اصول دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = دین | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اصول دین در فقه اسلامی]] - [[اصول دین در کلام اسلامی]] - [[اصول دین در معارف و سیره رضوی]] - [[اصول دین در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اصول دین در قرآن]] | [[اصول دین در حدیث]] | [[اصول دین در نهج البلاغه]] | [[اصول دین در معارف دعا و زیارات]] | [[اصول دین در کلام اسلامی]] | [[اصول دین در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اصول دین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==ماهیت [[اصول دین]]==
'''اصول دین''' در برابر [[فروع دین]] عبارت است از اعتقاداتی که باید براساس [[دلیل]] و [[استدلال]] به آنها [[معتقد]] و [[تسلیم]] شد که عبارت‌اند از [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[امامت]] و [[عدل]]. البته دو مورد آخر از اصول مذهب شیعه است.
*مراد از [[اصول دین]]، [[پایه‌های اعتقادی دین]] است که نخست باید بدان‌ها [[ایمان]] آورد و دیگر [[عقائد]] به عنوان [[فروع]] و زیرشاخه‌های آنها به حساب می‌‌آیند. [[اصول دین]] مربوط به [[اعتقاد]] [[باطنی]] و تدین ظاهری است و [[فروع دین]]، مربوط به عمل و [[تعبد]] است. [[اعتقاد]] به [[اصول دین]] باید اجتهادی و از روی [[فکر]] و تحقیق باشد، نه [[تقلید]]. در مقابل [[اصول دین]]، [[تسلیم]] لازم است و کسی که به [[اصول دین]] [[ایمان]] ندارد، از [[دین]] بیرون است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰.</ref>.
*[[فکر]] کردن در [[اصول دین]] نه تنها از نظر [[اسلام]] جایز و آزاد است، بلکه عقلاً [[واجب]] است و اظهار نظر در این اصول بدون [[تفکر]] و [[اندیشه]]، مورد پذیرش نخواهد بود. بر خلاف [[مسیحیت]] که [[اصول دین]] خود را منطقۀ ممنوعه برای [[عقل]] و [[فکر]] اعلام می‌‌کند و قلمرو [[ایمان]]  را فقط قلمرو [[تسلیم]] می‌‌داند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱.</ref>.
==[[اصول دین]] در اصطلاح [[کلامی]]==
*"[[اصول دین]]" اصطلاحی [[کلامی]] است که دو کاربرد دارد: در کاربرد اول همۀ [[اعتقادات]] [[اسلامی]] را شامل می‌‌شود و در مقابل [[فروع دین]] به کار می‌‌رود. کاربرد دیگر آن به سه اصل [[اعتقادی]] اختصاص دارد که عبارتند از [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]]؛ دو اصل [[امامت]] و [[عدل]] از مسلمات [[مذهب]] شیعه‌اند که از آنها به عنوان "[[اصول مذهب]]" یاد می‌‌کنند و هر کس بدان‌ها [[ایمان]] ندارد، از [[مذهب شیعه]] بیرون است اگر چه از [[اسلام]] بیرون نیست<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، ماده «اصول دین».</ref>.
*"[[توحید]]" نخستین اصل است به معنای [[یگانگی خداوند]] [[متعال]]. "[[نبوت]]" به معنای [[پیامبری]] حضرت‌ [[محمد]] {{صل}} و دیگر [[پیامبران الهی]] {{ع}}. "[[معاد]]" به معنای آن است که روزی همۀ [[مکلفان]] برای بازخواست و حساب در پیشگاه [[الهی]] گرد هم می‌آیند و هر کس به [[پاداش]] و [[کیفر]] خویش می‌رسد. "[[عدل]]" به معنای آن است که [[افعال خداوند]] [[متعال]] از سر [[دادگری]] و [[شایستگی]] است و به هیچ کس [[ستم]] نمی‌کند و هر چیز را در جای خویش نگاه می‌دارد. "[[امامت]]" بدین معناست که پس از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[دوازده امام]] [[معصوم]] {{ع}} [[منصب]] [[خلافت]] و [[امامت]] را بر عهده دارند و آنان [[منصوب]] [[خداوند]] متعال‌اند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۸۳-۸۴.</ref>.
==ملاک [[اصول دین]]==
*اصول پنج‌گانه از آن جهت [[انتخاب]] شده‌اند که [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]]، سه اصلی هستند که [[ایمان]] به آنها جزء اهداف [[اسلام]] است و [[عدل]] و [[امامت]]، معرف [[مکتب]] خاص تشیع‌اند. [[عدل]] به خاطر اختلاف‌نظرهایی که [[شیعه]]، [[معتزله]] و [[اشاعره]]  در این باره دارند، قرار گرفتنش در [[اصول مذهب]] ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. اصل [[امامت]] نیز داخل در حوزۀ [[ایمان]] است چون [[امام]]، "[[حجت خدا]]" و "[[خلیفة الله]]" است و رابطۀ‌ [[معنوی]] میان هر فرد [[مسلمان]] و [[انسان کامل]] در هر زمان ضروری است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲.</ref>.
*[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردم]] را به [[ایمان]] به این اصول [[دعوت]] کرده‌اند و [[رسالت پیامبر]] مقدمه‌ای برای این ایمان‌هاست؛ اما [[ایمان]] به [[ملائکه]] و [[اعتقاد]] به همۀ ضروریات [[دین]] از قبیل [[نماز]] و [[روزه]] جزء [[هدف]] [[رسالت]] نیست، بلکه از لوازم [[ایمان]] به [[نبوت]] است، لذا جزء [[اصول دین]] نیستند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲.</ref>.


==منابع==
== مقدمه ==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
در یک نگرش کلی و فراگیر، [[دین الهی]] و [[وحیانی]] از دو بخش [[اعتقادی]] و عملی تشکیل می‌شود و بخش عملی آن نیز خود شامل دو بخش [[اخلاقی]] و [[فروع فقهی]] است<ref>گرچه برخی بزرگان دین را به سه بخش اعتقادی، اخلاقی و عملی تقسیم کرده‌اند (ر. ک: آموزش دین، ص۹ ـ ۱۱؛ دین‌شناسی، ص۲۷ ـ ۲۸) ولی به نظر می‌رسد ضرورتی برای این تقسیم سه‌گانه نباشد، زیرا تقسیم دین به دو بخش اعتقادی و عملی، منشأ قرآنی داشته و مورد تأیید آن است که در متن به آن اشاره شده است.</ref>. بخش [[اعتقادی]] شامل [[باور]] و [[اعتقاد]] به حقایق و واقعیت‌های [[جهان هستی]] بر اساس [[توحید]] است؛ مانند [[اعتقاد]] به وجود [[خدا]]، [[وحی]] و [[نبوّت]]، [[قیامت]] و [[معاد]]، [[بهشت و دوزخ]] و نظایر آنها. بخش [[اخلاقیات]] یعنی تعالیمی که [[فضایل]] و [[رذایل اخلاقی]] را به [[انسان]] شناسانده و راه [[تهذیب نفس]] او را از [[رذایل]] و [[تخلّق]] به آن را به [[فضایل]] ارائه کرده است و بخش [[فروع فقهی]]، یعنی [[شریعت]] و [[مناسک]] و [[احکام]] و مقررات که روابط فرد با خود و با خدای خود و با دیگران ـ یعنی روابط اجتماعی، حقوقی، مدنی و [[سلوک]] [[اجتماعی]] و کیفیت روابط اقتصادی و [[سیاسی]] و نظامی ـ در آن قرار می‌گیرد<ref>دین‌شناسی، ص۲۷ ـ ۲۸.</ref>.<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۷۲-۷۷.</ref>


==جستارهای وابسته==
== معناشناسی ==
* اصول دین
هر آنچه به اعتقادیات و [[باورها]] برمی‌گردد؛ یعنی باید به آنها براساس [[دلیل]] و [[استدلال]] [[معتقد]] شد و [[باور]] کرد ـ صرف نظر از [[درجه]] اعتبار و اهمیت آنها ـ جزء "اصول دین" به شمار می‌آیند و هر آنچه که به شیوه‌های عملی و [[رفتار]] ظاهری برمی‌گردد؛ یعنی [[احکام]] و [[تکالیف]] عملی یا بایدها و نبایدهایی ـ از قبیل [[اخلاقیات]]، [[عبادات]]، معاملات و... ـ که از سوی [[شرع]] بر عهده گروندگان به [[دین]] نهاده شده و انجام آن را از آنان خواسته است، "[[فروع دین]]" نامیده می‌شود و در یک عبارت کوتاه، "اصول دین"، آن‌گونه معارف و مسایل [[دینی]] است که "[[ایمان]] و [[اعتقاد]]"[[انسان]] [[مؤمن]] با آن شکل می‌گیرد و "[[فروع دین]]"، آن‌گونه [[احکام]] و مسائلی از [[دین]] است که به حوزه عمل و [[رفتار]] [[دینی]] [[مؤمن]] برمی‌گردد<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۷۲-۷۷؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۰۹.</ref>.


==پانویس==
[[فکر]] کردن در اصول دین نه تنها از نظر [[اسلام]] جایز و آزاد است، بلکه عقلاً [[واجب]] است و اظهار نظر در این اصول بدون [[تفکر]] و [[اندیشه]]، مورد پذیرش نخواهد بود. برخلاف [[مسیحیت]] که اصول دین خود را منطقۀ ممنوعه برای [[عقل]] و [[فکر]] اعلام می‌‌کند و قلمرو [[ایمان]] را فقط [[تسلیم]] می‌‌داند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۱.</ref>.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل‌]]
== اصول و [[فروع دین]] در [[قرآن]] ==
[[رده:اصول دین]]
این نوع از تقسیم ریشۀ قرآنی دارد؛ زیرا اصل [[دیانت]] که معتقداتی چون [[توحید]]، [[وحی]]، [[رسالت]] و [[نبوّت]]، [[امامت]]، [[عدالت]]، [[برزخ]]، [[قیامت]] و ... همان خطوط کلی است که [[قرآن کریم]] از آن تحت عنوان واحدی به نام "[[دین]]" یاد می‌کند و برای همه [[پیامبران]] به ویژه [[پیامبران اولواالعزم]] [[تشریع]] شده و فرستاده شده است: {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ}}<ref> «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید» سوره شوری، آیه ۱۳.</ref>؛ و در سه اصل کلی و مشترک همه [[ادیان]] و [[شرایع آسمانی]] یعنی [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]] متبلور است<ref>راز اینکه [[قرآن کریم]] پیوسته دین را به صورت مفرد می‌آورد و به جمع و به صورت «ادیان»، در همین نهفته است که حقیقتش از آدم تا خاتم ثابت است.</ref>.
 
اما [[قرآن]] زمانی که از فروع عملی [[دین]] یعنی [[احکام]]، [[مناسک]] و [[شرایع]] [[ادیان]] یاد می‌کند، از تعدد، تفاوت و [[تغییر]] [[سخن]] می‌گوید: {{متن قرآن|لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا}}<ref> «ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> که در هر [[دینی]] نسبت به [[دین]] دیگر تفاوت‌هایی دارد، برخلاف اصول کلی [[دین]] که در همه [[ادیان]] از [[آدم]] تا خاتم ماهیت یکسان و واحدی دارد<ref>این قسمت از این کتاب‌ها گرفته شده است: شریعت در آینه معرفت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۰۰-۱۰۱؛ معالم النبوّة فی القرآن، جعفر سبحانی، ج۳، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref>.<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۷۲-۷۷.</ref>
 
== اصول دین در اصطلاح [[کلامی]] ==
اصول دین اصطلاحی [[کلامی]] است که دو کاربرد دارد: در کاربرد اول همۀ [[اعتقادات]] [[اسلامی]] را شامل می‌‌شود و در مقابل [[فروع دین]] به کار می‌‌رود. کاربرد دیگر آن به سه اصل [[اعتقادی]] اختصاص دارد که عبارت است از [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]]؛ دو اصل [[امامت]] و [[عدل]] از مسلمات [[مذهب]] شیعه‌اند که از آنها به عنوان "[[اصول مذهب]]" یاد می‌‌شود و هر کس بدان‌ها [[ایمان]] نیاورد از [[مذهب شیعه]] بیرون است، اگر چه [[مسلمان]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اصول دین (مقاله)| مقاله «اصول دین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۰۶-۳۱۲.</ref>.
 
[[توحید]] به معنای [[یگانگی خداوند متعال]]، [[نبوت]] به معنای [[پیامبری]] [[حضرت‌ محمد]] {{صل}} و دیگر [[پیامبران الهی]] {{ع}} و [[معاد]] به معنای آن است که روزی همۀ [[مکلفان]] برای بازخواست و حساب در پیشگاه [[الهی]] گرد هم می‌آیند و هر کس به [[پاداش]] و [[کیفر]] خویش می‌رسد. [[عدل]] به معنای آن است که [[افعال خداوند]] متعال از سر [[عدالت]] و شایستگی است و به هیچ کس [[ستم]] نمی‌کند و هر چیز را در جای خویش نگاه می‌دارد و [[امامت]] بدین معناست که پس از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[دوازده امام]] [[معصوم]] {{ع}} منصب [[خلافت]] و [[امامت]] را برعهده دارند و آنان [[منصوب]] [[خداوند]] متعال‌اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۳-۸۴.</ref>.
 
== ملاک اصول دین ==
اصول پنج‌گانه از آن جهت [[انتخاب]] شده‌اند که [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]]، سه اصلی هستند که [[ایمان]] به آنها جزء اهداف [[اسلام]] است و [[عدل]] و [[امامت]]، معرف [[مکتب]] خاص تشیع‌اند. [[عدل]] به خاطر اختلاف‌نظرهایی که [[شیعه]]، [[معتزله]] و [[اشاعره]] در این باره دارند، قرار گرفتنش در [[اصول مذهب]] ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. اصل [[امامت]] نیز داخل در حوزۀ [[ایمان]] است، چون [[امام]]، "[[حجت خدا]]" و "[[خلیفة الله]]" است و رابطۀ‌ معنوی میان هر فرد [[مسلمان]] و [[انسان کامل]] در هر زمان ضروری است.
 
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردم]] را به [[ایمان]] به این اصول [[دعوت]] کرده‌اند و [[رسالت پیامبر]] مقدمه‌ای برای این ایمان‌هاست؛ اما [[ایمان]] به [[ملائکه]] و [[اعتقاد]] به همۀ ضروریات [[دین]] از قبیل [[نماز]] و [[روزه]] جزء [[اهداف]] [[رسالت]] نیست، بلکه از لوازم [[ایمان]] به [[نبوت]] است، لذا جزء اصول دین نیستند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فروع دین}}
 
[[رده:اصول دین اسلام]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:کلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۱

اصول دین در برابر فروع دین عبارت است از اعتقاداتی که باید براساس دلیل و استدلال به آنها معتقد و تسلیم شد که عبارت‌اند از توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل. البته دو مورد آخر از اصول مذهب شیعه است.

مقدمه

در یک نگرش کلی و فراگیر، دین الهی و وحیانی از دو بخش اعتقادی و عملی تشکیل می‌شود و بخش عملی آن نیز خود شامل دو بخش اخلاقی و فروع فقهی است[۱]. بخش اعتقادی شامل باور و اعتقاد به حقایق و واقعیت‌های جهان هستی بر اساس توحید است؛ مانند اعتقاد به وجود خدا، وحی و نبوّت، قیامت و معاد، بهشت و دوزخ و نظایر آنها. بخش اخلاقیات یعنی تعالیمی که فضایل و رذایل اخلاقی را به انسان شناسانده و راه تهذیب نفس او را از رذایل و تخلّق به آن را به فضایل ارائه کرده است و بخش فروع فقهی، یعنی شریعت و مناسک و احکام و مقررات که روابط فرد با خود و با خدای خود و با دیگران ـ یعنی روابط اجتماعی، حقوقی، مدنی و سلوک اجتماعی و کیفیت روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی ـ در آن قرار می‌گیرد[۲].[۳]

معناشناسی

هر آنچه به اعتقادیات و باورها برمی‌گردد؛ یعنی باید به آنها براساس دلیل و استدلال معتقد شد و باور کرد ـ صرف نظر از درجه اعتبار و اهمیت آنها ـ جزء "اصول دین" به شمار می‌آیند و هر آنچه که به شیوه‌های عملی و رفتار ظاهری برمی‌گردد؛ یعنی احکام و تکالیف عملی یا بایدها و نبایدهایی ـ از قبیل اخلاقیات، عبادات، معاملات و... ـ که از سوی شرع بر عهده گروندگان به دین نهاده شده و انجام آن را از آنان خواسته است، "فروع دین" نامیده می‌شود و در یک عبارت کوتاه، "اصول دین"، آن‌گونه معارف و مسایل دینی است که "ایمان و اعتقاد"انسان مؤمن با آن شکل می‌گیرد و "فروع دین"، آن‌گونه احکام و مسائلی از دین است که به حوزه عمل و رفتار دینی مؤمن برمی‌گردد[۴].

فکر کردن در اصول دین نه تنها از نظر اسلام جایز و آزاد است، بلکه عقلاً واجب است و اظهار نظر در این اصول بدون تفکر و اندیشه، مورد پذیرش نخواهد بود. برخلاف مسیحیت که اصول دین خود را منطقۀ ممنوعه برای عقل و فکر اعلام می‌‌کند و قلمرو ایمان را فقط تسلیم می‌‌داند[۵].

اصول و فروع دین در قرآن

این نوع از تقسیم ریشۀ قرآنی دارد؛ زیرا اصل دیانت که معتقداتی چون توحید، وحی، رسالت و نبوّت، امامت، عدالت، برزخ، قیامت و ... همان خطوط کلی است که قرآن کریم از آن تحت عنوان واحدی به نام "دین" یاد می‌کند و برای همه پیامبران به ویژه پیامبران اولواالعزم تشریع شده و فرستاده شده است: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ[۶]؛ و در سه اصل کلی و مشترک همه ادیان و شرایع آسمانی یعنی توحید، نبوت و معاد متبلور است[۷].

اما قرآن زمانی که از فروع عملی دین یعنی احکام، مناسک و شرایع ادیان یاد می‌کند، از تعدد، تفاوت و تغییر سخن می‌گوید: ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا[۸] که در هر دینی نسبت به دین دیگر تفاوت‌هایی دارد، برخلاف اصول کلی دین که در همه ادیان از آدم تا خاتم ماهیت یکسان و واحدی دارد[۹].[۱۰]

اصول دین در اصطلاح کلامی

اصول دین اصطلاحی کلامی است که دو کاربرد دارد: در کاربرد اول همۀ اعتقادات اسلامی را شامل می‌‌شود و در مقابل فروع دین به کار می‌‌رود. کاربرد دیگر آن به سه اصل اعتقادی اختصاص دارد که عبارت است از توحید، نبوت و معاد؛ دو اصل امامت و عدل از مسلمات مذهب شیعه‌اند که از آنها به عنوان "اصول مذهب" یاد می‌‌شود و هر کس بدان‌ها ایمان نیاورد از مذهب شیعه بیرون است، اگر چه مسلمان است[۱۱].

توحید به معنای یگانگی خداوند متعال، نبوت به معنای پیامبری حضرت‌ محمد (ص) و دیگر پیامبران الهی (ع) و معاد به معنای آن است که روزی همۀ مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم می‌آیند و هر کس به پاداش و کیفر خویش می‌رسد. عدل به معنای آن است که افعال خداوند متعال از سر عدالت و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمی‌کند و هر چیز را در جای خویش نگاه می‌دارد و امامت بدین معناست که پس از پیامبر اسلام (ص)، دوازده امام معصوم (ع) منصب خلافت و امامت را برعهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال‌اند[۱۲].

ملاک اصول دین

اصول پنج‌گانه از آن جهت انتخاب شده‌اند که توحید، نبوت و معاد، سه اصلی هستند که ایمان به آنها جزء اهداف اسلام است و عدل و امامت، معرف مکتب خاص تشیع‌اند. عدل به خاطر اختلاف‌نظرهایی که شیعه، معتزله و اشاعره در این باره دارند، قرار گرفتنش در اصول مذهب ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. اصل امامت نیز داخل در حوزۀ ایمان است، چون امام، "حجت خدا" و "خلیفة الله" است و رابطۀ‌ معنوی میان هر فرد مسلمان و انسان کامل در هر زمان ضروری است.

پیامبر اکرم (ص) مردم را به ایمان به این اصول دعوت کرده‌اند و رسالت پیامبر مقدمه‌ای برای این ایمان‌هاست؛ اما ایمان به ملائکه و اعتقاد به همۀ ضروریات دین از قبیل نماز و روزه جزء اهداف رسالت نیست، بلکه از لوازم ایمان به نبوت است، لذا جزء اصول دین نیستند[۱۳].

منابع

پانویس

  1. گرچه برخی بزرگان دین را به سه بخش اعتقادی، اخلاقی و عملی تقسیم کرده‌اند (ر. ک: آموزش دین، ص۹ ـ ۱۱؛ دین‌شناسی، ص۲۷ ـ ۲۸) ولی به نظر می‌رسد ضرورتی برای این تقسیم سه‌گانه نباشد، زیرا تقسیم دین به دو بخش اعتقادی و عملی، منشأ قرآنی داشته و مورد تأیید آن است که در متن به آن اشاره شده است.
  2. دین‌شناسی، ص۲۷ ـ ۲۸.
  3. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۷۲-۷۷.
  4. ر.ک: ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۷۲-۷۷؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۰۹.
  5. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱.
  6. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید» سوره شوری، آیه ۱۳.
  7. راز اینکه قرآن کریم پیوسته دین را به صورت مفرد می‌آورد و به جمع و به صورت «ادیان»، در همین نهفته است که حقیقتش از آدم تا خاتم ثابت است.
  8. «ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم» سوره مائده، آیه ۴۸.
  9. این قسمت از این کتاب‌ها گرفته شده است: شریعت در آینه معرفت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۰۰-۱۰۱؛ معالم النبوّة فی القرآن، جعفر سبحانی، ج۳، ص۱۱۹-۱۲۰.
  10. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۷۲-۷۷.
  11. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۰۶-۳۱۲.
  12. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۸۳-۸۴.
  13. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲.