّهِ‏ بُشِّرَ الْأَوَّلُونَ‏ مِنَ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ الْمُرْسَلِينَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ احتجاج، ج۱، ص۶۰.</ref>.
 
علاوه بر [[آیات]] فوق الذکر، در چندین آیه دیگر از [[آیات قرآنی]] موضوع نبوت [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در [[کتب آسمانی]] پیشین و بشارت به آن بزرگوار مطرح گردیده است<ref>سوره بقره، آیه۸۹ و ۱۰۱؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱ ـ ۸۲ و ۱۸۷؛ سوره انعام، آیه۲۰؛ سوره شعراء، آیه ۱۹۶ ـ ۱۹۷.</ref>. این امر از اهمیت و جایگاه این اعتقاد در [[مکتب]] انبیا حکایت می‌کند</ref>.
 
در حال حاضر قدیمی‌ترین کتاب‌های منسوب به [[انبیای پیشین]]، کتاب‌های [[عهدین]] شامل [[تورات]] و [[انجیل]] است. گرچه این کتاب‌ها از دستبرد [[تحریف]] در [[امان]] نمانده‌اند، و گروه‌هایی به منظور باقی ماندن [[ریاست ظاهری]] خود، بسیاری از بشارات روشن را که دلالت بر آن [[حضرت]] و [[جانشینان]] گرامی‌اش داشته‌اند، حذف کرده و یا دلالت‌های آنها را از [[صراحت]] انداخته‌اند، ولی بازهم بشاراتی در همین کتاب‌ها باقی مانده است که به دو مورد آن اشاره می‌شود. در [[سفر]] تثنیه [[تورات]]، [[وصیت]] [[حضرت موسی]]{{ع}} قبل از فوتش را چنین بیان می‌کند: "[[خداوند]] از سینا برآمد، و از [[سعیر]] نمودار گشت، و از [[کوه]] فاران نورافشان شد و با ده هزار [[مقربان]] ورود نمود، و از دست راستش شریعتی آتشین برای ایشان رسید"<ref>کتاب مقدس، عهد عتیق، تورات، سفر تثنیه، باب ۳۳ به نقل از عوامل تحریف، ج۴، ص۱۷ ـ ۲۰ و ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref>.
 
مقصود از آمدن [[خدا]] در سینا، تورات، در سعیر، [[انجیل]] و در فاران، [[قرآن]] است؛ زیرا سینا محل [[بعثت]] حضرت موسی{{ع}}؛ سعیر واقع در جنوب [[فلسطین]]، محل بعثت [[حضرت عیسی]]{{ع}}، و فاران در [[مکه]] محل بعثت [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} است.
 
در [[انجیل یوحنا]]، [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] به [[زبان عبری]] با نام "فارِقْلیط" معرفی شده است<ref>کتاب مقدس، عهد عتیق، تورات، سفر تثنیه، باب ۳۳ به نقل از عوامل تحریف، ج۴، ص۱۷ ـ ۲۰ و ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref> که به معنای "احمد" در [[زبان عربی]]، و "ستوده" در [[زبان فارسی]] است. در بعضی از انجیل‌هایی که به زبان عربی ترجمه شده است، از ظهور [[فارقلیط]] و دائمی بودن [[آیین]] وی سخن گفته شده است، در حالی که در ترجمه‌های [[فارسی]] انجیل یوحنا، به جای ترجمه صحیح فارقلیط، که "ستوده" است، از واژه "[[تسلی]] دهنده" استفاده شده است تا [[بشارت]] حضرت عیسی{{ع}} را از دلالت بر [[رسول اکرم]] خارج سازند<ref>عوامل تحریف، ج۴، ص۱۱۴ ـ ۱۲۴؛ جهت مطالعه بیشتر بحث بشارات انبیاء، می‌توان به کتاب‌های انیس الاعلام، سیف المؤمنین فی قتال المشرکین، محضر الشهود، بشارات عهدین، و نقش ائمه در احیای دین، جلد چهارم، مراجعه نمود.</ref>.
 
همچنین در [[انجیل برنابا]]، تصریحات زیادی بر [[نبوت]] پیامبر اکرم|پیامبر اسلام شده است. از جمله در حکایت بیرون آمدن [[آدم]]{{ع}} از [[جنت]] چنین بیان شده است: [[خداوند]] خود را ازنظر پنهان داشت و [[فرشته]] میکاییل آنها را از [[بهشت]] بیرون راند. هنگامی‌ که آدم برمی‌گذشت، متوجه شد بالای دروازه بهشت نوشته است:{{عربی|"لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>انجیل برنابا، فصل ۴۱، آیه ۳۳ ـ ۳۴.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۱۷۰ - ۱۷۵.</ref>
 
در باب چهل و دوم از کتاب [[اشعیا]] به نکاتی اشاره شده است مثل اینکه: "[[شریعت]] او زود منتشر می‌شود... [[احکام]] مخصوص دارد... که اقصای عالم می‌رود..." در فرازی از این کتاب آمده: "بیابان و شهرهایش و قریه‌های مسکون قیدار" که قیدار فرزند [[حضرت اسماعیل]] و جد [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]]، شهرهای مسکون قیدار، [[مکه]] و [[مدینه]] و [[طائف]] و جاهایی است که [[اعراب]] [[فرزندان]] اسماعیل ساکن بودند. مراد از بیابان، [[عربستان]] است وگرنه معنا ندارد که بگویند: "بیابان و شهرهایش" اما "عربستان و شهرهایش" ممکن است گفت....
 
و لفظ "سالع" که در این فقرات آمده، باید گفت که "سِلَع" (به کسر سین و فتح لام) یثرب، یعنی [[مدینه منوره]] است. و در جایی می‌گوید:... اما این [[قوم]] یغما شده تمامی ایشان در مغازه‌ها در دامنه و در [[حبس]] خآنها مخفی‌اند، یغما شدند و رها ننده نیست، [[غارت]] شدند... که منظور از قوم یغما شده، بنی‌اسرائیل‌اند و مقصود از این [[پیامبر]] [[موعود]]، آن [[مسیح]] نیست که [[بنی‌اسرائیل]] [[منتظر]] او هستند؛ زیرا به [[عقیده]] آنها، مسیح برای [[عزت]] دادن به بنی‌اسرائیل می‌آید و این [[آیات]] دلیل بر [[ذلت]] ایشان است. [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]] که به آمدن [[فارقلیط]] [[بشارت]] داد، این لغت در اصل و لغت یونانی "پرکلیتوس" است یعنی کسی که نام او بر سر زبآنها باشد و همه‌کس او را [[ستایش]] کند و حتی معنای تفضیلی که در "احمد" است (ستوده‌تر) و در "محمد" نیست، از کلمه "پرکلیتوس" یونانی نیز فهمیده می‌شود. در [[انجیل یوحنا]]: اگر من نروم آن فارقلیط تسلی‌دهنده نخواهد آمد،... اما چون [[روح]] [[راستی]] بیاید، او شما را به‌ تمامی [[ارشاد]] خواهد کرد؛ زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر آنچه می‌شنود خواهد گفت و شما را به [[آینده]] خبر خواهد داد و او مرا جلال خواهد داد؛ زیرا او آنچه را از آنِ من است، خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۱۷۰ - ۱۷۵.</ref>.
 
مجموعه ویژگی‌های [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} و [[حکومت]] ایشان در کتب پیشینیان آن‌قدر [[صراحت]] داشته است که به فرموده [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}}، [[یهود]] در کتاب‌های خود، خبر ظهور و [[هجرت]] [[پیامبر]] [[آخرالزمان]] را می‌بینند، و به جهت [[یاری]] [[حضرت]] به اطراف [[مدینه]] رفته، در آنجا ساکن می‌شوند<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹.</ref>.
 
بعد از کوچ [[یهودیان]] به مدینه، تُبّع اول [[پادشاه]] [[یمن]] که هزار سال قبل از پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}} می‌زیست در [[حمله]] به مدینه، با یهودیان آشنا می‌شود و به [[پیامبر خاتم]] [[ایمان]] می‌آورد و دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]] از بستگان خویش در یمن را در کنار یهودیان ساکن می‌کند تا وقتی پیامبر خاتم [[مبعوث]] گردید، وی را یاری نمایند. وی همچنین نامه‌ای برای حضرت می‌نویسد و به [[وزیر]] خویش می‌دهد تا آیندگان به دست پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}} برسانند. تُبّع در این [[نامه]]، ایمان خویش به حضرتش را ظاهر ساخت و از ایشان [[طلب]] [[شفاعت]] می‌کند<ref>مناقب، ج۱، ص۱۵ – ۱۶؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹.</ref>.
 
بشارات دقیق و منقول در [[کتب آسمانی]] به‌گونه‌ای بوده است که بعضی از [[علما]] و [[پیروان]] آن [[ادیان]]، علائم و آثار [[نبوت]] را در پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}} حتی در سن [[کودکی]] و در جوان‌سالی تشخیص داده، ایمان خویش را به نبوتش ظاهر می‌ساختند. آنچه میان [[بحیرای راهب]] با حضرت در نخستین [[سفر]] ایشان در هشت سالگی با کاروان [[تجاری]] [[ابوطالب|حضرت ابوطالب]]{{ع}} اتفاق افتاد<ref>کمال الدین، ج۱، ص۱۸۲ – ۱۸۸.</ref> و داستان [[ملاقات]] حضرت با [[راهب]] [[مسیحی]] در [[سفر تجاری]] حضرت به [[شام]] که در بیست و پنج سالگی به وقوع پیوست<ref>کمال الدین، ج۱، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱.</ref>، نمونه‌هایی است که [[آماده‌سازی]] قبلی [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]]{{ع}} برای ظهور [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} را در میان [[مسیحیان]] نشان می‌دهد.
 
یکی از نکاتی که در بحث [[بشارت]] مشخص می‌گردد آن است که اگر منظور از بشارت برای [[هدایت]] بوده است، نمی‌تواند به‌صورت پیچیده، و گنگ مطرح شده باشد؛ لذا بشارات در متون اصلی، بسیار صریح و روشن و غیرقابل [[تأویل]] بیان شده است.
 
[[قرآن کریم]] موضوع بشارت [[انبیا]] را در محیطی پر از [[کینه]] و [[دشمنی]] مطرح می‌سازد. پس اگر چنین ادعایی [[دروغ]] بود و آثار بشارات انبیا در کتب سابق یافت نمی‌شد. [[دشمنان اسلام]] برای [[مبارزه]] با [[حضرت]]، یک لحظه آرام نمی‌نشستند و به‌راحتی [[مکتب اسلام]] را در نطفه خفه می‌کردند. ازاین‌رو، [[مخالفت]] [[عالمان]] [[یهود]] و [[نصاری]] با پیامبر اکرم|رسول خدا{{صل}}، از جهت عدم انطباق [[بشارت‌ها]] با ایشان نبوده است، بلکه نوعاً از سر [[آگاهی]]، و با [[اطمینان]] به [[حقانیت]] ایشان صورت می‌گرفت است<ref>سوره بقره، آیه۸۹ و ۱۰۱ و ۱۴۷؛ سوره آل عمران، آیه۱۸۷؛ سوره نمل، آیه۱۵؛ سوره صف، آیه۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۳۷ - ۲۴۲.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:ادله نبوت پیامبر خاتم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۸

مقدمه

دین نزد خداوند متعال یکی و آن اسلام است، همانی که هسته مشترک و متحد انبیای الهی است و همه پیامبران به آن دعوت کرده‌اند. شهادت به وحدانیت خداوند، و رسالت پیامبر خاتم(ص) از ضروریات اولیه و ذاتی دین اسلام است. در همین راستا رسول خدا(ص) فرمود: "خداوند عظیم‌ الشأن به حضرت عیسی(ع) وحی فرمود: به بنی‌ اسرائیل بگو به من، و به رسول امی من، ایمان آورند[۱].

بدیهی است ایمان و اعتقاد امت‌های انبیای پیشین به این مهم، یعنی رسالت پیامبر اکرم|رسول خدا(ص)، مستلزم آن است که این اعتقاد در کتب انبیای گذشته بیان شده و به ظهور ایشان وعده داده شده باشد. قرآن کریم به ثبت نام و نشان پیامبر اکرم|رسول خدا(ص) در تورات و انجیل این‌گونه اشاره می‌فرماید: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ[۲].

حضرت باقر(ع)، اسامی پیامبر اکرم|رسول خدا(ص) را در کتب آسمانی پیشین چنین معرفی می‌فرمایند: "اسم پیامبر اکرم|رسول خدا(ص) در صحف ابراهیم، ماحِی؛ در تورات، حادّ؛ در انجیل، احمد و در قرآن، محمد است. ماحی، به معنی آن است که بت‌ها و هر معبودی جز خداوند رحمان را محو می‌کند. حادّ، به معنای کسی است که با دشمنان خدا و دین، چه درو باشد و چه نزدیک، دشمنی می‌کند. احمد، بدین معناست که به سبب کارهای پسندیده‌ای که دارد، در تمام کتب آسمانی، مورد حمد و ستایش خداوند قرار گرفته است. و محمد، بدین معناست که خداوند، فرشتگان، و همه انبیا و رسولان وی، و همه امت‌های ایشان، وی را ستایش نموده و بر وی درود می‌فرستند[۳].

آیه دیگری از قرآن دلالت می‌کند که دانشمندان اهل کتاب نسبت به رسول خدا(ص)، شناخت دقیق و روشنی داشته‌اند: ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۴].

در راستای اعتقاد به اسلام و مبانی آن، انبیا در طول تاریخ، مردم زمان خویش را به آمدن رسولان بعدی، به‌ویژه پیامبر اکرم|رسول خدا(ص) وعده می‌دادند. از این اطلاع‌رسانی در زبان مذهبی با واژه بشارت یاد شده است. قرآن کریم از زبان عیسی بن مریم(ع) می‌فرماید: ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ[۵].

پیامبر بزرگ اسلام(ص) در مورد بشارت به نبوت خود می‌فرمایند: "ای مردم، انبیا و رسولان پیشین، جملگی به من بشارت داده‌اند"[۶].

علاوه بر آیات فوق الذکر، در چندین آیه دیگر از آیات قرآنی موضوع نبوت پیامبر اسلام در کتب آسمانی پیشین و بشارت به آن بزرگوار مطرح گردیده است[۷]. این امر از اهمیت و جایگاه این اعتقاد در مکتب انبیا حکایت می‌کند</ref>.

در حال حاضر قدیمی‌ترین کتاب‌های منسوب به انبیای پیشین، کتاب‌های عهدین شامل تورات و انجیل است. گرچه این کتاب‌ها از دستبرد تحریف در امان نمانده‌اند، و گروه‌هایی به منظور باقی ماندن ریاست ظاهری خود، بسیاری از بشارات روشن را که دلالت بر آن حضرت و جانشینان گرامی‌اش داشته‌اند، حذف کرده و یا دلالت‌های آنها را از صراحت انداخته‌اند، ولی بازهم بشاراتی در همین کتاب‌ها باقی مانده است که به دو مورد آن اشاره می‌شود. در سفر تثنیه تورات، وصیت حضرت موسی(ع) قبل از فوتش را چنین بیان می‌کند: "خداوند از سینا برآمد، و از سعیر نمودار گشت، و از کوه فاران نورافشان شد و با ده هزار مقربان ورود نمود، و از دست راستش شریعتی آتشین برای ایشان رسید"[۸].

مقصود از آمدن خدا در سینا، تورات، در سعیر، انجیل و در فاران، قرآن است؛ زیرا سینا محل بعثت حضرت موسی(ع)؛ سعیر واقع در جنوب فلسطین، محل بعثت حضرت عیسی(ع)، و فاران در مکه محل بعثت رسول خدا(ص) است.

در انجیل یوحنا، پیامبر اسلام به زبان عبری با نام "فارِقْلیط" معرفی شده است[۹] که به معنای "احمد" در زبان عربی، و "ستوده" در زبان فارسی است. در بعضی از انجیل‌هایی که به زبان عربی ترجمه شده است، از ظهور فارقلیط و دائمی بودن آیین وی سخن گفته شده است، در حالی که در ترجمه‌های فارسی انجیل یوحنا، به جای ترجمه صحیح فارقلیط، که "ستوده" است، از واژه "تسلی دهنده" استفاده شده است تا بشارت حضرت عیسی(ع) را از دلالت بر رسول اکرم خارج سازند[۱۰].

همچنین در انجیل برنابا، تصریحات زیادی بر نبوت پیامبر اکرم|پیامبر اسلام شده است. از جمله در حکایت بیرون آمدن آدم(ع) از جنت چنین بیان شده است: خداوند خود را ازنظر پنهان داشت و فرشته میکاییل آنها را از بهشت بیرون راند. هنگامی‌ که آدم برمی‌گذشت، متوجه شد بالای دروازه بهشت نوشته است:"لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۱].[۱۲]

در باب چهل و دوم از کتاب اشعیا به نکاتی اشاره شده است مثل اینکه: "شریعت او زود منتشر می‌شود... احکام مخصوص دارد... که اقصای عالم می‌رود..." در فرازی از این کتاب آمده: "بیابان و شهرهایش و قریه‌های مسکون قیدار" که قیدار فرزند حضرت اسماعیل و جد خاتم الانبیا، شهرهای مسکون قیدار، مکه و مدینه و طائف و جاهایی است که اعراب فرزندان اسماعیل ساکن بودند. مراد از بیابان، عربستان است وگرنه معنا ندارد که بگویند: "بیابان و شهرهایش" اما "عربستان و شهرهایش" ممکن است گفت....

و لفظ "سالع" که در این فقرات آمده، باید گفت که "سِلَع" (به کسر سین و فتح لام) یثرب، یعنی مدینه منوره است. و در جایی می‌گوید:... اما این قوم یغما شده تمامی ایشان در مغازه‌ها در دامنه و در حبس خآنها مخفی‌اند، یغما شدند و رها ننده نیست، غارت شدند... که منظور از قوم یغما شده، بنی‌اسرائیل‌اند و مقصود از این پیامبر موعود، آن مسیح نیست که بنی‌اسرائیل منتظر او هستند؛ زیرا به عقیده آنها، مسیح برای عزت دادن به بنی‌اسرائیل می‌آید و این آیات دلیل بر ذلت ایشان است. حضرت مسیح که به آمدن فارقلیط بشارت داد، این لغت در اصل و لغت یونانی "پرکلیتوس" است یعنی کسی که نام او بر سر زبآنها باشد و همه‌کس او را ستایش کند و حتی معنای تفضیلی که در "احمد" است (ستوده‌تر) و در "محمد" نیست، از کلمه "پرکلیتوس" یونانی نیز فهمیده می‌شود. در انجیل یوحنا: اگر من نروم آن فارقلیط تسلی‌دهنده نخواهد آمد،... اما چون روح راستی بیاید، او شما را به‌ تمامی ارشاد خواهد کرد؛ زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر آنچه می‌شنود خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد و او مرا جلال خواهد داد؛ زیرا او آنچه را از آنِ من است، خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد[۱۳].

مجموعه ویژگی‌های رسول خدا(ص) و حکومت ایشان در کتب پیشینیان آن‌قدر صراحت داشته است که به فرموده حضرت صادق(ع)، یهود در کتاب‌های خود، خبر ظهور و هجرت پیامبر آخرالزمان را می‌بینند، و به جهت یاری حضرت به اطراف مدینه رفته، در آنجا ساکن می‌شوند[۱۴].

بعد از کوچ یهودیان به مدینه، تُبّع اول پادشاه یمن که هزار سال قبل از پیامبر اکرم|رسول خدا(ص) می‌زیست در حمله به مدینه، با یهودیان آشنا می‌شود و به پیامبر خاتم ایمان می‌آورد و دو قبیله اوس و خزرج از بستگان خویش در یمن را در کنار یهودیان ساکن می‌کند تا وقتی پیامبر خاتم مبعوث گردید، وی را یاری نمایند. وی همچنین نامه‌ای برای حضرت می‌نویسد و به وزیر خویش می‌دهد تا آیندگان به دست پیامبر اکرم|رسول خدا(ص) برسانند. تُبّع در این نامه، ایمان خویش به حضرتش را ظاهر ساخت و از ایشان طلب شفاعت می‌کند[۱۵].

بشارات دقیق و منقول در کتب آسمانی به‌گونه‌ای بوده است که بعضی از علما و پیروان آن ادیان، علائم و آثار نبوت را در پیامبر اکرم|رسول خدا(ص) حتی در سن کودکی و در جوان‌سالی تشخیص داده، ایمان خویش را به نبوتش ظاهر می‌ساختند. آنچه میان بحیرای راهب با حضرت در نخستین سفر ایشان در هشت سالگی با کاروان تجاری حضرت ابوطالب(ع) اتفاق افتاد[۱۶] و داستان ملاقات حضرت با راهب مسیحی در سفر تجاری حضرت به شام که در بیست و پنج سالگی به وقوع پیوست[۱۷]، نمونه‌هایی است که آماده‌سازی قبلی حضرت مسیح(ع) برای ظهور رسول خدا(ص) را در میان مسیحیان نشان می‌دهد.

یکی از نکاتی که در بحث بشارت مشخص می‌گردد آن است که اگر منظور از بشارت برای هدایت بوده است، نمی‌تواند به‌صورت پیچیده، و گنگ مطرح شده باشد؛ لذا بشارات در متون اصلی، بسیار صریح و روشن و غیرقابل تأویل بیان شده است.

قرآن کریم موضوع بشارت انبیا را در محیطی پر از کینه و دشمنی مطرح می‌سازد. پس اگر چنین ادعایی دروغ بود و آثار بشارات انبیا در کتب سابق یافت نمی‌شد. دشمنان اسلام برای مبارزه با حضرت، یک لحظه آرام نمی‌نشستند و به‌راحتی مکتب اسلام را در نطفه خفه می‌کردند. ازاین‌رو، مخالفت عالمان یهود و نصاری با پیامبر اکرم|رسول خدا(ص)، از جهت عدم انطباق بشارت‌ها با ایشان نبوده است، بلکه نوعاً از سر آگاهی، و با اطمینان به حقانیت ایشان صورت می‌گرفت است[۱۸].[۱۹]

منابع

پانویس

  1. «أَوْحَى‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى‏ جَلَّتْ‏ عَظَمَتُهُ‏ إِلَى‏ عِيسَى‏... أَخْبِرْهُمْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي النَّبِيِّ الْأُمِّي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ قصص الأنبیاء، ص۲۷۱.
  2. همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ سوره اعراف، آیه۱۵۷.
  3. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۷ – ۱۷۸.
  4. کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه۱۴۶.
  5. ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ سوره صف، آیه۶.
  6. «أَيُّهَا النَّاسُ‏ بِي‏ وَ اللَّهِ‏ بُشِّرَ الْأَوَّلُونَ‏ مِنَ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ الْمُرْسَلِينَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ احتجاج، ج۱، ص۶۰.
  7. سوره بقره، آیه۸۹ و ۱۰۱؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱ ـ ۸۲ و ۱۸۷؛ سوره انعام، آیه۲۰؛ سوره شعراء، آیه ۱۹۶ ـ ۱۹۷.
  8. کتاب مقدس، عهد عتیق، تورات، سفر تثنیه، باب ۳۳ به نقل از عوامل تحریف، ج۴، ص۱۷ ـ ۲۰ و ۱۱۴ ـ ۱۱۵.
  9. کتاب مقدس، عهد عتیق، تورات، سفر تثنیه، باب ۳۳ به نقل از عوامل تحریف، ج۴، ص۱۷ ـ ۲۰ و ۱۱۴ ـ ۱۱۵.
  10. عوامل تحریف، ج۴، ص۱۱۴ ـ ۱۲۴؛ جهت مطالعه بیشتر بحث بشارات انبیاء، می‌توان به کتاب‌های انیس الاعلام، سیف المؤمنین فی قتال المشرکین، محضر الشهود، بشارات عهدین، و نقش ائمه در احیای دین، جلد چهارم، مراجعه نمود.
  11. انجیل برنابا، فصل ۴۱، آیه ۳۳ ـ ۳۴.
  12. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص۱۷۰ - ۱۷۵.
  13. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص۱۷۰ - ۱۷۵.
  14. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹.
  15. مناقب، ج۱، ص۱۵ – ۱۶؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹.
  16. کمال الدین، ج۱، ص۱۸۲ – ۱۸۸.
  17. کمال الدین، ج۱، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱.
  18. سوره بقره، آیه۸۹ و ۱۰۱ و ۱۴۷؛ سوره آل عمران، آیه۱۸۷؛ سوره نمل، آیه۱۵؛ سوره صف، آیه۶.
  19. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۳۷ - ۲۴۲.