حمیر: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
(←منابع) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حمیر در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قبایل | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حمیر در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''حمیر''' از [[قبایل]] بزرگ [[عرب]] قحطانی است که در یمن میزیستهاند. [[حکومت]] [[حمیریان]] از دولتهای دیرینه یمن است که دارای [[حکومتی]] [[پادشاهی]] بودند. این [[قبیله]] زبان [[حمیری]] و مخصوص به خود داشته و قبل از [[اسلام]]، [[بت پرستی]]، [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] عمده [[مذهب]] رایج میان آنان است. آنان در قرن نهم هجری [[مسلمان]] شدند و در فتوحات [[اسلامی]]، [[جنگ جمل]] و در [[جنگ صفین]] در هر دو [[لشکر]] حضور فعال داشتند، ولی در جریان [[عاشورا]] حضورشان پر رنگ نیست. این قبیله دارای شخصیتهای مهمی همچون [[عبدالله بن جعفر حمیری]] و... بوده است. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ | [[حکومت]] [[حِمیَر]] از دولتهای دیرینه و قدیمی [[یمن]] بود. پایتخت این [[پادشاهی]] نخست [[شهر]] ظَفار و سپس شهر صنعای امروزی بود. پادشاهی حمیر با پادشاهی [[سبأ]] [[رقابت]] و [[کشمکش]] داشت تا اینکه حمیریها، سباییها را به طور کامل به زانو درآورند. حکومت حمیر پس از آن همچنان دوام داشت تا اینکه در ۵۲۵ میلادی بر اثر حملات [[مسیحیان]] فرو پاشید<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
== نسب حمیر == | |||
حِمْیَر از [[قبایل]] بزرگ و کهن [[عرب]] است. این قبیله قحطانی<ref>ابن دُرَید، کتاب الاشتقاق، ج ۲، ص۳۶۱؛ ابن عبدربه، العقدالفرید، ج۳، ص۲۸۵.</ref> که [[یونانیان]] و [[رومیان]] آنان را با نام «هومریتای»<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۱۰ـ۵۱۱.</ref> میشناختند و حبشیها ایشان را «همر» میخواندند<ref>جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۱۰ـ۵۱۱.</ref>، نسب از [[حمیر بن سَبَأ بن یَشْجُب بن یَعْرُب بن قَحطان بن عابِر]] میبرند<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص۲۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص۲۱۱.</ref>. | |||
حمیر و برادرش کَهلان دو شاخه اصلی از [[سبأ]] را تشکیل دادند که [[قبایل یمن]] از آنها منشعب شدهاند<ref>ابندرید، کتاب الاشتقاق، ج ۲، ص۳۶۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۲۹.</ref>. در برخی منابع نیز تعداد فرزندان حمیر را نُه تن ذکر کردهاند<ref>رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۳۴؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۳۲؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ج ۲، ص۵۴،۲۹۰؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۰ش.</ref>. | |||
از شاخههای مشهور حِمْیَر میتوان به نام «بنی یزان» که نزد نسبشناسان با نام «ذویَزَن»<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۷۸.</ref> شناخته شده است و «جَدَن» از عشایر پرآوازه حِمْیَری که نام آن در شماری از نبشتههای [[عربستان]] جنوبی آمده است<ref>جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۹۸.</ref> میتوان اشاره کرد. هنگام ورود [[اسلام]] به [[یمن]]، حِمْیَریان به شاخههای بسیار تقسیم شده بودند<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)]]، ۱۳۸۰ش؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
== شاخههای حِمیَر == | == شاخههای حِمیَر == | ||
{{حمیر}} | {{الگو:شجرنامه حمیر}} | ||
شاخههای مشهور حِمیَر | شاخههای مشهور حِمیَر عبارتاند از: | ||
# [[بنییزان]] که همان [[ذَویَزَن]]<ref>ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۸.</ref> در نزد نسبشناسان است و از عشایر نامآور حِمیَری است و از بزرگان آنان باید از [[سیف بن ذییزن]] و [[زُرعة ذویَزَن]] یاد کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.</ref>. | # [[بنییزان]] که همان [[ذَویَزَن]]<ref>ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۸.</ref> در نزد نسبشناسان است و از عشایر نامآور حِمیَری است و از بزرگان آنان باید از [[سیف بن ذییزن]] و [[زُرعة ذویَزَن]] یاد کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.</ref>. | ||
# [[جَدَن]] از دیگر عشایر پرآوازه حِمیَری است که نام آن در شماری از نبشتههای [[عربستان]] جنوبی آمده است<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۹۸.</ref>. | # [[جَدَن]] از دیگر عشایر پرآوازه حِمیَری است که نام آن در شماری از نبشتههای [[عربستان]] جنوبی آمده است<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۹۸.</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۲: | ||
بدینصورت، در هنگام ورود [[اسلام]] به [[یمن]]، حِمیَریان به شاخههای بسیار تقسیم شده بودند و [[رهبران]] آنها [[مالک]] درههای خود بودند و به عنوان [[پادشاه]] خوانده میشدند، در حالی که رهبران قبیلهای بیش نبودند و از [[نامه]] بزرگان حِمیَری به [[رسولالله]] {{صل}} و پاسخ آن [[حضرت]] به آنان<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.</ref> بر ما معلوم میگردد که «رؤسای عمده [[قبایل]] حِمیَری در امور خود از [[استقلال]] داخلی برخوردار بودند»<ref>Abdal-Muhsin Mad,aj m.al-Mad, aj, op. cit. p۶.</ref> که بعضی از آنها عنوان ذو، مثلِ، ذورُعین، ذوابین و ذویزن داشتند و گروهی به نام قَیل خوانده میشدند مثل [[بنیعبد کلال]] که اَقیال منطقه [[المعافیر]] بودند. چندین شاخه حِمیَری موفق شدند اتحادی بین خودشان به وجود آورند که تحت [[رهبری]] [[سمیفع بن یعفور بن ناکور]] ([[ناقور]]) که [[لقب]] «[[ذیالکلاع]]» داشت، جمع شده بودند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۷.</ref>. | بدینصورت، در هنگام ورود [[اسلام]] به [[یمن]]، حِمیَریان به شاخههای بسیار تقسیم شده بودند و [[رهبران]] آنها [[مالک]] درههای خود بودند و به عنوان [[پادشاه]] خوانده میشدند، در حالی که رهبران قبیلهای بیش نبودند و از [[نامه]] بزرگان حِمیَری به [[رسولالله]] {{صل}} و پاسخ آن [[حضرت]] به آنان<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.</ref> بر ما معلوم میگردد که «رؤسای عمده [[قبایل]] حِمیَری در امور خود از [[استقلال]] داخلی برخوردار بودند»<ref>Abdal-Muhsin Mad,aj m.al-Mad, aj, op. cit. p۶.</ref> که بعضی از آنها عنوان ذو، مثلِ، ذورُعین، ذوابین و ذویزن داشتند و گروهی به نام قَیل خوانده میشدند مثل [[بنیعبد کلال]] که اَقیال منطقه [[المعافیر]] بودند. چندین شاخه حِمیَری موفق شدند اتحادی بین خودشان به وجود آورند که تحت [[رهبری]] [[سمیفع بن یعفور بن ناکور]] ([[ناقور]]) که [[لقب]] «[[ذیالکلاع]]» داشت، جمع شده بودند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۷.</ref>. | ||
شایان توجه است که از حوادث این ایام روشن میگردد سران حِمیَری خودشان را از [[نزاع]] [[قدرت]] که بین بعضی از قبایل محلی در آن [[زمان]] اتفاق میافتاد دور نگه میداشتند، آنگونه که [[ذوالکلاع]] و [[یاران]] وی در هنگام [[ارتداد]] [[قیس بن عبد یغوث]]، ابنأ را [[یاری]] ندادند و [[بیطرفی]] [[اختیار]] کردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۵۳۶.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، | شایان توجه است که از حوادث این ایام روشن میگردد سران حِمیَری خودشان را از [[نزاع]] [[قدرت]] که بین بعضی از قبایل محلی در آن [[زمان]] اتفاق میافتاد دور نگه میداشتند، آنگونه که [[ذوالکلاع]] و [[یاران]] وی در هنگام [[ارتداد]] [[قیس بن عبد یغوث]]، ابنأ را [[یاری]] ندادند و [[بیطرفی]] [[اختیار]] کردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۵۳۶.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۶۶-۶۷.</ref> | ||
== مواطن حمیر == | |||
این [[قبیله]] منسوب به سرو حِمْیَر در جنوب شرقی یمن است. آنان در ظفار و دژ پرآوازه آن ریدان میزیستهاند<ref>جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۱۶.</ref> و سپس دستههایی از آنها به [[سرزمین]] کوهستانی جنوب یمن بر کرانه دریا آمدند<ref>عمررضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶.</ref>. | |||
[[حمیریان]] مناطق وسیعی از سواحل دریای سرخ تا حضرموت را در [[اختیار]] داشتند<ref>جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۱۷.</ref>. به طور کلی قلمرو [[قبیله]] حِمْیَر «اقلیم حِمْیَر» نامیده میشد که حد آن از شمال به [[صنعا]] و جنوب آن به عدن و شرق آن به شَبوه و غرب آن به ساحل [[پست]] دریا منتهی میشد<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)]]، ۱۳۸۰ش؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
== گذری بر [[تاریخ]] حمیریان پیش از [[اسلام]] == | |||
سرزمین حمیر در ابتدا جزیی از سرزمین قتبان به شمار میآمد و به آنها [[جزیه]] میپرداخت. سبئیون به آنها {{عربی|«ولد اله عم»}} و «[[ملت]] عم» میگفتند<ref>جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۱۷.</ref>. در اواخر [[قرن دوم]] پیش از میلاد، [[منازعات]] داخلی و تحولات شدیدی در [[یمن]] رخ داد که گاه برخی از این [[اقوام]] با یکی از این دستهها [[متحد]] و علیه [[قبیله]] دیگر وارد [[کارزار]] میشدند. | |||
برخی [[منابع تاریخی]] و لغوی از ملوک حمیر با [[لقب]] قَیْل (جمع: اَقْیال) یاد کردهاند<ref>برای نمونه رجوع کنید به حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوکالارض، ص۱۱۴؛ جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، ذیل «قول»؛ بغدادی، ج ۹، ص۵۶۲.</ref>. براساس اطلاعات بهدست آمده از کتیبههای موجود، [[پادشاهان]] [[سبأ]] و حمیر همواره خود را ملک میخواندند<ref> د. اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه.</ref>. | |||
از ایام معروف حمیر در [[جاهلیت]] میتوان به «یوم البیداء» اشاره کرد. این [[جنگ]] که از نخستین ایام العرب به شمار رفته بین [[قبایل]] حمیر و کلب درگرفت و اشعار بسیار در باب آن سروده شد. یوم دیگر آنان [[نبرد]] «وادی السلان» است که بین حمیر و [[مذحج]] و [[همدان]] از یک سو و قبایل [[ربیعه]] و [[مضر]] از منطقه «السلان» ـ منطقه ای بین [[حجاز]] و [[یمن]] ـ و نزار از [[سرزمین]] خزاز ـ که کوهی در موازات السلان بود ـ، از سوی دیگر اتفاق افتاد<ref>عمر رضا کَحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶ ذیل کلمه حمیر.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== [[حمیریان]] و تشکیل [[حکومت]] == | |||
به گفته برخی مورخان، حمیر نخستین کسی بود که پس از [[مرگ]] پدرش، [[سبأ]]، به [[پادشاهی]] رسید<ref>رجوع کنید به ابنقتیبه، المعارف، ص۶۲۶؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۰؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۱۹۵.</ref> و در [[شهر]] مأرب مستقر شد. وی مانند پدرش فتوحاتی کرد و دیگر [[فرمانروایان]] را [[مطیع]] و مغلوب ساخت<ref>ابنسعید مغربی، نشوةالطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، ج ۱، ص۹۷ـ۹۸.</ref>، اما غالب تاریخدانان پادشاهی حمیر را به دو دوره پادشاهی تقسیم کردند: | |||
۱. [[حکومت]] اول [[حمیریان]] ([[پادشاهان]] [[سبأ]] و ذی ریدان، ۱۱۵ قبل میلاد- ۳۰۰ میلادی) | |||
در این دوره ـ که از ۱۱۵ یا ۱۰۹ پیش از میلاد آغاز و تا ۳۰۰ میلادی ادامه یافت، ـ پادشاهان حمیر را با توجه به قلمروشان، «[[ملک]] سبأ و ذورَیْدان» میخواندند<ref>الموسوعةالیمنیة، تألیف یوسف محمد عبداللّه، ذیل کلمه «حمیر».</ref>. | |||
از ویژگیهای این دوره، [[ثبات]] و [[شکوفایی]] [[اقتصادی]] و رونق [[تجاری]] و تلاش برای گسترش [[سلطه]] دولت حمیر بر سراسر [[یمن]] و [[نفوذ]] آن در خارج، از جمله در [[حبشه]] و ساحل شرقی افریقاست<ref>برّو، تاریخالعرب القدیم، ص۷۹ـ۸۰؛ سید عبدالعزیز سالم، تاریخالعرب فی عصر الجاهلیة، ص۱۴۰ـ۱۴۱.</ref>. | |||
آخرین [[پادشاه]] حکومت [[حمیری]] در دوره اول، یاسِر یُهَنْعِم بود که در منابع [[عربی]] به نام «ناشرالنعم»<ref>وهب بن منبه، التیجان من ملوک حمیر، ص۲۱۹ و ۴۲۶؛ حسن بن احمد همدانی، الأکلیل، ج۸، ص۲۰۷.</ref> یا «ناشر ینعم»<ref>حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الأرض و الأنبیاء، ص۸۳.</ref> و به [[نقلی]] «[[یاسر]] یَنْعُم»<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۵۹.</ref> نیز [[شهرت]] دارد. | |||
۲. [[حکومت]] [[حمیری]] دوم ([[پادشاهان]] [[سبأ]]، ذی ریدان، حضرموت، و یمنت) | |||
از این دوره که از سال ۳۰۰ میلادی آغاز و تا ۵۲۵ ادامه مییابد به دوره تَبابِعه (جمعِ تُبَّع) یاد میشود<ref>رجوع کنید به حتّی، تاریخ عرب، ص۶۰؛ برّو، تاریخالعرب القدیم، ص۸۲؛ نیز رجوع کنید به تُبَّع.</ref>. | |||
در [[تاریخ]] [[عرب]] جنوبی، دوره فترتی که از [[زمان مرگ]] "شمر یهرعش" آغاز شده و تا نخستین تعرض حبشیها به [[یمن]] و اشغال یمن و ریدان در سال ۳۴۰ میلادی ادامه مییابد، به عنوان یک دورۀ [[فترت]] دشوار و غامض شناخته میشود. در اواخر [[عمر]] حکومت [[حمیریان]]، [[سلطنت]] بین هشت [[خانواده]] حِمْیَری که با یکدیگر در [[نزاع]] و [[کشمکش]] بودند، [[دست]] به دست میشد و این [[اختلافات]] موقعیت آنان را به شدت [[ضعیف]] کرده بود. از ایرانیان هشت تن بر حمیر حکومت کردند<ref>حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوکالارض، ص۱۱۳.</ref>، اما پس از [[مرگ]] [[سیف بن ذییزن]]، [[فرمانروایی]] ایرانیان به [[صنعا]] محدود گردید و ملوکالطوایفی حکمفرما شد و [[مردم]] هر ناحیه، مردی از حمیر را به شاهی برگزیدند. این وضع تا [[ظهور اسلام]] دوام یافت تا آنکه [[پیامبر اسلام]]، [[باذام]] ([[باذان]]) ـ عامل [[خسرو پرویز]] در یمن ـ را در سال۶۳۲ میلادی (۱۰ [[هجری]]) به عنوان عامل خود در یمن تعیین کرد<ref>رجوع کنید به ابنهشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۱ـ۷۲.</ref>.<ref>دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۰ش.</ref> | |||
== زبان [[حمیری]] == | |||
[[حمیریان]] از زبانی خاص که ویژه [[قبیله]] حمیر و از زبانهای رایج در [[عهد]] باستان بوده است، برخوردار بودند<ref> حمزه اصفهانی، کتابالتنبیه علی حدوث التصحیف، ص۲۰.</ref>. این زبان در مقایسه با [[زبان عربی]] شمال [[جزیرة العرب]]، زبانی غیر فصیح به شمار میآمد<ref>رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، ج ۶، ص۲۸۶؛ صالحی شامی، سبلالهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ۱، ص۴۸۹.</ref>. چندان که [[اعراب]] [[حجاز]]، [[زبان]] حمیری را به دلیل داشتن واژههای نامأنوس، به زبان [[عجم]] [[تشبیه]] کردهاند<ref>زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، ج ۳، ص۱۹۸؛ ابناثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، ذیل «طمطم».</ref>. حمیریها خطی به نام «مُسْنَد» داشتهاند<ref>ابنندیم، الفهرست، ص۸؛ زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، ج ۱، ص۱۸۵.</ref> که [[مسعودی]] آن را شبیه خط [[سریانی]] دانسته است<ref>مسعودی، تنبیه الاشراف، ص۸۱.</ref>. بسیاری از نقوش و نوشتههای حمیری به خط [[مسند]] باقی مانده است<ref>برای نمونه رجوع کنید به مطهرعلی اریانی، نقوش مسندیة و تعلیقات، ۱۹۹۰؛ نیز رجوع کنید به خطّ؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۰ش.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== [[دین]] حمیریان == | |||
امرای حمیری از جایگاه ویژهای در بین [[اعراب جاهلی]] برخوردار بودند. اعراب، [[دینداری]] و عزتشان را مرهونشان میدانستند<ref>همدانی، تاریخ همدانی، ص۵۹.</ref>. آنان در ابتدا [[بتپرست]] بودند<ref>ابن کلبی، الاصنام، ترجمه محمد رضا جلالی نایینی، ص۱۱.</ref>، تا اینکه در [[زمان]] ابوکَرِب تُبان اَسْعَد از [[پرستش]] [[اصنام]] [[دست]] کشیده، به [[آیین یهود]] گرویدند<ref>نیز ر. ک. ابن کلبی، الاصنام، ترجمه محمدرضا جلالی نایینی، ص۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۴۲.</ref>. در [[منابع اسلامی]]، به رواج یهودیت در میان حمیریان در [[روزگار]] پیش از [[اسلام]] اشاره شده است<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابنقتیبه، المعارف، ص۶۲۱؛ علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج ۹، ص۲۷۶.</ref>، اما همان گونه که گفته شد و پارهای از نویسندگان هم بر آن تأکید دارند، یهودیت در میان طایفهای از این [[قبیله]] رواج یافت<ref>رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، ج ۶، ص۲۵۴؛ شوکانی، نیلالاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج ۷، ص۱۴۴.</ref>. | |||
همچنین برخی از [[اخبار]] از [[مسیحی]] شدن [[پادشاه]] حمیر تحت تأثیر تئوفیلوس [[هندی]]، [[مبشر]] مسیحی، در [[عهد]] قسطنطین دوم (حک: ۳۳۷ـ۳۴۰میلادی) ـ امپراتور [[روم]] ـ، خبر داده، از انتشار مسیحیت در یمن و ساخته شدن کلیساهایی در ظفار و عدن حکایت کردهاند<ref>جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۲۶؛ صالح احمدعلی، تاریخالعرب القدیم و البعثة النبویة، ص۳۰.</ref>. | |||
علاوه بر [[ادیان]] ذکر شده، مستنداتی نیز در دست است که از رواج آیینی [[توحیدی]] غیر از [[مسیحیت]] و [[یهودیت]] در برخی از یمنیها از جمله [[حمیریان]] خبر میدهد<ref>جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۱۵۸.</ref>. از ادیان دیگر این [[قوم]]، [[پرستش خورشید]] بود که برخی از [[مردم]] این [[قبیله]] مبادرت به آن کرده بودند<ref>عمر رضا کَحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶ ذیل کلمه حمیر.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== حمیریان در ایام مقارن با ظهور اسلام == | |||
هنگام ورود [[اسلام]] به یمن، حِمْیَریان به شاخههای بسیار تقسیم شده، [[رهبران]] آنها مالکان درههای خود بودند. آنان در حالی که رهبران قبیلهای بیش نبودند، «[[پادشاه]]» خوانده میشدند. از [[نامه]] بزرگان حِمْیَری به [[رسول خدا]] {{صل}} و پاسخ آن حضرت به آنان<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص۳۸۱.</ref> چنین بر میآید که «رؤسای عمده [[قبایل]] حِمْیَری در امور خود از [[استقلال]] داخلی برخوردار بودند». حِمْیَریان روابط خصمانهای با برخی قبایل یمن داشتند آن سان که به [[همراهی]] مَذْحِج و [[همدان]]، جنگهایی با [[ربیعه]] و [[مضر]] در دره «سُلاّن» داشتند<ref>عمررضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)]]، ۱۳۸۰ش؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== [[اسلام]] | == [[اسلام]] حِمْیَر == | ||
بر اساس منابع در دسترس | بر اساس منابع در دسترس اولین کسی که از بزرگان حِمیَری اسلام را پذیرفت [[زُرعهُ ذویَزَن]] بود که در سال نهم به [[رسولالله]] {{صل}} نامهای نوشت و [[اسلام]] خود را به ایشان اعلام کرد<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.</ref>. همچنین پس از بازگشت رسولالله {{صل}} از [[سفر]] [[تبوک]]، عدهای از بزرگان حِمیَر به نامهای [[حارث بن عبد کلال]]، [[شُریح بن عبدکُلال]]، [[نعیم بن عبد کُلال]] و نعمان، [[قَیل ذیرُعین]] و [[معافر]]، با [[احتیاط]] [[سیاسی]] سفیری به نام [[مالک بن مراره رُهاوی]] به [[مدینه]] فرستادند و از اسلام خود [[رسول خدا]] {{صل}} را [[آگاه]] ساختند. [[حضرت رسول]] {{صل}} نیز در پاسخ آنان نامهای نوشت و آنها را به [[پرستش]] خدای واحد و [[جهاد]] با [[مشرکین]] و برپاداشتن [[نماز]] و پرداخت [[زکات]] و [[خمس]] [[دعوت]] کرد و سفارش کرد که [[صدقات]] و [[جزیه]] خود را به [[معاذ بن جبل]] و [[مالک بن مراره]] بپردازند<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۹۰؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۲۶۴ و ۳۵۶.</ref>. | ||
بدینسان، [[شیوه]] سیاسی و [[تبلیغی]] رسولالله {{صل}} جذب [[رهبران]] حِمیَری بود و با نامههایی که برای رهبران حِمیَری فرستاد، عنوان و [[موقعیت سیاسی]] [[اَذراء]] و [[اَقیال]] [[یمن]] را به رسمیت [[شناخت]] و نمایندگانی از میان [[یاران]] (خود مثل [[معاذ بن جبل]] و [[مهاجر بن ابیامیه]]) و نمایندگانی از میان بزرگان [[یمنی]] (مثل [[مالک بن مراره]] و [[جَریر بن عبدالله بَجَلی]]) به نزد رهبران حِمیَری فرستاد<ref>یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۴۴۴.</ref>. | بدینسان، [[شیوه]] سیاسی و [[تبلیغی]] رسولالله {{صل}} جذب [[رهبران]] حِمیَری بود و با نامههایی که برای رهبران حِمیَری فرستاد، عنوان و [[موقعیت سیاسی]] [[اَذراء]] و [[اَقیال]] [[یمن]] را به رسمیت [[شناخت]] و نمایندگانی از میان [[یاران]] (خود مثل [[معاذ بن جبل]] و [[مهاجر بن ابیامیه]]) و نمایندگانی از میان بزرگان [[یمنی]] (مثل [[مالک بن مراره]] و [[جَریر بن عبدالله بَجَلی]]) به نزد رهبران حِمیَری فرستاد<ref>یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۴۴۴.</ref>. | ||
شایان توجه است بر اساس نخستین منابع، اسلامِ رهبران حِمیَری در [[سال نهم هجری]] ثبت شده و گروهی از آنان [[پذیرش اسلام]] خود را به رسولالله {{صل}} نوشتند و این سخن [[عبدالمحسن مَدعَج]] که میگوید: «منابع دقیقاً نمیتوانند [[اسلام آوردن]] رهبران حِمیَری را در مجموع [[تأیید]] کنند»<ref>Abdal-Muhsin Mad, aj, op. cit. p۷.</ref> مقرون به [[صحت]] نیست؛ زیرا [[اقبال حِمیَری]]، ابتدا خود به [[پیامبر]] [[نامه]] نوشتند و اسلام خود را اعلام داشتند، نه این که از آنان خواسته شده باشد که اسلام بیاورند. رسولالله {{صل}} نیز در پاسخ خود اسلام آنان را تأیید کرد | شایان توجه است بر اساس نخستین منابع، اسلامِ رهبران حِمیَری در [[سال نهم هجری]] ثبت شده و گروهی از آنان [[پذیرش اسلام]] خود را به رسولالله {{صل}} نوشتند و این سخن [[عبدالمحسن مَدعَج]] که میگوید: «منابع دقیقاً نمیتوانند [[اسلام آوردن]] رهبران حِمیَری را در مجموع [[تأیید]] کنند»<ref>Abdal-Muhsin Mad, aj, op. cit. p۷.</ref> مقرون به [[صحت]] نیست؛ زیرا [[اقبال حِمیَری]]، ابتدا خود به [[پیامبر]] [[نامه]] نوشتند و اسلام خود را اعلام داشتند، نه این که از آنان خواسته شده باشد که اسلام بیاورند. رسولالله {{صل}} نیز در پاسخ خود اسلام آنان را تأیید کرد<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۶۷-۶۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
== [[حمیریان]] و نقش آنان در جریان [[ارتداد]] [[قبایل]] == | |||
با خروج [[اسود عنسی]] در [[یمن]] و [[سیطره]] او بر صنعاء، [[رسول خدا]] {{صل}} نامهای به [[کارگزاران]] یمن و رؤسای قبایل نوشتند و آنان را بر دفع [[شورش]] اسود عنسی [[مأمور]] کردند. پس از دریافت این [[نامه]]، رؤسای حمیر «ذی زود» و «ذی مرّان» و «ذی الکلاع» و «ذی ظُلَیم» همراه با عامر بن شهر همدانی یکصدا به [[مخالفت]] با این [[پیامبر دروغین]] برخاسته، با [[نامهنگاری]] به قبایل دیگر، از آنان در دفع این [[فتنه]] کمک خواستند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۳۲؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۴۰.</ref>. | |||
در [[نبرد]] با [[مسیلمه]] [[کذاب]] هم [[حمیریان]] نقش داشتند. [[ذوالکلاع حمیری]] از اشراف و بزرگان این [[قوم]]، از جمله کسانی است که در [[مبارزه]] با این پدیده شوم همراه با دیگر [[مسلمانان]] وارد میدان شد. او در جریان یکی از این [[نبردها]] نطقی آتشین ایراد کرد و [[مردم]] را به [[جهاد]] و [[فداکاری]] [[تحریض]] نمود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
== نقش حمیریان در فتوحات اسلامی == | |||
حمیریان نیز چونان دیگر [[قبایل یمنی]] نقش پررنگی در فتوحات اسلامی داشتند. گروههایی از آنان در ایام [[خلافت عمر]] در فتوح [[شام]] حضور یافتند<ref>رجوع کنید به مروزی، کتاب الفتن، ص۲۵۹؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۲، ص۱۴۸، ۱۵۱ـ۱۵۲.</ref>. نقش حمیریان در [[فتح]] «[[حمص]]» نیز قابل توجه است<ref>واقدی، فتوح الشام، ج۱، ص۱۴۸.</ref>؛ این حضور گسترده موجب شد تا [[عمر]] دیوانی برای [[اداره امور]] [[سپاهیان]] حمیر تشکیل دهد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص۲۹۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== [[حمیریان]] و اسکان در شهرهای [[اسلامی]] == | |||
[[کوفه]] و [[بصره]] بعد ار تخطیط به لحاظ موقعیت جغرافیایی، نیازمند میزبانی [[قبایل]] بیشتری بودند تا به [[تجهیز]] [[لشکر اسلام]] کمک کنند. پس از تأسیس کوفه در [[سال ۱۷ هجری]] و [[شهرنشین]] شدن [[لشکریان]]، سعد بن وقاص به دستور [[عمر بن خطاب]]، نظام اسباع را به جای نظام اعشار در کوفه تأسیس کرد. در این تقسیمبندی، هر [[قبیله]]، محلهای را به خود اختصاص داد و [[حمیریان]] همراه با [[قبایل یمنی]] [[مذحج]] و [[همدان]] و دیگر وابستگان آنها<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸.</ref> در [[شرق]] این [[شهر]] و در بخش شرقی [[مسجد کوفه]] ساکن شدند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۲.</ref>. این تقسیمبندی تا [[سال ۳۶ هجری]] که علی {{ع}} به [[کوفه]] آمد برقرار بود و در این [[زمان]] [[امام]] {{ع}} تغییراتی در ترکیب گروهها به وجود آوردند. بر اساس این گروهبندی جدید، حمیر با قبیله [[یمنی]] همدان به [[تنهایی]] در یک گروه قرار گرفت<ref>محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۱.</ref>. | |||
همچنین پس از [[فتوحات اسلامی]]، دستههایی از [[طوایف]] حمیر در شهرهای فتح شده [[شام]] بهویژه شهر [[حمص]]، [[مصر]]<ref>رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۳۶، ۵۴۱، ۵۴۳ـ۵۴۵؛ خلیفة بن خیاط، کتاب الطبقات، ص۲۶۷؛ ابندرید، کتاب الاشتقاق، ج ۲، ص۳۶۳؛ سمعانی، الانساب، ج ۲، ص۱۹۳، ج ۳، ص۵۲۸.</ref>، [[بصره]]<ref>ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۴۵.</ref> و شهرهای [[اندلس]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۳۳ـ۴۳۶.</ref> سکنی گزیدند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
== حمیریان و دوران [[خلافت علی]] {{ع}} == | |||
حمیریان در دوران [[خلافت امام علی]] {{ع}} نیز نقش آفرین برخی وقایع بودند که حضور در [[واقعه جمل]] از جمله آنهاست<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵؛ شیخ مفید، الجمل، ص۱۹۳.</ref>. در [[جنگ صفین]] نیز که در [[سال ۳۷ هجری]] به وقوع پیوست برخی از [[حمیریان]] در کنار علی {{ع}} و در [[سپاه]] ایشان حاضر بودند<ref>رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۴۳؛ نصربن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۱۷.</ref> و در مقابل، گروه بزرگی از حمیریان [[شام]] با [[معاویه]] همراه شدند و به [[صفین]] وارد شدند<ref>رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۴۰ـ۵۴۱، ۵۴۳؛ نصربن مزاحم، وقعة صفین، ص۲۲۷، ۲۹۰ـ۲۹۱، ۲۹۷؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۲۸، ج ۵، ص۲۲۷ـ۲۲۸، ۲۳۷.</ref>. به گفته [[سید مرتضی علم الهدی]]، [[مخالفت]] با [[حضرت علی]] {{ع}} در میان [[حمیریان]] شایع بود<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج ۴، ص۶۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== نقش [[قبیله]] حمیر در [[قیام امام حسین]] {{ع}} == | |||
از نقش قبیله حمیر در قیام امام حسین {{ع}} چه در مقدمه این [[قیام]] و حضور مسلم در [[کوفه]] و چه اصل [[واقعه کربلا]] خبر چندانی در دست نیست. شاید بتوان تنها خبر در باب نقش حمیریان پیش از رخداد واقعه [[عظیم]] [[عاشورا]] را، خبر [[اجتماع]] رؤسای [[قبایل]] حمیر، [[نخع]]، [[انصار]] و [[ربیعه]] در [[مسجد کوفه]] دانست. آنان در این اجتماع از [[عمر بن سعد]] ـ فرمانده [[سپاه کوفه]] ـ پیش از رفتنش به [[کربلا]] در خواست کردند تا از مواجهه با فرزند [[رسول خدا]] {{صل}} [[امتناع]] ورزد<ref>شمس الدین، انصار الحسین {{ع}}، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref>. | |||
در جریان [[واقعه کربلا]] هم آنچه مشهود است این است که [[حمیریان]] در هر دو سوی میدان، نقشی بیشتر و پر رنگتر از دیگر قبایل ایفا نکردند. به طوری که در میان [[شهدای کربلا]]، تنها نام یک تن از آنها دیده میشود و آن هم، [[انیس بن معقل اصبحی]] است<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۳؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۱۰۸؛ الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین {{ع}}، ج۲، ص۱۹.</ref>. در آن سوی میدان شاید بتوان چهره بارز این [[قبیله]] را [[خولی بن یزید]] اصبحی و برادرش شبل دانست<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۷۶؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== [[حمیریان]] و [[قیام توابین]] == | |||
[[قوم]] حمیر در قیام توابین نقش عمده ای ایفا نمودند. در واپسین مواقع این [[قیام]] و پس از کشته شدن بسیاری از [[فرماندهان]] قیام و در شبی که بازماندگان قیام، قصد عزیمت شبانه به کوفه گرفتند، [[کریب بن زید حمیری]] در حالی که [[پرچم]] بلقا در دست داشت، با جمعی کمتر از صد نفر سوی برخی از توابیان رفته کسانی از حمیر و [[همدان]] را که متفرق شده بودند را نزد خود فراهم آورد و ضمن سخنانی از [[عزم]] خود در [[ایستادگی]] در برابر [[دشمن]] گفت تا به مانند برادرانش کشته شود. اطرافیان او نیز اجابتش کردند و با او همراه شدند. او و همراهانش با پرچم خود رفت تا به قوم خود رسید و با پسر [[ذوالکلاع]] مواجه شد. آنان با رد [[امان]] پسر ذی الکلاع با او وارد [[جنگ]] شدند و همگی کشته شدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۶۰۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== دولت حمیریان == | |||
{{اصلی|دولت حمیریان}} | |||
[[یمن]]، [[سال]] ۱۱۵ قبل از میلاد، [[شاهد]] تشکیل دولتی بود که بعدها به نام [[دولت]] "[[حمیریان]]" خوانده شد<ref>پیگل لوسکایا، اعراب حدود مرزهای شرقی و ایران در سدههای چهارم-ششم میلادی، ص۲۳۷.</ref>. | |||
آغازگر [[حکومت حمیری]]، "[[یاسر یهصدق]]" بود که در حوالی سال ۷۵ میلادی به [[حکومت]] پرداخت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۲۱.</ref>. [[حمیریان]]، [[خویشاوند]] سبئیان به شمار میرفتند؛ اما چون شاخه کوچکتر [[خاندان]] بودند، [[وارث]] [[فرهنگی]] و بازرگانی معینی - سبئی شدند. زبانشان همان زبان معینی – سبئی بود و بیشتر درآمدشان از راه [[تجارت]]، به ویژه [[تجارت]] کندر و بخور تأمین میشد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۲ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)''']] | # [[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)''']] | ||
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۱ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] | |||
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۵۲: | خط ۱۲۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:قبیلههای عرب]] | ||
{{قبایل عرب}} | {{قبایل عرب}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۰
حمیر از قبایل بزرگ عرب قحطانی است که در یمن میزیستهاند. حکومت حمیریان از دولتهای دیرینه یمن است که دارای حکومتی پادشاهی بودند. این قبیله زبان حمیری و مخصوص به خود داشته و قبل از اسلام، بت پرستی، یهودیت و مسیحیت عمده مذهب رایج میان آنان است. آنان در قرن نهم هجری مسلمان شدند و در فتوحات اسلامی، جنگ جمل و در جنگ صفین در هر دو لشکر حضور فعال داشتند، ولی در جریان عاشورا حضورشان پر رنگ نیست. این قبیله دارای شخصیتهای مهمی همچون عبدالله بن جعفر حمیری و... بوده است.
مقدمه
حکومت حِمیَر از دولتهای دیرینه و قدیمی یمن بود. پایتخت این پادشاهی نخست شهر ظَفار و سپس شهر صنعای امروزی بود. پادشاهی حمیر با پادشاهی سبأ رقابت و کشمکش داشت تا اینکه حمیریها، سباییها را به طور کامل به زانو درآورند. حکومت حمیر پس از آن همچنان دوام داشت تا اینکه در ۵۲۵ میلادی بر اثر حملات مسیحیان فرو پاشید[۱].
نسب حمیر
حِمْیَر از قبایل بزرگ و کهن عرب است. این قبیله قحطانی[۲] که یونانیان و رومیان آنان را با نام «هومریتای»[۳] میشناختند و حبشیها ایشان را «همر» میخواندند[۴]، نسب از حمیر بن سَبَأ بن یَشْجُب بن یَعْرُب بن قَحطان بن عابِر میبرند[۵].
حمیر و برادرش کَهلان دو شاخه اصلی از سبأ را تشکیل دادند که قبایل یمن از آنها منشعب شدهاند[۶]. در برخی منابع نیز تعداد فرزندان حمیر را نُه تن ذکر کردهاند[۷].
از شاخههای مشهور حِمْیَر میتوان به نام «بنی یزان» که نزد نسبشناسان با نام «ذویَزَن»[۸] شناخته شده است و «جَدَن» از عشایر پرآوازه حِمْیَری که نام آن در شماری از نبشتههای عربستان جنوبی آمده است[۹] میتوان اشاره کرد. هنگام ورود اسلام به یمن، حِمْیَریان به شاخههای بسیار تقسیم شده بودند[۱۰].
شاخههای حِمیَر
حمیر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ذوأبین | ذورعین | بنوغیدان | ذوأصبح | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جدن | بنییزان | ذیلعوه | ذیمران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قدم | بنیحضور | کلاعیون | المقربون | یحصب | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاخههای مشهور حِمیَر عبارتاند از:
- بنییزان که همان ذَویَزَن[۱۱] در نزد نسبشناسان است و از عشایر نامآور حِمیَری است و از بزرگان آنان باید از سیف بن ذییزن و زُرعة ذویَزَن یاد کرد[۱۲].
- جَدَن از دیگر عشایر پرآوازه حِمیَری است که نام آن در شماری از نبشتههای عربستان جنوبی آمده است[۱۳].
- ذواَصبَح شاخه دیگری از حِمیَر میباشد و سکونتگاه آنان در لَحج بود[۱۴].
- بنوغَیدان که تعدادی از اقبال، از جمله حارث بن عبدکُلال مُثَوب و نُعیم بن کُلال از آنها میباشند[۱۵].
- ذورُعَین؛
- ذوأبین؛
- یَحصَب؛
- المقرّبون؛
- کَلاعیون؛
- بنیحَضور[۱۶]؛
- قُدَم؛
- ذیمران؛
- ذیلَعوه[۱۷] از دیگر شاخههای آن میباشند.
بدینصورت، در هنگام ورود اسلام به یمن، حِمیَریان به شاخههای بسیار تقسیم شده بودند و رهبران آنها مالک درههای خود بودند و به عنوان پادشاه خوانده میشدند، در حالی که رهبران قبیلهای بیش نبودند و از نامه بزرگان حِمیَری به رسولالله (ص) و پاسخ آن حضرت به آنان[۱۸] بر ما معلوم میگردد که «رؤسای عمده قبایل حِمیَری در امور خود از استقلال داخلی برخوردار بودند»[۱۹] که بعضی از آنها عنوان ذو، مثلِ، ذورُعین، ذوابین و ذویزن داشتند و گروهی به نام قَیل خوانده میشدند مثل بنیعبد کلال که اَقیال منطقه المعافیر بودند. چندین شاخه حِمیَری موفق شدند اتحادی بین خودشان به وجود آورند که تحت رهبری سمیفع بن یعفور بن ناکور (ناقور) که لقب «ذیالکلاع» داشت، جمع شده بودند[۲۰].
شایان توجه است که از حوادث این ایام روشن میگردد سران حِمیَری خودشان را از نزاع قدرت که بین بعضی از قبایل محلی در آن زمان اتفاق میافتاد دور نگه میداشتند، آنگونه که ذوالکلاع و یاران وی در هنگام ارتداد قیس بن عبد یغوث، ابنأ را یاری ندادند و بیطرفی اختیار کردند[۲۱].[۲۲]
مواطن حمیر
این قبیله منسوب به سرو حِمْیَر در جنوب شرقی یمن است. آنان در ظفار و دژ پرآوازه آن ریدان میزیستهاند[۲۳] و سپس دستههایی از آنها به سرزمین کوهستانی جنوب یمن بر کرانه دریا آمدند[۲۴].
حمیریان مناطق وسیعی از سواحل دریای سرخ تا حضرموت را در اختیار داشتند[۲۵]. به طور کلی قلمرو قبیله حِمْیَر «اقلیم حِمْیَر» نامیده میشد که حد آن از شمال به صنعا و جنوب آن به عدن و شرق آن به شَبوه و غرب آن به ساحل پست دریا منتهی میشد[۲۶].
گذری بر تاریخ حمیریان پیش از اسلام
سرزمین حمیر در ابتدا جزیی از سرزمین قتبان به شمار میآمد و به آنها جزیه میپرداخت. سبئیون به آنها «ولد اله عم» و «ملت عم» میگفتند[۲۷]. در اواخر قرن دوم پیش از میلاد، منازعات داخلی و تحولات شدیدی در یمن رخ داد که گاه برخی از این اقوام با یکی از این دستهها متحد و علیه قبیله دیگر وارد کارزار میشدند.
برخی منابع تاریخی و لغوی از ملوک حمیر با لقب قَیْل (جمع: اَقْیال) یاد کردهاند[۲۸]. براساس اطلاعات بهدست آمده از کتیبههای موجود، پادشاهان سبأ و حمیر همواره خود را ملک میخواندند[۲۹].
از ایام معروف حمیر در جاهلیت میتوان به «یوم البیداء» اشاره کرد. این جنگ که از نخستین ایام العرب به شمار رفته بین قبایل حمیر و کلب درگرفت و اشعار بسیار در باب آن سروده شد. یوم دیگر آنان نبرد «وادی السلان» است که بین حمیر و مذحج و همدان از یک سو و قبایل ربیعه و مضر از منطقه «السلان» ـ منطقه ای بین حجاز و یمن ـ و نزار از سرزمین خزاز ـ که کوهی در موازات السلان بود ـ، از سوی دیگر اتفاق افتاد[۳۰].[۳۱]
حمیریان و تشکیل حکومت
به گفته برخی مورخان، حمیر نخستین کسی بود که پس از مرگ پدرش، سبأ، به پادشاهی رسید[۳۲] و در شهر مأرب مستقر شد. وی مانند پدرش فتوحاتی کرد و دیگر فرمانروایان را مطیع و مغلوب ساخت[۳۳]، اما غالب تاریخدانان پادشاهی حمیر را به دو دوره پادشاهی تقسیم کردند:
۱. حکومت اول حمیریان (پادشاهان سبأ و ذی ریدان، ۱۱۵ قبل میلاد- ۳۰۰ میلادی)
در این دوره ـ که از ۱۱۵ یا ۱۰۹ پیش از میلاد آغاز و تا ۳۰۰ میلادی ادامه یافت، ـ پادشاهان حمیر را با توجه به قلمروشان، «ملک سبأ و ذورَیْدان» میخواندند[۳۴].
از ویژگیهای این دوره، ثبات و شکوفایی اقتصادی و رونق تجاری و تلاش برای گسترش سلطه دولت حمیر بر سراسر یمن و نفوذ آن در خارج، از جمله در حبشه و ساحل شرقی افریقاست[۳۵].
آخرین پادشاه حکومت حمیری در دوره اول، یاسِر یُهَنْعِم بود که در منابع عربی به نام «ناشرالنعم»[۳۶] یا «ناشر ینعم»[۳۷] و به نقلی «یاسر یَنْعُم»[۳۸] نیز شهرت دارد.
۲. حکومت حمیری دوم (پادشاهان سبأ، ذی ریدان، حضرموت، و یمنت)
از این دوره که از سال ۳۰۰ میلادی آغاز و تا ۵۲۵ ادامه مییابد به دوره تَبابِعه (جمعِ تُبَّع) یاد میشود[۳۹].
در تاریخ عرب جنوبی، دوره فترتی که از زمان مرگ "شمر یهرعش" آغاز شده و تا نخستین تعرض حبشیها به یمن و اشغال یمن و ریدان در سال ۳۴۰ میلادی ادامه مییابد، به عنوان یک دورۀ فترت دشوار و غامض شناخته میشود. در اواخر عمر حکومت حمیریان، سلطنت بین هشت خانواده حِمْیَری که با یکدیگر در نزاع و کشمکش بودند، دست به دست میشد و این اختلافات موقعیت آنان را به شدت ضعیف کرده بود. از ایرانیان هشت تن بر حمیر حکومت کردند[۴۰]، اما پس از مرگ سیف بن ذییزن، فرمانروایی ایرانیان به صنعا محدود گردید و ملوکالطوایفی حکمفرما شد و مردم هر ناحیه، مردی از حمیر را به شاهی برگزیدند. این وضع تا ظهور اسلام دوام یافت تا آنکه پیامبر اسلام، باذام (باذان) ـ عامل خسرو پرویز در یمن ـ را در سال۶۳۲ میلادی (۱۰ هجری) به عنوان عامل خود در یمن تعیین کرد[۴۱].[۴۲]
زبان حمیری
حمیریان از زبانی خاص که ویژه قبیله حمیر و از زبانهای رایج در عهد باستان بوده است، برخوردار بودند[۴۳]. این زبان در مقایسه با زبان عربی شمال جزیرة العرب، زبانی غیر فصیح به شمار میآمد[۴۴]. چندان که اعراب حجاز، زبان حمیری را به دلیل داشتن واژههای نامأنوس، به زبان عجم تشبیه کردهاند[۴۵]. حمیریها خطی به نام «مُسْنَد» داشتهاند[۴۶] که مسعودی آن را شبیه خط سریانی دانسته است[۴۷]. بسیاری از نقوش و نوشتههای حمیری به خط مسند باقی مانده است[۴۸].[۴۹]
دین حمیریان
امرای حمیری از جایگاه ویژهای در بین اعراب جاهلی برخوردار بودند. اعراب، دینداری و عزتشان را مرهونشان میدانستند[۵۰]. آنان در ابتدا بتپرست بودند[۵۱]، تا اینکه در زمان ابوکَرِب تُبان اَسْعَد از پرستش اصنام دست کشیده، به آیین یهود گرویدند[۵۲]. در منابع اسلامی، به رواج یهودیت در میان حمیریان در روزگار پیش از اسلام اشاره شده است[۵۳]، اما همان گونه که گفته شد و پارهای از نویسندگان هم بر آن تأکید دارند، یهودیت در میان طایفهای از این قبیله رواج یافت[۵۴].
همچنین برخی از اخبار از مسیحی شدن پادشاه حمیر تحت تأثیر تئوفیلوس هندی، مبشر مسیحی، در عهد قسطنطین دوم (حک: ۳۳۷ـ۳۴۰میلادی) ـ امپراتور روم ـ، خبر داده، از انتشار مسیحیت در یمن و ساخته شدن کلیساهایی در ظفار و عدن حکایت کردهاند[۵۵].
علاوه بر ادیان ذکر شده، مستنداتی نیز در دست است که از رواج آیینی توحیدی غیر از مسیحیت و یهودیت در برخی از یمنیها از جمله حمیریان خبر میدهد[۵۶]. از ادیان دیگر این قوم، پرستش خورشید بود که برخی از مردم این قبیله مبادرت به آن کرده بودند[۵۷].[۵۸]
حمیریان در ایام مقارن با ظهور اسلام
هنگام ورود اسلام به یمن، حِمْیَریان به شاخههای بسیار تقسیم شده، رهبران آنها مالکان درههای خود بودند. آنان در حالی که رهبران قبیلهای بیش نبودند، «پادشاه» خوانده میشدند. از نامه بزرگان حِمْیَری به رسول خدا (ص) و پاسخ آن حضرت به آنان[۵۹] چنین بر میآید که «رؤسای عمده قبایل حِمْیَری در امور خود از استقلال داخلی برخوردار بودند». حِمْیَریان روابط خصمانهای با برخی قبایل یمن داشتند آن سان که به همراهی مَذْحِج و همدان، جنگهایی با ربیعه و مضر در دره «سُلاّن» داشتند[۶۰].[۶۱]
اسلام حِمْیَر
بر اساس منابع در دسترس اولین کسی که از بزرگان حِمیَری اسلام را پذیرفت زُرعهُ ذویَزَن بود که در سال نهم به رسولالله (ص) نامهای نوشت و اسلام خود را به ایشان اعلام کرد[۶۲]. همچنین پس از بازگشت رسولالله (ص) از سفر تبوک، عدهای از بزرگان حِمیَر به نامهای حارث بن عبد کلال، شُریح بن عبدکُلال، نعیم بن عبد کُلال و نعمان، قَیل ذیرُعین و معافر، با احتیاط سیاسی سفیری به نام مالک بن مراره رُهاوی به مدینه فرستادند و از اسلام خود رسول خدا (ص) را آگاه ساختند. حضرت رسول (ص) نیز در پاسخ آنان نامهای نوشت و آنها را به پرستش خدای واحد و جهاد با مشرکین و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات و خمس دعوت کرد و سفارش کرد که صدقات و جزیه خود را به معاذ بن جبل و مالک بن مراره بپردازند[۶۳].
بدینسان، شیوه سیاسی و تبلیغی رسولالله (ص) جذب رهبران حِمیَری بود و با نامههایی که برای رهبران حِمیَری فرستاد، عنوان و موقعیت سیاسی اَذراء و اَقیال یمن را به رسمیت شناخت و نمایندگانی از میان یاران (خود مثل معاذ بن جبل و مهاجر بن ابیامیه) و نمایندگانی از میان بزرگان یمنی (مثل مالک بن مراره و جَریر بن عبدالله بَجَلی) به نزد رهبران حِمیَری فرستاد[۶۴].
شایان توجه است بر اساس نخستین منابع، اسلامِ رهبران حِمیَری در سال نهم هجری ثبت شده و گروهی از آنان پذیرش اسلام خود را به رسولالله (ص) نوشتند و این سخن عبدالمحسن مَدعَج که میگوید: «منابع دقیقاً نمیتوانند اسلام آوردن رهبران حِمیَری را در مجموع تأیید کنند»[۶۵] مقرون به صحت نیست؛ زیرا اقبال حِمیَری، ابتدا خود به پیامبر نامه نوشتند و اسلام خود را اعلام داشتند، نه این که از آنان خواسته شده باشد که اسلام بیاورند. رسولالله (ص) نیز در پاسخ خود اسلام آنان را تأیید کرد[۶۶].
حمیریان و نقش آنان در جریان ارتداد قبایل
با خروج اسود عنسی در یمن و سیطره او بر صنعاء، رسول خدا (ص) نامهای به کارگزاران یمن و رؤسای قبایل نوشتند و آنان را بر دفع شورش اسود عنسی مأمور کردند. پس از دریافت این نامه، رؤسای حمیر «ذی زود» و «ذی مرّان» و «ذی الکلاع» و «ذی ظُلَیم» همراه با عامر بن شهر همدانی یکصدا به مخالفت با این پیامبر دروغین برخاسته، با نامهنگاری به قبایل دیگر، از آنان در دفع این فتنه کمک خواستند[۶۷].
در نبرد با مسیلمه کذاب هم حمیریان نقش داشتند. ذوالکلاع حمیری از اشراف و بزرگان این قوم، از جمله کسانی است که در مبارزه با این پدیده شوم همراه با دیگر مسلمانان وارد میدان شد. او در جریان یکی از این نبردها نطقی آتشین ایراد کرد و مردم را به جهاد و فداکاری تحریض نمود[۶۸].
نقش حمیریان در فتوحات اسلامی
حمیریان نیز چونان دیگر قبایل یمنی نقش پررنگی در فتوحات اسلامی داشتند. گروههایی از آنان در ایام خلافت عمر در فتوح شام حضور یافتند[۶۹]. نقش حمیریان در فتح «حمص» نیز قابل توجه است[۷۰]؛ این حضور گسترده موجب شد تا عمر دیوانی برای اداره امور سپاهیان حمیر تشکیل دهد[۷۱].[۷۲]
حمیریان و اسکان در شهرهای اسلامی
کوفه و بصره بعد ار تخطیط به لحاظ موقعیت جغرافیایی، نیازمند میزبانی قبایل بیشتری بودند تا به تجهیز لشکر اسلام کمک کنند. پس از تأسیس کوفه در سال ۱۷ هجری و شهرنشین شدن لشکریان، سعد بن وقاص به دستور عمر بن خطاب، نظام اسباع را به جای نظام اعشار در کوفه تأسیس کرد. در این تقسیمبندی، هر قبیله، محلهای را به خود اختصاص داد و حمیریان همراه با قبایل یمنی مذحج و همدان و دیگر وابستگان آنها[۷۳] در شرق این شهر و در بخش شرقی مسجد کوفه ساکن شدند[۷۴]. این تقسیمبندی تا سال ۳۶ هجری که علی (ع) به کوفه آمد برقرار بود و در این زمان امام (ع) تغییراتی در ترکیب گروهها به وجود آوردند. بر اساس این گروهبندی جدید، حمیر با قبیله یمنی همدان به تنهایی در یک گروه قرار گرفت[۷۵].
همچنین پس از فتوحات اسلامی، دستههایی از طوایف حمیر در شهرهای فتح شده شام بهویژه شهر حمص، مصر[۷۶]، بصره[۷۷] و شهرهای اندلس[۷۸] سکنی گزیدند[۷۹].
حمیریان و دوران خلافت علی (ع)
حمیریان در دوران خلافت امام علی (ع) نیز نقش آفرین برخی وقایع بودند که حضور در واقعه جمل از جمله آنهاست[۸۰]. در جنگ صفین نیز که در سال ۳۷ هجری به وقوع پیوست برخی از حمیریان در کنار علی (ع) و در سپاه ایشان حاضر بودند[۸۱] و در مقابل، گروه بزرگی از حمیریان شام با معاویه همراه شدند و به صفین وارد شدند[۸۲]. به گفته سید مرتضی علم الهدی، مخالفت با حضرت علی (ع) در میان حمیریان شایع بود[۸۳].[۸۴]
نقش قبیله حمیر در قیام امام حسین (ع)
از نقش قبیله حمیر در قیام امام حسین (ع) چه در مقدمه این قیام و حضور مسلم در کوفه و چه اصل واقعه کربلا خبر چندانی در دست نیست. شاید بتوان تنها خبر در باب نقش حمیریان پیش از رخداد واقعه عظیم عاشورا را، خبر اجتماع رؤسای قبایل حمیر، نخع، انصار و ربیعه در مسجد کوفه دانست. آنان در این اجتماع از عمر بن سعد ـ فرمانده سپاه کوفه ـ پیش از رفتنش به کربلا در خواست کردند تا از مواجهه با فرزند رسول خدا (ص) امتناع ورزد[۸۵].
در جریان واقعه کربلا هم آنچه مشهود است این است که حمیریان در هر دو سوی میدان، نقشی بیشتر و پر رنگتر از دیگر قبایل ایفا نکردند. به طوری که در میان شهدای کربلا، تنها نام یک تن از آنها دیده میشود و آن هم، انیس بن معقل اصبحی است[۸۶]. در آن سوی میدان شاید بتوان چهره بارز این قبیله را خولی بن یزید اصبحی و برادرش شبل دانست[۸۷].[۸۸]
حمیریان و قیام توابین
قوم حمیر در قیام توابین نقش عمده ای ایفا نمودند. در واپسین مواقع این قیام و پس از کشته شدن بسیاری از فرماندهان قیام و در شبی که بازماندگان قیام، قصد عزیمت شبانه به کوفه گرفتند، کریب بن زید حمیری در حالی که پرچم بلقا در دست داشت، با جمعی کمتر از صد نفر سوی برخی از توابیان رفته کسانی از حمیر و همدان را که متفرق شده بودند را نزد خود فراهم آورد و ضمن سخنانی از عزم خود در ایستادگی در برابر دشمن گفت تا به مانند برادرانش کشته شود. اطرافیان او نیز اجابتش کردند و با او همراه شدند. او و همراهانش با پرچم خود رفت تا به قوم خود رسید و با پسر ذوالکلاع مواجه شد. آنان با رد امان پسر ذی الکلاع با او وارد جنگ شدند و همگی کشته شدند[۸۹].[۹۰]
دولت حمیریان
یمن، سال ۱۱۵ قبل از میلاد، شاهد تشکیل دولتی بود که بعدها به نام دولت "حمیریان" خوانده شد[۹۱].
آغازگر حکومت حمیری، "یاسر یهصدق" بود که در حوالی سال ۷۵ میلادی به حکومت پرداخت[۹۲]. حمیریان، خویشاوند سبئیان به شمار میرفتند؛ اما چون شاخه کوچکتر خاندان بودند، وارث فرهنگی و بازرگانی معینی - سبئی شدند. زبانشان همان زبان معینی – سبئی بود و بیشتر درآمدشان از راه تجارت، به ویژه تجارت کندر و بخور تأمین میشد[۹۳].[۹۴]
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ابن دُرَید، کتاب الاشتقاق، ج ۲، ص۳۶۱؛ ابن عبدربه، العقدالفرید، ج۳، ص۲۸۵.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۱۰ـ۵۱۱.
- ↑ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۱۰ـ۵۱۱.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص۲۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص۲۱۱.
- ↑ ابندرید، کتاب الاشتقاق، ج ۲، ص۳۶۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۲۹.
- ↑ رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۳۴؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۳۲؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ج ۲، ص۵۴،۲۹۰؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۰ش.
- ↑ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۷۸.
- ↑ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۹۸.
- ↑ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)، ۱۳۸۰ش؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۹۸.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۹۵ و ۱۷۷. یکی از مخلافهای یمن در شمال غربی عَدن قرار دارد (ر. ک: محمد بن علی الاکوع، الیمن الخضراء مهد الحضاره، ص۱۱۹).
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۲۶۴ و ۳۵۶.
- ↑ ر. ک: ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۴۰؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، الجزء الثالث، ص۲۸۶؛ ابندرید، الاشتقاق، الجزء الثانی، ص۵۲۳؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۸؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، تحقیق محمود فردُوس العظم، الجزء الثانی، ص۲۷۸.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۱.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.
- ↑ Abdal-Muhsin Mad,aj m.al-Mad, aj, op. cit. p۶.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۷.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۵۳۶.
- ↑ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۶۶-۶۷.
- ↑ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۱۶.
- ↑ عمررضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶.
- ↑ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۱۷.
- ↑ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)، ۱۳۸۰ش؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۱۷.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوکالارض، ص۱۱۴؛ جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، ذیل «قول»؛ بغدادی، ج ۹، ص۵۶۲.
- ↑ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه.
- ↑ عمر رضا کَحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶ ذیل کلمه حمیر.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ رجوع کنید به ابنقتیبه، المعارف، ص۶۲۶؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۰؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۱۹۵.
- ↑ ابنسعید مغربی، نشوةالطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، ج ۱، ص۹۷ـ۹۸.
- ↑ الموسوعةالیمنیة، تألیف یوسف محمد عبداللّه، ذیل کلمه «حمیر».
- ↑ برّو، تاریخالعرب القدیم، ص۷۹ـ۸۰؛ سید عبدالعزیز سالم، تاریخالعرب فی عصر الجاهلیة، ص۱۴۰ـ۱۴۱.
- ↑ وهب بن منبه، التیجان من ملوک حمیر، ص۲۱۹ و ۴۲۶؛ حسن بن احمد همدانی، الأکلیل، ج۸، ص۲۰۷.
- ↑ حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الأرض و الأنبیاء، ص۸۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۵۹.
- ↑ رجوع کنید به حتّی، تاریخ عرب، ص۶۰؛ برّو، تاریخالعرب القدیم، ص۸۲؛ نیز رجوع کنید به تُبَّع.
- ↑ حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوکالارض، ص۱۱۳.
- ↑ رجوع کنید به ابنهشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۱ـ۷۲.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۰ش.
- ↑ حمزه اصفهانی، کتابالتنبیه علی حدوث التصحیف، ص۲۰.
- ↑ رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، ج ۶، ص۲۸۶؛ صالحی شامی، سبلالهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ۱، ص۴۸۹.
- ↑ زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، ج ۳، ص۱۹۸؛ ابناثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، ذیل «طمطم».
- ↑ ابنندیم، الفهرست، ص۸؛ زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، ج ۱، ص۱۸۵.
- ↑ مسعودی، تنبیه الاشراف، ص۸۱.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مطهرعلی اریانی، نقوش مسندیة و تعلیقات، ۱۹۹۰؛ نیز رجوع کنید به خطّ؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۰ش.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ همدانی، تاریخ همدانی، ص۵۹.
- ↑ ابن کلبی، الاصنام، ترجمه محمد رضا جلالی نایینی، ص۱۱.
- ↑ نیز ر. ک. ابن کلبی، الاصنام، ترجمه محمدرضا جلالی نایینی، ص۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۴۲.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنقتیبه، المعارف، ص۶۲۱؛ علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج ۹، ص۲۷۶.
- ↑ رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، ج ۶، ص۲۵۴؛ شوکانی، نیلالاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج ۷، ص۱۴۴.
- ↑ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۵۲۶؛ صالح احمدعلی، تاریخالعرب القدیم و البعثة النبویة، ص۳۰.
- ↑ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۱۵۸.
- ↑ عمر رضا کَحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶ ذیل کلمه حمیر.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص۳۸۱.
- ↑ عمررضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶.
- ↑ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (ع)، ۱۳۸۰ش؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۱.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۹۰؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۲۶۴ و ۳۵۶.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۴۴۴.
- ↑ Abdal-Muhsin Mad, aj, op. cit. p۷.
- ↑ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۶۷-۶۸؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۳۲؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۴۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ رجوع کنید به مروزی، کتاب الفتن، ص۲۵۹؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۲، ص۱۴۸، ۱۵۱ـ۱۵۲.
- ↑ واقدی، فتوح الشام، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص۲۹۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸.
- ↑ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۲.
- ↑ محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۱.
- ↑ رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۳۶، ۵۴۱، ۵۴۳ـ۵۴۵؛ خلیفة بن خیاط، کتاب الطبقات، ص۲۶۷؛ ابندرید، کتاب الاشتقاق، ج ۲، ص۳۶۳؛ سمعانی، الانساب، ج ۲، ص۱۹۳، ج ۳، ص۵۲۸.
- ↑ ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۴۵.
- ↑ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۳۳ـ۴۳۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵؛ شیخ مفید، الجمل، ص۱۹۳.
- ↑ رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۴۳؛ نصربن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۱۷.
- ↑ رجوع کنید به ابنکلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج ۲، ص۵۴۰ـ۵۴۱، ۵۴۳؛ نصربن مزاحم، وقعة صفین، ص۲۲۷، ۲۹۰ـ۲۹۱، ۲۹۷؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۲۸، ج ۵، ص۲۲۷ـ۲۲۸، ۲۳۷.
- ↑ سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج ۴، ص۶۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ شمس الدین، انصار الحسین (ع)، ص۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۳؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۱۰۸؛ الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ج۲، ص۱۹.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۷۶؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۶۰۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ پیگل لوسکایا، اعراب حدود مرزهای شرقی و ایران در سدههای چهارم-ششم میلادی، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۲۱.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، دولتهای عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱.