تکلیف در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
برخی، تعریف یاد شده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانستهاند؛ زیرا تکلیف از کُلْفَت به معنای [[مشقّت]] است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در مقام بیان تعداد [[احکام تکلیفی]]، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کردهاند<ref>الاصول العامة، ص۵۷ ـ ۵۸.</ref>. از تعریف تکلیف روشن میشود که متعلّق تکلیف [[افعال]] مکلّفان است که به آن «مُکلَّفٌ به» و به مخاطب تکلیف، «مُکلَّف» اطلاق میگردد<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.</ref>. | برخی، تعریف یاد شده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانستهاند؛ زیرا تکلیف از کُلْفَت به معنای [[مشقّت]] است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در مقام بیان تعداد [[احکام تکلیفی]]، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کردهاند<ref>الاصول العامة، ص۵۷ ـ ۵۸.</ref>. از تعریف تکلیف روشن میشود که متعلّق تکلیف [[افعال]] مکلّفان است که به آن «مُکلَّفٌ به» و به مخاطب تکلیف، «مُکلَّف» اطلاق میگردد<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.</ref>. | ||
== شرایط | == شرایط مکلِّف == | ||
در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز ـ که در تمامی [[تکالیف]] معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر میشود ـ باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارتاند از: [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[قدرت]]<ref>نهایة الاصول، ص۱۶۰.</ref>. | در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز ـ که در تمامی [[تکالیف]] معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر میشود ـ باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارتاند از: [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[قدرت]]<ref>نهایة الاصول، ص۱۶۰.</ref>. | ||
نسخهٔ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۱
معناشناسی
تکلیف عبارت است از خطاب شارع به انجام دادن یا ترک کاری و یا تخییر بین آن دو. تکلیف در اصطلاح شامل وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه میشود.
برخی، تعریف یاد شده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانستهاند؛ زیرا تکلیف از کُلْفَت به معنای مشقّت است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در مقام بیان تعداد احکام تکلیفی، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کردهاند[۱]. از تعریف تکلیف روشن میشود که متعلّق تکلیف افعال مکلّفان است که به آن «مُکلَّفٌ به» و به مخاطب تکلیف، «مُکلَّف» اطلاق میگردد[۲].
شرایط مکلِّف
در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز ـ که در تمامی تکالیف معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر میشود ـ باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارتاند از: بلوغ، عقل و قدرت[۳].
بر این اساس، تکلیف، به کودک، دیوانه و ناتوان متوجه نمیشود؛ بلکه تکلیف به چیزی فوق قدرت مکلّف (تکلیف بمالایطاق) و نیز تکلیف غافل و خوابیده ـ که به سبب غفلت یا عدم هشیاری قدرت بر امتثال ندارد ـ از سوی حکیم، نامعقول است[۴].
در آیات متعدّدی آمده است: خداوند جز به مقدار وسع هر نفْسی، به او تکلیف نمیکند.
نکته
- اشتراک عالم و جاهل در تکلیف: برخی علم به تکلیف را نیز از شرایط عام تکلیف شمردهاند؛ لیکن گروهی آن را شرط ندانسته و برآنند که تکالیف واقعی مشترک بین عالم و جاهل است و علم، شرط تنجّز تکلیف و استحقاق عقاب بر مخالفت آن است[۵].
- اشتراک مخاطبان و غیر مخاطبان در تکلیف: هرگاه شارع، مکلّفی را به چیزی تکلیف کند در صورت عدم وجود دلیل بر اختصاص آن به مخاطب، دیگر مکلّفان نیز در آن حکم با او شریک هستند[۶].
- تکلیف کافر به فروع: بنابر قول مشهور، کافر مانند مسلمان، به فروع دین اسلام همچون اصول آن مکلّف است[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ الاصول العامة، ص۵۷ ـ ۵۸.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.
- ↑ نهایة الاصول، ص۱۶۰.
- ↑ القواعد و الفوائد، ج ۲، ص۳۰۳؛ العناوین، ج ۱، ص۲۸۴؛ کتاب الصلاة (نائینی)، ج ۱، ص۲۶۴.
- ↑ اصول الفقه، ج ۱، ص۸۲.
- ↑ العناوین، ج ۱، ص۲۰.
- ↑ العناوین، ج ۲، ص۷۱۴.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.