بحث:حضرت خدیجه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تاریخ یعقوبی' به 'تاریخ یعقوبی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاریخ یعقوبی' به 'تاریخ یعقوبی')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:


==جریان [[ازدواج خدیجه با پیامبر]]{{صل}}==
==جریان [[ازدواج خدیجه با پیامبر]]{{صل}}==
درباره [[ازدواج پیامبر با خدیجه]]، نقل‌های مختلفی وجود دارد؛ لیکن مشهور این است که خدیجه به [[خواستگاری]] حضرت محمد{{صل}} رفت و گفت: «[[پسر عمو]]! من به سبب شرافتی که تو در میان [[قریش]] داری و همچنین [[امانت]] و [[راستی]] و [[خوش‌خلقی]] که به آنها ممتاز گشته‌ای، به شما علاقه پیدا کرده‌ام و می‌خواهم به همسری شما درآیم»<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۹؛ البدایة والنهایة، ج۲، ص۲۹۴؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۹.</ref>.
درباره [[ازدواج پیامبر با خدیجه]]، نقل‌های مختلفی وجود دارد؛ لکن مشهور این است که خدیجه به [[خواستگاری]] حضرت محمد{{صل}} رفت و گفت: «[[پسر عمو]]! من به سبب شرافتی که تو در میان [[قریش]] داری و همچنین [[امانت]] و [[راستی]] و [[خوش‌خلقی]] که به آنها ممتاز گشته‌ای، به شما علاقه پیدا کرده‌ام و می‌خواهم به همسری شما درآیم»<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۹؛ البدایة والنهایة، ج۲، ص۲۹۴؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۹.</ref>.


[[حضرت محمد]]{{صل}}، پس از آنکه پیشنهاد [[خدیجه]] را پذیرفت، نزد عموهایش رفت و آنان را از پیشنهاد خدیجه و پاسخ خود [[آگاه]] ساخت.
[[حضرت محمد]]{{صل}}، پس از آنکه پیشنهاد [[خدیجه]] را پذیرفت، نزد عموهایش رفت و آنان را از پیشنهاد خدیجه و پاسخ خود [[آگاه]] ساخت.
خط ۵۱: خط ۵۱:


==فعالیت‌های بازرگانی‌==
==فعالیت‌های بازرگانی‌==
اشراف و بزرگان [[قریش]] از حضرت خدیجه{{س}} [[خواستگاری]] کردند و مظاهر فریبنده‌ای بر او عرضه نمودند ولی آن بانوی بزرگ به هیچ‌یک از آنان‌ پاسخ مثبت نداد<ref>از همین‌جا روشن می‌شود که حضرت خدیجه قبل از رسول خدا{{صل}} با کسی ازدواج نکرده بود تا چه برسد به ازدواج با دو فرد که از ارج و احترام و منزلتی میان مردم برخوردار نبوده‌اند و آن‌چه را بلاذری در انساب الاشراف و ابو القاسم کوفی در الاستعانه و دیگران در کتب خود یادآور شده‌اند، مؤید همین معناست. در این خصوص می‌توان به الصحیح من السیره از عاملی، کامل بهایی از عماد الدین طبری و مناقب ابن شهر آشوب مراجعه کرد. از ابن عباس نقل شده که حضرت خدیجه هنگام ازدواج با رسول اکرم{{صل}} ۲۸ ساله بوده است. به شذرات الذهب، ج۱، ص۱۴؛ انساب الأشراف، ج۱، ص۹۸ مراجعه شود.</ref>. وی همواره دور از مردان و [[مشکلات]] آنان، با [[روحی]] [[پاک]] و خاطری آسوده می‌زیست؛ زیرا بیشتر خواستگاران به [[ثروت]] کلان آن [[حضرت]] چشم دوخته بودند، تا اینکه آن بزرگ بانو به [[چهل سالگی]] رسید.
اشراف و بزرگان [[قریش]] از حضرت خدیجه{{س}} [[خواستگاری]] کردند و مظاهر فریبنده‌ای بر او عرضه نمودند ولی آن بانوی بزرگ به هیچ‌یک از آنان‌ پاسخ مثبت نداد<ref>از همین‌جا روشن می‌شود که حضرت خدیجه قبل از رسول خدا{{صل}} با کسی ازدواج نکرده بود تا چه برسد به ازدواج با دو فرد که از ارج و احترام و منزلتی میان مردم برخوردار نبوده‌اند و آن‌چه را بلاذری در انساب الاشراف و ابو القاسم کوفی در الاستعانه و دیگران در کتب خود یادآور شده‌اند، مؤید همین معناست. در این خصوص می‌توان به الصحیح من السیره از عاملی، کامل بهایی از عماد الدین طبری و مناقب ابن‌شهرآشوب مراجعه کرد. از ابن عباس نقل شده که حضرت خدیجه هنگام ازدواج با رسول اکرم{{صل}} ۲۸ ساله بوده است. به شذرات الذهب، ج۱، ص۱۴؛ انساب الأشراف، ج۱، ص۹۸ مراجعه شود.</ref>. وی همواره دور از مردان و [[مشکلات]] آنان، با [[روحی]] [[پاک]] و خاطری آسوده می‌زیست؛ زیرا بیشتر خواستگاران به [[ثروت]] کلان آن [[حضرت]] چشم دوخته بودند، تا اینکه آن بزرگ بانو به [[چهل سالگی]] رسید.


[[خدیجه]] [[اموال]] و [[دارایی]] فراوانی در [[اختیار]] داشت ولی آن اموال را راکد رها نساخت و در زمانی که گرفتن [[ربا]]، رایج بود هیچ‌گاه دست مبارکش به گرفتن ربا [[آلوده]] نشد. بلکه دارایی خود را در طریق [[تجارت]] و بازرگانی [[سرمایه‌گذاری]] کرد و مردان شایسته‌ای را برای این [[هدف]] به‌کار گرفت و بدین ترتیب، توانست از راه [[تجارت]] و بازرگانی به [[ثروت]] هنگفتی دست یابد.
[[خدیجه]] [[اموال]] و [[دارایی]] فراوانی در [[اختیار]] داشت ولی آن اموال را راکد رها نساخت و در زمانی که گرفتن [[ربا]]، رایج بود هیچ‌گاه دست مبارکش به گرفتن ربا [[آلوده]] نشد. بلکه دارایی خود را در طریق [[تجارت]] و بازرگانی [[سرمایه‌گذاری]] کرد و مردان شایسته‌ای را برای این [[هدف]] به‌کار گرفت و بدین ترتیب، توانست از راه [[تجارت]] و بازرگانی به [[ثروت]] هنگفتی دست یابد.
خط ۵۹: خط ۵۹:
از موارد [[نبوغ]] و هوش سرشار حضرت خدیجه و [[دوراندیشی]] آن بانو این بود که وی به [[عظمت]] [[شخصیت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[فضایل]] بلند [[اخلاقی]] وی قبل از دریافت [[رسالت الهی]]، پی برد و او را از میان سران و شخصیت‌های برجسته‌ای که به خواستگاری‌اش آمده بودند، به همسری برگزید، بلکه خدیجه با فاصله [[زیاد]] [[زندگی مادّی]] خویش و [[زندگی ساده]] رسول اکرم{{صل}} خود، پیشنهاد همسری به او داد و خویشتن را بر وی عرضه و به [[ازدواج]] با آن حضرت [[تمایل]] نشان داد.
از موارد [[نبوغ]] و هوش سرشار حضرت خدیجه و [[دوراندیشی]] آن بانو این بود که وی به [[عظمت]] [[شخصیت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[فضایل]] بلند [[اخلاقی]] وی قبل از دریافت [[رسالت الهی]]، پی برد و او را از میان سران و شخصیت‌های برجسته‌ای که به خواستگاری‌اش آمده بودند، به همسری برگزید، بلکه خدیجه با فاصله [[زیاد]] [[زندگی مادّی]] خویش و [[زندگی ساده]] رسول اکرم{{صل}} خود، پیشنهاد همسری به او داد و خویشتن را بر وی عرضه و به [[ازدواج]] با آن حضرت [[تمایل]] نشان داد.


در [[تاریخ]] [[یعقوبی]] از [[عمّار یاسر]] منقول است که گفت: از آنجا که من از [[کودکی]] با رسول خدا{{صل}} [[رفاقت]] داشتم در مورد [[ازدواج حضرت خدیجه]] دختر [[خویلد]] با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از همه [[مردم]] آگاه‌ترم. روزی من و رسول خدا{{صل}} بین [[صفا و مروه]] در حرکت بودیم، ناگهان [[خدیجه]] و خواهرش [[هاله]] که او را [[همراهی]] می‌کرد، از راه رسیدند وقتی چشم خدیجه به [[رسول خدا]]{{صل}} افتاد، خواهرش هاله نزد من آمد و گفت: [[عمّار]]! آیا دوستت [[تمایل]] به [[ازدواج با خدیجه]] ندارد؟ به او گفتم: به [[خدا]] نمی‌دانم. و رو به [[پیامبر]] کردم و ماجرا را به عرض وی رساندم. رسول خدا{{صل}} به من فرمود: برگرد و با او [[هماهنگی]] کن، روزی را [[وعده]] بگذار تا نزد وی برویم. [[روز]] [[موعود]] که فرارسید، خدیجه شخصی را نزد عموی خود [[عمرو بن اسد]] فرستاد تا در آن جلسه حضور یابد و [[لباس]] وی را مرتب نمود و محاسنش را [[معطر]] ساخت و ردایی مشکین بر دوش او افکند و آن‌گاه رسول خدا{{صل}} با چند تن از عموهای خود که پیشاپیش آنان‌ [[ابو طالب]] در حرکت بود، در مجلس حضور یافتند، ابو طالب در جمع حاضران از خدیجه برای رسول خدا [[خواستگاری]] کرد و بدین ترتیب، [[ازدواج]] آن‌دو بزرگوار صورت گرفت.
در [[تاریخ یعقوبی]] از [[عمّار یاسر]] منقول است که گفت: از آنجا که من از [[کودکی]] با رسول خدا{{صل}} [[رفاقت]] داشتم در مورد [[ازدواج حضرت خدیجه]] دختر [[خویلد]] با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از همه [[مردم]] آگاه‌ترم. روزی من و رسول خدا{{صل}} بین [[صفا و مروه]] در حرکت بودیم، ناگهان [[خدیجه]] و خواهرش [[هاله]] که او را [[همراهی]] می‌کرد، از راه رسیدند وقتی چشم خدیجه به [[رسول خدا]]{{صل}} افتاد، خواهرش هاله نزد من آمد و گفت: [[عمّار]]! آیا دوستت [[تمایل]] به [[ازدواج با خدیجه]] ندارد؟ به او گفتم: به [[خدا]] نمی‌دانم. و رو به [[پیامبر]] کردم و ماجرا را به عرض وی رساندم. رسول خدا{{صل}} به من فرمود: برگرد و با او [[هماهنگی]] کن، روزی را [[وعده]] بگذار تا نزد وی برویم. [[روز]] [[موعود]] که فرارسید، خدیجه شخصی را نزد عموی خود [[عمرو بن اسد]] فرستاد تا در آن جلسه حضور یابد و [[لباس]] وی را مرتب نمود و محاسنش را [[معطر]] ساخت و ردایی مشکین بر دوش او افکند و آن‌گاه رسول خدا{{صل}} با چند تن از عموهای خود که پیشاپیش آنان‌ [[ابو طالب]] در حرکت بود، در مجلس حضور یافتند، ابو طالب در جمع حاضران از خدیجه برای رسول خدا [[خواستگاری]] کرد و بدین ترتیب، [[ازدواج]] آن‌دو بزرگوار صورت گرفت.


عمّار می‌افزاید: نه خدیجه هیچ‌گاه پیامبر را برای [[تجارت]] و بازرگانی خویش [[اجیر]] کرد و نه هیچ‌گاه آن [[حضرت]] اجیر دیگران شده است<ref>ابن کثیر پس از بیان صورت نخست ازدواج پیامبر با خدیجه که رایج میان محدثان است، ماجرای ازدواج آن حضرت را با خدیجه به نحوی که در بالا ذکر شد در تاریخ خود البدایة و النهایه، ج۲، ص۳۶۱ آورده است.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۶۲.</ref>.
عمّار می‌افزاید: نه خدیجه هیچ‌گاه پیامبر را برای [[تجارت]] و بازرگانی خویش [[اجیر]] کرد و نه هیچ‌گاه آن [[حضرت]] اجیر دیگران شده است<ref>ابن کثیر پس از بیان صورت نخست ازدواج پیامبر با خدیجه که رایج میان محدثان است، ماجرای ازدواج آن حضرت را با خدیجه به نحوی که در بالا ذکر شد در تاریخ خود البدایة و النهایه، ج۲، ص۳۶۱ آورده است.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۶۲.</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش