بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = سوره ص | |||
| عنوان مدخل = سوره ص | |||
| مداخل مرتبط = [[سوره ص در علوم قرآنی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
سی و هشتمین [[سوره]] به ترتیب [[مصحف]] و | سی و هشتمین [[سوره]] به ترتیب [[مصحف]] و نزول، نازل شده در [[مکه]] با موضوعات [[قرآن]]، [[توحید]]، احوال [[منکران]]، داستان برخی [[پیامبران]] و برخی [[اقوام]] پیشین. این سوره، بیستمین سورهای است که با [[حروف مقطعه]] آغاز میگردد. و سومین سورهای است که با [[سوگند]] شروع میشود. به نظر [[قاریان]] [[کوفه]] دارای ۸۸ [[آیه]] است. و ۷۳۵ کلمه و ۳۰۶۱ حرف دارد. دهمین سوره از سورههای چهاردهگانه «[[سجده]]» است که آیه {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ}}<ref>«(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار خویش آمرزش خواست و به سجده درافتاد و (به سوی ما) بازگشت» سوره ص، آیه ۲۴.</ref> سجده [[مستحب]] دارد. | ||
محتوای این سوره عبارتند از: قرآن و ذکر، قرآن متضمن ذکر و یادآوری است، توحید، احوال منکران و اظهارات [[مشرکان]] در مورد قرآن و [[لزوم]] [[تدبر در قرآن]]، اشاره به داستان [[حضرت داوود]]{{ع}} و فرزندش [[حضرت سلیمان]]{{ع}}، داستان [[حضرت ایوب]]{{ع}} و [[صبر]] و [[پایداری]] او در برابر [[شداید]]، | محتوای این سوره عبارتند از: قرآن و ذکر، قرآن متضمن ذکر و یادآوری است، توحید، احوال منکران و اظهارات [[مشرکان]] در مورد قرآن و [[لزوم]] [[تدبر در قرآن]]، اشاره به داستان [[حضرت داوود]] {{ع}} و فرزندش [[حضرت سلیمان]] {{ع}}، داستان [[حضرت ایوب]] {{ع}} و [[صبر]] و [[پایداری]] او در برابر [[شداید]]، وصف حال دو گروه [[پرهیزکاران]] و بدکاران و [[جنگ]] و [[ستیز]] [[دوزخیان]] با یکدیگر، داستان [[خلقت آدم]]، [[فرشتگان]] و [[شیطان]] و مطرود شدن شیطان به علت [[سرپیچی]] از [[فرمان الهی]] و سوگند او بر اغوای [[بشر]]، یاد و [[تجلیل]] [[خداوند]] از پیامبران خود - ابراهیم، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[الیسع]] و ذوالکفل{{عم}} و اشاره به سرگذشت عبرتانگیز اقوام و [[ملل]] گذشته مانند [[قوم نوح]]، [[قوم عاد]] و [[ثمود]]، [[قوم لوط]]، [[فرعون]] و [[اصحاب الایکه]]. | ||
از جهت ساختاری گفتمان این سوره پیرامون [[رسول خدا]]{{صل}} دور میزند و این که [[حضرت محمد]]{{صل}} با ذکری از ناحیه [[خدا]] که بر او نازل شده است [[مردم]] را [[انذار]] میکند و به سوی [[توحید]] و [[اخلاص]] در [[بندگی]] [[خدای تعالی]] [[دعوت]] مینمایند؛ لذا سوره شروع میشود با این مطلب که [[کفار]] به [[عزت]] خیالی خود میبالند و به همین جهت دست از [[دشمنی]] با [[رسول الله]] برنداشته از [[پیروی]] و [[ایمان]] به او [[استکبار]] میورزند و مردم را هم از این که به او ایمان بیاورند جلوگیری کرده و به این منظور سخنانی [[باطل]] میگویند و آنگاه آن سخنان را در فصلی جداگانه رد میکند. پس از آن [[رسول الله]]{{صل}} را امر به [[صبر]] نموده و سرگذشت [[بندگان]] توبهکار و «اواب» خود را به یادش میآورد و نیز سرگذشت جمعی از بندگان «اواب» [[خدا]] را به یاد آورد که همواره در هنگام [[هجوم]] حوادث ناملایم، به خدا مراجعه میکردند. و از این عده نام نُه نفر از [[انبیا]] را ذکر کرده که عبارتند از: | از جهت ساختاری گفتمان این سوره پیرامون [[رسول خدا]] {{صل}} دور میزند و این که [[حضرت محمد]] {{صل}} با ذکری از ناحیه [[خدا]] که بر او نازل شده است [[مردم]] را [[انذار]] میکند و به سوی [[توحید]] و [[اخلاص]] در [[بندگی]] [[خدای تعالی]] [[دعوت]] مینمایند؛ لذا سوره شروع میشود با این مطلب که [[کفار]] به [[عزت]] خیالی خود میبالند و به همین جهت دست از [[دشمنی]] با [[رسول الله]] برنداشته از [[پیروی]] و [[ایمان]] به او [[استکبار]] میورزند و مردم را هم از این که به او ایمان بیاورند جلوگیری کرده و به این منظور سخنانی [[باطل]] میگویند و آنگاه آن سخنان را در فصلی جداگانه رد میکند. پس از آن [[رسول الله]] {{صل}} را امر به [[صبر]] نموده و سرگذشت [[بندگان]] توبهکار و «اواب» خود را به یادش میآورد و نیز سرگذشت جمعی از بندگان «اواب» [[خدا]] را به یاد آورد که همواره در هنگام [[هجوم]] حوادث ناملایم، به خدا مراجعه میکردند. و از این عده نام نُه نفر از [[انبیا]] را ذکر کرده که عبارتند از: | ||
#[[داوود]] | # [[داوود]] | ||
#[[سلیمان]] | # [[سلیمان]] | ||
#ایوب | # [[ایوب]] | ||
#ابراهیم | # [[ابراهیم]] | ||
#[[اسحاق]] | # [[اسحاق]] | ||
#[[یعقوب]] | # [[یعقوب]] | ||
#[[اسماعیل]] | # [[اسماعیل]] | ||
#[[الیسع]] | # [[الیسع]] | ||
#[[ذوالکفل]]. | # [[ذوالکفل]]. | ||
آنگاه [[عاقبت]] کار [[مردم]] باتقوی و سرانجام [[طاغیان]] را خاطرنشان مینماید. سپس [[حضرت محمد]]{{صل}} را دستور میدهد به این که [[مأموریت]] خود را نسبت به [[انذار]] مردم انجام دهد و مردم را به سوی [[توحید]] [[دعوت]] کند و نیز در فصلی دیگر میفرماید: که خدا از همان [[روز]] نخست که به [[ملائکه]] [[امر]] کرد تا برای [[آدم]] [[سجده]] کنند و [[شیطان]] [[امتناع]] کرد، این قضای حتمی را محقق شده میدانست که سرانجام [[پیروان]] [[شیطان]] و خود او به [[آتش]] منتهی شود. | آنگاه [[عاقبت]] کار [[مردم]] باتقوی و سرانجام [[طاغیان]] را خاطرنشان مینماید. سپس [[حضرت محمد]] {{صل}} را دستور میدهد به این که [[مأموریت]] خود را نسبت به [[انذار]] مردم انجام دهد و مردم را به سوی [[توحید]] [[دعوت]] کند و نیز در فصلی دیگر میفرماید: که خدا از همان [[روز]] نخست که به [[ملائکه]] [[امر]] کرد تا برای [[آدم]] [[سجده]] کنند و [[شیطان]] [[امتناع]] کرد، این قضای حتمی را محقق شده میدانست که سرانجام [[پیروان]] [[شیطان]] و خود او به [[آتش]] منتهی شود. | ||
از جهت ساختاری، افتتاح و اختتام [[سوره]] پارالل با هم هستند و همدیگر را [[حمایت]] نظری میکنند. آغاز و خاتمه سوره، تأکید بر آن است که [[قرآن]] «ذکر» است. بخشهای ۲-۴ با هم یک بلوک را میسازند که حاوی داستان [[رسولان الهی]] و صبر آنها در [[مجاهدت]] در [[راه خدا]] است. بخش ۵ در پارالل مفهومی از جهت نظری با بخشهای ۲ تا ۴ است. با این تفاوت که در آن سه بخش جنبه داستانی [[غلبه]] دارد و در بخش ۵ جنبه نظری. بخش ۵ فرجام [[جدال]] [[مشرکین]] و [[مؤمنین]] و [[نهضت]] انبیا را در ساحت [[جهان واپسین]] تبیین کرده است. [[پیوستگی]] دو [[جهان آخرت]] از طریق توجه به ساختار و پاراللیسم در بخشهای متعدد سوره برجستهتر و روشنتر میشود. | از جهت ساختاری، افتتاح و اختتام [[سوره]] پارالل با هم هستند و همدیگر را [[حمایت]] نظری میکنند. آغاز و خاتمه سوره، تأکید بر آن است که [[قرآن]] «ذکر» است. بخشهای ۲-۴ با هم یک بلوک را میسازند که حاوی داستان [[رسولان الهی]] و صبر آنها در [[مجاهدت]] در [[راه خدا]] است. بخش ۵ در پارالل مفهومی از جهت نظری با بخشهای ۲ تا ۴ است. با این تفاوت که در آن سه بخش جنبه داستانی [[غلبه]] دارد و در بخش ۵ جنبه نظری. بخش ۵ فرجام [[جدال]] [[مشرکین]] و [[مؤمنین]] و [[نهضت]] انبیا را در ساحت [[جهان واپسین]] تبیین کرده است. [[پیوستگی]] دو [[جهان آخرت]] از طریق توجه به ساختار و پاراللیسم در بخشهای متعدد سوره برجستهتر و روشنتر میشود. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
بخش آیات ۳۰ - ۴۰: این [[آیات]] راجع به دومین داستان از [[قصص]] [[بندگان]] [[توبه]] کننده و «اواب» است که [[خدای تعالی]] آن را برای پیغمبرش بیان نموده و به او دستور میدهد به این که [[صبر]] پیشه سازد و در هنگام [[سختی]] به یاد داستان سلیمان بیفتد. | بخش آیات ۳۰ - ۴۰: این [[آیات]] راجع به دومین داستان از [[قصص]] [[بندگان]] [[توبه]] کننده و «اواب» است که [[خدای تعالی]] آن را برای پیغمبرش بیان نموده و به او دستور میدهد به این که [[صبر]] پیشه سازد و در هنگام [[سختی]] به یاد داستان سلیمان بیفتد. | ||
بخش آیات ۴۱ - ۴۸: این آیات متعرض سومین داستانی است که [[رسول خدا]]{{صل}} [[مأمور]] شده به یاد آنها باشد و در نتیجه صبر کند و آن عبارت است از: داستان [[ایوب]] [[پیغمبر]]{{صل}} و [[محنت]] و گرفتاریهایی که [[خدا]] برایش پیش آورد تا او را بیازماید. و سپس رفع آن [[گرفتاریها]] و [[عافیت]] بخشیدن خدا و عطای او را ذکر کرده و سپس دستور میدهد تا ابراهیم و پنج نفر از [[ذریه]] او از [[انبیا]] را به یاد آورد. | بخش آیات ۴۱ - ۴۸: این آیات متعرض سومین داستانی است که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مأمور]] شده به یاد آنها باشد و در نتیجه صبر کند و آن عبارت است از: داستان [[ایوب]] [[پیغمبر]] {{صل}} و [[محنت]] و گرفتاریهایی که [[خدا]] برایش پیش آورد تا او را بیازماید. و سپس رفع آن [[گرفتاریها]] و [[عافیت]] بخشیدن خدا و عطای او را ذکر کرده و سپس دستور میدهد تا ابراهیم و پنج نفر از [[ذریه]] او از [[انبیا]] را به یاد آورد. | ||
بخش آیات ۴۹ - ۶۴: این آیات سرانجام کار [[متقین]] و [[طاغیان]] را بیان نموده است و متقین را [[بشارت]] داده و [[کفار]] را [[انذار]] و [[تهدید]] میکند. | بخش آیات ۴۹ - ۶۴: این آیات سرانجام کار [[متقین]] و [[طاغیان]] را بیان نموده است و متقین را [[بشارت]] داده و [[کفار]] را [[انذار]] و [[تهدید]] میکند. | ||
بخش آیات ۶۵ - ۸۸: این آیات آخرین بخش [[سوره]] است که مشتمل بر چند نکته است: اول آنکه به [[پیامبر]]{{صل}} دستور میدهد که انذارهای خود را و [[دعوت]] به سوی [[توحید]] را به مردم [[ابلاغ]] فرماید. و دیگر این که ابلاغ کند که [[اعراض]] از [[حق]] و پیروی [[شیطان]]، کار [[آدمی]] را به [[عذاب]] [[دوزخ]] منتهی میسازد، عذابی که قضای حتمی [[خداوند]] در حق شیطان و [[پیروان]] او میباشد. | بخش آیات ۶۵ - ۸۸: این آیات آخرین بخش [[سوره]] است که مشتمل بر چند نکته است: اول آنکه به [[پیامبر]] {{صل}} دستور میدهد که انذارهای خود را و [[دعوت]] به سوی [[توحید]] را به مردم [[ابلاغ]] فرماید. و دیگر این که ابلاغ کند که [[اعراض]] از [[حق]] و پیروی [[شیطان]]، کار [[آدمی]] را به [[عذاب]] [[دوزخ]] منتهی میسازد، عذابی که قضای حتمی [[خداوند]] در حق شیطان و [[پیروان]] او میباشد. | ||
==نکات سوره== | == نکات سوره == | ||
کلمه «[[حکمت]]» در اصل به معنای نوعی از [[حکم]] است و مراد از آن، [[معارف]] [[حق]] و متقنی است که به [[انسان]] سود بخشد و به کمال برساند. [[خلیفه خدا در زمین]] باید متخلق به [[اخلاق]] خدا باشد و آنچه خدا [[اراده]] میکند او اراده کند و آنچه خدا حکم میکند او همان را حکم کند و چون خدا، همواره به حق حکم میکند {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ}}<ref>«و خداوند به درستی حکم میراند» سوره غافر، آیه ۲۰.</ref> او نیز جز به [[حق]] [[حکم]] نکند و جز [[راه خدا]] راهی نرود و از آن راه [[تجاوز]] و [[تعدی]] نکند. | کلمه «[[حکمت]]» در اصل به معنای نوعی از [[حکم]] است و مراد از آن، [[معارف]] [[حق]] و متقنی است که به [[انسان]] سود بخشد و به کمال برساند. [[خلیفه خدا در زمین]] باید متخلق به [[اخلاق]] خدا باشد و آنچه خدا [[اراده]] میکند او اراده کند و آنچه خدا حکم میکند او همان را حکم کند و چون خدا، همواره به حق حکم میکند {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ}}<ref>«و خداوند به درستی حکم میراند» سوره غافر، آیه ۲۰.</ref> او نیز جز به [[حق]] [[حکم]] نکند و جز [[راه خدا]] راهی نرود و از آن راه [[تجاوز]] و [[تعدی]] نکند. | ||
آیاتی که متعرض داستان آمدن دو [[متخاصم]] نزد [[داوود]]{{ع}} است بیش از این نمیرساند که این داستان صحنهای بوده که [[خدای تعالی]] برای [[آزمایش]] داوود در عالم [[تمثل]] به وی نشان داده تا او را به [[تربیت الهی]] [[تربیت]] کند و [[راه و رسم]] [[داوری]] عادلانه را به وی بیاموزد، تا در نتیجه هیچ وقت مرتکب [[جور]] در حکم نگشته و از راه [[عدل]] [[منحرف]] نگردد. این آن معنایی است که از [[آیات]] این داستان فهمیده میشود و اما زوایدی که در | آیاتی که متعرض داستان آمدن دو [[متخاصم]] نزد [[داوود]] {{ع}} است بیش از این نمیرساند که این داستان صحنهای بوده که [[خدای تعالی]] برای [[آزمایش]] داوود در عالم [[تمثل]] به وی نشان داده تا او را به [[تربیت الهی]] [[تربیت]] کند و [[راه و رسم]] [[داوری]] عادلانه را به وی بیاموزد، تا در نتیجه هیچ وقت مرتکب [[جور]] در حکم نگشته و از راه [[عدل]] [[منحرف]] نگردد. این آن معنایی است که از [[آیات]] این داستان فهمیده میشود و اما زوایدی که در غالب [[روایات]] یا در [[تورات]] هست، یعنی داستان اوریا و همسرش، مطالبی است که ساحت [[مقدس]] [[انبیا]] از آن منزه است. | ||
داستان ایوب در [[قرآن کریم]] به جز این نیامده که: خدای تعالی او را به [[ناراحتی]] جسمی و به داغ [[فرزندان]] [[مبتلا]] نمود و سپس، هم عافیتش داد و هم، فرزندانش را و مثل آنان را به وی برگردانید. و این کار را به مقتضای [[رحمت]] خود و نیز به این منظور کرد تا سرگذشت او مایه [[تذکر]] [[عابدان]] باشد. ثنای [[جمیل]] خدای تعالی نسبت به آن جناب: خدای تعالی ایوب{{ع}} را در زمره انبیا و از [[ذریه ابراهیم]] شمرده و نهایت درجه ثنا را بر او خوانده و در [[سوره ص]] او را [[صابر]]، [[بهترین]] [[معبد]] و اواب و بازگشت کننده به سوی [[پروردگار]] خوانده است. | داستان ایوب در [[قرآن کریم]] به جز این نیامده که: خدای تعالی او را به [[ناراحتی]] جسمی و به داغ [[فرزندان]] [[مبتلا]] نمود و سپس، هم عافیتش داد و هم، فرزندانش را و مثل آنان را به وی برگردانید. و این کار را به مقتضای [[رحمت]] خود و نیز به این منظور کرد تا سرگذشت او مایه [[تذکر]] [[عابدان]] باشد. ثنای [[جمیل]] خدای تعالی نسبت به آن جناب: خدای تعالی ایوب {{ع}} را در زمره انبیا و از [[ذریه ابراهیم]] شمرده و نهایت درجه ثنا را بر او خوانده و در [[سوره ص]] او را [[صابر]]، [[بهترین]] [[معبد]] و اواب و بازگشت کننده به سوی [[پروردگار]] خوانده است. | ||
[[خدای سبحان]] «[[الیسع]]» و «[[ذوالکفل]]» را نیز از انبیا شمرده و بر آن دو ثنا خوانده و آنها را از [[اخیار]] و [[نیکان]] معرفی فرموده و «ذوالکفل» را از [[صابران]] شمرده است. در روایات هم، نامی از این دو [[پیغمبر]] دیده میشود. در بحار از کتاب [[احتجاج]] و کتاب [[توحید]] و کتاب [[عیون]]، در ضمن خبری طولانی که [[حسن بن محمد]] نوفلی آن را از [[حضرت رضا]]{{ع}} نقل کرده آمده است: آن جناب در ضمن [[احتجاج]] علیه [[جاثلیق]] [[نصاری]] به اینجا رسید که فرمود: [[یسع]] همان کارهایی را میکرد که عیسی{{ع}} میکرد، یعنی او نیز روی آب راه میرفت و [[مردگان]] را زنده میکرد و [[کور]] مادرزاد و [[بیمار]] برصی را [[شفا]] میداد با این تفاوت که [[امت]] او قائل به خدایی او نشدند و شما قائل به خدایی [[مسیح]]{{ع}} شدید. و از [[قصص]] الانبیاء نقل شده که [[صدوق]] از دقاق از [[اسدی]] از [[سهل]] از [[عبدالعظیم حسنی]]{{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: نامههایی به [[امام جواد]]{{ع}} نوشتم و در آن از [[ذوالکفل]] پرسیدم که نامش چه بود؟ و آیا از [[مرسلین]] بود یا خیر؟ در جوابم نوشت: [[خدای عزوجل]] [[صد و بیست و چهار هزار پیغمبر]] فرستاد که [[سیصد و سیزده نفر]] آنان مرسل بودند و ذوالکفل یکی از آن مرسلین است که بعد از [[سلیمان بن داوود]] میزیست و در میان [[مردم]] مانند [[داوود]]{{ع}} [[قضاوت]] میکرد و جز برای خدای عزوجل [[خشم]] نکرد و نام شریفش «[[عویدیا]]» بود و او همان است که خدای عزوجل در کتاب عزیزش نامش را برده و فرموده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>. | [[خدای سبحان]] «[[الیسع]]» و «[[ذوالکفل]]» را نیز از انبیا شمرده و بر آن دو ثنا خوانده و آنها را از [[اخیار]] و [[نیکان]] معرفی فرموده و «ذوالکفل» را از [[صابران]] شمرده است. در روایات هم، نامی از این دو [[پیغمبر]] دیده میشود. در بحار از کتاب [[احتجاج]] و کتاب [[توحید]] و کتاب [[عیون]]، در ضمن خبری طولانی که [[حسن بن محمد]] نوفلی آن را از [[حضرت رضا]] {{ع}} نقل کرده آمده است: آن جناب در ضمن [[احتجاج]] علیه [[جاثلیق]] [[نصاری]] به اینجا رسید که فرمود: [[یسع]] همان کارهایی را میکرد که عیسی {{ع}} میکرد، یعنی او نیز روی آب راه میرفت و [[مردگان]] را زنده میکرد و [[کور]] مادرزاد و [[بیمار]] برصی را [[شفا]] میداد با این تفاوت که [[امت]] او قائل به خدایی او نشدند و شما قائل به خدایی [[مسیح]] {{ع}} شدید. و از [[قصص]] الانبیاء نقل شده که [[صدوق]] از دقاق از [[اسدی]] از [[سهل]] از [[عبدالعظیم حسنی]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: نامههایی به [[امام جواد]] {{ع}} نوشتم و در آن از [[ذوالکفل]] پرسیدم که نامش چه بود؟ و آیا از [[مرسلین]] بود یا خیر؟ در جوابم نوشت: [[خدای عزوجل]] [[صد و بیست و چهار هزار پیغمبر]] فرستاد که [[سیصد و سیزده نفر]] آنان مرسل بودند و ذوالکفل یکی از آن مرسلین است که بعد از [[سلیمان بن داوود]] میزیست و در میان [[مردم]] مانند [[داوود]] {{ع}} [[قضاوت]] میکرد و جز برای خدای عزوجل [[خشم]] نکرد و نام شریفش «[[عویدیا]]» بود و او همان است که خدای عزوجل در کتاب عزیزش نامش را برده و فرموده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>. | ||
{{متن قرآن|الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«یگانه دادفرما» سوره ص، آیه ۶۵.</ref> این دو اسم [[وحدانیت خدا]] را در هستی و قهرش را بر هر چیز [[اثبات]] میکند. به این بیان که میفرماید: [[خدای تعالی]] موجودی است که هیچ موجودی وجودش مانند او نیست و چون او کمالی لایتناهی دارد - کمالی که عین وجود او است - پس او [[غنی]] بالذات و [[علی الاطلاق]] است و غیر از او هر چه باشد [[فقیر]] و محتاج به او است، آن هم نه تنها از یک جهت، بلکه از تمام جهات، از جهت وجود و از جهت آثار وجود. غیر او هر چه دارند همه [[نعمت]] و [[افاضه]] [[خدای سبحان]] است. پس [[خدا]] [[قاهر]] بر هر چیز است بر طبق [[اراده]] خویش. و هر چیزی [[مطیع]] است در آنچه [[خداوند]] اراده کند و [[خاضع]] است در برابر آنچه او بخواهد. و این [[خضوع]] ذاتی که در هر موجود است همان [[حقیقت]] [[عبادت]] است. پس اگر جایز باشد برای چیزی در [[عالم هستی]] عملی به عنوان عبادت انجام داد، عملی که [[عبودیت]] و خضوع [[آدمی]] را مجسم سازد، همان [[عمل]]عبادت خدای سبحان است؛ چون هر چیز دیگری به غیر از او فرض شود، [[مقهور]] و خاضع برای او است و از خود، مالک هیچ چیز نیست، نه مالک خویش است و نه مالک چیزی دیگر. و در هستی خودش و غیر از خودش و نیز در آثار هستی [[استقلال]] ندارد، پس نتیجه میگیریم که تنها خدای سبحان [[معبود]] به [[حق]] است و نه دیگری. | {{متن قرآن|الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«یگانه دادفرما» سوره ص، آیه ۶۵.</ref> این دو اسم [[وحدانیت خدا]] را در هستی و قهرش را بر هر چیز [[اثبات]] میکند. به این بیان که میفرماید: [[خدای تعالی]] موجودی است که هیچ موجودی وجودش مانند او نیست و چون او کمالی لایتناهی دارد - کمالی که عین وجود او است - پس او [[غنی]] بالذات و [[علی الاطلاق]] است و غیر از او هر چه باشد [[فقیر]] و محتاج به او است، آن هم نه تنها از یک جهت، بلکه از تمام جهات، از جهت وجود و از جهت آثار وجود. غیر او هر چه دارند همه [[نعمت]] و [[افاضه]] [[خدای سبحان]] است. پس [[خدا]] [[قاهر]] بر هر چیز است بر طبق [[اراده]] خویش. و هر چیزی [[مطیع]] است در آنچه [[خداوند]] اراده کند و [[خاضع]] است در برابر آنچه او بخواهد. و این [[خضوع]] ذاتی که در هر موجود است همان [[حقیقت]] [[عبادت]] است. پس اگر جایز باشد برای چیزی در [[عالم هستی]] عملی به عنوان عبادت انجام داد، عملی که [[عبودیت]] و خضوع [[آدمی]] را مجسم سازد، همان [[عمل]]عبادت خدای سبحان است؛ چون هر چیز دیگری به غیر از او فرض شود، [[مقهور]] و خاضع برای او است و از خود، مالک هیچ چیز نیست، نه مالک خویش است و نه مالک چیزی دیگر. و در هستی خودش و غیر از خودش و نیز در آثار هستی [[استقلال]] ندارد، پس نتیجه میگیریم که تنها خدای سبحان [[معبود]] به [[حق]] است و نه دیگری. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
ممکن است دو کلمه {{متن قرآن|الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ}}<ref>«پروردگار پیروزمند آمرزگار» سوره ص، آیه ۶۶.</ref> که از اسمای نیکوی [[الهی]] هستند اشاره باشد به علت [[دعوت به توحید]] و یا [[وجوب ایمان]] به آن [[دعوت]]، وجوبی که بر حسب [[مقام]] از جمله {{متن قرآن|وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من بیمدهندهای هستم و خدایی جز خداوند یگانه دادفرما نیست» سوره ص، آیه ۶۵.</ref> استفاده میشود و معنایش این باشد که: من شما را به سوی [[توحید]] خدا دعوت میکنم، به دعوتم [[ایمان]] بیاورید؛ برای این که خدا عزیزی است که عزتش آمیخته با [[ذلت]] نیست و نیز برای این که او «[[غفار]]» است و معبود هم باید همان کسی باشد که غفار است. [[قرآن]] ذکری است جهانی و [[اخبار]] آن اختصاص به [[زمان]] معین ندارد. | ممکن است دو کلمه {{متن قرآن|الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ}}<ref>«پروردگار پیروزمند آمرزگار» سوره ص، آیه ۶۶.</ref> که از اسمای نیکوی [[الهی]] هستند اشاره باشد به علت [[دعوت به توحید]] و یا [[وجوب ایمان]] به آن [[دعوت]]، وجوبی که بر حسب [[مقام]] از جمله {{متن قرآن|وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من بیمدهندهای هستم و خدایی جز خداوند یگانه دادفرما نیست» سوره ص، آیه ۶۵.</ref> استفاده میشود و معنایش این باشد که: من شما را به سوی [[توحید]] خدا دعوت میکنم، به دعوتم [[ایمان]] بیاورید؛ برای این که خدا عزیزی است که عزتش آمیخته با [[ذلت]] نیست و نیز برای این که او «[[غفار]]» است و معبود هم باید همان کسی باشد که غفار است. [[قرآن]] ذکری است جهانی و [[اخبار]] آن اختصاص به [[زمان]] معین ندارد. | ||
==[[آیات]] مشهور [[سیاسی]] و [[عرفانی]]== | == [[آیات]] مشهور [[سیاسی]] و [[عرفانی]] == | ||
#{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، | #{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، | ||
#{{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref>، | #{{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref>، | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
#{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره ص، آیه ۸۷.</ref>.<ref>[[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره ص (مقاله)|مقاله «سوره ص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | #{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره ص، آیه ۸۷.</ref>.<ref>[[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره ص (مقاله)|مقاله «سوره ص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده: 10524027.jpg|22px]] [[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره ص (مقاله)|مقاله «سوره ص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | # [[پرونده: 10524027.jpg|22px]] [[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره ص (مقاله)|مقاله «سوره ص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:سوره ص]] | [[رده:سوره ص]] |