سبب نزول در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۵۶: خط ۵۶:
===تعدد نازل با [[وحدت]] سبب===
===تعدد نازل با [[وحدت]] سبب===
نقل یک [[روایت]] ذیل آیات متعدد، موجب شده برخی بپندارند گاه یک حادثه یا [[پرسش]] [[سبب نزول]] چند [[آیه]] درباره آن شده است<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۷۲؛ مناهل العرفان، ج‌۱، ص‌۹۲.</ref>؛ مانند اینکه از [[ابن‌عباس]] نقل شده که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سایه]] درختی نشسته بود و به اصحابش گفت: هم اکنون [[انسانی]] نزد شما خواهد آمد که با دو چشم [[شیطان]] نگاه می‌کند. طولی نکشید که مردی لوچ (یا آبی چشم) وارد شد. رسول خدا{{صل}} او را فرا خواند و گفت: برای چه تو و یارانت مرا [[دشنام]] می‌دهید؟ آن مرد دوستانش را نزد پیامبر آورد و همگی [[سوگند]] یاد‌کردند که آن حضرت را دشنام نداده‌اند و رسول خدا از آنان درگذشت؛ اما در پی آن، آیه ۷۴ [[توبه]] نازل شد و گزارش داد که آنان به [[دروغ]] [[سوگند]] یاد‌کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۲۳۵.</ref>: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُوا۟ وَلَقَدْ قَالُوا۟ كَلِمَةَ ٱلْكُفْرِ وَكَفَرُوا۟ بَعْدَ إِسْلَـٰمِهِمْ وَهَمُّوا۟ بِمَا لَمْ يَنَالُوا۟ وَمَا نَقَمُوٓا۟ إِلَّآ أَنْ أَغْنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضْلِهِۦ فَإِن يَتُوبُوا۟ يَكُ خَيْرًۭا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا۟ يُعَذِّبْهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًۭا فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ مِن وَلِىٍّۢ وَلَا نَصِيرٍۢ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref>. در روایتی دیگر از [[ابن‌عباس]] آمده است که پس از نقل واقعه فوق آیه‌ ۱۸ [[مجادله]] در [[شأن]] آنان نازل شد<ref>مسند‌احمد، ج‌۱، ص‌۴۴۱؛ المستدرک، ج‌۲، ص‌۵۲۴.</ref>: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِيعًۭا فَيَحْلِفُونَ لَهُۥ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَىْءٍ أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ ٱلْكَـٰذِبُونَ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند می‌خورند- همان‌گونه که برای شما سوگند می‌خورند- و گمان دارند که ارزشی دارند، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref>. نظریه [[نزول]] دو یا چند [[آیه]] در یک حادثه گرچه به خودی خود ناممکن نیست؛ اما شباهت ظاهری دو آیه ما را نسبت به پذیرش آن بدبین می‌کند و این احتمال را قوت می‌بخشد که برخی [[راویان]] بر اثر تشابه دو‌آیه، به [[خطا]] افتاده باشند. افزون بر اینکه [[روایت]] [[سبب نزول]] با مضمون آیه‌ ۷۴ توبه نیز سازگاری ندارد. این تشابه ظاهری [[آیات]] در همه نمونه‌هایی که نسبت به آنها ادعای تعدد نازل با [[وحدت]] سبب‌شده، نمایان است<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۷۲‌ـ‌۷۳؛ مناهل‌العرفان، ج‌۱، ص‌۹۲‌ـ‌۹۳.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۵۶.</ref>.
نقل یک [[روایت]] ذیل آیات متعدد، موجب شده برخی بپندارند گاه یک حادثه یا [[پرسش]] [[سبب نزول]] چند [[آیه]] درباره آن شده است<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۷۲؛ مناهل العرفان، ج‌۱، ص‌۹۲.</ref>؛ مانند اینکه از [[ابن‌عباس]] نقل شده که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سایه]] درختی نشسته بود و به اصحابش گفت: هم اکنون [[انسانی]] نزد شما خواهد آمد که با دو چشم [[شیطان]] نگاه می‌کند. طولی نکشید که مردی لوچ (یا آبی چشم) وارد شد. رسول خدا{{صل}} او را فرا خواند و گفت: برای چه تو و یارانت مرا [[دشنام]] می‌دهید؟ آن مرد دوستانش را نزد پیامبر آورد و همگی [[سوگند]] یاد‌کردند که آن حضرت را دشنام نداده‌اند و رسول خدا از آنان درگذشت؛ اما در پی آن، آیه ۷۴ [[توبه]] نازل شد و گزارش داد که آنان به [[دروغ]] [[سوگند]] یاد‌کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۲۳۵.</ref>: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُوا۟ وَلَقَدْ قَالُوا۟ كَلِمَةَ ٱلْكُفْرِ وَكَفَرُوا۟ بَعْدَ إِسْلَـٰمِهِمْ وَهَمُّوا۟ بِمَا لَمْ يَنَالُوا۟ وَمَا نَقَمُوٓا۟ إِلَّآ أَنْ أَغْنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضْلِهِۦ فَإِن يَتُوبُوا۟ يَكُ خَيْرًۭا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا۟ يُعَذِّبْهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًۭا فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ مِن وَلِىٍّۢ وَلَا نَصِيرٍۢ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref>. در روایتی دیگر از [[ابن‌عباس]] آمده است که پس از نقل واقعه فوق آیه‌ ۱۸ [[مجادله]] در [[شأن]] آنان نازل شد<ref>مسند‌احمد، ج‌۱، ص‌۴۴۱؛ المستدرک، ج‌۲، ص‌۵۲۴.</ref>: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِيعًۭا فَيَحْلِفُونَ لَهُۥ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَىْءٍ أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ ٱلْكَـٰذِبُونَ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند می‌خورند- همان‌گونه که برای شما سوگند می‌خورند- و گمان دارند که ارزشی دارند، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref>. نظریه [[نزول]] دو یا چند [[آیه]] در یک حادثه گرچه به خودی خود ناممکن نیست؛ اما شباهت ظاهری دو آیه ما را نسبت به پذیرش آن بدبین می‌کند و این احتمال را قوت می‌بخشد که برخی [[راویان]] بر اثر تشابه دو‌آیه، به [[خطا]] افتاده باشند. افزون بر اینکه [[روایت]] [[سبب نزول]] با مضمون آیه‌ ۷۴ توبه نیز سازگاری ندارد. این تشابه ظاهری [[آیات]] در همه نمونه‌هایی که نسبت به آنها ادعای تعدد نازل با [[وحدت]] سبب‌شده، نمایان است<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۷۲‌ـ‌۷۳؛ مناهل‌العرفان، ج‌۱، ص‌۹۲‌ـ‌۹۳.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۵۶.</ref>.
===[[جعل]] و [[تحریف]] در [[روایات]]===
از دیگر دشواری‌های روایات [[اسباب نزول]] وجود روایات مجعول یا تحریف شده است. نتایج [[اعتماد]] به این روایات نیز برداشت‌های ناصواب از برخی [[آیات]] و گاه [[احکام فقهی]] نادرست، نسبت دادن صفاتی، [[ناشایست]] به [[رسول خدا]]، مثبت نشان دادن چهره‌های منفی در [[صدر اسلام]] و بالعکس بوده است. وجود روایات مجعول و [[محرّف]] در میان روایات اسباب نزول امری مسلم و [[قطعی]] است؛ ازاین‌رو [[محدثان]] و [[مفسران]] همواره به [[گزینش]] [[روایات صحیح]] و معرفی [[روایات ضعیف]] مبادرت کرده‌اند.
چنین به نظر می‌رسد که محدثان و [[مفسران اهل‌سنت]] [[صحت]] و سقم سند را تنها معیار بازشناسی [[احادیث ضعیف]] و مجعول قرار داده‌اند و از دیگر معیارهای نقد روایات کم‌تر بهره گرفته‌اند. وجود همین روایات مجعول و [[ضعیف]] واحدی را بر آن داشت تا به تألیف کتابی در اسباب نزول روی آورد که عاری از هرگونه [[روایت]] غیر صحیح باشد<ref>اسباب النزول، واحدی، ص‌۸‌ـ‌۹.</ref>؛ اما وی در این راه کاملا موفق نبوده است. برای نمونه، وی با نقل روایتی از [[قتاده]]، [[سبب نزول]] آیه‌ ۱۱۴ بقره {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَـٰجِدَ ٱللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا ٱسْمُهُۥ وَسَعَىٰ فِى خَرَابِهَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَآ إِلَّا خَآئِفِينَ لَهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا خِزْىٌۭ وَلَهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌۭ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref> را بُخْتُ نَصَّر و یارانش معرفی کرده است؛ پس از آنکه وی با [[یهودیان]] جنگید و [[بیت‌المقدس]] را ویران کرد و [[مسیحیان]] [[روم]] نیز در این [[جنگ]] [[بخت نصر]] را [[یاری]] کردند<ref>اسباب النزول، واحدی، ص‌۳۷.</ref>؛ در‌حالی‌که ماجرای بُخْتُ‌نَصَّر ۶۰۰ و اندی سال پیش از [[میلاد مسیح]] رخ داده است. [[حال]] چگونه مسیحیانی که وجود نداشته‌اند بخت نصر را [[یاری]] کرده‌اند<ref>مباحث فی علوم القرآن، ص‌۱۳۷.</ref>. جالب‌تر اینکه [[طبری]] نیز همین [[روایت]] را در [[تفسیر]] خود آورده و از میان چند روایت [[سبب نزول]] این [[آیه]]، آن‌را صحیح‌ترین دانسته است<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۹۶‌ـ‌۶۹۷.</ref>. طرح این دست [[روایات]] در کتاب واحدی و کتاب‌های مشابه، سبب‌شد تا [[سیوطی]] با نقد کتاب واحدی و [[انتقاد]] از جعبری که کتاب واحدی را مختصر ساخته و [[اسناد]] آن را حذف کرده بدون آنکه چیزی بر آن بیفزاید<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۶۱‌.</ref>، خود به تألیف کتابی با نام لباب النقول در [[اسباب نزول]] روی آورد، و اهتمامی دیگر در پیرایش روایات اسباب نزول از خود نشان دهد؛ اما هم‌چنان در میان روایات اسباب نزول موجود در‌این کتاب روایات مجعول و غیر صحیح دیده‌می‌شود. برای نمونه، وی ذیل [[آیات]] ۶۷‌ـ‌۶۹ [[انفال]] دو روایت نقل می‌کند که نمی‌توانیم به‌عنوان روایتی صحیح بپذیریم<ref>لباب النقول، ص‌۱۱۴.</ref>. این دو روایت که اکثر [[مفسران]] و [[محدثان اهل سنت]] آنها را با سندهای متعدد و شکل‌های مختلف نقل کرده‌اند سبب شده معنایی نادرست از آیات در [[ذهن]] هر خواننده‌ای ترسیم شود و حتی برخی فقهای [[اهل‌سنت]] با استناد به همین برداشت نادرست از آیات، به [[کراهت]] اخذ فدیه از [[مشرکان]] در برابر [[آزادی]] [[اسیران]] آنان [[فتوا]] داده‌اند<ref>احکام القرآن، ج‌۳، ص‌۷۷.</ref>. در این آیات آمده است: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِىٍّ أَن يَكُونَ لَهُۥٓ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِى ٱلْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنْيَا وَٱللَّهُ يُرِيدُ ٱلْـَٔاخِرَةَ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌۭ * لَّوْلَا كِتَـٰبٌۭ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَآ أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌۭ * فَكُلُوا۟ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَـٰلًۭا طَيِّبًۭا وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ}}<ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) می‌خواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است * اگر در آنچه گرفته‌اید نوشته‌ای از خداوند، از پیش نبود، به یقین عذابی سترگ به شما می‌رسید * از آنچه غنیمت گرفته‌اید حلال و پاک بخورید و از خداوند پروا کنید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انفال، آیه ۶۷-۶۹.</ref>. بر اساس این [[روایات]]، [[آیات]] فوق این معنا را [[القا]] می‌کند، که پیش از [[رسالت پیامبر اسلام]] دیگر [[پیامبران الهی]] بر اساس [[حکم خدا]] هرگز در میدان [[جنگ]] از [[دشمن]] [[اسیر]] نمی‌گرفتند؛ مگر آنکه بیشتر افراد دشمن را به [[قتل]] برسانند و [[رسول خدا]] و [[مسلمانان]] نیز می‌بایست به همین [[سنت]] عمل می‌کردند؛ هم‌چنین بنابراین روایات مراد از {{متن قرآن|فِيمَآ أَخَذْتُمْ}} در آیه‌ ۶۸ [[انفال]] گرفتن فدیه از [[مشرکان]] در برابر [[آزادی]] آنان است و مراد از «[[عذاب]] عظیم» عذاب بزرگ آسمانی است که نزدیک بود در پی [[تصمیم پیامبر]] به [[آزاد]] کردن [[اسیران]] [[مشرک]] و گرفتن فدیه از آنها، بر مسلمانان نازل شود<ref>جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۵۷‌ـ‌۵۸.</ref>. باید توجه داشت که بنابراین روایات، تا [[زمان]] [[نزول آیات]] هنوز نه اسیری [[آزاد شده]] بود و نه فدیه‌ای از [[خویشان]] اسیران گرفته شده بود. روشن است که این برداشت از آیات نادرست است و نمی‌توان آن را مراد [[خدا]] از آیات دانست. اینکه در گذشته پیامبران الهی در مواجهه با [[کافران]]، جز شماری اندک همه آنان را [[قتل عام]] می‌کرده‌اند، نه [[قرآن‌کریم]] در بیان شرح [[حال]] [[پیامبران]] به آن اشاره کرده است و نه هیچ [[روایت]] صحیح [[اسلامی]] یا [[تاریخی]] آن را [[تأیید]] می‌کند؛ بلکه برعکس، [[قرآن کریم]] گزارش می‌کند که پیامبران الهی همواره در میان [[قوم]] خود به عنوان [[مصلح]] [[قیام]] می‌کردند و غالباً [[پیروان]] آنان اندک بودند و از سوی [[حاکمان]] و [[مترفان]] قوم [[ضعیف]] شمرده می‌شدند و در پایان، به مدد عذابی که از سوی [[خداوند]] بر [[دشمنان]] آنان فرود می‌آمد به [[پیروزی]] می‌رسیدند. به نظر می‌رسد معنای درست آیات چنین باشد که آن آیات، در [[مقام]] [[تشریع حکم]]، به مسلمانان خطاب می‌کند که برای پیروان یک [[پیامبر]] شایسته نیست که در میدان [[جنگ]] تا زمانی که به [[شکست]] [[دشمن]] [[یقین]] نکرده‌اند، به گرفتن [[اسیر]] اقدام کنند. و مراد از {{متن قرآن|فِيمَآ أَخَذْتُمْ}} گرفتن اسیر است نه فدیه و مراد از [[عذاب]] عظیم شکست بزرگ در میدان جنگ است نه [[عذاب الهی]]؛ بنابراین، آیه‌ ۶۸ [[انفال]] می‌گوید: اگر [[خداوند]] پیش ازشروع [[جنگ بدر]] از زبان [[پیامبر]] (در آیه‌۸ همین [[سوره]] به آن اشاره شده است) [[وعده]] [[پیروزی]] در این جنگ به شما نداده بود: {{متن قرآن|لَّوْلَا كِتَـٰبٌۭ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ}} بر اثر اقدام زود هنگام شما به گرفتن اسیر، پیش از شکست [[قطعی]] آنان، از دشمن شکست [[سختی]] می‌خوردید<ref>کیهان اندیشه، ش ۳۷، ص‌۸۳.</ref>. اندک هم نیست<ref>پژوهش‌های قرآنی، ش‌۱، ص‌۷۶‌ـ‌۱۰۵ و ش‌۲، ص۱۵‌ـ‌۳۳ و ۶۵‌ـ‌۸۵‌؛ بینات، ش۴، ص۳۲ـ۶۰‌.</ref> نشان می‌دهد که برای بازشناسی [[روایات]] ناصحیح از صحیح نباید تنها [[ضعف]] و [[صحت سند]] را معیار قرار داد؛ بلکه در کنار صحت سند بر [[مفسر]] لازم است به دیگر معیارهای نقد [[حدیث]]، نظیر موافقت [[روایت]] با [[ظاهر آیه]]، سازگاری با دیگر [[آیات قرآن]] و [[واقعیات]] مسلم [[تاریخی]] نیز توجه کند.
هم‌چنین در کنار مسأله [[جعل]] در روایات [[اسباب نزول]] باید به [[تحریف]] در روایات نیز توجه داشت. در بازشناسی تحریف نیز باید از مطلق‌انگاری [[پرهیز]] کرد؛ به این معنا که نباید به‌طور کامل روایات را بپذیریم یا [[نفی]] کنیم؛ زیرا به نظر می‌رسد بسیاری ازاین روایات از حوادث و واقعیاتی حکایت دارد که در [[صدر اسلام]] رخ داده و بعدها در [[زمان]] [[صحابه]] و [[تابعان]] از روی [[خطا]] یا [[فراموشی]]، یا [[اجتهاد]] [[مفسران]]، میان آن حوادث و برخی [[آیات]] پیوند ایجاد شده و به [[اشتباه]]، سبب [[نزول آیات]] معرفی شده‌است.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۵۷.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش