دینشناسی در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = دینشناسی | | موضوع مرتبط = دینشناسی | ||
| عنوان مدخل = دینشناسی | | عنوان مدخل = دینشناسی | ||
| مداخل مرتبط = [[دینشناسی در | | مداخل مرتبط = [[دینشناسی در نهج البلاغه]] - [[دینشناسی در کلام اسلامی]] - [[دینشناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۹
مقدمه
- شناخت از ضرورتهای نخستین دینداری و دینمدرای است. انسانها در عرصه زندگی باید در راه شناخت دین گام بردارند و به تحقیق و پژوهش در مورد دین بپردازند، زیرا دین داری بدون شناخت و از روی تقلید قابل قبول نیست و دوام ندارد. دینشناسی، حافظ دین و دینداری انسان است، از اینرو فراگیری علم دین بر هر مرد و زن واجب است. امام علی (ع) راه سعادت انسان را در دو چیز میداند: آدمی یا خود باید دانا باشد یا در جستوجوی دانایی، در غیر اینصورت هلاک خواهد شد[۱].
روش شناخت دین
- شناخت دین از دو راه امکانپذیر است: نخست تعقل و درک عقلی از دین و دوم استناد به آورندگان دین، یعنی کتاب و سنت (قرآن و حدیث)[۲].
عقل
- عقل یکی از وجوه اصلی تفاوت انسان با دیگر موجودات است و انسان به کمک عقل به مرتبه انسانیت ارتقا مییابد. هرکه دامنه عقلش کوتاه باشد، اعمال نیکش کم و هرکه دامنه عقلش بلند باشد، اعمال نیکش گسترش مییابد. از اینرو امام علی (ع) میفرماید: انسان به عقل خویش انسان است. حضرتش در نامه خویش به امام حسن (ع) بینیازی را عقل معرفی میکند[۳] و در مقایسه شناخت عقلی و شناخت حسی، به برتری شناخت عقل توجه دارد و میفرماید: دیدن، تنها با چشم نیست، چه بسیار چشمها که به صاحبش خیانت کند؛ اما عقل، کسی را که از او نصیحت خواهد فریب ندهد[۴][۵].
- نقش تعقل و درک درست در تعالیم وحیانی مورد توجه امام (ع) قرار گرفته است. در فرهنگ علوی انسانها باید خرد و اندیشه خود را در بوته نقد علوم وحیانی قرار دهند و بدین وسیله استعدادهای عقلی خویش را بارور سازند. در اینصورت انسانها میتوانند در سایه خِرَد قرآنی خویش، داوریهای درست از جریانهای پیشرو داشته باشند[۶].
کارشناسان دین
- تحقیق و تفقه در دین با درک عقلی شروع میشود، اما باید توجه داشت که درک عقل بهتنهایی و بدون راهنمایی کارشناسان دین راه به جایی نمیبرد و چه بسا که موجب انحراف فرد نیز بشود. درک عقل در کنار استناد به کتاب خدا و احادیث ائمه معصومین (ع) که در واقع کارشناسان دین هستند، مسیر میشود. پیامبر اکرم (ص) نیز در حدیث متواتر ثقلین، قرآن و اهل بیت خویش را دو یادگار گرانسنگ خود در میان مردم میداند و سفارش میکند که به این دو تمسک جویند تا رستگار شوند و بدانند که قرآن و اهل بیت هرگز از هم جدا نمیشوند[۷].
شناخت راویان احادیث
- امام علی (ع) در نهج البلاغه ضمن خطبهای مردمان را به شناخت راویان موثق سفارش و آنان را در چهار دسته طبقهبندی میکند[۸].
- منافقی که تظاهر به اسلام و ایمان میکند، اما در دل از هیچ گناهی شرم ندارد و بر پیامبر به عمد دروغ میبندد[۹].
- برخی افراد مطلبی را شنیدهاند، ولی درست به خاطر نسپردهاند. آنها بر مبنای پندار خویش حدیثی نقل میکنند که بخشی از آن با واقعیت مطابقت ندارد[۱۰].
- کسانی در موقعیتی خاص حدیثی از پیامبر شنیدهاند، اما خبر از حکم بعدی پیامبر در زمان برطرف شدن آن موقعیت خاص ندارند. از منسوخ خبر دارند، ولی از ناسخ آن بیخبرند[۱۱].
- امانتداران راستینی که آنچه از پیامبر شنیدهاند بهدرستی به خاطر میسپارند و حقیقت کلام را درست بیان میکنند[۱۲].
- امام (ع) خود را جزو معدود افرادی برمیشمرد که از گروه چهارم است. امام هر مسئله و رویدادی را از پیامبر اکرم (ع) سؤال میکرد و دقیق به خاطر میسپرد. امامان معصوم (ع) تنها منابعی هستند که مورد وثوق همه جانبهاند و آنچه از ناحیه آنان صادر شده باشد، بهطور کامل مورد وثوق و اطمینان است[۱۳].
خصوصیات کارشناسان دین
- کردار و گفتار امامان معصوم (ع) با رفتار و گفتار دیگران تفاوت دارد و همچون قانونی جهانشمول برای همه عصرها و نسلها معتبر و قابل استفاده است. امیرمؤمنان (ع) میفرماید: هرگز احدی را با اهل بیت پیامبر قیاس نکنید (دیگران در هر مقام علمی و عرفانی تنها خوشهچین خرمن اهلبیتاند) و خوشهچین خرمن اهلبیت، هرگز با آنان برابر نیست. دودمان پاک پیامبر سنگ بنای دین و پشتوانه یقیناند. تندروان به "میزان" آنان بازگردند و کندروان سرانجام خود را بدانجا رسانند که راهی جز آن نیابند. ویژگیهای رهبری از آنِ اهل بیت است و وصیت پیامبر درباره آنان و میراث آن حضرت، مخصوص ایشان[۱۴][۱۵].
- وجود معصومین (ع)، همچون میزانی برای اعمال و ملاکی برای هدایت انسان است، زیرا انسان اسیر در دنیای ضلمانی نیازمند نور هدایت است و خداوند متعال کتاب خویش و وجود معصوم را همچون نور هدایت باری انسانها قرار داده است و او مأموریت دارد تا انسانها را هدایت و جامعهای آرمانی ایجاد کند. اهل بیت پیامبر اکرم (ص) مفسر قرآن و بیان کننده علوم قرآنی هستند. خداوند متعال در حدیث معراج از وجود پیامبر اکرم (ص) با عنوان نور خود در میان بندگان یاد میکند و جانشینان پیامبر اکرم (ص) نیز همانند وجود ایشان، همان نقش را دارند. بههمین دلیل در تفکر شیعی، جهان نمیتواند خالی از وجود معصوم باشد، زیرا هدایت الهی محملی میخواهد تا واسطه فیض بین او و بندگان شود. امیر مؤمنان (ع) در نهج البلاغه میفرماید: آل محمد (ص) "زندگی علم و دانش" و "مرگ نادانی" هستند[۱۶]. هدایت معصومین نوری است که آدمیان را از ظلمت طبیعت خارج میکند و راه هدایت و سعادت و رستگاری را به آنان نشان میدهد[۱۷].
- از اینجا مشخص میشود که چرا باید به کلام معصومین (ع) دل سپرد و کلام آنانرا همچون چراغ هدایت پیش روی قرارداد و با آن هدایت یافت. باید به ریسمان آنان چنگ زد و برای هدایت و نجات به آستان آن بزرگوار توسل جست و آنان را واسطه فیض قرار داد. خداوند متعال در قرآن کریم وجود پیامبر اکرم (ص) را واسطه رحمت معرفی میکند: و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش میکرد، قطعاً خدا را توبهپذیرِ مهربان مییافتند[۱۸][۱۹].
- امامان معصوم (ع) پیشوایان دیناند و شناخت دین تنها از طریق آنان میسر خواهد شد. مردمان میتوانند با مراجعه و الگو قرار دادن آنان، راه هدایت و سعادت را بیابند. امام رضا (ع) از قول پیامبر اکرم روایت میکند: امامان پس از من فرزندان حسین (ع) هستند. هر کس از آنها اطاعت کند، اطاعت خدا کرده است و هر کس بر آنها عصیان کند، عصیان خدا کرده است. آنان ریسمان محکم و وسیله خلق بهسوی خدای عزوجل هستند. تنها راه صعود به طریق الی الله گوش جان سپردن به کلام و سیره امامان و عمل کردن به فرامین آنان است[۲۰].
- در نتیجه، شناخت دین از طریق بهکارگیری قوه عقل که از آن تعبیر به رسول باطنی شده است و تمسک به سنت و سیره و هدایت ائمه معصومین ممکن میشود[۲۱].
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 511.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 511.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ «لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ، فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا، وَ لَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۷۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 511.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 511.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 511-512.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 512.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 512.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 512.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 512.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 512.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 512.
- ↑ «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ، إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 512.
- ↑ «هُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 513.
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴾؛ سوره نساء، آیه ۶۴
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 513.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 513.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 513.