بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سهل بن حنیف انصاری در قرآن]] - [[سهل بن حنیف انصاری در نهج البلاغه]] - [[سهل بن حنیف انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''سَهْل بن حُنَیف انصاری''' از بزرگان [[صحابه پیامبر]] و یاران امام علی {{ع}} است. | '''سَهْل بن حُنَیف انصاری''' از بزرگان [[صحابه پیامبر]] و یاران امام علی {{ع}} است. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از آغاز [[هجرت پیامبر اسلام]]{{صل}} و پس از آن، نام سه برادر، [[عباد بن حنیف انصاری]]، [[عثمان بن حنیف انصاری]] و سهل بن حنیف انصاری، [[فرزندان]] حنیف از [[قبیله]] [[اوس]]، تیره [[بنی عمرو بن عوف]] در [[تاریخ]] حوادث دهههای نخست [[اسلامی]] به فراوانی دیده میشود. عباد از همان آغاز به [[نفاق]]گرایید تا جایی که نامش در سیاهه سازندگان منفور [[مسجد ضرار]] در [[تاریخ]] ثبت شد. [[عثمان بن حُنیف]] در زمره شخصیتهای برجسته بود و به عنوان [[یار وفادار امام علی]]{{ع}} شهره بود. اما سومین برادر، سهل بن حنیف انصاری اوسی، برابر یک [[روایت]] از کسانی بود که پیش از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]]، در سرزمین [[منی]] ایام [[حج]] در [[عقبه]] به حضور آن [[حضرت]] رسیدند و اعلام [[وفاداری]] کردند. | از آغاز [[هجرت پیامبر اسلام]] {{صل}} و پس از آن، نام سه برادر، [[عباد بن حنیف انصاری]]، [[عثمان بن حنیف انصاری]] و سهل بن حنیف انصاری، [[فرزندان]] حنیف از [[قبیله]] [[اوس]]، تیره [[بنی عمرو بن عوف]] در [[تاریخ]] حوادث دهههای نخست [[اسلامی]] به فراوانی دیده میشود. عباد از همان آغاز به [[نفاق]]گرایید تا جایی که نامش در سیاهه سازندگان منفور [[مسجد ضرار]] در [[تاریخ]] ثبت شد. [[عثمان بن حُنیف]] در زمره شخصیتهای برجسته بود و به عنوان [[یار وفادار امام علی]] {{ع}} شهره بود. اما سومین برادر، سهل بن حنیف انصاری اوسی، برابر یک [[روایت]] از کسانی بود که پیش از [[هجرت پیامبر]] {{صل}} به [[مدینه]]، در سرزمین [[منی]] ایام [[حج]] در [[عقبه]] به حضور آن [[حضرت]] رسیدند و اعلام [[وفاداری]] کردند. | ||
سهل از جمله [[دوازده]] نفری بود که در همان زمان از سوی [[پیامبر]]{{صل}} بهعنوان [[نقیب]] [[قوم]] خود [[منصوب]] شدند تا به نمایندگی از سوی آن بزرگوار به کارگزاری و [[سرپرستی]] و کارپردازی افراد [[قبیله]] خود بپردازند. از این پس سهل در مددرسانی به [[مسلمانان]] و ضربه زدن به [[مخالفان]] درگیر [[تلاش]] و [[جهاد]] پیگیر شد. از نمونههایی که میتوان در این باب از آن یاد کرد این است که: وقتی [[امام]]{{ع}} پس از [[هجرت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[مدینه]] آمد، چند روزی در خانه زندی مسکن گزید. [[امام]] دید هر شب مردی به خانه [[زن]] میآید و چیزی در [[اختیار]] وی مینهد. جریان را از [[زن]] جویا شد. او گفت: "این مرد [[سهل بن حنیف]] است. چون میداند که من [[همسر]] ندارم، بتهای [[قوم]] خود را میشکند و چوب آنها را برای من میآورد تا از آنها بهعنوان هیزم استفاده کنم." گویند [[امام]]{{ع}} این جریان را پس از [[مرگ]] سهل به تکرار بیان میکرد و بر [[مرگ]] سهل [[تأسف]] میخورد. | سهل از جمله [[دوازده]] نفری بود که در همان زمان از سوی [[پیامبر]] {{صل}} بهعنوان [[نقیب]] [[قوم]] خود [[منصوب]] شدند تا به نمایندگی از سوی آن بزرگوار به کارگزاری و [[سرپرستی]] و کارپردازی افراد [[قبیله]] خود بپردازند. از این پس سهل در مددرسانی به [[مسلمانان]] و ضربه زدن به [[مخالفان]] درگیر [[تلاش]] و [[جهاد]] پیگیر شد. از نمونههایی که میتوان در این باب از آن یاد کرد این است که: وقتی [[امام]] {{ع}} پس از [[هجرت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]] آمد، چند روزی در خانه زندی مسکن گزید. [[امام]] دید هر شب مردی به خانه [[زن]] میآید و چیزی در [[اختیار]] وی مینهد. جریان را از [[زن]] جویا شد. او گفت: "این مرد [[سهل بن حنیف]] است. چون میداند که من [[همسر]] ندارم، بتهای [[قوم]] خود را میشکند و چوب آنها را برای من میآورد تا از آنها بهعنوان هیزم استفاده کنم." گویند [[امام]] {{ع}} این جریان را پس از [[مرگ]] سهل به تکرار بیان میکرد و بر [[مرگ]] سهل [[تأسف]] میخورد. | ||
سهل تا پایان [[زندگی]] [[پیامبر]]{{صل}} مورد توجه خاص آن [[حضرت]] بود و در مواقع حساس پایمردی خود را نشان میداد. میتوان علاقه خاص [[پیامبر]]{{صل}} به سهل را که مضمون آن در [[منابع روایی]] و تاریخی فراوان دیده میشود، به خوبی دریافت. به هر روی، برابر اسناد موجود، جناب سهل در [[بدر]] و تمام جنگهای [[پیامبر]]{{صل}} شرکت داشت. [[منزلت]] [[روحانی]] سهل را میتوان از این گزارش دریافت که وی گفت: "در [[جنگ بدر]] میدیدیم که هرکس از ما میخواست مُشرکی را به [[قتل]] برساند، شمشیرش را به سوی او میکشید، ولی پیش از آنکه به وی اصابت کند سر [[مشرک]] از بدنش جدا میشد، زیرا [[فرشتگان]] مددرسان او را به [[هلاکت]] میرساندند." | سهل تا پایان [[زندگی]] [[پیامبر]] {{صل}} مورد توجه خاص آن [[حضرت]] بود و در مواقع حساس پایمردی خود را نشان میداد. میتوان علاقه خاص [[پیامبر]] {{صل}} به سهل را که مضمون آن در [[منابع روایی]] و تاریخی فراوان دیده میشود، به خوبی دریافت. به هر روی، برابر اسناد موجود، جناب سهل در [[بدر]] و تمام جنگهای [[پیامبر]] {{صل}} شرکت داشت. [[منزلت]] [[روحانی]] سهل را میتوان از این گزارش دریافت که وی گفت: "در [[جنگ بدر]] میدیدیم که هرکس از ما میخواست مُشرکی را به [[قتل]] برساند، شمشیرش را به سوی او میکشید، ولی پیش از آنکه به وی اصابت کند سر [[مشرک]] از بدنش جدا میشد، زیرا [[فرشتگان]] مددرسان او را به [[هلاکت]] میرساندند." | ||
در سال نهم [[هجرت]] در سریهای که به نام [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} معروف است و با [[هدف]] ویران سازی بتخانه فُلْس واقع شد، [[سهل بن حنیف]] یکی از [[فرماندهان سپاه حضرت]] بود. در این سریه که با [[قبیله]] طیّ ([[خاندان]] حاتم طائی) درگرفت، [[غنایم]] فراوانی به دست [[مسلمانان]] افتاد. | در سال نهم [[هجرت]] در سریهای که به نام [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} معروف است و با [[هدف]] ویران سازی بتخانه فُلْس واقع شد، [[سهل بن حنیف]] یکی از [[فرماندهان سپاه حضرت]] بود. در این سریه که با [[قبیله]] طیّ ([[خاندان]] حاتم طائی) درگرفت، [[غنایم]] فراوانی به دست [[مسلمانان]] افتاد. | ||
پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} و پیش از آمدن جریان [[خلافت]]، سهل جزو [[دوازده]] نفری بود که [[خلافت ابوبکر]] را نپذیرفتند و خواستند بر [[خلیفه]] [[شورش]] کنند که با مشاوره و منع [[امام علی]]{{ع}} از آن گذشتند. نیز از همانها بود که در برابر [[خلیفه اول]] ایستاد و به استناد [[سخن پیامبر]]{{صل}} بر [[حقانیت]] و [[شایستگی]] [[امام]]{{ع}} برای [[خلافت]] [[شهادت]] داد. آنگاه [[امام علی]]{{ع}} از [[مردم]] خواست هر یک [[جریان غدیر]] را از زبان [[پیامبر]]{{صل}} شنیدهاید بلند شوند و [[شهادت]] دهند، سهل از جمله کسانی بود که برخاست و [[شهادت]] داد و به صراحت تمام شرح [[جریان غدیر]] را آنگونه که از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده بود برای [[مردم]] بازگو کرد. | پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} و پیش از آمدن جریان [[خلافت]]، سهل جزو [[دوازده]] نفری بود که [[خلافت ابوبکر]] را نپذیرفتند و خواستند بر [[خلیفه]] [[شورش]] کنند که با مشاوره و منع [[امام علی]] {{ع}} از آن گذشتند. نیز از همانها بود که در برابر [[خلیفه اول]] ایستاد و به استناد [[سخن پیامبر]] {{صل}} بر [[حقانیت]] و [[شایستگی]] [[امام]] {{ع}} برای [[خلافت]] [[شهادت]] داد. آنگاه [[امام علی]] {{ع}} از [[مردم]] خواست هر یک [[جریان غدیر]] را از زبان [[پیامبر]] {{صل}} شنیدهاید بلند شوند و [[شهادت]] دهند، سهل از جمله کسانی بود که برخاست و [[شهادت]] داد و به صراحت تمام شرح [[جریان غدیر]] را آنگونه که از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده بود برای [[مردم]] بازگو کرد. | ||
در زمان [[خلافت امام علی]]{{ع}}، سهل همواره در [[خدمت]] آن [[حضرت]] بود و [[حضرت]] در مشکلات آغاز [[خلافت]] و فرار سستپیمانان سهل را دلداری میداد. برای نمونه [[نامه]] ۷۰ [[نهج البلاغه]] میتواند [[شاهد]] گویایی باشد. [[امام]]{{ع}}، زمانی که خواست به [[عراق]] برود سهل را بهجای خود در [[مدینه]] قرار داد. حتی پیش از آن زمانی هم که [[عثمان]] در محاصره [[شورشیان]] افتاده بود، مؤذن [[مسجد]] [[پیامبر]]{{صل}} [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} آمد تا کسی را برای اقامه [[جماعت]] به [[مسجد]] بفرستد. [[حضرت]] سهل را فرستاد. وی از اول [[ذی حجه]] تا روز عید قربان برای [[مردم]] در [[مسجد]] [[پیامبر]]{{صل}} [[نماز]] گزارد و روز عید هم [[نماز]] عید [[قرآن]] را اقامه کرد و پس از آن همچنان به [[امامت]] ادامه داد تا عصمان کشته شد. | در زمان [[خلافت امام علی]] {{ع}}، سهل همواره در [[خدمت]] آن [[حضرت]] بود و [[حضرت]] در مشکلات آغاز [[خلافت]] و فرار سستپیمانان سهل را دلداری میداد. برای نمونه [[نامه]] ۷۰ [[نهج البلاغه]] میتواند [[شاهد]] گویایی باشد. [[امام]] {{ع}}، زمانی که خواست به [[عراق]] برود سهل را بهجای خود در [[مدینه]] قرار داد. حتی پیش از آن زمانی هم که [[عثمان]] در محاصره [[شورشیان]] افتاده بود، مؤذن [[مسجد]] [[پیامبر]] {{صل}} [[خدمت]] [[امام]] {{ع}} آمد تا کسی را برای اقامه [[جماعت]] به [[مسجد]] بفرستد. [[حضرت]] سهل را فرستاد. وی از اول [[ذی حجه]] تا روز عید قربان برای [[مردم]] در [[مسجد]] [[پیامبر]] {{صل}} [[نماز]] گزارد و روز عید هم [[نماز]] عید [[قرآن]] را اقامه کرد و پس از آن همچنان به [[امامت]] ادامه داد تا عصمان کشته شد. | ||
سهل در [[جنگ صفین]] نسبت به [[امام]] اعلام [[وفاداری]] کرد و در [[سپاه]] آن [[حضرت]] فعالیت داشت. سهل در میان [[مسلمانان]] سابقهای درخشان و نفوذ بسیار و شخصیت و هیبتی بسیار داشت، چنانکه وقتی در جریان [[جنگ جمل]] خواستند برادرش [[عثمان بن حنیف]] را به [[قتل]] برسانند، [[عثمان]] گفت برادرم سهل در [[مدینه]] است، اگر مرا بکشید تمام افراد [[قبیله]] شما به وسیله او [[قتل عام]] خواهند شد. [[امام]]{{ع}} نخست سهل را برای [[امارت]] [[شام]] فرستاد و چون در [[تبوک]] به طرفداران [[معاویه]] و [[عثمان]] برخورد کرد بدون درگیری با آنان به [[مدینه]] بازگشت. سهل، وقتی از سوی [[امام علی]]{{ع}} فرماندار [[فارس]] و [[اهواز]] شد، چون [[مردم]] با او نساختند و از در [[ستیز]] درآمدند. [[امام علی]]{{ع}}وی را فراخواند و بهجای او زیاد را فرستاد. | سهل در [[جنگ صفین]] نسبت به [[امام]] اعلام [[وفاداری]] کرد و در [[سپاه]] آن [[حضرت]] فعالیت داشت. سهل در میان [[مسلمانان]] سابقهای درخشان و نفوذ بسیار و شخصیت و هیبتی بسیار داشت، چنانکه وقتی در جریان [[جنگ جمل]] خواستند برادرش [[عثمان بن حنیف]] را به [[قتل]] برسانند، [[عثمان]] گفت برادرم سهل در [[مدینه]] است، اگر مرا بکشید تمام افراد [[قبیله]] شما به وسیله او [[قتل عام]] خواهند شد. [[امام]] {{ع}} نخست سهل را برای [[امارت]] [[شام]] فرستاد و چون در [[تبوک]] به طرفداران [[معاویه]] و [[عثمان]] برخورد کرد بدون درگیری با آنان به [[مدینه]] بازگشت. سهل، وقتی از سوی [[امام علی]] {{ع}} فرماندار [[فارس]] و [[اهواز]] شد، چون [[مردم]] با او نساختند و از در [[ستیز]] درآمدند. [[امام علی]] {{ع}}وی را فراخواند و بهجای او زیاد را فرستاد. | ||
سهل سرانجام در سال ۳۸ هجری پس از مراجعت از [[جنگ صفین]] درگذشت. [[امام]]{{ع}} پنج یا شش نوبت بر پیکر او نمازگزارد. وی از محبوبترین [[یاران امام]] [[علی]]{{ع}} به حساب میآمد. [[امام]] پس از شنیدن خبر [[رحلت]] سهل، او را از کوه هم استوارتر بیان کرد<ref>نهج البلاغه، حکمت | سهل سرانجام در سال ۳۸ هجری پس از مراجعت از [[جنگ صفین]] درگذشت. [[امام]] {{ع}} پنج یا شش نوبت بر پیکر او نمازگزارد. وی از محبوبترین [[یاران امام]] [[علی]] {{ع}} به حساب میآمد. [[امام]] پس از شنیدن خبر [[رحلت]] سهل، او را از کوه هم استوارتر بیان کرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۱</ref>. از جانب سهل فرزندانی در [[مدینه]] و [[عراق]] بر جای ماندند. پرآوازهترین آنان [[ابوامامة بن سهل]] است که از [[راویان]] پرحدیث در [[منابع روایی]] بهشمار میرود<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 471- 473.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[عباد بن حنیف]] (برادر) | * [[عباد بن حنیف]] (برادر) | ||
* [[عثمان بن حنیف]] (برادر) | * [[عثمان بن حنیف]] (برادر) | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{صحابه انصار}} | |||
{{شرطةالخمیس}} | |||
[[رده:شرطة الخمیس]] | [[رده:شرطة الخمیس]] | ||
[[رده:اصحاب امام علی]] | |||
[[رده:کارگزاران حکومت امام علی]] | [[رده:کارگزاران حکومت امام علی]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] | ||