امید در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[امید]]''' است. "'''[[امید]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = امید
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امید در قرآن]] - [[امید در معارف مهدویت]] - [[امید در معارف دعا و زیارات]] - [[امید در معارف و سیره سجادی]] - [[امید در معارف و سیره نبوی]]</div>
| عنوان مدخل = امید
| مداخل مرتبط = [[امید در قرآن]] - [[امید در معارف مهدویت]] - [[امید در معارف دعا و زیارات]] - [[امید در معارف و سیره نبوی]] - [[امید در معارف و سیره علوی]] - [[امید در معارف و سیره سجادی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==امیدواری به خداوند==
== امیدواری به خداوند ==
[[خدای متعال]] به قدری [[آمرزنده]]، [[مهربان]] و [[رئوف]] است که [[انسان]] به ویژه [[جوان]] هر قدر [[گناه]] کار و [[مجرم]] باشد، نباید از [[رحمت]] او [[نومید]] شود؛ چه آنکه [[ناامیدی از رحمت الهی]]، از [[گناهان بزرگ]] است. [[خداوند]] [[رحمان]] در [[قرآن]] می‌فرماید:
[[خدای متعال]] به قدری [[آمرزنده]]، [[مهربان]] و [[رئوف]] است که [[انسان]] به ویژه [[جوان]] هر قدر [[گناه]] کار و [[مجرم]] باشد، نباید از [[رحمت]] او [[نومید]] شود؛ چه آنکه [[ناامیدی از رحمت الهی]]، از [[گناهان بزرگ]] است. [[خداوند]] [[رحمان]] در [[قرآن]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>.
{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>.


در واقع، [[نومیدی]] از مهر و [[عفو]] [[خدا]] نوعی [[بدگمانی]] به [[پروردگار]] [[بخشنده]] است. ازاین رو، لازم است که جوان همواره امیدش به خداوند باشد و به غیر او [[امید]] نبندد. در روایتی آموزنده از [[امام صادق]]{{ع}} به نقل از [[پیامبر]] آمده است:
در واقع، [[نومیدی]] از مهر و [[عفو]] [[خدا]] نوعی [[بدگمانی]] به [[پروردگار]] [[بخشنده]] است. ازاین رو، لازم است که جوان همواره امیدش به خداوند باشد و به غیر او [[امید]] نبندد. در روایتی آموزنده از [[امام صادق]] {{ع}} به نقل از [[پیامبر]] آمده است:
خداوند به برخی از پیامبرانش فرمود: به [[شأن]] و [[شکوه]] و [[عزت]] و [[عظمت]] خودم [[سوگند]] که هر کس به جز من امید بندد، نومیدش می‌کنم، بر او [[لباس]] [[خواری]] می‌پوشانم، از درگاه خویش می‌رانمش و از وصال و [[تقرب]] خویش دور می‌دارمش. آیا رواست که او در [[سختی‌ها]] به دیگری امید بندد و در [[خانه]] دیگری را بکوبد با اینکه کلید همه درهای بسته به دست من است و تنها در خانه من است که هماره به روی همگان باز است؟ آیا شده کسی در [[گشایش]] کارش تنها به من روی آورده باشد و من کارش را حل نکرده باشم و گره‌اش نگشوده باشم؟ [[بندگان]] مرا چه شده است؟ آرزوهای همه را نزد خویش نگه داشته‌ام تا اگر از من خواستند، آنها را برآورم و [[آسمان]] هایم را از فرشتگانی که هرگز از [[تسبیح]] و [[فرمانبری]] من خسته نمی‌شوند، انباشته‌ام و آنان را [[فرمان]] داده‌ام تا هرگز میان من و بندگان من پرده‌ای نکشند و دری را به روی آنان نبندند. گویا بندگان من سخنم را [[باور]] ندارند؟ آیا بنده‌ای که بلایی بدو روی می‌آورد، نمی‌داند که جز من کسی نمی‌تواند آن [[بلا]] را از او بگرداند؟ آیا چنین می‌پندارد که من که بی‌دعا و درخواست، این همه [[نعمت]] بدو بخشیده‌ام، اگر چیزی به [[دعا]] از من بخواهد، بدو نخواهم بخشید؟ مگر من بخیلم که بندگانم به من چنین [[گمان]] برند؟ مگر [[بخشنده]] و بخشایشگر نیستم و هر [[بخشش]] و بخشایشی در دست من نیست که بندگانم در دعا و درخواست از من کوتاهی می‌کنند؟ آیا [[بندگان]] من نمی‌ترسند و [[شرم]] ندارند که به جز من [[امید]] بندند؟ مگر نمی‌دانند که اگر همه [[آسمانیان]] و زمینیان از من [[آرزو]] خواهند و من آرزوی همه را برآورم، هرگز از [[ملک]] و [[قدرت]] من چیزی کاسته نمی‌شود؟ مگر می‌شود [[مُلک]] و قدرتی که از من می‌جوشد و من [[قیّم]] و برپا دارنده آنم، کاهش پذیرد؟ پس وای بر آنان که از درگاه من، از [[رحمت]] من، از [[بخشایش]] من، از داد و [[دهش]] من امید [[بریده]] و فرمانم را زیر پا نهاده و حقّم را پاس نداشته‌اند<ref>سلوک عارفان، ترجمه المراقبات: سید محمد راستگو، ص۱۱۸.</ref>.
خداوند به برخی از پیامبرانش فرمود: به [[شأن]] و شکوه و [[عزت]] و [[عظمت]] خودم [[سوگند]] که هر کس به جز من امید بندد، نومیدش می‌کنم، بر او [[لباس]] [[خواری]] می‌پوشانم، از درگاه خویش می‌رانمش و از وصال و [[تقرب]] خویش دور می‌دارمش. آیا رواست که او در [[سختی‌ها]] به دیگری امید بندد و در [[خانه]] دیگری را بکوبد با اینکه کلید همه درهای بسته به دست من است و تنها در خانه من است که هماره به روی همگان باز است؟ آیا شده کسی در [[گشایش]] کارش تنها به من روی آورده باشد و من کارش را حل نکرده باشم و گره‌اش نگشوده باشم؟ [[بندگان]] مرا چه شده است؟ آرزوهای همه را نزد خویش نگه داشته‌ام تا اگر از من خواستند، آنها را برآورم و [[آسمان]] هایم را از فرشتگانی که هرگز از [[تسبیح]] و [[فرمانبری]] من خسته نمی‌شوند، انباشته‌ام و آنان را [[فرمان]] داده‌ام تا هرگز میان من و بندگان من پرده‌ای نکشند و دری را به روی آنان نبندند. گویا بندگان من سخنم را [[باور]] ندارند؟ آیا بنده‌ای که بلایی بدو روی می‌آورد، نمی‌داند که جز من کسی نمی‌تواند آن [[بلا]] را از او بگرداند؟ آیا چنین می‌پندارد که من که بی‌دعا و درخواست، این همه [[نعمت]] بدو بخشیده‌ام، اگر چیزی به [[دعا]] از من بخواهد، بدو نخواهم بخشید؟ مگر من بخیلم که بندگانم به من چنین [[گمان]] برند؟ مگر [[بخشنده]] و بخشایشگر نیستم و هر [[بخشش]] و بخشایشی در دست من نیست که بندگانم در دعا و درخواست از من کوتاهی می‌کنند؟ آیا [[بندگان]] من نمی‌ترسند و [[شرم]] ندارند که به جز من [[امید]] بندند؟ مگر نمی‌دانند که اگر همه [[آسمانیان]] و زمینیان از من [[آرزو]] خواهند و من آرزوی همه را برآورم، هرگز از [[ملک]] و [[قدرت]] من چیزی کاسته نمی‌شود؟ مگر می‌شود [[مُلک]] و قدرتی که از من می‌جوشد و من [[قیّم]] و برپا دارنده آنم، کاهش پذیرد؟ پس وای بر آنان که از درگاه من، از [[رحمت]] من، از [[بخشایش]] من، از داد و [[دهش]] من امید [[بریده]] و فرمانم را زیر پا نهاده و حقّم را پاس نداشته‌اند<ref>سلوک عارفان، ترجمه المراقبات: سید محمد راستگو، ص۱۱۸.</ref>.


[[پیامبر گرامی اسلام]] در روایتی دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤْمِنٍ أَمَّلَ دُونِي بِالْإِيَاسِ}}<ref>«خدای بزرگ می‌فرماید: همانا امید هر مؤمنی را که به جز من امید بندد، با ناامید کردنش، قطع می‌کنم»میزان الحکمه، ج۱، ص۱۹۰؛ صحیفة الرضا، ص۲۷۶.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|نگین رسالت]] ص ۱۷.</ref>
[[پیامبر گرامی اسلام]] در روایتی دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤْمِنٍ أَمَّلَ دُونِي بِالْإِيَاسِ}}<ref>«خدای بزرگ می‌فرماید: همانا امید هر مؤمنی را که به جز من امید بندد، با ناامید کردنش، قطع می‌کنم»میزان الحکمه، ج۱، ص۱۹۰؛ صحیفة الرضا، ص۲۷۶.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|نگین رسالت]] ص ۱۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379752.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|'''نگین رسالت''']]
# [[پرونده:1379752.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|'''نگین رسالت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:امید]]
[[رده:امید]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۷

امیدواری به خداوند

خدای متعال به قدری آمرزنده، مهربان و رئوف است که انسان به ویژه جوان هر قدر گناه کار و مجرم باشد، نباید از رحمت او نومید شود؛ چه آنکه ناامیدی از رحمت الهی، از گناهان بزرگ است. خداوند رحمان در قرآن می‌فرماید: ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۱].

در واقع، نومیدی از مهر و عفو خدا نوعی بدگمانی به پروردگار بخشنده است. ازاین رو، لازم است که جوان همواره امیدش به خداوند باشد و به غیر او امید نبندد. در روایتی آموزنده از امام صادق (ع) به نقل از پیامبر آمده است: خداوند به برخی از پیامبرانش فرمود: به شأن و شکوه و عزت و عظمت خودم سوگند که هر کس به جز من امید بندد، نومیدش می‌کنم، بر او لباس خواری می‌پوشانم، از درگاه خویش می‌رانمش و از وصال و تقرب خویش دور می‌دارمش. آیا رواست که او در سختی‌ها به دیگری امید بندد و در خانه دیگری را بکوبد با اینکه کلید همه درهای بسته به دست من است و تنها در خانه من است که هماره به روی همگان باز است؟ آیا شده کسی در گشایش کارش تنها به من روی آورده باشد و من کارش را حل نکرده باشم و گره‌اش نگشوده باشم؟ بندگان مرا چه شده است؟ آرزوهای همه را نزد خویش نگه داشته‌ام تا اگر از من خواستند، آنها را برآورم و آسمان هایم را از فرشتگانی که هرگز از تسبیح و فرمانبری من خسته نمی‌شوند، انباشته‌ام و آنان را فرمان داده‌ام تا هرگز میان من و بندگان من پرده‌ای نکشند و دری را به روی آنان نبندند. گویا بندگان من سخنم را باور ندارند؟ آیا بنده‌ای که بلایی بدو روی می‌آورد، نمی‌داند که جز من کسی نمی‌تواند آن بلا را از او بگرداند؟ آیا چنین می‌پندارد که من که بی‌دعا و درخواست، این همه نعمت بدو بخشیده‌ام، اگر چیزی به دعا از من بخواهد، بدو نخواهم بخشید؟ مگر من بخیلم که بندگانم به من چنین گمان برند؟ مگر بخشنده و بخشایشگر نیستم و هر بخشش و بخشایشی در دست من نیست که بندگانم در دعا و درخواست از من کوتاهی می‌کنند؟ آیا بندگان من نمی‌ترسند و شرم ندارند که به جز من امید بندند؟ مگر نمی‌دانند که اگر همه آسمانیان و زمینیان از من آرزو خواهند و من آرزوی همه را برآورم، هرگز از ملک و قدرت من چیزی کاسته نمی‌شود؟ مگر می‌شود مُلک و قدرتی که از من می‌جوشد و من قیّم و برپا دارنده آنم، کاهش پذیرد؟ پس وای بر آنان که از درگاه من، از رحمت من، از بخشایش من، از داد و دهش من امید بریده و فرمانم را زیر پا نهاده و حقّم را پاس نداشته‌اند[۲].

پیامبر گرامی اسلام در روایتی دیگر می‌فرماید: «يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤْمِنٍ أَمَّلَ دُونِي بِالْإِيَاسِ»[۳][۴]

منابع

پانویس

  1. «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  2. سلوک عارفان، ترجمه المراقبات: سید محمد راستگو، ص۱۱۸.
  3. «خدای بزرگ می‌فرماید: همانا امید هر مؤمنی را که به جز من امید بندد، با ناامید کردنش، قطع می‌کنم»میزان الحکمه، ج۱، ص۱۹۰؛ صحیفة الرضا، ص۲۷۶.
  4. اسحاقی، سید حسین، نگین رسالت ص ۱۷.