ایثار در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
[[امام خمینی]] در کتابهای اخلاقی خود، مستقل به این مسئله نپرداخته و تنها ذیل موضوعاتی، مانند [[صدقه]] و [[انفاق]] از آن سخن گفته است<ref>چهل حدیث، ص۴۹۲.</ref>؛ اما در سخنرانیهای خود بحثهای فراوانی درباره ایثار و [[فداکاری]] مطرح کرده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۱۱؛ ج۱۲، ص۳۸۷؛ ج۱۶، ص۱۹۶ - ۱۹۹.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[ایثار - گرامی (مقاله)| مقاله «ایثار»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۰۶.</ref> | [[امام خمینی]] در کتابهای اخلاقی خود، مستقل به این مسئله نپرداخته و تنها ذیل موضوعاتی، مانند [[صدقه]] و [[انفاق]] از آن سخن گفته است<ref>چهل حدیث، ص۴۹۲.</ref>؛ اما در سخنرانیهای خود بحثهای فراوانی درباره ایثار و [[فداکاری]] مطرح کرده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۱۱؛ ج۱۲، ص۳۸۷؛ ج۱۶، ص۱۹۶ - ۱۹۹.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[ایثار - گرامی (مقاله)| مقاله «ایثار»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۰۶.</ref> | ||
==[[حقیقت]] و منشأ== | |||
برخی علمای اخلاق ایثار را فضیلتی [[نفسانی]] دانستهاند که [[انسان]] با آن نه تنها از برخی نیازهایش چشم میپوشد، بلکه به [[نیازمندان]] نیز [[بذل و بخشش]] میکند<ref>ابن مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، ص۱۰۴.</ref>. سخاوت از اخلاق [[انبیا]]{{عم}}<ref>غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۲۵.</ref> و ایثار بالاترین درجه آن است<ref>غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۴۷؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۲.</ref>. اهل معرفت ایثار را از ارکان<ref>مستملی بخاری، اسماعیل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۱۶۷.</ref> و [[آداب]] تصوف<ref>سلمی، محمدبن حسین، تسعة کتب فی اصول التصوف والزهد، ص۲۵۱.</ref> شمرده و آن را منبع [[رشد]] درخت [[محبت]] میدانند که با ایثار و انفاق آبیاری میشود<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الأولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۱۴.</ref>. به [[باور]] ایشان [[ایثار]] [[خُلق]] و [[رفتار]] پسندیدهای در [[سلوک]] است که اگر [[ملکه]] نفس شده باشد و ایثارکننده به آسانی و از روی علاقه به این کار [[اقدام]] کند، نیکوست<ref>انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، ص۷۵؛ کاشانی، شرح منازل، ص۳۸۶.</ref>. برخی [[اهل معرفت]]، منشأ ایثار را متّصف شدن [[بنده]] به [[اسمای الهی]] میدانند<ref>ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] نفسانیت و انانیت را در [[حقیقت]] ایثار دخیل میداند و باور دارد ایثار در جایی است که ایثارگر، خود و عمل خود را [[مشاهده]] کند؛ اما اگر خود را نبیند و تنها [[خدا]] را ببیند، این ایثار نیست بلکه بالاتر است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۴۹.</ref>. ایشان [[اسلام]] را عامل تحرک و [[جانفشانی]] میداند و بر این باور است که [[اعتقاد]] به وجود [[عالم آخرت]] و [[بهشت]] سبب جانفشانیهای [[صدر اسلام]] و آنچه در [[ایران]] پیدا شد، بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۱۸۲ – ۱۸۳.</ref>. ایشان متحول شدن<ref>همان، ج۱۳، ص۴۴۰.</ref> و دستبرداشتن از [[حجاب]] خودیت و مشاهده [[جمال الهی]] را زمینهساز ایثار معرفی میکند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۳۳۳ - ۳۳۴.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[ایثار - گرامی (مقاله)| مقاله «ایثار»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۰۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۶
مقدمه
«ایثار» به معنای مقدّمداشتن دیگری بر خود[۱] یا به هرگونه تفضیل و ترجیح میان دو چیز[۲] میگویند. علمای اخلاق ایثار را به معنای بخشش با وجود نیاز[۳]، گذشتن از ضروریات زندگی و بخشش آن به نیازمندان[۴] و مقدّم شمردن دیگری بر خود در کسب سود یا دفع ضرر[۵] تعریف کردهاند. بعضی صفت مقابل ایثار را «بخل» میدانند[۶]. اهل معرفت ایثار را مقدّم داشتن دیگری بر خود[۷] و بخشش آنچه خود به آن نیازمند است[۸]، تعریف کردهاند.
ایثار با مفاهیمی چون سخاوت، انفاق و احسان مرتبط است. فرق ایثار با سخاوت در آن است که ایثار بخشش چیزی است که شخص خود به آن نیازمند است و سخاوت بخشش چیزی است که فرد به آن نیاز ندارد[۹]، خواه بخشیدن به نیازمند یا غیر آن باشد[۱۰]. انفاق به معنای صرف کردن مال در موارد نیاز است[۱۱] و احسان به هر فعلی از افعال نیک که سزاوار انجام است، گفته میشود[۱۲]، بدون اینکه نیاز شخص در آن دخیل باشد.[۱۳]
پیشینه
ایثار از جمله ویژگیهایی است که ریشه در فطرت انسانی دارد[۱۴] و در ادیان الهی و غیر الهی وجود دارد. در ادیان غیر الهی، بارزترین ظهور آن، قربانی کردن است[۱۵]؛ در مکاتب الهی این ویژگی از جایگاه بلندی برخوردار است. در آیین قبالا که مکتب عرفانی یهود است، از ایثار و از جانگذشتگی یاد شده است[۱۶] و در مسیحیت از ایثار حضرت مسیح(ع) در به صلیب کشیدهشدن سخن به میان آمده است و پارهای از تفاسیر متون مسیحی بر این امر تأکید میورزند که مرگ حضرت مسیح(ع) ایثاری برای پاککردن گناهان مردم بوده است[۱۷]. برخی بر این باورند که ویژگی ایثار جایگاه مهمی در رشد و شکوفایی جوامع و تمدنها داشته است؛ چنانکه منشأ ظهور دولتها و تمدنها در کشورهای مختلف، ایثار و جانفشانیهای افراد بر پایه اصول و عقایدی است که به آن اعتقاد راسخ دارند؛ اما اگر این اعتقادات و مقاصد ضعیف باشد، از مرگ میترسند و به شکست و خواری دچار میشوند[۱۸]. بخشی از ظهور تمدن عظیم اسلامی نیز به دلیل روحیه والای مسلمانان، به ویژه ایثار و فداکاری آنان بوده است[۱۹]. در صدر اسلام نیز، قدرت تحمل و ایثار مسلمین در شعب ابیطالب[۲۰] و مقدّم داشتن مهاجرین توسط انصار در مدینه[۲۱] نقش مؤثری در رشد و بالندگی اسلام داشته است.
پیش از اسلام این مفهوم برای مردم شبه جزیره مفهومی شناخته شده بود[۲۲]. قرآن کریم با تأیید این رفتار نیک و بهکارگیری آن در آموزههای دینی، به تکمیل آن پرداخته است[۲۳]. روایات فراوانی نیز این موضوع را بیان و بر اهمیت و ارزش آن تأکید کرده و در برخی کتب روایی نیز بابی بر آن اختصاص داده شده است[۲۴]. در روایات از ایثار به عنوان نهایت احسان و بهترین عبادت و روش و خلق و خوی نیکان یاد شده است[۲۵]. علمای اخلاق، کمتر به صورت مستقل به این موضوع پرداختهاند، بلکه در بیشتر منابع اخلاقی، تنها در ضمن بحثهایی نظیر زهد، جود و سخاوت از آن سخن گفتهاند[۲۶]؛ اما اهل معرفت به این موضوع توجهی ویژه کردهاند و در آثار عرفانی باب مستقلی برای آن گشودهاند؛ چنانکه خواجه عبدالله انصاری ایثار را یکی از مقامات عرفانی میشمرد[۲۷]، صوفیه نیز یکی از ارکان تصوف را ایثار میدانند[۲۸].
امام خمینی در کتابهای اخلاقی خود، مستقل به این مسئله نپرداخته و تنها ذیل موضوعاتی، مانند صدقه و انفاق از آن سخن گفته است[۲۹]؛ اما در سخنرانیهای خود بحثهای فراوانی درباره ایثار و فداکاری مطرح کرده است[۳۰].[۳۱]
حقیقت و منشأ
برخی علمای اخلاق ایثار را فضیلتی نفسانی دانستهاند که انسان با آن نه تنها از برخی نیازهایش چشم میپوشد، بلکه به نیازمندان نیز بذل و بخشش میکند[۳۲]. سخاوت از اخلاق انبیا(ع)[۳۳] و ایثار بالاترین درجه آن است[۳۴]. اهل معرفت ایثار را از ارکان[۳۵] و آداب تصوف[۳۶] شمرده و آن را منبع رشد درخت محبت میدانند که با ایثار و انفاق آبیاری میشود[۳۷]. به باور ایشان ایثار خُلق و رفتار پسندیدهای در سلوک است که اگر ملکه نفس شده باشد و ایثارکننده به آسانی و از روی علاقه به این کار اقدام کند، نیکوست[۳۸]. برخی اهل معرفت، منشأ ایثار را متّصف شدن بنده به اسمای الهی میدانند[۳۹].
امام خمینی نفسانیت و انانیت را در حقیقت ایثار دخیل میداند و باور دارد ایثار در جایی است که ایثارگر، خود و عمل خود را مشاهده کند؛ اما اگر خود را نبیند و تنها خدا را ببیند، این ایثار نیست بلکه بالاتر است[۴۰]. ایشان اسلام را عامل تحرک و جانفشانی میداند و بر این باور است که اعتقاد به وجود عالم آخرت و بهشت سبب جانفشانیهای صدر اسلام و آنچه در ایران پیدا شد، بوده است[۴۱]. ایشان متحول شدن[۴۲] و دستبرداشتن از حجاب خودیت و مشاهده جمال الهی را زمینهساز ایثار معرفی میکند[۴۳].[۴۴]
منابع
پانویس
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة وصحاح العربیه، ج۲، ص۵۷۵.
- ↑ عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغه، ص۱۱۸؛ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۷.
- ↑ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۴۷؛ نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ص۴۰۹.
- ↑ گیلانی، عبدالرزاق، ص۴۶۴.
- ↑ جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۱۸ و ۱۰۴.
- ↑ جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۱۹.
- ↑ کاشانی، لطائف الاعلام، ص۱۲۸.
- ↑ ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۵۸۵.
- ↑ ورام، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعة ورام)، ج۱، ص۱۷۲.
- ↑ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۴۷.
- ↑ جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۱۷.
- ↑ جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۵.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۶.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۲، ص۳۸۲.
- ↑ منصوری لاریجانی، اسماعیل، از قیام تا قیام، قیام امام حسین(ع) و قیام امام خمینی، ص۱۸۰.
- ↑ منصوری لاریجانی، اسماعیل، از قیام تا قیام، قیام امام حسین(ع) و قیام امام خمینی، ص۱۷۳ – ۱۷۴.
- ↑ هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۹۷ – ۱۹۹.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، ص۳۴۱ – ۳۴۲.
- ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۸۷ – ۹۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۰۶.
- ↑ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۷۵ – ۵۸۴.
- ↑ بقره/ ۱۷۷؛ حشر/ ۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۸؛ حرّعاملی، محمدبن حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ج۹، ص۴۲۹.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۳۹۵ – ۳۹۶.
- ↑ ابن مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، ص۱۰۴؛ فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۶، ص۷۹ - ۸۲؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۲.
- ↑ ص۷۵ – ۷۶.
- ↑ کلاباذی، محمد بن ابراهیم، کتاب التعرف، ص۹۰.
- ↑ چهل حدیث، ص۴۹۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۱۱؛ ج۱۲، ص۳۸۷؛ ج۱۶، ص۱۹۶ - ۱۹۹.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۶.
- ↑ ابن مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، ص۱۰۴.
- ↑ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۲۵.
- ↑ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۴۷؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۲.
- ↑ مستملی بخاری، اسماعیل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۱۶۷.
- ↑ سلمی، محمدبن حسین، تسعة کتب فی اصول التصوف والزهد، ص۲۵۱.
- ↑ ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الأولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۱۴.
- ↑ انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، ص۷۵؛ کاشانی، شرح منازل، ص۳۸۶.
- ↑ ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۱۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۴۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۱۸۲ – ۱۸۳.
- ↑ همان، ج۱۳، ص۴۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۳۳۳ - ۳۳۴.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۷.