تأثیر اندیشه عصمت در اصول فقه امامیه چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '| پاسخ‌دهنده = ↵| پاسخ‌دهندگان = ۱ پاسخ↵}}' به '| تعداد پاسخ = ۱ }}')
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
خط ۴۳: خط ۴۳:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان عصمت]]
[[رده:پرسمان عصمت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های عصمت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های عصمت با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۳

تأثیر اندیشه عصمت در اصول فقه امامیه چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت
مدخل اصلیکارکردهای عصمت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

تأثیر اندیشه عصمت در اصول فقه امامیه چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

پاسخ نخست

مینایی

آقای دکتر بهروز مینایی در کتاب «اندیشه کلامی عصمت» در این‌باره گفته‌ است:

«از مباحثی که در اصول فقه امامی نقش کلیدی دارد و مبحث کلامی عصمت پیامبر(ص) و امامان(ع) به عنوان پایه و پیش فرض اساسی آن مطرح می‌باشد، حجیّت کتاب و سنت است. کتاب و سنت دو منبع اولیه و پایه‌ای در شناخت احکام خداست

حجیّت کتاب خدا: بی‌شک قرآن، نخستین و بااهمیت‌ترین منبع برای دریافت و استنباط احکام شرعی است. فقیه در هر قضیه‌ای برای فهم حکم خداوند متعال، در وهله نخست به کتاب خدا مراجعه می‌کند و پس از آن به بررسی منابع دیگر می‌پردازد. در مورد ابتنای حجیّت کتاب خدا و خدشه ناپذیربودن آن بر عصمت یا اعجاز سه تقریر وجود دارد. در بعضی از این صور، حجیّت کتاب مبتنی بر عصمت است و در بعضی دیگر مبتنی نیست.

تقریر یکم: حجیّت به صورت مانعةالجمع یا مبتنی بر اعجاز است یا مبتنی بر عصمت. این تقریر، آن چیزی است که در وهله نخست به ذهن می‌آید؛ اما چه بسا تقریرهای دیگری وجود دارد.

تقریر دوم: حجیّت کتاب به صورت مانعةالخلو یا مبتنی بر اعجاز یا مبتنی بر عصمت رسول خدا(ص) و یا مبتنی بر هر دو می‌باشد؛ به عبارت دیگر صدق گفتار پیامبر اکرم(ص) و اعتقاد به حقانیت گفتار او می‌تواند ناشی از ارائه معجزه توسط پیامبر اکرم(ص) باشد؛ یعنی اعجاز قرآن اعم از اعجاز بلاغی، مفهومی، ادبی و... نشان دهنده عجز بشر از آوردن قرآن و درنتیجه حجیّت آن است و در عرض آن، دلیل دیگری مانند شیوۀ زندگی رسول خدا(ص) در میان مردم، پاکدامنی، امانتداری و صداقت در سیره عملی او راه پی بردن به صدق گفتار رسول خدا(ص) و خدایی بودن کلماتش و اسناد قرآن به حق تعالی و حقانیت و حجیّت کتاب است. طبق این تقریر، عصمت می‌تواند در عرض معجزه به تنهایی یا هر دو با هم حقانیت و حجیّت کتاب را اثبات کند.

تقریر سوم: در این تقریر می‌توان حجیّت کتاب خدا را مستند به عصمت کرد و عصمت را از طریق ارائه معجزه توسط پیامبر(ص) اثبات کرد؛ یعنی شأن معجزه دلیل بر معصومیت رسول خدا(ص) باشد؛ چون لیاقت اخذ معجزه تنها در صورت عصمت رسول ثابت می‌شود و در طول آن عصمت در گفتار پیامبر(ص) نشان دهنده اسناد قرآن به حق تعالی و حجیّت کتاب باشد. از دیدگاه نگارنده تقریب دوم به واقع نزدیک‌تر است؛ به این معنا که پیامد عصمت پیامبر خدا(ص) از کذب و خطا و نسیان در مقام اخذ و تلقّی وحی و سپس بازخوانی و ابلاغ آن به مردم صدر اسلام، حجیّت کتابی است که بدون هیچ‌گونه کاهش، تغییر و افزایش در اختیار مردم صدر اسلام قرار داده شده است. اینکه می‌گوییم عصمت پیامبر خدا(ص) تنها حجیّت قرآن نازل شده به مردم صدر اول را ثابت می‌کند، نشانه آن است که مصونیت قرآن از تحریف به نقیصه در نسل‌های بعد، نیازمند تواتر و اسناد تاریخی خواهد بود. در این امر نمی‌توان به بعضی از آیات قرآن[۱] که اهتمام الهی در حفظ کتاب خدا از هرگونه تغییر و تبدّل به زیاده و نقیصه است استناد کرد؛ چون در این صورت استدلال دوری خواهد بود. بنابراین قول به تحریف قرآن به نقیصه که بعضی از دانشوران به آن قایل شده‌اند، با اعتقاد به عصمت پیامبر(ص) هیچ‌گونه تنافی ندارد؛ هرچند این قول ادلّه قابل دفاعی ندارد.

حجیّت سنت: وحی الهی دربردارنده همه جزئیات احکام شرعی نیست. در غالب موارد تنها اصل تشریع حکم در قرآن آمده است و تفاصیل جزئی احکام توسط پیامبر اکرم(ص) در قالب گفتار یا به صورت عملی و رفتاری بیان شده‌اند. بسیاری از احکامی که در قرآن آمده است به صورت مجمل یا عام و یا مطلق بیان شده‌اند. مقیدات، تخصیص‌ها و تفصیل‌ها و تفسیرهای آنها در سخن رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) آمده است. آن حضرت با گفتار و سیره عملی خود به تبیین جزئیات قوانین و تفسیر مجمل‌های قرآن پرداخته‌اند. به آنچه پیامبر(ص) در مقام تفسیر وحی و تبیین جزئیات شریعت گفته‌اند، سنت نبوی گفته می‌شود[۲]. عده‌ای از اهل سنت، سنت را منحصر در سنت پیامبر(ص) می‌دانند و بعضی آن را به سنت صحابه هم بسط می‌دهند. اگر سنت به صحابه بسط داده شود، یقیناً این سنت شامل سنت برخی از اهل بیت(ع) نیز خواهد شد؛ چراکه اهل بیت(ع) افضل و اعلم همه صحابه محسوب می‌شوند. در هر صورت فقه امامی، سنت را منحصر در سنت نبوی نمی‌داند. همراهی کتاب و سنت و لزوم کنارهم بودن آنها با هم تا روز قیامت در سفارش‌های رسول خدا(ص) و وصایای ایشان به امت اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. دین اسلام بدون سنت نمی‌تواند دین خاتم باشد؛ چراکه دین خاتم افزون بر کامل بودن خود دین و افزون بر یک منبع وحیانی مصون از تحریف - یعنی قرآن - نیازمند یک روش معیار برای فهم صحیح از آن منبع است تا هر پژوهشگری بتواند تفسیر صحیح از آن منبع را کشف کند. سنت بیان این روش معیار است[۳]. بنابراین سنت در مکتب امامیه به معنای هر دو سنت پیامبر صلی الله علیه و اله و سنت اهل بیت(ع) می‌آید.

ارتباط میان عصمت و حجیّت سنت لفظی: به هر روی سنت در سه شکل قول، فعل و تقریر معصوم ظهور و بروز می‌یابد. ادلّه شرعی لفظی شامل کتاب خدا و احادیث (اقوال) پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌شود. اما ابتنای حجیّت اقوال پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بر عصمت آنها از گناه و خطای در قول و گفتار بسیار روشن و بدیهی است، گرچه در مباحث دلالت، ظهور، اطلاق، عموم، مفهوم، امر، نهی و... سهم بحث عصمت در آنها و تأثیر این ارتکازِ ناخودآگاهِ کلامی در اذهان فقیهان و اصولی‌ها، ارزش پیگیری دقیق و موشکافانه دارد.

ارتباط عصمت و حجیّت سنت فعلی: برای استکشاف حکم شرعی از فعل معصوم باید شبهه‌ای را که اصل دلیلیت فعل معصوم را بر حکم شرعی زیر سؤال می‌برد، پاسخ داد و آن شبهه این است که فعل معصوم احتمال دارد به اعتبار نبوت یا امامت معصوم خصوصیتی در فعل او باشد که مبتنی بر معصومیت اوست و درنتیجه کشف حکم شرعی از افعال او دچار مشکل می‌شود. این اشکال را این‌گونه می‌توان پاسخ گفت که احتمال خصوصیت معصومیت در فعل معصوم(ع) منتفی است؛ چون معصوم(ع) از آن جهت که مکلّف است همانند همه مکلّفان، فعل را انجام می‌دهد آیاتی از قرآن که رسول خدا(ص) را در همه افعالش اسوه و الگو معرفی می‌کند و روایاتی که مطلوبیت تأسّی به رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) را توصیه می‌کنند، همه این احتمال را منتفی می‌دانند و اختصاص یک فعل به معصوم نیازمند دلیل خاص است[۴].

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که دلیلیت فعل بر حکم شرعی از سنخ ادلّه لُبّیه‌ای است که زبان ندارد که از آن بتوان اطلاق‌گیری کرد و تمامی قیود محتمل در ظرف صدور فعل احتمال دخالت آن در حکم مستنبط شرعی از فعل داده می‌شود[۵]»[۶]

پانویس

  1. ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ «بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
  2. سعید ضیائی‌فر، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۴۵۷ - ۴۵۸.
  3. ر.ک: مهدی هادوی تهرانی، تأملات در علم اصول فقه، دفتر ششم، ص۱۰۶.
  4. محمدباقر صدر، حلقات الاصول، حلقه ثانیه، ص۲۰۲؛ ر.ک: محمد صنقور علی البحرانی، شرح الاصول من الحلقة الثانیه، ج۱، ص۳۳۸.
  5. محمد صنقور علی البحرانی، شرح الاصول من الحلقة الثانیه، ج۱، ص۳۳۸.
  6. مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۳۶۳-۳۷۸.