امنیت اعتقادی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | |||
قرآن با تکیه بر اختیاری بودن عقیده که امری درونی و [[باطنی]] و به دور از [[امر و نهی]] و به اصطلاح جعل است، میکوشد تا بر اصلی عقلایی به عنوان [[آزادی عقیده]] مهر [[تأیید]] و امضا نهد<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. عقیده، یعنی باوری که در درون [[آدمی]] شکل میگیرد و [[بینش]] و نگرش او را شکل و جهت میبخشد. [[ایمان]] و عقیده از اموری نیست که بتوان آن را به [[اجبار]] و [[زور]] [[تغییر]] داد ولی میتوان با ایجاد موانع از شکلگیری درست آن جلوگیری به عمل آود و یا با ایجاد فضایی [[مسموم]] و [[آلوده]] عقیده جدیدی را بر انسان [[تحمیل]] کرد. اینکه در گزارههای حقوق بشری [[سخن]] از آزادی عقیده شده به این معناست که فضای سالمی برای افراد [[جامعه]] فراهم آید تا هر کس بتواند با توجه به راههای [[شناختی]] و ابزارهای [[معرفتی]]، راهی را [[انتخاب]] و برگزیند. در برخی از [[جوامع]] با ابزارهائی چون [[رسانهها]] و [[تبلیغات]] [[مسموم]] و بستن دیگر راههای [[شناختی]]، توده [[مردم]] را بر [[عقاید]] خاصی سامان میدهند و به راهی خاص میکشانند. از این رو گفته شده که در شخصیتسازی [[انسان]] عواملی چون [[زمان]] و مکان ([[اجتماع]]) و [[خون]] تأثیر مستقیم دارد. در [[قرآن]] نیز به این نکته اشاره شده که در زمان [[حضرت نوح]] {{ع}} [[جامعه]] به چنان جایگاهی رسیده بود که مردم و [[فرزندان]] از انتخاب به دور بودند و نمیتوانستند راه دیگری غیر از آنچه جامعه تحمیل میکند انتخاب کنند. این فقدان یا به جهت از میان رفتن [[حق]] انتخاب و یا از میان بردن شرایط انتخاب راههای دیگر بوده است. براین اساس حضرت نوح {{ع}} میفرماید: «این جامعه جز فرزندان [[فاسق]] و نابکار نزایند»<ref>سوره نوح ، آیه ۲۷.</ref>. | قرآن با تکیه بر اختیاری بودن عقیده که امری درونی و [[باطنی]] و به دور از [[امر و نهی]] و به اصطلاح جعل است، میکوشد تا بر اصلی عقلایی به عنوان [[آزادی عقیده]] مهر [[تأیید]] و امضا نهد<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. عقیده، یعنی باوری که در درون [[آدمی]] شکل میگیرد و [[بینش]] و نگرش او را شکل و جهت میبخشد. [[ایمان]] و عقیده از اموری نیست که بتوان آن را به [[اجبار]] و [[زور]] [[تغییر]] داد ولی میتوان با ایجاد موانع از شکلگیری درست آن جلوگیری به عمل آود و یا با ایجاد فضایی [[مسموم]] و [[آلوده]] عقیده جدیدی را بر انسان [[تحمیل]] کرد. اینکه در گزارههای حقوق بشری [[سخن]] از آزادی عقیده شده به این معناست که فضای سالمی برای افراد [[جامعه]] فراهم آید تا هر کس بتواند با توجه به راههای [[شناختی]] و ابزارهای [[معرفتی]]، راهی را [[انتخاب]] و برگزیند. در برخی از [[جوامع]] با ابزارهائی چون [[رسانهها]] و [[تبلیغات]] [[مسموم]] و بستن دیگر راههای [[شناختی]]، توده [[مردم]] را بر [[عقاید]] خاصی سامان میدهند و به راهی خاص میکشانند. از این رو گفته شده که در شخصیتسازی [[انسان]] عواملی چون [[زمان]] و مکان ([[اجتماع]]) و [[خون]] تأثیر مستقیم دارد. در [[قرآن]] نیز به این نکته اشاره شده که در زمان [[حضرت نوح]] {{ع}} [[جامعه]] به چنان جایگاهی رسیده بود که مردم و [[فرزندان]] از انتخاب به دور بودند و نمیتوانستند راه دیگری غیر از آنچه جامعه تحمیل میکند انتخاب کنند. این فقدان یا به جهت از میان رفتن [[حق]] انتخاب و یا از میان بردن شرایط انتخاب راههای دیگر بوده است. براین اساس حضرت نوح {{ع}} میفرماید: «این جامعه جز فرزندان [[فاسق]] و نابکار نزایند»<ref>سوره نوح ، آیه ۲۷.</ref>. | ||
[[امنیت]] و [[عقیده]] و | [[امنیت]] و [[عقیده]] و آزادی در انتخاب، با فراهم آوری بسترهایی چون تضارب [[افکار]] و آراء و حق انتخاب و نیز حق [[آزادی بیان]] فراهم میآید. جامعهای که [[انسانها]] در آن از آزادی بیان برخوردار نباشند نمیتواند دارای [[آزادی عقیده]] باشد؛ زیرا از آراء و افکار دیگران [[آگاه]] نمیشود و حق انتخاب عقیده از او سلب میگردد. بنابراین آزادی بیان به عنوان اصل اساسی برای آزادی عقیده مطرح است. اگر همه از بیان عقاید خود ممنوع شوند و تنها یک عقیده به عنوان عقیده [[حاکم]] در جامعه از حق بیان برخوردار باشد، آن جامعه از حق آزادی عقیده [[محروم]] خواهد شد. در [[جامعه اسلامی]] حق و باطل دیدگاههای خود را بیان میکنند و [[رشد]] و [[گمراهی]] تبیین میگردد<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۶ و نیز سوره کهف، آیه ۲۹.</ref> و این فرصت به مردم داده میشود تا خود با [[عقل]] و [[اندیشه]]، نیکوترین و سالمترین عقیده و نگرش را به عنوان [[اعتقادات]] و [[باور]] خود بپذیرند<ref>سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸ و سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. امان دادن به مخالفان و [[مشرکان]] برای بیان [[اعتقادات]] از این روست تا فرصت برای [[انتخاب]] [[آزاد]] [[عقیده]] برای همگان فراهم آید<ref>سوره توبه، آیه ۶.</ref>. البته این در شرایط طبیعی است، ولی اگر کسی بخواهد از این [[آزادی]] سوء استفاده کرده و [[جامعه]] را دچار [[بحران]] کند در این حالت است که اصل [[حکومتی]] و ثانوی به میان میآید و [[حکومت]] از [[ارتداد]] با بازتابهای ایجاد بحران هویتی در جامعه و یا ابراز [[عقاید]] بحران ساز جلوگیری به عمل میآورد. اما این به معنای آن نیست که عقیده و یا [[فکر]] و [[اندیشه]]ای بر جامعه [[تحمیل]] شود. | ||
[[آیات]] بسیاری از [[قرآن]] نشان دهنده آزادی و [[امنیت]] در بیان [[معتقدات]] و نقد و بررسی آنان است که به همین نمونههای یاد شده بسنده میشود. | [[آیات]] بسیاری از [[قرآن]] نشان دهنده آزادی و [[امنیت]] در بیان [[معتقدات]] و نقد و بررسی آنان است که به همین نمونههای یاد شده بسنده میشود. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۵
مقدمه
قرآن با تکیه بر اختیاری بودن عقیده که امری درونی و باطنی و به دور از امر و نهی و به اصطلاح جعل است، میکوشد تا بر اصلی عقلایی به عنوان آزادی عقیده مهر تأیید و امضا نهد[۱]. عقیده، یعنی باوری که در درون آدمی شکل میگیرد و بینش و نگرش او را شکل و جهت میبخشد. ایمان و عقیده از اموری نیست که بتوان آن را به اجبار و زور تغییر داد ولی میتوان با ایجاد موانع از شکلگیری درست آن جلوگیری به عمل آود و یا با ایجاد فضایی مسموم و آلوده عقیده جدیدی را بر انسان تحمیل کرد. اینکه در گزارههای حقوق بشری سخن از آزادی عقیده شده به این معناست که فضای سالمی برای افراد جامعه فراهم آید تا هر کس بتواند با توجه به راههای شناختی و ابزارهای معرفتی، راهی را انتخاب و برگزیند. در برخی از جوامع با ابزارهائی چون رسانهها و تبلیغات مسموم و بستن دیگر راههای شناختی، توده مردم را بر عقاید خاصی سامان میدهند و به راهی خاص میکشانند. از این رو گفته شده که در شخصیتسازی انسان عواملی چون زمان و مکان (اجتماع) و خون تأثیر مستقیم دارد. در قرآن نیز به این نکته اشاره شده که در زمان حضرت نوح (ع) جامعه به چنان جایگاهی رسیده بود که مردم و فرزندان از انتخاب به دور بودند و نمیتوانستند راه دیگری غیر از آنچه جامعه تحمیل میکند انتخاب کنند. این فقدان یا به جهت از میان رفتن حق انتخاب و یا از میان بردن شرایط انتخاب راههای دیگر بوده است. براین اساس حضرت نوح (ع) میفرماید: «این جامعه جز فرزندان فاسق و نابکار نزایند»[۲].
امنیت و عقیده و آزادی در انتخاب، با فراهم آوری بسترهایی چون تضارب افکار و آراء و حق انتخاب و نیز حق آزادی بیان فراهم میآید. جامعهای که انسانها در آن از آزادی بیان برخوردار نباشند نمیتواند دارای آزادی عقیده باشد؛ زیرا از آراء و افکار دیگران آگاه نمیشود و حق انتخاب عقیده از او سلب میگردد. بنابراین آزادی بیان به عنوان اصل اساسی برای آزادی عقیده مطرح است. اگر همه از بیان عقاید خود ممنوع شوند و تنها یک عقیده به عنوان عقیده حاکم در جامعه از حق بیان برخوردار باشد، آن جامعه از حق آزادی عقیده محروم خواهد شد. در جامعه اسلامی حق و باطل دیدگاههای خود را بیان میکنند و رشد و گمراهی تبیین میگردد[۳] و این فرصت به مردم داده میشود تا خود با عقل و اندیشه، نیکوترین و سالمترین عقیده و نگرش را به عنوان اعتقادات و باور خود بپذیرند[۴]. امان دادن به مخالفان و مشرکان برای بیان اعتقادات از این روست تا فرصت برای انتخاب آزاد عقیده برای همگان فراهم آید[۵]. البته این در شرایط طبیعی است، ولی اگر کسی بخواهد از این آزادی سوء استفاده کرده و جامعه را دچار بحران کند در این حالت است که اصل حکومتی و ثانوی به میان میآید و حکومت از ارتداد با بازتابهای ایجاد بحران هویتی در جامعه و یا ابراز عقاید بحران ساز جلوگیری به عمل میآورد. اما این به معنای آن نیست که عقیده و یا فکر و اندیشهای بر جامعه تحمیل شود.
آیات بسیاری از قرآن نشان دهنده آزادی و امنیت در بیان معتقدات و نقد و بررسی آنان است که به همین نمونههای یاد شده بسنده میشود.
امنیت عقیده و بیان به معنای حفظ شعایر و مناسک و آیینها نیز هست. در برخی از آیات قرآن به پاسداشت و احترام به شعایر اشاره و تأکید شده است. در برخی از آیات نیز به امنیت مکانها و زمانهای خاصی اشاره شد و امنیت آن اصل اساسی و مهم شمرده شده است. تقدس مکه و کعبه و مسجدالحرام و حتی حرم مکه و نیز ماههای حرام در قرآن مورد تأکید است[۶]. قرآن به طور خاص به مسئله تقدس و امنیت شهر مکه اشاره دارد[۷]. حتی این امنیت به گونهای است که هرکس به آن پناه آورد در امان است و عرب پیش از اسلام نیز این سنت را رعایت میکردند و در مکه متعرض جان و مال مردم نمیشدند. قرآن درباره امنیت کسانی که در مکه وارد میشوند میفرماید: ﴿وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا﴾[۸]. افزون بر مکانهای امن، قرآن به امنیت ماههای خاص نیز اشاره میکند و از ماههای ذی القعده و ذی الحجه و محرم و نیز رجب به عنوانهای ماه حرام یاد کرده و به آنها تقدس داده است[۹].[۱۰]
اقسام امنیت اعتقادی
امنیت در عقیده و ایمان، به دو جنبه درونی و بیرونی قابل تقسیم است:
- جنبه درونی (همراهی با آرامش اطمینان)
- جنبه بیرونی (مصونیت در برابر تهدیدات و انحرافات)
جنبه درونی (همراهی با آرامش و اطمینان)
در این جنبه تأکید بر بُعد درونی و روانی امنیت اعتقادی است. امنیت اعتقادی در بعد درونی، به معنای احساس ایمنی و آرامش درونی ناشی از باورها و اعتقادات دینی است. امنیت اعتقادی زمانی شکل میگیرد که فرد یا جامعه به باورها و ارزشهای دینی معتقد باشد و بر اساس آن زندگی کند.
برخی از مهمترین ویژگیهای امنیت اعتقادی عبارتاند از:
- اعتقاد راسخ به خدا و اصول دین؛
- پایبندی به احکام و ارزشهای الهی؛
- اطمینان به عدالت و رحمت خداوند؛
- احساس آرامش در برابر سختیها با توکل به خداغ
- رضایت از قضا و قدر الهی؛
- دوری از شبهات و تردیدهای اعتقادی.
امنیت اعتقادی منشأ اثرات مثبتی همچون آرامش روحی، امیدواری، هدفمندی در زندگی، مصونیت در برابر انحرافات اخلاقی و پایبندی به ارزشهای اخلاقی است. تقویت امنیت اعتقادی در جامعه مستلزم ترویج معارف دینی و الگوسازی از سوی پیامبران، امامان، مراجع و رهبران دینی است.
جنبه بیرونی (مصونیت در برابر تهدیدات و انحرافات)
در این جنبه تأکید بر حفظ اعتقادات در برابر تهدیدات و انحرافات است. هر انسانی باید از امنیت در عقیده برخوردار باشد. اسلام با راهزنان اعتقادات مردم برخورد شدید دارد و از آن به عنوان «ایجاد فساد در زمین» یاد میکند ﴿الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ﴾[۱۱].[۱۲] و نخستین نشانه استضعاف را فشار و تأثیر عوامل اثرگذرانده در انحراف اعتقادی و یا موانع آزادی اعتقاد میداند که پاگرفتن این نوع استضعاف، مراحل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی را نیز به دنبال دارد[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ سوره نوح ، آیه ۲۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۶ و نیز سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸ و سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۵.
- ↑ «هر کس وارد آن شود در امنیت است»؛ سوره آل عمران، آیه ۹۷.
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۶ و ۳۷.
- ↑ منصوری، خلیل، نقش امنیت در نهضت حسینی.
- ↑ «(بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۱ و نامه ۵۳؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۷۳-۲۷۴؛ وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۴۲۴؛ سفینةالبحار، ج۱، ص۴۱؛ تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص۳۲۳.