حبط عمل: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: واگردانی دستی |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حبط عمل در کلام اسلامی]] - [[حبط عمل در فقه اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | == مقدمه == | ||
==مقدمه== | |||
واژه "احباط" به معنای اعراض، [[باطل]] کردن و از میان بردن عمل و [[ثواب]] است<ref>تاج العروس، ۵/ ۱۱۷.</ref> و از نظر [[دینی]] آن را گویند که [[کردار]] [[نیک]] [[انسان]] به سبب [[کردار]] [[زشت]] او [[باطل]] گردد و بیمزد بماند. واژه احباط شانزده بار در [[قرآن]] آمده است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 67.</ref>. | واژه "احباط" به معنای اعراض، [[باطل]] کردن و از میان بردن عمل و [[ثواب]] است<ref>تاج العروس، ۵/ ۱۱۷.</ref> و از نظر [[دینی]] آن را گویند که [[کردار]] [[نیک]] [[انسان]] به سبب [[کردار]] [[زشت]] او [[باطل]] گردد و بیمزد بماند. واژه احباط شانزده بار در [[قرآن]] آمده است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 67.</ref>. | ||
[[دانشمندان]] [[مسلمان]] در اینکه چه گناهی موجب حبط [[اعمال]] [[آدمی]] میشود، به [[اختلاف]] افتادهاند و مسائلی را در این باره مطرح کردهاند؛ از این قبیل که آیا تنها [[گناه]] [[کفر]] و [[شرک]] و [[ارتداد]] است که [[اعمال]] را از میان میبرد یا همه [[گناهان کبیره]] این چنیناند. همه فرقههای [[اسلامی]] معتقدند که [[کفر]] و [[شرک]] موجب حبط [[اعمال]] است؛ اما درباره [[گناهان کبیره]] و صغیره دیگر هم [[رأی]] نیستند. [[خوارج]] و بیشترینه [[معتزله]] نه تنها [[کفر]] و [[شرک]]، بلکه دیگر [[گناهان]] را نیز موجب [[حبط عمل]] میدانند و بر این باورند که اگر [[گناهکار]] [[توبه]] نکند، سزاوار [[کیفر]] [[خداوند]] میشود. [[اشاعره]] و برخی از [[معتزله]] معتقدند که [[حبط عمل]] را نه [[نقل]] تأیید میکند و نه [[عقل]]<ref>دائرة المعارف تشیع، ۱/ ۴۹۲.</ref>. [[دانشمندان شیعه]] برآناند که تنها [[کفر]] و [[شرک]]، [[اعمال نیک]] را [[باطل]] میکند. هیچ گناهی جز این دو نمیتواند [[ثواب]] [[اعمال]] را از میان بَرَد. حتی ثوابی اندک نیز در کنار [[گناهان]] فراوان، بر جای میماند و [[پاداش]] میگیرد<ref>تمهید الاصول، ۳/ ۸۹- ۹۹، ۲۶۳، ۲۶۸.</ref>. [[آیات قرآنی]]<ref>آل عمران، ۲۵ و ۵۷؛ نساء، ۷۷ و ۱۲۴.</ref> و [[دلایل عقلی]] نیز بر این مطلب گواهی میدهند؛ از جمله<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 67 -68.</ref>: | [[دانشمندان]] [[مسلمان]] در اینکه چه گناهی موجب حبط [[اعمال]] [[آدمی]] میشود، به [[اختلاف]] افتادهاند و مسائلی را در این باره مطرح کردهاند؛ از این قبیل که آیا تنها [[گناه]] [[کفر]] و [[شرک]] و [[ارتداد]] است که [[اعمال]] را از میان میبرد یا همه [[گناهان کبیره]] این چنیناند. همه فرقههای [[اسلامی]] معتقدند که [[کفر]] و [[شرک]] موجب حبط [[اعمال]] است؛ اما درباره [[گناهان کبیره]] و صغیره دیگر هم [[رأی]] نیستند. [[خوارج]] و بیشترینه [[معتزله]] نه تنها [[کفر]] و [[شرک]]، بلکه دیگر [[گناهان]] را نیز موجب [[حبط عمل]] میدانند و بر این باورند که اگر [[گناهکار]] [[توبه]] نکند، سزاوار [[کیفر]] [[خداوند]] میشود. [[اشاعره]] و برخی از [[معتزله]] معتقدند که [[حبط عمل]] را نه [[نقل]] تأیید میکند و نه [[عقل]]<ref>دائرة المعارف تشیع، ۱/ ۴۹۲.</ref>. [[دانشمندان شیعه]] برآناند که تنها [[کفر]] و [[شرک]]، [[اعمال نیک]] را [[باطل]] میکند. هیچ گناهی جز این دو نمیتواند [[ثواب]] [[اعمال]] را از میان بَرَد. حتی ثوابی اندک نیز در کنار [[گناهان]] فراوان، بر جای میماند و [[پاداش]] میگیرد<ref>تمهید الاصول، ۳/ ۸۹- ۹۹، ۲۶۳، ۲۶۸.</ref>. [[آیات قرآنی]]<ref>آل عمران، ۲۵ و ۵۷؛ نساء، ۷۷ و ۱۲۴.</ref> و [[دلایل عقلی]] نیز بر این مطلب گواهی میدهند؛ از جمله<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 67 -68.</ref>: | ||
#هیچ تضادی میان [[طاعت]] و [[معصیت]] نیست؛ | # هیچ تضادی میان [[طاعت]] و [[معصیت]] نیست؛ | ||
#لازمه احباط با آن معنای گسترده، نسبت [[بیدادگری]] به [[خداوند سبحان]] است<ref>کشف الفوائد، ۹۴ و ۹۵؛ کشف المراد، ۳۲۷ و ۳۲۸؛ اوائل المقالات، ۳۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 68.</ref>. | # لازمه احباط با آن معنای گسترده، نسبت [[بیدادگری]] به [[خداوند سبحان]] است<ref>کشف الفوائد، ۹۴ و ۹۵؛ کشف المراد، ۳۲۷ و ۳۲۸؛ اوائل المقالات، ۳۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 68.</ref>. | ||
[[دانشمندان]] معاصر [[شیعه]] نیز این [[عقیده]] را تأیید میکنند و معتقدند که احباط، قانونی کلی نیست و تنها برخی [[گناهان]] را در بر میگیرد<ref>المیزان، ۱/ ۱۸۸- ۱۷۲؛ تفسیر نمونه، ۲/ ۷۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 68.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
{{قیامت}} | {{قیامت}} | ||
[[رده:اصطلاحات کلامی]] | [[رده:اصطلاحات کلامی]] | ||
[[رده:اعتقادات اسلامی]] | [[رده:اعتقادات اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۳
مقدمه
واژه "احباط" به معنای اعراض، باطل کردن و از میان بردن عمل و ثواب است[۱] و از نظر دینی آن را گویند که کردار نیک انسان به سبب کردار زشت او باطل گردد و بیمزد بماند. واژه احباط شانزده بار در قرآن آمده است[۲].
دانشمندان مسلمان در اینکه چه گناهی موجب حبط اعمال آدمی میشود، به اختلاف افتادهاند و مسائلی را در این باره مطرح کردهاند؛ از این قبیل که آیا تنها گناه کفر و شرک و ارتداد است که اعمال را از میان میبرد یا همه گناهان کبیره این چنیناند. همه فرقههای اسلامی معتقدند که کفر و شرک موجب حبط اعمال است؛ اما درباره گناهان کبیره و صغیره دیگر هم رأی نیستند. خوارج و بیشترینه معتزله نه تنها کفر و شرک، بلکه دیگر گناهان را نیز موجب حبط عمل میدانند و بر این باورند که اگر گناهکار توبه نکند، سزاوار کیفر خداوند میشود. اشاعره و برخی از معتزله معتقدند که حبط عمل را نه نقل تأیید میکند و نه عقل[۳]. دانشمندان شیعه برآناند که تنها کفر و شرک، اعمال نیک را باطل میکند. هیچ گناهی جز این دو نمیتواند ثواب اعمال را از میان بَرَد. حتی ثوابی اندک نیز در کنار گناهان فراوان، بر جای میماند و پاداش میگیرد[۴]. آیات قرآنی[۵] و دلایل عقلی نیز بر این مطلب گواهی میدهند؛ از جمله[۶]:
- هیچ تضادی میان طاعت و معصیت نیست؛
- لازمه احباط با آن معنای گسترده، نسبت بیدادگری به خداوند سبحان است[۷][۸].
دانشمندان معاصر شیعه نیز این عقیده را تأیید میکنند و معتقدند که احباط، قانونی کلی نیست و تنها برخی گناهان را در بر میگیرد[۹][۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ تاج العروس، ۵/ ۱۱۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 67.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ۱/ ۴۹۲.
- ↑ تمهید الاصول، ۳/ ۸۹- ۹۹، ۲۶۳، ۲۶۸.
- ↑ آل عمران، ۲۵ و ۵۷؛ نساء، ۷۷ و ۱۲۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 67 -68.
- ↑ کشف الفوائد، ۹۴ و ۹۵؛ کشف المراد، ۳۲۷ و ۳۲۸؛ اوائل المقالات، ۳۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 68.
- ↑ المیزان، ۱/ ۱۸۸- ۱۷۲؛ تفسیر نمونه، ۲/ ۷۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 68.