|
|
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | '''بشر بن حارث''' ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[بشر بن حارث در تاریخ اسلامی]] | [[بشر بن حارث در تراجم و رجال]]| [[بشر بن حارث در حدیث]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| | * [[بشر بن حارث بن عمرو انصاری ظفری]] |
| [[بشر بن حارث ابیرق بن عمرو بن حارثة بن هیثم بن ظفر]] [[انصاری]] ظفری<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۴۲۷.</ref> یکی از [[یاران]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و از [[انصار]] و [[اهل]] [[مدینه]] است. او و دو برادرش، [[بشیر]] و مبشر، به بنی ابیرق مشهور بودند<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.</ref>. | | * [[بشر بن حارث بن قیس قرشی]] |
| | * [[بشر بن حارث بن سریع عبسی]] |
| | * [[بشر بن حارث مروزی]] |
|
| |
|
| [[بشر]] و مبشر در [[جنگ احد]] شرکت داشتند، ولی برادرشان، بشیر، شاعر و از [[منافقان]] بود و در اشعار خود از [[پیامبر]]{{صل}} و یارانش [[بدگویی]] و آنها را [[نکوهش]] میکرد. او و دو برادرش [[تنگدست]] بودند و بشیر که [[ایمان]] [[درستی]] نداشت، [[دست]] به سرقتی زد که نزدیک بود سبب [[فتنه]] و [[اختلاف]] [[بزرگی]] شود <ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. و به [[نقل]] دیگری هر سه [[برادر]]، [[منافق]] بودند و با هم دست به [[سرقت]] زدند<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۵۰؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[بشر بن حارث (مقاله)|مقاله «بشر بن حارث»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:.</ref>
| | {{ابهامزدایی}} |
| | |
| ==ماجرای سرقت و [[نزول]] [[آیات]]==
| |
| بشیر، شبی از [[انبار]] عموی [[قتادة بن نعمان]] یعنی [[رفاعة بن زید]] که در [[همسایگی]] آنان بود، سرقت کرد و مقداری آذوقه، [[شمشیر]] و زرهش را به سرقت برد. [[رفاعه]] داستان سرقت را به برادر زادهاش [[قتاده]] که مردی بزرگ و محترم و از شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] بود و در میان [[یاران پیامبر]]{{صل}} [[احترام]] خاصی داشت، گزارش داد.
| |
| | |
| قتاده به [[تحقیق]] و جستجو پرداخت اما بشیر و برادرانش، [[لبید بن سهل]] را که از اشراف مدینه بود، متهم کردند. پس لبید با شمشیر کشیده به سوی آنان آمد و گفت: "ای [[فرزندان]] ابیرق! آیا به من نسبت دزدی میدهید با آنکه شما به این کار سزاوارترید؛ شما [[مردمان]] منافقی هستید که در اشعار خود از [[رسول خدا]]{{صل}} بدگویی میکنید و آنگاه به دیگران نسبت میدهید و میگویید [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]] این اشعار را سرودهاند؛ اینک یا دزدی مرا ثابت کنید و یا این که شما را خواهم کشت". آنان که دیدند کار به جای خطرناکی رسیده، حرف خود را پس گرفتند.
| |
| | |
| قبیلة [[بشیر]] وقتی که چنین دیدند، فردی از بستگان خود به نام [[اسید بن عروه]] را که مردی سخن ور بود، نزد [[پیامبر]]{{صل}} فرستادند و او به آن [[حضرت]] چنین [[شکایت]] کرد: یا [[رسول الله]]! [[قتاده]] به خانوادهای از بستگان ما که مردمانی محترم و صاحب اصالت و [[شرف خانوادگی]] هستند، نسبت دزدی داده و به کاری که اصلا با آنان نسبتی ندارد، متهم ساخته است. [[رسول خدا]]{{صل}} از شنیدن این مطلب بسیار محزون و متأثر شد. از سوی دیگر قتاده [[خدمت]] پیامبر{{صل}} آمد و گفت: "یا رسول الله! افرادی از قبیلهای که سابقه خوبی ندارد، از [[خانه]] عموی من دزدی کرده و آنچه آذوقه داشته را به همراه [[سلاح]] [[جنگی]] او به [[سرقت]] بردهاند".
| |
| | |
| [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با توجه به گفتار اسید، همین که این جملات را از قتاده شنید، برآشفت و با شدت به وی [[اعتراض]] کرد و چنین فرمود: "آیا نسبت به یک [[خاندان]] محترم و با [[آبرو]] چنین اتهامی میزنی و به آنان چنین [[عمل]] [[زشتی]] را نسبت میدهی!" قتاده از این پیشامد و این [[سرزنش]] پیامبر{{صل}} سخت نگران و افسرده شد و پس از بازگشت، به عموی خود گفت: «ای کاش مرده بودم و به حضرت شکایت نمیکردم تا مرا این طور ملامت کند». [[رفاعه]] گفت: "ما از [[خدا]] کمک میجوییم و به او [[پناه]] میبریم".
| |
| | |
| تأثر و [[اندوه]] قتاده و ناله رفاعه کارساز شد و [[جبرییل]] این [[آیات شریفه]] را برای پیامبر{{صل}} آورد:
| |
| {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا * وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا * وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا * يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا * هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا * وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا * وَمَنْ يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَمَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش * و از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده بخشاینده است * و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد * (کارهای خود را) از مردم پوشیده میدارند و از خداوند پوشیده نمیتوانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی میگذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست * هان! (گیرم) این شمایید که در زندگانی این جهان از ایشان دفاع کردید، در رستخیز از آنان در برابر خداوند که دفاع خواهد کرد؟ یا چه کس حامی آنان خواهد بود؟ * و هر کس کار بدی کند یا بر خود ستم روا دارد سپس از خداوند آمرزش بخواهد خداوند را آمرزندهای بخشاینده خواهد یافت * و هر کس گناهی کند تنها به زیان خویش کرده است و خداوند دانایی فرزانه است * و هر کس خطایی یا گناهی کند سپس آن را به گردن بیگناهی اندازد بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش کشیده است» سوره نساء، آیه ۱۰۵-۱۱۲.</ref>.
| |
| | |
| چون این [[آیات]] نازل شد؛ بستگان [[بشیر]] به وی گفتند: [[استغفار]] کن و [[توبه]] نما. او گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]]! جز لبید کسی این وسایل را ندزدیده است و وقتی که [[آیه]] آخر را بر او خواندند که خدا از عمل او و [[اتهام]] به دیگری خبر داده است و فهمید که رسوا شده، [[کفر]] [[باطنی]] خود را آشکار کرد و به [[مکه]] گریخت و به [[کفار]] [[قریش]] ملحق شد"<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۲؛ التبیان، شیخ طوسی،ج۳، ص۳۱۵-۳۱۸.</ref>. و [[خداوند]] این [[آیه]] را نیز درباره او نازل فرمود: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[بشر بن حارث (مقاله)|مقاله «بشر بن حارث»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:.</ref>
| |
| | |
| == پرسشهای وابسته ==
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[بشر بن حارث (مقاله)|مقاله «بشر بن حارث»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| | |
| [[رده:بشر بن حارث]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |