صراط مستقیم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[صراط مستقیم در لغت]] - [[صراط مستقیم در قرآن]] - [[صراط مستقیم در حدیث]] - [[صراط مستقیم در عرفان اسلامی]] - [[مقام صراط مستقیم]] - [[صراط مستقیم در فقه سیاسی]] - [[صراط مستقیم در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[صراط مستقیم در قرآن]] | [[صراط مستقیم در حدیث]] | [[صراط مستقیم در کلام اسلامی]] | [[صراط مستقیم در عرفان اسلامی]] | [[مقام صراط مستقیم]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[صراط مستقیم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''[[صراط]]:''' راه، جاده باز و عمومی. در [[قرآن]] "صراط مستقیم" و راه راست درباره [[یکتاپرستی]] و [[راه خدا]] و [[انبیا]] به کار رفته است، راه دور از [[افراط]] و تفریط، دور از [[غلو]] و کوتاهی، راه [[مؤمنان]] که به [[بهشت]] منتهی می‌شود. در [[روایات]]، [[صراط]] به راهی گفته شده که باریک است و بر روی [[جهنم]] است و همه از آن می‌گذرند، بدکاران به [[دوزخ]] می‌افتند و [[اهل]] [[ایمان]] و [[تقوا]] به [[سلامت]] عبور می‌کنند و به [[بهشت]] می‌رسند. همچنین در [[روایات]]، "صراط مستقیم" به راه [[اهل‌بیت]]، [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]، [[ائمه]] [[شیعه]] و [[حضرت علی]] {{ع}} هم [[تفسیر]] شده است. [[امام باقر]] {{ع}} فرموده است: "[[راه مستقیم]] [[خدا]] ماییم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ}}</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۳۲.</ref>.


==واژه شناسی لغوی==
== واژه‌شناسی لغوی ==
*"صراط" در لغت به معنای راه راست و "مستقیم‌" اسم فاعل استقامت، به معنای راست و درست و پایداری است که هیچ گونه کژی در آن نباشد. استقامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کرده‌اند‌<ref>مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.</ref> بنابراین صراط مستقیم یعنی راه روشـن و راست که همه را در برمی‌گیرد و دارای روندگان بسیاری است.<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]] صفحه ۲.</ref>
*"[[صراط]]" در لغت به معنای راه راست و "مستقیم‌" اسم فاعل [[استقامت]]، به معنای راست و درست و [[پایداری]] است که هیچ گونه کژی در آن نباشد. استقامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق [[حق]] را به آن [[تشبیه]] کرده‌اند‌<ref>مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.</ref> بنابراین صراط مستقیم یعنی راه روشـن و راست که همه را در برمی‌گیرد و دارای روندگان بسیاری است.<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]]، ص ۲.</ref>


==مقدمه==
== مقدمه ==
*راه راست. در چندین آیه، خداوند از "صراط مستقیم" و صراط خدا یاد کرده و مردم را به پیمودن آن فراخوانده است.<ref> از جمله: آل عمران ۱۰۱، نساء ۶۷ و ۶۸، انعام ۸۷ و ۱۵۳، حج ۵۴، ابراهیم ۲، مؤمنون ۷۳</ref> همچنین در آیاتی "سبیل اللّه" و "سبیلی" آمده است.
* در چندین [[آیه]]، [[خداوند]] از "صراط مستقیم" و [[صراط]] [[خدا]] یاد کرده و [[مردم]] را به پیمودن آن فراخوانده است.<ref>از جمله: آل عمران ۱۰۱، نساء ۶۷ و ۶۸، انعام ۸۷ و ۱۵۳، حج ۵۴، ابراهیم ۲، مؤمنون ۷۳</ref> همچنین در آیاتی {{متن قرآن|سَبِيلِ اللَّهِ}} <ref>سوره نساء، آیه: ۷۶.</ref> و {{متن قرآن| سَبِيلِي}}<ref>سوره یوسف، آیه: ۱۰۸.</ref> آمده است.
مفهوم اینها یعنی دین خدا، آیین حق، [[اسلام]]، خداشناسی، [[توحید]]. ولی در روایات متعددی، سبیل خدا و صراط مستقیم، [[پیامبر]] و [[امامت]] [[ائمه]] و [[امامان]] [[اهل بیت]] معرفی شده و بخصوص منظور از آن، [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} دانسته شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در ذیل آیۀ {{عربی|﴿{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}﴾}} می‌فرماید: {{عربی|"هو أمیر المؤمنین علیه السّلام و معرفته"}}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲</ref> و [[امام سجاد]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"}نحن أبواب اللّه و نحن الصّراط المستقیم"}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲</ref> و [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"علیّ بن ابی طالب و الأئمّة من ولد فاطمة"}}<ref>همان، ص ۱۶. روایات این موضوع را در «بحار الأنوار» ، ج ۲۴ ص ۹ به بعد (انّهم علیهم السّلام السبیل و الصراط و شیعتهم المستقیمون علیها) و «معانی الأخبار» ، ص ۳۲ مطالعه کنید.</ref> از میان راه‌های گوناگون عملی و تفکرات رنگارنگ فلسفی و کلامی، صراط مستقیم [[امام علی|علی]]{{ع}} [[حق]] است و راست و بی‌انحراف و نجات‌بخش. در دعای ندبه نیز از [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} به عنوان فرزند نبأ عظیم و صراط مستقیم یاد شده است (یابن النّبأ العظیم، یابن الصّراط المستقیم) . راه علی و [[ائمه]]، راه درست و حق است و پیروان را به رضای خدا و به بهشت می‌رساند. راه‌های دیگر همه بیراهه است. صراط مستقیم، از افراط و تفریط هم دور است و بر محور [[حق]] است و چون از طریق حق عبور می‌کند، به خاطر خطرها، لغزش‌ها و سقوط‌ها دشوار است و باریک و پرگزند و نیاز به نور معرفت دارد، تا انسان را از روی جهنّم شهوات و شبهات و تمایلات نفسانی بگذراند. در کلام [[امام سجاد]]{{ع}} است: صراط در دنیا آن است که از غلوّ و از تقصیر دور باشد، یعنی بدون افراط و تفریط. در آخرت نیز، صراط راه مؤمنان به سوی بهشت است. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده است: صراط، طریقی است به سوی شناخت خدا، و دو صراط است: یکی در دنیا، دیگری در آخرت. صراط دنیا همان [[امام]] است که اطاعتش واجب است و هرکس او را شناخته، از وی پیروی کند، از صراطی که پل جهنّم در آخرت است، خواهد گذشت و کسی که در دنیا امام مفترض الطّاعه را نشناسد، در آخرت قدمش می‌لغزد و در آتش دوزخ سرنگون می‌شود.<ref>معانی الاخبار، ص ۳۲</ref> با این تحلیل، تفاوت عبور مردم از صراط نیز بستگی به تفاوتشان در امام‌شناسی و پیروی آنان از أئمه دارد. در نتیجه، مخالفان با [[امام]] [[معصوم]]، هرگز نمی‌توانند از آن عبور بکنند. از صراط مستقیم، به صراط اقوم و صراط سویّ هم تعبیر شده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۶۲.</ref>.
* مفهوم اینها یعنی [[دین خدا]]، [[آیین حق]]، [[اسلام]]، [[خداشناسی]]، [[توحید]]. ولی در [[روایات]] متعددی، [[سبیل]] [[خدا]] و صراط مستقیم، [[پیامبر]] و [[امامت]] [[ائمه]] و [[امامان]] [[اهل بیت]] معرفی شده و بخصوص منظور از آن، [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} دانسته شده است. [[امام صادق]] {{ع}} در ذیل آیۀ {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} می‌فرماید: {{عربی|" هو أمير المؤمنين عليه السّلام ومعرفته‏"}}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲</ref> و [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ }}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲</ref> و [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَة}}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۱۶. روایات این موضوع را در «بحار الأنوار»، ج ۲۴ ص ۹ به بعد {{عربی|أنهم عليهم السلام السبيل و الصراط و هم و شيعتهم المستقيمون عليها}} و «معانی الأخبار»، ص ۳۲ مطالعه کنید.</ref>.
==چیستی صراط مستقیم==
* از میان راه‌های گوناگون عملی و [[تفکرات]] رنگارنگ [[فلسفی]] و [[کلامی]]، صراط مستقیم [[امام علی|علی]] {{ع}} [[حق]] است و راست و بی‌انحراف و [[نجات‌بخش]]. در [[دعای ندبه]] نیز از [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} به عنوان [[فرزند]] [[نبأ عظیم]] و صراط مستقیم یاد شده است <ref>{{متن حدیث| يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ، يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيم‏}}</ref>.
*صراط مستقیم در آموزه‌های قرآنی اصطلاحی خاص با معنا و مفهومی ویژه است، بار مفهومی خاصی را با خود به دوش دارد و به عبارتی همه آیات قرآنی تبیین‌گر مفهومی است که قرآن از صراط مستقیم اراده کرده است؛ زیرا خداوند پس از فرمان هبوط به [[حضرت آدم]] {{ع}} (ع) و [[حوا]] به آنان گوشزد می‌کند به سبب ترک اولی ایشان و خوردن از میوه درخت ممنوع می‌بایست از آن بیرون روند و در زمین تا زمانی خاص مستقر گردند تا این که از سوی خداوند برای ایشان دستور هدایتی فروآید و آنان را با آموزه‌های دستوری و راهنمایی خاص خود در مسیر قرار دهد و دوباره خود را در مسیر و راه انسانیت قرار دهند که راه خلافت الهی و ولایت بر همه هستی است ازاین روست که همه کتب آسمانی و آیات وحیانی در حکم بیان راهی است که آنان را از جایگاه هبوطی برانگیزاند و راه را از چاه بنمایاند. بنابراین آنچه در آیات کتاب مقدس قرآن و آموزه‌های وحیانی آن آمده، همانند دیگر کتب آسمانی تبیین کننده و تشریح گر راه مستقیمی است که انسان می‌بایست آن را طی نماید. از این روست که می‌توان گفت اکثر آیات قرآنی تفسیر و تشریح و تبیین کننده اصطلاح قرآنی صراط مستقیم است. باتوجه به این نکته، اگر در تفاسیر روایی در بیان و یا از باب ذکر مصداق و تطبیق و تاویل سخن از این به میان می‌آید که نحن الصراط المستقیم و یا الصراط هو صراط الولایه و مانند آن در حقیقت بیانگر نمادهای عینی از این واقعیت و حقیقت است که همه قرآن و یا همه اسوه‌های قرآنی چون [[پیامبر خاتم|پیامبراکرم]]{{صل}} و معصومان دیگر {{عم}} تفسیر صراط مستقیم می‌باشند. <ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]] صفحه ۱.</ref>
* راه [[علی]] و [[ائمه]]، راه درست و [[حق]] است و [[پیروان]] را به [[رضای خدا]] و به [[بهشت]] می‌رساند. راه‌های دیگر همه [[بیراهه]] است. صراط مستقیم، از [[افراط]] و [[تفریط]] هم دور است و بر محور [[حق]] است و چون از طریق [[حق]] عبور می‌کند، به خاطر [[خطرها]]، [[لغزش‌ها]] و سقوط‌ها دشوار است و باریک و پرگزند و نیاز به [[نور]] [[معرفت]] دارد، تا [[انسان]] را از روی [[جهنم]] [[شهوات]] و [[شبهات]] و [[تمایلات نفسانی]] بگذراند. در [[کلام]] [[امام سجاد]] {{ع}} است: [[صراط]] در [[دنیا]] آن است که از [[غلو]] و از [[تقصیر]] دور باشد، یعنی بدون [[افراط]] و [[تفریط]]. در [[آخرت]] نیز، [[صراط]] راه [[مؤمنان]] به سوی [[بهشت]] است. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرموده است: [[صراط]]، طریقی است به سوی [[شناخت خدا]]، و دو [[صراط]] است: یکی در [[دنیا]]، دیگری در [[آخرت]]. [[صراط]] [[دنیا]] همان [[امام]] است که اطاعتش [[واجب]] است و هرکس او را شناخته، از وی [[پیروی]] کند، از صراطی که پل جهنّم در [[آخرت]] است، خواهد [[گذشت]] و کسی که در [[دنیا]] [[امام]] [[مفترض الطّاعه]] را نشناسد، در [[آخرت]] قدمش می‌لغزد و در [[آتش دوزخ]] سرنگون می‌شود.<ref>معانی الاخبار، ص ۳۲</ref> با این تحلیل، تفاوت عبور [[مردم]] از [[صراط]] نیز بستگی به تفاوتشان در [[امام‌شناسی]] و [[پیروی]] آنان از [[ائمه]] دارد. در نتیجه، [[مخالفان]] با [[امام]] [[معصوم]]، هرگز نمی‌توانند از آن عبور بکنند. از صراط مستقیم، به [[صراط]] اقوم و [[صراط]] سویّ هم تعبیر شده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۶۲.</ref>.


==صراط، سبیل و طریق==
== چیستی صراط مستقیم ==
*در قرآن کریم از سه واژۀ صراط، سبیل و طریق استفاده شده است که به نوعی با همدیگر مترادف، اما در واقع تفاوت هایی دارند، مانند:
* صراط مستقیم در آموزه‌های [[قرآنی]] اصطلاحی خاص با معنا و مفهومی ویژه است، بار مفهومی خاصی را با خود به دوش دارد و به عبارتی همه [[آیات قرآنی]] تبیین‌گر مفهومی است که [[قرآن]] از صراط مستقیم [[اراده]] کرده است؛ زیرا [[خداوند]] پس از [[فرمان]] [[هبوط]] به [[حضرت آدم]] {{ع}}{{ع}} و [[حوا]] به آنان گوشزد می‌کند به سبب [[ترک اولی]] ایشان و خوردن از میوه درخت [[ممنوع]] می‌بایست از آن بیرون روند و در [[زمین]] تا زمانی خاص مستقر گردند تا این که از سوی [[خداوند]] برای ایشان [[دستور]] هدایتی فروآید و آنان را با آموزه‌های دستوری و [[راهنمایی]] خاص خود در مسیر قرار دهد و دوباره خود را در مسیر و راه [[انسانیت]] قرار دهند که راه [[خلافت الهی]] و [[ولایت]] بر همه هستی است ازاین روست که همه [[کتب آسمانی]] و [[آیات]] [[وحیانی]] در [[حکم]] بیان راهی است که آنان را از [[جایگاه]] هبوطی برانگیزاند و راه را از [[چاه]] بنمایاند. بنابراین آنچه در [[آیات]] [[کتاب مقدس]] [[قرآن]] و آموزه‌های [[وحیانی]] آن آمده، همانند دیگر [[کتب آسمانی]] [[تبیین]] کننده و تشریح گر راه مستقیمی است که [[انسان]] می‌بایست آن را طی نماید.
#یکی از تفاوت‌های صراط با طریق و سبیل، در مفرد بودن و یکتایی در معنای صراط است، برخلاف دو واژۀ دیگر که هر دو جمع بسته می‌شوند و به راه‌های مختلف و بسیار اطلاق می‌شود. <ref>ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱: ۴۵.</ref>
* از این روست که می‌توان گفت اکثر [[آیات قرآنی]] [[تفسیر]] و تشریح و [[تبیین]] کننده اصطلاح [[قرآنی]] صراط مستقیم است. باتوجه به این نکته، اگر در [[تفاسیر]] [[روایی]] در بیان و یا از باب ذکر مصداق و [[تطبیق]] و [[تأویل]] سخن از این به میان می‌آید که {{متن حدیث|نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيم‏}} و یا {{عربی|الصراط هو صراط الولایه}} و مانند آن در [[حقیقت]] بیانگر نمادهای [[عینی]] از این واقعیت و [[حقیقت]] است که همه [[قرآن]] و یا همه اسوه‌های [[قرآنی]] چون [[پیامبر خاتم|پیامبراکرم]] {{صل}} و [[معصومان]] دیگر {{عم}} [[تفسیر]] صراط مستقیم می‌باشند. <ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]]، ص ۱.</ref>
#تفاوت‌ دیگر در مادی بودن سبیل و معنوی بودن صراط است و نیز گفته شده سبیل برای خیر و شر هر دو به کار رفته، در حالی که صراط فقط برای امور خیر استعمال شده است (البته در قرآن کریم برای جحیم نیز واژۀ صراط استفاده شده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ}}﴾}}<ref>و به سوی راه دوزخ هدایتشان کنید؛ صافات/۲۳.</ref>.) تفاوت دیگر اینکه سبیل، متعدد و صراط، واحد است <ref>ر.ک؛ بستانی و کرئی: معنا، ویژگی‌ها و مفاهیم صراط مستقیم در قرآن کریم تفسیر و مفاهیم. شماره ۶۷.</ref><ref>[[سعید قاسمی پرشکوه|قاسمی پرشکوه، سعید]] و [[محمد حسین خوانین‌زاده|خوانین‌زاده، محمد حسین]]؛ [[صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی (مقاله)|صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی]] صفحه ۲۸ و ۲۹.</ref>
*بر خلاف "سبیل" و جمع آن "سبل"، جمع واژه "طریق" در قرآن کریم (الطرق) ذکر نشده است، اما واژه "طریق" به معنای راه و گاهی هم مترادف با "صراط" با واژه "مستقیم" یاد شده است، چنان که می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ}}}}<ref>گفتند: ای قوم ما؛ ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانه‌های کتاب‌های پیش از آن، که به سوی حق و راه راست هدایت می‌کند؛ أحقاف /۳۰.</ref>


==راه شناخت صراط مستقیم==
== [[صراط]]، [[سبیل]] و طریق ==
*برای شناخت راه راست و صراط مستقیم از دو روش می‌توان بهره گرفت: نخست از ویژگی‌هایی که خداوند در قرآن برای آن بیان داشته است سود جست و یا از کسانی که در این راه هستند و به عنوان سالکان و روندگان آن معرفی شده‌اند استفاده کرد. قرآن از هر دو روش نظری و عینی برای بیان راه راست سود جسته است. در این جا نخست ویژگی‌های نظری بیان و سپس به بیان سالکان و شاخصه‌های راه یافته گان پرداخته می‌شود.
* در [[قرآن کریم]] از سه واژۀ [[صراط]]، [[سبیل]] و طریق استفاده شده است که به نوعی با همدیگر مترادف، اما در واقع تفاوت‌هایی دارند، مانند:
===شناخت نظری===
# یکی از تفاوت‌های [[صراط]] با طریق و [[سبیل]]، در مفرد بودن و یکتایی در معنای [[صراط]] است، برخلاف دو واژۀ دیگر که هر دو جمع بسته می‌شوند و به راه‌های مختلف و بسیار اطلاق می‌شود<ref>ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱: ۴۵.</ref>.
*از مهم‌ترین ویژگی‌های راه راست آن است که خداوند، آنرا راهی بر می‌شمارد که می‌بایست انسان در آن مسیر قرار گیرد و به دعوت خداوند لبیک گوید. خداوند در آیه ۱۵۳ سوره انعام و نیز ۷۳ سوره مؤمنون مردمان را دعوت کرده است که در این مسیر قرار گیرند. از نظر قرآن راهی است که می‌تواند انسان مستقر در زمین را به جایگاه واقعی و اصلی او به عنوان خلافت الهی بازگرداند و از نعمت‌های خاص خداوند برخوردار نماید.<ref>حمد آیه ۶</ref> کسانی که در این راه قرار می‌گیرند نه تنها از ضلالت و گمراهی و اغوای ابلیس و شیاطین در امان می‌مانند<ref>حجر آیات ۳۹ و ۴۱ </ref>بلکه به عنوان اسوه‌ها و الگوهای الهی مطرح و معرفی می‌شوند. <ref>حمد آیات ۵ تا ۷ و نیز انعام آیات ۸۷ و ۸۹</ref> خداوند در آیات ۳۲ تا ۳۶ سوره مریم، کسانی را که در مسیر صراط مستقیم حرکت می‌کنند انسان‌های سعادتمند و خوشبختی معرفی می‌کند که به آرامش و آسایش واقعی رسیده‌اند.<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]] صفحه ۲.</ref>
# تفاوت‌ دیگر در مادی بودن [[سبیل]] و [[معنوی]] بودن [[صراط]] است و نیز گفته شده [[سبیل]] برای [[خیر و شر]] هر دو به کار رفته، در حالی که [[صراط]] فقط برای امور خیر استعمال شده است. (البته در [[قرآن کریم]] برای جحیم نیز واژۀ [[صراط]] استفاده شده است: {{متن قرآن|مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ}}<ref>و به سوی راه دوزخ هدایتشان کنید؛ صافات/۲۳.</ref>.)
*از ویژگی‌های انحصاری صراط مستقیم که در آیات ۵۲ و ۵۳ سوره شوری بدان اشاره شده این است که این راه، آدمی را به الله که هدف نهایی است می‌رساند و از هرگونه دوری باز می‌دارد. در حقیقت راهی است که می‌توان آن را صددرصد درست و راست ارزیابی کرد، که هر کس در آن قرار گیرد به الله می‌رساند. از خصوصیات این راه آن است که راهی طبیعی و مطابق با فطرت بشری است و انسان‌ها به طور طبیعی و فطری همان راه را انتخاب می‌کنند مگر آنکه طبیعت و فطرت آنان آسیب دیده باشد و یا تحت وسوسه‌ها و القائات شیطانی و ابلیسی قرار گرفته باشند. راه راست راه خداوند است که در آن هیچ گونه کژی و انحرافی یافت نمی‌شود و آدمی را به سوی بدی‌ها و زشتی‌ها و نابهنجاری‌ها نمی‌خواند.<ref>انعام آیات ۱۵۱ تا ۱۵۳ و هود آیه ۵۶ و آیات دیگر</ref>
# تفاوت دیگر اینکه [[سبیل]]، متعدد و [[صراط]]، واحد است <ref>ر. ک؛ بستانی و کرئی: معنا، ویژگی‌ها و مفاهیم صراط مستقیم در قرآن کریم تفسیر و مفاهیم. شماره ۶۷.</ref><ref>[[سعید قاسمی پرشکوه|قاسمی پرشکوه، سعید]] و [[محمد حسین خوانین‌زاده|خوانین‌زاده، محمد حسین]]؛ [[صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی (مقاله)|صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی]]، ص ۲۸ و ۲۹.</ref>
*کسانی که در راه راست قرار می‌گیرند دارای همه خصوصیات بلند اخلاقی و هنجاری هستند و رفتارها و گفتارهای ایشان براساس و پایه اصول عقلانی و عقلایی و شرعی است و از نابهنجاری‌ها و زشتی‌ها و پلیدی‌ها پرهیز می‌کنند. از این روست که آنان آینه تمام نمای اخلاق و قانون هستند.<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]] صفحه ۲.</ref>
* بر خلاف "[[سبیل]]" و جمع آن "سبل"، جمع واژه "طریق" در [[قرآن کریم]] (الطرق) ذکر نشده است، اما واژه "طریق" به معنای راه و گاهی هم مترادف با "[[صراط]]" با واژه "مستقیم" یاد شده است، چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی می‌کند» سوره احقاف، آیه ۳۰.</ref>.
===شناخت از روی مصادیق===
*قرآن کریم دارای دو مرتبه است؛ مرتبه اول حقیقت آن است و مرتبه دوم ظاهر‌ آیات. ظاهر قرآن همان است که قرائت می‌شود و معنای ظاهری و سطحی‌ آن‌ درک‌ می‌شود. اما حقیقت قرآن، تنها برای کسی که تقوا داشته باشد، آشکار است، چنانکه مرتبه درک حقیقت قرآن تنها‌ از‌ آن‌ اولیاء و پیامبران و راه‌یافتگان به مقام [[وحی]] است. از [[امام صادق]] {{ع}} روایت است که فرمود‌ند:  {{عربی|«نحن الراسخون فی العلم و نحن نعلم تأویله»}}؛ ما هستیم که راسخین در علم‌ می‌باشیم و ما هستیم که‌ تأویل‌ قرآن را می‌دانیم.
*[[ائمه اطهار]]{{عم}} علم به حقایق قرآن دارند و در روایات بسیاری وارد شده که قرآن درباره آن‌ها و دشمنان‌شان و فرائض و سنن نازل شده است، اصبغ بن نباته نقل می‌کند که شنیدم [[امام علی|امیرالمؤمنین علی‌]] {{ع}} فرمود‌: {{عربی|«نزل القرآن أثلاثا: ثلث فینا و فی عدونا و ثلث سنن و امثال و ثلث فرائض و احکام»}} قرآن بر سه بخش نازل شده است یک بخش از آن درباره ما و درباره دشمن ماست، و یک بخش‌ دیگر در‌ سنّت و مثال‌هاست، و بخش سوم در واجبات و احکام است.
*منظور امام در این روایت، تأویلات قرآن در خصوص ‌ ‌ایشان و [[اهل بیت]] {{عم}} و دشمنان آن حضرت و اهل بیت که در حقیقت دشمنان خداوند‌ و [[پیامبر خاتم|رسول‌]] {{صل}} اویند، می‌باشد. و این معانی حتما به طریق تأویل و پی بردن به حقایق قرآن به دست می‌آید. و غالبا این تأویلات از سوی خود [[اهل بیت]] وارد شده است.
*یکی از‌ این‌ مباحث‌ که تأویلات آن از سوی‌ [[اهل‌ بیت‌]] {{عم}} در قالب روایات مختلفی وارد شده، بحث "صراط مستقیم" در قرآن است که به طریق تأویل، حقیقت آن توسط پیامبر و [[ائمه]] اطهار به‌ کرات‌ بیان‌ شده است. از جمله از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل‌ است که‌ در روز عید غدیر فرمود: {{عربی|«مَعاشِرَ النّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ»}}<ref>البرهان فی تفسیرالقرآن،ج ۲،ص ۲۳۵.</ref>. ای مردم، من صراط الله‌ المستقیم هستم که شما به پیروی از آن امر شده‌اید و پس از من، علی صراط مستقیم و سپس ذریه‌ او‌، امامانی‌ که به حق هدایت می‌کنند. همچنین از [[امام صادق]] {{ع}} نقل است که‌ فرمود‌: {{عربی|«الصراط المستقیم امیرالمؤمنین علی»}}<ref>معانی الأخبار ۳۲.</ref>. و از امام زین‌العابدین نیز روایت شده که فرمود: {{عربی|«نحن ابواب اللّه و نحن‌ الصراط‌ المستقیم‌»}}
*اما علت این تأویل چیست؟ خدای سبحان در سورۀ انعام، صراط مستقیم را‌ دین قیّمی‌ می‌داند‌ که خود ایستاده و پیروانش را به ایستادگی فرامی‌خواند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}﴾}}<ref>انعام ۱۶۱.</ref>. و چون برجسته‌ترین روش را ابراهیم خلیل نشان‌ داده‌، قرآن کریم دین را به روش او نسبت می‌دهد و چون صراط مستقیم دین‌ الهی‌ است‌، و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} بیان‌کننده دین و قرآن ممثل و ناطق هستند، از این رو، صراط مستقیم‌ بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و امام تطبیق شده است<ref>ر.ک: تفسیر تسنیم، ۴۶۷/۱.</ref>. و همان‌طور که گفته شد، صراط مستقیم‌ بزرگراه‌ آشکار و نزدیک‌ترین راه به سوی خداوند است و اگر بر امام تطبیق شده، برای آن است که‌ هرکس‌ به دنبال این قرآن ناطق و ممثل حرکت کند، با سلامتی به مقصدش‌ می‌رسد‌<ref>[[صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت (مقاله)|صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت]] صفحه ۵۴.</ref>


==معانی صراط مستقیم در تفاسیر قرآن کریم==
== راه [[شناخت]] صراط مستقیم ==
*در تفاسیر قرآن کریم معانی بسیاری برای واژه صراط و [[صراط مستقیم]] ذکر شده است که همه آنها در سه عنوان زیر دسته بندی می‌شود:
* برای [[شناخت]] راه راست و صراط مستقیم از دو روش می‌توان بهره گرفت: نخست از ویژگی‌هایی که [[خداوند]] در [[قرآن]] برای آن بیان داشته است سود جست و یا از کسانی که در این راه هستند و به عنوان سالکان و روندگان آن معرفی شده‌اند استفاده کرد. [[قرآن]] از هر دو روش نظری و [[عینی]] برای بیان راه راست سود جسته است. در این جا نخست ویژگی‌های نظری بیان و سپس به بیان سالکان و شاخصه‌های راه یافته گان پرداخته می‌شود.
=== [[شناخت]] نظری ===
* از مهم‌ترین ویژگی‌های راه راست آن است که [[خداوند]]، آن را راهی بر می‌شمارد که می‌بایست [[انسان]] در آن مسیر قرار گیرد و به [[دعوت]] [[خداوند]] لبیک گوید. [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و به یقین تو آنان را به راهی راست می‌خوانی» سوره مؤمنون، آیه ۷۳.</ref> [[مردمان]] را [[دعوت]] کرده است که در این مسیر قرار گیرند. از نظر [[قرآن]] راهی است که می‌تواند [[انسان]] مستقر در [[زمین]] را به [[جایگاه]] واقعی و اصلی او به عنوان [[خلافت الهی]] بازگرداند و از نعمت‌های خاص [[خداوند]] برخوردار نماید{{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>. کسانی که در این راه قرار می‌گیرند نه تنها از [[ضلالت]] و [[گمراهی]] و اغوای [[ابلیس]] و [[شیاطین]] در [[امان]] می‌مانند{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره حجر، آیه ۳۹ - ۴۰.</ref>. بلکه به عنوان اسوه‌ها و الگوهای [[الهی]] مطرح و معرفی می‌شوند{{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم راه راست را به ما بنمای راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۵ -۷.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ}}<ref>«و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه می‌کردند تباه می‌شد آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۸۷ -۸۹.</ref>. [[خداوند]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«و (مرا) با مادرم نیکوکار کرده و مرا گردنکشی سنگدل نگردانیده است و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد این عیسی پسر مریم است؛ آن سخن راستین که در آن تردید می‌کنند سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود و بی‌گمان خداوند پروردگار من و شماست، او را بپرستید! این راهی راست است» سوره مریم، آیه ۳۲- ۳۶.</ref>، کسانی را که در مسیر صراط مستقیم حرکت می‌کنند انسان‌های [[سعادتمند]] و [[خوشبختی]] معرفی می‌کند که به [[آرامش]] و [[آسایش]] واقعی رسیده‌اند<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]]، ص ۲.</ref>.
* از ویژگی‌های انحصاری صراط مستقیم که در [[آیات]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ}}<ref>«و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی راه خداوندی که آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز می‌گردد» سوره شوری، آیه ۵۲-۵۳.</ref> بدان اشاره شده این است که این راه، [[آدمی]] را به [[الله]] که [[هدف]] نهایی است می‌رساند و از هرگونه دوری باز می‌دارد. در [[حقیقت]] راهی است که می‌توان آن را صددرصد درست و راست ارزیابی کرد، که هر کس در آن قرار گیرد به [[الله]] می‌رساند. از خصوصیات این راه آن است که راهی طبیعی و مطابق با [[فطرت بشری]] است و [[انسان‌ها]] به طور طبیعی و [[فطری]] همان راه را [[انتخاب]] می‌کنند مگر آنکه [[طبیعت]] و [[فطرت]] آنان آسیب دیده باشد و یا تحت وسوسه‌ها و القائات [[شیطانی]] و ابلیسی قرار گرفته باشند. راه راست راه [[خداوند]] است که در آن هیچ گونه کژی و [[انحرافی]] یافت نمی‌شود و [[آدمی]] را به سوی [[بدی‌ها]] و [[زشتی‌ها]] و نابهنجاری‌ها نمی‌خواند.<ref>انعام آیات ۱۵۱ تا ۱۵۳ و هود آیه ۵۶ و آیات دیگر</ref>
* کسانی که در راه راست قرار می‌گیرند دارای همه خصوصیات بلند [[اخلاقی]] و هنجاری هستند و رفتارها و گفتارهای ایشان براساس و پایه اصول [[عقلانی]] و عقلایی و [[شرعی]] است و از نابهنجاری‌ها و [[زشتی‌ها]] و پلیدی‌ها [[پرهیز]] می‌کنند. از این روست که آنان آینه تمام نمای [[اخلاق]] و [[قانون]] هستند.<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]]، ص ۲.</ref>.
=== [[شناخت]] از روی مصادیق ===
* [[قرآن کریم]] دارای دو مرتبه است؛ مرتبه اول [[حقیقت]] آن است و مرتبه دوم ظاهر‌ [[آیات]]. [[ظاهر قرآن]] همان است که قرائت می‌شود و معنای ظاهری و سطحی‌ آن‌ درک‌ می‌شود. اما [[حقیقت قرآن]]، تنها برای کسی که [[تقوا]] داشته باشد، آشکار است، چنانکه مرتبه [[درک]] [[حقیقت قرآن]] تنها‌ از‌ آن‌ [[اولیاء]] و [[پیامبران]] و راه‌یافتگان به [[مقام]] [[وحی]] است. از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] است که فرمود‌ند: "ما هستیم که [[راسخین]] در علم‌ می‌باشیم و ما هستیم که‌ تأویل‌ [[قرآن]] را می‌دانیم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه‏}}</ref>.
* [[ائمه اطهار]] {{عم}} [[علم]] به حقایق [[قرآن]] دارند و در [[روایات]] بسیاری وارد شده که [[قرآن]] درباره آنها و دشمنان‌شان و فرائض و [[سنن]] نازل شده است، [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کند که شنیدم [[امام علی|امیرالمؤمنین علی‌]]{{ع}} فرمود‌: "[[قرآن]] بر سه بخش نازل شده است یک بخش از آن درباره ما و درباره [[دشمن]] ماست، و یک بخش‌ دیگر در‌ [[سنّت]] و مثال‌هاست، و بخش سوم در [[واجبات]] و [[احکام]] است"<ref>{{متن حدیث|نَزَلَ الْقُرْآنُ أَثْلَاثاً ثُلُثٌ فِينَا وَ فِي عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَام‏}}</ref>.
* منظور [[امام]] در این [[روایت]]، تأویلات [[قرآن]] در خصوص ‌ ‌ایشان و [[اهل بیت]] {{عم}} و [[دشمنان]] آن [[حضرت]] و [[اهل بیت]] که در [[حقیقت]] [[دشمنان]] خداوند‌ و [[پیامبر خاتم|رسول‌]]{{صل}} اویند، می‌باشد. و این معانی حتما به طریق [[تأویل]] و پی بردن به حقایق [[قرآن]] به دست می‌آید. و غالبا این تأویلات از سوی خود [[اهل بیت]] وارد شده است.
* یکی از‌ این‌ مباحث‌ که تأویلات آن از سوی‌ [[اهل‌ بیت‌]]{{عم}} در قالب [[روایات]] مختلفی وارد شده، بحث "صراط مستقیم" در [[قرآن]] است که به طریق [[تأویل]]، [[حقیقت]] آن توسط [[پیامبر]] و [[ائمه]] اطهار به‌ کرات‌ بیان‌ شده است. از جمله از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل‌ است که‌ در روز [[عید غدیر]] فرمود:"ای [[مردم]]، من [[صراط]] الله‌ المستقیم هستم که شما به [[پیروی]] از آن امر شده‌اید و پس از من، [[علی]] صراط مستقیم و سپس ذریه‌ او‌، امامانی‌ که به [[حق]] [[هدایت]] می‌کنند"<ref>{{متن حدیث|مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ }}البرهان فی تفسیرالقرآن، ج ۲،ص ۲۳۵.</ref>. همچنین از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] است که‌ فرمود‌: {{متن حدیث| الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِي‏}}<ref>معانی الأخبار ۳۲.</ref>. و از [[امام زین‌العابدین]] نیز [[روایت]] شده که فرمود: {{متن حدیث|نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ }}
* اما علت این [[تأویل]] چیست؟ [[خدای سبحان]] در [[سورۀ انعام]]، صراط مستقیم را‌ [[دین]] قیّمی‌ می‌داند‌ که خود [[ایستاده]] و پیروانش را به [[ایستادگی]] فرامی‌خواند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درست‌آیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.</ref>. و چون برجسته‌ترین روش را [[ابراهیم خلیل]] نشان‌ داده‌، [[قرآن کریم]] [[دین]] را به روش او نسبت می‌دهد و چون صراط مستقیم دین‌ الهی‌ است‌، و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} بیان‌کننده [[دین]] و [[قرآن]] ممثل و [[ناطق]] هستند، از این رو، [[صراط]] مستقیم‌ بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امام]] [[تطبیق]] شده است<ref>ر. ک: تفسیر تسنیم، ۴۶۷/۱.</ref>. و همان‌طور که گفته شد، [[صراط]] مستقیم‌ بزرگراه‌ آشکار و نزدیک‌ترین راه به سوی [[خداوند]] است و اگر بر [[امام]] [[تطبیق]] شده، برای آن است که‌ هرکس‌ به دنبال این [[قرآن ناطق]] و ممثل حرکت کند، با [[سلامتی]] به مقصدش‌ می‌رسد‌<ref>[[صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت (مقاله)|صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۵۴.</ref>


۱)'''خدا و کتاب خدا''':
== معانی صراط مستقیم در [[تفاسیر قرآن]] [[کریم]] ==
در برخی از تفاسیر به توحید، خداوند و طاعت او صراط مستقیم اطلاق شده است، مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ}}}}<ref>یس/۶۱.</ref>؛
* در [[تفاسیر قرآن کریم]] معانی بسیاری برای واژه [[صراط]] و صراط مستقیم ذکر شده است که همه آنها در سه عنوان زیر دسته‌بندی می‌شود:
# '''[[خدا]] و [[کتاب خدا]]''': در برخی از [[تفاسیر]] به [[توحید]]، [[خداوند]] و [[طاعت]] او صراط مستقیم اطلاق شده است، مانند: {{متن قرآن|وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟» سوره یس، آیه ۶۱.</ref>؛
# '''راه [[حق]] و [[دین الهی]]''': از [[دین]] نیز به صراط مستقیم یاد شده است: {{متن قرآن|يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.</ref>
# '''[[نبوت]] و [[امامت]]''': در بعضی از [[تفاسیر]] نیز به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[ائمه]] {{عم}} به طور عموم و [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} به طور خاص اشاره شده است که اغلب این [[تفاسیر شیعی]] هستند؛ به عنوان مثال در [[مجمع البیان]] فی التفسیر القرآن ذیل [[آیه]] ۵ [[سوره]] [[مبارکه]] [[فاتحة الکتاب]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} [[جانشین]] او، صراط مستقیم یاد شده است: "{{عربی|اله النبي {{صل}} و الأئمة القائمون مقامه}}<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن با مقدمه محمدجواد بلاغی، چاپ سوم: تهران: انتشارات ناصرخسرو ج ۱: ۱۰۴.</ref>


۲)'''راه حق و دین الهی''':
== راه دست‌یابی به صراط مستقیم ==
از دین نیز به صراط مستقیم یاد شده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}}}<ref>بقره ۱۴۲.</ref>  
* [[پرسش]] این است که چگونه می‌توان به راه راست دست یافت و در مسیر کمالی آن قرار گرفت؟ برخی از [[کارها]] و امور در [[شناخت]] [[راه مستقیم]] یاریگر [[انسان]] می‌‌باشد، از جمله این که راهی راه راست است که براساس [[فطرت]] و [[طبیعت]] سالم بشری باشد. از این رو هر امری که برخلاف [[حکم عقل]] و [[سیره عقلا]] و [[خردمندان]] و با اصول [[اخلاقی]] در تضاد باشد و در موارد مشکوک برخلاف راه [[شریعت]] دانسته شده است می‌بایست [[پرهیز]] کرد و آن را راهی بیرون از راه راست ارزیابی نمود. به این معنا [[هدایت]] یافتگان کسانی هستند که به آنان نعمت‌هایی خاص چون [[عقل]] و [[حکمت]] و [[رشد]] داده شده است و [[حق]] را از [[باطل]] و کارهای درست را از [[نادرست]] می‌شناسند و بر [[صداقت]] و [[راستی]] هستند و [[اعمال صالح]] انجام می‌دهند به گونه‌ای که این [[کارها]] جزو [[سیره]] و [[منش]] آنان شده است. به نعمت‌هایی که به آنان داده شده است [[شکر]] می‌گزارند و آن را به [[درستی]] و در جای خود [[مصرف]] می‌کنند و [[شاکر]] واقعی [[نعمت]] می‌باشند. بنابراین هرگز از [[ولایت]] و [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] و [[معصوم]] که [[خلیفه الهی]] است بیرون نمی‌روند و [[نعمت]] را [[کفران]] نمی‌کنند و مورد [[غضب الهی]] قرار نمی‌گیرند و یا سخن و آرا و انظار خود را بر [[حکم الهی]] مقدم نمی‌دارند که [[گمراه]] و [[ضال]] شوند و از مسیر کمالی خارج گردند. آنان کسانی هستند که از [[خداوند]] می‌خواهند تا [[اراده]] آنان را برای قرار گرفتن در مسیر تقویت کند{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}<ref>«و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمی‌خواهی؛ این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۷-۲۸.</ref>. [[اهل]] [[اطاعت]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا}}<ref>«و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.</ref> و {{متن قرآن|وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«و بی‌گمان آنان را به راهی راست رهنمون می‌شدیم» سوره نساء، آیه ۶۸.</ref>. [[اعتصام]] به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و چگونه کفر می‌ورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما می‌خوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref>. [[امداد]] از [[خدا]]: {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۵-۶.</ref>. در مسیر [[راهنمایی]] [[پیامبران]]: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. انجام [[تکالیف الهی]]: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا}}<ref>«و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.</ref> و {{متن قرآن|وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«و بی‌گمان آنان را به راهی راست رهنمون می‌شدیم» سوره نساء، آیه ۶۸.</ref>. [[حق‌گرایی]]: {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref>«به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود سپاسگزار نعمت‌های او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۰-۱۲۱.</ref>. [[شکرگزاری]] {{متن قرآن|شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«سپاسگزار نعمت‌های او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۱.</ref> [[قرآن]]: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان می‌داشتید برای شما بیان می‌کند و بسیاری (از لغزش‌های شما) را می‌بخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.</ref>. [[هجرت]]: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا}}<ref>«و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.</ref> و {{متن قرآن|وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«و بی‌گمان آنان را به راهی راست رهنمون می‌شدیم» سوره نساء، آیه ۶۸.</ref> و دیگر امور [[نیک]] و [[پسندیده]] هستند. این همان راهی است که [[انسان]] می‌تواند با قرار گرفتن در آن خود را به [[خدا]] برساند و [[اهل]] [[تقرب]] و [[کمال مطلق]] و نوعی [[ولایت]] و [[خلافت]] گردد<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]]، ص ۴.</ref>


۳)'''نبوت و امامت''':
== جایگاه [[عقل]] در رسیدن به قله [[تکامل]] ==
در بعضی از تفاسیر نیز به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[ائمه]] {{عم}} به طور عموم و [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} به طور خاص اشاره شده است که اغلب این تفاسیر شیعی هستند؛ به عنوان مثال در مجمع البیان فی التفسیر القرآن ذیل آیه ۵ سوره مبارکه فاتحة الکتاب، پیامبر {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} جانشین او، صراط مستقیم یاد شده است: "اله النبی {{صل}} و الأئمه القائمون مقامه<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن با مقدمه محمدجواد بلاغی، چاپ سوم. تهران: انتشارات ناصرخسرو ج ۱: ۱۰۴.</ref>
* می‌توان گفت: جالب‌ترین تعبیر و [[جامع‌ترین]] سخن در [[تبیین]] نقش [[عقل]] در پیمودن صراط مستقیم [[الهی]] و رسیدن به قلّۀ [[کمالات انسانی]]، سخنی است که در [[نهج البلاغه]] از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] شده که در توصیف سالک به سوی [[خدای سبحان]] می‌فرماید: "سالک، خردش را زنده گردانید و نفسش را می‌رانید تا پیکر ستبرش لاغر شد و دلِ سختش به لطافت‌گرایید. فروغی سخت روشن، بر او تابید و راهش را روشن ساخت و او را به راه راست، روان داشت، درها او را به آستانِ [[سلامت]] و سرای اقامت راندند و به سبب آرامشی که در بدنش پدید آمده بود، پاهایش در قرارگاه ایمنی و [[آسایش]]، [[استوار]] ماند؛ زیرا [[دل]] خود را به کار وا داشت و پروردگارش را [[خشنود]] ساخت"<ref>{{متن حدیث|قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ، وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ، وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ، وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ، وَ دَارِ الْإِقَامَةِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ، بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ}}؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج۶۹، ص۳۱۶.</ref>. بر پایه این سخن، زنده شدن نیروی [[عقل]] در وجود [[انسان]]، محرّک اصلیِ سالک در پیمودن صراط مستقیم [[الهی]] و رسیدن به قلّۀ [[کمالات انسانی]] است و به هر اندازه که [[عقل]] در [[جان انسان]] [[قوّت]] یابد، به همان اندازه، [[تمایلات نفسانی]] و [[شیطانی]] در او ضعیف می‌شود، تا آنجا که کاملاً از بین می‌رود و زمینه‌ای برای انجام کارهای ناشایست در وجود [[انسان]]، باقی نمی‌ماند. در این حال، [[عقل]] از [[حیات]] کامل برخوردار می‌گردد و زمام [[انسان]] را در [[سیر و سلوک]]، کاملاً به دست می‌گیرد، و او را از ابواب و منازل [[سلوک]]، عبور می‌دهد تا به سرمنزل مقصود که درگاهِ [[سلامت]] است و خانۀ اقامت که قلّه [[تکامل]] است، برسد: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که می‌کردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.</ref>.
* چکیده سخن دربارۀ انطباق برنامه‌های انبیای [[راستین]] با [[موازین]] [[عقلی]] و [[علمی]] این است که: همه [[آیات]] و روایاتی که دربارۀ [[ارزش]] [[خرد]] وارد شده، و [[مردم]] را به [[خردورزی]] در همه امور [[دعوت]] کرده‌اند،<ref>ر. ک: دانش‌نامۀ عقاید اسلامی، ج۱.</ref> و همه [[آیات]] و روایاتی که درباره [[ارزش]] [[دانش]] است و [[مردم]] را به تحصیل [[علم]] و [[معرفت]] [[ترغیب]] نموده‌اند،<ref>ر. ک: دانش‌نامۀ عقاید اسلامی، ج ۲.</ref> و همه [[آیات]] و روایاتی که آسیب [[خرد]]، و موانع [[معرفت]] را بیان نموده‌اند<ref>ر. ک: دانش‌نامۀ عقاید اسلامی، ج ۱ و ۲.</ref>، همگی [[دلیل]] روشنی بر [[عقلانی]] بودن برنامه‌های [[دینی]] و انطباق آنها با [[موازین]] [[عقلی]] و [[علمی]] است و از این زاویه، [[تفسیر]] و [[تبیین]]، یکی از ویژگی‌های صراط مستقیم [[الهی]]، بلکه اصلی‌ترین ویژگی آن است. نکته‌ای که در پایان این بحث باید به آن توجّه داشت، این است که انطباق برنامه‌های [[انبیا]] با [[موازین]] [[عقلی]]، بدین معنا نیست که [[عقل]] می‌تواند [[راز]] همه [[دستور]] العمل‌های [[الهی]] را [[کشف]] کند؛ زیرا این کار به [[دلیل]] احاطه نداشتن [[عقل]] به همه [[مصالح]] و [[مفاسد]]، خارج از توان آن است، بلکه مقصود، آن است که در [[دستور]] العمل‌های [[انبیا]]، چیزی که ضدّ [[عقل]] باشد، وجود ندارد و بر این اساس، گزارش‌های آنان را که [[عقل]] [[صد]] در [[صد]] [[نادرست]] تشخیص می‌دهد، منسوب به معتبر نیست و نمی‌تواند مبنای عمل قرار گیرد<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن]]، ص ۸.</ref>.


==راه دست یابی به صراط مستقیم==
== پیامدهای هماهنگی صراط مستقیم با [[حق]] ==
*پرسش این است که چگونه می‌توان به راه راست دست یافت و در مسیر کمالی آن قرار گرفت؟ برخی از کارها و امور در شناخت راه مستقیم یاریگر انسان می باشد، از جمله این که راهی راه راست است که براساس فطرت و طبیعت سالم بشری باشد. از این رو هر امری که برخلاف حکم عقل و سیره عقلا و خردمندان و با اصول اخلاقی در تضاد باشد و در موارد مشکوک برخلاف راه شریعت دانسته شده است می‌بایست پرهیز کرد و آن را راهی بیرون از راه راست ارزیابی نمود. به این معنا هدایت یافتگان کسانی هستند که به آنان نعمت‌هایی خاص چون عقل و حکمت و رشد داده شده است و حق را از باطل و کارهای درست را از نادرست می‌شناسند و بر صداقت و راستی هستند و اعمال صالح انجام می‌دهند به گونه‌ای که این کارها جزو سیره و منش آنان شده است. به نعمت‌هایی که به آنان داده شده است شکر می‌گزارند و آن را به درستی و در جای خود مصرف می‌کنند و شاکر واقعی نعمت می‌باشند. بنابراین هرگز از ولایت و اطاعت خدا و رسول و معصوم که خلیفه الهی است بیرون نمی‌روند و نعمت را کفران نمی‌کنند و مورد غضب الهی قرار نمی‌گیرند و یا سخن و آرا و انظار خود را بر حکم الهی مقدم نمی‌دارند که گمراه و ضال شوند و از مسیر کمالی خارج گردند. آنان کسانی هستند که از خداوند می‌خواهند تا اراده آنان را برای قرار گرفتن در مسیر تقویت کند.<ref>تکویر آیه ۲۷و۲۸</ref> اهل اطاعت<ref>نساء آیه ۶۶ و ۶۸</ref> اعتصام به خدا<ref>آل عمران آیه ۱۰۱</ref> امداد از خدا<ref>حمد آیه 5و ۶</ref> در مسیر راهنمایی پیامبران<ref>بقره آیه ۲۱۳</ref> انجام تکالیف الهی<ref>نساء آیه ۶۶ و ۶۸</ref> حق گرایی<ref>نحل آیه ۱۲۰ و ۱۲۱</ref> شکرگزاری<ref>نحل آیه ۱۲۱</ref> قرآن<ref>مائده آیه ۱۵ و ۱۶</ref> هجرت<ref>نساء آیه ۶۶ و ۶۸</ref> و دیگر امور نیک و پسندیده هستند. این همان راهی است که انسان می‌تواند با قرار گرفتن در آن خود را به خدا برساند و اهل تقرب و کمال مطلق و نوعی ولایت و خلافت گردد.<ref>[[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|صراط مستقیم]] صفحه ۴.</ref>
* از منظر [[قرآن]]، مطابقت کامل صراط مستقیم [[زندگی]] با [[حق]]، دو نشانۀ مهم دارد:
# '''[[ایمان]] انسان‌های [[بینا]]''': [[انسان]]، به طور [[فطری]] حق‌بین{{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،» سوره شمس، آیه ۸.</ref>، حق‌طلب و حق‌پذیر است{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. تنها کسانی [[حق]] را نمی‌بینند و با آن [[مخالفت]] می‌ورزند که آلودگی‌های [[اخلاقی]] و عملی، دیدۀ [[عقل]] و [[قلب]] آنها را کور، و گوشِ [[دل]] آنها را کر، کرده باشد. مطابقت کامل برنامه‌ای که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}}، از جانب او برای [[زندگی]] [[انسان]] آورده است با [[حق]]، ایجاب می‌کند افرادی که [[فطرت]] [[پاک]] آنها [[آلوده]] نشده و حواسّ [[باطنی]] آنها سالم است، [[حق]] بودن آن را تشخیص دهند و به آن [[ایمان]] بیاورند: {{متن قرآن|أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حقّ است، همانند کسی است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر می‌شوند» رعد: ۱۹.</ref>. این تعبیر لطیف و [[زیبا]]، بیانگر این واقعیت است که حقّانیت برنامه‌هایی که [[پیامبر]] {{صل}} از جانب [[خداوند سبحان]] آورده، به قدری روشن است که امکان ندارد چشم دلِ کسی [[بینا]] باشد و آن را تشخیص ندهد و یا نپذیرد. این معنا با تعبیرهای دیگر، در [[آیات]] متعدّدی مانند: {{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ}}<ref>«و چون (قرآن) برای آنان خوانده شود می‌گویند: ما بدان باور داریم که راستین است، از سوی پروردگار ماست، ما پیش از آن (هم) گردن نهاده بودیم» سوره قصص، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی می‌کند» سوره احقاف، آیه ۳۰.</ref> دیده می‌شود، مانند: {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref>«و [نیز] هدف این بود که آگاهان بدانند این (قرآن)، حقّ است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دل‌هایشان در برابر آن، خاضع گردد و خداوند، کسانی را که ایمان آوردند، به سوی صراط مستقیم، هدایت می‌کند». حج: ۵۴.</ref>
# '''[[جهانی شدن]] [[اسلام]] با [[پیشرفت]] [[علم]] و [[آگاهی]]''': دومین نشانۀ مطابقت کامل صراط مستقیم [[زندگی]] با [[حق]]، این است که هر چه [[علم]] و [[آگاهی]] [[جامعۀ بشر]] بیشتر شود، [[گرایش]] به [[اسلام]]، بیشتر می‌شود. آیاتی که [[پیش‌بینی]] کرده‌اند [[دین اسلام]] در [[آینده]] بر همۀ [[ادیان]] [[غلبه]] می‌کند و [[جهان]] را فرا خواهد گرفت. به این معنا اشاره دارند، مانند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ آیین‌ها غالب گردانَد، هر چند مشرکان، کراهت داشته باشند!» صف: ۹.</ref> و هنگامی که [[جامعۀ بشر]] با [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} در قلّۀ [[علم]] و [[آگاهی]] قرار گرفت، این وعدۀ [[الهی]] تحقّق خواهد یافت. چنان که در روایتی از [[امام حسین]] {{ع}} آمده: "[[دوازده]] [[هدایت‌]] یافته، از ما هستند. نخستینِ آنان، [[امیر مؤمنان]]، [[علی بن ابی طالب]] است و آخرینشان نُهمین [[فرزند]] از [[نسل]] من است که [[حق]] را بر پا می‌دارد. [[خدا]]، [[زمین]] را پس از مردنش، به وسیله او زنده می‌کند و [[دین حق]] را به وسیله او بر همه [[دین‌ها]] [[غلبه]] می‌دهد، هر چند [[مشرکان]] را ناخوش آید"<ref>{{متن حدیث|مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً؛ أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}، وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ، يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}؛ صدوق، ۱۴۰۵، ص۳۱۷؛ الطبرسی، ۱۴۱۷ ق، الحلّى، ۱۴۰۸ ق، ص۷۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن]]، ص ۱۰ و ۱۱.</ref>.


==جایگاه عقل در رسیدن به قله تکامل==
== ویژگی‌های صراط مستقیم ==
*می‌توان گفت: جالب‌ترین تعبیر و جامع‌ترین سخن در تبیین نقش عقل در پیمودن صراط مستقیم الهی و رسیدن به قلّۀ کمالات انسانی، سخنی است که در نهج البلاغه از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده که در توصیف سالک به سوی خدای سبحان می‌فرماید: {{عربی|"قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ، وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ، وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ، وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ، وَ دَارِ الْإِقَامَةِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ، بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ"}}<ref>«[سالک،] خردش را زنده گردانید و نفسش را می‌رانید تا پیکر ستبرش لاغر شد و دلِ سختش به لطافت گرایید. فروغی سخت روشن، بر او تابید و راهش را روشن ساخت و او را به راه راست، روان داشت، درها او را به آستانِ سلامت و سرای اقامت راندند و به سبب آرامشی که در بدنش پدید آمده بود، پاهایش در قرارگاه ایمنی و آسایش، استوار ماند؛ زیرا دل خود را به کار وا داشت و پروردگارش را خشنود ساخت.» سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج۶۹، ص۳۱۶.</ref> بر پایه این سخن، زنده شدن نیروی عقل در وجود انسان، محرّک اصلیِ سالک در پیمودن صراط مستقیم الهی و رسیدن به قلّۀ کمالات انسانی است و به هر اندازه که عقل در جان انسان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانی و شیطانی در او ضعیف می‌شود، تا آن جا که کاملاً از بین می‌رود و زمینه‌ای برای انجام کارهای ناشایست در وجود انسان، باقی نمی‌ماند. در این حال، عقل از حیات کامل برخوردار می‌گردد و زمام انسان را در سیر و سلوک، کاملاً به دست می‌گیرد، و او را از ابواب و منازل سلوک، عبور می‌دهد تا به سرمنزل مقصود -که درگاهِ سلامت است- و خانۀ اقامت -که قلّه تکامل است-، برسد: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلامِ عِندَ رَبِّهِمْ}}﴾}}<ref>انعام: ۱۲۷.</ref>.<ref>(برای آنها در بهشت، خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود).</ref>؛ {{عربی|﴿{{متن قرآن|فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ}}﴾}}<ref>قمر: ۵۵.</ref>.<ref>(در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر).</ref>
* '''۱. مطابقت با [[موازین]] [[عقلی]] و عملی:''' اصلی‌ترین ویژگی‌های صراط مستقیم [[الهی]]، هماهنگی با [[عقل]]، [[علم]] و [[حکمت]] است. به سخن دیگر، راهی که [[انبیا]] برای رسیدن به [[کمالات انسانی]] ارائه کرده‌اند و برنامه‌هایی که [[انبیا]] از جانب [[خداوند سبحان]] برای [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] آورده‌اند، منطبق با [[موازین]] [[عقلی]] و [[علمی]] است و از این رو، [[قرآن کریم]]، تصریح می‌فرماید که [[دانشمندان]]، آنچه بر [[پیامبر]] {{صل}} نازل شده را [[حقّ]] و درست می‌دانند: {{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref> و در آیۀ دیگر آمده: {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و تا کسانی که دانش یافته‌اند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دل‌های آنها در برابر آن فروتن گردد و بی‌گمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.</ref>.
چکیده سخن دربارۀ انطباق برنامه‌های انبیای راستین با موازین عقلی و علمی این است که: همه آیات و روایاتی که دربارۀ ارزش خرد وارد شده، و مردم را به خردورزی در همه امور دعوت کرده‌اند،<ref>ر.ک: دانش‌نامۀ عقاید اسلامی: ج۱.</ref> و همه آیات و روایاتی که درباره ارزش دانش است و مردم را به تحصیل [[علم]] و [[معرفت]] ترغیب نموده‌اند،<ref>همان، ج ۲.</ref> و همه آیات و روایاتی که آسیب خرد، و موانع معرفت را بیان نموده‌اند<ref>همان، ج ۱ و ۲.</ref>، همگی دلیل روشنی بر عقلانی بودن برنامه‌های دینی و انطباق آنها با موازین عقلی و علمی است و از این زاویه، تفسیر و تبیین، یکی از ویژگی‌های صراط مستقیم الهی، بلکه اصلی‌ترین ویژگی آن است. نکته‌ای که در پایان این بحث باید به آن توجّه داشت، این است که انطباق برنامه‌های [[انبیا]] با موازین عقلی، بدین معنا نیست که عقل می‌تواند راز همه دستور العمل‌های الهی را کشف کند؛ زیرا این کار به دلیل احاطه نداشتن عقل به همه مصالح و مفاسد، خارج از توان آن است، بلکه مقصود، آن است که در دستور العمل‌های انبیا، چیزی که ضدّ عقل باشد، وجود ندارد و بر این اساس، گزارش‌های آنان را که عقل صد در صد نادرست تشخیص می‌دهد، منسوب به معتبر نیست و نمی‌تواند مبنای عمل قرار گیرد.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن]] صفحه ۸.</ref>
* نکته قابل [[تأمّل]] این که در این دو [[آیه]]، انطباق آورده‌های [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و عملی [[پیامبر]] {{صل}} از جانب [[خداوند سبحان]]، با [[موازین]] [[عقلی]] و [[علمی]] به گونه‌ای دقیقه و [[زیبا]]، با [[هدایت]] به صراط مستقیم [[الهی]] پیوند خورده است. (...)
* '''۲. مطابقت کامل با [[حق]]:''' برجسته‌ترین ویژگی صراط مستقیم (که حاکی از هماهنگی آن با [[موازین]] [[عقلی]] و [[علمی]] است) مطابقت کامل آن با [[حقّ]] است؛ یعنی راه درست [[زندگی]]، راهی است که کمترین [[انحرافی]] از [[حق]] ندارد. به عبارت دیگر، برنامه‌ای که برای [[زندگی]] [[انسان]] ارائه می‌شود. به هر [[میزان]] که از [[حق]] فاصله داشته باشد، به همان اندازه مورد [[پذیرش]] [[عقل]] و [[علم]] نیست.
* بر این اساس، همه آیاتی که آنچه را بر [[پیامبر]] {{صل}} نازل شده، [[حق]] توصیف کرده‌اند، اشاره به این خصوصیت صراط مستقیم دارند، مانند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا}}<ref>«ای مردم! به یقین حق از سوی پروردگارتان آمد. پس هر که راه یابد، جز این نیست که به سود خویشتن، راه یافته است و هر کس گم‌راه شود. به زیان خود گم‌راه گردیده است». یونس: ۱۰۸.</ref> این آیۀ [[شریف]]، همه برنامه‌هایی را که [[پیامبر]] {{صل}} از جانب [[خداوند سبحان]] برای [[هدایت]] [[انسان]] آورده، راه [[حق]] و درست [[زندگی]] معرّفی می‌نماید و به جهانیان اعلام می‌کند هر کس این راه را [[انتخاب]] کند، از [[برکات]] آن، بهره‌مند می‌شود و هر کس [[بیراهه]] را [[انتخاب]] نماید، زیان‌های [[گمراهی]] نصیب او خواهد شد. این معنا در [[آیات]] متعدّدی با تعبیرهای مختلف، دیده می‌شود {{متن قرآن|المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«الف، لام، میم، را؛ این آیات کتاب (آسمانی) است و آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده راستین است اما بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند» سوره رعد، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است تا مؤمنان را استوار بدارد و برای مسلمانان رهنمود و مژده‌ای باشد» سوره نحل، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ}}<ref>«و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ}}<ref>«خداوند است که کتاب را به حق و ترازو را فرو فرستاد و تو چه می‌دانی؟ شاید رستخیز نزدیک باشد» سوره شوری، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>
* در این جا، این نکته نیز قابل توجّه است که کتابی که می‌خواهد راه درست [[زندگی]] را پیشِ روی جهانیان قرار دهد، باید از هر گونه [[تحریف]] و راه‌یابی [[باطل]] به آن، [[مصونیت]] داشته باشد: {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref>.
* '''۳. [[اعتدال]]''': سومین خصوصیت صراط مستقیم، [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] است؛ یعنی: راه درست [[زندگی]]، برنامه‌ای [[معتدل]]، مناسب، به دور از [[افراط]] و [[تفریط]] است و پاسخگوی همه نیازهای [[مادّی]]، [[معنوی]]، [[دنیوی]] و اُخروی [[انسان]] در همه زمینه‌هاست و چنین برنامه‌ای، طبعاً مطابق [[حق]] و منطبق با [[موازین]] [[عقلی]] و [[علمی]] است. در روایتی آمده که [[امام علی]] {{ع}} در [[تبیین]] {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref> می‌فرماید: "صراط مستقیم در [[دنیا]]، همان راهی است که از [[افراط]] و [[تفریط]]، دور است. راه میانه است و به سوی [[باطل]]، اندک [[انحرافی]] ندارد"<ref>{{متن حدیث| فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ، وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ، وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ}}؛ صدوق، ۱۳۶۱ ش، ص ۳۳.</ref> و در روایتی دیگر از ایشان آمده: "راست و چپ، [[گمراهی]] است و راه وسط، همان راه اصلی است. [[کتاب خدا]] و [[سنّت پیامبر]] به آن راهنماست و رسیدن به [[سنّت]] و [[عاقبت]] [[نیکو]]، از این راه، میسّر است"<ref>{{متن حدیث|الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ، وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَةِ}}؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ ق، الخطبة ۱۶.</ref> بر این پایه، جامعه‌ای که در [[زندگی]] از برنامه‌ای [[معتدل]] و به دور از [[افراط]] و [[تفریط]] [[پیروی]] می‌کند، از منظر [[قرآن کریم]]، [[امّت]] وسط نامیده شده: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمو» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. در این [[آیه]]، [[هدایت]] [[جامعۀ اسلامی]] به [[اعتدال]] و [[دوری از افراط و تفریط]]، به [[هدایت]] آنها در موضوع [[تغییر قبله]] از [[بیت المقدس]] به [[کعبه]]، [[تشبیه]] شده و هر دو مورد از مصادیق [[هدایت الهی]] به صراط مستقیم شمرده شده است. در آیۀ قبل از آن در پاسخ به [[اعتراض]] کسانی است که می‌گویند: چرا قبلۀ [[مسلمانان]] از [[بیت المقدس]] به [[کعبه]] [[تغییر]] یافته، آمده: {{متن قرآن|سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.</ref> و در ادامه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. کلمۀ {{متن قرآن|كَذَلِكَ}} (همچنین)، در [[تشبیه]] چیزی به چیز دیگر به کار می‌رود. ظاهراً در این جا مقصود این است: همان طور که به زودی [[قبله]] را [[تغییر]] می‌دهیم تا به سوى صراط مستقیم [[هدایت]] کنیم، همچنین شما را امّتی میانه قرار دادیم. "وسط" به معنای چیزی است که میانۀ دو چیز قرار گرفته باشد، نه جزو آن طرف باشد و نه جزو این طرف. [[امّت اسلامی]] نسبت به جوامعی که طرفدار مادّیت محض و یا [[معنویت]] محض‌اند، جامعۀ میانه محسوب می‌شود<ref>تفسیر المیزان، ذیل آیۀ یاد شده</ref>؛ بلکه به طور کلّی، [[پیروان]] [[راستین]] [[اسلام]]، کسانی هستند که در [[عقیده]] و [[اخلاق]] و عمل، نه تندرو هستند و نه کندرو، نه [[افراط]] می‌کنند و نه [[تفریط]]؛ بلکه در همه زمینه‌ها بر صراط مستقیم [[حقّ]] و [[اعتدال]]، حرکت می‌نمایند. در روایتی از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} در [[تفسیر]] آیۀ یاد شده آمده: الوسط، العدل<ref>البخاری، ۱۴۱۰، ج۵، ص ۱۵۱.</ref>. وسط یعنی میانه و به دور از [[افراط]] و [[تفریط]]<ref>ر. ک: خلیل الجر، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص ۲۱۷۹.</ref> چنین امّتی می‌تواند جامعۀ معیار در [[جهان]] باشد و بدین‌سان، [[قرآن]]، [[مسلمانان]] [[راستین]] را گواهانِ جهانیان نامیده است: {{متن قرآن|لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ}}<ref>«گواه بر مردم باشید» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>.
* [[بدیهی]] است همه مدّعیان [[اسلام]]، مصداق این آیۀ [[شریف]] نیستند؛ بلکه همان طور که اشاره شد، تنها [[پیروان]] واقعی [[اسلام]]، [[شاهد]] و الگوی [[کمالات انسانی]] هستند و بی‌تردید، سرآمدِ آنها [[اهل بیت]] {{عم}} هستند. از این رو، از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده که در [[تبیین]] آیۀ یاد شده می‌فرماید: "پیش‌تاخته، به سوی ما باز می‌گردد و بازمانده، به ما می‌پیوندد"<ref>{{متن حدیث|إِلَيْنَا يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِنَا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ}}؛ العیّاشی، ج ۱، ص ۶۳.</ref> همچنین در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} آمده: "ماییم آن [[امّت]] میانه و ماییم [[گواهان]] [[خدا]] بر [[مردمان]] و حجّت‌های او در [[زمین]]"<ref>{{متن حدیث|"نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى، وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ"}}؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref> و نیز از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "ماییم [[گواهان]] [[خدا]] بر آفریدگانش و [[حجّت]] او در زمینش، و ما همانانی هستیم که [[خداوند متعال]] فرموده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ، وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ -جلّ اسمه-: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}}}؛ حسکانی، ۱۴۱۰، ج۱، ص۱۱۹.</ref>. همان طور که اشاره شد، این [[روایات]] در صدد محدود کردن مفهوم وسیع [[آیه]] نیستند؛ بلکه مقصود، بیان مصداق‌های کامل [[امّت]] نمونه و ارائۀ الگوهایی هستند که در صف مقدّم قرار دارند و دیگران را به [[صراط مستقیم الهی]] [[دعوت]] می‌نمایند و از [[انحراف]] به [[چپ و راست]]، برحذر می‌دارند؛ چنان که در [[نهج البلاغه]] در توصیف [[اهل ذکر]] از [[امام على]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "آنان به منزله [[راهنمایان]] در بیابان‌ها هستند. هرکه راه درست را در پیش گیرد، او را به رفتن در آن راه، [[تشویق]] کرده، [[ستایش]] می‌کنند و نوید [[نجات]] به وی می‌دهند و هر که را به راست و چپ [[منحرف]] شود، از کج‌راهه‌ای که در پیش گرفته، [[نکوهش]] می‌کنند و او را از [[هلاکت]]، بر [[حذر]] می‌دارند"<ref>{{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ، مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ}}؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۲.</ref> بر این اساس، [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} آن بزرگوار در همه امور، [[میانه‌روی]] را رعایت می‌کردند و دیگران را نیز به [[اعتدال]] و [[دوری از افراط و تفریط]]، [[دعوت]] می‌نمودند. [[امام علی]] {{ع}} در توصیف [[زندگی]] [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: "رفتارش، [[میانه‌روی]] و [[اعتدال]] است و طریقه‌اش، [[راهنمایی]] و [[هدایت]]"<ref>{{متن حدیث|سِيرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ"}}؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۹۴.</ref> با توجّه به خطری که از ناحیۀ [[افراط]] و [[تفریط]]، [[جامعه اسلامی]] را [[تهدید]] می‌کرد، بر پایۀ [[روایات]] متعدّدی [[پیامبر خدا]] {{صل}} تأکید می‌فرمود که [[مسلمانان]] باید در همۀ امور، [[میانه‌روی]] و [[اعتدال]] را رعایت کنند و از تندروی و کندروی اجتناب نمایند. از جمله در روایتی از ایشان آمده: "هان! هر عبادتی را [[جوش]] و خروشی است که سرانجام، فروکش می‌کند. پس هر کس [[جوش]] و خروش عبادتش به [[سنّت]] من آرام گیرد، [[هدایت]] شده است و هر که با [[سنّت]] من [[مخالفت]] ورزد، [[گمراه]] شده و عملش بر باد رفته است. بدانید که من [[نماز]] می‌خوانم و می‌خوابم، [[روزه]] می‌گیرم و [[افطار]] می‌کنم، و می‌خندم و می‌گریم. پس هر که از راه و [[سنّت]] من روی گردانَد، از من نیست"<ref>{{متن حدیث|أَلَا إِنَّ لِكُلِّ عِبَادَةٍ شِرَّةً ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى فَتْرَةٍ، فَمَنْ صَارَتْ شِرَّةُ عِبَادَتِهِ إِلَى سُنَّتِي فَقَدِ اهْتَدَى، وَ مَنْ خَالَفَ سُنَّتِي فَقَدْ ضَلَّ وَ كَانَ عَمَلُهُ فِي تَبَابٍ، أَمَا إِنِّي أُصَلِّي وَ أَنَامُ وَ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ وَ أَضْحَكُ وَ أَبْكِي، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهَاجِي وَ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي}}؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص ۸۵.</ref> همچنین در دعایی که برای [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} از [[امام رضا]] {{ع}} تقل شده، می‌خوانیم: "بار خدایا! ما را به دست او، سالک طریق [[هدایت]] و شاه‌راه [[رستگاری]] و راه میانه که تندروندۀ پیش‌افتاده، بدان بر می‌گردد و واپس مانده، به آن ملحق می‌شود، قرار ده"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِنَا عَلَى يَدَيْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى الَّتِي يَرْجِعُ إِلَيْهَا الْغَالِي وَ يَلْحَقُ بِهَا التَّالِي}}؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۵، ص۳۳۲.</ref> بنابراین، یکی از سیاست‌های اصولی [[مهدوی]] و یکی از ویژگی‌های برجستۀ [[جامعه آرمانی]] [[اسلام]] که به وسیلۀ [[امام مهدی]] {{ع}} تحقّق خواهد یافت، [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] در همۀ زمینه‌های [[مدیریت]] [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] است.
* '''۴. وُسعت''': چهارمین ویژگیِ صراط مستقیم، وُسعت و گستردگی آن است. دو [[آیه]] از [[آیات]] [[قرآن]] و [[روایات]] فراوانی از [[اهل بیت]] {{عم}} بر این ویژگی دلالت دارند. در ادامۀ تشریح [[وضو]] و [[غسل]] برای [[نماز]] و جایگزینی تیمّم به جای آنها، آمده است: {{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ}}<ref>«خداوند، نمی‌خواهد شما را در تنگنا قرار دهد» سوره مائده، آیه ۶.</ref>. همچنین در پایان [[سورۀ حج]]، پس از طرح پنج [[دستور]] العمل، این ویژگی مهمّ صراط مستقیم، مورد تأکید قرار گرفته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ}}<ref>«ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید» سوره حج، آیه ۷۷-۷۸.</ref>. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] یاد شده، پنج برنامه از برنامه‌هایی را که [[اسلام]] برای [[تکامل انسان]] ضروری می‌داند، ارائه می‌دهد که از مراحل سادۀ [[عبودیت]]، آغاز و به بالاترین مراتب آن، ختم می‌گردد. ابتدا سخن از [[رکوع]] و [[خم]] شدن در برابر [[آفریدگار]] هستی است، سپس [[سجود]] و به [[خاک]] افتادن در برابر او. پس از آن، [[عبادت]] [[خداوند سبحان]] به طور عام، مطرح می‌شود و در مرحلۀ چهارم، مطلق [[کارهای نیک]]، مورد تأکید قرار می‌گیرد و در آخرین مرحله، از [[اهل]] [[ایمان]] می‌خواهد که در راه به انجام رساندن [[اوامر الهی]]، همه توان خود را به کار گیرند و آن گونه که شایستۀ [[مجاهدت]] در راه خداست، خالصانه تلاش کنند و از آنجا که ممکن است تصوّر شود اجرای این [[دستور]] العمل‌ها برای [[انسان]] توان‌فرساست، به چند نکتۀ مهم اشاره فرموده است. "او شما را برگزید،" اشاره به نکتۀ نخست است. یعنی برنامه‌های پنج‌گانۀ یاد شده، اختصاص به [[برگزیدگان خداوند]] سبحان دارد و شما نیز چون [[برگزیدۀ الهی]] هستید، لازم است این [[دستور]] العمل‌ها را در [[زندگی]] [[اجرا]] کنید: و جملۀ "در [[دین اسلام]] بر شما تنگی و دشواری ننهاد"، به نکتۀ دوم اشاره دارد؛ یعنی اجرای این برنامه‌ها برای شما توان‌فرسا نیست. کلمۀ {{متن قرآن|حَرَجٍ}} در این دو [[آیه]] به معنای ضیق و تنگناست. در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} نیز، در [[تبیین]] آیۀ نخست، {{متن قرآن|حَرَجٍ}} به "ضیق" [[تفسیر]] شده است <ref>کلینی، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۳۰، ح ۴</ref>. بر اساس این دو [[آیه]]، در مقرّرات [[الهی]] و برنامه‌های [[دینی]]، [[دستور]] العملی که [[مسلمانان]] را در تنگنا قرار دهد، وجود ندارد و به عبارت دیگر، [[صراط مستقیم الهی]]، ضیق و تنگنا نیست؛ بلکه وسیع و باز است، چنان که در روایتی از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است: "راه راست و درست، وسیع‌تر از فاصلۀ میان [[آسمان]] و [[زمین]] است"<ref>{{عربی|"الصراط المستقيم أوسع ممّا بين السّماء وَ الأرض‏‏"}}؛ شهردار بن شیرویه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۹.</ref>. مقصود از تنگ نبودن راه [[دین]] و وسیع بودن صراط مستقیم، این است که اجرای مقرّرات [[دینی]] در [[زندگی]]، دشوار نیست؛ بلکه به [[دلیل]] هماهنگی [[دستور]] العمل‌های [[دینی]] با [[فطرت]]، انجام دادن آن، سهل و آسان است. این معنا در [[روایات]] فراوانی مورد [[تبیین]] و تأکید قرار گرفته است؛ مانند آنچه از [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "[[خداوند]]، فریضه‌هایی را [[واجب]] کرد و سنّت‌هایی را پایه نهاد... و [[دین اسلام]] را [[تشریع]] کرد و آن را آسان و راحت و وسیع، و نه تنگ، قرار داد"<ref>{{عربی|"إنّ اللّه فرّض فرائض وَ سنّ سنناً... وَ شرّع الإسلام و جعله سهلاً و سمحاً واسعاً، و لم يجعله ضيقاً"}}؛ ابو یعلى الموصلی، ۱۴۰۸، ج ۳، ص ۵۰.</ref>. در روایتی دیگر از [[امام علی]] {{ع}} آمده: "[[خداوند]] -تبارک و تعالی- [[اسلام]] را [[تشریع]] کرد و راه‌های آن را برای وارد شوندگان، آسان ساخت"<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ"}}؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹؛ ر. ک: سید رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶.</ref> همچنین از ایشان در [[تفسیر]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> [[نقل]] شده که می‌فرماید: "بخشنده‌ای که با گستردن روزی، بر ما رحم می‌کند، [[مهربان]] با ما در [[دین]] و [[دنیا]] و آخرتمان؛ او که [[دین]] را بر ما سبُک قرار داد و آن را سهل و آسان کرد"<ref>{{متن حدیث|الرَّحْمَن الَّذِي يَرْحَمُ بِبَسْطِ الرِّزْقِ عَلَيْنَا، الرَّحِيمِ بِنَا فِي أَدْيَانِنَا وَ دُنْيَانَا وَ آخِرَتِنَا، خَفَّفَ عَلَيْنَا الدِّينَ وَ جَعَلَهُ سَهْلًا خَفِيفاً}}؛ محمدی ری شهری، ۱۳۸۸ش، ج۱۳، ص ۶۹.</ref>. بر این اساس، [[اطاعت]] از [[خداوند سبحان]] و اجتناب از [[گناهان]]، برای کسانی که [[فطرت]] [[پاک]] [[انسانی]] آنان [[آلوده]] نشده، آسان است. از [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} [[روایت]] است که فرمود: "از نخستین پلّه‌های نردبام [[شیطان]]، [[پروا]] کنید و هم از پرتگاه‌های [[تجاوز]] [[لقمه‌های حرام]] را به شکمتان در نیاورید که شما در پیش‌دید همان کسی هستید که [[نافرمانی]] را بر شما [[حرام]] کرده و راه اطاعتش را برایتان آسان ساخته است"<ref>{{متن حدیث|اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَة}}؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۱۵۱.</ref>. گفتنی است آسان بودن انجام دادن برنامه‌های [[دینی]]، پیوند نزدیکی با سومین ویژگی صراط مستقیم، یعنی [[اعتدال]] دارد؛ بلکه می‌توان گفت: آسان بودن [[دین]]، یکی از نشانه‌های [[معتدل]] بودن آن است. از این رو، در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}}، سخت‌گیری بر خود در انجام دادن [[عبادات]] و برنامه‌های [[دینی]]، با تعبیرهای گوناگون، مذموم و محکوم شمرده شده است. در روایتی از [[پیامبر]] {{صل}} آمده: "من با [[دینی]] حق‌گرا و راحت، [[برگزیده]] شده‌ام و هر که با [[سنّت]] و روش من [[مخالفت]] کند، از من نیست"<ref>{{متن حدیث| بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَة، و من خالف سنّتي فليس منّي‏‏"}}؛المتّقى الهندى، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۸.</ref> در [[نقل]] دیگری آمده: "من [[دینی]] حق‌گرا، راحت، آسان و روشن، برایتان آورده‌ام"<ref>{{عربی|"بُعِثْتُ إِلَيْكُمْ بِالْحَنَفِيَّةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ الْبَيْضَاءِ"}}؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۵، ص۳۴۶.</ref>. یکی از [[یاران]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} به نام [[عثمان بن مظعون]]، روزها [[روزه]] می‌گرفت و شب‌ها را به [[عبادت]] می‌گذراند و از این رو، توجّهی به [[زندگی]] [[زناشویی]] و مسائل [[خانوادگی]] نداشت. [[روایت]] شده که همسرش موضوع را با [[پیامبر]] {{صل}} در میان گذاشت. [[پیامبر]] {{صل}} پس از شنیدن [[شکایت]] وی با [[خشم]] نزد [[عثمان بن مظعون]] آمد و دید مشغول [[نماز خواندن]] است. وی با دیدن [[پیامبر]] {{صل}} [[نماز]] خود را [[سلام]] داد. [[پیامبر]] {{صل}} خطاب به او فرمود: "ای [[عثمان]]! [[خداوند متعال]]، مرا به [[رهبانیت]] نفرستاده؛ بلکه مرا با [[آیین]] یکتاپرستیِ سهل و ساده‌گیر، فرستاده است. من، هم [[روزه]] می‌گیرم و هم [[نماز]] می‌خوانم و هم با همسرم آمیزش می‌کنم. پس هر که [[آیین]] مرا [[دوست]] دارد، باید از [[سنّت]] من [[پیروی]] کند و از جملۀ [[سنّت]] من، [[نکاح]] کردن است"<ref>{{متن حدیث|يَا عُثْمَانُ! لَمْ يُرْسِلْنِي اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّةِ، وَ لَكِنْ بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ، أَصُومُ وَ أُصَلِّي، وَ أَلْمِسُ أَهْلِي، فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي، وَ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ}}؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۵، ص ۴۹۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۲۶۴.</ref>. در روایتی دیگر از ایشان آمده که فرمود: "از [[افراط]] و تندروی در [[دین]] بپرهیزید؛ زیرا [[خداوند]] آن را آسان قرار داده است. پس، از [[دین]]، آنچه توانش را دارید، برگیرید؛ که [[خداوند]]، کار خوب مستمر را، هر چند اندک باشد، [[دوست]] دارد"<ref>{{متن حدیث|إيّاكم و التّعمق في الدّين فإنّ اللَّه تعالى قد جعله سهلا، فخذوا منه ما تطيقون فإنّ اللَّه يحبّ ما دام من عمل صالح و إن كان يسيرا}}؛ على المتّقی الهندی، ۱۴۰۹ق، ح ۵۳۴۸.</ref>.
* نتیجه آنکه [[راه مستقیم]] [[الهی]]، گشاده، گسترده و مطابق با توانایی‌های [[انسان]] باایمان است و [[اسلام]] به عنوان برنامۀ پیمودن این راه، هیچ تنگنایی را برای [[بشر]]، ایجاد ننموده و مقرّرات آن به [[دلیل]] هماهنگی با [[فطرت]]، سهل و سبک‌بار است. کسانی که بر اساس ندای [[فطرت]] خود و [[اطاعت]] از [[خدای رحمان]]، معقولانه و خالصانه پا به این راه می‌نهند و از [[وسوسه]] و اغوای [[شیطان]] دوری می‌کنند و در انجام دادن [[عبادات]] و برنامه‌های [[دینی]] بر خود سخت نمی‌گیرند. از [[سنّت]] پیام‌آور این [[دین]] [[پیروی]] نموده، به مسیر [[سعادت ابدی]] و صراط مستقیم، گام نهاده‌اند.
* '''۵. وضوح و روشنی''' پنجمین ویژگی صراط مستقیم، وضوح و روشنی است. همه آیاتی که دلالت دارند که [[دین]] ریشه در [[فطرت آدمی]] دارد، [[گواه]] این مدّعاست. مانند: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> نیازی به توضیح نیست که [[معارف فطری]]، [[بدیهی]] و روشن است. بنابر این، ادلّۀ [[فطری]] بودن [[دین]]، [[دلیل]] وضوح و روشنی صراط مستقیم نیز هست. همچنین، همه آیاتی که دلالت دارند [[خداوند]] منّان، به روشنی برنامه‌ها و مقرّرات [[دینی]] را بیان کرده، [[گواه]] دیگری بر وضوح و روشنی صراط مستقیم است؛ مانند:{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> و امّا روایاتی که حاکی از روشن بودن صراط مستقیم است، چند دسته‌اند:
# '''ارائۀ راه روشن توسّط [[خداوند سبحان]]:''' دستۀ اوّل، روایاتی است که دلالت دارند [[خداوند سبحان]] به روشنی راه [[حق]] و صراط مستقیم [[زندگی]] را به [[مردم]] ارائه کرده است؛ مانند آنچه از [[امام على]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "ای [[بندگان خدا]]! از [[خدا]] بترسید و مراقب عزیزترین [[جان‌ها]] و محبوب‌ترین آنها نزد خود باشید؛ زیرا که [[خداوند]]، راه [[حق]] را برای شما آشکار ساخته و راه‌هایش را روشن گردانیده است. از آن پس، یا بدبختیِ همیشگی در [[انتظار]] شما است و یا خوش‌بختی دائمی"<ref>{{متن حدیث|عِبَادَ اللَّهِ! اللَّهَ اللَّهَ فِي أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَيْكُمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَكُمْ سَبِيلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشِقْوَةٌ لَازِمَةٌ، أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ}}؛ ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۳، ص ۲۹۱.</ref> گفتنی است که [[روشنگری]] [[خداوند متعال]]، گاه از طریق [[فطرت]] است و گاه از طریق [[انبیا]] و اوصیای آنهاست. چنان که در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} آمده: "[[خداوند]] عز و جل با امامانِ [[هدایت]] که از [[خاندان پیامبر]] ما هستند، از دینش پرده برداشته و با آنها راه روشنش را آشکار نموده است"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّنَا عَنْ دِينِهِ، وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِيلِ مِنْهَاجِهِ}}؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۲۰۳؛ النعمانی، ۱۴۲۲، ص ۲۲۴، ح ۷؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۱۵۰.</ref>
# '''روشن‌ترین راه [[زندگی]]:''' دستۀ دوم روایاتی است که تصریح می‌کنند راهی که [[اسلام]] به [[جامعه]] معرّفی کرده، روشن‌ترین راه [[زندگی]] است؛ مانند آنچه از [[امام على]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "[[خداوند]] -تبارک و تعالی- [[شریعت اسلام]] را مقرّر داشت و آبشخورهایش را برای کسی که بخواهد بدان وارد شود، آسان و هموار ساخت. پس آن، روشن‌ترین راه و آشکارترین دستگیره است"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ اللَّهَ -تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ... فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَ أَوْضَحُ الْوَلَائِجِ}}؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹۱؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶؛ شیخ مفید، ۱۴۱۵ق، ص ۲۷۵.</ref>
# '''تجسّم راه روشن:''' دستۀ سوم، روایاتی است که [[اهل بیت]] {{عم}} را، راه روشن و صراط مستقیم نامیده‌اند؛ مانند روایتی که در آن، [[پیامبر]] {{صل}} خطاب به [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} می‌فرماید: "تو راه روشنی و تو، راه [[راستی]]"<ref>{{عربی|"أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ، وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ"}}؛ صدوق، ۱۴۱۷ق، ص۳۸۳؛ الطبری، ص۵۴؛ حسکانی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۷۶.</ref>. همچنین در [[زیارت جامعه]] مروی از [[امام هادی]] {{ع}} در توصیف [[اهل بیت]] {{عم}} آمده: "شما راست‌ترین راه هستید"<ref>{{عربی|"أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ"}}؛ شیخ طوسی، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۹۷؛ صدوق، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص ۶۱۳.</ref> و نیز در [[روایت]] دیگر از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده: "آنان، راه راست هستند. آنان، راه استوارند"<ref>{{عربی|"هُمُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ، هُمُ السَّبِيلُ الْأَقْوَمُ"}}؛ حلّی، ۱۴۱۳ق، ص۳۱۹؛ فرات کوفی، ۱۴۱۰ق.</ref> در این گونه [[روایات]]، [[اهل بیت]] {{عم}} به [[دلیل]] این که تجسّم راه روشن [[هدایت]] و الگوی [[عینی]] برنامه‌های مترقی [[اسلام]] هستند، راه راست و طریق واضح نامیده شده‌اند.
# '''توصیه به [[انتخاب]] راه روشن:''' دستۀ چهارم، روایاتی است که به [[مسلمانان]] توصیه می‌کنند در [[زندگی]]، راه روشنی را که [[خداوند سبحان]] به آنها ارائه کرده است، [[انتخاب]] کنند؛ مانند آنچه در [[نهج البلاغه]] آمده: "[[رحمت خدا]] بر مردی که راه آشکار، در پیش گرفت و در مسیری روشن، حرکت کرد"<ref>{{متن حدیث|رَحِمَ اللَّهُ امْرَأ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاء}}؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۷۶.</ref>.
# '''فواید [[انتخاب]] راه روشن و خطر [[انحراف]] از آن:''' دستۀ پنجم از [[روایات]]، آثار و [[برکات]] [[انتخاب]] راه روشن را بیان کرده‌اند و نسبت به خطر [[انحراف]] از آن، هشدار داده‌اند. از [[امام علی]] {{ع}} در این باره [[نقل]] شده که فرمود: "ای [[مردم]]! هر کس راه روشن را بپیماید، به آب می‌رسد ([[هدایت]] می‌یابد)، و هر کس بر خلاف آن ره سپارَد، در بیابان [[گمراهی]] می‌افتد"<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ، وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ}}؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، خطبة ۲۰۱؛ ابراهیم بن محمد ثقفی، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص ۵۸۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۷۰، ص۱۰۷.</ref> این سخن، اشاره به این معناست که هر کس در [[زندگی]]، راه روشنی را که [[انبیای الهی]] ارائه کرده‌اند، [[انتخاب]] کند، به مقصد می‌رسد و کامیاب می‌گردد، و اگر کسی راه دیگری را در پیش گیرد، در بیابان [[افکار]] و [[عقاید]] [[باطل]] و [[منحرف]]، سرگردان خواهد شد. و نیز خطاب به [[کمیل]] می‌فرماید: "ای [[کمیل]]! [[ایمان]]، [[استوار]] و عاریتی دارد. پس هشدار که از عاریت‌داران نباشی. [[ایمان]]، آن گاه [[استوار]] می‌شود که پیوسته، راه روشن را بپویی؛ راهی که تو را به کژی نکشانَد و از راهت به در [[نبرد]]"<ref>{{متن حدیث|يَا كُمَيْلُ! إِنَّهُ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، فَاحْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُسْتَوْدَعِينَ، وَ إِنَّمَا يَسْتَحِقُّ أَنْ يَكُونَ مُسْتَقَرّاً إِذَا لَزِمْتَ الْجَادَّةَ الْوَاضِحَةَ الَّتِي لَا تُخْرِجُكَ إِلَى عِوَجٍ وَ لَا تُزِيلُكَ عَنْ مَنْهَجٍ}}؛ ابن شعبه الحرّانی، ۱۴۱۶ق، ص۱۷۴، ۱۳۸۳، ص۲۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۷، ص ۲۷۲.</ref>. مفاد این [[کلام]] [[نورانی]]، این است که شرط [[پایداری]] [[ایمان]]، حرکت در راه روشنی است که [[اهل بیت]] {{عم}} ارائه کرده‌اند و [[انحراف]] از این راه، خطر ناپایداری [[ایمان]] را در پی خواهد داشت. و در سخنی دیگر از ایشان آمده: "خدایتان [[رحمت]] کند، بر طبق نشانه‌هایی آشکار، عمل کنید؛ زیرا که راه روشن است و شما را به سرای [[سلامت]]، فرا می‌خواند"<ref>{{متن حدیث|اعْمَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ؛ فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ}}؛ محمدی ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref> بر پایه این سخن، [[انتخاب]] راه روشن [[زندگی]]، [[انسان]] را به سرای [[سلامت]] مطلق -که همان [[بهشت]] جاوید است- می‌رساند و [[انحراف]] از این راه، موجب وارد شدن به [[دوزخ]] می‌گردد.
* '''مقدمۀ تشخیص راه روشن:''' آخرین نکته این که وضوح و روشنی صراط مستقیم، بدین معنا نیست که همه کس می‌تواند آن را تشخیص دهد. بر اساس مفاد شماری از [[آیات قرآن]] و [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}}، تشخیص صراط مستقیم، [[نیازمند]] تحقّق دو مقدمه است:
# زدودن حجاب‌های [[معرفت]] (...)
# تلاش (...)
* '''۶. [[وحدت]]:''' ششمین ویژگی صراط مستقیم، [[وحدت]] است. این ویژگی بدین معناست که شاه‌راه رسیدن به مقصد اعلای [[انسانیت]]، یکی بیشتر نیست و از این رو، [[پلورالیسم]] یا [[تکثرگرایی دینی]] از نظر [[قرآن]]، مردود است.
# '''تعدّد ناپذیری راه راست:''' نخستین [[دلیل]] [[وحدت]] صراط مستقیم، این است که اصولاً [[راه مستقیم]] مقصد، بر خلاف راه‌های غیر مستقیم که می‌تواند متعدّد باشد، تعدّدناپذیر است. در روایتی آمده که [[پیامبر خدا]] {{صل}} برای [[تبیین]] این معنا، خطّ مستقیمی کشید و فرمود: "این راه راست خداست"<ref>{{متن حدیث|هذا سبيل الله مستقيماً}}</ref> سپس در سمت راست و چپ آن، خطوطی را رسم کرد و فرمود: "بر سر هر یک از این راه‌ها، [[شیطانی]] است که به آن فرا می‌خواند"<ref>{{متن حدیث|وَ هذهِ السُّبُلُ لَيسَ مِنها سَبيلٌ إلّا علَيهِ شَيطانٌ يدعو إلَيه}}</ref> سپس، [[آیه]] ۱۵۳ [[سوره انعام]] را قرائت فرمود:{{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.ابن حنبل، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص ۱۹۶؛ سیوطی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۳۸۵.</ref> پیش از این توضیح دادیم راه [[راستی]] که [[انسان]] را به مقصد اعلای [[انسانیت]] می‌رساند، [[عبادت خدا]] و [[اطاعت]] [[اوامر]] اوست و علّت نام‌گذاری اموری مانند [[پیشوایان دین]]، [[اسلام]]، [[کتاب خدا]]، و راه [[معرفت]] و [[محبّت]] [[خدا]]، به صراط مستقیم، آن است که بدون آنها نمی‌توان به [[عبادت]] و [[اطاعت خدا]] [[دست]] یافت. بنابراین، [[انسان]] برای رسیدن به مقصد [[آفرینش]] خود، راهی جز [[اطاعت]] و [[بندگی]] [[خداوند سبحان]] ندارد، و [[عبادت خدا]]، چیزی نیست که هر کس به دلخواه آن را [[تفسیر]] کند. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} هنگامی که [[خداوند سبحان]] به [[شیطان]] [[دستور]] داد که به [[آدم]] {{ع}} [[سجده]] کند، [[شیطان]] به [[خدا]] پیشنهاد داد: {{متن حدیث|يَا رَبِّ وَ عِزَّتِكَ إِنْ أَعْفَيْتَنِي مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّكَ عِبَادَةً مَا عَبَدَكَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا}} امّا [[خداوند متعال]]، این پیشنهاد را نپذیرفت و فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ"}}<ref>مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۲۵۰.</ref> بنابراین، اساس طرح تکثّرگرایی [[دینی]]، نه تنها بی‌معناست؛ بلکه وسوسه‌ای [[شیطانی]] برای [[گمراه کردن]] [[مردم]] و باز داشتن آنها از حرکت در [[صراط مستقیم الهی]] است.
# '''[[وحدت]] راه اصلی و تعدّد راه‌های فرعی:''' [[راه خدا]] در [[قرآن کریم]] با دو تعبیر، بیان شده است: یکی صراط مستقیم و دیگری [[سبیل الله]]. نکته قابل توجّه، این است که صراط مستقیم و یا [[صراط]] [[الله]] در [[قرآن]] به صورت جمع نیامده؛ ولی [[سبیل الله]] به صورت جمع آمده. مانند {{متن قرآن|سُبُلَنَا}}<ref>سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref>، و {{متن قرآن| سُبُلَ رَبِّكِ }}<ref> سوره نحل، آیه ۶۹.</ref>. این تفاوت تعبیر، می‌تواند اشاره به این معنا باشد که صراط مستقیم، یعنی راه اصلی و شاه‌راه رسیدن به [[آرمان‌های الهی]] است و لذا نمی‌تواند متعدّد باشد؛ ولی [[سبیل]]، راه فرعی است که می‌تواند بلکه باید متعدّد باشد، مشروط به این که به راه اصلی منتهی گردد. راه اصلی که شاه‌راه وصول به کامیایی مطلق است، [[دین خدا]]، یعنی [[اسلام]] است که در همه دوران‌ها [[مردم]] را به [[اطاعت از خداوند]] سبحان، [[دعوت]] می‌نماید و راه‌های فرعی شریعت‌های مختلف و برنامه‌های گوناگون آنها، برای [[زندگی]] [[انسان]] است. (...)<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن]]، ص ۶ و ۲۸.</ref>.


==پیامدهای هماهنگی صراط مستقیم با حق==
== مصادیق صراط مستقیم ==
*از منظر [[قرآن]]، مطابقت کامل صراط مستقیم زندگی با حق، دو نشانۀ مهم دارد:
#'''ایمان انسان‌های بینا''': انسان، به طور فطری حق‌بین<ref>{{عربی|﴿{{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}(شمس: ۸)؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.</ref>، حق‌طلب و حق‌پذیر است.<ref>{{عربی|﴿{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}﴾}}(روم: ۳۰) پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده است.</ref> تنها کسانی حق را نمی‌بینند و با آن مخالفت می‌ورزند که آلودگی‌های اخلاقی و عملی، دیدۀ عقل و قلب آنها را کور، و گوشِ دل آنها را کر، کرده باشد. مطابقت کامل برنامه‌ای که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، از جانب او برای زندگی انسان آورده است با حق، ایجاب می‌کند افرادی که فطرت پاک آنها آلوده نشده و حواسّ باطنی آنها سالم است، حق بودن آن را تشخیص دهند و به آن ایمان بیاورند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حقّ است، همانند کسی است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر می‌شوند.» رعد: ۱۹.</ref> این تعبیر لطیف و زیبا، بیانگر این واقعیت است که حقّانیت برنامه‌هایی که [[پیامبر]]{{صل}} از جانب خداوند سبحان آورده، به قدری روشن است که امکان ندارد چشم دلِ کسی بینا باشد و آن را تشخیص ندهد و یا نپذیرد. این معنا با تعبیرهای دیگر، در آیات متعدّدی<ref>ر.ک: سبأ: ۶/ قصص: ۵۳ / احقاف: ۳۰</ref> دیده می‌شود، مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}﴾}}<ref>«و [نیز] هدف این بود که آگاهان بدانند این (قرآن)، حقّ است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دل‌هایشان در برابر آن، خاضع گردد و خداوند، کسانی را که ایمان آوردند، به سوی صراط مستقیم، هدایت می‌کند.» حج: ۵۴.</ref>
#'''جهانی شدن [[اسلام]] با پیشرفت [[علم]] و آگاهی''': دومین نشانۀ مطابقت کامل صراط مستقیم زندگی با حق، این است که هر چه علم و آگاهی جامعۀ بشر بیشتر شود، گرایش به اسلام، بیشتر می‌شود. آیاتی که پیش‌بینی کرده‌اند دین اسلام در آینده بر همۀ ادیان غلبه می‌کند و جهان را فرا خواهد گرفت. به این معنا اشاره دارند، مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref>«او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ آیین‌ها غالب گردانَد، هر چند مشرکان، کراهت داشته باشند!» صف: ۹.</ref>  و هنگامی که جامعۀ بشر با ظهور [[امام مهدی]]{{ع}} در قلّۀ علم و آگاهی قرار گرفت، این وعدۀ الهی تحقّق خواهد یافت. چنان که در روایتی از [[امام حسین]]{{ع}} آمده: {{عربی|"مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً؛ أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}، وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ، يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ"}}<ref>«دوازده هدایت‌یافته، از ما هستند. نخستینِ آنان، امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب است و آخرینشان نُهمین فرزند از نسل من است که حق را بر پا می‌دارد. خدا، زمین را پس از مردنش، به وسیله او زنده می‌کند و دین حق را به وسیله او بر همه دین‌ها غلبه می‌دهد، هر چند مشرکان را ناخوش آید.» صدوق، ۱۴۰۵، ص۳۱۷؛ الطبرسی، ۱۴۱۷ ق، الحلّى، ۱۴۰۸ ق، ص۷۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن]] صفحه ۱۰ و ۱۱.</ref>
==ویژگی‌های صراط مستقیم==
۱. '''مطابقت با موازین عقلی و عملی:''' اصلی‌ترین ویژگی‌های صراط مستقیم الهی، هماهنگی با [[عقل]]، [[علم]] و [[حکمت]] است. به سخن دیگر، راهی که [[انبیا]] برای رسیدن به کمالات انسانی ارائه کرده‌اند و برنامه‌هایی که انبیا از جانب خداوند سبحان برای زندگی فردی و اجتماعی انسان آورده‌اند، منطبق با موازین عقلی و علمی است و از این رو، قرآن کریم، تصریح می‌فرماید که دانشمندان، آنچه بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده را حقّ و درست می‌دانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}﴾}}<ref>«کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، حق می‌دانند و به راه خداوند عزیز و حمید، هدایت می‌کند.» سبأ: ۶.</ref> و در آیۀ دیگر آمده: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}﴾}}<ref>«و [نیز] هدف این بود که آگاهان بدانند این، حقّی است از سوی پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دل‌هایشان در برابر آن، خاضع گردد و خداوند، کسانی را که ایمان آورده‌اند، به صراط مستقیم، هدایت می‌کند.» حج: ۵۴.</ref> نکته قابل تأمّل این که در این دو آیه، انطباق آورده‌های اعتقادی، اخلاقی و عملی [[پیامبر]]{{صل}} از جانب خداوند سبحان، با موازین عقلی و علمی به گونه‌ای دقیق و زیبا، با هدایت به صراط مستقیم الهی پیوند خورده است. (...)


۲. '''مطابقت کامل با حق:''' برجسته‌ترین ویژگی صراط مستقیم (که حاکی از هماهنگی آن با موازین عقلی و علمی است) مطابقت کامل آن با حقّ است؛ یعنی راه درست زندگی، راهی است که کمترین انحرافی از حق ندارد. به عبارت دیگر، برنامه‌ای که برای زندگی انسان ارائه می‌شود. به هر میزان که از حق فاصله داشته باشد، به همان اندازه مورد پذیرش عقل و [[علم]] نیست.
== [[صراط]] مستقيم و [[نعمت]] الهى ==
بر این اساس، همه آیاتی که آنچه را بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده، حق توصیف کرده‌اند، اشاره به این خصوصیت صراط مستقیم دارند، مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا}}﴾}}<ref>«ای مردم! به یقین حق از سوی پروردگارتان آمد. پس هر که راه یابد، جز این نیست که به سود خویشتن، راه یافته است و هر کس گم‌راه شود. به زیان خود گم‌راه گردیده است.» یونس: ۱۰۸.</ref> این آیۀ شریف، همه برنامه‌هایی را که [[پیامبر]]{{صل}} از جانب خداوند سبحان برای هدایت انسان آورده، راه حق و درست زندگی معرّفی می‌نماید و به جهانیان اعلام می‌کند هر کس این راه را انتخاب کند، از برکات آن، بهره‌مند می‌شود و هر کس بیراهه را انتخاب نماید، زیان‌های گمراهی نصیب او خواهد شد. این معنا در آیات متعدّدی با تعبیرهای مختلف، دیده می‌شود<ref>ر.ک: رعد: ۱. نحل: ۱۰۲. فاطر: ۳۱، شورا: ۱۷</ref>، مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ}}﴾}}<ref>«بگو: این، حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس می‌خواهد، ایمان بیاورد [و این حقیقت را پذیرا شود]، و هر کس می‌خواهد، کافر گردد.» کهف: ۲۹.</ref> در این جا، این نکته نیز قابل توجّه است که کتابی که می‌خواهد راه درست زندگی را پیشِ روی جهانیان قرار دهد، باید از هر گونه تحریف و راه‌یابی باطل به آن، مصونیت داشته باشد: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}﴾}} <ref>«که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی‌آید؛ چرا که از سوی خداوند حکیم و ستوده شده، نازل شده است.» فصّلت: ۴۲.</ref>
== [[صراط]] مستقيم و شيطان ==
== [[صراط]] مستقيم و هدايت ==
== عوامل و اسباب هدايت به [[صراط]] مستقيم ==
=== نخست: [[ایمان]] به [[خداوند]] ===
=== دوم: [[ایمان]] به [[معاد]] ===
=== سوم: [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول]] و [[اولی الامر]] ===
=== چهارم: [[اعتصام]] و تمسك جستن به [[حق]] ===
=== پنجم: كسب خشنودى [[خداوند]] ===
=== ششم: توجه به آيات [[خداوند]] ===
=== هفتم: [[عبادت]] [[خداوند]] ===
=== هشتم: تسليم در برابر اجراى تكاليف سخت ===
=== نهم: [[شاکر]] بودن در برابر نعمات [[خداوند]] ===


۳. '''اعتدال''': سومین خصوصیت صراط مستقیم، اعتدال و میانه‌روی است؛ یعنی: راه درست زندگی، برنامه‌ای معتدل، مناسب، به دور از افراط و تفریط است و پاسخگوی همه نیازهای مادّی، معنوی، دنیوی و اُخروی انسان در همه زمینه‌هاست و چنین برنامه‌ای، طبعاً مطابق حق و منطبق با موازین عقلی و علمی است. در روایتی آمده که [[امام علی]]{{ع}} در تبیین {{عربی|﴿{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}﴾}} می‌فرماید: {{عربی|" فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ، وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ، وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ"}}<ref>«صراط مستقیم در دنیا، همان راهی است که از افراط و تفریط، دور است. راه میانه است و به سوی باطل، اندک انحرافی ندارد.» صدوق، ۱۳۶۱ ش، ص ۳۳.</ref> و در روایتی دیگر از ایشان آمده: {{عربی|"الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ، وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَةِ"}}<ref>«راست و چپ، گمراهی است و راه وسط، همان راه اصلی است. کتاب خدا و سنّت پیامبر به آن راهنماست و رسیدن به سنّت و عاقبت نیکو، از این راه، میسّر است.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ ق، الخطبة ۱۶.</ref> بر این پایه، جامعه‌ای که در زندگی از برنامه‌ای معتدل و به دور از افراط و تفریط پیروی می‌کند، از منظر [[قرآن]] کریم، امّت وسط نامیده شده: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}﴾}}<ref>«و همان گونه [که برای شما قبلۀ مستقل تعیین کردیم،] شما را امّتی میانه (میان افراط و تفریط) قرار دادیم، تا شما [در روز قیامت] بر مردم گواه باشید و این پیامبر هم بر شما گواه باشد.»بقره: ۱۴۳.</ref> در این آیه، هدایت جامعۀ اسلامی به اعتدال و دوری از افراط و تفریط، به هدایت آنها در موضوع تغییر قبله از [[بیت المقدس]] به [[کعبه]]، تشبیه شده و هر دو مورد از مصادیق هدایت الهی به صراط مستقیم شمرده شده است. در آیۀ قبل از آن در پاسخ به اعتراض کسانی است که می‌گویند: چرا قبلۀ مسلمانان از بیت المقدس به کعبه تغییر یافته، آمده: {{عربی|﴿{{متن قرآن|سَيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}﴾}}<ref>«به زودی مردم کم‌خرد خواهند گفت: چه چیزی مسلمانان را از قبله‌ای که بر آن بودند (از بیت المقدس، به سوی کعبه) روی‌گردان کرد؟ بگو: مشرق و مغرب، از آنِ خداست. هر که را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.» بقره: ۱۴۲.</ref> و در ادامه می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}﴾}}. کلمۀ «كذلک (همچنین)»، در تشبیه چیزی به چیز دیگر به کار می‌رود. ظاهراً در این جا مقصود این است: همان طور که به زودی قبله را تغییر می‌دهیم تا به سوى صراط مستقیم هدایت کنیم، همچنین شما را امّتی میانه قرار دادیم. "وسط" به معنای چیزی است که میانۀ دو چیز قرار گرفته باشد، نه جزو آن طرف باشد و نه جزو این طرف. امّت اسلامی نسبت به جوامعی که طرفدار مادّیت محض و یا معنویت محض‌اند، جامعۀ میانه محسوب می‌شود<ref>تفسیر المیزان، ذیل آیۀ یاد شده</ref>؛ بلکه به طور کلّی، پیروان راستین [[اسلام]]، کسانی هستند که در عقیده و اخلاق و عمل، نه تندرو هستند و نه کندرو، نه افراط می‌کنند و نه تفریط؛ بلکه در همه زمینه‌ها بر صراط مستقیم حقّ و اعتدال، حرکت می‌نمایند. در روایتی از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} در تفسیر آیۀ یاد شده آمده: الوسط، العدل.<ref>البخاری، ۱۴۱۰، ج۵، ص ۱۵۱.</ref> وسط یعنی میانه [و به دور از افراط و تفریط] <ref>ر.ک: خلیل الجر، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص ۲۱۷۹.</ref> چنین امّتی می‌تواند جامعۀ معیار در جهان باشد و بدین سان، قرآن، مسلمانان راستین را گواهانِ جهانیان نامیده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لِتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}﴾}}. بدیهی است همه مدّعیان اسلام، مصداق این آیۀ شریف نیستند؛ بلکه همان طور که اشاره شد، تنها پیروان واقعی اسلام، شاهد و الگوی کمالات انسانی هستند و بی‌تردید، سرآمدِ آنها [[اهل بیت]]{{عم}} هستند. از این رو، از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده که در تبیین آیۀ یاد شده می‌فرماید: {{عربی|"إِلَيْنَا يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِنَا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ"}}<ref>«پیش‌تاخته، به سوی ما باز می‌گردد و بازمانده، به ما می‌پیوندد. » العیّاشی، ج ۱، ص ۶۳.</ref> همچنین در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده: {{عربی|"نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى، وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>«ماییم آن امّت میانه و ماییم گواهان خدا بر مردمان و حجّت‌های او در زمین. » کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref> و نیز از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|"نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ، وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ -جلّ اسمه-: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا"}}<ref>«ماییم گواهان خدا بر آفریدگانش و حجّت او در زمینش، و ما همانانی هستیم که خداوند متعال فرموده است: «و این چنین، شما را امّتی میانه گردانیدیم». » حسکانی، ۱۴۱۰، ج۱، ص۱۱۹.</ref> همان طور که اشاره شد، این روایات در صدد محدود کردن مفهوم وسیع آیه نیستند؛ بلکه مقصود، بیان مصداق‌های کامل امّت نمونه و ارائۀ الگوهایی هستند که در صف مقدّم قرار دارند و دیگران را به صراط مستقیم الهی دعوت می‌نمایند و از انحراف به چپ و راست، برحذر می‌دارند؛ چنان که در نهج البلاغه در توصیف [[اهل ذکر]] از [[امام على]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|"بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ، مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ"}}<ref>«آنان به منزله راهنمایان در بیابان‌ها هستند. هرکه راه درست را در پیش گیرد، او را به رفتن در آن راه، تشویق کرده، ستایش می‌کنند و نوید نجات به وی می‌دهند و هر که را به راست و چپ منحرف شود، از کج‌راهه‌ای که در پیش گرفته، نکوهش می‌کنند و او را از هلاکت، بر حذر می‌دارند.» سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۲.</ref> بر این اساس، [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} آن بزرگوار در همه امور، میانه‌روی را رعایت می‌کردند و دیگران را نیز به اعتدال و دوری از افراط و تفریط، دعوت می‌نمودند. [[امام علی]]{{ع}} در توصیف زندگی [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: {{عربی|"سِيرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ"}}<ref>«رفتارش، میانه‌روی و اعتدال است و طریقه‌اش، راهنمایی و هدایت.» سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۹۴.</ref> با توجّه به خطری که از ناحیۀ افراط و تفریط، جامعه اسلامی را تهدید می‌کرد، بر پایۀ روایات متعدّدی پیامبر خدا{{صل}} تأکید می‌فرمود که مسلمانان باید در همۀ امور، میانه‌روی و اعتدال را رعایت کنند و از تندروی و کندروی اجتناب نمایند. از جمله در روایتی از ایشان آمده: {{عربی|"أَلَا إِنَّ لِكُلِّ عِبَادَةٍ شِرَّةً ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى فَتْرَةٍ، فَمَنْ صَارَتْ شِرَّةُ عِبَادَتِهِ إِلَى سُنَّتِي فَقَدِ اهْتَدَى، وَ مَنْ خَالَفَ سُنَّتِي فَقَدْ ضَلَّ وَ كَانَ عَمَلُهُ فِي تَبَابٍ، أَمَا إِنِّي أُصَلِّي وَ أَنَامُ وَ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ وَ أَضْحَكُ وَ أَبْكِي، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهَاجِي وَ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي"}}<ref>«هان! هر عبادتی را جوش و خروشی است که سرانجام، فروکش می‌کند. پس هر کس جوش و خروش عبادتش به سنّت من آرام گیرد، هدایت شده است و هر که با سنّت من مخالفت ورزد، گمراه شده و عملش بر باد رفته است. بدانید که من نماز می‌خوانم و می‌خوابم، روزه می‌گیرم و افطار می‌کنم، و می‌خندم و می‌گریم. پس هر که از راه و سنّت من روی گردانَد، از من نیست. » کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص ۸۵.</ref> همچنین در دعایی که برای [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} از [[امام رضا]]{{ع}} تقل شده، می‌خوانیم: {{عربی|"اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِنَا عَلَى يَدَيْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى الَّتِي يَرْجِعُ إِلَيْهَا الْغَالِي وَ يَلْحَقُ بِهَا التَّالِي"}}<ref>«بار خدایا! ما را به دست او، سالک طریق هدایت و شاه‌راه [رستگاری] و راه میانه که تندروندۀ پیش‌افتاده، بدان بر می‌گردد و واپس مانده، به آن ملحق می‌شود، قرار ده.» مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۵، ص۳۳۲.</ref> بنابراین، یکی از سیاست‌های اصولی مهدوی و یکی از ویژگی‌های برجستۀ جامعه آرمانی [[اسلام]] که به وسیلۀ [[امام مهدی]]{{ع}} تحقّق خواهد یافت، اعتدال و میانه‌روی در همۀ زمینه‌های مدیریت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
== رابطۀ صراط مستقیم و [[غضب الهی]] ==


۴. '''وُسعت''': چهارمین ویژگیِ صراط مستقیم، وُسعت و گستردگی آن است. دو آیه از آیات [[قرآن]] و روایات فراوانی از [[اهل بیت]]{{عم}} بر این ویژگی دلالت دارند.
== نهی از گرایش به چپ و راست ==
در ادامۀ تشریح وضو و غسل برای نماز و جایگزینی تیمّم به جای آنها، آمده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ}}﴾}}<ref>«خداوند، نمی‌خواهد شما را در تنگنا قرار دهد.» مائده: ۶.</ref> همچنین در پایان سورۀ حج، پس از طرح پنج دستور العمل، این ویژگی مهمّ صراط مستقیم، مورد تأکید قرار گرفته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ}}﴾}}<ref>«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار خیر انجام دهید، باشد که رستگار شوید * و در راه خدا آن گونه که شایسته است، تلاش کنید، اوست که شما را [برای خود] برگزیده و در دین، شما را در تنگنا قرار نداده است. » حج: ۷۷ و ۷۸.</ref> [[قرآن]] کریم در آیات یاد شده، پنج برنامه از برنامه‌هایی را که [[اسلام]] برای تکامل انسان ضروری می‌داند، ارائه می‌دهد که از مراحل سادۀ عبودیت، آغاز و به بالاترین مراتب آن، ختم می‌گردد. ابتدا سخن از رکوع و خم شدن در برابر آفریدگار هستی است، سپس سجود و به خاک افتادن در برابر او. پس از آن، عبادت خداوند سبحان به طور عام، مطرح می‌شود و در مرحلۀ چهارم، مطلق کارهای نیک، مورد تأکید قرار می‌گیرد و در آخرین مرحله، از اهل ایمان می‌خواهد که در راه به انجام رساندن اوامر الهی، همه توان خود را به کار گیرند و آن گونه که شایستۀ مجاهدت در راه خداست، خالصانه تلاش کنند و از آن جا که ممکن است تصوّر شود اجرای این دستور العمل‌ها برای انسان توان‌فرساست، به چند نکتۀ مهم اشاره فرموده است. "او شما را برگزید،" اشاره به نکتۀ نخست است. یعنی برنامه‌های پنج‌گانۀ یاد شده، اختصاص به برگزیدگان خداوند سبحان دارد و شما نیز چون برگزیدۀ الهی هستید، لازم است این دستور العمل‌ها را در زندگی اجرا کنید: و جملۀ "در دین [اسلام] بر شما تنگی و دشواری ننهاد"، به نکتۀ دوم اشاره دارد؛ یعنی اجرای این برنامه‌ها برای شما توان‌فرسا نیست. کلمۀ «حَرَج» در این دو آیه به معنای ضیق و تنگناست. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نیز، در تبیین آیۀ تخست، "حَرَج" به "ضیق" تفسیر شده است <ref>کلینی، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۳۰، ح ۴</ref>. بر اساس این دو آیه، در مقرّرات الهی و برنامه‌های دینی، دستور العملی که مسلمانان را در تنگنا قرار دهد، وجود ندارد و به عبارت دیگر، صراط مستقیم الهی، ضیق و تنگنا نیست؛ بلکه وسیع و باز است، چنان که در روایتی از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} نقل شده است: {{عربی|"الصراط المستقيم أوسع ممّا بين السّماء وَ الأرض‏‏"}}<ref>«راه راست و درست، وسیع‌تر از فاصلۀ میان آسمان و زمین است.» شهردار بن شیرویه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۹.</ref> مقصود از تنگ نبودن راه دین و وسیع بودن صراط مستقیم، این است که اجرای مقرّرات دینی در زندگی، دشوار نیست؛ بلکه به دلیل هماهنگی دستور العمل‌های دینی با فطرت، انجام دادن آن، سهل و آسان است. این معنا در روایات فراوانی مورد تبیین و تأکید قرار گرفته است؛ مانند آنچه از [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده که فرمود: {{عربی|"إنّ اللّه فرّض فرائض وَ سنّ سنناً ... وَ شرّع الإسلام و جعله سهلاً و سمحاً واسعاً، و لم يجعله ضيقاً"}}<ref>«خداوند، فریضه‌هایی را واجب کرد و سنّت‌هایی را پایه نهاد... و دین اسلام را تشریع کرد و آن را آسان و راحت و وسیع، و نه تنگ، قرار داد.» ابو یعلى الموصلی، ۱۴۰۸، ج ۳، ص ۵۰.</ref> در روایتی دیگر از [[امام علی]]{{ع}} آمده: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ"}}<ref>«خداوند -تبارک و تعالی- اسلام را تشریع کرد و راه‌های آن را برای وارد شوندگان، آسان ساخت.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹؛ ر.ک: سید رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶.</ref> همچنین از ایشان در تفسیر "بسم الله الرحمن الرحیم" نقل شده که می‌فرماید: {{عربی|"الرَّحْمَن الَّذِي يَرْحَمُ بِبَسْطِ الرِّزْقِ عَلَيْنَا، الرَّحِيمِ بِنَا فِي أَدْيَانِنَا وَ دُنْيَانَا وَ آخِرَتِنَا، خَفَّفَ عَلَيْنَا الدِّينَ وَ جَعَلَهُ سَهْلًا خَفِيفاً"}}<ref>«بخشنده‌ای که با گستردن روزی، بر ما رحم می‌کند، مهربان با ما در دین و دنیا و آخرتمان؛ او که دین را بر ما سبُک قرار داد و آن را سهل و آسان کرد.» محمدی ری شهری، ۱۳۸۸ش، ج۱۳، ص ۶۹.</ref>
چپ و راست در مقابل راه راست و صراط مستقیم، [[گرایش]] به چپ و راست است که [[انسان]] را از مقصد دور می‌کند. صراط مستقیم، راه [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] و تمسّک به [[قرآن]] و [[عترت]] است.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۹۵.</ref>.


بر این اساس، [[اطاعت]] از خداوند سبحان و اجتناب از گناهان، برای کسانی که فطرت پاک انسانی آنان آلوده نشده، آسان است. از [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} روایت است که فرمود: {{عربی|"اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَة"}}<ref>«از [نخستین پلّه‌های] نردبام شیطان، پروا کنید و هم از پرتگاه‌های تجاوز لقمه‌های حرام را به شکمتان در نیاورید که شما در پیش‌دید همان کسی هستید که نافرمانی را بر شما حرام کرده و راه اطاعتش را برایتان آسان ساخته است.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۱۵۱.</ref> گفتنی است آسان بودن انجام دادن برنامه‌های دینی، پیوند نزدیکی با سومین ویژگی صراط مستقیم، یعنی اعتدال دارد؛ بلکه می‌توان گفت: آسان بودن دین، یکی از نشانه‌های معتدل بودن آن است. از این رو، در روایات [[اهل بیت]]{{عم}}، سخت‌گیری بر خود در انجام دادن عبادات و برنامه‌های دینی، با تعبیرهای گوناگون، مذموم و محکوم شمرده شده است. در روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} آمده: {{عربی|"بعثت بالحنيفيّة السّمحة، و من خالف سنّتي فليس منّي‏"}}<ref>«من با دینی حق‌گرا و راحت، برگزیده شده‌ام و هر که با سنّت و روش من مخالفت کند، از من نیست.» المتّقى الهندى، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۸.</ref> در نقل دیگری آمده: {{عربی|"بُعِثْتُ إِلَيْكُمْ بِالْحَنَفِيَّةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ الْبَيْضَاءِ"}}<ref>«من دینی حق‌گرا، راحت، آسان و روشن، برایتان آورده‌ام.» مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۵، ص۳۴۶.</ref> یکی از یاران [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} به نام عثمان بن مظعون، روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها را به عبادت می‌گذراند و از این رو، توجّهی به زندگی زناشویی و مسائل خانوادگی نداشت. روایت شده که همسرش موضوع را با [[پیامبر]]{{صل}} در میان گذاشت. پیامبر{{صل}} پس از شنیدن شکایت وی با خشم نزد عثمان آمد و دید مشغول نماز خواندن است. وی با دیدن [[پیامبر]]{{صل}} نماز خود را سلام داد. پیامبر{{صل}} خطاب به او فرمود: {{عربی|"يَا عُثْمَانُ! لَمْ يُرْسِلْنِي اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّةِ، وَ لَكِنْ بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ، أَصُومُ وَ أُصَلِّي، وَ أَلْمِسُ أَهْلِي، فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي، وَ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ"}}<ref>«ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت نفرستاده؛ بلکه مرا با آیین یکتاپرستیِ سهل و ساده‌گیر، فرستاده است. من، هم روزه می‌گیرم و هم نماز می‌خوانم و هم با همسرم آمیزش می‌کنم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، باید از سنّت من پیروی کند و از جملۀ سنّت من، نکاح کردن است.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۵، ص ۴۹۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۲۶۴.</ref> در روایتی دیگر از ایشان آمده که فرمود: {{عربی|"إيّاكم و التّعمق في الدّين، فإنّ اللَّه تعالى قد جعله سهلا، فخذوا منه ما تطيقون، فإنّ اللَّه يحبّ ما دام من عمل صالح، و إن كان يسيرا"}}<ref>«از افراط و تندروی در دین بپرهیزید؛ زیرا خداوند آن را آسان قرار داده است. پس، از دین، آنچه توانش را دارید، برگیرید؛ که خداوند، کار خوب مستمر را، هر چند اندک باشد، دوست دارد.» على المتّقی الهندی، ۱۴۰۹ق، ح ۵۳۴۸.</ref>
[[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به [[شرق]] و [[غرب]] بروید، هرگز [[دانش]] صحیحی نمی‌یابید مگر آنکه از سوی ما [[اهل بیت]] برآمده باشد.<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۹۹.</ref> در [[روایات]]، از عدول به چپ و راست [[نکوهش]] شده است و [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}}، چپ و راست و [[یمین]] و [[یسار]] را [[گمراهی]] دانسته و راه وسط و مستقیم را جادۀ اصلی می‌شمارد که هم ضامن بقای [[قرآن]] و آثار [[نبوت]] است، هم اجرای [[سنت]] [[نبوی]] و هم فرجام آن [[عافیت]] است: {{متن حدیث| اَلْيَمِينُ وَ اَلشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ اَلطَّرِيقُ اَلْوُسْطَى هِيَ اَلْجَادَّةُ }}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶.</ref> نیز راه چپ و راست را مسیر [[گمراهی]] می‌داند: {{متن حدیث|وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالاً ظَعْناً فِي مَسَالِكِ اَلْغَيِّ }}<ref>نهج البلاغه، خطبه 150.</ref> و از هرنوع چپ‌روی و راست‌روی در مقابل راه میانه و [[معتدل]] [[نکوهش]] می‌کند و توصیه می‌فرماید که راهشان را مذمّت کنید و از [[هلاکت]] و [[تباهی]] برحذرشان بدارید: {{متن حدیث| وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالاً ذَمُّوا إِلَيْهِ اَلطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ اَلْهَلَكَةِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه 222.</ref> [[امام باقر]] {{ع}} در [[مجلسی]] که کسی از [[حسن بصری]] نکته‌ای [[نقل]] کرد، فرمود: [[حسن بصری]] چپ برود یا راست برود، به [[خدا]] قسم [[علم]] و [[دانش]] جز نزد ما یافت نشود.<ref>کافی، ج ۱، ص ۵۱.</ref> [[پیامبر خدا]] در [[غدیر خم]]، می‌خواست راه راست و روشن را به [[امت]] نشان دهد، تا با [[امامت]] [[ولیّ خدا]]، به بیراهۀ چپ و راست [[منحرف]] نشوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۹۵.</ref>.
 
نتیجه آن که راه مستقیم الهی، گشاده، گسترده و مطابق با توانایی‌های انسان باایمان است و اسلام به عنوان برنامۀ پیمودن این راه، هیچ تنگنایی را برای بشر، ایجاد ننموده و مقرّرات آن به دلیل هماهنگی با فطرت، سهل و سبک‌بار است. کسانی که بر اساس ندای فطرت خود و اطاعت از خدای رحمان، معقولانه و خالصانه پا به این راه می‌نهند و از وسوسه و اغوای شیطان دوری می‌کنند و در انجام دادن عبادات و برنامه‌های دینی بر خود سخت نمی‌گیرند. از سنّت پیام‌آور این دین پیروی نموده، به مسیر سعادت ابدی و صراط مستقیم، گام نهاده‌اند.
 
۵. '''وضوح و روشنی''' پنجمین ویژگی صراط مستقیم، وضوح و روشنی است. همه آیاتی که دلالت دارند که دین ریشه در فطرت آدمی دارد، گواه این مدّعاست. مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}﴾}}<ref>«پس روی خود را حق‌گرایانه، به سوی این دین فرا دار، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است.» روم: ۳۰.</ref> نیازی به توضیح نیست که معارف فطری، بدیهی و روشن است. بنابر این، ادلّۀ فطری بودن دین، دلیل وضوح و روشنی صراط مستقیم نیز هست. همچنین، همه آیاتی که دلالت دارند خداوند منّان، به روشنی برنامه‌ها و مقرّرات دینی را بیان کرده، گواه دیگری بر وضوح و روشنی صراط مستقیم است؛ مانند:
{{عربی|﴿{{متن قرآن|لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}﴾}}<ref>«در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است.» بقره: ۲۵۶.</ref> و امّا روایاتی که حاکی از روشن بودن صراط مستقیم است، چند دسته‌اند:
 
#'''ارائۀ راه روشن توسّط خداوند سبحان:''' دستۀ اوّل، روایاتی است که دلالت دارند خداوند سبحان به روشنی راه حق و صراط مستقیم زندگی را به مردم ارائه کرده است؛ مانند آنچه از [[امام على]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|"عِبَادَ اللَّهِ! اللَّهَ اللَّهَ فِي أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَيْكُمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَكُمْ سَبِيلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشِقْوَةٌ لَازِمَةٌ، أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ"}}<ref>«ای بندگان خدا! از خدا بترسید و مراقب عزیزترین جان‌ها و محبوب‌ترین آنها نزد خود باشید؛ زیرا که خداوند، راه حق را برای شما آشکار ساخته و راه‌هایش را روشن گردانیده است. از آن پس، یا بدبختیِ همیشگی [در انتظار شما] است و یا خوش‌بختی دائمی.» ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۳، ص ۲۹۱.</ref> گفتنی است که روشنگری خداوند متعال، گاه از طریق فطرت است و گاه از طریق [[انبیا]] و اوصیای آنهاست. چنان که در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّنَا عَنْ دِينِهِ، وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِيلِ مِنْهَاجِهِ"}}<ref>«خداوند عز و جل با امامانِ هدایت که از خاندان پیامبر ما هستند، از دینش پرده برداشته و با آنها راه روشنش را آشکار نموده است.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۲۰۳؛ النعمانی، ۱۴۲۲، ص ۲۲۴، ح ۷؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۱۵۰.</ref>
#'''روشن‌ترین راه زندگی:''' دستۀ دوم روایاتی است که تصریح می‌کنند راهی که اسلام به جامعه معرّفی کرده، روشن‌ترین راه زندگی است؛ مانند آنچه از [[امام على]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ -تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ ... فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَ أَوْضَحُ الْوَلَائِجِ"}}<ref>«خداوند -تبارک و تعالی- شریعت اسلام را مقرّر داشت و آبشخورهایش را برای کسی که بخواهد بدان وارد شود، آسان و هموار ساخت. پس آن، روشن‌ترین راه و آشکارترین دستگیره است.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹۱؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶؛ شیخ مفید، ۱۴۱۵ق، ص ۲۷۵.</ref>
#'''تجسّم راه روشن:''' دستۀ سوم، روایاتی است که [[اهل بیت]]{{عم}} را، راه روشن و صراط مستقیم نامیده‌اند؛ مانند روایتی که در آن، پیامبر{{صل}} خطاب به [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ، وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ"}}<ref>«تو راه روشنی و تو، راه راستی.» صدوق، ۱۴۱۷ق، ص۳۸۳؛ الطبری، ص۵۴؛ حسکانی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۷۶.</ref> همچنین در زیارت جامعه مروی از [[امام هادی]]{{ع}} در توصیف [[اهل بیت]]{{عم}} آمده: {{عربی|"أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ"}}<ref>«شما راست‌ترین راه هستید.» شیخ طوسی، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۹۷؛ صدوق، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص ۶۱۳.</ref> و نیز در روایت دیگر از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده: {{عربی|"هُمُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ، هُمُ السَّبِيلُ الْأَقْوَمُ"}}<ref>«آنان، راه راست هستند. آنان، راه استوارند. » حلّی، ۱۴۱۳ق، ص۳۱۹؛ فرات کوفی، ۱۴۱۰ق.</ref> در این گونه روایات، [[اهل بیت]]{{عم}} به دلیل این که تجسّم راه روشن هدایت و الگوی عینی برنامه‌های مترقی [[اسلام]] هستند، راه راست و طریق واضح نامیده شده‌اند.
#'''توصیه به انتخاب راه روشن:''' دستۀ چهارم، روایاتی است که به مسلمانان توصیه می‌کنند در زندگی، راه روشنی را که خداوند سبحان به آنها ارائه کرده است، انتخاب کنند؛ مانند آنچه در نهج البلاغه آمده: {{عربی|"رَحِمَ اللَّهُ امْرَأ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاء"}}<ref>«رحمت خدا بر مردی که راه آشکار، در پیش گرفت و در مسیری روشن، حرکت کرد.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۷۶.</ref>
#'''فواید انتخاب راه روشن و خطر انحراف از آن:'''  دستۀ پنجم از روایات، آثار و برکات انتخاب راه روشن را بیان کرده‌اند و نسبت به خطر انحراف از آن، هشدار داده‌اند. از [[امام علی]]{{ع}} در این باره نقل شده که فرمود: {{عربی|"أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ، وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ"}}<ref>«ای مردم! هر کس راه روشن را بپیماید، به آب می‌رسد (هدایت می‌یابد)، و هر کس بر خلاف آن ره سپارَد، در بیابان [گمراهی] می‌افتد.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، خطبة ۲۰۱؛ ابراهیم بن محمد ثقفی، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص ۵۸۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۷۰، ص۱۰۷.</ref> این سخن، اشاره به این معناست که هر کس در زندگی، راه روشنی را که انبیای الهی ارائه کرده‌اند، انتخاب کند، به مقصد می‌رسد و کامیاب می‌گردد، و اگر کسی راه دیگری را در پیش گیرد، در بیابان افکار و عقاید باطل و منحرف، سرگردان خواهد شد. و نیز خطاب به کمیل می‌فرماید: {{عربی|"يَا كُمَيْلُ! إِنَّهُ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، فَاحْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُسْتَوْدَعِينَ، وَ إِنَّمَا يَسْتَحِقُّ أَنْ يَكُونَ مُسْتَقَرّاً إِذَا لَزِمْتَ الْجَادَّةَ الْوَاضِحَةَ الَّتِي لَا تُخْرِجُكَ إِلَى عِوَجٍ وَ لَا تُزِيلُكَ عَنْ مَنْهَجٍ‏"}}<ref>«ای کمیل! [ایمان،] استوار و عاریتی دارد. پس هشدار که از عاریت‌داران نباشی. ایمان، آن گاه استوار می‌شود که پیوسته، راه روشن را بپویی؛ راهی که تو را به کژی نکشانَد و از راهت به در نبرد.» ابن شعبه الحرّانی، ۱۴۱۶ق، ص۱۷۴، ۱۳۸۳، ص۲۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۷، ص ۲۷۲.</ref> مفاد این کلام نورانی، این است که شرط پایداری ایمان، حرکت در راه روشنی است که [[اهل بیت]]{{عم}} ارائه کرده‌اند و انحراف از این راه، خطر ناپایداری ایمان را در پی خواهد داشت. و در سخنی دیگر از ایشان آمده: {{عربی|"اعْمَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ؛ فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ"}}<ref>«خدایتان رحمت کند، بر طبق نشانه‌هایی آشکار، عمل کنید؛ زیرا که راه روشن است و شما را به سرای سلامت، فرا می‌خواند.» محمدی ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref> بر پایه این سخن، انتخاب راه روشن زندگی، انسان را به سرای سلامت مطلق -که همان بهشت جاوید است- می‌رساند و انحراف از این راه، موجب وارد شدن به دوزخ می‌گردد.
#'''مقدمۀ تشخیص راه روشن:''' آخرین نکته این که وضوح و روشنی صراط مستقیم، بدین معنا نیست که همه کس می‌تواند آن را تشخیص دهد. بر اساس مفاد شماری از آیات قرآن و روایات [[اهل بیت]]{{عم}}، تشخیص صراط مستقیم، نیازمند تحقّق دو مقدمه است:
## زدودن حجاب‌های معرفت (...)
## تلاش (...)
۶. '''وحدت:''' ششمین ویژگی صراط مستقیم، وحدت است. این ویژگی بدین معناست که شاه‌راه رسیدن به مقصد اعلای انسانیت، یکی بیشتر نیست و از این رو، پلورالیسم یا تکثرگرایی دینی از نظر [[قرآن]]، مردود است.
#'''تعدّد ناپذیری راه راست:''' نخستین دلیل وحدت صراط مستقیم، این است که اصولاً راه مستقیم مقصد، بر خلاف راه‌های غیر مستقیم که می‌تواند متعدّد باشد، تعدّدناپذیر است. در روایتی آمده که پیامبر خدا{{صل}} برای تبیین این معنا، خطّ مستقیمی کشید و فرمود: {{عربی|"هذا سبيل الله مستقيماً"}}<ref>این راه راست خداست.</ref> سپس در سمت راست و چپ آن، خطوطی را رسم کرد و فرمود: {{عربی|"وَ هذهِ السُّبُلُ لَيسَ مِنها سَبيلٌ إلّا علَيهِ شَيطانٌ يدعو إلَيه"}}<ref>بر سر هر یک از این راه‌ها، شیطانی است که به آن فرا می‌خواند. </ref> سپس، آیه ۱۵۳ سوره انعام را قرائت فرمود: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ}}﴾}}<ref>«این، راه مستقیم من است. از آن پیروی کنید و از راه‌های پراکنده [و انحرافی] پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می‌سازد.» ابن حنبل، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص ۱۹۶؛ سیوطی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۳۸۵.</ref> پیش از این توضیح دادیم راه راستی که انسان را به مقصد اعلای انسانیت می‌رساند، عبادت خدا و [[اطاعت]] اوامر اوست و علّت نام‌گذاری اموری مانند پیشوایان دین، [[اسلام]]، [[کتاب خدا]]، و راه معرفت و محبّت خدا، به صراط مستقیم، آن است که بدون آنها نمی‌توان به عبادت و اطاعت خدا دست یافت. بنابراین، انسان برای رسیدن به مقصد آفرینش خود، راهی جز اطاعت و بندگی خداوند سبحان ندارد، و عبادت خدا، چیزی نیست که هر کس به دلخواه آن را تفسیر کند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} هنگامی که خداوند سبحان به شیطان دستور داد که به آدم{{ع}} سجده کند، شیطان به خدا پیشنهاد داد: {{عربی|"يَا رَبِّ وَ عِزَّتِكَ إِنْ أَعْفَيْتَنِي مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّكَ عِبَادَةً مَا عَبَدَكَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا"}} امّا خداوند متعال، این پیشنهاد را نپذیرفت و فرمود: {{عربی|"إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ"}}<ref>مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۲۵۰.</ref> بنابراین، اساس طرح تکثّرگرایی دینی، نه تنها بی‌معناست؛ بلکه وسوسه‌ای شیطانی برای گمراه کردن مردم و باز داشتن آنها از حرکت در صراط مستقیم الهی است.
#'''وحدت راه اصلی و تعدّد راه‌های فرعی:''' راه خدا در [[قرآن]] کریم با دو تعبیر، بیان شده است: یکی صراط مستقیم و دیگری سبیل الله. نکته قابل توجّه، این است که صراط مستقیم و یا صراط الله در قرآن به صورت جمع نیامده؛ ولی سبیل الله به صورت جمع آمده. مانند "سبلنا" (عنکبوت: ۶۹)، و "سبل ربک" (نحل: ۶۹). این تفاوت تعبیر، می‌تواند اشاره به این معنا باشد که صراط مستقیم، یعنی راه اصلی و شاه‌راه رسیدن به آرمان‌های الهی است و لذا نمی‌تواند متعدّد باشد؛ ولی سبیل، راه فرعی است که می‌تواند بلکه باید متعدّد باشد، مشروط به این که به راه اصلی منتهی گردد. راه اصلی که شاه‌راه وصول به کامیایی مطلق است، دین خدا، یعنی [[اسلام]] است که در همه دوران‌ها مردم را به اطاعت از خداوند سبحان، دعوت می‌نماید و راه‌های فرعی شریعت‌های مختلف و برنامه‌های گوناگون آنها، برای زندگی انسان است. (...)<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن]] صفحه ۶ و ۲۸.</ref>
 
== مصادیق صراط مستقیم==
 
 
==صراط مستقيم و نعمت الهى==
==صراط مستقيم و شيطان==
==صراط مستقيم و هدايت==
==عوامل و اسباب هدايت به صراط مستقيم==
===نخست: ایمان به خداوند===
===دوم: ایمان به معاد===
===سوم: اطاعت از خداوند و رسول و اولی الامر===
===چهارم: اعتصام و تمسك جستن به حق===
===پنجم: كسب خشنودى خداوند===
===ششم: توجه به آيات خداوند===
===هفتم: عبادت خداوند===
===هشتم: تسليم در برابر اجراى تكاليف سخت===
===نهم: شاکر بودن در برابر نعمات خداوند===
 
==رابطۀ صراط مستقیم و غضب الهی==
 
==منابع==
{{ستون-شروع|2}}
* [[پرونده:11155.jpg|22px]] [[لیلا صدر هاشمی|صدر هاشمی، لیلا]]، [[صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت (مقاله)|'''صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت''']]؛
* [[پرونده:110029.jpg|22px]] [[محمد ابراهیم مالمیر|مالمیر، محمد ابراهیم]] و [[مریم ترکاشوند|ترکاشوند، مریم]]، [[تأملی بر صراط مستقیم از منظر ابن عربی و برخی از شارحان نظریه‌های عرفانی او (مقاله)|'''تأملی بر صراط مستقیم''']]؛
* [[پرونده:4567345.gif|22px]] [[سعید قاسمی پرشکوه|قاسمی پرشکوه، سعید]] و [[محمد حسین خوانین‌زاده|خوانین‌زاده، محمد حسین]]، [[صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی (مقاله)|'''صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی''']]؛
* [[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|'''صراط مستقیم''']]؛
* [[پرونده:1368926.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|'''ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن''']]؛
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']].
 
{{پایان}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[انحراف]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


=='''[[:رده:آثار عصمت|منبع‌شناسی صراط مستقیم]]'''==
== منابع ==
{{ستون-شروع|3}}
{{منابع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های صراط مستقیم|کتاب‌شناسی صراط مستقیم]]؛
# [[پرونده:11155.jpg|22px]] [[لیلا صدر هاشمی|صدر هاشمی، لیلا]]، [[صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت (مقاله)|'''صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت''']]
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های صراط مستقیم|مقاله‌شناسی صراط مستقیم]]؛
#[[پرونده:110029.jpg|22px]] [[محمد ابراهیم مالمیر|مالمیر، محمد ابراهیم]] و [[مریم ترکاشوند|ترکاشوند، مریم]]، [[تأملی بر صراط مستقیم از منظر ابن عربی و برخی از شارحان نظریه‌های عرفانی او (مقاله)|'''تأملی بر صراط مستقیم''']]
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های صراط مستقیم|پایان‌نامه‌شناسی صراط مستقیم]].
# [[پرونده:4567345.gif|22px]] [[سعید قاسمی پرشکوه|قاسمی پرشکوه، سعید]] و [[محمد حسین خوانین‌زاده|خوانین‌زاده، محمد حسین]]، [[صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی (مقاله)|'''صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی''']]
{{پایان}}
# [[ابوالفضل کمالی|کمالی، ابوالفضل]]، [[صراط مستقیم (مقاله)|'''صراط مستقیم''']]
# [[پرونده:1368926.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن (مقاله)|'''ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه]]
[[رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه]]
[[رده:صراط مستقیم]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]
[[رده:مفاهیم قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۵

صراط: راه، جاده باز و عمومی. در قرآن "صراط مستقیم" و راه راست درباره یکتاپرستی و راه خدا و انبیا به کار رفته است، راه دور از افراط و تفریط، دور از غلو و کوتاهی، راه مؤمنان که به بهشت منتهی می‌شود. در روایات، صراط به راهی گفته شده که باریک است و بر روی جهنم است و همه از آن می‌گذرند، بدکاران به دوزخ می‌افتند و اهل ایمان و تقوا به سلامت عبور می‌کنند و به بهشت می‌رسند. همچنین در روایات، "صراط مستقیم" به راه اهل‌بیت، ولایت امیرالمؤمنین، ائمه شیعه و حضرت علی (ع) هم تفسیر شده است. امام باقر (ع) فرموده است: "راه مستقیم خدا ماییم"[۱][۲].

واژه‌شناسی لغوی

  • "صراط" در لغت به معنای راه راست و "مستقیم‌" اسم فاعل استقامت، به معنای راست و درست و پایداری است که هیچ گونه کژی در آن نباشد. استقامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کرده‌اند‌[۳] بنابراین صراط مستقیم یعنی راه روشـن و راست که همه را در برمی‌گیرد و دارای روندگان بسیاری است.[۴]

مقدمه

چیستی صراط مستقیم

صراط، سبیل و طریق

  • در قرآن کریم از سه واژۀ صراط، سبیل و طریق استفاده شده است که به نوعی با همدیگر مترادف، اما در واقع تفاوت‌هایی دارند، مانند:
  1. یکی از تفاوت‌های صراط با طریق و سبیل، در مفرد بودن و یکتایی در معنای صراط است، برخلاف دو واژۀ دیگر که هر دو جمع بسته می‌شوند و به راه‌های مختلف و بسیار اطلاق می‌شود[۱۵].
  2. تفاوت‌ دیگر در مادی بودن سبیل و معنوی بودن صراط است و نیز گفته شده سبیل برای خیر و شر هر دو به کار رفته، در حالی که صراط فقط برای امور خیر استعمال شده است. (البته در قرآن کریم برای جحیم نیز واژۀ صراط استفاده شده است: ﴿مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ[۱۶].)
  3. تفاوت دیگر اینکه سبیل، متعدد و صراط، واحد است [۱۷][۱۸]
  • بر خلاف "سبیل" و جمع آن "سبل"، جمع واژه "طریق" در قرآن کریم (الطرق) ذکر نشده است، اما واژه "طریق" به معنای راه و گاهی هم مترادف با "صراط" با واژه "مستقیم" یاد شده است، چنان که می‌فرماید: ﴿قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۹].

راه شناخت صراط مستقیم

  • برای شناخت راه راست و صراط مستقیم از دو روش می‌توان بهره گرفت: نخست از ویژگی‌هایی که خداوند در قرآن برای آن بیان داشته است سود جست و یا از کسانی که در این راه هستند و به عنوان سالکان و روندگان آن معرفی شده‌اند استفاده کرد. قرآن از هر دو روش نظری و عینی برای بیان راه راست سود جسته است. در این جا نخست ویژگی‌های نظری بیان و سپس به بیان سالکان و شاخصه‌های راه یافته گان پرداخته می‌شود.

شناخت نظری

  • از مهم‌ترین ویژگی‌های راه راست آن است که خداوند، آن را راهی بر می‌شمارد که می‌بایست انسان در آن مسیر قرار گیرد و به دعوت خداوند لبیک گوید. خداوند در آیه ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۲۰] و نیز ﴿وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۱] مردمان را دعوت کرده است که در این مسیر قرار گیرند. از نظر قرآن راهی است که می‌تواند انسان مستقر در زمین را به جایگاه واقعی و اصلی او به عنوان خلافت الهی بازگرداند و از نعمت‌های خاص خداوند برخوردار نماید﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۲۲]. کسانی که در این راه قرار می‌گیرند نه تنها از ضلالت و گمراهی و اغوای ابلیس و شیاطین در امان می‌مانند﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ[۲۳]. بلکه به عنوان اسوه‌ها و الگوهای الهی مطرح و معرفی می‌شوند﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ[۲۴] و نیز ﴿وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ[۲۵]. خداوند در آیات ﴿وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۲۶]، کسانی را که در مسیر صراط مستقیم حرکت می‌کنند انسان‌های سعادتمند و خوشبختی معرفی می‌کند که به آرامش و آسایش واقعی رسیده‌اند[۲۷].
  • از ویژگی‌های انحصاری صراط مستقیم که در آیات ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ[۲۸] بدان اشاره شده این است که این راه، آدمی را به الله که هدف نهایی است می‌رساند و از هرگونه دوری باز می‌دارد. در حقیقت راهی است که می‌توان آن را صددرصد درست و راست ارزیابی کرد، که هر کس در آن قرار گیرد به الله می‌رساند. از خصوصیات این راه آن است که راهی طبیعی و مطابق با فطرت بشری است و انسان‌ها به طور طبیعی و فطری همان راه را انتخاب می‌کنند مگر آنکه طبیعت و فطرت آنان آسیب دیده باشد و یا تحت وسوسه‌ها و القائات شیطانی و ابلیسی قرار گرفته باشند. راه راست راه خداوند است که در آن هیچ گونه کژی و انحرافی یافت نمی‌شود و آدمی را به سوی بدی‌ها و زشتی‌ها و نابهنجاری‌ها نمی‌خواند.[۲۹]
  • کسانی که در راه راست قرار می‌گیرند دارای همه خصوصیات بلند اخلاقی و هنجاری هستند و رفتارها و گفتارهای ایشان براساس و پایه اصول عقلانی و عقلایی و شرعی است و از نابهنجاری‌ها و زشتی‌ها و پلیدی‌ها پرهیز می‌کنند. از این روست که آنان آینه تمام نمای اخلاق و قانون هستند.[۳۰].

شناخت از روی مصادیق

معانی صراط مستقیم در تفاسیر قرآن کریم

  • در تفاسیر قرآن کریم معانی بسیاری برای واژه صراط و صراط مستقیم ذکر شده است که همه آنها در سه عنوان زیر دسته‌بندی می‌شود:
  1. خدا و کتاب خدا: در برخی از تفاسیر به توحید، خداوند و طاعت او صراط مستقیم اطلاق شده است، مانند: ﴿وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۳۸]؛
  2. راه حق و دین الهی: از دین نیز به صراط مستقیم یاد شده است: ﴿يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۳۹]
  3. نبوت و امامت: در بعضی از تفاسیر نیز به پیامبر اکرم (ص)، ائمه (ع) به طور عموم و امیرالمؤمنین علی (ع) به طور خاص اشاره شده است که اغلب این تفاسیر شیعی هستند؛ به عنوان مثال در مجمع البیان فی التفسیر القرآن ذیل آیه ۵ سوره مبارکه فاتحة الکتاب، پیامبر (ص) و ائمه (ع) جانشین او، صراط مستقیم یاد شده است: "اله النبي (ص) و الأئمة القائمون مقامه[۴۰]

راه دست‌یابی به صراط مستقیم

  • پرسش این است که چگونه می‌توان به راه راست دست یافت و در مسیر کمالی آن قرار گرفت؟ برخی از کارها و امور در شناخت راه مستقیم یاریگر انسان می‌‌باشد، از جمله این که راهی راه راست است که براساس فطرت و طبیعت سالم بشری باشد. از این رو هر امری که برخلاف حکم عقل و سیره عقلا و خردمندان و با اصول اخلاقی در تضاد باشد و در موارد مشکوک برخلاف راه شریعت دانسته شده است می‌بایست پرهیز کرد و آن را راهی بیرون از راه راست ارزیابی نمود. به این معنا هدایت یافتگان کسانی هستند که به آنان نعمت‌هایی خاص چون عقل و حکمت و رشد داده شده است و حق را از باطل و کارهای درست را از نادرست می‌شناسند و بر صداقت و راستی هستند و اعمال صالح انجام می‌دهند به گونه‌ای که این کارها جزو سیره و منش آنان شده است. به نعمت‌هایی که به آنان داده شده است شکر می‌گزارند و آن را به درستی و در جای خود مصرف می‌کنند و شاکر واقعی نعمت می‌باشند. بنابراین هرگز از ولایت و اطاعت خدا و رسول و معصوم که خلیفه الهی است بیرون نمی‌روند و نعمت را کفران نمی‌کنند و مورد غضب الهی قرار نمی‌گیرند و یا سخن و آرا و انظار خود را بر حکم الهی مقدم نمی‌دارند که گمراه و ضال شوند و از مسیر کمالی خارج گردند. آنان کسانی هستند که از خداوند می‌خواهند تا اراده آنان را برای قرار گرفتن در مسیر تقویت کند﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ[۴۱]. اهل اطاعت ﴿وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا[۴۲] و ﴿وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا[۴۳]. اعتصام به خدا: ﴿وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۴۴]. امداد از خدا: ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۴۵]. در مسیر راهنمایی پیامبران: ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۴۶]. انجام تکالیف الهی: ﴿وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا[۴۷] و ﴿وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا[۴۸]. حق‌گرایی: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ [۴۹]. شکرگزاری ﴿شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۵۰] قرآن: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۵۱]. هجرت: ﴿وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا[۵۲] و ﴿وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا[۵۳] و دیگر امور نیک و پسندیده هستند. این همان راهی است که انسان می‌تواند با قرار گرفتن در آن خود را به خدا برساند و اهل تقرب و کمال مطلق و نوعی ولایت و خلافت گردد[۵۴]

جایگاه عقل در رسیدن به قله تکامل

پیامدهای هماهنگی صراط مستقیم با حق

  • از منظر قرآن، مطابقت کامل صراط مستقیم زندگی با حق، دو نشانۀ مهم دارد:
  1. ایمان انسان‌های بینا: انسان، به طور فطری حق‌بین﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[۶۲]، حق‌طلب و حق‌پذیر است﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا[۶۳]. تنها کسانی حق را نمی‌بینند و با آن مخالفت می‌ورزند که آلودگی‌های اخلاقی و عملی، دیدۀ عقل و قلب آنها را کور، و گوشِ دل آنها را کر، کرده باشد. مطابقت کامل برنامه‌ای که پیامبر خدا (ص)، از جانب او برای زندگی انسان آورده است با حق، ایجاب می‌کند افرادی که فطرت پاک آنها آلوده نشده و حواسّ باطنی آنها سالم است، حق بودن آن را تشخیص دهند و به آن ایمان بیاورند: ﴿أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۶۴]. این تعبیر لطیف و زیبا، بیانگر این واقعیت است که حقّانیت برنامه‌هایی که پیامبر (ص) از جانب خداوند سبحان آورده، به قدری روشن است که امکان ندارد چشم دلِ کسی بینا باشد و آن را تشخیص ندهد و یا نپذیرد. این معنا با تعبیرهای دیگر، در آیات متعدّدی مانند: ﴿وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۶۵]، ﴿وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ[۶۶]، ﴿قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ[۶۷] دیده می‌شود، مانند: ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[۶۸]
  2. جهانی شدن اسلام با پیشرفت علم و آگاهی: دومین نشانۀ مطابقت کامل صراط مستقیم زندگی با حق، این است که هر چه علم و آگاهی جامعۀ بشر بیشتر شود، گرایش به اسلام، بیشتر می‌شود. آیاتی که پیش‌بینی کرده‌اند دین اسلام در آینده بر همۀ ادیان غلبه می‌کند و جهان را فرا خواهد گرفت. به این معنا اشاره دارند، مانند: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۶۹] و هنگامی که جامعۀ بشر با ظهور امام مهدی (ع) در قلّۀ علم و آگاهی قرار گرفت، این وعدۀ الهی تحقّق خواهد یافت. چنان که در روایتی از امام حسین (ع) آمده: "دوازده هدایت‌ یافته، از ما هستند. نخستینِ آنان، امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب است و آخرینشان نُهمین فرزند از نسل من است که حق را بر پا می‌دارد. خدا، زمین را پس از مردنش، به وسیله او زنده می‌کند و دین حق را به وسیله او بر همه دین‌ها غلبه می‌دهد، هر چند مشرکان را ناخوش آید"[۷۰][۷۱].

ویژگی‌های صراط مستقیم

  • ۱. مطابقت با موازین عقلی و عملی: اصلی‌ترین ویژگی‌های صراط مستقیم الهی، هماهنگی با عقل، علم و حکمت است. به سخن دیگر، راهی که انبیا برای رسیدن به کمالات انسانی ارائه کرده‌اند و برنامه‌هایی که انبیا از جانب خداوند سبحان برای زندگی فردی و اجتماعی انسان آورده‌اند، منطبق با موازین عقلی و علمی است و از این رو، قرآن کریم، تصریح می‌فرماید که دانشمندان، آنچه بر پیامبر (ص) نازل شده را حقّ و درست می‌دانند: ﴿وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۷۲] و در آیۀ دیگر آمده: ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۷۳].
  • نکته قابل تأمّل این که در این دو آیه، انطباق آورده‌های اعتقادی، اخلاقی و عملی پیامبر (ص) از جانب خداوند سبحان، با موازین عقلی و علمی به گونه‌ای دقیقه و زیبا، با هدایت به صراط مستقیم الهی پیوند خورده است. (...)
  • ۲. مطابقت کامل با حق: برجسته‌ترین ویژگی صراط مستقیم (که حاکی از هماهنگی آن با موازین عقلی و علمی است) مطابقت کامل آن با حقّ است؛ یعنی راه درست زندگی، راهی است که کمترین انحرافی از حق ندارد. به عبارت دیگر، برنامه‌ای که برای زندگی انسان ارائه می‌شود. به هر میزان که از حق فاصله داشته باشد، به همان اندازه مورد پذیرش عقل و علم نیست.
  • بر این اساس، همه آیاتی که آنچه را بر پیامبر (ص) نازل شده، حق توصیف کرده‌اند، اشاره به این خصوصیت صراط مستقیم دارند، مانند: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا[۷۴] این آیۀ شریف، همه برنامه‌هایی را که پیامبر (ص) از جانب خداوند سبحان برای هدایت انسان آورده، راه حق و درست زندگی معرّفی می‌نماید و به جهانیان اعلام می‌کند هر کس این راه را انتخاب کند، از برکات آن، بهره‌مند می‌شود و هر کس بیراهه را انتخاب نماید، زیان‌های گمراهی نصیب او خواهد شد. این معنا در آیات متعدّدی با تعبیرهای مختلف، دیده می‌شود ﴿المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ[۷۵]، ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۷۶]، ﴿وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ[۷۷]، ﴿اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ[۷۸]، ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ[۷۹]
  • در این جا، این نکته نیز قابل توجّه است که کتابی که می‌خواهد راه درست زندگی را پیشِ روی جهانیان قرار دهد، باید از هر گونه تحریف و راه‌یابی باطل به آن، مصونیت داشته باشد: ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۸۰].
  • ۳. اعتدال: سومین خصوصیت صراط مستقیم، اعتدال و میانه‌روی است؛ یعنی: راه درست زندگی، برنامه‌ای معتدل، مناسب، به دور از افراط و تفریط است و پاسخگوی همه نیازهای مادّی، معنوی، دنیوی و اُخروی انسان در همه زمینه‌هاست و چنین برنامه‌ای، طبعاً مطابق حق و منطبق با موازین عقلی و علمی است. در روایتی آمده که امام علی (ع) در تبیین ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۸۱] می‌فرماید: "صراط مستقیم در دنیا، همان راهی است که از افراط و تفریط، دور است. راه میانه است و به سوی باطل، اندک انحرافی ندارد"[۸۲] و در روایتی دیگر از ایشان آمده: "راست و چپ، گمراهی است و راه وسط، همان راه اصلی است. کتاب خدا و سنّت پیامبر به آن راهنماست و رسیدن به سنّت و عاقبت نیکو، از این راه، میسّر است"[۸۳] بر این پایه، جامعه‌ای که در زندگی از برنامه‌ای معتدل و به دور از افراط و تفریط پیروی می‌کند، از منظر قرآن کریم، امّت وسط نامیده شده: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا[۸۴]. در این آیه، هدایت جامعۀ اسلامی به اعتدال و دوری از افراط و تفریط، به هدایت آنها در موضوع تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه، تشبیه شده و هر دو مورد از مصادیق هدایت الهی به صراط مستقیم شمرده شده است. در آیۀ قبل از آن در پاسخ به اعتراض کسانی است که می‌گویند: چرا قبلۀ مسلمانان از بیت المقدس به کعبه تغییر یافته، آمده: ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۸۵] و در ادامه می‌فرماید: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا[۸۶]. کلمۀ ﴿كَذَلِكَ (همچنین)، در تشبیه چیزی به چیز دیگر به کار می‌رود. ظاهراً در این جا مقصود این است: همان طور که به زودی قبله را تغییر می‌دهیم تا به سوى صراط مستقیم هدایت کنیم، همچنین شما را امّتی میانه قرار دادیم. "وسط" به معنای چیزی است که میانۀ دو چیز قرار گرفته باشد، نه جزو آن طرف باشد و نه جزو این طرف. امّت اسلامی نسبت به جوامعی که طرفدار مادّیت محض و یا معنویت محض‌اند، جامعۀ میانه محسوب می‌شود[۸۷]؛ بلکه به طور کلّی، پیروان راستین اسلام، کسانی هستند که در عقیده و اخلاق و عمل، نه تندرو هستند و نه کندرو، نه افراط می‌کنند و نه تفریط؛ بلکه در همه زمینه‌ها بر صراط مستقیم حقّ و اعتدال، حرکت می‌نمایند. در روایتی از پیامبر خدا (ص) در تفسیر آیۀ یاد شده آمده: الوسط، العدل[۸۸]. وسط یعنی میانه و به دور از افراط و تفریط[۸۹] چنین امّتی می‌تواند جامعۀ معیار در جهان باشد و بدین‌سان، قرآن، مسلمانان راستین را گواهانِ جهانیان نامیده است: ﴿لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ[۹۰].
  • بدیهی است همه مدّعیان اسلام، مصداق این آیۀ شریف نیستند؛ بلکه همان طور که اشاره شد، تنها پیروان واقعی اسلام، شاهد و الگوی کمالات انسانی هستند و بی‌تردید، سرآمدِ آنها اهل بیت (ع) هستند. از این رو، از امام باقر (ع) نقل شده که در تبیین آیۀ یاد شده می‌فرماید: "پیش‌تاخته، به سوی ما باز می‌گردد و بازمانده، به ما می‌پیوندد"[۹۱] همچنین در روایتی از امام صادق (ع) آمده: "ماییم آن امّت میانه و ماییم گواهان خدا بر مردمان و حجّت‌های او در زمین"[۹۲] و نیز از امام علی (ع) نقل شده که فرمود: "ماییم گواهان خدا بر آفریدگانش و حجّت او در زمینش، و ما همانانی هستیم که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا[۹۳]"[۹۴]. همان طور که اشاره شد، این روایات در صدد محدود کردن مفهوم وسیع آیه نیستند؛ بلکه مقصود، بیان مصداق‌های کامل امّت نمونه و ارائۀ الگوهایی هستند که در صف مقدّم قرار دارند و دیگران را به صراط مستقیم الهی دعوت می‌نمایند و از انحراف به چپ و راست، برحذر می‌دارند؛ چنان که در نهج البلاغه در توصیف اهل ذکر از امام على (ع) نقل شده که فرمود: "آنان به منزله راهنمایان در بیابان‌ها هستند. هرکه راه درست را در پیش گیرد، او را به رفتن در آن راه، تشویق کرده، ستایش می‌کنند و نوید نجات به وی می‌دهند و هر که را به راست و چپ منحرف شود، از کج‌راهه‌ای که در پیش گرفته، نکوهش می‌کنند و او را از هلاکت، بر حذر می‌دارند"[۹۵] بر این اساس، پیامبر خدا (ص) و اهل بیت (ع) آن بزرگوار در همه امور، میانه‌روی را رعایت می‌کردند و دیگران را نیز به اعتدال و دوری از افراط و تفریط، دعوت می‌نمودند. امام علی (ع) در توصیف زندگی پیامبر (ص) می‌فرماید: "رفتارش، میانه‌روی و اعتدال است و طریقه‌اش، راهنمایی و هدایت"[۹۶] با توجّه به خطری که از ناحیۀ افراط و تفریط، جامعه اسلامی را تهدید می‌کرد، بر پایۀ روایات متعدّدی پیامبر خدا (ص) تأکید می‌فرمود که مسلمانان باید در همۀ امور، میانه‌روی و اعتدال را رعایت کنند و از تندروی و کندروی اجتناب نمایند. از جمله در روایتی از ایشان آمده: "هان! هر عبادتی را جوش و خروشی است که سرانجام، فروکش می‌کند. پس هر کس جوش و خروش عبادتش به سنّت من آرام گیرد، هدایت شده است و هر که با سنّت من مخالفت ورزد، گمراه شده و عملش بر باد رفته است. بدانید که من نماز می‌خوانم و می‌خوابم، روزه می‌گیرم و افطار می‌کنم، و می‌خندم و می‌گریم. پس هر که از راه و سنّت من روی گردانَد، از من نیست"[۹۷] همچنین در دعایی که برای امام عصر (ع) از امام رضا (ع) تقل شده، می‌خوانیم: "بار خدایا! ما را به دست او، سالک طریق هدایت و شاه‌راه رستگاری و راه میانه که تندروندۀ پیش‌افتاده، بدان بر می‌گردد و واپس مانده، به آن ملحق می‌شود، قرار ده"[۹۸] بنابراین، یکی از سیاست‌های اصولی مهدوی و یکی از ویژگی‌های برجستۀ جامعه آرمانی اسلام که به وسیلۀ امام مهدی (ع) تحقّق خواهد یافت، اعتدال و میانه‌روی در همۀ زمینه‌های مدیریت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
  • ۴. وُسعت: چهارمین ویژگیِ صراط مستقیم، وُسعت و گستردگی آن است. دو آیه از آیات قرآن و روایات فراوانی از اهل بیت (ع) بر این ویژگی دلالت دارند. در ادامۀ تشریح وضو و غسل برای نماز و جایگزینی تیمّم به جای آنها، آمده است: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ[۹۹]. همچنین در پایان سورۀ حج، پس از طرح پنج دستور العمل، این ویژگی مهمّ صراط مستقیم، مورد تأکید قرار گرفته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ[۱۰۰]. قرآن کریم در آیات یاد شده، پنج برنامه از برنامه‌هایی را که اسلام برای تکامل انسان ضروری می‌داند، ارائه می‌دهد که از مراحل سادۀ عبودیت، آغاز و به بالاترین مراتب آن، ختم می‌گردد. ابتدا سخن از رکوع و خم شدن در برابر آفریدگار هستی است، سپس سجود و به خاک افتادن در برابر او. پس از آن، عبادت خداوند سبحان به طور عام، مطرح می‌شود و در مرحلۀ چهارم، مطلق کارهای نیک، مورد تأکید قرار می‌گیرد و در آخرین مرحله، از اهل ایمان می‌خواهد که در راه به انجام رساندن اوامر الهی، همه توان خود را به کار گیرند و آن گونه که شایستۀ مجاهدت در راه خداست، خالصانه تلاش کنند و از آنجا که ممکن است تصوّر شود اجرای این دستور العمل‌ها برای انسان توان‌فرساست، به چند نکتۀ مهم اشاره فرموده است. "او شما را برگزید،" اشاره به نکتۀ نخست است. یعنی برنامه‌های پنج‌گانۀ یاد شده، اختصاص به برگزیدگان خداوند سبحان دارد و شما نیز چون برگزیدۀ الهی هستید، لازم است این دستور العمل‌ها را در زندگی اجرا کنید: و جملۀ "در دین اسلام بر شما تنگی و دشواری ننهاد"، به نکتۀ دوم اشاره دارد؛ یعنی اجرای این برنامه‌ها برای شما توان‌فرسا نیست. کلمۀ ﴿حَرَجٍ در این دو آیه به معنای ضیق و تنگناست. در روایتی از امام باقر (ع) نیز، در تبیین آیۀ نخست، ﴿حَرَجٍ به "ضیق" تفسیر شده است [۱۰۱]. بر اساس این دو آیه، در مقرّرات الهی و برنامه‌های دینی، دستور العملی که مسلمانان را در تنگنا قرار دهد، وجود ندارد و به عبارت دیگر، صراط مستقیم الهی، ضیق و تنگنا نیست؛ بلکه وسیع و باز است، چنان که در روایتی از پیامبر خدا (ص) نقل شده است: "راه راست و درست، وسیع‌تر از فاصلۀ میان آسمان و زمین است"[۱۰۲]. مقصود از تنگ نبودن راه دین و وسیع بودن صراط مستقیم، این است که اجرای مقرّرات دینی در زندگی، دشوار نیست؛ بلکه به دلیل هماهنگی دستور العمل‌های دینی با فطرت، انجام دادن آن، سهل و آسان است. این معنا در روایات فراوانی مورد تبیین و تأکید قرار گرفته است؛ مانند آنچه از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: "خداوند، فریضه‌هایی را واجب کرد و سنّت‌هایی را پایه نهاد... و دین اسلام را تشریع کرد و آن را آسان و راحت و وسیع، و نه تنگ، قرار داد"[۱۰۳]. در روایتی دیگر از امام علی (ع) آمده: "خداوند -تبارک و تعالی- اسلام را تشریع کرد و راه‌های آن را برای وارد شوندگان، آسان ساخت"[۱۰۴] همچنین از ایشان در تفسیر ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۱۰۵] نقل شده که می‌فرماید: "بخشنده‌ای که با گستردن روزی، بر ما رحم می‌کند، مهربان با ما در دین و دنیا و آخرتمان؛ او که دین را بر ما سبُک قرار داد و آن را سهل و آسان کرد"[۱۰۶]. بر این اساس، اطاعت از خداوند سبحان و اجتناب از گناهان، برای کسانی که فطرت پاک انسانی آنان آلوده نشده، آسان است. از امیر مؤمنان (ع) روایت است که فرمود: "از نخستین پلّه‌های نردبام شیطان، پروا کنید و هم از پرتگاه‌های تجاوز لقمه‌های حرام را به شکمتان در نیاورید که شما در پیش‌دید همان کسی هستید که نافرمانی را بر شما حرام کرده و راه اطاعتش را برایتان آسان ساخته است"[۱۰۷]. گفتنی است آسان بودن انجام دادن برنامه‌های دینی، پیوند نزدیکی با سومین ویژگی صراط مستقیم، یعنی اعتدال دارد؛ بلکه می‌توان گفت: آسان بودن دین، یکی از نشانه‌های معتدل بودن آن است. از این رو، در روایات اهل بیت (ع)، سخت‌گیری بر خود در انجام دادن عبادات و برنامه‌های دینی، با تعبیرهای گوناگون، مذموم و محکوم شمرده شده است. در روایتی از پیامبر (ص) آمده: "من با دینی حق‌گرا و راحت، برگزیده شده‌ام و هر که با سنّت و روش من مخالفت کند، از من نیست"[۱۰۸] در نقل دیگری آمده: "من دینی حق‌گرا، راحت، آسان و روشن، برایتان آورده‌ام"[۱۰۹]. یکی از یاران پیامبر خدا (ص) به نام عثمان بن مظعون، روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها را به عبادت می‌گذراند و از این رو، توجّهی به زندگی زناشویی و مسائل خانوادگی نداشت. روایت شده که همسرش موضوع را با پیامبر (ص) در میان گذاشت. پیامبر (ص) پس از شنیدن شکایت وی با خشم نزد عثمان بن مظعون آمد و دید مشغول نماز خواندن است. وی با دیدن پیامبر (ص) نماز خود را سلام داد. پیامبر (ص) خطاب به او فرمود: "ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت نفرستاده؛ بلکه مرا با آیین یکتاپرستیِ سهل و ساده‌گیر، فرستاده است. من، هم روزه می‌گیرم و هم نماز می‌خوانم و هم با همسرم آمیزش می‌کنم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، باید از سنّت من پیروی کند و از جملۀ سنّت من، نکاح کردن است"[۱۱۰]. در روایتی دیگر از ایشان آمده که فرمود: "از افراط و تندروی در دین بپرهیزید؛ زیرا خداوند آن را آسان قرار داده است. پس، از دین، آنچه توانش را دارید، برگیرید؛ که خداوند، کار خوب مستمر را، هر چند اندک باشد، دوست دارد"[۱۱۱].
  • نتیجه آنکه راه مستقیم الهی، گشاده، گسترده و مطابق با توانایی‌های انسان باایمان است و اسلام به عنوان برنامۀ پیمودن این راه، هیچ تنگنایی را برای بشر، ایجاد ننموده و مقرّرات آن به دلیل هماهنگی با فطرت، سهل و سبک‌بار است. کسانی که بر اساس ندای فطرت خود و اطاعت از خدای رحمان، معقولانه و خالصانه پا به این راه می‌نهند و از وسوسه و اغوای شیطان دوری می‌کنند و در انجام دادن عبادات و برنامه‌های دینی بر خود سخت نمی‌گیرند. از سنّت پیام‌آور این دین پیروی نموده، به مسیر سعادت ابدی و صراط مستقیم، گام نهاده‌اند.
  • ۵. وضوح و روشنی پنجمین ویژگی صراط مستقیم، وضوح و روشنی است. همه آیاتی که دلالت دارند که دین ریشه در فطرت آدمی دارد، گواه این مدّعاست. مانند: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا[۱۱۲] نیازی به توضیح نیست که معارف فطری، بدیهی و روشن است. بنابر این، ادلّۀ فطری بودن دین، دلیل وضوح و روشنی صراط مستقیم نیز هست. همچنین، همه آیاتی که دلالت دارند خداوند منّان، به روشنی برنامه‌ها و مقرّرات دینی را بیان کرده، گواه دیگری بر وضوح و روشنی صراط مستقیم است؛ مانند:﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۱۱۳] و امّا روایاتی که حاکی از روشن بودن صراط مستقیم است، چند دسته‌اند:
  1. ارائۀ راه روشن توسّط خداوند سبحان: دستۀ اوّل، روایاتی است که دلالت دارند خداوند سبحان به روشنی راه حق و صراط مستقیم زندگی را به مردم ارائه کرده است؛ مانند آنچه از امام على (ع) نقل شده که فرمود: "ای بندگان خدا! از خدا بترسید و مراقب عزیزترین جان‌ها و محبوب‌ترین آنها نزد خود باشید؛ زیرا که خداوند، راه حق را برای شما آشکار ساخته و راه‌هایش را روشن گردانیده است. از آن پس، یا بدبختیِ همیشگی در انتظار شما است و یا خوش‌بختی دائمی"[۱۱۴] گفتنی است که روشنگری خداوند متعال، گاه از طریق فطرت است و گاه از طریق انبیا و اوصیای آنهاست. چنان که در روایتی از امام صادق (ع) آمده: "خداوند عز و جل با امامانِ هدایت که از خاندان پیامبر ما هستند، از دینش پرده برداشته و با آنها راه روشنش را آشکار نموده است"[۱۱۵]
  2. روشن‌ترین راه زندگی: دستۀ دوم روایاتی است که تصریح می‌کنند راهی که اسلام به جامعه معرّفی کرده، روشن‌ترین راه زندگی است؛ مانند آنچه از امام على (ع) نقل شده که فرمود: "خداوند -تبارک و تعالی- شریعت اسلام را مقرّر داشت و آبشخورهایش را برای کسی که بخواهد بدان وارد شود، آسان و هموار ساخت. پس آن، روشن‌ترین راه و آشکارترین دستگیره است"[۱۱۶]
  3. تجسّم راه روشن: دستۀ سوم، روایاتی است که اهل بیت (ع) را، راه روشن و صراط مستقیم نامیده‌اند؛ مانند روایتی که در آن، پیامبر (ص) خطاب به امیر مؤمنان (ع) می‌فرماید: "تو راه روشنی و تو، راه راستی"[۱۱۷]. همچنین در زیارت جامعه مروی از امام هادی (ع) در توصیف اهل بیت (ع) آمده: "شما راست‌ترین راه هستید"[۱۱۸] و نیز در روایت دیگر از امام باقر (ع) نقل شده: "آنان، راه راست هستند. آنان، راه استوارند"[۱۱۹] در این گونه روایات، اهل بیت (ع) به دلیل این که تجسّم راه روشن هدایت و الگوی عینی برنامه‌های مترقی اسلام هستند، راه راست و طریق واضح نامیده شده‌اند.
  4. توصیه به انتخاب راه روشن: دستۀ چهارم، روایاتی است که به مسلمانان توصیه می‌کنند در زندگی، راه روشنی را که خداوند سبحان به آنها ارائه کرده است، انتخاب کنند؛ مانند آنچه در نهج البلاغه آمده: "رحمت خدا بر مردی که راه آشکار، در پیش گرفت و در مسیری روشن، حرکت کرد"[۱۲۰].
  5. فواید انتخاب راه روشن و خطر انحراف از آن: دستۀ پنجم از روایات، آثار و برکات انتخاب راه روشن را بیان کرده‌اند و نسبت به خطر انحراف از آن، هشدار داده‌اند. از امام علی (ع) در این باره نقل شده که فرمود: "ای مردم! هر کس راه روشن را بپیماید، به آب می‌رسد (هدایت می‌یابد)، و هر کس بر خلاف آن ره سپارَد، در بیابان گمراهی می‌افتد"[۱۲۱] این سخن، اشاره به این معناست که هر کس در زندگی، راه روشنی را که انبیای الهی ارائه کرده‌اند، انتخاب کند، به مقصد می‌رسد و کامیاب می‌گردد، و اگر کسی راه دیگری را در پیش گیرد، در بیابان افکار و عقاید باطل و منحرف، سرگردان خواهد شد. و نیز خطاب به کمیل می‌فرماید: "ای کمیل! ایمان، استوار و عاریتی دارد. پس هشدار که از عاریت‌داران نباشی. ایمان، آن گاه استوار می‌شود که پیوسته، راه روشن را بپویی؛ راهی که تو را به کژی نکشانَد و از راهت به در نبرد"[۱۲۲]. مفاد این کلام نورانی، این است که شرط پایداری ایمان، حرکت در راه روشنی است که اهل بیت (ع) ارائه کرده‌اند و انحراف از این راه، خطر ناپایداری ایمان را در پی خواهد داشت. و در سخنی دیگر از ایشان آمده: "خدایتان رحمت کند، بر طبق نشانه‌هایی آشکار، عمل کنید؛ زیرا که راه روشن است و شما را به سرای سلامت، فرا می‌خواند"[۱۲۳] بر پایه این سخن، انتخاب راه روشن زندگی، انسان را به سرای سلامت مطلق -که همان بهشت جاوید است- می‌رساند و انحراف از این راه، موجب وارد شدن به دوزخ می‌گردد.
  • مقدمۀ تشخیص راه روشن: آخرین نکته این که وضوح و روشنی صراط مستقیم، بدین معنا نیست که همه کس می‌تواند آن را تشخیص دهد. بر اساس مفاد شماری از آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع)، تشخیص صراط مستقیم، نیازمند تحقّق دو مقدمه است:
  1. زدودن حجاب‌های معرفت (...)
  2. تلاش (...)
  1. تعدّد ناپذیری راه راست: نخستین دلیل وحدت صراط مستقیم، این است که اصولاً راه مستقیم مقصد، بر خلاف راه‌های غیر مستقیم که می‌تواند متعدّد باشد، تعدّدناپذیر است. در روایتی آمده که پیامبر خدا (ص) برای تبیین این معنا، خطّ مستقیمی کشید و فرمود: "این راه راست خداست"[۱۲۴] سپس در سمت راست و چپ آن، خطوطی را رسم کرد و فرمود: "بر سر هر یک از این راه‌ها، شیطانی است که به آن فرا می‌خواند"[۱۲۵] سپس، آیه ۱۵۳ سوره انعام را قرائت فرمود:﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ[۱۲۶] پیش از این توضیح دادیم راه راستی که انسان را به مقصد اعلای انسانیت می‌رساند، عبادت خدا و اطاعت اوامر اوست و علّت نام‌گذاری اموری مانند پیشوایان دین، اسلام، کتاب خدا، و راه معرفت و محبّت خدا، به صراط مستقیم، آن است که بدون آنها نمی‌توان به عبادت و اطاعت خدا دست یافت. بنابراین، انسان برای رسیدن به مقصد آفرینش خود، راهی جز اطاعت و بندگی خداوند سبحان ندارد، و عبادت خدا، چیزی نیست که هر کس به دلخواه آن را تفسیر کند. در روایتی از امام صادق (ع) هنگامی که خداوند سبحان به شیطان دستور داد که به آدم (ع) سجده کند، شیطان به خدا پیشنهاد داد: «يَا رَبِّ وَ عِزَّتِكَ إِنْ أَعْفَيْتَنِي مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّكَ عِبَادَةً مَا عَبَدَكَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا» امّا خداوند متعال، این پیشنهاد را نپذیرفت و فرمود: «إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ"»[۱۲۷] بنابراین، اساس طرح تکثّرگرایی دینی، نه تنها بی‌معناست؛ بلکه وسوسه‌ای شیطانی برای گمراه کردن مردم و باز داشتن آنها از حرکت در صراط مستقیم الهی است.
  2. وحدت راه اصلی و تعدّد راه‌های فرعی: راه خدا در قرآن کریم با دو تعبیر، بیان شده است: یکی صراط مستقیم و دیگری سبیل الله. نکته قابل توجّه، این است که صراط مستقیم و یا صراط الله در قرآن به صورت جمع نیامده؛ ولی سبیل الله به صورت جمع آمده. مانند ﴿سُبُلَنَا[۱۲۸]، و ﴿ سُبُلَ رَبِّكِ [۱۲۹]. این تفاوت تعبیر، می‌تواند اشاره به این معنا باشد که صراط مستقیم، یعنی راه اصلی و شاه‌راه رسیدن به آرمان‌های الهی است و لذا نمی‌تواند متعدّد باشد؛ ولی سبیل، راه فرعی است که می‌تواند بلکه باید متعدّد باشد، مشروط به این که به راه اصلی منتهی گردد. راه اصلی که شاه‌راه وصول به کامیایی مطلق است، دین خدا، یعنی اسلام است که در همه دوران‌ها مردم را به اطاعت از خداوند سبحان، دعوت می‌نماید و راه‌های فرعی شریعت‌های مختلف و برنامه‌های گوناگون آنها، برای زندگی انسان است. (...)[۱۳۰].

مصادیق صراط مستقیم

صراط مستقيم و نعمت الهى

صراط مستقيم و شيطان

صراط مستقيم و هدايت

عوامل و اسباب هدايت به صراط مستقيم

نخست: ایمان به خداوند

دوم: ایمان به معاد

سوم: اطاعت از خداوند و رسول و اولی الامر

چهارم: اعتصام و تمسك جستن به حق

پنجم: كسب خشنودى خداوند

ششم: توجه به آيات خداوند

هفتم: عبادت خداوند

هشتم: تسليم در برابر اجراى تكاليف سخت

نهم: شاکر بودن در برابر نعمات خداوند

رابطۀ صراط مستقیم و غضب الهی

نهی از گرایش به چپ و راست

چپ و راست در مقابل راه راست و صراط مستقیم، گرایش به چپ و راست است که انسان را از مقصد دور می‌کند. صراط مستقیم، راه علی (ع) و اهل بیت و تمسّک به قرآن و عترت است.[۱۳۱].

امام باقر (ع) فرمود: به شرق و غرب بروید، هرگز دانش صحیحی نمی‌یابید مگر آنکه از سوی ما اهل بیت برآمده باشد.[۱۳۲] در روایات، از عدول به چپ و راست نکوهش شده است و امیر المؤمنین (ع)، چپ و راست و یمین و یسار را گمراهی دانسته و راه وسط و مستقیم را جادۀ اصلی می‌شمارد که هم ضامن بقای قرآن و آثار نبوت است، هم اجرای سنت نبوی و هم فرجام آن عافیت است: « اَلْيَمِينُ وَ اَلشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ اَلطَّرِيقُ اَلْوُسْطَى هِيَ اَلْجَادَّةُ »[۱۳۳] نیز راه چپ و راست را مسیر گمراهی می‌داند: «وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالاً ظَعْناً فِي مَسَالِكِ اَلْغَيِّ »[۱۳۴] و از هرنوع چپ‌روی و راست‌روی در مقابل راه میانه و معتدل نکوهش می‌کند و توصیه می‌فرماید که راهشان را مذمّت کنید و از هلاکت و تباهی برحذرشان بدارید: « وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالاً ذَمُّوا إِلَيْهِ اَلطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ اَلْهَلَكَةِ»[۱۳۵] امام باقر (ع) در مجلسی که کسی از حسن بصری نکته‌ای نقل کرد، فرمود: حسن بصری چپ برود یا راست برود، به خدا قسم علم و دانش جز نزد ما یافت نشود.[۱۳۶] پیامبر خدا در غدیر خم، می‌خواست راه راست و روشن را به امت نشان دهد، تا با امامت ولیّ خدا، به بیراهۀ چپ و راست منحرف نشوند[۱۳۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «نَحْنُ صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ»
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۳۲.
  3. مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.
  4. کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم، ص ۲.
  5. از جمله: آل عمران ۱۰۱، نساء ۶۷ و ۶۸، انعام ۸۷ و ۱۵۳، حج ۵۴، ابراهیم ۲، مؤمنون ۷۳
  6. سوره نساء، آیه: ۷۶.
  7. سوره یوسف، آیه: ۱۰۸.
  8. بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲
  9. بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲
  10. بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۱۶. روایات این موضوع را در «بحار الأنوار»، ج ۲۴ ص ۹ به بعد أنهم عليهم السلام السبيل و الصراط و هم و شيعتهم المستقيمون عليها و «معانی الأخبار»، ص ۳۲ مطالعه کنید.
  11. « يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ، يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيم‏»
  12. معانی الاخبار، ص ۳۲
  13. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۶۲.
  14. کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم، ص ۱.
  15. ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱: ۴۵.
  16. و به سوی راه دوزخ هدایتشان کنید؛ صافات/۲۳.
  17. ر. ک؛ بستانی و کرئی: معنا، ویژگی‌ها و مفاهیم صراط مستقیم در قرآن کریم تفسیر و مفاهیم. شماره ۶۷.
  18. قاسمی پرشکوه، سعید و خوانین‌زاده، محمد حسین؛ صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی، ص ۲۸ و ۲۹.
  19. «گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی می‌کند» سوره احقاف، آیه ۳۰.
  20. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  21. «و به یقین تو آنان را به راهی راست می‌خوانی» سوره مؤمنون، آیه ۷۳.
  22. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  23. «گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره حجر، آیه ۳۹ - ۴۰.
  24. «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم راه راست را به ما بنمای راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۵ -۷.
  25. «و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه می‌کردند تباه می‌شد آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۸۷ -۸۹.
  26. «و (مرا) با مادرم نیکوکار کرده و مرا گردنکشی سنگدل نگردانیده است و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد این عیسی پسر مریم است؛ آن سخن راستین که در آن تردید می‌کنند سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود و بی‌گمان خداوند پروردگار من و شماست، او را بپرستید! این راهی راست است» سوره مریم، آیه ۳۲- ۳۶.
  27. کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم، ص ۲.
  28. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی راه خداوندی که آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز می‌گردد» سوره شوری، آیه ۵۲-۵۳.
  29. انعام آیات ۱۵۱ تا ۱۵۳ و هود آیه ۵۶ و آیات دیگر
  30. کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم، ص ۲.
  31. «نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه‏»
  32. «نَزَلَ الْقُرْآنُ أَثْلَاثاً ثُلُثٌ فِينَا وَ فِي عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَام‏»
  33. «مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ »البرهان فی تفسیرالقرآن، ج ۲،ص ۲۳۵.
  34. معانی الأخبار ۳۲.
  35. «بگو: بی‌گمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درست‌آیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
  36. ر. ک: تفسیر تسنیم، ۴۶۷/۱.
  37. صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۵۴.
  38. «و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟» سوره یس، آیه ۶۱.
  39. «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  40. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن با مقدمه محمدجواد بلاغی، چاپ سوم: تهران: انتشارات ناصرخسرو ج ۱: ۱۰۴.
  41. «و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمی‌خواهی؛ این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۷-۲۸.
  42. «و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.
  43. «و بی‌گمان آنان را به راهی راست رهنمون می‌شدیم» سوره نساء، آیه ۶۸.
  44. «و چگونه کفر می‌ورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما می‌خوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
  45. «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۵-۶.
  46. «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  47. «و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.
  48. «و بی‌گمان آنان را به راهی راست رهنمون می‌شدیم» سوره نساء، آیه ۶۸.
  49. «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود سپاسگزار نعمت‌های او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۰-۱۲۱.
  50. «سپاسگزار نعمت‌های او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۱.
  51. «ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان می‌داشتید برای شما بیان می‌کند و بسیاری (از لغزش‌های شما) را می‌بخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
  52. «و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.
  53. «و بی‌گمان آنان را به راهی راست رهنمون می‌شدیم» سوره نساء، آیه ۶۸.
  54. کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم، ص ۴.
  55. «قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ، وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ، وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ، وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ، وَ دَارِ الْإِقَامَةِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ، بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ»؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج۶۹، ص۳۱۶.
  56. «سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که می‌کردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.
  57. «در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.
  58. ر. ک: دانش‌نامۀ عقاید اسلامی، ج۱.
  59. ر. ک: دانش‌نامۀ عقاید اسلامی، ج ۲.
  60. ر. ک: دانش‌نامۀ عقاید اسلامی، ج ۱ و ۲.
  61. محمدی ری‌شهری، محمد، ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن، ص ۸.
  62. «پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،» سوره شمس، آیه ۸.
  63. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  64. «آیا کسی که می‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حقّ است، همانند کسی است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر می‌شوند» رعد: ۱۹.
  65. «و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.
  66. «و چون (قرآن) برای آنان خوانده شود می‌گویند: ما بدان باور داریم که راستین است، از سوی پروردگار ماست، ما پیش از آن (هم) گردن نهاده بودیم» سوره قصص، آیه ۵۳.
  67. «گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی می‌کند» سوره احقاف، آیه ۳۰.
  68. «و [نیز] هدف این بود که آگاهان بدانند این (قرآن)، حقّ است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دل‌هایشان در برابر آن، خاضع گردد و خداوند، کسانی را که ایمان آوردند، به سوی صراط مستقیم، هدایت می‌کند». حج: ۵۴.
  69. «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ آیین‌ها غالب گردانَد، هر چند مشرکان، کراهت داشته باشند!» صف: ۹.
  70. «مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً؛ أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع)، وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ، يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ صدوق، ۱۴۰۵، ص۳۱۷؛ الطبرسی، ۱۴۱۷ ق، الحلّى، ۱۴۰۸ ق، ص۷۱.
  71. محمدی ری‌شهری، محمد، ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن، ص ۱۰ و ۱۱.
  72. «و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.
  73. «و تا کسانی که دانش یافته‌اند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دل‌های آنها در برابر آن فروتن گردد و بی‌گمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.
  74. «ای مردم! به یقین حق از سوی پروردگارتان آمد. پس هر که راه یابد، جز این نیست که به سود خویشتن، راه یافته است و هر کس گم‌راه شود. به زیان خود گم‌راه گردیده است». یونس: ۱۰۸.
  75. «الف، لام، میم، را؛ این آیات کتاب (آسمانی) است و آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده راستین است اما بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند» سوره رعد، آیه ۱.
  76. «بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است تا مؤمنان را استوار بدارد و برای مسلمانان رهنمود و مژده‌ای باشد» سوره نحل، آیه ۱۰۲.
  77. «و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱.
  78. «خداوند است که کتاب را به حق و ترازو را فرو فرستاد و تو چه می‌دانی؟ شاید رستخیز نزدیک باشد» سوره شوری، آیه ۱۷.
  79. «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
  80. «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
  81. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  82. « فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ، وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ، وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ»؛ صدوق، ۱۳۶۱ ش، ص ۳۳.
  83. «الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ، وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَةِ»؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ ق، الخطبة ۱۶.
  84. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمو» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  85. «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  86. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  87. تفسیر المیزان، ذیل آیۀ یاد شده
  88. البخاری، ۱۴۱۰، ج۵، ص ۱۵۱.
  89. ر. ک: خلیل الجر، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص ۲۱۷۹.
  90. «گواه بر مردم باشید» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  91. «إِلَيْنَا يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِنَا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ»؛ العیّاشی، ج ۱، ص ۶۳.
  92. «"نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى، وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ"»؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۱، ص۱۹۰.
  93. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  94. «نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ، وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ -جلّ اسمه-: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا»؛ حسکانی، ۱۴۱۰، ج۱، ص۱۱۹.
  95. «بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ، مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ»؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۲.
  96. «سِيرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ"»؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۹۴.
  97. «أَلَا إِنَّ لِكُلِّ عِبَادَةٍ شِرَّةً ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى فَتْرَةٍ، فَمَنْ صَارَتْ شِرَّةُ عِبَادَتِهِ إِلَى سُنَّتِي فَقَدِ اهْتَدَى، وَ مَنْ خَالَفَ سُنَّتِي فَقَدْ ضَلَّ وَ كَانَ عَمَلُهُ فِي تَبَابٍ، أَمَا إِنِّي أُصَلِّي وَ أَنَامُ وَ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ وَ أَضْحَكُ وَ أَبْكِي، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهَاجِي وَ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي»؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص ۸۵.
  98. «اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِنَا عَلَى يَدَيْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى الَّتِي يَرْجِعُ إِلَيْهَا الْغَالِي وَ يَلْحَقُ بِهَا التَّالِي»؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۵، ص۳۳۲.
  99. «خداوند، نمی‌خواهد شما را در تنگنا قرار دهد» سوره مائده، آیه ۶.
  100. «ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید» سوره حج، آیه ۷۷-۷۸.
  101. کلینی، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۳۰، ح ۴
  102. "الصراط المستقيم أوسع ممّا بين السّماء وَ الأرض‏‏"؛ شهردار بن شیرویه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۹.
  103. "إنّ اللّه فرّض فرائض وَ سنّ سنناً... وَ شرّع الإسلام و جعله سهلاً و سمحاً واسعاً، و لم يجعله ضيقاً"؛ ابو یعلى الموصلی، ۱۴۰۸، ج ۳، ص ۵۰.
  104. "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ"؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹؛ ر. ک: سید رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶.
  105. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  106. «الرَّحْمَن الَّذِي يَرْحَمُ بِبَسْطِ الرِّزْقِ عَلَيْنَا، الرَّحِيمِ بِنَا فِي أَدْيَانِنَا وَ دُنْيَانَا وَ آخِرَتِنَا، خَفَّفَ عَلَيْنَا الدِّينَ وَ جَعَلَهُ سَهْلًا خَفِيفاً»؛ محمدی ری شهری، ۱۳۸۸ش، ج۱۳، ص ۶۹.
  107. «اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَة»؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۱۵۱.
  108. « بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَة، و من خالف سنّتي فليس منّي‏‏"»؛المتّقى الهندى، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۸.
  109. "بُعِثْتُ إِلَيْكُمْ بِالْحَنَفِيَّةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ الْبَيْضَاءِ"؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۵، ص۳۴۶.
  110. «يَا عُثْمَانُ! لَمْ يُرْسِلْنِي اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّةِ، وَ لَكِنْ بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ، أَصُومُ وَ أُصَلِّي، وَ أَلْمِسُ أَهْلِي، فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي، وَ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ»؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۵، ص ۴۹۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۲۶۴.
  111. «إيّاكم و التّعمق في الدّين فإنّ اللَّه تعالى قد جعله سهلا، فخذوا منه ما تطيقون فإنّ اللَّه يحبّ ما دام من عمل صالح و إن كان يسيرا»؛ على المتّقی الهندی، ۱۴۰۹ق، ح ۵۳۴۸.
  112. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  113. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  114. «عِبَادَ اللَّهِ! اللَّهَ اللَّهَ فِي أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَيْكُمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَكُمْ سَبِيلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشِقْوَةٌ لَازِمَةٌ، أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ»؛ ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۳، ص ۲۹۱.
  115. «"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّنَا عَنْ دِينِهِ، وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِيلِ مِنْهَاجِهِ»؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۲۰۳؛ النعمانی، ۱۴۲۲، ص ۲۲۴، ح ۷؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۱۵۰.
  116. «"إِنَّ اللَّهَ -تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ... فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَ أَوْضَحُ الْوَلَائِجِ»؛ کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹۱؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶؛ شیخ مفید، ۱۴۱۵ق، ص ۲۷۵.
  117. "أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ، وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ"؛ صدوق، ۱۴۱۷ق، ص۳۸۳؛ الطبری، ص۵۴؛ حسکانی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۷۶.
  118. "أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ"؛ شیخ طوسی، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۹۷؛ صدوق، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص ۶۱۳.
  119. "هُمُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ، هُمُ السَّبِيلُ الْأَقْوَمُ"؛ حلّی، ۱۴۱۳ق، ص۳۱۹؛ فرات کوفی، ۱۴۱۰ق.
  120. «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاء»؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۷۶.
  121. «أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ، وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ»؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، خطبة ۲۰۱؛ ابراهیم بن محمد ثقفی، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص ۵۸۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۷۰، ص۱۰۷.
  122. «يَا كُمَيْلُ! إِنَّهُ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، فَاحْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُسْتَوْدَعِينَ، وَ إِنَّمَا يَسْتَحِقُّ أَنْ يَكُونَ مُسْتَقَرّاً إِذَا لَزِمْتَ الْجَادَّةَ الْوَاضِحَةَ الَّتِي لَا تُخْرِجُكَ إِلَى عِوَجٍ وَ لَا تُزِيلُكَ عَنْ مَنْهَجٍ»؛ ابن شعبه الحرّانی، ۱۴۱۶ق، ص۱۷۴، ۱۳۸۳، ص۲۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۷، ص ۲۷۲.
  123. «اعْمَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ؛ فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ»؛ محمدی ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۱، ص۱۹۵.
  124. «هذا سبيل الله مستقيماً»
  125. «وَ هذهِ السُّبُلُ لَيسَ مِنها سَبيلٌ إلّا علَيهِ شَيطانٌ يدعو إلَيه»
  126. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.ابن حنبل، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص ۱۹۶؛ سیوطی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۳۸۵.
  127. مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۲۵۰.
  128. سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  129. سوره نحل، آیه ۶۹.
  130. محمدی ری‌شهری، محمد، ویژگی‌های صراط مستقیم در قرآن، ص ۶ و ۲۸.
  131. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۹۵.
  132. کافی، ج ۱، ص ۳۹۹.
  133. نهج البلاغه، خطبه ۱۶.
  134. نهج البلاغه، خطبه 150.
  135. نهج البلاغه، خطبه 222.
  136. کافی، ج ۱، ص ۵۱.
  137. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۹۵.